کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سوئد یا امریکا
صحبتهای ارش عزیز بسیار درست است در باب مسائل جزئی تر اما چارچوب ها و زیر ساختهای اجتماعی و اقتصادی در کل امریکا تقریبا بر 1 پایه استوار شده اند که در برخی موارد مخافان زیادی هم حتی بین علمای خودشان وجود دارد. 1 رویه دیگری هم که هست مثلا اگر روندی یا قانونی در ایالتهای مهم تصویب شود کم کم بلاد دیگر هم از ان تبعیت میکنند مانند قضیه اخیر ازادی ازدواج برای هم جنس گرایان که از کالیفرنیا و نیویورک کلید خورد و سرانجام از ارتش امریکا هم سر دراورد ! و زمزمه ان در تکزاس هم هست که مردمی مذهبی دارد.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
پاسخ
تشکر کنندگان: American Darlin
کلا واسه زندگی به یه جای آرام نیاز خواهم داشت .
حالا آمریکا یا سوئد و یا ......
هر وقت زندگی ام را در امریکا شروع کردم یه سری هم به سوئد و یا فنلاند و دیگرکشورهای اروپایی و یا کانادا و یا استرالیا خواهم زد و هر کجا بر طبع میلم بود امکان زندگی را فراهم می آورم ...Cool
....................
معمولا بستگی به شرایط آدمها داره و یا ممکنه سلیقه ای باشه و هر کس به مکان یا کشوری علاقه داره و میتونه خودش رو با شرایط اونجا سازگاری بده .
موفقیت های بزرگ لازمه اراده ی قوی هستند.!
پاسخ
تشکر کنندگان:
(2011-07-29 ساعت 20:36)rs232 نوشته:  به نظر من پیدا کردن یک منطقه ای در امریکا که مناسب شرایط یک فرد باشد از خود مهاجرت به کشور امریکا هم مهم تر است.

مشکل دقیقا همینه. به دلیل وسعت امریکا و به لطف اطلاعات عالی امریکایی هایی درباره سرزمینشون برای یه تازه وارد خصوصا کسی که هیچ دوست و اشنای نزدیکی که تعریفی کلی از امریکا بهش داده باشه یا خودش تجربه سفر نداشته باشه ،پیدا کردن ایالت و شهر مناسب واقعا دشواره.همون طور که گفتی خیلی از امریکایی ها در طول عمر خودشون از ایالتشون هم خارج نمیشه و همین که شهر خودشون رو بشناسن شاهکار کردن،ایرانی ها هم که معمولا توی چند شهر محدود جاهای دیگه امریکا رو اصلا نمی شناسن پس اصلا نمیشه از کسی کمک گرفت که درباره یه شهر دیگه اطلاعاتی بهت بده.بنابراین یه راه میمونه که خودت شهر به شهر سفر کنی و عاقبت یه جا رو که بیشتر با روحیه ات سازگاره انتخاب کنی .این کار هم دشواری های خودش رو داره چون این جابه جایی یعنی اینکه امکان جستجوی یه شغل جدی رو در طی نقل مکان ها نخواهی داشت و تا مدتها باید هزینه های سنگینی رو متقبل بشی تا در نهایت یه جا ساکن شی.این دوست من هم در طی چند ماه دو سه ایالت رو دید اما در نهایت جای باب میلش رو پیدا نکرد و از نظرش هم اونقد ارزش نداشت که بخواد بیشتر از این هزینه کنه و دنبال یه شهر خوب برای ساکن شدن بگرده
پاسخ
تشکر کنندگان: ParsTrader ، ابی22 ، el333 ، IrLearnerEn ، American Darlin
(2011-07-27 ساعت 13:56)@SH!M نوشته:  این جور تصمیم ها کاملا سلیقه ایه.ممکنه یه نفر سوئد رو بپسنده یه نفر اصلا از اروپا خوشش نیاد.من دوستی داشتم که مثل بیشتر ایرانیا کلمه آمریکا از دهنش نمی افتاد همیشه هم از هوای بد سوئد نالان بود روزی که کارش درست شد بره آمریکا ما فکر می کردیم دیگه اصلا اروپا نمیاد .چند ماهی آمریکا موند و دوباره برگشت سوئد!! می گفت اصلا مطابق با انتظاراتش نبوده بنابراین دوست عزیز 1- کسایی که تجربه زندگی در هر دوی این کشورا رو نداشتن اصلا نمی تونن هیچ جوابی به این سوال شما بدن 2- اونایی هم که هر دو جا زندگی کردن در حد اینکه حس و حال خودشون رو براتون شرح بدن کمک بیشتری نمی کنن.یکی مثل من ممکنه خیلی احساس خوبی در سوئد بکنه و کلی هم برای شما از اینجا تعریف کنم اما ضمانتی نیست که وقتی شما اینجا تشریف اوردین دقیقا مثل من از اینجا خوشتون بیاد.خیلی از ایرانی ها از سرمای اینجا شکایت دارن اما من واقعا این رو دلیل نارضایتی شون نمیدونم چون اگه واقعا اینطور باشه کل اروپا و کانادا اصلا برای زندگی خوب نیست برای اینکه سرمای بدی داره.متاسفانه خیلی از ایرانی ها هر جای دنیا که باشن از شرایطشون گله مندن خیلی زود یادشون میره از کجا اومدن! من هم سرمای نروژ رو تجربه کردم هم سرمای سوئد رو .خیلی هم ادم سرمایی هستم اما اونقد بدن ادم زود به شرایط جدید عادت میکنه که خودتون هم تعجب می کنین ضمن اینکه امکانات و لباس های اینجا اونقد خوب هست که کمتر در معرض سرما قرار می گیرین.
درباره افسردگی هم شاید براتون جالب باشه که شادی و رفاه با افسردگی رابطه مستقیم داره .در دانمارک که شادترین کشور معرفی شده هم زمان بیشترین افسردگی هم گزارش شده!!! چون مردم کشورای مرفه و امن هیچ وقت یاد نمی گیرن چجور باید با مشکلات و بدبختی های زندگی کنار بیان برای همین وقتی به کوچکترین مشکلی برمیخورن خودشون رو می بازن....افسردگی که دوستان اشاره کردن و به اب و هوا ربطش دادن.اسمش افسردگی پائیزیه(که در پایان پائیز و با شروع زمستون اتفاق میفته)این افسردگی حتی توی تهران هم که زمستون سردی نداره اتفاق میفته.تغییر فصل روی بدن انسان ها تاثیر میذاره البته مسلما سرمای بیشتری و تاریکی های طولانی تر تشدیدش می کنه اما توجه داشته باشین این افسردگی مختص یه منطقه جغرافیایی نیست!سیستم روانپزشکی سوئد هم اونقد در این زمینه باتجربه هست که در زمستون و پائیز به کسانی که مستعد ابتلا به افسردگی پائیزی هستن کمک کنه.
یه مطلب مهم دیگه: حق بیکاری و بیمه مفتی و........کم کم بساطش داره برچیده میشه.1- کشورای اسکاندیناوی علاقه ای به جذب هر جور مهاجری ندارن که بخوان برای این منظور به مهاجرا سرویس بدن 2- امسال در کمال ناباوری برای اولین بار در سوئد حزبی روی کار اومد که اشکارا خودش رو مخالف مهاجرین خصوصا مهاجرین غیرقانونی معرفی کرده.با افتضاحی هم که تو نروژ شد الان از همین به عنوان دلیلی برای مقابله با ورود مهاجرا استفاده خواهند کرد.
سوئد هم که سالهاست موضع خودش رو روشن کرده.این جمله رو هر تازه واردی به سوئد بارها شنیده:اگه تخصصی بلدین به سوئد خوش امدین!!! اونایی هم که هنوز سوسیال بگیر هستن ته مونده سیاست های اشتباهن و بزودی یا باید تکونی به خودشون بدن و کار کنن یا برگردن کشورای خودشون!

عرض ادب و احترام
تاریخ پست این مطلب خیلی قدیمیه ولی برای کسانی که مثل من این روزها میان و این مطلب را میخوان مطالعه بکنند بد ندیدم نظر خودم را بعنوان کسی که تجربه کرده را بنویسم. در ابتدا اجازه میخوام با بعضی از مطالب شما مخالفت بکنم (مخصوصا در زمینه آب و هوا) کشورهای اروپای شرفی و اسکاندیناوی درصد بیشتر ی از بیماران افسرده را دارن و از دردهای عضلانی مخصوصا در ناحیه دست بسیار رنج میبرن . من سالها تجربه زندگی اجباری(به نیت امریکا رفتم که سکوی پرتابم باشد ,ماندگار شدم!!) در چنین شرایط آب و هوایی را دارم شاید باورش سخت باشد ولی وقتی 10 ماه از سال چکمه بپوشی با شال و کلاه و پالتو و وزش باد امانت را بریده باشد و در حسرت تابش چند ساعته مدام خورشید باشی , حتی بارش باران که زیباست وقتی مدام باشد کلافه کننده است ,همیشه مجبور باشی از سرما و سوز وباد (اگر در خیابان هستی) سرت را در داخل پالتویت پنهان کنی و .... آن وقت درد افسردگی را میتوان بهتر درک کرد. البته چنین مسائلی تا تچربه نشوند باورش کمی هم سخت میشه .ولی به هرحال من امروز به جایی رسیدم که به ایران برگشته ام و فقط به رفتن به امریکا فکر میکنم . با آرزوی موفقیت برای همگی
سعدیا حب وطن گر چه حدیثی است نکو
نتوان زیست به ذلت که من اینجا زادم
پاسخ
تشکر کنندگان: amiry ، wushu kung fu ، sezar ، frozen mind ، mansour*** ، aviator ، Rock ، qeshmi
آمریکا باید جلوی کشورهای اسکاندیناوی ( سوئد و نروژ و ...) به معنی واقعی کلمه لنگ بندازه. باید بیاد آیین کشورداری رو از کشورهای اسکاندیناوی یاد بگیره. کشورهایی بی ادعا مردمی مرفه و دولتی در خدمت مردم. اما در آمریکا (کشوری پر ادعا) بیش تر مردم درمانده با رفاه بسیار پایین و متاسفانه ملتی در خدمت دولت (در واقع برده دولت).
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، Lucky Luke ، rabbit
(2012-09-03 ساعت 04:24)Iranian نوشته:  آمریکا باید جلوی کشورهای اسکاندیناوی ( سوئد و نروژ و ...) به معنی واقعی کلمه لنگ بندازه. باید بیاد آیین کشورداری رو از کشورهای اسکاندیناوی یاد بگیره. کشورهایی بی ادعا مردمی مرفه و دولتی در خدمت مردم. اما در آمریکا (کشوری پر ادعا) بیش تر مردم درمانده با رفاه بسیار پایین و متاسفانه ملتی در خدمت دولت (در واقع برده دولت).

به این شوری هم نیست رفیق ! گر چه برخی از ابعاد حرف شما پذیرفتنی است اما مساحت و جمعیت کل این کشورها با هم رو هم نمیشه با امریکا مقایسه کرد در ضمن برخلاف تضور عموم دموکراسی در امریکا هنوز راه زیادی تا رسیدن به اروپا خصوصا شمال اون داره. همیشه توسعه سیاسی مقدمه توسعه اجتماعی و اقتصادی است و توسعه سیاسی فرهنگ بالایی در این خصوص میطلبد که هنوز نزد مردمان ساده امریکا نیست.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
پاسخ
تشکر کنندگان: masih sh ، laili ، lilistar ، barvos
مهمترین چیزی که آمریکا رو متمایز میکنه از کشورهای اروپائی اینه که زمانی که شما در آمریکا زندگی میکنید به غیر از مشکلات شخصی و ناآشنائی با فرهنگ و زبان احساس این و ندارید که یک خارجی هستید ولی در کشورهای اروپائی بعد از گذشت سالیان سال هم شما رو به چشم خارجی نگاه میکنن ..
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
پاسخ
تشکر کنندگان: masih sh ، el333 ، frz61 ، soheilbadami ، amir0_0amir ، Lucky Luke ، Rock ، barvos
چقدر از اين سوال های آمريکا يا انگليس، آمريکا يا سوئد و اينها اينجا زياد هست. کاش ما هم انقدر شانس داشتيم زمان مهاجرت انقدر انتخاب جلو پامون بودSmile
توی تاپيک ديگه اين سوال بين انگليس و آمريکا پرسيده شده بود . چون شباهت های زيادی بين انگليس و سوئد هست من جوابم رو اينجا هم کپی ميکنم.فکر ميکنم يه قسمت هاييش بدرد اين تاپيک بخوره
و در انتهاش هم يه چند خط ديگه اضافه ميکنم



(2012-09-01 ساعت 19:11)ehsan99 نوشته:  
(2012-03-29 ساعت 13:18)zer0c00l نوشته:  من بین یه دو راهی آمریکا یا انگلستان گیر کردم هر دو فرصت هم میتونم پیش ببرم.

میخوام از دوستان خواهش کنم تمامی نظرات و پیشنهاداتشون رو با ذکر دلیل بدون هیچ نو جبهه گیری نسبت به کشوری خاص در مورد وضعیت و پیشرفت یک مهاجر ایرانی از هر لحاظ قابل مقایسه در یکی از این دو کشور را اینجا بگذارند.

با تشکر

اگه امکان مهاجرت به هر دو کشور رو داريد بايد يه بررسی بکنيد که به چه شکل قراره مهاجرت کنيد
من چند مورد رو مثال ميزنم و آمريکا و انگلستان رو مقايسه ميکنم

مثلا بفرض که شما ميخوای دانشجويی مهاجرت کنی.در اين حالت انگليس و آمريکا هر دو گزينه های بسيار مناسبين چون بهترين دانشگاه های جهان بين اين دو کشور تقسيم شدن. شما در هر ليستی 20 ، 25 دانشگاه اول رو از اين دو کشور ميبينی . اما هزينه زندگی دانشجويی در انگلستان بسيار بالاست چون انگليس کشور بسيار گرانيه. هزينه تحصيل هم بسيار بالاست. گرفتن ويزای تحصيلی هم اينروز ها با شرايطی که پيش اومده اگه سخت تر از آمريکا نباشه، آسون تر نيست. در ضمن بخاطر شرايط بد اقتصادی دانشگاه ها زياد پول ندارن پس گرفتن فاند برای يک دانشجوی اينتر نشنال تقريبا غير ممکنه

در ضمن بايد ديد هدف از گرفتن از ويزای تحصيلی چيست. اگه هدف مهاجرته باز من فکر ميکنم آمريکا گزينه بهتريه.چون باز بخاطر شرايط اقتصادی قوانين ضد مهاجرتی به شکلی وضع شدن که به اين راحتيها کار به يک فارغ التحصيل اينترنشنال نميدن. ويزايی بود بنام ويزای post study که به دانشجو اجازه ميداد بعد از گرفتن مدرک دو سال انگليس بمونه که اين ويزا هم برداشته شد
نتيجه اينکه بعد از گرفتن مدرک اگه جاب داشتين که تغيير ميدين به ويزای کاری و اگه نه بايد برگردين. جاب پيدا کردن هم بسيار بسيار مشکل شده چون home office انگلستان هر جابی رو برای skill worker قبول نميکنه

در آمريکا اوضاع کاری بهتره و احتمال گرفتن جاب بيشتره اما هنوز که هنوز بخصوص در بسياری از رشته های فنی به طرف ويزای single entry ميدن

-
حالت دوم مهاجرت کاريست که باز من فکر ميکنم آمريکا بهتر باشه چون موقعيت شغلی بيشتری هست. در انگلستان الان کار برای انگليسی نيست و خيلی سخت ميشه کار پيدا کرد.ديگه چه برسه به خارجی
..خيلی بد ويزا ميدن و طرف هم همش آويزون صاحب کارست .خوبی آمريکا اينه که صاحب کار ميتونه بعد از مدتی برای شخص تقاضای گرين کارت بکنه در حاليکه انگلستان به اين شکل نيست و فکر کنم 5 سال طول ميکشه. ويزای کاری آمريکا باز single entry هست
-

ميشه از طريق ازدواج به آمريکا و انگلستان رفت. از اين نظر هم باز آمريکا گزينه بهتريه چون اگه طرف مقابل سيتيزن باشه مهاجر خيلی سريع گرين کارت ميگيره در حاليکه در انگلستان بر طنق قوانين جديد که امسال وضع شد طرف 5 سال در انگلستان مثل يک مهمان ميمونه و هيچ حق و حقوقی به طرف تعلق نميگيره
پس باز آمريکا گزينه بهتريه

-
نهايتا ممکنه طرف بخواد به صورت پناهندگی انگليس يا آمريکا بره. در اين حالت بايد به تفاوت های سيستم دو کشور نگاه کرد

آمريکا کشوريست با نظام سرمايه داريی که کمک دولت آنچنان درش تعريف شده نيست.مردم ماليات کمتر ميدن و در ازاش پول بيمه درمانی و پول همه چيز رو بايد خودشون بدن.دولت به کسی خونه نميده. به کسی پول نميده
اما انگلستان يک کشور سوسياليستيست که خيلی چيز ها درش مجانيست. در انگلستان هزينه های درمانی مجانيست. در انگلستان بی خانمان وجود نداره. شما حتی اگه کار نداشته باشی بهت حقوق ميدن و اگه خونه نداشته باشی شهرداری شهرت پول اجاره خونت رو ميده
نتيجه گرفتن گرين کارت در آمريکا اينه که با گرين کارت شخص در آمريکا اجازه کار داره و از معدود خدمات دولتی ميتونه استفاده کنه
در حاليکه گرفتن اقامت در انگلستان يعنی افتادن تو بشکله عسل . يعنی اينکه شما بدون اينکه يک پنی در اين کشور خرج کنی بهت خونه ميدن .ميشه در هر دانشگاهی تحصيل کرد و کلا کنترل زندگی رو دست خودت ميگيری بدون اينکه يک ريال از ايران خرج کنی. مشکلش چيه، مشکل اينه که اين زندگی يک زندگی بخور نميره و اگه زمانی طرف سر کار بره اونوقت روی ديگه سيستم سوسياليستی رو ميبينيه . سيستمی که همه حقوق و درامد رو خرج ماليات دولتی ميکنه

گرفتن اقامت دائم در انگلستان اصلا به اين راحتيها نيست و با تحصيلی و کاری و ازدواج به اين راحتيها نميشه بهش رسيد . از طريق سرمايه داری هم احتياج به 1 ميليون پوند داره اما پناهندگی سريعترين راه رسيدن به اين اقامته که خوب البته ريسک خودش رو هم داره. با توجه به سخت شدن قوانين در انگلستان يه قانون نآنوشته اينجا وجود داره که ميگه شما با هر ويزايی غير از پناهندگی وارد اين کشور بشی راحت بگم ولمعطلی و اين يکی از مهمترين دلايليست که خود من با بردن لاتاری با دمم گردو ميشکونم

--
اين مقايسه دو کشور از لحاظ سختی و آسونی ويزا و کار و ...

اما چی انگليس خوبه چی آمريکا خوبه

تو امريکا شما هر آب و هوايی رو در هر ايالتی ميتونی پيدا کنی اما انگليس از شمال تا جنوبش کلا 2 درجه اختلاف دما داره. هوا معمولا بارونی ، محيط مرطوب و بادهای بدی هم داره.از آفتاب هم خبری نيست.البته يه خوبی که داره اينه که مثل خيلی از کشور های اروپايی در زمستان خيلی سرد نميشه . مثل شمال خودمون ميمونه. اما آمريکا هر ايالتش ممکنه زمين تا آسمون با ايالت ديگه فرق داشته باشه

اگه کسی ميخواد اروپا زندگی کنه انگلستان بهترين انتخاب برای مهاجرته چون پايين ترين ميزان نژاد پرستی رو شما در اين کشور ميبينی. مردم بسيار بسيار با فرهنگی داره که خيلی چيز ها ميشه ازشون ياد گرفت. قوانين ضد نژاد پرستی بسيار سفت و سختی وجود داره و از اين نظر اوضاع حتی از آمريکا هم بهتره اما يه نکته اي اين وسط هست.آمريکا 300 ساله که آمريکاست اما انگليس تاريخ داره، گذشته داره . بالاخره از اول مال اين مردم بوده. پس نهايتا شما در انگسلتان يک خارجی هستی حتی اگه سعی کنی عين اونها بشی. کالچر و فرهنگ انگليسی يه چيز تعريف شدست در حاليکه آمريکايی نداره همچين چيز هايی از خودش پس يه مهاجر در آمريکا سريعتر جا می افته
چون ميدونه داره جايی زندگی ميکنه که صاحابی نداره. تاريخی نداره. تعصبی روش آنچنان وجود نداره. به يه انگليسی بگی برو برای کمپانی سيمنز آلمان کار کن شايد نره چون کمپانی آلمانيه اما به يه آمريکايی بگی برو برای فلان کمپانی ژاپنی کار کن ممکن با کله بره چون نگاه ميکنه کی پول بيشتر ميده
اين کالچر و قدمت خيلی جاها مشکل سازه. چون اونها دوست دارن با يه آدمی که اين کالچر رو ميشناسه و در خونشه ارتباط روزانه داشته باشن. اينرو اصلا نبايد پای نژاد پرستی گذاشت. نتيجه اينکه اگه يه انگليسی و يه خارجی از همه لحاظ با هم برابر باشن,يا حتی انگليسی کمی پايين تر باشه, اونها انگليسی رو ميگيرن چون باهاش راحت ترن. مثل ما ايرانيها . ما هم دقيقا همين جوری هستيم
آمريکايی ها معروفه که خونگرم ترن و انگليسيها مقرراتی تر و اين بر ميگرده به مراودات فرهنگی که آمريکايی ها با نژاد ها و فرهنگ های مختلف داشتن. به هر حال آمريکا يک کشور مهاجر پذيره. انگلستان هم يه کشور کالا مولتی کالچره و هر فرهنگ و زبان و نژادی رو درش مينينی اما نهايتا کشور انگلو ساکسون هاست پس اگه اونها ببينن تعداد مهاجر ها زياد شده و مهاجر ها train نشدن برای زندگی انگليسی جلوش رو ميگيرن در حاليک در آمريکا اينجوری نيست

محيط شهری در انگليس و آمريکا در ساختار يکسانه. يه مرکز کوچيک با کانتی های اطراف که هر کانتی سنتر خودش رو داره . با اين تفاوت که در انگلستان همه چيز سايزه s و در آمريکا XXlarge . در آمريکا هم چيز نو و شيکه اما در انگلستان سنتی با طرح قديمی و آجر های قرمز زنگ

در آمريکا شما کلا چند شهر بزرگ مادر شهر ميبينی و در انگلستان هم دقيقا به همين شکله. در آمريکا نيويورک و شيکاگو و سان فرانسيسکو با تعريف شهری که ما در ايران داريم ، واقعا شهر شناخته ميشن و در انگلستان هم لندن و ليدز و بيرمينگهام و منچستر

خيلی چيز هايی که در انگلستان بسيار بسيار مهمن در آمريکا اصلا وجود ندارن.مثل سرويس حمل و نقل عمومی که در انگلستان کاملا فراگيره اما در آمريکا اصلا وجود خارجی نداره و بدون ماشين اصلا زندگی نميچرخه.اينم برميگرده به تفاوت های جغرافيايی


اگه شما دنبال کشوری باشه که مردمش عقل و شعور و فهم بيشتری داشته باشن مطمئنا انگليس گزينه بهتريه . چون انگليسيها بسيار دموکرات تر، بی دين تر و آدم های فهميم تر و آگاه ترين. از مسائل روز دنيا خبر دارن. خيلی چيز ها براشون مهمه در حاليکه آمريکايی ها در خيلی از اين چيز ها يه گاو بتمام معنا هستن که تنها چيزی که ميبينن و باور ميکنن همون چيز هاييست که در رسانه هاشون ميبينن.

نهايتا اين احساس شخصی منه. اگه شما بتونی در آمريکا کار پيدا کنی آمريکا بهترين جاست. اما اگه تخصص آنچنانی ندری و ميتونی سريع اقامت انگلستان رو بگيری ، انگلستان جای بهتريست چون حمايت دولتی بسيار خوبی داری و زياد دغدغه زندگی نداری . اما گفتم کسی که در آمريکا کار داره کيف دنيا رو ميبره و بهترين ابزار برای لذت بردن از زندگيش براش فراهمه. هوای عالی ، زندگی مدرن . مکان های تفريحی منحصر بفرد و بسيار ارزان مثلا لاس وگاس. در حاليکه انگليسی در اين هوای داغون تنها سرگرميش مست کردن آخر هفتش تو بارهBig Grin


اما سوئد
من يه خواهری دارم که تقريبا 10 ساله بعنوان يک دندون پزشک در يک کلينيک خيلی خوب در استکهلم کار ميکنه. شوهر ايشون هم يه مهندس مکانيکه که در بسياری از کمپانيهای بزرگ سوئد مثل آلکاتل،ساب يا ولوو منصب مديريتی داشته
من سوئد زياد رفتم و زندگی اينها رو ديدم.يه خونه جمع و جور 3 اتاق خوابه ويلياييست. دو تا ماشين معمولی و يه زندی خوب برای بچه هاشون. حالا اين خواهر ماست.شما يه سلبريتی سوئدی رو اگه در نظر بگيری ، زندگيش دقيقا همينه حالا فوقش خونش يه اتاق بيشتر داره
زندگی خواهر من رو در آمريکا يه آدمی که شغل خيلی معمولی داره رو خيلی راحت ميتونه بهش برسه. يکی از دوستان من 3،4 ساله آمريکا رفته، در کمپانی گوگل کار ميکنه و سالی نزديک به 400 هزار دلار در آمدشه. اين در آمد رو نوه ملکه و نماينده مجلس و بيزنس من سوئدی و انگليسی بايد در خواب ببينن
يه سلبريتی در آمريکا چه خونه و زندگی داره ؟...برای جوابش بايد يه سری به بورلی زد

ميخوام تفاوت رو احساس کنيد . سوئد و آمريکا دو کشوری هستن که دنيای متفاوتی دارن. حتی ارزش های متفاوتی دارن. نگاه به زندگی متفاوتی دارن. و همه چيز برميگرده به تفاوت سيستم ها. تفاوت سرمايه داری با سوسيال دموکراسی
در سرمايه داری، سرمايه حرف اول و آخر رو ميزنه و دولت بيشترين حمايت رو از سرمايه داره. حالا اين سرمايه ميتونه سرمايه مالی، معنوی و يا علمی باشه و به همين علت آمريکا در همه چيز در دنيا حرف اول رو ميزنه. چون از سرمايه حمايت ميکنه
در سوئد دولت از تساوی، عدالت اجتماعی برای همه و ارزش های مدنی دفاع ميکنه و سعی ميکنه سطح زندگی کل جامعه رو بالا ببره. اين خيلی خوبه اما بنظر من در چنين جامعه اي به اون آدمی که استحقاق پيشرفت و زندگی بهتر داره ، اجحاف ميشه . البته خيلی از سوئدی ها اين اجحاف رو دوست دارن چون اعتقاد دارن به سيستمی دارن کمک ميکنن که زمانی به اونها کمک کرده

حالا بعنوان يک ايرانی شما چقدر با چنين سيستمی ميتونی کنار بيای. در سيستمی که بالای 50 درصد از حقوقت رو بايد ماليات بدی. در آمد ها پايينه . سرعت پيشرفت بسيار بسيار پايينه . بگزريم که اجناس ، بنزين و هم چيز بخاطر ماليات افزودنی سر سام آور گران هستن. آيا شما ميتونی در سيستمی کار کنی که ميدونی حتی اگه بعنوان يک مهندس ليسانسه بهترين باشی از يه مهندس فوق ليسانس که هيچی بلد نيست حقوق کمتر ميگيری صرفا چون اون مدرکش بالاتره
اما در مقابل در کشوری داری زندگی ميکنی که ميدونی امنيت بسيار بالايی داره. چون فقر درش ريشه کن شده.چون بی خانمان نداره.آيا دوست داری با مردمی زندگی کنی که بسيار بسيار با فرهنگن و حتی راف ترين آدم هاش بسيار محترمن و از فلسفه باهات حرف ميزنن. آيا دوست داری در جامعه اي زندگی کنی که استاد دانشگاهت افتخارش اينه که چند مايل پدال ميزنه و دوست داره محيط رو با ماشينش آلوده نکنه. آيا دوست داری در مملکتی زندگی کنی که ميدونی از فقير ترين تا پولدارترين آدمش وقتی دندون پزشکی ميرن ، دندونشون رو با يک نوع ماده که مروغبوترين هم هست پر ميکنن

خيلی از اين چيز ها رو در آمريکا نميشه ديد. کجا اين امنيت و نرم جامعه با فرهنگ رو ميشه در آمريکا ديد. خود من تو اوکلند يه جونور هايی رو ديدم که ميترسيدم الان بيان ريپمون کنن. Big Grin
اما اگه تخصص داشته باشی در آمريکا پيشرفت ميکنی ، در محله خوب يه زندگی رويايی رو ميسازی و شايد هيچوقت اين نکات تاريک جامعه فراموش شده آمريکايی رو نبينی


پس واقعا بر ميگيرده به خود آدم..شما اهل کدومشی..زندگی پر از فشار اما پر از زرق و برق آمريکايی يا زندگی ريلکس اما بسيار ساده سوئدی.زندگی از لحاظ قانونی، بی قانون تر آمريکايی يا زندگی بسيار منظم و دقيق اروپايی که بعضی وقتا نظم و ترتيب و مقرراتی بودنش حالت رو بهم ميزنه چون ايرانی جماعت به يکم استرس و هيجان واقعا نياز دارهBig Grin..آيا دوست داری جايی کار کنی که حقوق بسيار کمتر اما امنيت شغلی بالاتری داری يا دوست داری جايی کار کنی که حقوق بسيار بالاتری داری اما همه چيز at will تعريف ميشه و صاحب کارت هر موقع که بخواد ميتونه اخراجت کنه




يه چند تا فکت هم بايد گفته بشه

بقول يکی از دوستان بساط بنفيت کم کم داره جمع ميشه.در انگلستان هم گرفتنش خيلی سخت شده
دانشگاه های سوئد که مجانی بود گويا پولی شدن،پس اينم بايد در نظر گرفت
سوئدی ها رو من بيش از حد يخ ديدم و فکر نکنم به اين راحتيها بشه باهاشون قاطی شد.گرچه بقول دوستان بعد از 30 سال زندگی در اورپا نهايتا شما يه خارجی هستيد
و هوای سوئد و انگليس چيزی نيست که ايرانی آفتاب خورده بتونه باهاش کنار بياد. مهاجر خودش به اندازه کافی مستعد افسردگی و دلتنگی و اينها هست ديگه چه برسه به اينکه آفتاب هم نخوره و هزار کمبود ويتامين بگيره. اگه اونها عادت دارن دليل اينه که نژاد وايکينگ 20، 30 سال نيست که داره در اين آب و هوا زندگی ميکنه. ايرانی و 10 نسل بعدش هم اگه در سوئد زندگی کنن نميتونن به اون هوا عادت کنن چون اون بدن برای اون محيط ساخته نشده . همين بژاد وايکنيگ رو اگه ببری جايی که گرمه و آفتاب داره بدبخت گر ميگيره. هوا رو واقعا بايد جدی گرفت
آب و هوا واقعا يکی از مهمترين برتری های آمريکاست- البته مشخصا مناطق بخصوصيش که خوب ايرانيها هم همه اونجا ميرن-که بسيار بسيار مهمه
پاسخ
فکر کنم همه این افتراق مربوط به 1 موضوع یا سوال هست اونم اینکه اون پول که به فلان بقول شما سلبریتی میدن از کجا اومده . توی سرمایه داری یک کلاه قشنگ سر ادما میذارن یا نقاب خوشگلی بهش میزنن و میگن این بازی برد برد هست یعنی همه از این گردش پول منتفع میشن حتی در بورس و مارکت هم که در اصل مایه دوام سیستم هست این رو میگن و یک تئوری مبتنی به فرض رو تعریف میکنن اما واقعیت این هست که در عمل هیچ برد برد ی نیست یعنی هیچ بازی طبق اصول بازیها دو برنده نخواهد داشت بلکه این بازی یک بازی مجموع صفر هست. یعنی نمیشود که شما پولی رو ببری یا بدست بیاری بدون اینکه کس یا کس ها یا چیز دیگه ای اون رو از دست نداده باشه.اما موافقم که توسعه و خصوصا ازادی در قدم اول از جاده سرمایه داری عبور میکنه.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
پاسخ
تشکر کنندگان: ehsan99




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان