ارسالها: 103
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2012
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
کلمهٔ انگلیسی که برای سیتیزنشیپ شدن بکار برده میشه اینه: Naturalization. برای دریافت اطلاعات کامل به این لینک مراجعه کنید. فایل پیدیاف مربوطه این فایل است. ضمنا مدت زمانی که گرینکارت شما کاندیشنال است هم جزء زمان داشتن گرینکارت محسوب میشود.
گفتید اگر همسر یه شهروند آمریکا (با داشتن همه شرایط که در بالا گفتم) طی سه سال سیتیزن میشه چرا ملت خودشون رو برای ۵ سال میکشن. نکته اینه که عزیز من کسایی که ازدواج واقعی و موفقی داشتن و سه ساله با هم زندگی میکنن احتمالا کارهای خیلی زیادی تو زندگی دارن که گرفتن سیتیزنی آخرین کار زندگیشون هست و بنابراین خیلی احساس نیاز بهش نمیکنن.
نوع ویزا: ازدواجی با سیتیزن/فرستادن مدارک: ۳۰ آگوست ۲۰۱۲/ پذیرش: ۲۶ نوامبر ۲۰۱۲/ دریافت کیس نامبر: ۷ دسامبر ۲۰۱۲/ مصاحبه: سپتامبر ۲۰۱۳/ کلیرنس: در حال انتظار
ارسالها: 103
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2012
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
این هم لینک دیگری که صراحتاً اعلام میکنه ۲ سال کاندیشنال شما در روند شهروندی شما محسوب میشه.
نوع ویزا: ازدواجی با سیتیزن/فرستادن مدارک: ۳۰ آگوست ۲۰۱۲/ پذیرش: ۲۶ نوامبر ۲۰۱۲/ دریافت کیس نامبر: ۷ دسامبر ۲۰۱۲/ مصاحبه: سپتامبر ۲۰۱۳/ کلیرنس: در حال انتظار
ارسالها: 90
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-09-12 ساعت 11:13)manoun نوشته: یاسمن نگران نباش عزیزم. هیچی نمیشه. اینا میدونن ما بدبختر از ایناییم و جنگ هم کاری بهمون نمیکنه! اینجوری که بیشتر تو جنگ اعصاب و روانیم!
بار اولمه میبینم تو هم هول شدی!
یامی. از خودم حرف در نمیارم. اینم لینکش:
http://www.uscis.gov/portal/site/uscis/m...2ca60aRCRD
من که نمیگم. این یارو میگه. میگه 3 ییرز از ا پرمننت رزیدنت. اما توضیح نمیده این 3 یرز رو چه شکلی حساب میکنه!
البته احساس نیاز کردن به این ربطی نداره که ازدواجت واقعی نیست. ما ایرانی ها آدمای احساسی هستیم و خیلی دلمون میخواد زودتر بتونیم پدر و مادرمون رو هم ببریم پیش خودمون. تا دیگه اینجوری هیچ کم و کسری نداشته باشیم. و مجبور نباشیم 24 ساعته نگران جنگ و قطعی اینترنت و بلایای طبیعی و ... باشیم که ممکنه سر خودمون و یا والدینمون در هنگام دوری بیاد.
من اگر پدر يا برادر درست و حسابى داشتم نگران نميشدم،تازه پنج سال صبر ميكردم.تازه بماند كه اگر جنگ بشه من هم مادرم رو از دست ميدم هم شوهرم
استسوس از ويزاى نامزدى
دريافت پكيج:٣ ستامپر
دريافت ايميل از uscis : ٧ سپتامبر
ارسالها: 90
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-09-13 ساعت 14:07)manoun نوشته: (2012-09-13 ساعت 07:55)Yasaman mc نوشته: (2012-09-12 ساعت 11:13)manoun نوشته: یاسمن نگران نباش عزیزم. هیچی نمیشه. اینا میدونن ما بدبختر از ایناییم و جنگ هم کاری بهمون نمیکنه! اینجوری که بیشتر تو جنگ اعصاب و روانیم!
بار اولمه میبینم تو هم هول شدی!
یامی. از خودم حرف در نمیارم. اینم لینکش:
http://www.uscis.gov/portal/site/uscis/m...2ca60aRCRD
من که نمیگم. این یارو میگه. میگه 3 ییرز از ا پرمننت رزیدنت. اما توضیح نمیده این 3 یرز رو چه شکلی حساب میکنه!
البته احساس نیاز کردن به این ربطی نداره که ازدواجت واقعی نیست. ما ایرانی ها آدمای احساسی هستیم و خیلی دلمون میخواد زودتر بتونیم پدر و مادرمون رو هم ببریم پیش خودمون. تا دیگه اینجوری هیچ کم و کسری نداشته باشیم. و مجبور نباشیم 24 ساعته نگران جنگ و قطعی اینترنت و بلایای طبیعی و ... باشیم که ممکنه سر خودمون و یا والدینمون در هنگام دوری بیاد.
من اگر پدر يا برادر درست و حسابى داشتم نگران نميشدم،تازه پنج سال صبر ميكردم.تازه بماند كه اگر جنگ بشه من هم مادرم رو از دست ميدم هم شوهرم
من که اون موقع نگران هر سه میشدم. در ضمن زبونت گاز بگبر بینم با این جنگ جنگ کردن و از دست دادن شوهر و این حرفا. شوهرت طوریش نمیشه. حالا نمیخوام بگم مرگ درست خداست و از این جور دلداری های الکی! چون در حال حاضر آخرین کسی که حکمت خدا رو قبول خودم هستم. میدونی که؟! اما نمیخواد نگران آینده باشی یاسمن. این دیگه به من ثابت شد. یه عالمه از خودم انرژی گذاشتم و نگران لحظه ی خداحافظی شدم. دیدی که چی شد! همش دود شد رفت هوا. واسه منم نگرانیه الکی موند و یه عالمه غر غر که مطمئنم گلن رو ترسونده بود. با این حسابی که تو میگی ما هم مردنی هستیم به زودی! چون هنوز اینجاییم. تازه تبریز از تهران مرزی تر هم هست دیگه بدتر! راستی اگه مامانت خواست بیاد مسافرت اینورا بهش بگو بیاد خونه ی ما. خوشحال میشیم.
هه هه. حالا یه چیزی بگم بخوای بیای لهم کنی؟ یاسمن من دارم میمیرمممممممممممممممممممممممممممممممممممممم. دارم سکته میزنم که الان میخوام چه خاکی به سرم کنم تو این خرابه.
توشرايط منو درك نميكنى.چون تو شرايط من زندگى نميكنى.جنگ بخشى از ارتشه و منم بخشى از ارتشم.هر سرباز بايد حداقل يه بار بره جنگ تو هر قرارداد،برندن قرار داد دومشه و هنوز نرفته . بنابرين جنگ رفتن اون يه چيز حتميه.من فقط نميخوام اين وسط بلايى سر مادر تنهام بياد.همين.راستى چى شد يادته اول تابستون ميگفتى نميخوام از ايران برم؟چى شد؟
استسوس از ويزاى نامزدى
دريافت پكيج:٣ ستامپر
دريافت ايميل از uscis : ٧ سپتامبر
ارسالها: 90
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-09-13 ساعت 23:35)yami نوشته: آخ از این حواس پرتی من!! شما همون یاسمن خانم هستین که ...
الان یادم اومد. بعله به خاطر اقدام دیر هنگام و نتیجتا گرفتن دیر وقت گرین کارت، سیتیزن شیپ هم عقب میوفته. یعنی کل مدتی که شما تا لحظه صدور گرین کارت در آمریکا بودید، جزو اقامت شما برای سیتیزنی حساب نمیشه، حتی اگه این همه مدت زیاد باشه.
ولی حداقلش اینه که شما به همون 5 سالش بعد از گرین کارت راضی بودید، الان شد سه سال بعد از گرین کارت! پس باید خیلی خوشحال بشید
اره يامى جان.براى همين من هى ازت لينك ميخواستم،كه بدونم چه طورى و حتما ميتونم سه ساله سيتيزن شيپ بگيرم دستت درد نكنه
استسوس از ويزاى نامزدى
دريافت پكيج:٣ ستامپر
دريافت ايميل از uscis : ٧ سپتامبر
ارسالها: 128
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2012
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
منو که میشناسی. من عمرا میتونستم با یه ارتشی ازدواج کنم. یعنی از استرس پس میوفتادم. میدونی کهمن چه شکلیم؟ یه جوری ضایع و انگاری که هیچ وقت راضی نیستم! آخه این چه ویژگیه من دارم؟ راستشو بخوای نمیدونستم هر ارتشی باید در طی هر قراردادش یه بار بره جنگ. راستش الان که دارم فکر میکنم میبینم این واقعا وحشتناکه. اینا چند وقت به چند وقت قرار داد میبندن؟ با این حساب هر ارتشی چند بار باید بره جنگ؟ وااااای تنم لرزید. خدا صبرت بده. اما از بابت مامانت نگران نباش. نمیتونم بگم طوری نمیشه و این حرفا اما نگرانی مسئله رو حل نمیکنه.من بهت قول میدم اگه اینجا اتفاقی بیفته خودم برم مامانتو بیرم پیش خودمون تا تنها نباشه. البته میدونم فامیل دارین اما بجز این کاری از دستم بر نمیاد و اینکه بگم نگران نباش. اما اینم میدونم نگرانی یه چیزی هست که دست خود آدم نیست. وقتی من نگران بودم یادته چی میگفتی؟ میگفتی با نگرانی هیچی درست نمیشه. الان دارم همینو به خودت میگم. فقط باید دعا کرد. من برای خودت، شوهرت و مادرت دعا میکنم. راستی اگه شوهرت یه موقعی رفت بگو. تو توی بدترین شرایط من تنها سنگ صبورم بودی. ساعت ها به سوالاتم جواب میدادی. هر موقع نوبت من شد من هستم. نه تو رو تنها میذارم و نه اگه پاش بیفته مادرتو. مامان منم از اینکه یه دوست داشته باشه خوشحال میشه.
در مورد تابستون هم بگم که اولا من نگفتم نمیخوام برم. اما برم جدایی از مادرم سخت بود. اونم نه برای خودم. برای اون. چون مامانم یه جور آدمی هست که زود ناراحت میشه. خیلی خیلی حساسه. اما الانم این زندگی منه که داغون شد. در ضمن ایران لحظح به لحظه کمتر جای موندن میشه! اینجا بمونم که چی؟ فوق فوقش میشم استاد دانشگاه. میدونی تو چه وضعیتی هستن؟ بیچاره ها واسه دو زار از صبح تا شب سگ دو میزنن و تازه نه اتاق اساتید درست و حسابی دارن و نه احترام و منزلتی. تازه به شدت معتقدم اضافه کردن یه موجود زنده ی دیگه به اینجا گناه کبیرست. اوضاع ما اینه اوضاعه اون بیچاره که دیگه از الان معلومه چیه! میدونستی دانشگاهها رو سهمیه جنسیتی کردن؟ اینجا شده یه وضعی. و همه ی این اتفاقا اینقدر تند و تند میافته که نگو.
راستی بازم دستت درد نکنه که فکر کار خارج از ایران رو تو سرم انداختی. اینجوری دست کم یه باریکه ی امیدی دارم.
ارسالها: 90
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-09-14 ساعت 01:40)manoun نوشته: منو که میشناسی. من عمرا میتونستم با یه ارتشی ازدواج کنم. یعنی از استرس پس میوفتادم. میدونی کهمن چه شکلیم؟ یه جوری ضایع و انگاری که هیچ وقت راضی نیستم! آخه این چه ویژگیه من دارم؟ راستشو بخوای نمیدونستم هر ارتشی باید در طی هر قراردادش یه بار بره جنگ. راستش الان که دارم فکر میکنم میبینم این واقعا وحشتناکه. اینا چند وقت به چند وقت قرار داد میبندن؟ با این حساب هر ارتشی چند بار باید بره جنگ؟ وااااای تنم لرزید. خدا صبرت بده. اما از بابت مامانت نگران نباش. نمیتونم بگم طوری نمیشه و این حرفا اما نگرانی مسئله رو حل نمیکنه.من بهت قول میدم اگه اینجا اتفاقی بیفته خودم برم مامانتو بیرم پیش خودمون تا تنها نباشه. البته میدونم فامیل دارین اما بجز این کاری از دستم بر نمیاد و اینکه بگم نگران نباش. اما اینم میدونم نگرانی یه چیزی هست که دست خود آدم نیست. وقتی من نگران بودم یادته چی میگفتی؟ میگفتی با نگرانی هیچی درست نمیشه. الان دارم همینو به خودت میگم. فقط باید دعا کرد. من برای خودت، شوهرت و مادرت دعا میکنم. راستی اگه شوهرت یه موقعی رفت بگو. تو توی بدترین شرایط من تنها سنگ صبورم بودی. ساعت ها به سوالاتم جواب میدادی. هر موقع نوبت من شد من هستم. نه تو رو تنها میذارم و نه اگه پاش بیفته مادرتو. مامان منم از اینکه یه دوست داشته باشه خوشحال میشه.
در مورد تابستون هم بگم که اولا من نگفتم نمیخوام برم. اما برم جدایی از مادرم سخت بود. اونم نه برای خودم. برای اون. چون مامانم یه جور آدمی هست که زود ناراحت میشه. خیلی خیلی حساسه. اما الانم این زندگی منه که داغون شد. در ضمن ایران لحظح به لحظه کمتر جای موندن میشه! اینجا بمونم که چی؟ فوق فوقش میشم استاد دانشگاه. میدونی تو چه وضعیتی هستن؟ بیچاره ها واسه دو زار از صبح تا شب سگ دو میزنن و تازه نه اتاق اساتید درست و حسابی دارن و نه احترام و منزلتی. تازه به شدت معتقدم اضافه کردن یه موجود زنده ی دیگه به اینجا گناه کبیرست. اوضاع ما اینه اوضاعه اون بیچاره که دیگه از الان معلومه چیه! میدونستی دانشگاهها رو سهمیه جنسیتی کردن؟ اینجا شده یه وضعی. و همه ی این اتفاقا اینقدر تند و تند میافته که نگو.
راستی بازم دستت درد نکنه که فکر کار خارج از ایران رو تو سرم انداختی. اینجوری دست کم یه باریکه ی امیدی دارم.
هر چهارسال به چهار سال قرارداد ميبندن.ادم وقتى با يه ارتشى ازدواج ميكنه خواه نا خواه بايد به فكر زبونم لآل مرگ همسرش باشه.به هرحال جنگه،حلوا كه خيرات نميكنن.ولى من تنها نگرانيم مامانمه،حا خدا رو شكر دو تا دوختر خاله پسر خاله خوب دارم كه مواظبش باشن،ولى تو شرايطى كه هر دو طرف خانواده زير فشارن،همه چى فرق ميكنه
استسوس از ويزاى نامزدى
دريافت پكيج:٣ ستامپر
دريافت ايميل از uscis : ٧ سپتامبر
ارسالها: 128
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2012
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-09-14 ساعت 10:33
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-09-14 ساعت 10:35 توسط manoun.)
یعنی اگه یکی 30 سال ارتش باشه باید دست 7.5 بار بره جنگ؟! عجب قانون وحشتناکی. شما نگران مامانت نباش عزیزم. فعلا اینجا جنگ نیست و مامانت تو جبهه ی جنگ نیست و امیدوارم دست کم تا چهار سال بعد هم جنگی در میان نباشه تا مامانت بیاد پیشت. شوهرتم خدا خودش حفظ کنه. ولی خداییش قانونه خیلی هجغ وجغیه. خدا صبرت بده.
داری این اشتباهات تایپی منو؟ همش از اعصاب خوب سرچشمه میگیره!
ارسالها: 82
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستان
اگه توی فرم درخواست پاس سفید مثلا 2 سال رو مشخص کنیم ولی بتونیم زود تر برگردیم این زمان جزو زمان سیتیزن محسوب میشه ؟
شماره کیس: 2012AS00026xxx
کنسولگری: ankara
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 20/08/2011
تارخ ارسال فرمهای سری دوم : اواخر مارچ
زمان مصاحبه:آپریل
دریافت ویزا : روز مصاحبه _یکضرب
تعداد : یک نفر
زمان ورود به آمریکا :سپتامبر 2012