ارسالها: 94
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
اون که صد البته. مسلمه که داشتن گرین کارت مزیته خوبیه و واقعا خوشحالی هم داره. اصلا چرا نداشته باشه؟ اما اینکه ارزش انسانی یک نفر رو ببره بالا و توی ذهنمون به کسی که گرین کارت داره امتیاز بدیم و آدم تر محسوبش بکنیم مسئله کودکانه ای هست. اما خوب هر جامعه ای یک جوره دیگه. مثلا تو آلمان کسی گرین کارت داشته باشه میگن "خوش به حالش خیلی استفاده ها میتونه بکنه واقعا خوبه ما هم یک روز بگیریم" اما نمیگن وای عجب آدم با کلاس و سطح بالاییه (فقط به خاطر گرین کارت)
در نگاه کسی که پرواز را نمی فهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچتر می شوی. «آلبر کامو»
ارسالها: 259
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
برای خیلی ها تو ایران کلاس داره و آدم صاحب گرین کارت به چشم دیگری نگاه میشه. اما شوربختانه من میخوام برم آمریکا و بمونم و حالا حالا ها نمیخوام برگردم و فرصت استفاده از این کارت منزلت رو در ایران ندارم. :دی
ارسالها: 2,356
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
49
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-08-25 ساعت 02:06
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-08-25 ساعت 03:47 توسط الهه سابق.)
نظر همه دوستان واسه من واقعا محترمه. منم نظر خودمو میگم: به نظر من گرین کارت اصلا هم کلاس نداره.
گرین کارت داشتن یا نداشتن مهم نیست. مهم اینه که از توی آمریکا بودن چه استفاده ای میشه کرد.
خوب به نظر من یکی با ویزای دانشجویی یا شغلی هم بره آمریکا و اونجا به موفقیت های شایان ذکری دست پیدا کنه، خیییییییلی کلاسش بالاتر از امثال منه که میخوام گرین کارت بگیرم که برم با شوهرم زندگی کنم. از گرین کارتم قرار نیست استفاده ای بکنم. حالا اگه آدمی بودم که با گرین کارت میرفتم آمریکا و اونجا توی گوگل کار میکردم یا میرفتم توی ناسا، یا هر موفقیت چشمگیر دیگه، میشد بگم آره، واسه خودم آدم موفق و مهمی شدم و واسه بقیه یه کم کلاس بذارم. تازه اونم اصلا ربطی به خود گرین کارت نداره.
از نظر من این که آدم با گرین کارت بره آمریکا و اونجا توی رستوران کار کنه یا بره توی شرکت یه شغل معمولی داشته باشه اصلا کلاس نداره.
دوستان گلم، این تاپیک فقط واسه اینه که نظراتمونو بگیم، من قصد شروع یا ادامه هیچ بحث فرسایشی رو ندارم
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
ارسالها: 348
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
رتبه:
20
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-08-25 ساعت 09:53
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-08-25 ساعت 09:53 توسط Shezem.)
اگر گرین کارت کلاس داره، پس باید گفت، کسی که شهروندی میگیره حتما کلاسش بالاتره، پس اگه اینجوریه، ناچار آمریکاییها ، چون از همون اول تو آمریکا به دنیا آمدهاند، باید با کلاسترین مردم دنیا باشند!!!؟؟ نه؟؟
من که اینجوری فکر نمیکنم!
2012AS35xxx
مصاحبه در اوایل ماه می ۲۰۱۲ در فرانکفورت
ورود به آمریکا، اواخر ماه می همان سال
۲۰ روز بعدش هم گرین کارت
تجربههای من در اینجا و آنجا
کار هر بز نیست خرمن کوفتن ، گاو نر میخواهد و مرد کهن !
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
(2012-08-24 ساعت 22:08)sayeh_m نوشته: و یک مستخدم با یک پزشک هر دو به یک چشم دیده میشن ولی اینجا چی ؟!؟!؟!؟
با عرض پوزش
اینو زیاد مطمئن نباشید یعنی اصلا چنین چیزی نیست.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
ارسالها: 2,442
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
90
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
وقتی که فوق لیسانس قبول شده بودم و اسممو توی روزنامه دیده بودم، احساس می کردم خیلی تفاوت کرده ام و مردم بیشتر بهم احترام میگذارند! البته بیشتر یک احساس زودگذر بود چون خیلی زود دمار از روزگارمون در اومد و با خودم می گفتم این مدرک از درون داره منو می سوزونه از بیرون بقیه رو!
مدتی بعد اما این احساس به اصطلاح "تحصیل کرده بودن" در من نهادینه شد و دیگه برام تفاوتی نداشت کسی که به من احترام می گذاره برای مدرکم هست یا موقعیتم یا صرفا به وجود انسانی من!
هنوز هم به اینکه تونستم توی اون سال های سخت مزد تلاشم رو بگیرم احساس خوبی دارم و با افتخار میگم که در اون زمان من تونستم وارد دوره تحصیلات تکیمیلی بشم.
حالا که مدت ها از اون موقع گذشته این قضیه گرین کارت دوباره اون روزها رو به یادم می اره! با این تفاوت که اصلا و ابدا احساس نکرده ام که بر "مقدار" اهمیت من افزوده شده! این گرین کارت هرگز نتیجه تلاش های من نبوده! و هرگز برای من مایه افتخاری نبوده! بنابراین هرگز فکر نکرده ام که می تونم باهاش فخر بفروشم یا خودمانی تر "پز" بدهم!
اگر بخوام روشن تر نظرم رو بگم اینه که اگر احساس می کنیم که نگاه یا برخورد دیگران نسبت به ما عوض شده بدونیم که این فقط دیگران نیستند که عوض شده اند، بلکه خود ما هم تغییر کرده ایم! به طور کاذب احساس کرده ایم که بر "مقدار" اهمیت ما افزوده شده! در حالی که چنین نیست!
بعید می دونم که حتا بعد از پنج سال و تغییر وضعیت اقامت به شهروندی بخوام احساس متفاوت بودن داشته باشم! فکر می کنم کسانی که پاسپورت یا گرین کارت براشون زیادی اهمیت داره کمی بیشتر از بقیه ارزش های اصلی زندگی رو نادیده گرفته اند و به بینش عمیق تری نیاز دارند.
ارسالها: 2,585
موضوعها: 13
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
260
تشکر: 2
13 تشکر در 0 ارسال
امروز فرصت پیدا کردم همه پستهای این تاپیک رو بخونم. چیزی که گاهی تو پست بعضی از عزیزان به نظرم رسید اینه که ممکنه یه سوء برداشتی از پاسخ بعضی از دوستان به پرسش این تاپیک بشه که اینجا عنوانش میکنم:
وقتی کسی پاسخ میده: "بله! گرین کارت کلاس داره!" لزوما منظورش این نیست که از نظر خودش گرین کارت کلاس داره. چه بسا بیشتر منظورشون بیان این واقعیت تلخه که "گرین کارت از نظر خیلیها کلاس داره."
مثلا الان من میخواستم نظر خودم رو بگم و بنویسم: "بله! از نظر من داشتن گرین کارت در ایران کلاس محسوب میشه!" اما شاید این تصور بوجود بیاد که این عقیده خودمه. خیر! این عقیده من نیست. من برای کسی که گرین کارت داره ارزشی فراتر قائل نیستم. شاید به قول پست یکی از دوستان تو صفحات قبل همین تاپیک: تنها کمی محتاط تر با اون شخص رفتار کنم که مبادا به خاطر عادتهای زندگیش در آمریکا، قضاوت بدی در مورد من بکنه. همین!
پس نظرم اینه که: "خیر! چنین چیزی قطعا کلاس نداره! ولی متأسفانه از دید خیلی آدمها داشتنش کلاس داره و این رو از تغییر رفتارشون میشه به وضوح دید!"
گرین کارت که جای خود داره. چون چیز بسیار با ارزشیه و نمیشه منکرش شد! اما من چیزی بد تر از اون رو دیدم! سال 2010 موفق شدم ویزای ویزیتوری کانادا رو بگیرم و یک سفر 36 روزه به اونجا داشتم. ژانویه 2011 اونجا بودم. در ابتدا تا مدتی عکسهایی که میگرفتم رو فقط روی فیسبوک برای خانواده شیر میکردم. بعد از حدود 20 روز که فرصت کردم عکسها رو طبقه بندی کنم. بعضی از آلبومها رو برای دوستان هم قابل رؤیت کردم. خودتون حدس بزنید که چطور پیغامها و پستهای روی وال فیسبوکم سر به فلک کشید و رنگ و بوی دیگهای به خودش گرفت! کسانی که به زور منو تحویل میگرفتند، حالا چنان با من خودمونی شده بودند که منو به اسم کوچیک و "تو" خطاب میکردند! خیلی از کسانی که همیشه ادعای رفاقت با من رو داشتند به سکوتی طولانی و مرگبار فرو رفتند که هنوز هم از اون لاک در نیومدن! حتی بعضی از نزدیکانم وقتی به ایران برگشتم، با طعنه و کنایه گفتند که زمانی که دیگران پیشرفت میکردند، من بچه بغل میکردم و میدویدم توی پناهگاه یا مثلا من محیط کار ایران را به محیطهای کاری در غرب ترجیح میدم! چون مثلا تو فلان فیلم دیدم ولی از اونجاییکه آدم خاکی و غرب نزدهای هستم اینجا راحت ترم! هنوز خیلی از فامیل تماس میگیرند و میگن فلانی چی شد نمیخواد بره بمونه؟! چرا نموند؟! چرا برگشت؟ یا مثلا به گوشم میرسه که فلان فامیل که شرمم میشه نسبتش رو با خودم عنوان کنم گفته: "فلانی رفته کانادا به قِرT بازیاش رسیده، حالا مظلومانه برگشته که یعنی من آدم خوبیم! ما هم باور کردیم!!"
در اینکه اخذ ویزای ویزیتوری کانادا کار سختیه، شکی درش نیست. اما خودتون فکر کنید وقتی یه سفر توریستی به کانادا چنین بازتاب گسترده و مزمنی در فامیل و دوستان و آشنایان داره، حالا وای به اون روزی که آدم گرین کارت بگیره! از یه طرف میشی رفیق فاب اوباما، از طرف دیگه میشی مف.3د فی الـearth از طرف دیگه میشی وطن فــ ـرooش. و در آخر شاید ریشه همه این برچسبها، همون کلاس یا شاید بهتر بخوایم بگیم "ابهت" این گرین کارت دوست داشتنی خواهد بود!
ارسالها: 94
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-08-25 ساعت 16:19)Sheriff نوشته: امروز فرصت پیدا کردم همه پستهای این تاپیک رو بخونم...
پس یه جورایی پرسش توی این تاپیک رو میشه به دو پرسش متفاوت تقسیم کرد که معلوم بشه هر کس به کدوم پرسش داره جواب میده!:
1- آیا گرین کارت ارزش شخصیتی و کلاس اجتماعی یک فرد رو در جامعه تغییر میده؟
2- آیا گرین کارت ارزش شخصیتی و کلاس اجتماعی یک فرد رو در نظر شما تغییر میده؟
در نگاه کسی که پرواز را نمی فهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچتر می شوی. «آلبر کامو»
ارسالها: 130
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2012
رتبه:
43
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
شاید این موضوع جاش اینجا نباشه چونکه این تاپیک در مورد گرین کارتو کلاسشه اما در ادامه صحبت مدیر کلانتر عزیز و سایه جان باید بگم من خودم قبل از ازدواجم در بیمارستانی مشغول به کاربودم که خیلی شناخته شده است ودکتراشم بسیار بنام .
روزی یکی از خدمه ها سوار آسانسور میشه و ناگهان جاروش به خانمی میخوره و اون بهش میگه چرا جارو تو به من زدی خلاصه معذرت خواهی خدمه موثر نمیشه وکاربه دعوا میکشه از قضا خانم مورد نظر خانم دکتر بوق ق ق ق ق ق از آب درآمدند که از جمله سهامداران بزرگ بیمارستان بودند خوب دیگه این معلومه که کار به اخراج خدمه کشید بدون در نظر گرفتن این که اون بیچاره چقدر به اون کار احتیاج داشت حتی به پای خانم دکتر افتاد ولی ایشون مثل این که باباشونو کشته باشن حاضر نبودن کمی کوتاه بیان .
اون زمان سر این موضوع من خیلی به هم ریختم ولی امروز با یاد آوری دوستان به این موضوع فکر میکردم که با این خدمه در آمریکا هم اینطور برخورد میشد یا حداقل می تونست از حقش دفاع کنه ؟
کیس نامبر :2013AS000068XX---تاریخ کارنت شدن :11 مارچ ---تاریخ مصاحبه :2 می ---محل مصاحبه :آنکارا -کلیرنس :2 می -تاریخ کلیر شدن : 18 june-مقصد :دالاس
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
شما طبق قانون میتونید همه جوره حق خودتون رو بگیرید ولی مثل خیلی از موارد دیگر یک اما داره اینکه فرصت کافی یا توان پرداخت حق الزحمه یک وکیل رو داشته باشید.
چنانچه بخواید درک بهتری از وقایع اجتماعی و چگونگی باز خورد اون رو پیدا کنین هر روز به صفحه اخبار اجتماعی یاهو یا غیره سری بزنید و تیترها رو مرور کنید گاهی هم یک مطلب که براتون جالب هست رو شرحش رو بخونید و خیلی از سوالها که دارید رو جوابش رو میگیرید. کلا عرض میکنم که به علت قوانین بسیار مفصل و پیچیده ای که در امریکا در سطح فدرال و استیت جاری هست (در همه زمینه ها) شما ممکن است برای دو پرونده کاملا مشابه 2 دادرسی و نتیجه مختلف ببینید که بار ها هم این مسئله پیش امده.
نظر شخصی من اینه که بین یک شهروند غنی و فقیر در جزئیات عدالت ورزی و نتیجه گیری فرق هست و گاهی این افتراق خیلی بزرگ هم هست.
مثل اینکه از تاپیک هم خارج شدیم !
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند