2011-10-21 ساعت 13:32
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-10-22 ساعت 01:17 توسط soheilbadami.)
@saied عزیز
اولا شما لطف دارین. در ادامه میگم که پستهای دوستان پیشکسوت مثل ارش- لیلی- شهرزاد- کاوش-- و غیره به نظر خودم بار مثبت تری دارن و همینجا تشکر ازشون دارم چون مطالب رو میخونم ولی دکمه تشکر من اکثرا کار نمیکنه ! و نمیدونم چه اشکالی داره.
اما اول بگم از تجسم قشنگ شما علی رغم اینکه به عکس خودم بود ! (اینو بچه های دالاس میدونن و کلی هم بهم خندیدن لابد !) اما شاید جلوه ای از بخشی از شخصیت من باشه . اما اینو بگم که ادمی سمج (به گواه خانم صابخونه/مدیر امریکایی من که 4 ماهه با من درگیری داره و نمیتونه ناک اوتم کنه ! که البته 3 برابر یک7 خط وطنی کار کرد داره و در این امریکاییها استثناست!)هستم و در کار خودم بسیار جدی و پیگیرم (البته در حوزه کاری فقط) همین هم باعث شده که فعلا کارم رو تو ایران حفظ کنم و موافقت بشه که از راه دور کار رو به سرانجام برسونم . خوبیش اینه که تا مدتی از حیث درامد و کار کمتر در مضیقه ام ولی خب با گرفتاری زیادی که دارم و بعد خانوار ! و مسئولیتهای جانبی هنوز نشده که بازار کار اینجا رو اونطور که دلم میخواد بشناسم و تحقیق کنم.(راستی ما 1 ذره گوشت داشتیم ولی تو این 1 سال 15 پاندش پرید! )القصه
من هم مانند شما با این فرض نیامدم که جایی استخدام بشم چون میدونم که بازار کار تخصصی در اینجا برای من 1 درصد جوابگو هست چون عمر کاری من رو به انتهاست (یعنی زمان از 0 شروع کردن ندارم. و نمیخوام که داشته باشم غیر از کیس اجبار.) و تا بحال برای شغلی اپلای نکردم. ولی جمعبندی من این هست که بیزنسهای کوچک هم در امریکا موفق نبودن و نصف انقلابیون ! وال استریت بنا به امارها صاحبان یا کارکنان مشاغل کوچک بودن.
پس باز توصیه تکراری من این هست که اگر مایلید که پول زیاد هم بیارید عیبی ندارد چون برابری دلار و ریال عدم ضرر شما رو تضمین خواهد کرد (با این اوصاف ارز) ولی بکار گیری اون رو با احتیاط کامل انجام بدید چون اینجا هم ادم سودجو و منتظر استفاده کم نیست.
اصلا من شب عید که امدم تهرون میام 1 دست سرویس چینی که عیال منو کشته براش و اینجا قیمت خونه ! ازت میخرم و کلی هم داستان برات میگم در ضمن دیگه از من نمیترسی ! (به شرط مایه کاری!)
اما مطلبی که اول پستم گفتم در همین رابطه هست که به فکر افتادم که چرا بعضی از پستها رو علیرغم باور قلبی خودم طوری مطرح میکنم (خیلی جدی وار !) که مخاطب مجازی رو دچار ترس و دو دلی کنه. خب افرادی مثل من که ادعای تجربه دارن باید سیاست هم چاشنی کارشون باشه.
مثالی میزنم و اینکه مثلا مخاطب من خانم جوانی هست با بسیاری از محدودیتهای زندگی در وطن و چیزهایی که چنان او را از نیازهای فطری اش به زور دور میکنه که شاید برای من مذکر قابل درک و برابری نیست.
زنانی از کشور من که برای اینکه دیده شوند باید به پرداختن به ظاهر روی بیاورن و اکثریتی از انها مثلا ناخواسته به اعمال زیبایی روی بیارن که بگن ای ی ی ادمها ما هم اینجاییم و اسفا که جامعه و خصوصا مردهای ما این رو نمیفهمند و برداشت دیگری از اون دارند و این تبعیض چه ناگوار است. خب من چاره ای نمیبینم که به احترام تمامی این زنان مقاوم از جای خود برخیزم.
حال من واقع گرای جدی و سخت انگار در 1 پست بزنم که بله امریکا چنان است و دیگر سرزمین فرصتها نیست و البته که از نظر من نیست و اگر هست برای 95 درصد ادمها نیست و برای ان اقلیت به زودی و راحتی نیست و چندین و چند چیز دیگر که بنا به تجربه چندین ساله زندگی میدانم که بسیاری از مبانی موجود در این کشور و بطور عام مطابق انتظارات بسیاری از مهاجران نیست. ولی خب نیست که نیست ! به جهنم که نیست !
بسیاری از ما به دنبال سقفهای کوتاهتری از ارزوها اینجا امدیم و حالا که مثلا من در مقایسه با عزیز دیگری که با زندگی در وطن به سختی در مضیقه روحی بوده در شرایط بهتری بودم شروع میکنم و میخواهم به سقفهای بالاتری برسم و اگر این رو به همه تعمیم بدهم دور از انصاف و مایه نا امیدی ایشان است.
خلاصه اینکه تمامی این راهنماییها از افراد گوناگون رو در گوشه ای از ذهن داشته باشید نه در متن و بیایید و شخصا بسیاری از امور رو تجربه کنید و صد البته تصمیم و جمعبندی نهایی که شما برای شخص خود و موقعیت خود دارید ارزشمندترین خواهد بود.
میبخشید اگر روده درازی شد یا به تاپیک مربوط نبود. شاید ایشالا بشود با جابجایی مطالب تاپیکها مقدای به اینها سر و سامان داد.
در پناه حق
اولا شما لطف دارین. در ادامه میگم که پستهای دوستان پیشکسوت مثل ارش- لیلی- شهرزاد- کاوش-- و غیره به نظر خودم بار مثبت تری دارن و همینجا تشکر ازشون دارم چون مطالب رو میخونم ولی دکمه تشکر من اکثرا کار نمیکنه ! و نمیدونم چه اشکالی داره.
اما اول بگم از تجسم قشنگ شما علی رغم اینکه به عکس خودم بود ! (اینو بچه های دالاس میدونن و کلی هم بهم خندیدن لابد !) اما شاید جلوه ای از بخشی از شخصیت من باشه . اما اینو بگم که ادمی سمج (به گواه خانم صابخونه/مدیر امریکایی من که 4 ماهه با من درگیری داره و نمیتونه ناک اوتم کنه ! که البته 3 برابر یک7 خط وطنی کار کرد داره و در این امریکاییها استثناست!)هستم و در کار خودم بسیار جدی و پیگیرم (البته در حوزه کاری فقط) همین هم باعث شده که فعلا کارم رو تو ایران حفظ کنم و موافقت بشه که از راه دور کار رو به سرانجام برسونم . خوبیش اینه که تا مدتی از حیث درامد و کار کمتر در مضیقه ام ولی خب با گرفتاری زیادی که دارم و بعد خانوار ! و مسئولیتهای جانبی هنوز نشده که بازار کار اینجا رو اونطور که دلم میخواد بشناسم و تحقیق کنم.(راستی ما 1 ذره گوشت داشتیم ولی تو این 1 سال 15 پاندش پرید! )القصه
من هم مانند شما با این فرض نیامدم که جایی استخدام بشم چون میدونم که بازار کار تخصصی در اینجا برای من 1 درصد جوابگو هست چون عمر کاری من رو به انتهاست (یعنی زمان از 0 شروع کردن ندارم. و نمیخوام که داشته باشم غیر از کیس اجبار.) و تا بحال برای شغلی اپلای نکردم. ولی جمعبندی من این هست که بیزنسهای کوچک هم در امریکا موفق نبودن و نصف انقلابیون ! وال استریت بنا به امارها صاحبان یا کارکنان مشاغل کوچک بودن.
پس باز توصیه تکراری من این هست که اگر مایلید که پول زیاد هم بیارید عیبی ندارد چون برابری دلار و ریال عدم ضرر شما رو تضمین خواهد کرد (با این اوصاف ارز) ولی بکار گیری اون رو با احتیاط کامل انجام بدید چون اینجا هم ادم سودجو و منتظر استفاده کم نیست.
اصلا من شب عید که امدم تهرون میام 1 دست سرویس چینی که عیال منو کشته براش و اینجا قیمت خونه ! ازت میخرم و کلی هم داستان برات میگم در ضمن دیگه از من نمیترسی ! (به شرط مایه کاری!)
اما مطلبی که اول پستم گفتم در همین رابطه هست که به فکر افتادم که چرا بعضی از پستها رو علیرغم باور قلبی خودم طوری مطرح میکنم (خیلی جدی وار !) که مخاطب مجازی رو دچار ترس و دو دلی کنه. خب افرادی مثل من که ادعای تجربه دارن باید سیاست هم چاشنی کارشون باشه.
مثالی میزنم و اینکه مثلا مخاطب من خانم جوانی هست با بسیاری از محدودیتهای زندگی در وطن و چیزهایی که چنان او را از نیازهای فطری اش به زور دور میکنه که شاید برای من مذکر قابل درک و برابری نیست.
زنانی از کشور من که برای اینکه دیده شوند باید به پرداختن به ظاهر روی بیاورن و اکثریتی از انها مثلا ناخواسته به اعمال زیبایی روی بیارن که بگن ای ی ی ادمها ما هم اینجاییم و اسفا که جامعه و خصوصا مردهای ما این رو نمیفهمند و برداشت دیگری از اون دارند و این تبعیض چه ناگوار است. خب من چاره ای نمیبینم که به احترام تمامی این زنان مقاوم از جای خود برخیزم.
حال من واقع گرای جدی و سخت انگار در 1 پست بزنم که بله امریکا چنان است و دیگر سرزمین فرصتها نیست و البته که از نظر من نیست و اگر هست برای 95 درصد ادمها نیست و برای ان اقلیت به زودی و راحتی نیست و چندین و چند چیز دیگر که بنا به تجربه چندین ساله زندگی میدانم که بسیاری از مبانی موجود در این کشور و بطور عام مطابق انتظارات بسیاری از مهاجران نیست. ولی خب نیست که نیست ! به جهنم که نیست !
بسیاری از ما به دنبال سقفهای کوتاهتری از ارزوها اینجا امدیم و حالا که مثلا من در مقایسه با عزیز دیگری که با زندگی در وطن به سختی در مضیقه روحی بوده در شرایط بهتری بودم شروع میکنم و میخواهم به سقفهای بالاتری برسم و اگر این رو به همه تعمیم بدهم دور از انصاف و مایه نا امیدی ایشان است.
خلاصه اینکه تمامی این راهنماییها از افراد گوناگون رو در گوشه ای از ذهن داشته باشید نه در متن و بیایید و شخصا بسیاری از امور رو تجربه کنید و صد البته تصمیم و جمعبندی نهایی که شما برای شخص خود و موقعیت خود دارید ارزشمندترین خواهد بود.
میبخشید اگر روده درازی شد یا به تاپیک مربوط نبود. شاید ایشالا بشود با جابجایی مطالب تاپیکها مقدای به اینها سر و سامان داد.
در پناه حق
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند