کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
مهاجرت: بريم يا نريم
زندگی در آمریکا

این یادداشت رو براى دوستانى نوشتم كه در این مدت جسته و گریخته می‌خواهند بدانند «آمریکا چه جور جایی براى زندگى است»، بعد از 7 ماه زندگى در این مملكت با توجه به اینکه هنوز بطور جدى وارد تعاملات اجتماعى نشده‌ام اما مشاهداتى داشته‌ام كه تا حد امكان سعى كرده ام عمیق باشند؛ تا حدودى با زندگى مردم و دخترها و پسرهاى مجرد در لس‌‌آنجلس آشنا شدم،‌ با كسانى كه تحصیل مى‌كنند، مهاجرت كرده‌اند، پناهنده شده‌اند، راضى هستند، ناراضى هستند، خلاصه سعى كرده ام چیزی را از قلم نیندازم؛ امیدوارم برداشت اشتباهى نباشد؛ و یا حداقل چندان دور از واقعیت نباشد؛
------
سال‌هاى دور وقتى نوجوون بودم، همیشه مثل خیلی از نوجوونای دیگه رویای خارج از ایران زندگى كردن رو داشتم، زندگى در هر جاى دنیا به غیر از ایران، بطور مشخص‌تر زندگى تو ینگه دنیا رو آرزو مى‌كردم؛ تا اینکه وارد دنیای كار و دانشگاه و آدم‌بزرگ‌ها شدم؛ بر حسب اتفاق بخاطر ضرورت شغلى امكان سفر به چندین كشور رو پیدا كردم؛ از جنوب شرق آسیا تا جنوب اروپا؛ اقامت‌هاى كوتاه و بلندمدت؛ این سفرها علاوه بر درس‌ها و تجربه‌هایی كه به همراه داشت باعث تغییر رویاهای دوران نوجوانى من هم شد؛ دیگه شوق زندگى خارج از ایران معنایی نداشت؛ همه جا به یک اندازه متوسط؛ پولدارترین تا فقیرترین اونها همه جا یک جریان تکرار مى‌شد به اسم زندگى؛ با تمام خوبى‌ها و بدى‌هاش؛ دیگه فهمیده بودم كه به جاى مهاجرت به جایی غیر از ایران باید به فكر مهاجرت به لایه های بیرونی خودم باشم؛ یاد گرفتم كه تمام لذت زندگى مستلزم نوع نگاه من به آن است نه شرایط و نه مرزهایی كه من رو احاطه كرده‌اند؛
اما از اونجا كه دنیا پر از اتفاق‌هاى غیر قابل پیش بینی است یک روز در اوایل ماه فوریه امسال متوجه شدم در جایی هستم كه روزهاى خیلی دور آرزوشو داشتم، آرزویی كه مدت‌ها پیش جواب قانع كننده‌اى براى بى اهمیت بودنش پیدا كرده بودم؛ زندگى در ینگه دنیا؛ اینبار اما با دلیلی متفاوت و بخاطر یک ضرورت اجتناب نا پذیر ؛
چاره‌اى نبود باید می‌پذیرفتم؛
اولین مشخصه‌هاى زندگى آمریکایی تفاوت زیادی با تصورات قبلى من نداشت؛ فرودگاه‌هاى عظیم خیابون‌ها، پل‌ها و بزرگراه‌هاى حیرت انگیز، خونه‌هاى بزرگ، فروشگاه‌ها و مال‌هاى پر زرق و برق، آدم هاى بسیار فربه تنبل، كار سخت، رفاه زیاد، فردگرایی، خودخواهى، لبخند، ترس و احترام؛‌
اما این یک تصویر كلى است، یک تصویر خیلی کلی، واقعیت اما جایی بسیار دور از این پنجره است، واقعیت مهاجرانی که هنوز بومى نشده‌اند؛ كسانى مثل من، كسانى كه به هر دلیلی زندگی آمریکایی را انتخاب كرده‌اند، من با توجه به شناخت فعلى این طبقه‌بندى را براى این مهاجرین قایل شده‌ام؛

كسانى كه براى تحصیل به اینجا آمده‌اند؛ كه به نظر شرایطی مشابه یک زندگی دانشجویی در هر جای دیگه دنیا دارند؛ اگر پولى داشته باشند كه فبها و اگر نه كه خوب سختى‌هاى كار و تحصیل و مابقی قضایا؛

دوم كسانى كه در ایران موقعیت شغلى مناسبى نداشته‌اند؛ به هر دلیل، ولى مایل هستند كه كار كنند و زندگى متوسطى داشته باشند، می‌توانند یک کار معمولى با درآمد معمولى داشته باشند و در كنار آن یک زندگى معمولى را هم اداره كنند، این گروه در ایران امكان داشتن یک زندگى معمولى را با داشتن یک كار معمولى هرگز نمی توانستند داشته باشند؛ من فكر مى‌كنم این گروه برنده هستند؛‌
سوم كسانى كه عاشق زرق و برق و زندگى لوكس هستند و خودشان هم از پس این زندگی بر می‌آیند، این افراد معمولا در هر جایی خوش مى‌گذرانند حتى در ایران، و خوب البته اینجا خیلی براىشان بهتر است؛

بازندگان اما گروه چهارم هستند؛ این گروه در ایران وضعیت شغلى و جایگاه اجتماعى خوبى داشته‌اند، احتمالا به همان نسبت زندگى یا بعبارتى وضعیت اقتصادى خیلی درخشانى نداشته‌اند؛ اما یک آرامش نسبى داشته‌اند؛ این گروه چنانچه به هر دلیل زندگى در آمریکا را انتخاب كنند باید از خیر پایگاه اجتماعى خودشان بگذرند؛ اید بدانند كه با آن سابقه كارى و دك و پز اجتماعى اینجا برایشان تره هم خورد نمى‌كنند؛ تحصیلاتشان باید تکمیل شود و سابقه کاریشان در ایران به هیچ دردی نمی‌خورد و باید همه چیز را از اول شروع كنند؛ مثل ژاپنى‌ها؛ مثلا كسى كه در ایران براى خودش كارى داشته و اعتبارى داشته و دفتر و دستكى بهم زده بوده اینجا حداقل براى چند سال اول باید با كارگرى بگذراند؛ و اگر توى ذوقش نخورد و انگیزه‌اش را براى ادامه از دست ندهد می‌تواند تحصیل كند ، حالا بماند كه با داشتن تحصیلات هم همچنین تغییر فاحشی در زندگیش رخ نخواهد داد؛ این وضعیت برای مجردها و یا زوج‌های جوان به مراتب راحت‌تر است اما هر چه ابعاد خانواده بزرگتر باشد دردسر بیشتری در انتظار خواهد بود؛ به همه این دردسرها باید سختى دورى از خانواده را هم اضافه كرد؛

اگر قرار بود براى دیگران نسخه‌اى بنویسم مى گفتم؛
اگر سرپرست خانواده هستید و به هر درى زده‌اید و به جایی نرسیده‌اید دست زن و بچه را بگیرید و به هر كلكى هست خودتان را به اینور آب برسانید؛

اگر مسوولیتی ندارید و دلتان می‌خواهد خوش بگذرانید و افق و آینده‌اى براى خودتان بسازید سعی کنید به هر كلكى هست پذیرشی از یکی از دانشگاه‌های اینجا بگیرید و خودتان را به اینور آب برسانىد و بعد از پایان تحصیلات با دست پر برگردید؛
اگر پول و پله زیادی دارید و نی‌دونید چطوری خرجش کنید معطل نکنید و خودتان را به اینور آب برسانید و پول روى پول بسازید؛

اگر كار خوبى دارید و از آن مهمتر اعتبارى به هم زده‌اید و با دوستان و خانواده‌تان خوشید و براى خودتان زندگى ساخته‌اید و دارید غم بنزین و گرانى و قسط بانك و برنامه‌های بی سر و ته تلویزیون و آزادى بیان و این چیزها را می‌خورید بنشینید سرجایتان و از زندگی‌تان تا جایی که میتوانید لذت ببرید؛ اینجا همه اون سختى‌ها هست مضاف بر اینکه خبرى از كار خوب و اعتبار و لذت بردن از همنشینی با دوستان و خانواده نیست؛
این لب مطلبى بود كه در این مقطع از زندگى به آن رسیده‌ام، شاید در آینده نه چندان دور واقعیت‌های دیگری را ببینم؛
خواه پند گیرید خواه ملال؛

بر گرفته از وبلاگ :http://samirafarahani.blogspot.com
شماره کیس: AS30XXX
نامه اول: 2008 may
ارسال مدارک: june 2008
تاريخ مصاحبه : 2009 13 july
دریافت نامه دوم: 5june 2009
تاريخ گرفتن ويزا بدون كليرنس :2009 14 july
تاریخ ورود به غربت : 24 october
پاسخ
تشکر کنندگان: shahram1347 ، kasra ، firstpars ، mdtrmd
msnazi نوشته:
اینجا عنوانش هست: سؤال های مطرح شده برندگان قرعه کشی 2010
من یک سؤال بسیار پایه ای دارم. رفتن به آمریکا و زندگی کردن در اونجا برای چه قشری مناسبه؟ من نمی دونم که آیا با رفتن و زندگی در آمریکا زندگی بهتری خواهم داشت یا نه؟ مدیر محترم (الهام) یک جایی نوشته بود «اییییییییییییییییی حالا شما ویزاتونو بگیرید بعد راجع به این فکر کنید» اما شاید باورتون نشه، برای من خیلی مهمه که از همین الآن تکلیف خودم رو بدونم. شاید اگر بدونم که رفتن به آمریکا برای من مناسب نیست الآن یک تصمیماتی بگیرم (مثلاً جایی استخدام بشم با حقوق کم اما به امید آینده همونجا کار کنم تا آینده خوبی تو اون شرکت داشته باشم) اما اگر بدونم که رفتنم به آمریکا برام خوبه خوب شروع می کنم به یاد گرفتن زبان به صورت جدی تر و یا می رم تافل و جی آر ای می گیرم و یا CCNP رو هم می گیرم. منظورم اینه که اگر از الآن بدونم که چیکاره ام براس برنامه ریزی می کنم. این شاید سؤالی باشه که خیلی از برندگان 2010 داشته باشند.
برای همین از کسانی که رفته اند به ایالات متحده و یا کسانی که تحقیقات خوبی کردند و اطلاعات موثق و مفید دارند خواهش می کنم که اینجا یک حداقل هایی برای سفر یک شخص (یا یک خانواده) به آمریکا را ارائه بدهند.
بعنوان مثال می خوام بدونم:
1- چقدر سرمایه باید داشته باشیم تا بتونیم بریم و مدتی اونجا بدون داشتن کار زندگی کنیم؟ (ایالت و شهری که خودتون تجربه دارید یا می دونید رو بگین لطفاً)
2- چه مهارت هایی رو باید داشته باشیم تا اونجا بتونیم به عنوان یک خارجی که شاید زبانش هم خیلی خوب نباشه کار پیدا کنیم؟
3- چقدر احتمال شکست وجود داره؟ (یعنی اگر همه ی فاکتور های سرمایه اولیه و مهارت ها رو داشته باشیم چقدر ممکنه شکست بخوریم؟ اگر بعضی هارو کم داشته باشیم و یا نداشته باشیم چطور؟)
4- نداشتن و داشتن آشنا در اونجا چقدر مؤثره؟



به نظر من :
این حق مسلم شماست که در مورد این موضوع تحقیق کنی و نگرانش باشی مثل همه ی ما ولی باید به قول دوستان قبل از اینکه شرکت میکردی این فکرها رو کرده بودی.......
تا این شانس و از اون بدبخت بیچاره ای که آرزوش رفتن به اونور دنیاست نگیری بعد تازه بشینی فکر کنی بگی برم یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعد هم هیچ کسی به غیر از خودت نمیتونه به سوالاتت پاسخ بده.....
چون پتانسیل آدمها با هم فرق میکنه ..مثلا من اگه این سوالها رو از شما کرده بودم چی جوابم و میدادی؟میگفتم به نظرت من اگه برم موفق میشم یا نه ؟بهتره همین جا بمونم زندگی کنم یا برم اونور؟در مورد احتمال شکست خوردن هم همینطور کی میدونه واقعا قراره چی پیش بیاد؟ حتی کسانی که یک عمر در آمریکا زندگی کردن هم نمیدونن که من و شما اگه بریم موفق میشیم یا نه برای اینکه قابلیت های ما رو نمیدونن ......
یا مثلا اگه من از شما بپرسم توی همین ایران ماهی چقدر لازمه تا من بتونم یه زندگی راحت داشته باشم جوابت به من چیه؟واقعا ماهی چقدر لازمه؟مطمئنم کسی نمیتونه بگه......
در هر صورت دوست عزیز تموم این فکر ها رو ما هم داشتیم اما در نهایت این خودمون بودیم که تصمیم گرفتیم اگه هنوز به خودت مطمئن نیستی بهتره زودتر تصمیمت و بگیری حالا که شانس یه نفر دیگه رو برای قبولی در لاتاری گرفتی حداقل سعی کن کاری نکنی که شانس دیگری رو برای گرفتن ویزا بگیری بعد بگی نمیرم.....................
یکی از دلایلی که من اون تاپیک مناقصه رو گذاشتم میخواستم بدونم که این واقعیت داره وقتی میگن آدمها چیزی رو که ساده به دست بیارن قدرشو نمیدونن ؟و به سادگی از دستش میدن.....
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
پاسخ
تشکر کنندگان: saeedhei
payam_prz نوشته: افرادی که نتونن در محیط قانونمند، امن، آرام و بی تنش موفق بشن یا زبان بلد نبودن، یا تخصص نداشتن یا جیگر نداشتن. اینها افرادی هستند که به خودشون میگن ای کاش ما ایران بودیم نون و ماستمون را می خوردیم قانع بودیم. (این ماجرای همون قماربازه است که اگه نگه ....) شاید افرادی باشند که از همون روز اول دوست نداشتن برن و از وقتی رسیدند به اون طرف، به دنبال بدیهای اونجا جستجو کردند. اگر کسی به دلیل بی کفایتی، کمبود اعتماد به نفس، نداشتن همت کافی و یا داشتن توقع بالا موفق نشده باشه، معلومه که باید بگه آقا اونجا لولو داره که هرکی بره اونجا می خورنش. اگر اینطوری نگه که خوب همه میفهمن ایراد از خودش بوده. یکی از همین عزیزانی که نقل قولش اون بالا بود، اوایل هی گریه زاری می کرد که نیایین من علیل و ذلیلم. چند وقت پیش پست داده که من دارم درس می خونم و وضع بهتر شده و ....
تمام کسانی که نقل قول شد، همه مدت کوتاهی بود که اقامت داشتند. اگر به قول معروف جا می افتادند (که خیلیها افتادند) و اونوقت اینها را مینوشتند می شد گفت از روی علم و تجربه نظر دادند.

بالعکس کسانی که در ایران موفق بودند، به نظر بنده مثل این هست که عمری با شیر کشتی می گرفتند و حالا قرار شده از این به بعد با گربه بجنگند. کسی که در جهنم مواظب بوده نسوزد، مطمئنا در برزخ یا بهشت هم نخواهد سوخت. اما اگر کسی تصور می کند که همین حالا در موقعیت خوبی قرار دارد و مردد است که شغل خوب، فامیل عالی، وطن گل و بلبل، کباب کوبیده و جاده چالوس و سالی سه روز دوبی را کنار بگذارد یا نه، اشتباه در اشتباه است که برود. چون یک سال اول از این خبرها نیست.

تصور کسانی که تردید به رفتن دارند ولی برای رفتن اقدام میکنند، مانند کرمی است که درون پیله نشسته و میترسد که آن را بشکافد و بیرون بیاید که مبادا بدتر ار بد شود. من عقیده دارم این کرم مرده است و خود خبر ندارد. چون زندکی یعنی جنگ برای رسیدن به بهترها.
سیری، فقدان گرسنگی است. باید اول گرسنگی را احساس کرد تا به مفهوم سیری رسید.
آزادی فقدان اسارت است. باید اول.........
آرامش، فقدان تنش است........


سخن آخر: نام این سایت هست: مهاجرسرا نه تردید سرا
آقا پیام! ممنون از چیزهایی که نوستی.
در مورد اون آقایی که گفتی دلیوری می کرد و به ماهی ها آب و غذا می داد و نهایتاً رفت درس بخونه یادتون رفت که یادآوری کنید ایشون چند تا خواهر تو واشنگتن داشت که اونها ساپورتش کردند برای تحصیل و خودش با پول دلیوری و آب دادن به ماهی ها نمی تونست خرج دانشگاه رو بده یا اینکه بخاطر شلوغی کار هاش فرصت نداشت بشینه درس بخونه تو امتحانهای ورودیش قبول بشه.
فرمودید تمام اونها که نظر دادند و ناراضی بودند مدت کوتاهی اونجا بودند. این حرف شما سندیت نداره. بعضی ها که من باهاشون صحبت کردم بعد از 30 سال اومدند ایران و به من حرف هایی مشابه این حرفا زده بودند. کسایی که من ازشون نقل قول کردم هم بعضی هاشون مدت زیادی اونجا بودند. البته اگر شما 4-5سال رو کم ندونید!

چقدر جالبه که شما ما رو به کرم تو پیله تشبیه می کنی! این تشبیه شما هم مصداق زیادی نداره. کرم درون پیله از محیط بیرون خبر نداره (البته با تشبیهی که شما کردید اینطور برداشت میشه. اما در حقیقت کرم ها به طور غریضی از همه چیز خبر دارند. اونی که از آینده اش خبر نداشت جوجه اردک زشت بود) اما ما خیلی چیز ها رو از آمریکا می دونیم و بیشتر هم می تونیم بدونیم و لازم هم هست که بدونیم و اگر بخواهیم بجنگیم (به گفته شما) به نظر من باید بــــــدانیـــــــم
پاسخ
تشکر کنندگان:
سلام بچه ها خوبید من الا ن لاس وگاسم
توی بلوار لاس و گاس ،تقاطع دابیلیو مندالای بی، دارم از دیدن ماشینهای توی یه پارکینگ رو باز لذت می برم البته ار تهران با گوگل ارت ...
بزرگترین شجاعت صبر است .
پول خورده درشت.
پاسخ
تشکر کنندگان:
برای آمدن تردید نکنید. وقتی اینجا آمدید و مدتی زندگی کردید آنوقت متوجه میشوید عمری توی چه قفسی و در چه دوران خفقانی زندگی می کردیم. منظورم از آزادی اینجا، بی حجابی و تفریح و... نیست. از همه مهمتر آزادی اندیشه و عقائد، احترام به یکدیگر،... است که خودش دنیایی می ارزد و در این دوران حساسی که ایران پشت سر گذاشت، این فرق بین ایران و دنیای غرب کاملا محسوس بود.
اینجا با اروپا فرق میکند. نژاد پرستی اروپا را ندارد. این سیاه پوست ها هم که همیشه شعار میدهند و از تبعیض حرف میزنند، چون تنبلند و طلب کار. حالا خودتون می آیید و از نزدیک قضاوت می کنید.
برای زندگی در اینجا باید برنامه ریزی کنید. دزسته که اینجا سرزمین فرصت هاست به شرطی که از فرصت ها هم استفاده کنید. بجای نشستن و فکر های نگران کننده کردن، برای آینده برنامه ریزی کنید و به این فکر کنید چه زیادند کسانی که آرزو دارند شانس شما را داشتند
چیزی که من اینجا دارم و بخاطرش از خیلی چیزها در ایران گذشتم، آرامش است.

موفق باشید.
لاتاری 2008
شماره پرونده: ***14
مصاحبه: روزهای پایانی ماه آگوست
دریافت ویزا: 13 روز بعد از مصاحبه
پاسخ
تشکر کنندگان: laili ، payam_prz ، saeedhei ، afshin ، mohsen324 ، elham ، Spiritual ، sh-b ، seravin ، online27H ، rs232 ، سارا کوچولو ، mdtrmd ، ریحانا
msnazi عزیز

1- فکر کنم تا به حال نشنیدی که : در مثل جای هیچ مناقشه نیست.

2- هر کار دوست داری بکن. ما هم هر کار دوست داریم می کنیم. فقط اگر نظر خواستی و نظری شنیدی که باب میلت نبود خودتو به آب و آتیش نزن. والا ما که از کل پستهای شما این طور فهمیدیم که شما هم آرزو دارید که کارتون درست بشه و برید، و هم اصلا زیاد مایل به رفتن نیستین.

3- اون آقایی که داره درس میخونه موفق شده از دانشگاه وام بگیره، لطفا بیشتر مطالعه بفرمایید. ضمنا از اونهایی که پس از 30 سال اومدند بپرسید تا حالا کجا بودند؟ و حتما این سوال را مطرح کنید که آخه چرا به این زودی برگشتند.
پاسخ
تشکر کنندگان: saeedhei
saeedhei نوشته: سلام بچه ها خوبید من الا ن لاس وگاسم
توی بلوار لاس و گاس ،تقاطع دابیلیو مندالای بی، دارم از دیدن ماشینهای توی یه پارکینگ رو باز لذت می برم البته ار تهران با گوگل ارت ...

وای دل ما را آب کردی پسر
شب برو اون تو 10 تا بذار رو چهارتایی 20 تا 24
پاسخ
تشکر کنندگان:
سلام خدمت بچه هاى عزيز پيام جان فكر كنم اقاى محسن باشند اييشون درست ميگن. شهريه دانشگاه من سالى 60000 $ است دانشگاه فقط پول شهريه و كمى هم COST OF LIVING به من لون دادن. بقيه خرجم را من بايد خودم بدم مثلا وقتى شما اينجا دانشگاه ميرويد حتما بايد بيمه HEALTH داشته باشيد كه ان ماهى 200$ است و بقيه خرجهاى زندگى هم بر عهده خود شما است . شما ميتونيد از بانك هاى خصوصى لون بگيريد كه آن هم بهر ه آش بالا است كه خوب نيست و تا درستون تمام شه 300000، 400000$ هزار دلار زير قرض هستيد تازه بدون INTREST.حتما براى درس خوندن بايد تا حدى پشوانه خوبى دشته باشيد. من هم با كمك خواهر هاى عزيزم اين مشكلم حل شد. آنهاماهى 3500$ در ماه براى خرجم به من ميدن. و در همه زمينه ها براى درسم من را ساپورت كردن .واقعا ازشون سپاسگذارم. البته اگر كسى بخواهد ميتونه لون بگيره ولى خيلى زير بار قرض ميرود تا پايان درس. البته اگرر درستون خيلى خوب بشه آسكالر شيپ هم است كه البته هر دانشگاه شرايط خود را دارد يا GRANTكه انهم به افراد خاصى تعلق ميگيره.
پاسخ
تشکر کنندگان: mohsen324
payam_prz نوشته: msnazi عزیز
3- اون آقایی که داره درس میخونه موفق شده از دانشگاه وام بگیره، لطفا بیشتر مطالعه بفرمایید. ضمنا از اونهایی که پس از 30 سال اومدند بپرسید تا حالا کجا بودند؟ و حتما این سوال را مطرح کنید که آخه چرا به این زودی برگشتند.

اون آقایی که درس می خونه که خودشون توضیح دادند. خیلی خوشحالم که سورنا و پگاه اینجا مطلب می نویسند. کسانی که اونحا هستند حرفشون سند موثقیه برای من.
اون دوستانی که پس از 30 سال اوندند. 30 سال پیش به آمریکای 30 سال پیش رفتند و امسال از آمریکای امسال برگشتند. شاید اون موقع آمریکا با الآن فرق بکنه. اینطور که من شنیدم این آقایون و خانم ها 30 سال پیش در LA ریال خرج می کردند با افتخار اما الآن همه پیشنهاد می کنند می رید آمریکا نگید که ایرانی هستید!!!!
پاسخ
تشکر کنندگان:
پگاه خانم شهريه مدارس PROFESSIONAL SCHOOL مثل MEDICAL، DENTAL WA فارمسى اكثر دانشگاههاى خصوصى همين مقدر است بين 35000$ تا 50000$ است فقط بعضى از مدارس STATE است كه خيلى كمتر است من همه فارمسى SCHOOL ها را تحقيق كردم و بعد اپلاى كردم. و اين دانشگاهاى ارزان هم PECT بالا ميخاستن كه نمره من بالا نبود. اگركمى SEARCHكنيد در مورد مدارس PROFESSINAL SCHOOL ميزان شهريه ها دستتون مياد
پاسخ
تشکر کنندگان:
msnazi نوشته:
payam_prz نوشته: msnazi عزیز
3- اون آقایی که داره درس میخونه موفق شده از دانشگاه وام بگیره، لطفا بیشتر مطالعه بفرمایید. ضمنا از اونهایی که پس از 30 سال اومدند بپرسید تا حالا کجا بودند؟ و حتما این سوال را مطرح کنید که آخه چرا به این زودی برگشتند.

اون آقایی که درس می خونه که خودشون توضیح دادند. خیلی خوشحالم که سورنا و پگاه اینجا مطلب می نویسند. کسانی که اونحا هستند حرفشون سند موثقیه برای من.
اون دوستانی که پس از 30 سال اوندند. 30 سال پیش به آمریکای 30 سال پیش رفتند و امسال از آمریکای امسال برگشتند. شاید اون موقع آمریکا با الآن فرق بکنه. اینطور که من شنیدم این آقایون و خانم ها 30 سال پیش در LA ریال خرج می کردند با افتخار اما الآن همه پیشنهاد می کنند می رید آمریکا نگید که ایرانی هستید!!!!

msnazi جان
من اون کلتی که رو شقیقه شما گذاشته بودم که حتما برید آمریکا را برداشتم.
من را عفو کنید. چون من هم متوجه شدم که با توجه به هزینه های پایین زندگی و تحصیل در ایران و آرامش و امنیت و امکانات فراوان موجود و حمایتهای بی دریغ دولتی، دارم کار اشتباهی میکنم و می خواهم بلیتم را کنسل کنم.
پاسخ
تشکر کنندگان: ChairMan ، سارا کوچولو
msnazi نوشته:
payam_prz نوشته: msnazi عزیز
3- اون آقایی که داره درس میخونه موفق شده از دانشگاه وام بگیره، لطفا بیشتر مطالعه بفرمایید. ضمنا از اونهایی که پس از 30 سال اومدند بپرسید تا حالا کجا بودند؟ و حتما این سوال را مطرح کنید که آخه چرا به این زودی برگشتند.

اون آقایی که درس می خونه که خودشون توضیح دادند. خیلی خوشحالم که سورنا و پگاه اینجا مطلب می نویسند. کسانی که اونحا هستند حرفشون سند موثقیه برای من.
اون دوستانی که پس از 30 سال اوندند. 30 سال پیش به آمریکای 30 سال پیش رفتند و امسال از آمریکای امسال برگشتند. شاید اون موقع آمریکا با الآن فرق بکنه. اینطور که من شنیدم این آقایون و خانم ها 30 سال پیش در LA ریال خرج می کردند با افتخار اما الآن همه پیشنهاد می کنند می رید آمریکا نگید که ایرانی هستید!!!!

دوست عزیز ..........متاسفم برای کسانی که به شما پیشنهاد کردند ایرانی بودن خود را کتمان کنید ....
هر کشوری در تاریخ خود نقاط تاریکی داره اگه قرار بشه به خاطر یک یا چند نفر ما هویت خودمون و زیر سوال ببریم تا چند سال آینده چه بر سر فرزندان ما خواهد آمد ؟خدا داند...........
همانطوری که دوره ای از تاریخ آلمان هیتلر .. نشانه ی آلمان کنونی نیست وهر آلمانی با افتخار به آلمانی بودن خود و با ابراز نا خوشنودی از وجود ر.ه بر.ی مانند هیتلر در دنیا زندگی میکند ما هم با افتخار به ایرانی بودنمان و نارضایتی از شرایط موجود میتوانیم با طرز رفتار و زندگی خود به دیگران بگوئیم من ایرانیم و ایرانی یعنی من .................
من متنفرم از کسی که ایرانی بودن خودش و مخفی میکنه و به واسطه ی شرایط موجود شرمنده استSad
اگر دوستانی دارید که به شما این پیشنهاد و کردند لطفا از دیگر نظرات آنها استفاده نکنید چون کاملا مشخصه که آنها فقط نیمه ی خالی لیوان و میبینند...


من ایرانیم و از ایرانی بودن خود مغروررررررررررررررررررر
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
پاسخ
تشکر کنندگان: ChairMan ، kavoshgarnet ، shahram1347
payam_prz نوشته:
msnazi نوشته:
payam_prz نوشته: msnazi عزیز
3- اون آقایی که داره درس میخونه موفق شده از دانشگاه وام بگیره، لطفا بیشتر مطالعه بفرمایید. ضمنا از اونهایی که پس از 30 سال اومدند بپرسید تا حالا کجا بودند؟ و حتما این سوال را مطرح کنید که آخه چرا به این زودی برگشتند.

اون آقایی که درس می خونه که خودشون توضیح دادند. خیلی خوشحالم که سورنا و پگاه اینجا مطلب می نویسند. کسانی که اونحا هستند حرفشون سند موثقیه برای من.
اون دوستانی که پس از 30 سال اوندند. 30 سال پیش به آمریکای 30 سال پیش رفتند و امسال از آمریکای امسال برگشتند. شاید اون موقع آمریکا با الآن فرق بکنه. اینطور که من شنیدم این آقایون و خانم ها 30 سال پیش در LA ریال خرج می کردند با افتخار اما الآن همه پیشنهاد می کنند می رید آمریکا نگید که ایرانی هستید!!!!

msnazi جان
من اون کلتی که رو شقیقه شما گذاشته بودم که حتما برید آمریکا را برداشتم.
من را عفو کنید. چون من هم متوجه شدم که با توجه به هزینه های پایین زندگی و تحصیل در ایران و آرامش و امنیت و امکانات فراوان موجود و حمایتهای بی دریغ دولتی، دارم کار اشتباهی میکنم و می خواهم بلیتم را کنسل کنم.

اشتباه می کنی پیام جان! من قصدم مجادله نیست. خواستم با باز کردن همچنین بحثی روشنگری بشه. مردم با دید باز به اونجا برن. شما هنوز اونجا SSN نگرفتی چطور اسلحه گرفتی؟؟؟ قاچاقی؟
پاسخ
تشکر کنندگان: ChairMan
payam_prz نوشته:
msnazi نوشته:
payam_prz نوشته: msnazi عزیز
3- اون آقایی که داره درس میخونه موفق شده از دانشگاه وام بگیره، لطفا بیشتر مطالعه بفرمایید. ضمنا از اونهایی که پس از 30 سال اومدند بپرسید تا حالا کجا بودند؟ و حتما این سوال را مطرح کنید که آخه چرا به این زودی برگشتند.

اون آقایی که درس می خونه که خودشون توضیح دادند. خیلی خوشحالم که سورنا و پگاه اینجا مطلب می نویسند. کسانی که اونحا هستند حرفشون سند موثقیه برای من.
اون دوستانی که پس از 30 سال اوندند. 30 سال پیش به آمریکای 30 سال پیش رفتند و امسال از آمریکای امسال برگشتند. شاید اون موقع آمریکا با الآن فرق بکنه. اینطور که من شنیدم این آقایون و خانم ها 30 سال پیش در LA ریال خرج می کردند با افتخار اما الآن همه پیشنهاد می کنند می رید آمریکا نگید که ایرانی هستید!!!!

msnazi جان
من اون کلتی که رو شقیقه شما گذاشته بودم که حتما برید آمریکا را برداشتم.
من را عفو کنید. چون من هم متوجه شدم که با توجه به هزینه های پایین زندگی و تحصیل در ایران و آرامش و امنیت و امکانات فراوان موجود و حمایتهای بی دریغ دولتی، دارم کار اشتباهی میکنم و می خواهم بلیتم را کنسل کنم.

سلام.
آقا هر کی دوست داره زندگی بهتری داشته باشه میره اونجا.
هر کی هم نه از این زندگی راضیه بمونه و هیچ مشکلی هم نیست.
این شک و تردیدی که در ذهن msnazi بوجود اومده میتونه طبیعی باشه چرا؟
چون آدم هر کجا که بخواهد پا بگذاره نباید بدون شناخت بره.
خوب به نظر من msnazi یه مدتی دچار این شک و تردید میشه ولی این شکش برطرف میشه یه ذره دیگه تحقیق بکنه درست میشه.
در ضمن نمیدونم ایران چی داره (البته منظورم از خود مادیت و معنویت وطن نیست)که شما ها سخت دل میکنید.
بابا جمع کنید برید اینجا چی داره؟پیام جان شما هم بلیط ات رو کنسل نکنBig GrinBig GrinTongue
در ضمن من هم به ایرانی بودن خودم افتخار میکنم و با لیلی خانم موافقم.
در رابطه با اینکه میگن نگید ایرانیم داداش برعکس شده.
بعد از جریانات اخیر که در ایران پیش اومده(خودتون میدونید) توی تمام کشور ها عزت ایرانی ها چندین و چند برابر شده.
میگین نه؟ از بچه هایی که انورن بپرسین
پاسخ
تشکر کنندگان: laili ، mohsen324 ، sh-b ، kavoshgarnet ، shahram1347
بنظرم جای اینکه سر رفتن بحث کنیم بچه ها که آمریکا هستن بگن بنظرتون ما چه دوره هایی بگذرونیم که اونجا کار راحتر گیر بباد
هزینه ها چند هست(اجاره خانه, خوراک,...)
این حرف ها بنظرتون مفید تر نیست تا اینکه یکی بگه برین یکی بگه نرین!!!
اینجوری همه دستشون می یاد چی کار می خوان بکنند
شماره کیس: 2010AS00016XXX
کنسولگری:آنکارا
_____________________________
کسی که دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض می کند .
پاسخ
تشکر کنندگان: mohsen324 ، shahram1347




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان