ارسالها: 1,046
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: Jan 2010
رتبه:
72
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
(2010-06-30 ساعت 00:44)vicky نوشته: سلام به همه مهاجرسرائی ها
من حدود یک ساعته که دارم این تاپیک رو می خونم و واقعا لذت بردم این شد که تصمیم گرفتن منم بنویسم خب چه اشکال داره منم یه ارزوهائی دارم
من ( یعنی من و همسرم ) حدود یک ساله که تصمیم جدی گرفتیم که به امریکا مهاجرت کنیم ما نمی تونیم شغلمون رو عوض کنیم و حتی اگر هم بشه نمی خواهیم اینه که از همون اول شروع کردیم به زبان خوندن و درسهای مربوط به رشته مون
اگر کسی بخواد تو رشته ما تو ایران به جائی برسه حداقل چهل سالش شده و تازه اون موقع هم معلوم نیست موفق شده باشه یا نه
اینه که ما تصمیم گرفتیم بریم ولی تنها راهمون اول لاتاری بود و دوم سرمایه گذاری
که اگر لاتاری برنده نشدیم سرمایه گذاری می کنیم
اما :
من می خوام برم امریکا درس بخونم زحمت بکشم کار بکنم سختی بکشم غم غربت داشته باشم
ولی:
مزد زحمت هامو بگیرم نه اینکه اینجا بمونم هم درس بخونم ها زحمت بکشم هم کار بکنم و فقط غم غربت نداشته باشم ولی مزد زخمتم رو یکی دیگه بگیره
سلام
امیدوارم در لاتاری برنده بشید اما اگر خدای نکرده نشدید لطفا بگید چه زمانی اقدام برای ویزای سرمایه گذاری می خواهید کنید وE2 یا EB5 ر؟
در ضمن ما را از مراحل انجام کار خود اگاه کنید با تشکر
آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی
معذوری اگر در طلبش میکوشی
باقی همه رایگان نیرزد هشدار
تا عمر گرانبها بدان نفروشی
ارسالها: 358
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Apr 2010
رتبه:
31
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
نقل قول:ارسال شده توسط seravin - امروز 04:15 AM
دوست خوبم ووشو کونگ فو جان
به نظر من عقل و شعور برای مهاجرت لازمه ولی کافی نیست مهمترین مسئله برای یک مهاجر که باعث موفقیتش میشه شناخت قبلی و واقعی از محیط جدیده.
به نظر من برای شما که هنوز هیچ اقدامی برای مهاجرت نکردید بهترین رویا ( به قول شما هدف ) که فکر میکنم خیلی راحت هم دست یافتنی نیست رویای رسیدن به آمریکاست. که امیدوارم به این رویای بزرگ برسید( طبقه بندی اهداف کوتاه مدت و بلند مدت )
بهر حال ما همگی در دوران نوجوانی رویاهایی داشتیم و شاید هنوز هم داشته باشیم به همین خاطر شما رو درک میکنم.
دوست من من هیچ وقت رویای مهاجرت به آمریکا رو نداشتم و نخواهم داشت
یه تصمیم یه هدف یا شکست یا پیروزی .... در جاده ی موفقیت دور زدن ممنوع
ارسالها: 1,064
موضوعها: 57
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
59
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
ما چون میرم لسآنجلس و اونجا که میریم به هالیوود نزدیکه میریم بلوار هالیود رو ببینیم. هزینه زیادی نداره و به دیدنش میارزه
ارسالها: 107
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-07-01 ساعت 00:17
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-07-01 ساعت 00:54 توسط R.F.)
(2010-07-01 ساعت 00:08)sarfarash نوشته: یک ماه اول: نگاه می کنیم........فقط نگاه می کنیم....... همه چیز جدیده! ....فوری میریم دنبال گرین کارت. به محض گرفتن گرین کارت، با موبایل یه عکس ازش میگیریم و توی یک کافی نتی چیزی عکس گرین کارت رو برای دوستان و فامیل می فرستیم تا نشون بدیم ما الان دیگه با اونا فرق داریم.........پول خرج کردن تا بتونیم زنده بمونیم.
3 ماهه بعد: پول خرج کردن، گشتن، آشنا شدن با محیط، اسم خیابونا رو یاد گرفتن، عوض کردن خونه. خرید خنزر پنزر. خلاصه اینکه یه خورده سطح زندگی رو افزایش می دیم!
شش ماهه بعد: دیگه حتما باید یه کاری پیدا کرد. شروع می کنیم به جستجوی کار جستجو.....جستجو...............ناامیدی....................جستجو................ناامیدی........ناامیدی..........(همزمان نثار بد و بیراه به غربت و گفتن این که آبت نبود، نونت نبود، جیک جیک مستونت نبود! مهاجرتت چی بود)........... تصمیم به بازگشت می گیریم.....دوباره جستجو..................جستجو.........و بالاخره موفق می شویم: نگهبانی پمپ بنزین، فروشندگی، نظافت چی رستوران، منشیگری، شیشه پاک کنی، لوله کشی، برق کاری، داگ واکری، و اگه دیگه خیلی شانس بیاریم تکنسین کامپیوتر! به همه ی فامیلا و دوست و آشناها هم میگیم توی یک شرکت بزرگ کامپیوتری دارم کار می کنم (یه جوری هم میگیم که طرف فکر کنه ما داریم یا توی گوگل کار می کنیم یا اپل! مایکروسافت رو هم دیگه قبول نداریم!)
خوب الان درآمد داریم! همزمان هم به سایت مهاجر سرا سر می زنیم و به بچه های جدید کمک می کنیم که فرم 230 رو درست پر کنند و این شانس! بزرگ رو از دست ندهند! کم کم دیگه به تاپیک های برندگان 2012 سر نمی زنیم... تاپیک های "زندگی در آمریکا"، "در آمریکا می خواهد چه بکنید؟"، "عکس هایی از محل زندگی" و .... میشن پاتوق ما! تو امضامون هم می نویسم هر میخواد بیاد لس آنجلس، میتونه روی کمک های من حساب کنه.
یک سال گذشت: یاد وطن بخیر! اونجا رییس یک واحد بودیم! واسه خودمون بروبیایی داشتیم! واسه 5 نفر فوق لیسانس تعیین تکلیف می کردیم... شروع به جستجو.... دانشگاه اول...دوم....سوم........چهارم.........بالاخره موفق شدم! پذیرش همراه با TA! حالا کم کم داریم مثه آدم زندگی می کنیم! تاره داریم مثه زمانی که تو وطن بودیم خرج می کنیم.....حالا دیگه برای مهاجرسرا وقتی نداریم که بگذاریم.... الان خیلی بیزی ام (Busyام)
سلام
واقعیتها تلخه ولی واقعیت هست و باید که قبولش کرد ، ممنون که برای بعضیها یاد آوری کردین .
با تشکر
نامهی چارلی چاپلین به دخترش
ژرالدین، دخترم! اینجا شب است... شب نوئل؛ در قلعهی کوچک من همهی این سپاهیان بی سلاح خفتهاند، نه تنها برادر و خواهر تو، حتی مادرت. به زحمت توانستم بی آن که این پرندگان خفته را بیدار کنم، خود را به این اتاق کوچک نیمه روشن، به این اتاق انتظار پیش از مرگ، برسانم.
ارسالها: 363
موضوعها: 7
تاریخ عضویت: Dec 2009
رتبه:
37
تشکر: 0
7 تشکر در 0 ارسال
2010-07-01 ساعت 00:47
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-07-01 ساعت 02:07 توسط nicole.gemini.)
در پی نوشته های sarfarash اینرا هم اضافه کنم که اگر مهاجر زبان انگلیسی بلد نباشه که همون شغلهای رده پایین را هم بسختی پیدا میکنه. من شنیده ام بسیاری از فروشگاههای بزرگ لباس و... ، دیگه افراد را بصورت کمیسیونی استخدام میکنند. یعنی هر چه بیشتر بفروشی، بیشتر پورسانت میگیری و اینهم یعنی presentation قوی به انگلیسی!!!!
اگر زبان انگلیسی تون خوب و خیلی خوب باشه ( تا حالا در حد عالی)، میتونید در هر رشته ایی اینجا زود کار پیدا کنید.
در کالیفرنیا در بعضی رشته ها دانستن زبان فارسی یک امتیاز است به شرطی که انگلیسی را هم به همان خوبی فارسی بدونه. پس تا میتونید انگلیسی تون را قوی کنید.
آنهاییکه مهاجر های تازه هستند نگران نباشند، این 2 سال اول پوست آدم کنده میشه. بیشتر از کار و... این نگرانی است که آدم را اذیت میکنه که چکار کنم!؟؟؟؟ حالا چی میشه!!!؟؟؟؟ بهتر بود ایران میموندم یا؟؟؟!!!! تا اینکه بالاخره تکلیفمون با خودمون معلوم میشه و میمونیم... انشالله...
در این 2 سال انگار آدم بین زمین و آسمان است. اصلا انگار خوابه . که هر چه زودتر بیدار بشه بهتره!!! محیط را کاملا نمیشناسه و نمیتونه درست تصمیم بگیره. مخصوصا اگر مثل ما کسی را هم نداشته باشه.... وای خیلی سخته.......... ولی بعدا کم کم واقعیات را میپذیره و همه چی فرق میکنه.
آنهاییکه خوب امکانش را ندارند فعلا بیایند، آزادند هر طور دوست دارند راجع به زندگی در آمریکا یا هر جای دیگه فکر و آرزو کنند. ما هم براشون از صمیم قلب آرزو میکنیم هر چه زودتر کارهاشون درست بشه و بتونند بیایند اینجا برای زندگی ولی آنهاییکه آمدنی هستند و منتظر پروسه گرفتن ویزا یا گرین کارت و... هستند، باید گفت: رویاهاتون کنار بگذارید و خودتون را برای فراز و نشیب زندگی در اینجا آماده کنید. روزی 8 ساعت کار یعنی 8 ساعت کار!!!!
آمریکا یعنی عمری کار !!!
موفق باشید.....
One day your life will flash before your eyes, make sure it's worth watching.
ارسالها: 106
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
5
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
من دنبال آرامش هستم، جائی که احساس غریبی نکنم، در آلمان خیلی احساس غربت میکنم، واسه همین میخام برم به یک جائی که فرهنگ های متفاوت زیادی داره مثله امریکا.
ارسالها: 358
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Apr 2010
رتبه:
31
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
nicole.gemini عزیز
پس فکر کنم بلد بودن انگلیسی در حد عالی یکی از مهمترین امتیاز ها تو کار پیدا کردن باشه درسته؟
یه تصمیم یه هدف یا شکست یا پیروزی .... در جاده ی موفقیت دور زدن ممنوع
ارسالها: 363
موضوعها: 7
تاریخ عضویت: Dec 2009
رتبه:
37
تشکر: 0
7 تشکر در 0 ارسال
2010-07-01 ساعت 01:57
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-07-01 ساعت 02:03 توسط nicole.gemini.)
(2010-07-01 ساعت 01:37)wushu kung fu نوشته: nicole.gemini عزیز
پس فکر کنم بلد بودن انگلیسی در حد عالی یکی از مهمترین امتیاز ها تو کار پیدا کردن باشه درسته؟
بله بسیار مهمه . ولی نه اینکه با دانستن انگلیسی قوی هم میشه در ابتدای ورود منتظر پیشنهاد شغل مدیرکلی بود!!!! کلا هر چه زبان بهتر باشه خوب شانس زودتر کار پیدا کردن و کار بهتر بیشتر میشه...
کلا این 1 سال اول مثل این میمونه که آدم سعی کنه خودش را روی آب نگه داره تا بعدا... یا خوش شانس باشه کار مناسب بسته به همین حد تحصیلات و تجربه کاریش پیدا کنه طوری که راضی اش کنه و همین را ادامه بده. یا کج دار مریض بگذرونه و بعد از 1-2 سال تصمیم بگیره ادامه تحصیل بده..... و.......
(2010-07-01 ساعت 00:50)Sahar-Germany نوشته: من دنبال آرامش هستم، جائی که احساس غریبی نکنم، در آلمان خیلی احساس غربت میکنم، واسه همین میخام برم به یک جائی که فرهنگ های متفاوت زیادی داره مثله امریکا.
خوب خیلی ها هم مثل شما خوش فکرند و مثل شما فکر میکنند!!! به همین علت است که در آمریکا از هر جای دنیا مهاجر میبینی. پس رقابت کار هم زیاد میشه ..... واقعا یک دولت و سیاست قوی ایی لازمه که این همه نیروی کار را راضی نگه داشت و برای همه شغل ایجاد کرد!!!!!!!!!!!!!!!
One day your life will flash before your eyes, make sure it's worth watching.
ارسالها: 106
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
5
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
[خوب خیلی ها هم مثل شما خوش فکرند و مثل شما فکر میکنند!!! به همین علت است که در آمریکا از هر جای دنیا مهاجر میبینی. پس رقابت کار هم زیاد میشه ..... واقعا یک دولت و سیاست قوی ایی لازمه که این همه نیروی کار را راضی نگه داشت و برای همه شغل ایجاد کرد!!!!!!!!!!!!!!!
[/quote]
حق با شماست. ولی آیا واسه همه مقطع های تحصیلی و همه رشته ها این مشکل وجود داره؟ آیا رشته های خاصی هستند که راحت تر در امریکا کار پیدا میکنن؟