2011-01-21 ساعت 16:12
سیزن دو -قسمت اول
خب دوستان عزیزم می خوام امروز براتون سیزن جدیدی از ماجراهای تافل من روتعریف کنم تا سرتون گرم شه وخوابتون ببره. امیدوارم که از قصۀ صد در صد واقعیه امشب هم خوشتون بیاد.
یکی بود یکی نبود یک دختری بود که می خواست نمرۀ تافل بالای 100بیاره. این دختر البته چون معرف حضورتون هست و در قسمت اول شرح ماجراش رو شنیدید نمی گم که چه ماجراهایی را تا الان پشت سر گذاشته اگه دوست داشتید قسمت اول این سریال رو بخونید تا با راساراسا و امتحان تافلش بیشتر آشنا بشید.
خب قصه به اینجا رسید که من دوباره برای تافل ثبت نام کردم و اینبار با عزمی راسختر خودم رو در عرض دوهفته پوکوندم که بلکه نمرۀ بهتری بگیرم . دوستانی که در جریان امتحان تافل هستند می دونند که گرفتن نمرۀ بالای 100 اونم در آمریکا کار هر کسی نیست وهنر می خواد، چون تو فقط می تونی در هر بخش 5 فقط 5 نمره رو از دست بدی. و البته از چند نفری هم شنیده ام سطح امتحان تافل در آمریکا به مراتب سخت تر از کشور خودمونه.که البته با شرایط غیر انسانی موجود در این امتحان کار صد چندان سخت تر می شه.
بگذریم ، انروز رفتم دوباره امتحان بدم ولی از اونجایی که کمی دیرتر ثبت نام کرده بودم . همه جا پر شده بود ومحل امتحان 20 مایل باخونمون فاصله داشت .چون احتمالا شما تصوری از مایل ندارید باید بگم که 20 مایل برابره با 35-40 دقیقه رانندگی با سرعت مجاز اتوبان.
امتحان ساعت 9 بود و من ساعت 7:50خوش وخندان با آقای شوهر که دیگه بعد از ماجرای قبلی نقش رانندۀ من در مسیر رفت و آمد به امتحانات تافل رو برعهده داره راهی" تازند اوکس" شهری در نزدیکی لس انجلس شدیم.من اینبار طبق تجربۀ قبلی می دونستم که نیم ساعت قبل از امتحان کافیه پس ساعت 8:30 وارد محل امتحان شدم.
محل امتحان یک موسسۀ زبان بود، پیش خودم گفتم که چون اینجا دیگه تخصصا کارش زبانه پس حتما اوضاعه کامپیوترهاش و سالن امتحانش بهتره.محل امتحان یک ساختمان بسیار کوچیک بود چسبیده به یک تپۀ زیبا. چون دیگه حرفه ای شده بودم زودکارای امضا وقول و قرارایی که من قول می دم خودم باشم نه کس دیگه تموم شد. ولی خب از اونجایی که در آمریکا هرجایی بری با یک چیز جدید مواجه میشی و هیچ قانون مشخصی وجود نداره.فهمیدم بااینکه امتحان ساعت 9 باید رسما شروع شه هر وقت که عشقت بکشه حتی قبل از 9 و تا 9:30 می تونی امتحانت رو شروع کنی. من کارام یک ربع به 9 تموم شدم و آمادۀ امتحان بودم پس رفتم جلوی دوربینِ مسوول مربوطه نشستم که ازم عکس بگیره و هویتم رو چک کنه و برم وارد سالن امتحان بشم.
مسوول مربوطه بک خانم بور آمریکایی نسبتا چاق بود . آی دیم رو بهش نشون دادم .گفت پاسپورتت رو بده.
گفتم پاسپورت؟!خب این آی دیمه دیگه!
گفت مگه تو سیتی زنی؟
گفتم نه.
گفت پس باید پاسپورت نشون بدی!
منم با افتخار بادی تو گلو انداختم وگفتم هه!چی خیال کردی داداش ؟من رزیدنتم .
گفت خب باید پاسپورت نشون بدی.
گفتم مجید جان من دارم تو لس انجلس زندگی می کنم. آی دی دارم ،پاسپورت کیلو چنده؟
یک برگه به من نشون داد که زیر این جمله اش خط کشیده شده بود که نان سیتی زن یعنی اونایی که نونشون از راه سیتی زنی درنمیاد وسیتی زن نیستند باید پاسپورت نشون بدهند.
گفتم بابا !آبجی! حاج خانم!ما تو این راه دیگه پیر شدیم ،چند تا پیرهن پاره کردیم دفعه های قبل از این خبرا نبود .همه آی دی رو قبول می کنند.
دوباره کاغذش رو کرد تو چشمم که پاسپورت می خوام.
گفتم الان ندارم چی کار کنم؟
گفت خب نمی تونی امتحان بدی.
من رو می گی دیگه سرم داشت گیج می رفت ،از یکطرف هم خنده ام گرفته بود از این شانس گند! خلاصه که هر چی از من اصرار از اون انکار که بابا لامصب من آی دی دارم یعنی دارم تو این خراب شده به صورت قانونی زندگی می کنم. می گفت من نَوَفهمم اینجا نوشته پاسپورت. منم پاسپورتت رو می خوام.
خلاصه که گفتم خانم تپل قشنگه !من الان پاسپورت همرام نیست ،حالا می گی چه گِلی به سرم بگیرم؟!
گفت من نمی دونم زنگ بزن "ای تی اس "مشکلت رو بگو.
یک شماره هم به من داد و من هم در حالیکه داغون بودم و داشتم فکر می کردم که خب به سلامتی این یکی ددلاین (مهلت)دانشگاه هم تموم شد زنگ زدم به ای تی اس به این امید که یک نفر به این آدم زبون نفهم حالی کنه که آی دی هم قبوله وخب از اونجایی که شنبه بود صدای نحس ضبط شده ای این موضوع رو اعلام کرد که امروز شنبه است و ما تعطیلیم و ساعت کاریمون هم از دوشنبه شروع میشه. پس کاری داری اونموقع زنگ بزن مصدع خواب ما هم نشو اول صبحی.
پایان قسمت اول و شروع مصائب سیزن جدید
خب دوستان عزیزم می خوام امروز براتون سیزن جدیدی از ماجراهای تافل من روتعریف کنم تا سرتون گرم شه وخوابتون ببره. امیدوارم که از قصۀ صد در صد واقعیه امشب هم خوشتون بیاد.
یکی بود یکی نبود یک دختری بود که می خواست نمرۀ تافل بالای 100بیاره. این دختر البته چون معرف حضورتون هست و در قسمت اول شرح ماجراش رو شنیدید نمی گم که چه ماجراهایی را تا الان پشت سر گذاشته اگه دوست داشتید قسمت اول این سریال رو بخونید تا با راساراسا و امتحان تافلش بیشتر آشنا بشید.
خب قصه به اینجا رسید که من دوباره برای تافل ثبت نام کردم و اینبار با عزمی راسختر خودم رو در عرض دوهفته پوکوندم که بلکه نمرۀ بهتری بگیرم . دوستانی که در جریان امتحان تافل هستند می دونند که گرفتن نمرۀ بالای 100 اونم در آمریکا کار هر کسی نیست وهنر می خواد، چون تو فقط می تونی در هر بخش 5 فقط 5 نمره رو از دست بدی. و البته از چند نفری هم شنیده ام سطح امتحان تافل در آمریکا به مراتب سخت تر از کشور خودمونه.که البته با شرایط غیر انسانی موجود در این امتحان کار صد چندان سخت تر می شه.
بگذریم ، انروز رفتم دوباره امتحان بدم ولی از اونجایی که کمی دیرتر ثبت نام کرده بودم . همه جا پر شده بود ومحل امتحان 20 مایل باخونمون فاصله داشت .چون احتمالا شما تصوری از مایل ندارید باید بگم که 20 مایل برابره با 35-40 دقیقه رانندگی با سرعت مجاز اتوبان.
امتحان ساعت 9 بود و من ساعت 7:50خوش وخندان با آقای شوهر که دیگه بعد از ماجرای قبلی نقش رانندۀ من در مسیر رفت و آمد به امتحانات تافل رو برعهده داره راهی" تازند اوکس" شهری در نزدیکی لس انجلس شدیم.من اینبار طبق تجربۀ قبلی می دونستم که نیم ساعت قبل از امتحان کافیه پس ساعت 8:30 وارد محل امتحان شدم.
محل امتحان یک موسسۀ زبان بود، پیش خودم گفتم که چون اینجا دیگه تخصصا کارش زبانه پس حتما اوضاعه کامپیوترهاش و سالن امتحانش بهتره.محل امتحان یک ساختمان بسیار کوچیک بود چسبیده به یک تپۀ زیبا. چون دیگه حرفه ای شده بودم زودکارای امضا وقول و قرارایی که من قول می دم خودم باشم نه کس دیگه تموم شد. ولی خب از اونجایی که در آمریکا هرجایی بری با یک چیز جدید مواجه میشی و هیچ قانون مشخصی وجود نداره.فهمیدم بااینکه امتحان ساعت 9 باید رسما شروع شه هر وقت که عشقت بکشه حتی قبل از 9 و تا 9:30 می تونی امتحانت رو شروع کنی. من کارام یک ربع به 9 تموم شدم و آمادۀ امتحان بودم پس رفتم جلوی دوربینِ مسوول مربوطه نشستم که ازم عکس بگیره و هویتم رو چک کنه و برم وارد سالن امتحان بشم.
مسوول مربوطه بک خانم بور آمریکایی نسبتا چاق بود . آی دیم رو بهش نشون دادم .گفت پاسپورتت رو بده.
گفتم پاسپورت؟!خب این آی دیمه دیگه!
گفت مگه تو سیتی زنی؟
گفتم نه.
گفت پس باید پاسپورت نشون بدی!
منم با افتخار بادی تو گلو انداختم وگفتم هه!چی خیال کردی داداش ؟من رزیدنتم .
گفت خب باید پاسپورت نشون بدی.
گفتم مجید جان من دارم تو لس انجلس زندگی می کنم. آی دی دارم ،پاسپورت کیلو چنده؟
یک برگه به من نشون داد که زیر این جمله اش خط کشیده شده بود که نان سیتی زن یعنی اونایی که نونشون از راه سیتی زنی درنمیاد وسیتی زن نیستند باید پاسپورت نشون بدهند.
گفتم بابا !آبجی! حاج خانم!ما تو این راه دیگه پیر شدیم ،چند تا پیرهن پاره کردیم دفعه های قبل از این خبرا نبود .همه آی دی رو قبول می کنند.
دوباره کاغذش رو کرد تو چشمم که پاسپورت می خوام.
گفتم الان ندارم چی کار کنم؟
گفت خب نمی تونی امتحان بدی.
من رو می گی دیگه سرم داشت گیج می رفت ،از یکطرف هم خنده ام گرفته بود از این شانس گند! خلاصه که هر چی از من اصرار از اون انکار که بابا لامصب من آی دی دارم یعنی دارم تو این خراب شده به صورت قانونی زندگی می کنم. می گفت من نَوَفهمم اینجا نوشته پاسپورت. منم پاسپورتت رو می خوام.
خلاصه که گفتم خانم تپل قشنگه !من الان پاسپورت همرام نیست ،حالا می گی چه گِلی به سرم بگیرم؟!
گفت من نمی دونم زنگ بزن "ای تی اس "مشکلت رو بگو.
یک شماره هم به من داد و من هم در حالیکه داغون بودم و داشتم فکر می کردم که خب به سلامتی این یکی ددلاین (مهلت)دانشگاه هم تموم شد زنگ زدم به ای تی اس به این امید که یک نفر به این آدم زبون نفهم حالی کنه که آی دی هم قبوله وخب از اونجایی که شنبه بود صدای نحس ضبط شده ای این موضوع رو اعلام کرد که امروز شنبه است و ما تعطیلیم و ساعت کاریمون هم از دوشنبه شروع میشه. پس کاری داری اونموقع زنگ بزن مصدع خواب ما هم نشو اول صبحی.
پایان قسمت اول و شروع مصائب سیزن جدید
برنده لاتاری ۲۰۰۹. ساکن لس انجلس.
وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا
وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا