کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
(2012-08-23 ساعت 07:15)a.behzadi نوشته:  سلام بچه ها خوبید کسی شماره عباس را دارد در آنکارا ممنون میشم اگر لطف کنید

عباس 00905352238326
شماره کیس :2012AS00073xxx
تاریخ رویت قبولی در سایت:جولای 2012
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:سپتامبر 2011
کنسولگری: آنکارا
کارنت شدن کیس: اپریل ۲۰۱۲
مصاحبه:۱۲جولای ۲۰۱۲
دریافت ویزا:۱۲جولای ۲۰۱۲
ورود به آمریکا:اواخرنوامبر۲۰۱۲
دریافت گرین کارت:خیلی خیلی زودShy
نفرات همراه:۱نفرهمراه
تشکر کنندگان: smmyp ، daria ، shadin_n ، mansour*** ، j1970 ، r_ent ، mirzamemar ، shani89
(2012-08-29 ساعت 21:08)capricorn نوشته:  دوستان كسي مي‌دونه جديدا اتوبوس هاي havas كه از فرودگاه مي‌رن مركز شهر چقدر مي‌گيرن؟بعد اين پول رو اولش مي‌گيرن يا آخر موقع پياده شدن؟ آخر خطش Kizilay هست يا بايد بگيم كجا پياده كنه؟
5 لیر و 25 کروش یا 525 کروش.
آخر خط کیزیلای نیست و در حقیقت یه مسیر بسته رو طی میکنه. یعنی وقتی شما کیزیلای پیاده شدی، از همونجا دوباره سوار میشی میری فرودگاه!
پول رو اول میگیرن (فکر میکنم بلیتش دو سرس، یعنی همون بلیت رو موقع برگشت میتونی استفاده کنی) و بهت یه بلیت میدن.
به راننده بگو کیزیلای میخوای پیاده شی، و کلا میدون مشخصه و از سمت جنوب میاد به میدون میرسه (یعنی اول میدون قو، بعدش سفارت رو رد میکنه تا برسه به میدون)
مصاحبه:6/28/12
مشاهده کلیرنس:8/8
تحویل پاسپورت به سفارت:8/13
دریافت ویزا:8/15
تاریخ رفتن:9/18
اپلای برای سیتیزن: 12/30/17 بصورت آنلاین https://www.uscis.gov/file-online/log-online-filing

مهمه که قبل از اومدن بدونی چیکار میکنی.

http://www.mohajersara.com/thread-4459.html
تشکر کنندگان: daria ، capricorn ، opayamani ، edge ، a.r.a.s.h1 ، ani_sheiton ، shani89 ، armstrong
(2012-08-29 ساعت 22:42)j1970 نوشته:  
(2012-08-29 ساعت 21:08)capricorn نوشته:  دوستان كسي مي‌دونه جديدا اتوبوس هاي havas كه از فرودگاه مي‌رن مركز شهر چقدر مي‌گيرن؟بعد اين پول رو اولش مي‌گيرن يا آخر موقع پياده شدن؟ آخر خطش Kizilay هست يا بايد بگيم كجا پياده كنه؟
5 لیر و 25 کروش یا 525 کروش.
آخر خط کیزیلای نیست و در حقیقت یه مسیر بسته رو طی میکنه. یعنی وقتی شما کیزیلای پیاده شدی، از همونجا دوباره سوار میشی میری فرودگاه!
پول رو اول میگیرن (فکر میکنم بلیتش دو سرس، یعنی همون بلیت رو موقع برگشت میتونی استفاده کنی) و بهت یه بلیت میدن.
به راننده بگو کیزیلای میخوای پیاده شی، و کلا میدون مشخصه و از سمت جنوب میاد به میدون میرسه (یعنی اول میدون قو، بعدش سفارت رو رد میکنه تا برسه به میدون)

البته بايد توجه كنيد كه اين اطلاعات راجع به اتوبوسهاي ego 442 بود و اتوبوسهاي havas ١٠ لير ميگيرن ميرن ايستگاه آشتى كه از اونجا بايد با تاكسى يا مترو برين كيزيلاى.
2012AS00066XXX
آنکارا (۲ نفر)
مصاحبه: July 23 (آبي + ٩ سؤالی)
دریافت کلیرنس:‌ 6 Sep
ويزا: 12 Sep
ورود به آمریکا :27 Oct
گرین کارت : 2012-8Nov
**TOGETHER WE STAND, DIVIDED WE FALL**
تشکر کنندگان: j1970 ، smmyp ، hamedhamed ، capricorn ، opayamani ، edge ، sbh ، hadiseh.t ، a.r.a.s.h1 ، frz61 ، ani_sheiton ، shadi20
سلام دوستان کسی میدونه چه جوری از میدان کیزلای میشه رفت فرودگاه؟
تشکر کنندگان: opayamani
(2012-09-02 ساعت 01:01)asxz نوشته:  سلام دوستان کسی میدونه چه جوری از میدان کیزلای میشه رفت فرودگاه؟

سلام از میدون کیزیلای اتوبوس EGO 442 میبرتتون فرودگاه نرسیده به میدون کیزیلای سمت راست اتوبوساش هستن هر یک ساعت یکبارم میان.
شماره کیس : 2012AS0007####_کنسولگری: آنکارا_کارنت شدن کیس: May 2012_مصاحبه: 8 august_کلیرنس:21 sep_دریافت ویزا:26 sep_مقصد:LA Irvine_ورود به آمریکا :20 jan _دریافت گرین کارت :


تشکر کنندگان: opayamani ، a.r.a.s.h1 ، daria ، mansour*** ، asxz ، ani_sheiton ، pouya.67
سلام دوستان
تو این چند وقت من کم و بیش از اطلاعات این سایت استفاده کردم ولی به دلیل مشغله زیاد هیچ فعالیتی تو این سایت نداشتم. در حال حاضر با توجه به اینکه بیکار در یک هتل در آنکارا در انتظار دریافت ویزا هستم تصمیم گرفتم که سفرنامه ام را برای استفاده دوستان جدید و نیز ادای دین در این سایت قرار بدم. البته این سفرنامه به درد بچه های 2012 نمیخوره ولی میتونه برای دوستان سالهای بعد مفید باشه. در این سفرنامه سعی میکنم جزییات رو بگم چون میدونم کلیات را دوستان عموما میدونند و به دونستن جزییات علاقه بیشتری دارند. با توجه به طولانی بودن سفرنامه و اینکه ممکنه حوصله خوندن تمامش رو نداشته باشین اون را به سه قسمت «پیش از سفر»، «سفر به آنکارا» و «پس از سفر» تقسیم کردم.

پیش از سفر
من بعد از ثبت نام در گرین کارت توسط یکی از اقوام بدون برنامه ریزی قبلی و کاملا شانسی برای اولین باربرنده شدم برای همین هیچگونه آمادگی برای این رویداد نداشتم. شماره کیس من ***62 بود که شماره بالایی محسوب میشه. در اولین فرصت با اطلاعاتی که از این سایت گرفتم فرمها رو پر کردم و به kcc ارسال کردم و با فرستادن ایمیل از رسیدنشون مطمئن شدم. بعد از اون با توجه به باردار شدن همسرم و بالا بودن کیس نامبر زیاد خودم رو درگیر این مساله نکردم. پس از به دنیا اومدن پسر کوچولوم در اوایل سال 91 به این فکر افتادم که این مساله رو با kcc در میان بگذارم. پس از گرفتن شناسنامه و ترجمه اون که حدود یک ماه طول کشید دیدم که پرونده ما خیلی زودتر از اونی که فکر میکردیم کارنت شده و به سفارت آنکارا ارسال شده. وقت مصاحبه ما ماه جون (خردادماه) تعیین شده بود. همچنین گفته بودند که دیگه از این به بعد تنها با سفارت در تماس باشید. به همین خاطر به سفارت ایمیل زدم و ماجرای بچه دار شدن را گفتم. اونها هم گفتند که فرمها را مجددا پر کنم به همراه مدارک براشون بفرستم. این توفیق اجباری (زود کارنت شدن) استرس زیادی بهم وارد کرد. پاسپورت من و خانمم مهلتش تموم شده بود و برای پسر یک ماهه ام هم باید پاسپورت میگرفتم. تازه این شروع ماجرا بود و مدارک دیگر را هم باید آماده میکردم. برای همین به دوستان توصیه میکنم که حتی اگر کیس نامبر بالایی دارند کارهاشون رو خیلی زودتر شروع کنند تا مثل من دچار استرس نشند. اولین کاری که کردم برای گرفتن پاسپورت اقدام کردم و با یکی از دوستان در آمریکا برای اسپانسر شدن تماس گرفتم. کارای گرفتن پاسپورت حدودا دو هفته طول کشید دوستم هم قبول کرد که اسپانسر بشه و من بهش گفتم که فرم اسپانسری رو پر کنه به همراه کپی گرین کارت و فرمهای مالیاتی یک سال گذشته را برام بفرسته. البته برای محکم کاری بیست و هفت میلیون هم از اینور و اونور جور کردم و یک گواهی موجودی حساب هم از بانک گرفتم. به دوستان توصیه میکنم اگر کسی را در آمریکا دارند گرفتن اسپانسر ارزش رو زدن را دارد چون اگر اسپانسر داشته باشید میتونید مطمئن باشید که از این نظر در سفارت مشکلی نخواهید داشت ولی موجودی حساب رو با این وضع دلارزیاد نمیشه روش حساب کرد. به عنوان مثال یک نفر بود تو سفارت با موجودی بیست و یک میلیون برای یک نفر که سفارت ازش قبول نکرده بود و گفته بود که کمه. بعد شروع به ترجمه مدارک کردم. دقت کنید که سفارت در ترجمه مدارک نیازی به مهر دادگستری و وزارت خارجه نداره و فقط مهر دارالترجمه کفایت میکنه. بنابراین به هیچوجه پول و وقت خودتون را هدر ندید. من مدارک را فقط با مهر دارالترجمه بردم و هیچ مشکلی پیش نیومد. البته از هر مدرک دو سری ترجمه گرفتم که یک سری را پست کردم و یک سری را برای محکم کاری همرام بردم که البته بهشون نیاز پیدا نکردم. بعد از اینکه مدارک جمع و جور شد برای پست اقدام کردم که پست TNT و DHL گفتند که به سفارت آمریکا چیزی را ارسال نمیکنند. با جستجو تو اینترنت یک پستی را پیدا کردم به اسم KARAPOST. اونها بسته رو قبول کردند که انصافا کارشون هم خوب بود و بسته سه چهار روزه به سفارت رسید. تا اینجای کار فقط سه هفته مونده بود به تاریخ مصاحبه و من تازه به فکر خرید بلیط و رزرو هتل و گرفتن نوبت دکترافتاده بودم. برای خرید بلیط اقدام کردم. پرواز ترکیش یک میلیون تومن قیمت دادند و ایران ایر 450 تومن که فقط دو روز در هفته پرواز داره. شما اشتباه من را تکرار نکنید. بعد از کارنت شدن و مشخص شدن تاریخ مصاحبه برای خرید بلیط اقدام کنید در این صورت میتونید بلیط ارزون را در تاریخ مورد نظرتون بگیرید. با توجه به اینکه مصاحبه من روز پنج شنبه بود بلیط رفت رو دوشنبه گرفتیم و برگشت رو ناچارا دوشنبه هفته بعد گرفتیم. آژانس هتل رو گرون قیمت داد برای همین خودم از سایت berimsafar یک هتل چهار ستاره را به اسم Hotel Aldino رزرو کردم. برای گرفتن وقت دکتر هم هرکار کردم از طریق وب سایت تمامی وقت ها پر بود و نتونستم وقت بگیرم. واکسن هم که دیگه هیچی نه من کارت واکسن داشتم نه خانمم. تنها کاری که کردم کارت واکسن پسرم را تنها بامهر دارالترجمه ترجمه کردم و همرام بردم.

سفر به آنکارا
پرواز ساعت پنج صبح بود که واقعا ساعت مزخرفیه و شب رو اصلا نمیتونی بخوابی. عوارض خروج را تو همون فرودگاه برای هر نفر 55 هزار تومن پرداخت کردیم و حرکت. پرواز حدودا دو ساعت و نیم طول کشید که با توجه به اختلاف یک ساعت و نیم با آنکارا ساعت شش یا شش ونیم به وقت آنکارا اونجا بودیم. اولین چیزی که اونجا به چشم میومد خلوتی و آرامش فرودگاه آنکارا بود. اسم فرودگاهی که واردش میشید هست «اسن بوغا» (Esen Boga). از فرودگاه که اومدیم بیرون جلوی در اتوبوس Hava ایستاده بود. آدرس هتل را من به شخصی که کنار اتوبوس بود نشون دادم اونم گفت: Bus Stop Taxi. ما هم سوار شدیم. کرایه اش نفری ده لیر بود که ما رو به مرکز شهر به ایستگاهی میبرد که پر از تاکسی و بغل ایستگاه مترو بود. بعدا فهمیدم که بیرون در خروجی فرودگاه سمت راست صد متر جلوتر یک ایستگاه اتوبوس هست به نام EGO 442 که ایستگاه آخرش منطقه ای هست به نام قیزیل آی (Kizilay) که به سفارت و هتلهای اون منطقه خیلی نزدیکه و کرایه اش فقط 5 لیره. خلاصه با اتوبوس Havas به مرکز شهر رفتیم و با یک تاکسی به هتل رفتیم. تاکسی که سوار شدیم تاکسیمتر داشت و حدود بیست لیر کرایه اش شد. به هتل رسیدیم. پذیرش هتل فقط پاسپورت من رو گرفت و به اتاق راهنماییمون کرد. هتل Aldino نوساز نبود ولی تمیز بود و پرسنل فوق العاده مودبی داشت. صبحانه اش هم عالی بود. این هتل در خیابان تونالی هیلمی (Tunali Hilmi) بود که یک خیابون باحال با انواع و اقسام فروشگاه هاست. این هتل بین مطب دکترو سفارت واقع شده و با هر دو تقریبا فاصله اش برابره و با ده دقیقه پیاده روی میشه به سفارت یا مطب دکتر رسید. برای دوستانی که اصرار دارند که پول تاکسی ندند من توصیه میکنم که نزدیک به دکتر هتل بگیرند. چون ما سه بار ناچار شدیم به مطب دکتر بریم ولی سفارت فقط یک بار رفتیم. خلاصه روز اول خانم من اینقدر خسته بود که گرفت خوابید و من هم رفتم پیاده مطب دکتر را پیدا کردم رفتم هتل گرفتم خوابیدم. خلاصه روز اول رو کلا خوابیدیم. روز دوم که سه شنبه بود بدون نوبت رفتیم دکتر فهمیدیم که نوبت اینترنتی کلا کشکه. صبح عکس گرفتیم و آزمایش خون دادیم بعدازظهر هم نوبت معاینه بود که به من و خانمم نفری دو تا واکسن زد و برای پسرم هم ترجمه کارت واکسن رو گرفتند و فقط اطلاعاتش رو وارد کردند. و ششصد دلار هم پیاده شدم و قرار شد فرداش بریم نتیجه رو بگیریم. روز بعد نتیجه رو گرفتم و از اون طرف پیاده رفتم ورودی سفارت رو پیدا کردم. صبح پنج شنبه ساعت 9 صبح نوبت مصاحبه بود. ساعت هشت و نیم جلوی سفارت بودیم. اونجا مامور جلوی سفارت اعلام کرد گرین کارت. ما که گرین کارتی بودیم رفتیم پاسپورت رو تحویل دادیم و منتظر شدیم صدامون بزنند. بیست دقیقه بعد ما رو صدا زدند و رفتیم داخل تو یک صف دیگه ایستادیم. چون نوزاد همرامون بود ما رو خارج صف داخل فرستادند و تا اونجایی که من دیدم خیلی به این چیزا اهمیت میدند. مثلا افراد مسن رو هم زودتر میفرستادند. خلاصه رفتیم داخل یک باجه بود که یک خانم فارسی زبان نه چندان خوش برخورد یک شماره بهمون داد و پرسید که مصاحبه فارسی یا انگلیسی که ما فارسی رو انتخاب کردیم. یک شماره بهمون داد و منتظر نشستیم تا شماره مون رو صدا بزنند. داخل سفارت خیلی سرد بود ازشون خواستیم که کولر رو کمتر کنند اونها هم گفتند که این کار رو کردند و درست میشه که البته نشد. اکثر کارمندان داخل سفارت خوش برخورد بودند و کمی فارسی بلد بودند البته به شکل فجیع. دفعه اول یک خانمی اسم منو صدا میزد و میگفت باجه چهار ولی این باجه چهار رو اینقدر بد میگفت که من مونده بودم که اینا چی میگند. سه بار اسمم رو تکرار کرد و من سرگردون اینورو اونور میرفتم تا بالاخره فهمیدم چی میگه. تو دلم گفتم همون انگلیسی بگید خیلی بهتره. خلاصه رفتم باجه چهار نهصد و نود دلار نازنین رو (برای سه نفر) با دستای خودم تقدیم کردم و دوباره نشستم برای level بعد. دوباره صدامون زدند یه ابهامی تو فرمها بود که براشون توضیح دادم و دوباره نشستیم. مرحله بعد انگشت نگاری و در نهایت مصاحبه. مصاحبه خیلی کوتاه بود و آفیسر یک فرم آبی هم بغلش آماده گذاشته بود که معلوم بود قراره بریم برای کلیرنس. سوگند خوردیم و فقط یک سوال از من راجع به کارم و یک سوال از خانمم راجع به کارش پرسید و گفت که تا شب یک ایمیل براتون فرستاده میشه جواب سوالات داخل ایمیل را برامون ایمیل کنید تا مراحل اداری (بخوانید کلیرنس) کارتون رو شروع کنیم. اطولا آفیسرها هیچوقت از واژه منحوس کلیرنس استفاده نمیکنند و میگند مراحل اداری. ما هم برگه آبی رو با اصل مدارک گرفتیم و اومدیم بیرون. از اون روز تا دوشنبه که پرواز برگشت بود رو تو آنکارا علاف بودیم. فقط میگشتیم و میخوردیم. آنکارا بازارای خوبی داره ولی فقط برای گشتن نه برای خرید چون اصولا شهر ارزونی نیست. غذاهاش هم که فقط گوشته ولی خوشمزه است و نسبتا گرون در مقایسه با ایران. البته با اینکه همش گوشته ولی تنوع بالایی داره و تو این یک هفته غذای تکراری نخوردیم و رستوران های مختلفی رو رفتیم از نظر پولی هم خوب پیاده شدیم. ضمنا ترکها انگلیسیشون خیلی ضعیفه و اگه فارسی باهاشون صحبت کنید بهتر میفهمند چو ن کلمات مشترک زیاد هست. اون شب برای من اون ایمیلی که آفیسر گفته بود نیومد. دو سه شب بعد هم همین طور. بهشون از طریق سایت اینترنتی سفارت ایمیل زدم و ماجرا رو گفتم ولی باز ده روز گذشت و خبری نشد. خلاصه روز دوشنبه شد و زمان برگشت به ایران. قبلا به رسپشن هتل گفته بودم که ما 4 صبح چک اوت میکنیم. ازمون پرسید که تاکسی برا فرودگاه میخوایم ما هم گفتیم آره. اون هم دقیقا چهار صبح زنگ زد که بیدارمون کنه تاکسی هم دم در هتل آماده بود. چک اوت هتل هم در عرض یک دقیقه انجام شد که برام جالب بود. از ما پرسید که از مینی بار استفاده کردید گفتیم نه و تمام. مثل هتل های ایران نبود که زمان چک اوت باید یک حسن آقایی رو بفرستند اتاق شما رو ببینه یه وقت قاشقی تلویزیونی حوله ای چیزی تو جیبت نذاشته باشی بلند کنی بعد نیم ساعت چک اوت انجام بشه. صبح زود بوق سگ ساعت چهار صبح سوار تاکسی شدیم رفتیم فرودگاه .اول که برای استفاده از چرخ باید دو لیرسکه داشته باشی که ما نداشتیم و جایی هم نبود که بگیریم. برای همین ماهم مثل بقیه مسافرها ساکها رو کوله کردیم و رفتیم داخل. قسمت بسته بندی بار هم که تعطیل بود و ظاهرا مسئولش ساعتای هشت و نه صبح اگه عشقش بکشه میاد. خلاصه برگشتیم ایران.

پس از سفر
ایران که برگشتیم هونطور که گفتم ده روزی از مصاحبه گذشت و باز خبری از ایمیلی که آفیسر گفته بود نشد. دوباره بهشون ایمیل زدم و ماجرا رو گفتم. دو روز بعد فرم نه سوالی معروف رو با ایمیل فرستادند و کلی اطلاعات رو که اکثرش تکراری بودند و قبلا هم تو فرما بهشون داده بودم رو خواسته بودند. خلاصه جیک و پوک زندگیمون رو ریختیم وسط دایره و یک روز تموم وقت گذاشتم و جواب رو براشون فرستادم. چند روز بعد ایمیل زدند که اطلاعات رو دریافت کردند و بر همین اساس اقدام میکنند. حدود یک ماه بعد از اون ماجرا کلیرنس اومد و فعلا هم که مجدد آنکارا هستم و در انتظار دریافت ویزا. باز اگر دوستان سوالی داشتند خوشحال میشم بتونم کمکی کنیم. با آرزوی موفقیت برای همه.
(2012-09-07 ساعت 17:49)tiba نوشته:  سلام دوستان
کسی راجع به هتل سیاو اطلاعات داره؟ تمیزی، اینترنت، کتری برقی و نزدیکی به سفارت
با تشکر

این توضیح یکی از دوستانی هست که قبلا اونجا بوده
به نظرم کامله هتل سیاو
کیس نامبر:2013AS5128// سفارت ایروان // تعداد اعضای کیس: دو نفر // کلیر بعد از 49 روز
تشکر کنندگان: opayamani ، amir_cool_2001 ، daria ، r_ent
(2012-09-07 ساعت 15:21)SOROUSHSOFT نوشته:  
(2012-09-05 ساعت 16:16)amin.s نوشته:  سلام دوستان

پس از سفر
ایران که برگشتیم هونطور که گفتم ده روزی از مصاحبه گذشت و باز خبری از ایمیلی که آفیسر گفته بود نشد. دوباره بهشون ایمیل زدم و ماجرا رو گفتم. دو روز بعد فرم نه سوالی معروف رو با ایمیل فرستادند و کلی اطلاعات رو که اکثرش تکراری بودند و قبلا هم تو فرما بهشون داده بودم رو خواسته بودند. خلاصه جیک و پوک زندگیمون رو ریختیم وسط دایره و یک روز تموم وقت گذاشتم و جواب رو براشون فرستادم. چند روز بعد ایمیل زدند که اطلاعات رو دریافت کردند و بر همین اساس اقدام میکنند. حدود یک ماه بعد از اون ماجرا کلیرنس اومد و فعلا هم که مجدد آنکارا هستم و در انتظار دریافت ویزا. باز اگر دوستان سوالی داشتند خوشحال میشم بتونم کمکی کنیم. با آرزوی موفقیت برای همه.

امين جان ممنون بابت سفر نامه كامل و زيبات
امين جان يك سوال داشتم راجع به فرم 9 سوالي كه براتون فرستادند
اونم اينكه اين فرم رو به همون ايميلي كه ازش برات ايميل اومده بود ريپلاي كردي يا اينكه از طريق فرم سفارت جوابشونو دادي؟
بعد اينكه آيا تو همون ايميل جوابها رو تايپ كردي فرستادي يا اينكه روي يك فايل ورد تايپ كردي و سپس اونو اتچ كردي به ايميل و براشون فرستادي؟
ممنون ميشم جوابمو بدي
دوستان عزیز سلام. من امروز با دست پر از آنکارا برگشتم. کلیرنس من اول آگوست اومده بود،ولی چون کار داشتم نرفتم بگیرم.خلاصه هفته پیش رفتم، برگه آبی رو سه شنبه تحویل دادم، جمعه هم آورد تحویلم داد.بقیه داستان مثل همه دوستان دیگه است.
ولی عوضش حسابی آناکارا رو گشتم. جاهای جالبی داره و اصلا اینطوری نیست که می گن هیچ جایی برای گردش نداره.
1- آرامگاه آتاتورک یا بقول خودشون آتا کبیر رو که همه می شناسین.من هم توصیه می کنم تشریف ببرید ببینید. جای با شکوه و دیدنی هست و موزه های جالبی توش درست کردن که دیدنش خالی از لطف نیست.
2-دوستانی که اهل هیجان هستن، حتما لونا پارک (همون شهر بازی خودمون) رو برن.وسیله هاش همه جدید و جالب و توی ایران اونها رو نداریم. برای رفتنش از میدان کیزلای مترو سوار بشین و دو ایستگاه بعد در ایستگاه الوس پیاده بشین. از در مترو که بیاین بیرون یک پارک بسیار بسیار بزگ هست (حدود 4 برابر پارک ملت) با یک دریاچه زیبا و رقص موزیک و نور بسیار جذاب. توی این پارک هم شهر بازی است که واقعا جالب و هجان انگیز بود.Tongue
3- قلعه آنکارا هم هست که از همون اولوس باید برید به سمت میدان اصلی اولوس.توی این میدان چند تا مجسمه بزرگ هست که دیدنش جالبه.بعد بازهم کمی باید پیاده روی بکنین تا برسید پای قلعه.البته این جا رو خیلی توصیه نمی کنم چون حدود 300 تا پله رو باید برید بالا آخرش هم خیلی جای باحالی نمیرسید. یک دهات خرابه است که ملت هنوز توش زندگی می کنن. ولی خود قلعش و مسیرش تا بالا جالبه و کمی شبیه دربند خودمون هست.البته دربند بسیار زیبا تره. حتما هم روز برید چون عصرها زودی می بنده و خیلی هم خلوته و اگر اتفاقی بیفته هیچکس نیست بدادتون برسه!!! Big Grin
4- آنکا مال رو که همه رفتین.ولی اگر خیلی اهل خرید هستید، یک مال دیگه هست که توی جاده فرودگاهه و کمی از شهر دوره، ولی همش برندهای مشهور هست.البته تخفیف آخر فصل هم داره و تا 70% هم بعضی هاشون تخفیف دارن. این مال دو تا ساختمان بسیار بزرگ چند طبقه داره. در ساختمان دست راستیش دو طبق که برید پایین، میرسین به یک آکواریوم بسیار باحال. کوچیکه ولی با حاله. یک قسمت آکواریوم هم تونل شیشه ای داره که از زیر آکواریوم رد می شین و می تونین کوسه ها رو از فاصله حدود یک متری ببینین که بسیار جالب و دیدنی بود. ورودیه اش هم 15 لیر برای هر نفر هست. برای رفت و امدش هم اگر نمی خواهید تاکسی سوار بشین، از اولوس می نی بوس داره که 2 لیر می گیره می بره. ایستگاه این می نی بوسها درست پایین قلعه آنکارا است. ولی با تاکی همین مسیر 2 لیر رو، 30 لیر می گیره!!!
خلاصه دوستان، حالا که دارین تشریف می برین برای گرفتن ویزاريال حسابی بگردین و به جای اینکه توی هتل بشینین و هی انتظار بکشین و به خودتون استرس وارد کنین، از سفرتون لذت ببرین. شاد و موفق باشین.منتظر خبرهای خوشتون هستم Big GrinBig Grin
AS2012XXX
تاریخ رویت قبولی: JULY2011
ارسال فرمهای سری اول:JULY2011
سفارت: آنکارا
نامه دوم: 19MAY
مصاحبه: 21JUNE
دریافت برگه آبی - دریافت کلیرنس اول August
تاریخ دریافت ویزا: 7 سپتامبر
تاریخ ورود به آمریکا: 22 اکتبر
سلام دوباره به همه ی بچه ها
امیدوارم همتون کاراتون به خوبی پیش رفته باشه ، همونطور که بچه های 2013 و چندتا بچه های سال خودمون خواستن من چون کیسم یکم خاص بود Big Grinخلاصه ای از سفرنامه ام رو دوباره مینویسم .
من وقتی برنده شدم 16 سال بیشتر نداشتم و تا زمانی که وقت مصاحبه ام رسید 17 سالم شد ، طبق قوانینی که لاتاری داره در یکی از بند ها اشاره کرده که هیچ محدودیت سنی وجود نداره اما افراد زیر 18 سال یا باید دیپلم 12 ساله داشته باشن یا 2 سال سابقه کار ( سابقه کاری که توی لیست خودشون باشه ) که من هیچ کدومشون رو نداشتم . اما من قبل از رفتم به سفارت با 3 دانشگاه امریکا مکاتبه کرده بودم و برگه های مکاتبه ام رو داشتم .
مصاحبه ی من روز 4 june بود ، من با هزاران امیید و ارزو رفتم سفارت فقط با مدرک 3وم و تمکن مالی 30000$ و پرونده پزشکی Big Grin
با کلی استرس رفتیم توی سفارت ، اول توی یکی از باجه ها مدارکم رو گرفت ، تا گرفتشون گفت دیپلم کو ؟؟؟ گفتم من سال اخرم و تا چند ماه دیگه مدرکم اماده میشه ، گفت خب باشه برو بشین ، بعدشم انگشت نگاری و پرداخت پول بود تا اینکه بعد از 1:30 دقیقه وقت مصاحبه ام شد Smile .
رفتم به سمت باجه مصاحبه که یه پسر جوان خوشتیپ و خوش اخلاق اونجا نشسته بود بعد از قسم خوردن و چک کردن مدارک گفت رامین تو اولین کیس زیر 18 سال من هستی من هیچ وقت همچین تجربه ای نداشتم ، واقعا خودت ثبت نام کردی؟؟؟ گفتم اره ، گفت رامین پرونده ی تو نقص داره دیپلم نداری ، دیپلم 12 ساله ما میخوایم نه 11 ساله من خیلی دوست دارم کمکت کنم ولی هیچ راهی برام نمونده Sad
بعد برگه ی صورتی رو در اورد و شروع کرد به پر کردنش  بعد گفت باید دیپلم بیاری بعد من سریع بهش گفتم ببین من حتی با چندتا از دانشگاه های امریکا مکاتبه کردم . گفت واقعا :o گفتم اره ، گفت میشه ببینمشون ، منم همشون رو نشونش دادم بعد گفت افرین اینا خیلی خوبه خب برو ازشون پذیرش بگیر برای ما ارسال کن بعد ما بررسی میکنیم و بهت میگیم منم گفتم باشه ، خلاصه با برگه صورتی اومدیم بیرون Sad
با اینکه تمام امیدم رو از دست داده بودم برگشتم ایران ، و انقدر تلاش کردم ، انقدر تلاش کردم ، انقدر تلتش کردم که باورتون نمیشه Big Grin تا اینکه بعد از 2 ماه تلاش و مکاتبه با 21 دانشگاه ، منی که نه دیپلم پیش دانشگاهی داشتم و نه سوم تونستم پذیرش بگیرم Big Grin .
برگه ی پذیرش دانشگاه رو به همراه یک متن به سفارت فرستادم ، و اونا توی یک میل به من گفتم که پرونده ی شما برای ویزا کامل است و از 2شنبه تا 5 شنبه ساعت 1 تا 1:30 به سفارت بیاید هرچه زودتر .
خلاصه ما بیلیت رو گرفتیم رو دوباره رفتیم انکارا ظهرشم رفتیم سفارت ، فقط passport و admission و برگه صورتی رو ازم گرفت و گفت برو ups ، منم رفتم ups پول رو دادم یه رسید گرفتم و اومدم بیرون
منم 2 شنبه رفتم صفارت و رسید رو گرفتم و تا اینکه روز شنبه
هووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا Tongue
ویزا رو اوردن دم هتل و ما تحویل گرفتیم .
خلاصه ما اولین نفری هستیم که تونستیم با پذیرش ویزا بگیریم توی لاتاری این چیزیه که هیچ جای قوانین نوشته نشده :p
اینم بود سفرنامه ی من
از همتون ممنونم به خاطر همه چیز و از همه ی مدیرای عزیز سایت همشون
من تا اخرش هستم با همتون هر سوالی هم بود مطرح کنید من در خدمتتون هستم Wink
موفق باشید
Case Number:2012AS00042XXX
POST:ANKARA
مصاحبه:4 june
ارسال مدارک:27 /6 / 90 =>DHL
دریاف ویزا: 31 AUG
Northridge ، CALIFORNIA
Keep Calm And be Optimistic Cool
من سفرنامه هامو ننوشته بودم و همیشه خودم رو به مهاجرسرا بدهکار میدونم. البته یک مقدارشو قبلا تایپ کرده بودم ولی خورد به داستان پریدن تاپیک ها و گفتم صبر میکنم تا اوضاع تاپیک های 2012 درست بشه بعد بنویسم که دیگه پشتم باد خورد و ضمنا قضیه کلیر شدن و سفر دوم و بلیط آمریکا و دلار و ... پیش آمد. الان دیگه تصمیم گرفتم هرجور شده این کار رو انجام بدم و فعلا قسمت اول سفرنامه که از استانبول شروع میشه رو میزارم، شاید لا اقل به درد دوستان 2013 به بعد بخوره.



سفرنامه استانبول

خوب همونطور که قبلا گفتم برای اینکه پرواز هم ارزون تر بشه و هم پرواز داخلی استانبول به آنکارا رو هم داشته باشیم، پرواز رو با ترکیش و به این صورت گرفتم:

تهران - آنکارا-استانبول
استانبول-آنکارا
آنکارا-تهران

پرواز تهران به آنکارا ساعت ۵ صبح بود و ما ساعت ۱:۳۰ با ماشین سیر و سفر فرودگاه امام که از صبح رزرو کرده بودیم به سمت فرودگاه راه افتادیم. حدود ۲:۳۰ رسیدیم و رفتیم برای چک این که همونجا نفری دو تا کارت پرواز بهمون دادن. یکی از تهران تا آنکارا و یکی آنکارا تا استانبول. پرسیدم که بار ها رو توی آنکارا باید خودمون تحویل بگیریم و دوباره تحویل پرواز استانبول بدیم که گفتن نه شما بارها رو توی خود استانبول تحویل می گیرین. هواپیما درست سر ساعت ۵ پرواز کرد و حدود ۶:۱۰ به وقت ترکیه توی آنکارا نشستیم. پرواز بدی نبود فقط یک کم گرم بود. من اولین بار بود با ترکیش پرواز میکردم و انتظارم یک کم بیشتر از این بود، ولی خوب خوبیش این بود که لا اقل از هواپیماش خیالمون راحت بود. نکته جالبش هم این بود که هر چیزی رو توی هواپیما اعلام میکردن هم به ترکی هم به انگلیسی و هم به فارسی اعلام میکردن. آنکارا که رسیدیم اول از پاسپورت چک رد شدیم و مهر ورود رو همونجا خوردیم، بعد هم چون پرواز بعدی داخلی بود و میدونستیم تو استانبول فری شاپ نداریم، رفتیم خرید فری شاپ رو همونجا انجام دادیم که وقتی بهشون گفتیم الان پرواز داریم خرید ها رو توی کیسه مخصوص گذاشتن و درش رو بستن که بتونیم با خودمون ببریم توی هواپیما. با دنبال کردن تابلو ها به راحتی قسمت پرواز های داخلی و گیت خروجی رو پیدا کردیم و ساعت ۷:۳۰ باز هم بدون تأخیر به سمت استانبول پرواز کردیم. هواپیما و پذیرایی مثل پرواز قبلی بود و تنها تفاوتی که داشت این بود که زبان فارسی از اعلام ها حذف شده بود. به این نتیجه رسیدم که ترکیش برای پروازهای ایران همون سرویس و هواپیماهای پرواز های داخلی خودشون رو استفاده میکنه.
بعد از کمتر از یک ساعت پرواز توی فرودگاه آتاتورک استانبول فرود آمدیم و رفتیم قسمت تحویل بار. اینجا بود که اولین هیجان رو تجربه کردیم. بار های همه آمد و از چمدون های ما خبری نبود. ۳ نفر دیگه هم بودن که مثل ما وقتی ریل متوقف شد با تعجب همدیگه رو نگاه میکردن. رفتیم قسمت Lost and Found ترکیش، وقتی تگ های بار رو نشون دادیم گفتن شما پروازتون از ایران بوده باید برین ترمینال بین المللی بار رو تحویل بگیرین. بعد از کلی راه رفتن رسیدیم ترمینال بین الملل که خواستیم بریم داخل قسمتی که بارها رو تحویل میدن که اجازه ندادن و گفتن نمیتونین وارد بشین و ما رو فرستادن Information. اونجا با بدبختی براشون توضیح دادیم داستان رو،‌گفتن باید برین همون قسمت Domestic بار ها رو بگیرین. گفتیم بابا اونا ما رو فرستادن این طرف، یک تلفن که اون کنار بود رو نشون دادن و شماره Lost and Found قسمت بین الملل ترکیش رو دادن و گفتن زنگ بزنین اینجا. هرچی میگرفتیم کسی بر نمیداشت. آخرش خودشون زنگ زدن و یک نفر آمد، پاسپورت همه رو گرفت و تحویل سکیوریتی داد و اجازه گرفت ما بریم داخل. اونجا رفتیم خود Lost and Found ترکیش و گفتن الان اعلام میکنیم. خوشبختانه یک پسر ترک هم اونجا بود که چمدونش گم شده بود و انگلیسی بلد بود و شده بود مترجم ما. بعد از چند تا بی سیم زدن گفتن ۸ تا چمدون پیدا شده و الان از ریل شماره ۷ که همون کنار لاست اند فاند بود میفرستیم. باز صبر کردیم و ۸ تا چمدون آمد و همه برداشتن، فقط ما و اون ۳ نفر موندیم. گفتیم مال ما نبود، باز بردنمون کلی چمدون که اونجا بود رو نگاه کردیم که بین اونها هم نبود. دیگه حسابی کلافه شده بودیم و مونده بودیم چی کار کنیم که یکی از کارمندای ترکیش گفت الان بیسیم زدن که ۴ تا دیگه پیدا کردن!!! بعد از ۱۰ دقیقه اون چهار تا هم از ریل آمد بالا که خوشبختانه دوتاش مال ما بود. خلاصه که هر کاری میکنین پرواز های کانکشن دار ترکیش رو استفاده نکنین. اصلا سیستمی برای جابجایی بار ندارن. من موندم یعنی هر روز برنامشون همینه که دونه دونه چمدون ها رو از وسط باند پیدا کنن و بفرستن تو Lost and Found؟ Smile
مرحله بعدی رفتن تا میدون تقسیم بود و هتل بود. درست از در فرودگاه که آمدیم بیرون ایستگاه اتوبوس های هاواش برای تقسیم بود که رفتیم منتظر موندیم ولی یکی آمد گفت اتوبوس های هاواش کار نمیکنن و چند متر اونطرف تر رو نشون داد که اتوبوس های هاواتاش بودن. رفتیم اونجا منتظر موندیم تا اتوبوس آمد. (هر نیم ساعت ) و چمدون ها رو تو قسمت بار قرار دادیم و خودمون رفتیم نشستیم تو اتوبوس. بعد یکی آمد پول ها رو میگرفت و بلیط میداد (نفری ۱۰ لیر) که ما فقط ۱۰۰ لیری داشتیم وقتی دادیم یک کم چپ چپ نگاه کرد، بلیط رو داد و گفت باید خورد کنم برگردم که آخر سر آمد و بقیه پول ما رو پس داد. خوشبختانه اون موقع صبخ ترافیک نبود و راحت تا تقسیم رفتیم و از اونجا با جی پی اس موبایل رفتیم طرف هتل که خیلی نزدیک به تقسیم بود. بعد از ۲ دقیقه هتل رو دیدیم و خیلی خوشحال رفتیم طرفش که دیدیم رسیدیم به بک جایی که هتل در چند قدمیمون بود ولی فقط با چطر نجات میتونستیم خودمونو برسونیم بهش چون اونطرف خیابون بود و ما از خیابون کناری که کلی ارتفاع داشت رسیده بودیم. خلاصه خیابون رو برگشتیم و از خیابون خود هتل که دیگه میدونستیم کدومه آمدیم و رفتیم داخل. قبلا گفتم که من هتل ریکسوس الیسیوم رو از سایت booking.com رزرو کرده بودم، ۵۲۰ یورو برای چهار شب. پرینت رزرو رو نشون دادم و گفتن درسته مشکلی نداره فقط باید تا حدود ۲ صبر کنین تا اتاق آماده بشه. ما هم که ساعت ۱ وقت بیمارستان داشتیم و تازه ساعت حدود ۱۱ بود، چمدون ها رو تحویل گرفتن و رفتیم میدون تقسیم، خیابون استقلال یک چرخی زدیم، از دفتر ترکسل یک سیم کارت گرفتم ۴۰ لیر، ۲۰ لیر هم دادم برای یک گیگابایت اینترنت که با سرعت حدود ۶ مگابیت در ثانیه تمام مدت به اینترنت وصل بودم و باعث شد که با جی پی اس و این اینترنت هرجایی میخواستیم بریم رو راحت پیدا کنیم. ضمنا با راحتی با viber و WhatsApp هر لحظه با ایران در تماس بودیم و در واقع دیگه هزینه تلفن نداریم.

[عکس: SpeedTest.jpg]

بعد رفتیم ایستگاه مترو خود میدون تقسیم و از دستگاه ژتون خریدیم و سوار شدیم، یک ایستگاه بعد یعنی عثمان بی پیاده شدیم و با جی پی اس به راحتی بیمارستان رو با حدود ۱۰ دقیقه راه رفتن پیدا کردیم. رفتیم طبقه دوم قسمت چک آپ و گفتیم که وقت داریم، اسممون رو چک کرد و ۲ تا فرم دادن که پر کنیم که البته خودشون هم توضیح دادن که کدون قسمت ها رو پر کنیم و چی بنویسیم. فرم ها رو با پاسپورت ها، دو قطعه عکس و پرینت نامه دوم KCC که وقت سفارت و کیس نامبر رو داشت ازمون گرفتن و گفتن بشینین تا صداتون کنیم.. بعد از حدود ۱۰ دقیقه اسممون رو صدا کردن و رفتیم داخل که اونجا اول تست بینایی گرفتن (از همین تابلو ها که باید شکلی که نشون میده رو بگیم رو به کدوم طرفه) بعد داخل یک اتاق شدیم که اول قد و وزن رو میگرفتن و بعد از نشستن روی یک صندلی دو تا خانم یکی فشار خون رو گرفت و یکی دیگه هم خون گرفت برای آزمایش. (آزمایش سفلیس میگیرن فقط). بعد گفتن دوباره بیرون بشینین تا صداتون کنن. رفتیم نشستیم حدود یک ربع بعد صدا کردن و یک فرم و یک کارت که اسممون روش پرینت شده بود بهمون دادن. توضیح دادن که کارت ها در واقع همون شماره پرونده مون توی بیمارستانه و از این به بعد هر وقت آمدیم این بیمارستان باید کارت همراهمون باشه. فرم رو گفتن ببرین پایین طبقه منفی ۱ قسمت رادیولوژی برای گرفتن عکس قفسه سینه و توضیح دادن که پایین لازم نیست چیزی پرداخت کنین و بعد از گرفتن عکس دوباره بیاین همینجا. رفتیم پایین قسمت رادیولوژی، بعد از چند دقیقه صدامون کردن و رفتیم برای عکس گرفتن که فقط باید موقع عکس گرفتن نفس عمیق میکشیدیم و بعد نفسمون رو حبس میکردیم. عکس رو چک کردن و گفتن همه چیز خوبه و باز رفتیم طبقه بالا. این بار حدود دو ساعت منتظر نشستیم، تا نوبت معاینه دکتر برسه. با توجه به اینکه شب قبلش هم اصلا نخوابیده بودیم، این دو ساعت خیلی سخت گذشت تا بالاخره اسممون رو صدا زدن و رفتیم برای معاینه دکتر. معاینه چیز خاصی نبود و راحت بود، کارت های واکسن پاستور و تست آنتی بادی آبله مرغون رو هم نشون دکتر دادیم که همشو با دقت نگاه کرد و پرسید پس هر دو قبلا آبله مرغون گرفتین؟ گفتیم بله. راحت قبول کرد و هیچ واکسنی نخوردیم. از شغلمون پرسید و وقتی فهمید خانم من پزشکه یک کم اخمهاش رفت تو هم و شروع کرد پرسش راجع به جاهایی که کار کرده و مریضهایی که باهاشون سر و کار داشته. بعد توضیح داد مشکلی که ما با پزشکهای ایران داریم اینه که معمولا با بیماران سل زیاد سر و کار دارن و در معرض سل هستن که خانم من توضیح داد که نه من با بیمارهای سل سر و کار ندارم. بعد گفت همه چیز خوبه، فقط لطفا بیرون صبر کنین کارتون دارم. ما که آمدیم بیرون دم استیشن، دکتر آمد ما رو کشید کنار گفت شما میدونین که مصاحبتون توی آنکاراس؟ گفتیم بله. گفت پس دلیل اینکه برای چک آپ پزشکی آمدین استانبول چی بوده؟ که من گفتم به خاطر اینکه ما استانبول رو دوست داریم و حیف بود تا ترکیه بیایم اینجا نیایم. فکر کنم شک کرده بود که شاید ما قبلا تو آنکارا رفتیم برای معاینه و مشکلی بوده که آمدیم استانبول، ولی اینو که گفتیم خوش اخلاق تر شد و با یک حس غروری که ما شهرشونو دوست داریم با ما خداحافظی کرد و برامون آرزوی موفقیت کرد. رسیدیم به پرداخت حق ویزیت که اول به لیر گفتن، ما چون هنوز پول چنج نکرده بودیم گفتم میشه به دلار بدیم؟ که گفتن یک قسمتش (حدود 20 لیر) باید حتما به لیر باشه و بقیش که حدود 340$ بود رو به دلار پرداخت کردیم و گفتن که فردا بیاین برای جواب.
بعد هم پیاده رفتیم تا میدون تقسیم و هتل، اتاق رو تحویل گرفتیم که اتاق خیلی خوبی بود. دوبلکس بود که یک سرویس با تخت خوابها و کمدها و سیف باکس طبقه بالا بود و پایین هم اتاق نشیمن و آشپزخانه همراه با ماشین ظرف شویی و مایکرویو و سینک و غیره. کلا خیلی هتل خوبی بود و به شدت راضی بودیم. فقط اتاق طبقه اول بود و منظره خوبی نداشت که فردا صبح که برای صبحانه رفتیم پایین به رسپشن گفتم امکانش هست یک اتاق با منظره بهتر به ما بدین که خیلی خوش برخورد ما رو بردن طبقه آخر با منظره بسیار زیبا.

منظره اتاق:

[عکس: hotelview1.jpg]

[عکس: hotelview2.jpg]

[عکس: hotelview3.jpg]

عکس های خود اتاق ها رو هم از اینجا میتونین ببینین:
وب سایت هتل

فرداش رفتیم پاساژ جواهر که یکی از بزرگترین مال های ترکیه است. برای رفتن کافیه میدون تقسیم سوار مترو بشین و دو ایستگاه بعد یعنی ایستگاه شیشلی پیاده بشین. تا بعد از ظهر اونجا بودیم و من راه افتادم که برم جواب مدیکال رو بگیرم. از روی جی پی اس نگاه کردم دیدم راهی نیست، پیاده راه افتادم به طرف بیمارستان. یک خیابون بود که سرازیری خیلی تندی بود و همینجور میرفت پایین. با خودم گفتم خوب خدا رو شکر برگشتن میتونم با مترو برم و این سربالایی رو بر نگردم ولی چشمتون روز بد نبینه، وسط راه که رسیدم انگار به دره رسیده بودم و بقیه راه به همون شدت سربالایی میشد. بعد از کلی جون کندن و راه رفتن در سطح صخره نوردی رسیدم به بیمارستان. رفتم همون طبقه دوم، رسید رو دادم و دو تا پاکت بهم داد که تو هر کدوم یک عکس قفسه سینه و یک پاکت دربسته بود و توضیح داد که همه چیز خوب بوده و پاکت در بسته رو باید همینجوری تحویل سفارت بدین و عکس ها رو هم با خودتون ببرین آمریکا. گفتم مگه عکس ها رو روی سی دی نمیدین بهم؟ گفت اگه سی دی هم میخوای باید بری پایین رادیولوژی از اونجا بگیری که رفتم و چند دقیقه ای نشستم تا سی دی ها رو رایت کردن برام.

پاکتی که تحویل میدن:
[عکس: Medical1.jpg]

داخل پاکت:

[عکس: Medical2.jpg]

برگه واکسیناسیون:
[عکس: Vaccination.jpg]


خلاصه دیگه با مترو برگشتم پاساژ جواهر و از اینجا به بعد فقط گشت و گذار و تفریح در شهر استانبول بود که واقعا 4 روز خیلی کمه براش. تقریبا همه جا هم میشه با مترو رفت. شب ها هم که میرفتیم خیابان استقلال (Istiklal Cad) یکی از زنده ترین خیابان های دنیا با کلی موزیک زنده و همیشه پر آدم.

عکس هایی از انتهای خیابان استقلال:

[عکس: Istiklal1.jpg]

[عکس: Istiklal2.jpg]

نقشه مترو استانبول

راستی موقع بستن چمدونها دیدم در یکی از پاکت های مدیکال باز شده، منم قبل از اینکه دوباره ببندمش داخلشو نگاه کردم. یک فرم بود از همین فرم های اسم و شماره دار رسمی اداره مهاجرت آمریکا که دکتر پر کرده بود و همه چیز رو نرمال زده بود، یک برگ واکسن بود که البته کپیش رو هم به خودمون داده بودن و جواب آزمایش سفلیس. روز آخر برناممون این بود که چمدونها رو بعد از تحویل دادن اتاق به صورت امانی پیش هتل بزاریم و بریم آخرین گردش رو انجام بدیم تا عصر که پرواز داشتیم به آنکارا، ولی این کار لازم نشد برای اینکه با رسپشن صحبت کردم و به راحتی قبول کرد که ما اتاق رو دو ساعت دیرتر تحویل بدیم (بدون هیچ پول اضافی). بعد از ظهر بعد از تحویل دادن اتاق پیاده رفتیم تا میدان تقسیم که همیشه چند تا اتوبوس هاواتاش برای فرودگاه ایستاده و نیم ساعت یک بار دو تا اتوبوس حرکت میکنه. یکی به سمت فرودگاه آتاتورک و یکی به سمت فرودگاه سبیها گوکچن. موقع گذاشتن بار تو قسمت مخصوص، راننده ازمون پرسید پروازتون داخلیه یا خارجی. بار های داخلی و خارجی رو دو جای مختلف میزاشتن. بعد از حدود 40 دقیقه رسیدیم فرودگاه که اتوبوس اول قسمت پروازهای داخلی (Domestic) ایستاد و ما پیاده شدیم. رفتیم داخل، خیلی زود رسیده بودیم. توی سالن کانتر ها فقط اسم هواپیمایی رو داشتن و شماره پرواز نداشتن. از یکی از کانتر های ترکیش پرسیدم گفتن تو هر کانتری که بالاش علامت ترکیش ایرلانز خورده میتونین بار رو تحویل بدین و کارت پرواز بگیرین. به پرواز ما حدود 3 ساعت مونده بود، پرسیدم الان میتونیم بارها رو تحویل بدیم که گفتن بله میشه مشکلی نیست. موقعی که خواستیم کارت پرواز بگیریم مسئولش گفت اگه بخواین میتونم پروازتون رو جابجا کنم که یک ساعت زودتر برین (بدون هزینه) که ما هم استقبال کردیم و یک ساعت زودتر پرواز کردیم به طرف آنکارا.
2012AS00066XXX
آنکارا (۲ نفر)
مصاحبه: July 23 (آبي + ٩ سؤالی)
دریافت کلیرنس:‌ 6 Sep
ويزا: 12 Sep
ورود به آمریکا :27 Oct
گرین کارت : 2012-8Nov
**TOGETHER WE STAND, DIVIDED WE FALL**




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان