ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
صحبتهای ارش عزیز بسیار درست است در باب مسائل جزئی تر اما چارچوب ها و زیر ساختهای اجتماعی و اقتصادی در کل امریکا تقریبا بر 1 پایه استوار شده اند که در برخی موارد مخافان زیادی هم حتی بین علمای خودشان وجود دارد. 1 رویه دیگری هم که هست مثلا اگر روندی یا قانونی در ایالتهای مهم تصویب شود کم کم بلاد دیگر هم از ان تبعیت میکنند مانند قضیه اخیر ازادی ازدواج برای هم جنس گرایان که از کالیفرنیا و نیویورک کلید خورد و سرانجام از ارتش امریکا هم سر دراورد ! و زمزمه ان در تکزاس هم هست که مردمی مذهبی دارد.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
ارسالها: 445
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2011
رتبه:
28
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
کلا واسه زندگی به یه جای آرام نیاز خواهم داشت .
حالا آمریکا یا سوئد و یا ......
هر وقت زندگی ام را در امریکا شروع کردم یه سری هم به سوئد و یا فنلاند و دیگرکشورهای اروپایی و یا کانادا و یا استرالیا خواهم زد و هر کجا بر طبع میلم بود امکان زندگی را فراهم می آورم ...
....................
معمولا بستگی به شرایط آدمها داره و یا ممکنه سلیقه ای باشه و هر کس به مکان یا کشوری علاقه داره و میتونه خودش رو با شرایط اونجا سازگاری بده .
موفقیت های بزرگ لازمه اراده ی قوی هستند.!
ارسالها: 26
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2011
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-07-27 ساعت 13:56)@SH!M نوشته: این جور تصمیم ها کاملا سلیقه ایه.ممکنه یه نفر سوئد رو بپسنده یه نفر اصلا از اروپا خوشش نیاد.من دوستی داشتم که مثل بیشتر ایرانیا کلمه آمریکا از دهنش نمی افتاد همیشه هم از هوای بد سوئد نالان بود روزی که کارش درست شد بره آمریکا ما فکر می کردیم دیگه اصلا اروپا نمیاد .چند ماهی آمریکا موند و دوباره برگشت سوئد!! می گفت اصلا مطابق با انتظاراتش نبوده بنابراین دوست عزیز 1- کسایی که تجربه زندگی در هر دوی این کشورا رو نداشتن اصلا نمی تونن هیچ جوابی به این سوال شما بدن 2- اونایی هم که هر دو جا زندگی کردن در حد اینکه حس و حال خودشون رو براتون شرح بدن کمک بیشتری نمی کنن.یکی مثل من ممکنه خیلی احساس خوبی در سوئد بکنه و کلی هم برای شما از اینجا تعریف کنم اما ضمانتی نیست که وقتی شما اینجا تشریف اوردین دقیقا مثل من از اینجا خوشتون بیاد.خیلی از ایرانی ها از سرمای اینجا شکایت دارن اما من واقعا این رو دلیل نارضایتی شون نمیدونم چون اگه واقعا اینطور باشه کل اروپا و کانادا اصلا برای زندگی خوب نیست برای اینکه سرمای بدی داره.متاسفانه خیلی از ایرانی ها هر جای دنیا که باشن از شرایطشون گله مندن خیلی زود یادشون میره از کجا اومدن! من هم سرمای نروژ رو تجربه کردم هم سرمای سوئد رو .خیلی هم ادم سرمایی هستم اما اونقد بدن ادم زود به شرایط جدید عادت میکنه که خودتون هم تعجب می کنین ضمن اینکه امکانات و لباس های اینجا اونقد خوب هست که کمتر در معرض سرما قرار می گیرین.
درباره افسردگی هم شاید براتون جالب باشه که شادی و رفاه با افسردگی رابطه مستقیم داره .در دانمارک که شادترین کشور معرفی شده هم زمان بیشترین افسردگی هم گزارش شده!!! چون مردم کشورای مرفه و امن هیچ وقت یاد نمی گیرن چجور باید با مشکلات و بدبختی های زندگی کنار بیان برای همین وقتی به کوچکترین مشکلی برمیخورن خودشون رو می بازن....افسردگی که دوستان اشاره کردن و به اب و هوا ربطش دادن.اسمش افسردگی پائیزیه(که در پایان پائیز و با شروع زمستون اتفاق میفته)این افسردگی حتی توی تهران هم که زمستون سردی نداره اتفاق میفته.تغییر فصل روی بدن انسان ها تاثیر میذاره البته مسلما سرمای بیشتری و تاریکی های طولانی تر تشدیدش می کنه اما توجه داشته باشین این افسردگی مختص یه منطقه جغرافیایی نیست!سیستم روانپزشکی سوئد هم اونقد در این زمینه باتجربه هست که در زمستون و پائیز به کسانی که مستعد ابتلا به افسردگی پائیزی هستن کمک کنه.
یه مطلب مهم دیگه: حق بیکاری و بیمه مفتی و........کم کم بساطش داره برچیده میشه.1- کشورای اسکاندیناوی علاقه ای به جذب هر جور مهاجری ندارن که بخوان برای این منظور به مهاجرا سرویس بدن 2- امسال در کمال ناباوری برای اولین بار در سوئد حزبی روی کار اومد که اشکارا خودش رو مخالف مهاجرین خصوصا مهاجرین غیرقانونی معرفی کرده.با افتضاحی هم که تو نروژ شد الان از همین به عنوان دلیلی برای مقابله با ورود مهاجرا استفاده خواهند کرد.
سوئد هم که سالهاست موضع خودش رو روشن کرده.این جمله رو هر تازه واردی به سوئد بارها شنیده:اگه تخصصی بلدین به سوئد خوش امدین!!! اونایی هم که هنوز سوسیال بگیر هستن ته مونده سیاست های اشتباهن و بزودی یا باید تکونی به خودشون بدن و کار کنن یا برگردن کشورای خودشون!
عرض ادب و احترام
تاریخ پست این مطلب خیلی قدیمیه ولی برای کسانی که مثل من این روزها میان و این مطلب را میخوان مطالعه بکنند بد ندیدم نظر خودم را بعنوان کسی که تجربه کرده را بنویسم. در ابتدا اجازه میخوام با بعضی از مطالب شما مخالفت بکنم (مخصوصا در زمینه آب و هوا) کشورهای اروپای شرفی و اسکاندیناوی درصد بیشتر ی از بیماران افسرده را دارن و از دردهای عضلانی مخصوصا در ناحیه دست بسیار رنج میبرن . من سالها تجربه زندگی اجباری(به نیت امریکا رفتم که سکوی پرتابم باشد ,ماندگار شدم!!) در چنین شرایط آب و هوایی را دارم شاید باورش سخت باشد ولی وقتی 10 ماه از سال چکمه بپوشی با شال و کلاه و پالتو و وزش باد امانت را بریده باشد و در حسرت تابش چند ساعته مدام خورشید باشی , حتی بارش باران که زیباست وقتی مدام باشد کلافه کننده است ,همیشه مجبور باشی از سرما و سوز وباد (اگر در خیابان هستی) سرت را در داخل پالتویت پنهان کنی و .... آن وقت درد افسردگی را میتوان بهتر درک کرد. البته چنین مسائلی تا تچربه نشوند باورش کمی هم سخت میشه .ولی به هرحال من امروز به جایی رسیدم که به ایران برگشته ام و فقط به رفتن به امریکا فکر میکنم . با آرزوی موفقیت برای همگی
سعدیا حب وطن گر چه حدیثی است نکو
نتوان زیست به ذلت که من اینجا زادم
ارسالها: 9
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
رتبه:
7
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-09-03 ساعت 04:24
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-09-03 ساعت 04:37 توسط Iranian.)
آمریکا باید جلوی کشورهای اسکاندیناوی ( سوئد و نروژ و ...) به معنی واقعی کلمه لنگ بندازه. باید بیاد آیین کشورداری رو از کشورهای اسکاندیناوی یاد بگیره. کشورهایی بی ادعا مردمی مرفه و دولتی در خدمت مردم. اما در آمریکا (کشوری پر ادعا) بیش تر مردم درمانده با رفاه بسیار پایین و متاسفانه ملتی در خدمت دولت (در واقع برده دولت).
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
(2012-09-03 ساعت 04:24)Iranian نوشته: آمریکا باید جلوی کشورهای اسکاندیناوی ( سوئد و نروژ و ...) به معنی واقعی کلمه لنگ بندازه. باید بیاد آیین کشورداری رو از کشورهای اسکاندیناوی یاد بگیره. کشورهایی بی ادعا مردمی مرفه و دولتی در خدمت مردم. اما در آمریکا (کشوری پر ادعا) بیش تر مردم درمانده با رفاه بسیار پایین و متاسفانه ملتی در خدمت دولت (در واقع برده دولت).
به این شوری هم نیست رفیق ! گر چه برخی از ابعاد حرف شما پذیرفتنی است اما مساحت و جمعیت کل این کشورها با هم رو هم نمیشه با امریکا مقایسه کرد در ضمن برخلاف تضور عموم دموکراسی در امریکا هنوز راه زیادی تا رسیدن به اروپا خصوصا شمال اون داره. همیشه توسعه سیاسی مقدمه توسعه اجتماعی و اقتصادی است و توسعه سیاسی فرهنگ بالایی در این خصوص میطلبد که هنوز نزد مردمان ساده امریکا نیست.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
ارسالها: 2,286
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
127
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
مهمترین چیزی که آمریکا رو متمایز میکنه از کشورهای اروپائی اینه که زمانی که شما در آمریکا زندگی میکنید به غیر از مشکلات شخصی و ناآشنائی با فرهنگ و زبان احساس این و ندارید که یک خارجی هستید ولی در کشورهای اروپائی بعد از گذشت سالیان سال هم شما رو به چشم خارجی نگاه میکنن ..
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
2012-09-05 ساعت 14:04
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-09-11 ساعت 11:36 توسط soheilbadami.)
فکر کنم همه این افتراق مربوط به 1 موضوع یا سوال هست اونم اینکه اون پول که به فلان بقول شما سلبریتی میدن از کجا اومده . توی سرمایه داری یک کلاه قشنگ سر ادما میذارن یا نقاب خوشگلی بهش میزنن و میگن این بازی برد برد هست یعنی همه از این گردش پول منتفع میشن حتی در بورس و مارکت هم که در اصل مایه دوام سیستم هست این رو میگن و یک تئوری مبتنی به فرض رو تعریف میکنن اما واقعیت این هست که در عمل هیچ برد برد ی نیست یعنی هیچ بازی طبق اصول بازیها دو برنده نخواهد داشت بلکه این بازی یک بازی مجموع صفر هست. یعنی نمیشود که شما پولی رو ببری یا بدست بیاری بدون اینکه کس یا کس ها یا چیز دیگه ای اون رو از دست نداده باشه.اما موافقم که توسعه و خصوصا ازادی در قدم اول از جاده سرمایه داری عبور میکنه.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند