کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
چطور به امریکا علاقه مند شدید؟
با تشکر از دوستان گرامی
جرقه علاقه مندی من به آمریکا در کتابخانه پارک فدک (نارمک)زده شد
تقریبا سال 1355 بود و با افتتاح کتابخانه در محله من نیز عضو اون شدم و چون از اول عاشق کتاب خوندن بودم این موضوع برایم خیلی جالب بود که اونقدر کتاب دم دستم باشه که دیگه مجبور نباشم برم کتاب های مورد علاقه ام رو کرایه کنم
اونجا فرصت یافتم که تمام کتابهای مارک تواین و همینگوی و سایر نویسندگان آمریکایی را بخوانم
وقتی کتابهای آمریکایی را با آثار دیگر ملل مانند پوشکین و تولستوی و الکساندر دوما و غیره مقایسه میکردم ناخودآگاه متوجه شدم که آمریکا آمریکا است
وقتی دائیم که برای تحصیل به آمریکا رفته بود برایم تعریف میکرد که در آمریکا اگر کسی به رئیس جمهور بد و بیراه بگوید کسی کارش ندارد من که دیده بودم در ایران کسی نمیتواند حتی به عکس شاه بگوید بالای چشمت ابروست بیشتر شیفته آمریکا شدم
دمدمای انقلاب خودم هم با اینکه نوجوان بودم خیلی فعالیت میکردم اما نمیتوانستم بفهمم که چرا باید به آمریکا بد و بیراه بگویم و با اون شعارها نمیتوانستم کنار بیایم
وقتی دولت ریگان بخاطر ماجرای ایران کنترا مورد بازخواست دستگاه قضایی آمریکا قرار گرفت سیستم اونها رو که میتوانست حتی بالاترین مقامات را مورد پیگرد قرار دهد تحسین میکردم و باز بیشتر عاشق چنین سیستمی شدم
کم کم دیدم که هرچه از همه بهتر است مال آمریکا است
هنر /سیاست/تکنولوژی/امکانات طبیعی/تنوع فرهنگی /آزادی و هر چه دیگر را که بررسی کردم دیدم آمریکا در حد اعلی آن قرار دارد و باز بیشتر شیفته اش شدم
یکبار به خود آمدم و دیدم نیمی از عمرم گذشته است و چیزی از زندگی نفهمیدم
پس تصمیم گرفتم بروم آنجا تا بتوانم زندگی کنم
زندگی به معنی واقعی
حالا اگر کسی بگوید همه اش سراب است قبول نخواهم کرد
باید خودم بروم و ببینم

به دلایل شخصی از مدیریت استعفا داده ام لطفا سولات مربوط به مدیریت را از من نپرسید
پاسخ
تشکر کنندگان: seravin ، lexington ، Ali Sepehr ، laili ، rs232 ، honareirani ، Mehrdadvictor ، حامد ، leili ، Monica ، kavoshgarnet ، shahram1347 ، MPU
من از دوران كودكي عاشق امريكا و انگليس بودم.امريكا رو بخاطر سبك زندگي مردم،علاقشون به زندگي در خونه هاي بزرگ،ماشينهاي خاص و بزرگ همينجور لهجه خيلي قشنگش دوست داشتم و اين اشتياق هميشه با تعاريف اقوامي كه اونجا زندگي ميكردن بيشتر ميشد.انگليس هم بارها در كودكي رفته بودم و اون زمان(20 سال پيش)بزرگترين باغ وحش دنيا رو داشت و منم كه عاشق حيوانات!!! اما بمرور و با سفر به كشورهاي مختلف علايقم تغيير كرد بعد از سپري شدن نوجووني ديگه علاقه اي به انگليس نداشتم و همين طور بقيه كشورهاي اروپائي اما همچنان بخاطر سبك زندگي خاص و فرهنگ امريكائي علاقه ام براي زندگي در اين كشور بيشتر شد ولي خب متاسفانه فعلا در اروپا زندگي ميكنم و فكر نمي كنم كه هيچ زمان روياي زندگي در امريكا برام محقق بشه چون همسر من اروپائيه و اروپائي ها از امريكا و امريكائي ها دل خوشي ندارن و غالبا اصلا دلشون نمي خواد در امريكا زندگي كنن(صادقانه بگم دقيقا مثل وضعيت ما و اعراب ميمونه،همونجور كه ما خودمون رو داراي فرهنگي غني تر ميدونيم و از اينكه مي بينيم اعراب پيشرفت و رفاه بيشتري دارن حرص مي خوريم،اروپائي ها هم از اينكه يه قاره جوون چنان با سرعت گوي پيشرفت و مدرنيته رو ازشون ربوده حسوديشون ميشه وگرنه تو دلشون بخوبي واقفن كه امريكا خيلي پيشرفته تر از اروپاست هرچند هيچ زمان اعتراف نمي كنن).

شايد زماني از كانادا سر در بياريم اما امريكا رو بعيد ميدونم البته هيچ چيز در اين دنيا محال نيست شايد روزي...........................
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، merdax ، honareirani ، laili ، rs232 ، lexington ، حامد ، leili ، Monica ، kavoshgarnet ، shahram1347
(2009-12-14 ساعت 14:39)shima.m نوشته:  ولي خب متاسفانه فعلا در اروپا زندگي ميكنم و ...

شیما جان همچین میگی متاسفانه که انگار داری تو ا.ی.ر.ا.ن زندگی میکنی!!!!
به این میگن ناشُکری ها!!!!
ای کاش من جای تو بودم . . .
پاسخ
تشکر کنندگان: یه مهاجر ، rs232 ، Monica
(2009-12-14 ساعت 20:51)honareirani نوشته:  
(2009-12-14 ساعت 14:39)shima.m نوشته:  ولي خب متاسفانه فعلا در اروپا زندگي ميكنم و ...

شیما جان همچین میگی متاسفانه که انگار داری تو ا.ی.ر.ا.ن زندگی میکنی!!!!
به این میگن ناشُکری ها!!!!
ای کاش من جای تو بودم . . .
Big Grin
آره اينو انصافا راست ميگي.اما زياده خواهي خصلت آدماست ديگه .معمولا ادم به داشته هاش قانع نيست و البته اين خصلت هرچند بدي هائي داره اما انگيزه قوي ست براي هميشه تلاش كردن و خواستن بهترين ها

خب من براي سفر به امريكا نياز به ويزا هم ندارم و يه بار افتخار زيارت داشتم فقط بدبختي اين قاره دوست داشتني اونقد بزرگه كه تو يه سفر امكان اينكه همه جا يا حداقل معروف ترين جاذبه هاش رو ببيني نيست....بايد بشينم حساب كنم چند تا سفر ديگه بايد برم تا بالاخره تا بطور قابل ملاحظه اي گشت زده باشم شايدم بعدش عطش زندگي در امريكا فروكش كرد البته احتمالا جيب من و همسرم هم كاملا خالي ميشه و در اروپا شروع مي كنيم به گدائيWink
پاسخ
تشکر کنندگان: honareirani ، rs232 ، lexington ، Monica ، shahram1347
راستی شیما جان تو کدوم کشور زندگی میکنی؟
تا حالا نگفتی کجا! فقط گفته بودی اروپا!
پاسخ
تشکر کنندگان:
(2009-12-14 ساعت 21:42)honareirani نوشته:  راستی شیما جان تو کدوم کشور زندگی میکنی؟
تا حالا نگفتی کجا! فقط گفته بودی اروپا!

با توجه به اواتورم شايد تا حدي بشه پاسخ داد.پرچم خاصي رو ندارم چون فعلا بخاطر شغل خودم و همسرم فعلا توي كشور ثابتي ساكن نشديم.ما روي پروژه هاي مخابراتي كار مي كنيم و براي همين معمولا در هر كشوري بين يك تا دو سال مي مونيم.كه البته اين كشورها ميتونه خارج از اروپا هم باشه.(مثلا 6 ماه افريقا بوديم اما خب فرار كرديمBig Grin)

در حال حاضر در نروژ ساكن هستيم يا بهتره بگم قطب شمال.

البته برنامه مون اينه كه بعد از چند سال ديگه بقچه هامون رو تو يه كشور باز كنيم و احتمالا ايرلند،اتريش و يا سوئيس خواهد بود!
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، rs232 ، honareirani ، shahram1347
سلام
من با حرف های هوس انگیز برادر بزرگم و بازی مافیا 5-6 سال پیش عاشق شدم.
#در شگفتم از کسی که به زیر دست خود رحم ندارد و از خداوند طلب رحمت می کند.#
حضرت علی(ع)
پاسخ
تشکر کنندگان:
(2009-11-02 ساعت 05:43)rs232 نوشته:  از موقعی که من یادم میاد روزی نبود که از تلویزیون و یا روزنامه ها یک خبری از امریکا نباشه. همین مسئله همیشه اسم امریکا را سر زبونها می انداخت و نشون میداد که اونجا چقدر اهمیت داره.

در اين رابطه كه صحبت كردين ياد يه موضوعي افتادم،در واقع تنها موردي كه من درباره امريكا نمي پسندم به اضافه ازاد بودن حمل اسلحهWink

اگه دقت كرده باشين 90 درصد فيلمهائي كه كشوري مورد هجوم موجودات فضائي،اپيدمي بيماريهاي خطرناك و ..........ميشه امريكاست و در نهايت هم دولتمرادنشون بدون كمك مشكل رو برطرف مي كنن.در واقع يه جوري امريكا مرتب به همه دنيا ياداوري ميكنه كه مورد ستم واقع شده و هميشه شهروندانش در خطر و تهديد انواع بلايا هستن.اين تبليغات يه جور تعصب كاذب و اغراق شده به ساكنين امريكا(از كلمه امريكائي خيلي نميشه استفاده كرد چون از نظر تعاريف شجره نامه به غير از سرخپوستان و افرادي كه هفت جدشون در امريكا متولد شدن كسي نميتونه مدعي باشه كه امريكائيه)ميده و اين باعث ميشه بطور مثال يه سياه پوست تازه مهاجرت كرده كه نه سر پيازه و نه ته پياز راه بيفته بره كشور ديگه اي جنگ، بقول خودش براي دفاع از كشورش!!!! حالا يكي خبر نداشته باشه واقعا باورش ميشه كه همه دنيا عليه امريكا بسيج شدن و امريكا فقط مجبور به دفاع شده.البته ايجاد اين حس وطن پرستي بين مردمي كه 100 % امريكائي محسوب نميشن كار مهميه و همين باعث شده هر خارجي امريكا رو خونه خودش بدونه ولي اين تعصب از نظر من آزاردهنده ست
پاسخ
تشکر کنندگان: payam_prz ، ChairMan ، honareirani ، rs232 ، حامد ، Monica
شیما جان من این مدل زندگی رو هم خیلی دوست دارم از این کشور به اون کشو رفتن خیلی حالب هست .
شما چطور راضی هستید ؟
من دوست دارم سیتزین آمریکا بشوم و بعد از آن جهانگردی کنم .
پاسخ
تشکر کنندگان: honareirani
در آمریکا موضوع وطن دوستی و وطن پرستی و ناسیونالیزم و ... کلا با دیگر کشور ها متفاوت است
چیزی که ساکنین اونجا رو متحد میکنه و حاضرند برای آن جانبازی کنند وطن نیست بلکه آرمان آمریکایی است
بنابر این فرقی نمیکند که 10 سال ساکن اونجا باشند یا جد اندر جد آمریکایی باشند

به دلایل شخصی از مدیریت استعفا داده ام لطفا سولات مربوط به مدیریت را از من نپرسید
پاسخ
(2009-12-16 ساعت 01:05)NAV!D نوشته:  شیما جان من این مدل زندگی رو هم خیلی دوست دارم از این کشور به اون کشو رفتن خیلی حالب هست .
شما چطور راضی هستید ؟
من دوست دارم سیتزین آمریکا بشوم و بعد از آن جهانگردی کنم .

بستگي به روحيه آدمها داره.اما من تا زمانيكه جوون هستم اين شرايط رو دوست دارم.هم كاره و هم تماشاBig Grin ولي خب هميشه نميشه اينجوري زندگي كرد بالاخره بايد يه جاي ثابت ساكن شد اما فعلا كه برام خيلي جالبه

خب ما عملا داريم همزمان با كار جهانگردي مي كنيم،اونم با هزينه شركتWink
(2009-12-16 ساعت 01:28)hvm نوشته:  چیزی که ساکنین اونجا رو متحد میکنه و حاضرند برای آن جانبازی کنند وطن نیست بلکه آرمان آمریکایی است.بنابراین فرقی نمیکند که 10 سال ساکن اونجا باشند یا جد اندر جد آمریکایی باشند

چه چيزي آرمان امريكائي رو بوجود مياره؟اصولا چه چيزي ارمان رو ميسازه؟
زمانيكه يه شخص در جائي خيلي دورتر از وطن خودش احساس زندگي در وطن رو داشته باشه.تعريف وطن نسبيه و هر كس تعبيري داره.از نظر من هر جا احساس امنيت و ارامش كني و به عنوان انسان برات ارزش قائل باشن و به معناي واقعي حق زندگي داشته باشي ميشه وطنت.با تعاريف من توضيح من درباره شرايط مردم امريكا درست بوده.حالا حس وطن پرستي يا آرمان امريكائي،فقط كلمه اي ست متفاوت.البته بحث منم اصلا سر اين موضوع نبود و بيشتر منظورم نگاه غيرواقعي و همراه با تعصب(در بعضي موارد كه ذكر كردم) امريكائي ها به كل دنيا بود.انتظار بيش از حد و تصور بي نقص و يا قهرمان بودن آدم رو بيشتر اسيب پذير ميكنه براي همين مردم امريكا هيچ زمان طاقت كنار اومدن با مشكلات بزرگي مثل واقعه 11 سپتامبر رو ندارن
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، honareirani ، ChairMan ، Monica ، سارا کوچولو ، shahram1347




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان