ارسالها: 94
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-08-31 ساعت 07:21
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-08-31 ساعت 09:01 توسط shani.)
نه. بیان این پرسش از پایه غلط نیست. شاید کسی هم باشه که نظرش متفاوت باشه خوب بد نیست اونم عقیده اش رو بیان کنه اگرچه اکثریت نظرشون بر مورد دوم باشه.
اما چیزی که بیشتر از فرهنگ ایرانی برای خیلیا سواله، مسئله هویت ایرانی هست!
آیا باید هویت ایرانی رو حفظ کرد؟ یا اینکه به خاطر برخوردهای نه چندان خوشایندی که با ایرانی ها میشه باید به محض عوض شدن پاسپورت، خودمون هم در کل بیخیال هویت ایرانی بشیم؟
در نگاه کسی که پرواز را نمی فهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچتر می شوی. «آلبر کامو»
ارسالها: 2,585
موضوعها: 13
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
260
تشکر: 2
13 تشکر در 0 ارسال
به نظر من پرداختن به هویت فردی دارای اهمیت است نه هویت ملی.
آنچه که بدست آوردهایم مهم است که هویت متصل به شخصیت ما است نه آنچه بدون دخالت و خواست ما به ما رسیده که نه باعث افتخار است و نه سرشگستگی.
هویتی که خود در ساختن آن نقش داشتهایم، میتواند برای ما افتخار یا سرشکستگی بهمراه داشته باشد نه آنچه که از هنگام تولد نامش را به دنبال خود یدک میکشیم، چیزهایی چون ملیت، تاریخ، فرهنگ جامعه، م.ذه.ب، رنگ، نژاد، زبان.
همین که من هرکجا بروم، نامم این است، حرفه ام این است، عقایدم این است، اینها هویت من است و اگر به آن ایمان دارم نباید تغییرش بدهم.
هر آنچه به آن اعتقاد ندارم یا هر لحظه به نادرست بودن آن پی ببرم، قابل تغییر است حال چه گویای هویت ایرانی من باشد چه هویت فردی من.
این بحث بسیار گسترده است و باز کردن آن موجب وارد شدن به مباحثی چون تعصب، وطن پرستی، عرق ملی، نژاد پرستی، وفاداری به آداب و رسوم و فرهنگ و ... میشود.
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
یک نکته جامعه شناختی هست و اون اینکه در این روزگار خصوصا همین 15 سال گذشته با وجود وسائل ارتباط جمعی قوی و خصوصا شیوع اینترنت بسیاری از فرهنگها و اداب سنن در بسیاری از جوامع به سرعت در حال تغییر هست حتی در همین جامعه امریکا. من خودم فکر میکردم که کشورهای پیشرفته در خیلی از جهات و شئونات فرهنگی و اجتماعی به ثبات رسیده اند ولی چیزی که از نزدیک میبینم موید تغییرات هست حتی اگر با یک امریکایی میانسال وقتی صحبت میکنی خودش از این همه تغییر در زمان کوتاه در مناسبات اجتماعی تعجب میکنه. فکر کنم در این وانفسای تغییرات بهترین چیز بکار گیری عدم تعصب در کلیه شئونات باشه یعنی سعی کنیم گرچه سخت هست هر عرف و خورده فرهنگی که به باورمان منطقی انسانی و کارا میاد رو حفظ و یا جذب کنیم و حتی راستی ازمایی کنیم و سپس اگر هم شد به نوبه خود اون رو در حد توان اشائه بدیم. خوشبختانه بر عکس مملکت خودمان که فعلا دچار ناهنجاریهای اجتماعی زیاده شده (بنا به علل گوناگون) در این جامعه غربی گوش برای شنیدن و چشم برای دیدن زیاد هست و دلیل عمده اش هم نوپا بودن این جامعه و وجود اقوام مختلف در اون هست کشوری که بقول خودشان شاید تنها کشوری است که تا کنون به اشغال در نیامده است که از برخی جهات این یک مزیت بسیار بزرگ به لحاظ ساختار بندی اجتماعی محسوب میشود.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
ارسالها: 220
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
8
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
الان یک عالمه نوشتم ولی پاکش کردم.خودم هم حوصله نداشتم اون همه رو دوباره بخونم چه برسه به شما!
هرچی بیشتر به عنوان این تاپیک فکر میکنم ماجرا برام جالبتر میشه.
راستش زیاد متوجه مفهوم "حفظ یا انطباق" نمی شم.یک جوری مطرح شده که به نظر میاد با هم منافات دارن.دیدگاه من بهم میگه ورود اطلاعات جدید به ذهن آزاده و این به معنیِ از بین رفتن و بدرد نخور شدن اطلاعات قبلی نیست.به نظرم قصه وقتی جذاب تر میشه که حتی یک نیمچه تضادی بین این اطلاعات به وجود میاد،چون از کلنجار رفتن این دودسته اطلاعات باهم،مفهوم واطلاعات جدیدی به وجود میاد.جالب اینجاست که این اطلاعاتِ تازه در عین حال که موجود نو ظهوریه ، ویژگی های دو دسته قبلی رو هم داره و ذهن آدم هم این قابلیت رو داره که اطلاعات قبلی رو نگه داره و در وقتِ نیازِمجدد ازش استفاده کنه.انگار راز پیشرفت جامعه آمریکایی هم همینه!تونسته مجموعه ای از اضداد رو در کنار هم جا بده در عین حال به اون ها ویژگیِ تغییر پذیری رو یاد بده و از تغییرات پدیده ها در جهت پیشرفتش استفاده کنه.واژه انطباق یه جورایی بیشتر به جنبه سخت افزاری برمی گرده در صورتیکه اگر خودمون رو جز و یک عنصر ازین سیستم اجتماعی جدید بدونیم، بیشتر شامل مفهوم یادگیری از محیط میشیم و خب یادگیری، یک جریانِ نرم افزاریه که حضور مثبت و بازده مطلوب ما رو در این نظام جدید بیشتر از "انطباق" به دست میده.
مثلن خواستم زیاد حرف نزنم خیر سرم!
ویزا: CR1/ ارسال مدارک : جون۲۰۱۱ /مصاحبه،آنکارا : ۱۸ جون ۲۰۱۲ /کلیرنس: ۳۱ جولای 2012 /دریافت ویزا : ۱۵ آگوست تاریخ ورود به آمریکا :۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲
ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
2012-09-04 ساعت 23:41
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-09-05 ساعت 01:48 توسط rs232.)
به نظر من بهترین مکان برای حفط کردن هویت ایرانی کشور ایران است. البته فرهنگ با هویت فرق می کند و این دو کاملا متفاوت هستند.
هویت ایرانی یعنی این که مجموعه رفتار و شخصیت شما نمایانگر رفتار و شخصیت عموم مردم در ایران باشد. ماهیت و آرایه نمایی چنین فردی شامل نوع پوشش, عادات رفتاری و حرکتی جامعه می باشد و افکار او نیز بازتاب یکی از گروه های اجتماعی داخل ایران است.
ولی فرهنگ ایرانی مجموعه ای است از نمادهایی که تشکیل دهنده بخشی از فرهنگ و تمدن بشری است. کسی که بخواهد فرهنگ ایرانی خودش را حفظ کند نیازی ندارد که هویت ایرانی داشته باشد. به عبارت ساده تر شما نیازی ندارید که برای رفتن به سر کار لباس عشایری به تن کنید ولی بها دادن به آن و ارائه آن و دیگر نمادهای ایرانی مثل غذا, رقص, نقاشی و شعر در زمانی که همه مردم فرهنگ خودشان را به نمایش می گذارند یعنی این که شما هم فرهنگ خودتان را حفظ کرده اید.
بر عکس ممکن است یک نفر هویت ایرانی داشته باشد ولی فرهنگ ایرانی نداشته باشد. چنین شخصی صبح ها کله پاچه می خورد و شکم گنده ای دارد و همیشه نصف پیراهنش از شلوار زده است بیرون و حمام نمی رود و زیر بغلش بود می دهد و دروغ می گوید و غیبت می کند و نمی تواند در صف نوبت را رعایت کند و داد و بیداد می کند و پرخاشگر است و البته هر کجای دنیا هم که باشد قوانین رانندگی را رعایت نمی کند. چنین فردی نمایانگر عموم مردم ایران است و با این که هویت کاملا ایرانی دارد ممکن است اصلا از فرهنگ ایرانی سر در نیاورد.
با آرزوی موفقیت برای شما
ارسالها: 2,356
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
49
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
آرش جان داری تند میری! چرا فکر میکنی عموم مردم ایران بو میدهند وحمام نمیروند و نصف پیراهنشان از شلوارشان زده بیرون!!!
با اون قسمت صحبتت که گفتی دروغ میگوید و غیبت میکند و نوبت را رعایت نمیکند و پرخاشگر است و قاون شکن، در مورد عموم مردم، 80 درصد درست گفتی. اما بقیه چیزا رو اصلا قبول ندارم
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
ارسالها: 2,356
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
49
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-09-05 ساعت 03:05
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-09-05 ساعت 03:05 توسط الهه سابق.)
خیلی باحالی آرش . همیشه یه جواب تو آستینت داریا. اونم آمیخته به طنز. فکر کنم طفلک "اقدامات مقتضی" همیشه توی بحث با شما کیش و مات بشه
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
ارسالها: 94
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-09-06 ساعت 10:12
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-09-06 ساعت 10:15 توسط shani.)
(2012-09-04 ساعت 23:41)rs232 نوشته: به نظر من بهترین مکان برای حفط کردن هویت ایرانی کشور ایران است...
چیزی که گفتی منو یاد اصطلاح «ایرانی بازی!» انداخت
حال این ایرانی بازی چیست و به چه معناست یعنی اینکه به طرف بگی قربونت برم اما تو دلت بهش فحش بدی. اینکه با یک بار سفر به مالزی وقتی برمیگیردی بقیه مردم ایران برات پیف پیف و اه اه هستن، وقتی خوشت میاد تیکه بندازی به طرفت و یه جورایی بر..ی تو حالش، وقتی که فقط قشر مایه دار رو تحویل بگیری و بقیه .... هم نباشن، وقتی اخلاق متواضعانه و احترام به دیگران ضدارزش میشه و به جاش پرمدعا بودن، خالی بندی، زرنگ بازی و بی احترامی به حق و حقوق دیگران بشه ارزش (یه خارجی اینا رو بشنوه شاید بگه مگه میشه تا این حد جامعه وضعش خراب باشه! اما خداییش همینطور نیست؟ مخصوصا تو تهران )
در نگاه کسی که پرواز را نمی فهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچتر می شوی. «آلبر کامو»
ارسالها: 2,339
موضوعها: 17
تاریخ عضویت: Apr 2010
رتبه:
102
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
من که کلا خسته شدم از بحث با ایرانیها سر این تاپیک! هم میخوان بیان اینجا هم میخوان «کـــــــــــــل» فرهنگ و ادب و دین و مذهب و سلایق و عادات و زبان و تیکهای عصبی و حجاب و غیرتی بازی و .... رو هم با خودشون بیارن اینجا بعد هم میگن از ایران فرار کردیم!!
دئه آخه یکی نیست بگه (از قضا خیلی هست ولی کو گوش شنوا!) تو که ازینا فرار کردی چرا همه اینا رو با هم بار زدی آوردی اینجا؟
ولی مخلص کلام بگم، با حرف من و شما که نمیخوان درست بشن ولی به مرور زمان روزگار درس سختی بهشون میده.
البته هر کسی یک خط قرمزهایی داره که منم دارم مثلا من گوشت خوک بخور نیستم! ولی بعضی هاشون اینجا راه داره بعضی ها نداره. من میتونم گوشت خوک نخورم ولی مابقی عادات غذاییم نشون بده که نسبت به رژیم غذایی اینا چندشی نیستم.
مهاجر اگه بصورت حداکثری جذب این جامعه نشه نا خودآگاه طرد خواهد شد. اگه این چیزی هست که یک نفر میخواد، درش بحثی نیست. مثلا ما تو فروشگاهمون چندین خانم و احتمالا آقای مسلمان داریم. همه راحت میان میرن کار صحبت اما بین همه اونا فقط یکی با روسری و چاقچور میاد. خیلی دلم براش میسوزه. همیشه تنهاست. نه یکی باهاش صحبت میکنه نه چیزی. حتی گاها چشم میذارم، مشتری ها هم احتمالا در بین انتخاب رجیستر ممکنه ناخودآگاه به سمت رجیستری که اون درش نیست برن. بیچاره فقط گه گاهی به من سلام میکنه.
خوب این فرد یا آخرش دچار افسردگی میشه یا بخاطر طرد شدن غیر ارادی توسط جامعه میذاره میره مملکت خودش.