خوب دوستان برای اینکه من نگران سلامتی شما هستم شما رو از لذت تعلیق و انتظار برای ادامۀ داستان محروم میکنم و قسمت آخر رو بدون مقدمه و تبلیغ و دادارو دودور به صورت کاملا یکهویی در اختیارتون قرار میدم .
سیزن دوم- قسمت پنجم
چون بین دوقسمت فاصله کم بوده پری ویسلی هم نداریم دیگه.
بلاخره لیسنینگ من تموم شدو زنگ تفریح رسید .من که داغون بودم و نمی دونستم اصلا امتحان رو چه جوری دادم رفتم بیرون آب بخورم و نفسی تازه کنم و مخم رو جمع و جور کنم برای اسپیکینگ که خانم تپل قشنگه تو اون هیرو ویر من رو صدا کردو گفت بیا شوهرت پاسپورتت رو آورده .خب خدا رو شکر که امتحانم کنسل نمیشد ،هرچند که اون لحظه اگه می گفت کنسله،هیچ فرقی برام نمی کرد از بس که گند زده بودم.
حالا مگه این خانم تپل قشنگه یقۀ من رو ول می کرد ؟تو این ده دقیقه که می خواستم برم مغزم رو برای اسپیکینگ آماده کنم این خانم وایستاده بود برای من توضیح می داد که اگه از اول گرین کارت همرات بود مشکلی نبودو مابه خدا آدمای بدی نیستیم از دست ما ناراحت نباشی یه وقت ،بیا حالا پاسپورت و گرین کارتت رو تحویل بگیر و از این حرفها. منم که داغون، اصلا نمی فهمیدم اون داره با کی حرف می زنه .
خلاصه که بلاخره خودم رو از دستش خلاص کردم ورفتم جیرۀ مدادو کاغذم رو به زور از مسوول اونجا بگیرم .حالا به خانم مسوول میگم خانم من جیره ام رو میخوام بده ، میگه ده دقیقه ات که تموم شد میام خودم بهت میدم . گفتم لامصب نه که همه چیتون رو حسابه حالا اومدیم و ده دقیقۀ من تموم شد ، شما در موال تشریف داشتید من باید چه خاکی به سرم کنم ؟خلاصه که با کلی چک و چونه برای گرفتن چنین چیز بدیهیی که در بقیۀ مراکز تافل به صورت فله ای کنار میزت قرار داشت ،خانم بلاخره اونم با دست لرزون انگار که داره یک مقدار از ارث باباش رو به من می ده 3 عدد کاغذه قرمزِ دیگه تحویلم داد که وقتی روش چیزی می نوشتی انعکاس رنگ قرمزش نمی ذاشت چیزی از نوشته هات ببینی.
رفتم سر جلسه و حالا قسمت جالبتر این بود که همه اسپیکینگشون تموم شده بود و به رایتینگ رسیده بودند و داشتند در سکوت مطلق چق چق تایپ می کردندو من به عنوان تنها اسپیکرِ محل باید برای یک سالن آدم نطق می کردم و هر از گاهی هم می دیدم که همه زیر چشمی من رو می پایند وشاید هم داشتند غلطهام رو می گرفتند و تو دلشون به ریشم می خندیدند. شاید هم داشتند تو دلشون بهم فحش می دادند که تمرکزشون رو بهم ریختم.خلاصه که من با صدای یک زنبورله شده ای که رد لاستیک دوچرخه روش بود و کمی هم از پشگل گوسفند بهش چسبیده بود ،وزوز خفیفی می کردم و یک چیزهایی به انگلیسی بلغور می کردم که مصدع اوقات یک لشگر آدم نشم.
خوشبختانه اسپیکینگ هم تموم شدو رایتینگ رو در حالی دادم که 20 نفر دیگه یکی یکی اتاق رو ترک می کردندو با هم خوش وبش کنان به سمت خونه هاشون می رفتند. و چون قسمتی از رایتینگ به صورت شنیداریست من با رفتن پرسر و صدای افراد دوباره همون مشکل قسمت لیسنینگ رو داشتم و چون دیگه سوراخ گوشم کاملا باز شده بود ،هدفون تقریبا نزدیکهایی زبون کوچکم بود، ولی من که دیگه آب از سرم گذشته بود و همۀ مصائب بشری رو در عرض این 3-4 ساعت متحمل شده بودم به صورت کاملا کرخت و بی حال افتاده بودم روی صندلی و آروم واسه خودم یکسری چرندیات تایپ میکردم و لحظه شماری می کردم که این امتحان طلسم شده تموم شه .اتاق خالی بود من آخرین جملۀ رایتینگم رو هم نوشتم و یک نفس راحت کشیدم که بلاخره این کابوس تموم شد.
رایتینگ که تموم شد ،رسم امتحان تافل اینجوریه که بعد از تکمیل بخشهای امتحان باید یک دکمۀ تایید رو فشار بدی که اگه امتحان رو به نظرت خیلی بد دادی دیگه نمره ات رو برای دانشگاههایی که قبلا درخواست دادی نمی فرستندو نمره ات بین خودت و خدای خودت و ای تی اس باقی می مونه .
وقتی آخر امتحان به این دکمه رسیدم ،یک لحظه به امتحانی که دادم فکر کردم وپیش خودم خندم گرفت که آخه این نمره که جز آبرو ریزی چیزی نیست بذار اصلا برای جایی فرستاده نشه !ولی بعدش گفتم خوب این آخرین شانس من برای اپلای 2011 است ،شاید یک صدم درصد شانس آورده باشم و جوابهای چپ اندر قیچیم درست باشه پس بذار فشارش بدم. ندای درونم میگفت Push the button! push the button ودرست مثل دزموند برای نجات جزیرۀ ازدست رفته ام دکمه رو فشار دادم و نمره ام برای تمام دانشگاههای مورد علاقه م رفت .
نمره ام بعد از دوهفته اومد و من تقریبا شوکه شدم اگه فکر میکنید که چون این سریال ایرانی بوده هپی اِنده سخت در اشتباهید این سریال در آمریکا ساخته شده و توش از معجزه خبری نیست .من یکبار قبلاها بدون اینکه درس بخونم امتحان داده بودم و نمره ام به مراتب بالاتر از این شده بود . در امتحان قبلی من ریدینگ رو 20 از 30 گرفته بودم فکر میکنید اینبار چند شدم ؟ 3 باورتون میشه 3 !!یک دو سه!! فقط سه !!ولی از شما چه پنهون با این شرایطی که من امتحان دادم بالای 100 که چه عرض کنم بالای 50 گرفتنم هم معجزه ای بود در این وانفسا و بازهم باید کلاهم رو مینداختم هوا و به خودم مدال افتخار امتحان تاقل در شرایط سخت رو میدادم.
ورقه ای که به من به عنوان نتیجۀ امتحان دادند کاملا آغشته به فین اون آقا و رد پای اطرافیانم بود، به خصوص خانم تپل قشنگه که با به موقع راه ندادنم سر جلسۀ امتحان نقش به سزایی در خلق این اثر هنری داشت و جا داره که ازشون در کنار خانوادۀ محترم رجبی تشکر کنم .
تیتراژ پایانی:
نویسنده و کارگردان: ای تی اس
دستیار کارگردان و برنامه ریز: موسسۀ زبان برگزار کننده تافل
تهیه کننده: آقای شوهر
بازیگران: راساراسا
خانم تپل قشنگه
آقای فین فینو
خانم مسئول جیره مواجب
آقای شوهر
خانم چشم بادومی
آقای چشم بادومی
بادومیهای 5تا صندلی اینور و اونور
جناب گوسفند
بدلکاران:جناب زنبور
تدارکات و حمل و نقل : آقای شوهر
هنروران: ممد و اصغر و تقی و نقی و قلی که همهمه ایجاد میکردند
با تشکر از: خانم تپل قشنگه
اداره گذرنامه
ای تی اس
ادارۀ ایمیگریشن
خانوادۀ محترم رجبی
دوستان دعا کن
دزموند
این تنها سریال پخش شده از شبکه مهاجرسرا بود آخه اینهمه اصرار میکنید نمیگید این تموم شه چه جوری سرتون رو میخواید گرم کنید؟ ولی آب ریخته رو نمیشه جمع کرد با اینکه عده ای قسمت قبلی رو هنوز نخونده بودند من قسمت آخر رو دیگه گفتم وخلاص .خوب حالا خیالتون راحت شد؟ تموم شد خوب شد؟ دیگه هیچ سریالی نیست بخونید خوشحال شدید؟
.اگه فکر کردید که دوباره میرم 175 دلار دیگه میریزم تو حلقوم ای تی اس که برای شما سریال بسازم کور خوندید. من بعد از این ماجراها چنان دپرشنی گرفتم که با گذشت دوماه هنوز که هنوزه نتونستم خودم رو راضی کنم که دست به یک کتاب تافل بزنم و چیزی بخونم چه برسه به اینکه برم دوباره امتحان بدم!
سیزن دوم- قسمت پنجم
چون بین دوقسمت فاصله کم بوده پری ویسلی هم نداریم دیگه.
بلاخره لیسنینگ من تموم شدو زنگ تفریح رسید .من که داغون بودم و نمی دونستم اصلا امتحان رو چه جوری دادم رفتم بیرون آب بخورم و نفسی تازه کنم و مخم رو جمع و جور کنم برای اسپیکینگ که خانم تپل قشنگه تو اون هیرو ویر من رو صدا کردو گفت بیا شوهرت پاسپورتت رو آورده .خب خدا رو شکر که امتحانم کنسل نمیشد ،هرچند که اون لحظه اگه می گفت کنسله،هیچ فرقی برام نمی کرد از بس که گند زده بودم.
حالا مگه این خانم تپل قشنگه یقۀ من رو ول می کرد ؟تو این ده دقیقه که می خواستم برم مغزم رو برای اسپیکینگ آماده کنم این خانم وایستاده بود برای من توضیح می داد که اگه از اول گرین کارت همرات بود مشکلی نبودو مابه خدا آدمای بدی نیستیم از دست ما ناراحت نباشی یه وقت ،بیا حالا پاسپورت و گرین کارتت رو تحویل بگیر و از این حرفها. منم که داغون، اصلا نمی فهمیدم اون داره با کی حرف می زنه .
خلاصه که بلاخره خودم رو از دستش خلاص کردم ورفتم جیرۀ مدادو کاغذم رو به زور از مسوول اونجا بگیرم .حالا به خانم مسوول میگم خانم من جیره ام رو میخوام بده ، میگه ده دقیقه ات که تموم شد میام خودم بهت میدم . گفتم لامصب نه که همه چیتون رو حسابه حالا اومدیم و ده دقیقۀ من تموم شد ، شما در موال تشریف داشتید من باید چه خاکی به سرم کنم ؟خلاصه که با کلی چک و چونه برای گرفتن چنین چیز بدیهیی که در بقیۀ مراکز تافل به صورت فله ای کنار میزت قرار داشت ،خانم بلاخره اونم با دست لرزون انگار که داره یک مقدار از ارث باباش رو به من می ده 3 عدد کاغذه قرمزِ دیگه تحویلم داد که وقتی روش چیزی می نوشتی انعکاس رنگ قرمزش نمی ذاشت چیزی از نوشته هات ببینی.
رفتم سر جلسه و حالا قسمت جالبتر این بود که همه اسپیکینگشون تموم شده بود و به رایتینگ رسیده بودند و داشتند در سکوت مطلق چق چق تایپ می کردندو من به عنوان تنها اسپیکرِ محل باید برای یک سالن آدم نطق می کردم و هر از گاهی هم می دیدم که همه زیر چشمی من رو می پایند وشاید هم داشتند غلطهام رو می گرفتند و تو دلشون به ریشم می خندیدند. شاید هم داشتند تو دلشون بهم فحش می دادند که تمرکزشون رو بهم ریختم.خلاصه که من با صدای یک زنبورله شده ای که رد لاستیک دوچرخه روش بود و کمی هم از پشگل گوسفند بهش چسبیده بود ،وزوز خفیفی می کردم و یک چیزهایی به انگلیسی بلغور می کردم که مصدع اوقات یک لشگر آدم نشم.
خوشبختانه اسپیکینگ هم تموم شدو رایتینگ رو در حالی دادم که 20 نفر دیگه یکی یکی اتاق رو ترک می کردندو با هم خوش وبش کنان به سمت خونه هاشون می رفتند. و چون قسمتی از رایتینگ به صورت شنیداریست من با رفتن پرسر و صدای افراد دوباره همون مشکل قسمت لیسنینگ رو داشتم و چون دیگه سوراخ گوشم کاملا باز شده بود ،هدفون تقریبا نزدیکهایی زبون کوچکم بود، ولی من که دیگه آب از سرم گذشته بود و همۀ مصائب بشری رو در عرض این 3-4 ساعت متحمل شده بودم به صورت کاملا کرخت و بی حال افتاده بودم روی صندلی و آروم واسه خودم یکسری چرندیات تایپ میکردم و لحظه شماری می کردم که این امتحان طلسم شده تموم شه .اتاق خالی بود من آخرین جملۀ رایتینگم رو هم نوشتم و یک نفس راحت کشیدم که بلاخره این کابوس تموم شد.
رایتینگ که تموم شد ،رسم امتحان تافل اینجوریه که بعد از تکمیل بخشهای امتحان باید یک دکمۀ تایید رو فشار بدی که اگه امتحان رو به نظرت خیلی بد دادی دیگه نمره ات رو برای دانشگاههایی که قبلا درخواست دادی نمی فرستندو نمره ات بین خودت و خدای خودت و ای تی اس باقی می مونه .
وقتی آخر امتحان به این دکمه رسیدم ،یک لحظه به امتحانی که دادم فکر کردم وپیش خودم خندم گرفت که آخه این نمره که جز آبرو ریزی چیزی نیست بذار اصلا برای جایی فرستاده نشه !ولی بعدش گفتم خوب این آخرین شانس من برای اپلای 2011 است ،شاید یک صدم درصد شانس آورده باشم و جوابهای چپ اندر قیچیم درست باشه پس بذار فشارش بدم. ندای درونم میگفت Push the button! push the button ودرست مثل دزموند برای نجات جزیرۀ ازدست رفته ام دکمه رو فشار دادم و نمره ام برای تمام دانشگاههای مورد علاقه م رفت .
نمره ام بعد از دوهفته اومد و من تقریبا شوکه شدم اگه فکر میکنید که چون این سریال ایرانی بوده هپی اِنده سخت در اشتباهید این سریال در آمریکا ساخته شده و توش از معجزه خبری نیست .من یکبار قبلاها بدون اینکه درس بخونم امتحان داده بودم و نمره ام به مراتب بالاتر از این شده بود . در امتحان قبلی من ریدینگ رو 20 از 30 گرفته بودم فکر میکنید اینبار چند شدم ؟ 3 باورتون میشه 3 !!یک دو سه!! فقط سه !!ولی از شما چه پنهون با این شرایطی که من امتحان دادم بالای 100 که چه عرض کنم بالای 50 گرفتنم هم معجزه ای بود در این وانفسا و بازهم باید کلاهم رو مینداختم هوا و به خودم مدال افتخار امتحان تاقل در شرایط سخت رو میدادم.
ورقه ای که به من به عنوان نتیجۀ امتحان دادند کاملا آغشته به فین اون آقا و رد پای اطرافیانم بود، به خصوص خانم تپل قشنگه که با به موقع راه ندادنم سر جلسۀ امتحان نقش به سزایی در خلق این اثر هنری داشت و جا داره که ازشون در کنار خانوادۀ محترم رجبی تشکر کنم .
تیتراژ پایانی:
نویسنده و کارگردان: ای تی اس
دستیار کارگردان و برنامه ریز: موسسۀ زبان برگزار کننده تافل
تهیه کننده: آقای شوهر
بازیگران: راساراسا
خانم تپل قشنگه
آقای فین فینو
خانم مسئول جیره مواجب
آقای شوهر
خانم چشم بادومی
آقای چشم بادومی
بادومیهای 5تا صندلی اینور و اونور
جناب گوسفند
بدلکاران:جناب زنبور
تدارکات و حمل و نقل : آقای شوهر
هنروران: ممد و اصغر و تقی و نقی و قلی که همهمه ایجاد میکردند
با تشکر از: خانم تپل قشنگه
اداره گذرنامه
ای تی اس
ادارۀ ایمیگریشن
خانوادۀ محترم رجبی
دوستان دعا کن
دزموند
این تنها سریال پخش شده از شبکه مهاجرسرا بود آخه اینهمه اصرار میکنید نمیگید این تموم شه چه جوری سرتون رو میخواید گرم کنید؟ ولی آب ریخته رو نمیشه جمع کرد با اینکه عده ای قسمت قبلی رو هنوز نخونده بودند من قسمت آخر رو دیگه گفتم وخلاص .خوب حالا خیالتون راحت شد؟ تموم شد خوب شد؟ دیگه هیچ سریالی نیست بخونید خوشحال شدید؟
.اگه فکر کردید که دوباره میرم 175 دلار دیگه میریزم تو حلقوم ای تی اس که برای شما سریال بسازم کور خوندید. من بعد از این ماجراها چنان دپرشنی گرفتم که با گذشت دوماه هنوز که هنوزه نتونستم خودم رو راضی کنم که دست به یک کتاب تافل بزنم و چیزی بخونم چه برسه به اینکه برم دوباره امتحان بدم!
برنده لاتاری ۲۰۰۹. ساکن لس انجلس.
وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا
وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا