ارسالها: 138
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2013
رتبه:
15
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2013-11-29 ساعت 12:47
(آخرین تغییر در ارسال: 2014-02-26 ساعت 23:17 توسط امین 13.)
سفر نامه : قسمت دوم
و اما بعد...
خب کجا بودم ؟
ها اینا قبلش بگم برا چنج کردن پول تو فرودگاه از همه جا حتی صرافی های کف شهر هم ارزونتر تبدیل میکنن نامردا . تو فرودگاه هر دلار را 399 درام تبدیل میکنه ولی صرافی ها دست کمش هر دلارا 405 درام تبدیل میکنن و از همه بهتر بانکها هستن که من تو چند تا باک که تبدیل کردم با 408 و 409 درام تبدیل کردن پس تا اونجا که میتوننین تو فرودگاه زیاد چنج نکنین.
بعد از این که رفتم برا مدیکال و عکسو این کارا ، روز بعدش رفتم برا گرفتن جواب و پاکتای مذکور برا سفرت که اون روز آنوش نبود ولی روز قبلش شمارشا داده بود که اگه مشکلی بود بهش بزنگم که البته استفاده نشد، دکتر یک سری توضیح در مورد دو تا پاکت و برگه ای که باید تو فرودگاه تحویل میدادم و همینطور در مورد اینکه همه چی از نظر ما اوکیه داد و من هم تحویل گرفتم و رفتم یه گشت و گذار تو شهر زدم و رفتم دریاچه ای که قبلا وصوشا شنیده بودما دیدم ، توی یک محله فقیر نشین توی حاشیه شهر بود که یک پمپ گاز هم کنارش بود و بعدشم رفتم مرکز شهر برا ناهار.
شب هنگام خودما برا فردا آماده کردم و مدارکی که باید با خودم به سفارت میبردما آماده کردم ،یه دوش حسابی گرفتم و پولهایی که باید میبردمو و خلاصه یه چک کلی کردم.
روز مصاحبه برا من ساعت 9 اعلام کرده بودن که من ساعت 7.5 از هوستل زدم بیرون و اول یکم پیاده روی کردم که سر حال بیام بعد سوار یه تاکسی شدم و آدرسا دادم بهش .
راننده توی راه خیلی حرف زد یک کمی هم ترافیک بود که خدا را شکر راننده بلد شهر بود و از کوچه پس کوچه انداخت و از ترافیک فرار کردیم . توی راه سفارت فرانسه را هم نشون داد بهم
خلاصه بعد از اینکه رسیدیم درب سفارت یکم جلو تر پیاده شدم و 5000 درام کرایه شا دادم .
بعد چشمم به یک صف طویل افتاد که جلوی درب سفارت بود و مامور محترم داشت یکی یکی اسمشونو چک میکرد و میفرستاد داخل تا برن برا چک شدن.
بعد از چند لحظه انتظار دیدم ماموره چشمش بمن اوفتاد اومد طرفم و گفت ایرانی هستی ؟ گفتم بله. گفت بیا جلو و من هم رفتم جلو و اونم پاسما گرفت و توی لیستی که داشت که تعداد افراد لیست هم زیاد نبودن اسم منا پیدا کرد و (فکر کنم کلا 7 نفر تو لیست ایرانی ها بود) بعد یه تیک جلوی اسمم زدو منا فرستاد داخل. بعد از مراحل بتزرسی وارد یه ساختمون شدم که کلی آدم نشسته بودن همه ارمنی بودن و سه نفر هم ایرانی که من به یک خانمی که میانسال بود شروع به صحبت کردم که ایشون فقط برا ویزا اومده بود چون دعوت نامه داشت یعنی هنشون اینجوری بودن فقط منو دو نفر دیگه لاتاری بودیم .
بعد از یک مدت یکی از اون دو تایی که رفته بودن برا تحویل مدارک کارشون تموم شد و بلتد گو اعلام کرد نفر بعدی منم که نفر بعدی بودم، رفتم برا تحویل مدارک که مسءولش یک خانم توپل بود .
بعد از سلام و احوال پرسی هر مدرکی که می خواست بهش دادمو بعد فیشا داد که رفتم پرداخت کردم . و برگشتم سرش تا بقیه مدارکا تحویل بدم و بعدشم امضای فرما و گفت بشینید تا کنسول صداتون بزنه.
وقتی که نشستم یک خانم مسنی را دیدم که قبلا بهش کمک کرده بودم ، خیلی از دیدنم خوشحال شد و گفت خدا تو را برام فرستاد ، گفت کمکم کن من باید چه کار کنم منم راهنماییش کردم که بره مدارکش را تحویل بده و چه کار کنه . بعد از یک مدت صحبت با ایشون که خیلی هم پر بار بود و لذت بخش، نوبتش شد و گفتم که بره برا تحویل مدارک و بعدشم نوبت خودم شد که اسمما گفت برم برا کابین شماره 11. راستش اولش متوجه نشدم که گفت 11 دیدم که تا شماره 11 بیشتر نداره ولی شنیدم که گفت 19. بهر حال دوباره اعلام کرد که ایندفعه 11 را شنیدم و دفتم تو اتاق.
کنسول محترم کاملا محترمانه بلند شد و سلام و احوال پرسی کردیم و خوش آمد گفت و چند بار هم برنده شدنم را تریک گفت.
بعد یکم نگاه کرد بهم و گفت چند سالته ؟ گفتم 26 . گفت ماشاالله ( خیلی بامزه گفت که من خندم گرفت) خلاصه بعد رفت سر مدارک و یکی یکی اونا را نشون میداد و میپرسید این چیه؟ منم جوابشا میدادم و بعد اصل مدرکا بهم میداد.
رسید به مدرک تحصیلی . پرسید این چیه ؟گفتم مدرک لیسانس . گفت دیپلمت کدومه؟ بهش نشون دادم . پرسید :دیپلمت چند سالست؟ گفتم 11 سال.
پرسید :لیسانست چند سالست ؟ گفتم 4 ساله
بعد انگار که قانع شده باشه سرشا تکون داد و شروع کرد به تایپ کردن تو سیستم.
بعد رفت سر شناسنامه .
پرسید اسم دیگه ای داشتی ؟گفتم پسوند داشتم که حذف کردم.
دوباره تایپ...
بعد رفت سر کارت پایان خدمت.
پرسید کجا خدمت کردی؟گفتم سپاه بودم
این قسمت خیلی سوال پرسید . بطور مثال : کدوم شهر بودی؟ اونجا چه کار میکردی؟کدوم قسمت بودی؟ درجت چی بود؟چرا کادری نبودی؟چند وقت خدمت کردی؟اونجا چی فکر میکنن در مورد آمریکا؟یک خاطره خوب بگو؟یک خاطره بد بگو؟دوست داشتی بمونی یا نه؟آموزشی کدوم شهر بودی؟اسم پادگان چی بود ؟ و ...
راستب تا یادم نرفته یه سری سوالای شخصی هم پرسید از قبیل:
تا حالا شراب خوردی؟
نظرت در مورد نوشیدن شراب چیه؟
خودت چقدر میخوری؟
تو سپاه چه نظری دارن؟
چقدر این براشون مهمه؟
وچند تا دیگه سوال از این دست...
بعد یه مجله مصور که چاپ خود وزارت خارجه آمریکا بود، که در مورد آمریکا بود بهم داد و گفت اینو بخون . من میخاستم یه نگاهی بهش بندازم که گفت بعدا بخون.
منم جواب همشا دادم که خلاصه خیلی سوال پیچم کرد . البته همش با خنده و گشاده رویی بود.
بعد دوباره تایپ...
رفت سر تمکن مالی . یکم مطالعش کرد و بعد...
پرسید این مبلغش به دلار چقدر میشه؟ منم در حالی که داشت اینا تایپ میکرد گفتم 20000 دلار ( قیمت هر دلار را توی خود تمکن زده بود)
بعد پرسید کجا زندگی میکنی و یکم از زندگیت بگو و دوران تحصیلت و کجاها کار کردی و اینجایی که کار میکنی دقیقا چه کار میکنی و یکی از بهترین خاطرات زندگیتا بگو. کجا به دنیا اومدی و الان کجا زندگی میکنی.این آدرسی که دادی آدرس کیه . چه نسبتی باهات داره .و کلی سوالای از این دست...
بعد دیدم یک فرم آبی از روی پرینتر پشتش برداشت و شماره کیسما توش نوشت و گفت این شماره پرونده توست و از دو ماه دیگه هر دو روز سایتا چک کن و شمارتو که دیدی بیا برا ویزا.
بعد یکم تامل کرد و گفت کی میخای برگردی؟ گفتم فردا.
گفت میتونی بندازی عقب؟ گفتم بله بلیطم اوپنه.
گفت خوب تا شنبه صبر کن
بعد گفت شماره تماستا بگو ؟ منم شماره ایرانما دادم.
بعد گفت شماره دیگه ای نداری؟ منم شماره ایروانما دادم. بعد با حالت تعجب پرسید این خط را اینجا خریدی ؟ گفتم بله. بعد پرسید چه مدرکی ازت خواستن برا این سیم کارت ؟منم جوابشا دادم. و
بعد با یک حالت تعجب و تایید سرشا تکون داد.
در طول مصاحبه 3 یا 4 بار یک نفر میومد داخل و یک سری مدرک و پرونده میداد به کنسول. منم در همین حین پرسیدم شمارمو برا چی میخاین که جواب نداد . نمیدونم نشنید یا نمیخاست جواب بده منم دیگه نپرسیدم.
بعد از حدود 20 یا 25 دقیقه مصاحبه من تموم شد و خداحافظی کردمو کنسول بازم تبریک گفت منم اومدم بیرونو تمام.
دم در کنسول گری سوار یک تاکسی شدم و رفتم مرکز شهر برا ناهار و گشت و گذار.
بعد تا شنبه صبر کردم که خبری از زنگ نشد منم برگشتم.
در مورو گشت و گذار توی شهر هم که دوستان بزرگوار قبلا توضیح دادن منم دیگه توضیح زیادی نمیدم که سرتونا درد بیارم . خلاصه کمی و کسری داره ببخشید .
این بود سفر نامه من. به امید موفقیت همه شما عزیزان.
با تشکر از بزرگان سایت و مهاجر سرا و دوستان سالهای قبل که تجربشونا در اختیار ما گذاشتن.
[font=Verdana] 2014AS14## & ایروان & تاریخ ارسال مدارک : 29 may & تاریخ مصاحبه : 6 nov & تاریخ دریافت ویزا : بعد از حدود 286 روز انتظار ، 14 آگوست 2014[/font]
سفر نامه 1و2
[font=Tahoma]به فردا دلخوشم ...[/font]
ارسالها: 34
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2013
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
به نام خدا
پرواز آسمان ساعت 15 روز 18 نوامبر بود و من ساعت 14 اونجا بودم. بعد از گرفتن کارت پرواز اعلام کردند که هواپیما باید بره دوبی و برگرده شما رو ببره ایروان بنابراین میتونید از فرودگاه خارج بشید ولی ساعت 20 اینجا باشید که انشالله ساعت 22 پروازتون انجام بشه... و من حدود ساعت 1 بامداد رسیدم هتل.
تجربه 1: تاخیر پرواز ها رو همواره در برنامه ریزیتون لحاظ کنید اونهم با ضریب بالا
پنج شنبه ساعت 11.30 تاریخ 21 نوامبر که از قبل از طریق ایمیل ازخانم دکتر وقت گرفته بودم بیمارستان بودم و نفر اول وارد شدم. خانم دکتر پاسپورتم و گرفت و یهو گفت: ساتااکسا سادارچار. رفتم تو فکرکه چی شد ؟! و خواهش کردم که به زبان انگلیسی صحبت کنند. خندید و به انگلیسی گفت بلدی فارسی حرف بزنی...تازه دوزاریم افتاد که با لهجه غلیظ ارمنی ولی به فارسی باهام حرف زده . با هم خندیدیم وبعدش ادامه معاینات و ...همه چیز خوب پیش رفت جز دستگاه عکس برداری که ظاهرا مشکل داشت و تا تعمیرش مجبور شدم چند ساعتی اون اطراف پرسه بزنم . فردای اون روز هم ساعت 14 رفتم و جواب و گرفتم و با یه خانواده خوب ایرانی 4 نفره هم آشنا شدم که خوشبختانه اونها هم موفق به دریافت ویزا شدند.
تجربه 2: لهجه ارمنی روبرای درک سریعتر در مکالمات فارسی و انگلیسی در نظر بگیرید
روز مصاحبه است ومن ساعت 8.30 جلوی سفارت رسیدم. صف طولانی بود . رفتم انتهای صف ایستادم. دلهره داشتم و شب قبل هم درست نخوابیده بودم. هوا کمی سرد بود . خورشید و دیدم که با اومده بود و به همه جا می تابید. از خدا کمک خواستم واو هم دریغ نکرد برای داشتن آرامش زمان مصاحبه. یه نگاهی به صف انداختم 10 دقیقه گذشته بود و فقط یک نفر عبور کرده بود. یاد سفرنامه های دوستان خوب مهاجر سرایی افتادم . تو یکی از اونها خونده بودم که اگه صف طولانی دیدید برید جلو و اعلام کنید که وقت مصاحبه دارید....رفتم جلو برگه ملاقات که ساعت 9 صبح بود و نشون دادم و خوشبختانه نفر بعدی منو فرستاد داخل . البته فهمیدم که افراد به ارمنی اعتراض کردند و نگهبان گفت که من ایرانی هستم و ساعت 9 وقت دارم.
تجربه 3: به موقع جلوی سفارت حضور داشته باشید (نیم ساعت قبل مصاحبه) و اگر صف دیدید نگران نباشید شاید اونها زودتر اومدند.
بعد ار عبور از چند خوان رستم وارد سالن اصلی شدم. یه خانمی که خیلی خوب فارسی صحبت میکرد یکی یکی مدارک رو گرفت و چک کرد بعدش هم انگشت نگاری و منو فرستاد یرای پرداخت 330 دلار.
نوبتم شد و وارد کابین شدم. همون آقا عینکی مهربون که از بچه ها شنیده بودم بود. بعد از تبریک و خوش امد گویی این نوع سوالات و ازم پرسید:
راجع به برنامه ام در ا م ر ی ک ا و این که کجا میخوام باشم و چه کار میخوام بکنم...
سوالاتی از تو فرم که پر کرده بودم مثل اینکه این شخصی که میری پیشش کیه و ...
سوالات فراوان و دقیق در مورد کارم ...
مبلغ حقوقم و میزان مخارجم در تهران حتی در مورد مبلغ قبض های اب و برق و...
در مورد روابط ایران هم یه مختصری صحبت شد که البته دلیلش همون تفاهم نامه روز قبل بود که به نظر، کنجکاو بازخورد این مورد بین ایرانی ها بودند و جنبه دیگری نداشت. منظورم اینه که به نظر نمیاد چنین بحثی در روز مصاحبه متداول باشه..
در پایان هم شماره تلفن ازم گرفت و گفت که احتمالا تا دوروز دیگه تماس خواهند گرفت.
تجربه 4: صادقانه و صریح پاسخ بدید...
با خوشحالی تمام داشتم تو دالما مال می چرخیدم که از سفارت تماس گرفتد و گفتند ساعت 3 اینجا باشید برای دریافت ویزا...و به لطف خدا به خوبی و خوشی همه چیز انجام شد.
در پایان از همه دوستان مهاجر سرایی که با قرار دارن اطلاعات مفیدشون در سایت منو در این سفر همراهی کردن سپاسگزاری میکنم و آرزوی موفقیت برای شماعزیزان دارم.
**2014AS24/یک نفر/ایروان/مصاحبه اواخر نوامبر/ ویزا یکضرب
ارسالها: 471
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2013
رتبه:
12
تشکر: 1
2 تشکر در 1 ارسال
2013-12-06 ساعت 22:44
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-12-07 ساعت 10:54 توسط vistac.)
سلام به همه دوستان و بالاخره نوبه سفرنامه من رسید و امیدوارم سفرنامه مفیدی برای دوستان باشه
خب مثل همه دوستان از وقتی که فهمیدم قبول شدم شروع کردیم به جمع آوری مدارک و واکسناسیون
ابتدا من فکر میکردم میتونیم مدارک رو تا 30 سپتامبر سال آینده بفرستیم ولی وقتی با این سایت
آشنا شدم سریع فرمها رو آماده کردم با این حال با توجه به کیس نامبرم که باید اکتبر وقت مصاحبم میشد بعلت اینکه
یکم با تاخیر فرستادم مصاحبم دسامبر افتاد و کلی هم استرس کشییدیم و تماس گرفتیم تا اینکه نامه دوم اومد
نامه دوم که اومد مدارک رو که آماده کرده بودم به دارالترجمه دادم و کارت واکسن رو کامل و در روزهای آخر
منتهی به مصاحبه به پاستور رفتم و کارت واکسن بین المللی رو گرفتم
با راهنمایی دوستان عزیز در این سایت و تشکرویژه از خانم ریحانا بابت راهنمایی در مورد اجاره آپارتمان
یه واحد آپارتمان خوب و با قیمت مناسب در بهترین نقطه ایروان با قیمت شبی 45 دلار اجاره کردیم
اینو بگم که ما 5 نفر بودیم و به همین دلیل به قول ارمنیها 3 خوابه گرفتیم توی سایت قیمتش 60 دلار بود که
با تخفیف 45 دلار اوکی شد
ما تصمیم گرفته بودیم زمینی بریم بنابراین یک هفته قبل از حرکت بلیطها رو به قیمت 150هزارتومان رزرو
کردم.با توجه به توصیه های دوستان یکم آذوقه برای سفر تهیه کردیم و آماده یه مسافرت زمینی 24 ساعته شدیم
ما از همدان ساعت 11:30 رسیدیم تهران و بلیطهامونو گرفتیم و منتظر نشستیم اتوبوس 25 نفری بود و من کنجکاو
بودم ببینم کیا برنده لاتاری هستند میدونستم که خانم (هات بیسیک) با همسرشون داخل اتوبوس هستند ولی
نمیدونستم که کدوم از زوجها هستند به هر حال اتوبوس راه افتاد و سفر آغاز شد اتوبوس ساعت 2 نیمه شب به
مرز رسید و ما تشریفات مرزی رو انجام دادیم قبلش هم با خانم (هات بیسیک) و همسرشون هم آشنا شدیم
اتوبوس ما چون بار زیاد زده بود تا ساعت 6 صبح علاف اوتوبوس شدیم اینم بگم که مرزداری ارمنستان به من گیر داد
نمیدونم تو پاسپورتم چه موردی بود که کلی بیسیم و تلفن زد و بالاخره مهر رو زد و خیالم راحت شد
اتوبوس ساعت 3بعدازظهر به ایروان رسید و توی اتوبوسمون یه پسره بود که ارمنی بلد بود و همسر خانم (هات بیسیک)
گوشی رو به اون داد که با صاحب آپارتمان صحبت کنه که من دیدم شماره جفتمون یکیه و به پسره گفتم بگو ما هم
هستیم بالاخره ترمینال پیاده شدیم دلالها اومدن سراغمون خانوم لنا هم بود بالاخره از دستشون در رفتیم و خودمونو
به صاحب آپارتمان در ترمینال رسوندیم و ما و دوستانمونو به آپارتمانمون رسوند.
آپارتمان خوب و تمیز و گرمی بود و از همه بهتر اینترنت پرسرعت و بدون فیلترش بود
5شنبه وقت مدیکالمون بود و با ونهای خط 67 به بیمارستان رفتیم و دوستانمون از ما زودتر رفته بودند ولی
دکتر هنوز نیامده بود یه یک ربعی منتظر بودیم که خانوم دکتر اومد و ما نفر اول رفتیم داخل و طبق بقیه
سفرنامه ها تستها رو انجام داد و به لوسی زنگ زد و لوسی هم آدرس آزمایشگاه و محل عکسبرداری از قفسه سینه رو به ما گفت و رفتیم و به سادگی اونارو هم انجام دادیم و خانوم دکتر گفت فردا ساعت»3:30 بیاین جواب مدیکال رو بگیرید بعد از مدیکال یکم خیالمون راحت شد که یه مرحله رفتیم جلو فرداش هم رفتم جواب رو گرفتم و با یه کیس دیگه ازلاتاری که یه خانوم بود آشنا شدم بعد گرفتن جواب زدیم به گشت و گذار و به کاساکاد-کلیسای
گریگوریان-ساختمان اپرا-بازارورنیساژ-شاپینگ سنتر دالما(کوچیک شده دبی مال)-رستوران پروانه(پروانا) که حتما توصیه میکنم برید و بازارروسها تا روز موعود فرارسید و شبش اصلا خوابمون نمیبرد زمان مصاحبمون ساعت 9 بود
و اون روز هوا خیلی سرد بود و ما با خط 75 ساعت 8:45 رسیدیم جلو درسفارت و دیدیم اوفففف چه صفی تا ما وارد صف شدیم نگهبان دم در گفت ایرانیها بیان جلو که کلی خوشحال شدیم و ارمنیها کلی ناراحت و غر میزدند چون واقعاخیلی سرد بود طبق معمول کارهای سکوریتی رو انجام دادند تا رسیدیم به سالن مصاحبه باجه های 8 و 9 مدارک تحویل میگرفتند و خیلی خوب فارسی حرف میزدند و ترجمه کارت ملی و ترجمه و اصل مدارک تحصیلی همسرم رو اصلا نخواست بعد از تحویل مدارک نشستیم تا کابینهای 10 و 11 صدامون کنند ابتدا خانوم(هات بیسیک)و همسرشون رو صدا کردند و رفتند باجه 11 و با موفقیت و گرفتن یکضرب اومدن بیرون بعد ما رو باجه 10 صدا کرداینم بگم که خانوم (هات بیسیک) و همسرشون منتظر موندن تا ما هم کارمون تموم بشه ما رفتیم و با برخورد
خیلی خوب جناب آفیسر مواجه شدیم و کلی تبریک گفت و منم عید پاک رو بهش تبریک گفتم جالب اینکه از ما
نخواست قسم بخوریم بعد کلا 3 تا سوال کرد 1- کجا کار میکنید و چیکار میکنید؟ 2- این شخص که در آمریکا هست
کی شما میشه؟3- چرا معافی گرفتی؟ بعد از این 3 سوال گفت تمام مدارک شما کامله و یه شماره تلفن بدید
که با شما تماس بگیریم بیاین ویزاتونو بگیرید دیگه کلی خوشحال شدیم و به اتفاق دوستان یکضربی از سفارت
اومدیم بیرون . فرداش زنگ زدند و گفتند ویزاها آمادشدندوفقط خانومتون فرم 230 رو امضا نکرده ایشون بیان هم ویزا
رو ببرن هم فرم رو امضا کنند ساعت 3:30 رفتیم و خانوم رفت داخل من تو سرما موندم از بیکاری هم هی عکس میگرفتم تا بالاخره خانوم با ویزاها اومد
بعد گرفتن پاسپورت سریع رفتیم برای تهیه بلیط اتوبوس که گفتند برای فردا پر شده و ما یه ماشین دربست تا مرز
گرفتیم و وقتی رفتیم تو جاده خدا رو شکر کردیم که با اتوبوس نرفتیم چون برف اومده بود و ماشین سنگینها تو جاده مونده بودند و این سواری ما از لای اونا میرفت و واقعا ماشین خوبی بودرسیدیم مرز و مرزایران تا پاسپورت ما رو دید و دید ویزای امریکا گرفتیم فرستادمون اتاق دفتر نهاد ریاست جمهوری و کلی سوال جواب به مدت 45 دقیقه و وقتی از اونجا اومدیم بیرون یه ماشبن به سمت مقصد گرفتیم
نکات
1-در خیابان تیگران نزدیک میدان جمهوری یه صرافی هست به نام ایرانیان که هم تور میبره هم ریال رو به درام با نرخ 7.5 هم با کارت بانکی هم نقدی تبدیل
میکنه
2-هوای تاکسیها رو داشته باشید که خیلی نامرد هستند وقتی رفتیم رستوران تاکسی نامرد 10000 درامی منو با 1000 درامی
عوض کرد و گفت 1000 درامی دادی نامرد یه جا هم 2000 درام طی کردیم بعد که رسیدیم دبه کرد گفت گفتم نفری 2000
درام که تا بهش گفتیم بریم پیش پلیس گازش رو گرفت رفت
3-برای خرید لباس فروشگاه نیویورک بدک نیست
4- دیسکوهای ایرانیش هم آشغال هستند و ما که رفتیم نیم ساعته اومدیم بیرون تازه به قول خودشون بزرگترینش که میگفتند آیس هست رفتیم
این بود سفرنامه من
شماره کیس: **3
تاریخ رویت قبولی: 1 می2013
ارسال فرمهای سری اول : 6 جون
تاریخ مصاحبه: 7 دسامبر
دریافت ویزا: 8 دسامبر
ورود به امریکا: 7 می 2014
دریافت سوشیال: 18 می 2014
دریافت گرین کارت: 15 جون 2014
ارسالها: 29
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2013
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
من روز پنجشنبه با هواپيماي آسمان به ايروان رفتم و بليط برگشت رو هم براي يك هفته بعد گرفتم. پرواز راس ساعت انجام شد.
* من دوهفته قبل از پرواز زمان بسيط رو تغيير دادن كه حدود ١٦٠ هزار تؤمن شارژ شدم . پس با دقت بليت بخريد.
هتلم واقع در ميدان جمهوري بود كه بسيار از اين موضوع راضي بودم چون تقريبا همه چيز در أطراف ميدان متمركزه و بدون تاكسي مي شه به جاهاي مختلف دسترسي داشت.
دوبار برف أمد و هوا بسيار سرد بود.
* حتما چتر و لباس گرم در زمستان ببريد و از موزه ملي واقع در ميدان جمهوري ديدن كنيد و ترجيحا محل أقامتتون رو در مركز شهر انتخاب كنيد و ادرس ها را به ارمني براي نشان دادن به راننده تاكسي ها داشته باشيد.
روز مديكال ( جمعه):
بيمارستان واقع در خيابان موراتسان است كه براي رفتن پيش دكتر كريستين بأيد از در حياط كه وارد مي شيد به دست چپ بريد و در جداره كناري يك در فرعي هست از أن وارد ميشيد و به طبقه دوم بريد. ترتيب شماره هاي اتاق ها درست نيست و كسي زبان نمي دونه كه راهنمايي تون كنه . از پله ها كه وارد رآهرو مي شيد به سمت چپ بريد و آخرين اتاق ٢٢٠ هست. منشئ فارسي زبانش معاينات رو انجام مي ده و خود دكتر زياد رفتار خوبي نداره. اگر عينيك هستيد علاوه بر كارت زرد و كپيش عينكتون رو براي تست بينايي همراه ببريد. ازمايش خون در ظيك ساختمان جدا انجام مي شه واقع در حياط پشتي، و براي عكس ايكس ري بايد به همان ساختمان أصلي مراجعه كنيد كه هم از حياط پشتي و هم حياط جلوي دسترسي داره.
به من گفتن كه شنبه يك شنبه تعطيلند و جواب ١٠/٣٠ روز دوشنبه حاضره كه يا خودم مي تونم بگيرم يا كسي رو بفرستم يا خودشون ساعت يك با پيك مي برن سفارت. چون من تنها بودم خودم مدارك رو بعد از مصاحبه گرفتم و بردم سفارت.
روز مصاحبه ( دوشنبه)
صبح روز مصاحبه با توجه به اين كه هتلم در ميدان جمهوري بود و حدود ٢٠ دقيقه راه تا سفارت داشتم، از رسپشن هتل خواستم تا براي ساعت ٨:٢٠ ماشين خبر كنه تا قبل از ٩ آنجا باشم، اما ماشين ٢٥ دقيقه دير آمد و استرس زيادي بهم وارد شد. در رآه هم با ترافيكي كه قبل از آن در ارمنستان نديده بودم مواجه شدم. احتمالا ساعت أوج ترافيك صبحگاهي براي رفتن به سر كار بوده ، در ضمن تاكسي منو برد به در سفارت در مقابل يك ميدان كوچك كه نگهبان گفت بأيد بريم و بعد از دور برگردون اتوبان به در ورودي سر بزرگراه كه پاركينگ ماشينها هم همانجا بود.
* حتما اگر تاكسي خبر مي كنيد بد قولي راننده را هم در نظر گرفته يا ترجيحا خودتان از سر خيابان تاكسي بگيريد و براي ترافيك صبحگاهي مسير اشتباه و ساير اتفاقات يك حاشيه اطمينان در نظر بگيريد تا خودتون متحمل استرس نشيد چون اگر هم كمي دير برسيد اتفاق خاصي نمي افته.
من كمي دير رسيدم. هوا بسيار سرد بود و صفي طولاني مقابل ورودي شكل گرفته بود. از نگهبان خواستم بگذاره من برم داخل چون زمان مصاحبه ام ساعت ٩ بود و من تنها إيراني در صف بودم أما نگهبان گفت فرقي نمي كنه و بايد قاطي ارمني ها بايستم كه ناگفته نمونه بعضي هاشون صف رو رعايت نمي كردن. حدود يك ساعت طول كشيد كه رفتم داخل و اگر أون يه كم افتاب نبود يخ زده بودم. بعد از گذشتن از گيت كنترل وارد سالن أصلي شدم.
اسم من در ليست اول بود أما من نفر دومي بودم كه پروندهش رسيدگي شد ظاهرا قبل من يك آقاي مجرد أمده بود كه كلير ينس خورده بود.
فورا منو به باجه تحويل مدارك راهنمايي كردن . فرم هاي اصلاح شده را تحويل دادم و آن خانم كه فارسي حرف مي زد فقط از من پاسپرت و كپي اش، شناسنامه ، پرينت مالي ، مدرك ديپلم و پيش دانشگاهي، ليسانس و ريز نمرا تش و فوق ليسانس و ريز نمرا تش و ترجمه هاشون رو خواست و باقي مداركي كه برده بودم رو گفت نيازي نيست. ( البته خودم ريز نمرات رو ضميمه كرده بودم و نمي دونم لازمه يا نه) و بعد يه فيش داد كه ٣٣٠ دولار رو پرداخت كنم و بعد منتظر شدم تا اسممو صدام كنن.
ازم خواستن برم باجه ١٠، كه يك دكه كوچك چوبي بود كه پنجره أي داشت كه كنسول أن ور نشسته بود
* خيلي روي كفش و شلوار و دامنتون حساس نباشيد.
كنسول يه آقاي خوش أستيل آمريكايي جوان بود كه اول به فارسي خوش أمد گفت و ازم خواست برگه أي رو امضا كنم كه روان نويس كار نمي كرد و به انگليسي ازش يه روان نويس ديگه خواستم ، انگار دنيا رو بهش داده باشن با هيحان گفت كه انگليسي بلدي؟ و ديگه كلا به انگليسي صحبت كرديم.
مصاحبه من خيلي خلاصه و كوتاه بود. ظاهرا هيچ نكته مبهمي براي كنسول وجود نداشت و هيچ مدرك ديگه أي ازم نخواست. من يك كيس خانم مجرد ٢٨ ساله فوق ليسانس بودم كه حدود چهار سال سابقه كار در شركت خصوصي داشتم. تنها سؤالا تي كه پرسيد اين بود كه كارت رو در شركت توضيح بده كه من كاملا تشريح كردم و پرسيد كسي ادرسش رو نوشتي چه نسبتي داره؟ كه گفتم دوست صميميه. و گفت چرا مدرك مديكالت حاضر نيست كه من گفتم فكر كردم بيمارستان شنبه نيمه وقت بازه أما تعطيل بوده و امروز مداركم حاضره كه ازم خواست مداركم رو بيارم. و گفت هيچ مشكلي وجود نداره فقط مديكالت رو ببينم ويزا صادر مي شه . پاسپرتم رو نگه داشت و روز پروازم رو پرسيد كه پنجشنبه بود. گفت سعي مي كنه تا ٤ شنبه به دستم برسونه . يه برگه ابي و اصل مدارك رو بهم برگردوند . شماره تلفن ارمنستان و ادرس و شماره اتاق هتلم رو گرفت.
سريع رفتم بيمارستان مدارك رو گرفتم و در صندوق جلوي در انداختم و يك ايميل زدم به كنسول زدم كه مدارك رو فرستادم.
روز چارشنبه ساعت ١١ همون خانم به من زنگ زد كه با كپي پاسپرت ساعت ٤ سفارت باشم و پاسپرتم رو همراه يك پو شه نارنجي بهم پس داد.
ارسالها: 29
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2013
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستاى خوبم سلام ، ببخشيد يكم دير شروع به نوشتن ميكنم ، اما برام اتفاقى افتاد كه اميدوارم هيچوقت و براى هيچكدوم از شما توى زندگيتون پيش نياد و هميشه عزيزانتون كنارتون باشن ..
شايد شروعش كمى تلخ باشه ولى بهتون قول ميدم اگه صبور باشين و با من همراه ، چيزايى رو كه تجربه كردم با شيرينى هرچه تمام تر براتون تعريف ميكنم .
بليط و اقامت
------------
راستش روز و بليط پروازم رو با توجه به روز مديكال ام كه با ايميل با خانوم دكتر كريستين هماهنگ كرده بودم و با توجه به روزى كه قرار مصاحبه ام بود تهيه كردم .
قرار پزشكيم روز دوشنبه ساعت ١١ صبح و مصاحبه ام روز چهارشنبه ساعت ٩ صبح بود و بخاطر همين با توجه به پروازهاى ايران-ايروان كه روزهاى شنبه ، دوشنبه و پنجشنبه بود مجبور شدم بليطم رو براى شنبه و برگشتم رو براى پنجشنبه بگيرم .
براى جا هم اول مى خواستم يه خونه اجاره كنم ، اونم از طريق سايت www.hyurservice.com ، من اتاقم رو با توجه به كلاسش ( A,B,C ) و قيمتش و مدت اقامتم تعيين كردم و تو قسمت توضيحاتش نوشتم كه ميخوام به سفارت و به بيمارستان نزديك باشه ، در جواب درخواست من اونها پاسخ دادند كه يك خونه با كلاس B به شرايط شما نزديكه و قيمت هر شب اون به دلار اگر درست يادم مونده باشه ٣٥ دلار بود ، قبل از مكاتبه من قيمت يك تور سفر به ارمنستان رو هم از يه آژانس هواپيمايى داخلى پرسيده بودم كه اون هم حدودا شبى ٣٢ دلار بود و با بليط و ترانسفر دوطرفه (٢٠ دلار ) و قيمت هتل و صبحانه ، روهم در حدود ١٥٠٠،٠٠٠ تومان ميشد .
بخاطر همين با يه حساب سر انگشتى و اينكه اونجا غريبم و هتل امنيت بيشترى داره و در ضمن صبحانه هم رايگانه ، تصميم گرفتم شرايط تور رو انتخاب كنم .
شروع سفر و چينج كردن دلار
----------------------------
تلخى شروع سفر من از اونجايى بود كه درست صبح همون روز بعد از خاكسپارى عزيز دلم ، مادربزرگم راهى فرودگاه شدم ، پرواز ساعت ٣:١٠ دقيقه بود و من درست ١:٤٥ رسيدم فرودگاه ، يِكم گُنگُ و گيج بودم ،
اما با خودم ميگفتم راهى كه دور از جون همه شما ، هممون بايد يه روزى بريم ، يه جورايى هممون مسافريم ، شايد الان مبدا مون فرق كنه ، ولى مقصد هممون يه جاست ...!؟
با اين فكرا خودمو التيام ميدادمو و يه جورايى خودمو جمع و جور كردم .
تو رفتن مشكلى نبود و پرواز بدون تاخير انجام شد ، توى پرواز با يكى از هموطنا شروع به صحبت كرديم ، برخلاف من ، ايشون براى كار اومده بود و در كل از شرايط كشور ارمنستان زياد راضى نبود و اقتصادشون رو فقير ميدونست .
بعد از آرزوى موفقيت براى همديگه و خداحافظى كردن ، اولين كارم چينج كردنه دلار بود ، من اونجا دوتا ١٠٠ دلارى چينج كردم ، اگر با دستگاه چينج كنيد ارزش دلارتون به درام بيشترِ ، درضمن نگران كار كردن با دستگاه هم نباشين ، چون كنار دستگاه يك خانوم به عنوان راهنما كار با دستگاه هست . اين دستگاه ها درست بعد از ورود به فرودگاه و روبروى پله ها و قبل از رفتن براى درخواست ويزاست .
قيمت هر دلار روزى كه من وارد ايروان شدم دقيقا ٤٠٢ درام بود ، اما بعد از چند روز كه اونجا بودم ارزش درام پايين اومد و قيمت هر دلار به ٤٠٦.٥ درام رسيده بود ، پس براى چينج كردن پولهاتون عجله نكنيد . شما هر وقت كه بخواهيد مى تونيد اين كارو انجام بديد ، تمام بانك هاى داخل شهر دلار شمارو چينج ميكنن ، همينطور بيشتر سوپرماكت هاى بزرگ و هتل ها هم داخلشون دستگاه چينج دارن ، پس اصلا نگران اين قضيه نباشين .
گرفتن ويزا در فرودگاه
-------------------
درست سمت چپ دستگاه هاى چينج دلار ، چندتا ميز بود و روى اون فرم هاى درخواست ويزا بود ، كناراون هم چند نفر ايستاده بودن كه با زبون دست و پا شكسته انگليسي صحبت ميكردن و بقيه رو راهنمايى ميكردن، من از قبل فرم رو طبق فرمايش دوستان از لينك سايت مهاجرسرا و روى يه كاغذ A4 پشت و رو پرينت گرفته بودم و اونو با دقت پُر كرده بودم و علت سفرم رو هم زده بودم USA EMBASSY ، خانومى كه اونجا براى راهنمايى ايستاده بود گفت فرمى كه شما براى درخواست ويزا پر كرديد قديمى و بايد دوباره پُر كنيد ، من هم فرم جديد رو يه نگاهى انداختم و ديدم فقط چيدمان سوالاتش فرق كرده ، بخاطر همين رفتم پيش آفيسرى كه ويزارو صادر ميكرد و ازش پرسيدم ، اونهم گفت مشكلي نداره و فرم قديمى رو ازم گرفت و بهم گفت ١٠ دلار بده و بعد ويزاى ٢١ روزه رو برام صادر كرد .
دوستان عزيز من به دلار پرداخت كردم اما بهتره شما به درام ( ٣٠٠٠ درام ) پرداخت كنيد چون مطمئناً بيشتر به نفعتون هست و حدودا ٢.٥ دلار ( ١٠٢٠ درام ) صرفه جويى ميكنيد .
ترانسفر از فرودگاه
-----------------
همونطورى كه گفتم هزينه ترانسفر من روى تور بود يعنى ٢٠ دلار مجموع براى رفت و برگشت از فرود گاه به هتل و برعكس .
دوستاى خوبم توى فرودگاه آدماى زيادى هستن كه بابت اجاره جا و تاكسى و ... به شما مراجعه ميكنن ، لطفا حواستون باشه و حدالمكان تاجايى كه مى تونيد ازشون دورى كنيد ، براى رفتن از فرودگاه به داخل شهر هم حتما از تاكسى هاى كنار درب خروج استفاده كنيد و حتما به موارد زير كه بابت تاكسى هاى شهر ايروان مينويسم خوب دقت كنيد .
١- درصورت امكان تاكسى رو انتخاب كنيد كه پلاكشون زرد رنگ باشه ، چون در غيراينصورت اكثرا فاقد تاكسى متر هستن و به شما ميگن با كيلومتر شمار ماشين ، مسافت رو حساب ميكنن و ... .
٢- حتما قبل از سوار شدن از راننده بابت داشتن تاكسى متر سوال كنيد ، در غير اينصورت حتما آدرستون رو بهش نشون بديد و باهاشون مبلغ رو طى كنيد كه باز هم من توصيه ميكنم حتما تاكسى هايى رو سوار شيد كه تاكسى متر دارند .
( آدرس جايى رو كه مى خوايد تشريف ببريد حتما به زبان ارمنى روى كاغذ داشته باشيد ، مثل آدرس محل اقامتتون ، آدرس بيمارستان و آدرس سفارت آمريكا، چون اصلا انگليسى نه مى تونن حرف بزنن و نه بخونن ، )
٣- نرخ تاكسى هاى ارمنستان به صورت زير هستش :
الف - ورودى تمام تاكسى ها ٦٠٠ درام هستش
ب - بعد از پيمودن ٤ كيلومتر ، به محض اينكه كيلومتر عدد ٤.١ رو نشون بده به ازاى هر كيلومتر بيشتر مبلغ ١٠٠ دارم اضافه ميشه .
براي مثال اگر مسافتتون ٧.٢ يا ٧.٩ كيلومتر باشه شما بايد مبلغ ١٠٠٠ دارم بپردازين .
ج - در صورت امكان يك نقشه ايروان بروى گوشيتون نصب كنيد كه قادر به استفاده از GPS باشين ، چون اكثرا راننده ها مسير رو كمى طولانى تر ميكنن تا پول بيشترى ازتون بگيرن . مثلا يكيشون منو داشت مى برد بيمارستان ، خيابونى رو كه بايد ميرفت داخل با كمال خونسردى رد كرد ، منم بهش گفتم ، اونم برگشت عقب ماشين به من نگاه كرد و ديد GPS همراهمه ، بخاطر همين مجبور شد كه برگرده .
د - هيچوقت از تاكسى هايى كه به صورت ون يا كمى بزرگ تر هستن و به عنوان تاكسى كار ميكنن استفاده نكنيد چون پول ماشينشون رو ازتون ميگيرن نه كرايه تاكسى رو ، من خودم يكيشون رو سوار شدم موقع پرداخت كرايه حسابم ميشد ٦٠٠ درام ، ولى ايشون ميگفت ١٠٠٠ دارم ، ازش پرسيدم چرا ؟ من مسافتم زير ٤ كيلومتر بود ، گفت my car is good car , benz , هم عصبانى بودم هم خندم گرفته بود ، منم گفتم باش تا صبح دولتت بدمد...
و - اگر هم تاكسى بدون تاكسى متر سوار شدين حتما حواستون به كيلومتر باشه تا طبق تعرفه باهاشون حساب كنيد ، نه بيشتر ، نه كمتر
خلاصه مطلب اينكه كل ارمنستان و مردمش يه طرف ، اين راننده تاكسى هاش يه طرف ، حواستون بهشون باشه ...
وقت مديكال
-----------
روزى كه وقت پزشكى داشتم از رسپشن هتل خواستم كه برام تاكسى بگيرن ، چون هم مطمئن تر بود و هم اينكه همشون تاكسى متر داشتن .
بخاطر همين هميشه براى رفتن بيرون ازشون مى خواستم كه برام تاكسى بگيرن .
آدرس بيمارستان رو كه قبلا به زبان ارمنى پرينت گرفته بودم ، بهش نشون دادم و اون هم منو بدون درد سر برد بيمارستان .
وقتم ساعت ١١ صبح بود ، مطب دكتر كريستين درست طبقه دوم ، سمت چپ و انتهاى راهرو بود ( اتاق ٢٢٢ ) .
منتظر مونديم تا لوسى منشى خانوم دكتر كه فارسى هم راحت صحبت مى كرد اومد ، اما دكتر هنوز نيومده بود ، پاسپورت و نامه قرار سفارت رو از مون گرفت بعد طبق نوبتى كه بهمون داده بود وارد اتاق شديم . دكتر هنوز نيومده بود و خود لوسى با يكى ديگه از همكاراش شروع كردن به معاينات اوليه ،
اول سوالاتى بابت اينكه بيمارى قلبى ، ريوى ، سابقه بيمارى و ... ازم پرسيد و ازم خواست كه بابت اداى حقيقت سوگند بخورم .
بعد شروع به معاينه چشم ، گرفتن فشار ، قد و وزن و ... كرد ، بعد از اون دوتا قبض به من داد ، يكى براى آزمايش خون و اون يكى براى عكس قفسه سينه ، مبلغ ٤٥٠٠٠ درام به همراه ٣ تا قطعه عكس ٤*٣ جديد رو از من گرفت و گفت شما هيچ جاى ديگه اى نياز به پرداخت هيچ هزينه اى ندارى و فردا هم ٣ براى گرفتن جواب اينجا باش ، من هم قبض هارو گرفتم و از ساختمان خارج شدم ، ابتدا براى آزمايش خون و بعد عكس قفسه سينه ، بعد از انجام آزمايشات و اينكه ديگه با من كارى ندارن برگشتم هتل .
فرداى اون روز طبق ساعت گفته شده رفتم و پاسپورت رو به منشيش دادم و منتظر موندم تا صدام كنن . بعد از اينكه رفتم ، اينبار خود خانم دكتر بود و تمام توضيحات لازم رو به زبان انگليسى بهم داد . اينكه عكس قفسه سينه رو تا نكن و برگه واكسيناسيونت هم كامل هست و هر دوى اين هارو نگه دار تا وارد خاك امريكا بشى ، و تا مدت ٦ ماه تمام اينها اعتبار دارن .
بعد كاغذهاى اصلى رو بعد از اينكه از من امضاء گرفت رو خودش هم امضاء كرد و داخل پاكت گذاشت و خوب مهمر و موم كرد و گفت فقط همين پاكت رو با خودت ميبرى سفارت و برگه واكسيناسيون و عكس قفسه سينه براى خودتون هست ، خيلى هم تاكيد كرد كه يه وقت عكس قفسه يا برگه واكسيناسيون رو با خودم نبرم بدم سفارت چون عصبانى ميشن . بعد پاسپورتم رو با همه مداركى كه گفتم بهم داد و ازش خداحافظى كردم و برگشتم هتل .
مصاحبه
--------
شب قبل از مصاحبه مداركم رو چند بار چك كردم ، لباس هامو آماده كردم ، قبل از اون از رسپشن هتل خواستم كه براى ساعت ٨:١٥ صبح برام تاكسى بگيره ، حتى يادمه اون شب جلوى آينه تمام ادا و اصولاى لازم موقع مصاحبه با آفيسر رو از خودم در مياوردم ، خشن ، جدى ، مهربون ، طورى كه اون لحظه فكر كردم اولين كارى كه بعد از رسيدن به آمريكا كنم برم هاليوود ...،
بگذريم ، شب با يكم استرسى كه داشتم جاى خودشو به صبح داد و منم شروع به آماده شدن كردم و راهى سفارت شدم ، موقع رفتن چون اولين بار بود كه ميرفتم و راه رو نمى شناختم يكم مسافتم دورتر شد ، بهتون پيشنهاد ميكنم توى خيابان اصلى سفارت كه رسيديد ، درست سر چهار راه از تاكسى پياده شين و ١٠٠ متر باقى مانده تا سفارت رو پياده برين ، چون بعد از رد كردن چراغ تا دور برگردون بزرگراه و دور زدن و پياده شدن جلوى سفارت حدوداً ٣ الى ٤ كيلومتر مسافت به تاكسى متر اضافه ميشه و بايد مبلغى رو اضافى و بيهوده پرداخت كنيد .
بعد از پياده شدن جلوى درب يه صف نسبتا طولانى بود و هوا هم كلى سرد ، بهتون حتما سفارش ميكنم كه لباس گرم ، جوراب پشمى گرم يادتون نره ، من از سرما داشت انگشتاى پام يخ ميزد ، طورى كه با خودم ميگفتم آمريكا هم سهميه جانبازى داره يا نه ؟
توى صف هر كس بچه باهاش همراه بود بدون نوبت ميرفت داخل ، مامور جلوى در اسم هارو از روى پاسپورت مى خوند و با ليستى كه داشت مطابقت ميداد ، بعد از تحمل يه سرماى طولانى وارد محوطه شديم و قبل از ورود به ساختمون ، يكى ديگه از ماموران از ما خواست اگر گوشى ، تبلت يا چيزى شبيه به اين داريد خاموش كنيد ، بعد گفت وسايل فلزى رو از خودتون جدا كنيد و از گيت رد شيد ، از من پرسيد نامه مديكال داريد من هم گفتم بله ، بعد اون رو با دقت باز كرد و شروع كرد لابلاى كاغذ هارو با دقت گشتن ، من پيش خودم گفتم تا از لاى اين كاغذهاى نازك ٢،٣ تُن مواد منفجره گير نياره ول كن نيست ...
بعد از ورود به ساختمون يه مامور ديگه از ما وسايل الكترونيكيمون رو گرفت و يه شماره داد ، بعد دوباره ازمون خواستن تمام وسايل فلزيمون رو حتى كمربند باز كنيم و بزاريم داخل سبد براى اسكن و خودمون هم از گيت رد بشيم .
بعد از چك كامل و گرفتن وسايلمون وارد ساختمون اصلى شديم ، اون روز مراجعه كننده زياد بود و اكثرا ارمنى بودن ، باجه شماره ٨ و ٩ مسئول گرفتن مدارك بود ، باجه ٨ شروع كرد به صدا كردن ولى چون من مراتب كار رو نمى دونستم نشستم تا اينكه يه خانوم ايرانى كه با همسرش و بچه ش اومده بود به من گفت باجه ٨ براى تحويل مدارك خالى هست ، داره صدا ميزنه ، برو مداركت رو تحويل بده .
من هم رفتم تا مداركم رو تحويل بدم ، خانومى كه مدارك رو تحويل ميگرفت به من گفت : چرا هر چى صدا ميزنم نمياى؟
منم بابت تاخيرم و اينكه نمى دونستم معذرت خواهى كردم ، بعد شروع كرد به گرفتن تك تك مدارك و هر كدوم رو كه مى خواست از من مى خواست و من هم بهش ميدادم .
پاسپورت ، كپى پاسپورت ( فقط صفحه اول ) ، دوقطعه عكس ٥*٥ جديد ، نتيجه مديكال ( پزشكى )، اصل مدارك شناسايى ( شناسنامه ، كارت خدمت سربازى ) + ترجم شون ، اصل مدرك تحصيلى ( براى من فقط ليسانس رو گرفت ) + ترجمه و ريزنمرات ، گواهى تمكن مالى ( پرينت گواهى موجودى حساب بانكى ) و اسكن تمام انگشتاى دست
( در ضمن يادتون باشه حتما آدرس و شماره تلفن محل اقامتتون توى ارمنستان رو تا وقتى كه هستين همراه داشته باشين كه اگر ازتون خواستن براى تماس باهاتون ، بهشون بديد )
بعد از من خواست برم باجه ٣ براى پرداخت ٣٣٠ دلار و رسيدِ پرداخت رو براش ببرم ، بعد از اون گفت بشين تا صدات كنن ، بعد از چند دقيقه گفتن برم باجه شماره ١٠ ، اونجا هم يه آفيسر جوونِ عينكى بود ، درست همونى كه خيليا قبل از من رفته بودن و تشريحش كرده بودن .
تا وارد اون اتاقك چوبى كوچيك شدم ، استرس تمام وجودمو براى چند ثانيه گرفت ، اما تمام سعي ام رو كردم تا به خودم بيام ، بعد از سلام كردن تو اوج ناباورى شروع كرد با رويى خوش احوالپرسى و اينكه بهم بابت قبول شدنت و انتخاب شدنت تبريك ميگم .
با اين حرف آفيسر كلى اعتماد به نفسم رفت بالا ، بعد از كلى تعارف ازم خواست يكى از دستام رو براى تطبيق اثر انگشتم كه قبلاً ازم گرفتن ، دوباره روى دستگاه بزارم ، بعد از اون ازم خواست فرم رو دوباره امضاء كنم و دست راستم رو بالا بگيرم و سوگند نامه اى رو كه رو شيشه نصب شده رو بخونم ، نفسم رو حبس كردم و شروع كردم به خوندن اونم به زبان انگليسى، بعد آفيسر هنوز نخونده گفت اگر خواستى مى تونى فارسى هم كه زيرش نوشته رو بخونى ، من هم قبول كردم و شروع كردم به خوندن ، طورى كه احساس كردم صدام جزء ١٠ تاصداى برتر ماندگارِ ، انقدر كه موقع خوندنش مَته به خشخاش گذاشتم و يه جورايى قِرُ و قَميشش رو زياد كردم ...
خلاصه بعد از اداى سوگند شروع به پرسيدن اونم به زبان شيرين فارسى كرد ،
اسم ديگه اى نداريد كه قبلا استفاده كرده باشيد ؟
آخرين مدركتون ليسانس هست ؟
سربازى رفتى ؟
كارِت توى شركت هايى كه اسمشون رو نوشتى چى بود ؟
تا حالا آمريكا رفتى ؟
اونجا چه كسى رو دارى ؟
كجاى آمريكا مى خواى برى ؟
كلاً ٥ دقيقه هم مصاحبه ام طول نكشيد ، بعد از پرسيدن اين سوالا دوباره رو به من كرد و گفت تبريك ميگم شما تو مصاحبه هم قبول شديد ، بعد گفت فقط يك سرى كارهاى ديگه مونده كه ، هنوز جمله ش تموم نشده بود كه با خودم گفتم : واى دَدَم واى ... الان برگه آبى رو ميده و ميگه تا ٢ ، ٣ ماه ديگه به سلامت ، تو همين فكرا بودم كه گفت ما تا دوشنبه ويزاى شمارو ميديم ، بعد من از تعجب چشمام گرد شد ، بنده خدا آفيسر فكر كرد الان من از اينكه دير ويزامو ميگيرم ناراحت شدم ، گفت البته تمام سعى مون رو ميكنيم تا جمعه ويزاى شمارو بديم ، شما جمعه با سفارت تماس بگير . پاسپورت من رو هم براى صدور ويزا پيش خودشون نگه داشتن .
من يه جورايى هم خوشحال بودم كه ويزارو بدون دغدغه بهم دادند و هم ناراحت از اينكه دعاى مادربزرگ مرحومم در حقم اجابت شده ولى ديگه نيست و دلم براش كلى تنگ شده ...
گرفتن ويزا و برگشت
------------------
من روز برگشتم پنجشنبه بود ، اما براى گرفتن ويزا كه گفتن جمعه زمان تحويلش هست مجبور شدم پروازم رو براى روز شنبه به تعويق بندازم ، براى همين به دفتر پروازى شركت آسمان رفتم و بليطم رو تغيير دادم و بابتش هزينه اى پرداخت نكردم ، همونجا هم گفتن تغيير براى يكبار هيچ هزينه اى نداره .
آدرس دفتر هواپيمايى پرواز در ارمنستان :
تلفن : ۵۲۴۴۰۱ - ۰۰۳۷۴۱۰ ارمنستان - ايروان - خیابان نعلبندیان ، شماره ۱۹ ، شرکت داتو ت ت ت
روز جمعه هم يكى از دوستان با سفارت تماس گرفت ، هم بابت خودش و هم بابت من ، اونها هم گفتن كپى پاسپورتتون رو براى گرفتن اصل پاسپورت و ويزاتون همراهتون باشه . حتى اون روز ايميل از سفارت براى آماده بودن ويزام و گرفتنش دريافت كردم .
اين سفرنامه ما بود ، بد يا خوب شما به بزرگى خودتون ببخشين ...
فقط به عنوان يه دوست ، يه خواهشى ازتون ميكنم ، هر جاى دنيا كه هستين ، هرجايى كه الان زندگى ميكنيد ، ايرانى بمونين و هواى ايرونى رو داشته باشين ...
يادمه تو همين ارمنستان يه راننده تاكسى يه حاج خانومى رو كه جاى مادر همه ما بود از سفارت آورده بود هتل ، ولى راننده تاكسى از اون ٣ برابر مبلغ مرسوم رو ميخواست ، از قيافه راننده تاكسى معلوم بود كه يه جورايى معتادِ ، يادم من از رسپشن خواستم كه حرفام رو به ارمنى براش ترجمه كنه و بهش بگه من چيزى اضافه به شما نميدم ، بلافاصله بعد از اون تور ليدر ارمنى به من زنگ زد و گفت بزار هر كسي مشكلش رو خودش حل كنه ، من تو جوابش گفتم من يه ايرانيم و ايشون جاى مادر من هستن و نمى تونم بزارم كه هم وطنم تنها بمونه ، شما مى تونى اينكار رو انجام بده ولى من نمى تونم .
حتى يادمه درست موقع برگشت توى فرودگاه چندين و چند بار منو كنترل كردن و مدام پاسپورتم رو چك ميكردن ، تا اينكه بار آخر درست دَمِ گيت دستش رو آورد تا پاسپورت رو از دستم بكشه و منم عصبانى شدم و گفتم چند لحظه صبر كن تا خودم بهت بدم ...
ميدونين اين خود ما هستيم كه ايرانى رو جدا از دولت و حكومت و نگرش سياسيمون به همه دنيا معرفى ميكنيم ، دوست دارم از خودم به عنوان يه فرد مسئول در قبال معرفى كشورم و فرهنگم به همه دنيا شروع كنم ...
بيايد يه ايرانى واقعى باشيم ...
يا حق
2014AS000019## : Case Number
تاريخ ارسال مدارك با ايميل : 16 jun
تاريخ دريافت تاييد مدارك : 21 jun
تاريخ كارنت شدن : October
تاريخ دريافت نامه دوم : 21 October
تاريخ و زمان مصاحبه : 04 December
ارسالها: 18
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2013
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام دوستان
هرچند امروز به ما هم کلیرنس خورد (فرم آبی را به ما دادن و همون قصه چک کردن سایت سفارت از 6-7 هفته بعد) و حسابی حالمون گرفتس ولی به خاطر ادای دین به سایت و دوستانی که تجاربشون را در اختیار ما گذاشتن موارد رو به صورت خلاصه میگم:
• کیس ما 29xx بود که دو ماه پیش کارنت شدیم و محل مصاحبه از آنکارا به ایروان تغییر کرد. نفر اصلی خانمم بود. دوشنبه وقت مدیکال داشتیم و چهارشنبه وقت مصاحبه. داستانهای مدیکال که عینا مثل همون چیزهایی بود که دوستان قبلی به تفصیل توضیح دادن. من از سربازی معاف بودم ولی ظاهرا به شغل دولتی صرف نظر از اینکه ماهیت کار یا سمت شغلی چیه توجه خاصی می کنن و این طور که دوستان قبلی هم گفتن تقریبا به همه شغل دولتیها این ماجرای کلیرنس تعمیم پیدا میکنه. پس میرم سر نکات اصلی:
• چون من از همسر قبلیم جدا شدم از من سند طلاق و ترجمه اش رو خواست. براش توضیح دادم که تو ایران سند طلاق رو به خانم میدن و برای مرد فقط در شناسنامه ثبت میشه. رفت از یکی سوال کرد و گفت نه به یکی از همکارای مرد ما در اینجا سند طلاق دادن. خلاصه برگشتم ایران باید پیگیری کنم ببینم داستان چیه. ولی قرار شد وقتی به امید خدا نتیجه معلوم شد و قرار شد برای ویزا برگردم ارمنستان این سند یا حکم دادگاه رو با ترجمه اش بیارم. این نکته رو در برگه آبی که بهم داد علامت زده.
• ترجمه سند ازدواج حتما دو نسخه داشته باشید.
• عکس جدید 5در 5 حتما با خودتان بیارید چون از عکس قبلی که با فرمها فرستادید بیشتر از شش ماه گذشته.
• کارت ملی رو اصلا نمیخوان بنابر این بیخود پول ترجمه ندید. اگر لیسانس یا بالاتر هستید غیر از مدرک لیسانس و.... حتما مدرک دیپلم و پیش دانشگاهی رو هم با ترجمه هاشون ببرید. البته نمی دونم چرا فقط مدارک تحصیلی همسرم رو خواست و واسه منو نگرفت ولی نمی دونم همیشه اینطوره یا نه.
• سعی کنید استرس بیخود به خودتون وارد نکنید چون ممکنه اونطور که میخواین نتونین مسایل رو توضیح بدین. بعلاوه مصاحبه کننده آدم خوشرویی هست و استرس بی معنیه.
به امید پیروزی برای همه
ارسالها: 238
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2013
رتبه:
30
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2014-02-06 ساعت 01:21
(آخرین تغییر در ارسال: 2014-02-06 ساعت 21:27 توسط Natasha9.)
سلام به همه ی دوستان مهاجرسرایی
طبیعتا با وجود سفرنامه های خوب بچه ها، گفتنی ها گفته شده و شاید این نوشته کمی گزاف به نظر برسه. بخصوص که دوست خوبمون جناب H Pier با این پست آخرشون و با توجه به اینکه هنوز تشریف نبردن برای مصاحبه هم من رو شگفت زده کردن و هم زبون ما رو بستن! ( آقا خدا رو خوش میاد نون سفرنامه ما رو آجر کردین؟ :p )
و اما نکاتی چند در باب سفر و مصاحبه :
- از یک هفته قبل از سفر به سندروم چک کردن هزار باره مدارک مبتلا می شید که هیچ جای نگرانی نیست. با ویزای یه ضرب بهبودی کامل حاصل می شه به امید خدا.
- تاخیر در پروازهای آسمان امری کاملا طبیعی و صد البته بدیهی است. پس اصلا نگران بی خوابی شب قبل از پرواز نباشید. مگه فرودگاه رو ازتون گرفتن؟
- حتما فرمهای ویزا رو از قبل پر کنید و نفری 3000 درام آماده داشته باشید. تسریع انجام کارها در بدو ورود احساس خوشایندی بهتون می ده. از وقتی که در این زمینه سیو می کنین برای کمک به دوستان در امر پر کردن برگه ی ویزاشون استفاده بهینه بکنین. ما انقدر زکات این علم مون رو اونجا دادیم تو فرودگاه انتشار پیدا کرده بودیم!
- بنده از سایت هایر سرویس، هم آپارتمان اجاره کرده بودم ( حدود 50 دلار) و هم ترانسفر فرودگاهی ( به مبلغ 6000 درام) از آپارتمان و امکانات اون بالاخص سیستم گرمایشیش بی نهایت راضی بودم ( هر چند اگر به بالش یا تشک سفت عادت دارین ترجیح می دین روی مبل بخوابین تا اینکه توی تخت فرو برین! ) و البته در برگشت از امکان ترانسفر استفاده نکردم و به مبلغ 2000 درام به فرودگاه رفتم.
- دمپایی در این سفر فراموش نشه! واقعا کاربردی هست!!
- بارها گفته شده که دوستان ارمنی به ندرت زبان انگلیسی رو می فهمن! خوب ما هم اصلا زبان ارمنی رو نمی فهمیم! این که چیزی نیست! ولی خوف نکنین پانتومیم رو برای همین وقتها گذاشتن! ( ما حتی خواستیم به یکی بفهمونیم فردا!! گفتیم tomorrow نفهمید! گفتیم next day بازم نفهمید! گوشه خیابون خودمونو زدیم بخواب دوباره پاشدیم فهمید که خیلی ذوق زده مون کرد!!! ) البته جوانها بعضا به انگلیسی مسلطند.
- برخلاف گفته دوستان، ارامنه بسیار خوش برخوردند و آرامش وجودیشون رو به ما ایرانی ها که اغلب بی اعصابیم القا می کنن! من از یک آقایی آدرس سوپر مارکت خواستم مسیرش رو برگشت و تا دم در سوپر مارکت با ما اومد! جالبه که دو سه بار دیگه در نقاط مختلف شهر باهاش برخورد داشتیم و با لبخند دلنشینش با ما سلام علیک کرد!
- کرایه اتوبوسها و ون ها 100 درام هست. خط 67 مربوط به بیمارستان موراتسان هست و رنگ سبز بسیار تابلویی داره. اصن از اینکه هر بار می بینینش و می دونین کجا می ره یه هیجان کاذبی بهتون دست می ده که تو دیار غربت می چسبه!! در ارتباط با تاکسی ها هم سعی کنین طی کنین یا از ماشینی استفاده کنین که تاکسیمتر داشته باشه.
- شعبه های ویوا سل و اورنج برای خرید سیمکارت رو در اغلب نقاط شهر می بینید. همینطور باجه های Exchange که در اغلب فروشگاهها هم هست. ما دلارها رو به قیمت 407.5 تا 408 چنج می کردیم. با تاریک شدن هوا اغلب این باجه ها تعطیلن اما فروشگاه SAS در خیابان ماشتوتس (اگر اشتباه نکنم) تا زمانی که فروشگاه بازه دلار رو به درام چنج می کنه.
- اگر میدان جمهوری رو مبنا قرار بدیم به سمت خیابان Abovian و Northern Avenue به مراکز خرید و در نهایت اپرا و هزار پله یا ( کاسکاد) دسترسی دارین و دقیقا در جهت عکس این مسیر خیابان Tigran هست که مسیر رفتن به بیمارستان موراتسان و Rossia mall و کلیساشون که دقیقا روبروی مرکز خرید روسهاست قرار داره. بازار روسها بی نهایت افتضاحه و اصلا وقتتون رو براش نذارین اما از محیط معنوی کلیسا می تونین بهره ببرین و یا اگه مثل من یه خورده روتون باز بود می تونین برای ویزاتون با حضرت عیسی مسیح یه شرط و شروطهایی بذارین! به ما هم نگین که یه وخ کسی شک نکنه!
- مراحل مدیکالتون بسیار ساده س. پرسشهای ساده که دکتر به زبان انگلیسی و تخصصی ها رو به زبان فارسی لهجه دار بیان می کنه. به عنوان مثال دقیقا وسط سوال و جوابمون به انگلیسی از من در مورد shekaaaastgi (شه کاست گی) پرسید و من رو در فشار "من چرا تا حالا نشنیدم این لغت رو؟ " قرار داد که بعد فهمیدم منظورش shekastegi (شکستگی) بوده! ( تصور قیافه دکتر که با شگفتی به من زل زده بود که چرا فارسی رو هم نمی فهمم به عهده خواننده!! ) بعدش معاینه چشم و اندازه گیری قد و وزن و فشار خون و کمی فشارهای متعارف و غیر متعارف در اقصی نقاط اندامتون به وسیله انگوشت! و تمام! اگر جواب مدیکالتون برای روز مصاحبه آماده نمیشه اصلا به مجادله با دکتر نپردازین چون مسئله ی مهمی نیست. این اتفاق برای خودم افتاد و بعد از مصاحبه مدارک رو به باکس سفارت انداختم . به همین راحتی!
- روز مصاحبه هم خیلی ساده و راحت سپری شد. خودتون رو درگیر لباس نکنین. من یک بلوز و شلوار ساده و یک عدد پوتین ( اسپرت) زمستونی به علاوه شال گردن و پالتو پوشیدم. ( از زیور آلات و کفش پاشنه بلند و زلم زیمبو های اضافی منصرف شدم که باعث شد اونجا حداقل حس راحتی رو داشته باشم و از این بابت از خودم راضی ام!) افیسر انقدر سرش به کامپیوترش گرمه که وقت نداره نگاهتون کنه! وگرنه من حتما شمارمو بهش می دادم!! :p
- در ارتباط با خودم مدارکی که ارائه کردم به شرح زیر بود:
پاسپورت و کپی
شناسنامه ، ترجمه و کپی
مدرک فوق لیسانس، ترجمه و کپی
اسپانسر و البته محض اطمینان تمکن مالی به ارزش 50 میلیون تومان
مدارک مدیکالم آماده نبود
پرینت نامه دوم رو هم نخواستن.
دو قطعه عکس 5 در 5 جدید
پرداخت 330 دلار
- سوالات آفیسر در ارتباط با موارد زیر بود:
چرا در حال حاضر کار نمی کنی؟
چرا این رشته تحصیلی رو انتخاب کردی؟
ارتباطت با اسپانسرت؟ شغل اسپانسر؟
عه؟ زبان فرانسه هم بلدی؟ moi aussi ( یعنی: منم همینطور! با ذوق!! )
( و از اینجا بود که مدت اینترویو با مخلوطی از زبان فرانسه و انگلیسی و فارسی طی شد)
کمی گپ و گفت در مورد زبان فارسی و علاقه ایشون به یادگیری این زبان و تلاششون برای صحیح صحبت کردن
( حفظ خونسردی، eye contact ، لبخند فراموش نشه)
در نهایت هم برگه آبی و گفتن: خب پرونده شما مورد خاصی نداره و بعد از 5 تا 6 ( منتظر بودم بگه ماه! ) روز کاری ویزاتون حاضره! من که هنوز توی شوک ماه و روزش بودم گفتم شنبه بلیط برگشتمه ( مصاحبه روز 4 شنبه بود) که از اتاق رفت بیرون و اومد و گفت نمی شه زودتر بدیم. شما هم سریعتر مدارک پزشکیت رو بیار برامون ما تا ساعت 6 هستیم و بابای!
خب بالطبع به بیمارستان رفتم ( که دوستان خوبم Ojee، shadi79، rainyboy رو اونجا دیدم) و در برگشت به سفارت برگه آبی، مدارک پزشکیم و همینطور پاسپورتم رو که آفیسر نگرفته بود، ازم گرفتن و توی یک پوشه قرار دادن و توی باکس انداختم. فردا هم زنگ زدن که ویزاتون حاضره و با کپی پاسپورت بیان و تحویل بگیرین! ( در واقع برگه آبی رو برای این ذکر کردم که با دیدنش نترسین. این برگه صرفا نقص مدرک هست. در مورد من چون مدارک پزشکیم آماده نبود طبیعتا جلوی این مورد تیک خورده بود و خللی هم در روند صدور ویزام نداشت. )
نکته: بنده قویا و شدیدا و سفتن و محکمن یک نمونه بارز "مثلا" هستم برای اینکه مطمئن باشید اسپانسر دخلی به کلیر خوردن نداره! اینکه عنوان کنید قصد ادامه تحصیل دارید ربطی به کلیر خوردن نداره ( من گفتم قصد تحصیل در مقطع PhD دارم) ! اینکه لباستون رسمی یا غیر رسمی باشه چندان اهمیتی نداره! و خیلی از این مثلا ها...
- چند نکته جالب که در ارمنستان بهش بر خوردم :
*محل قرارگیری کلیدها و پریزها حوالی زانوهاتونه! چه اشکالی داره آدم برقو با پاش روشن کنه؟ خیلی هم کیف می ده!
*به ندرت عینکی دیدم!
*با میزان قابل ملاحظه ای ته سیگار به خصوص در چهارراهها، باس استاپ و پشت چراغها مواجه می شین.
* اصلا به گدا کمک نکنین! دستتون بره تو جیبتون عین مور ملخ می ریزن سرتون! معلوم نیست از کجا یهو در میان! با توجه به محل قرارگیریم در خیابون، تنها گزینه احتمالی توی چراغ راهنمایی بود!
* دوستانی که الان مسافر ارمنستان هستن به off ها توجه ویژه ای مبذول بفرمایند. با توجه به حراجهای بعضا تا 70 درصدی و البته تبدیل دلار به درام می شه خریدهای خوبی انجام داد.
* شیرینی هاشون به خوشمزگی ایران نیست اما غذاهاشون به بدمزگی که دوستان تعریف کردن هم نیست. طعم لبنیات هم عین ایرانه و چیزی که در ارتباط با ترش مزگی شیر یا ماست تو سفرنامه ها خوندیم اشتباه محضه و احتمال می دم دوستان به تاریخ مصرف مواد غذایی توجه کافی نداشتن. یک نوع نون دارن که داخلش با سبزیجات ( به گمونم پخته) پر شده و طعم غالبش اسفناجه. بهش می گفتن ژیگال که من خیلی دوست داشتم. KFC رو هم امتحان کنین. با ذائقه ما جوره.
* با نماد انار بسیار مواجه میشین. از صنایع دستی تا شیشه مشروبات الکلی تا بعضا استند مغازه ها به شکل انار هست. طبق اطلاعات حاصل از کنجکاوی های بنده انار و البته انگور نماد شکوفایی و رونق اقتصادی هستند. البته انارهایی هم هست ه در یک طرفش دانه های انار مشخصند. در باور مذهبی انار نماد کلیسا و دانه های انار نماد پیروان آن هستند.
و آخرین توصیه یک درد کشیده: با افرادی که خُر و پُف می کنن هم اتاق نشین! حیف چشای خوشگلتون نیست روز مصاحبه پف داشته باشه؟ o.O
CN: 2014AS29XX
کارنت : 9 Nov
نامه دوم: 21 Nov
مصاحبه: 29 Jan
دریافت ویزا: 30 Jan
“Yesterday is history, tomorrow is a mystery, today is a gift of God, which is why we call it the present.”
ارسالها: 79
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2013
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2014-02-18 ساعت 08:01
(آخرین تغییر در ارسال: 2014-02-18 ساعت 08:21 توسط andishe.)
سلام به دوستان و همراهان همیشگی....
دست به قلم خوبی ندارم اما برای ادای دین بایستی سفرناممو میذاشتم پس اگه کم و کاستی داشت منو ببخشید..
هیچوقت تصورشو نمیکردم اولین سفر خارج از کشورم منجر به گرفتن ویزا ا م ر ی ک ا بشه اما ظاهرا سرنوشت جور دیگه ای برای من رقم خورده بود....
در ابتدا اینو بگم برای اولین بار در قرعه کشی لاتاری ثبت نام کرده بودم البته به همراه برادرم و خانومش که خب تنها قرعه به نام من افتاد.....
ازونجایی که دوستان اطلاعات کامل رو گذاشتن، من تنها به ذکر نکاتی در مورد سفر خودم بسنده میکنم ....
پس از رویت قبولی و یک جستجوی کوتاه با اینجا آشنا شدم و خیلی زود اطلاعات مورد نیاز رو با کمک دوستان کسب کردم.. با اعلام کارنت شدن و در پی آن جایگزینی نامه دوم و تعیین روز مصاحبه به جمع آوری مدارک لازم مشغول شدم و خودمو برای یک سفر کاملا هیجان انگیز و البته به دور از استرس آماده کردم ...
کیس من یک نفره بود ازین رو خیلی دوست داشتم زمینی سفر کنم اما با توجه به اینکه شرایط آب و هوایی یه خورده نا مساعد بود ترجیح دادم هوایی برم، 25 دیماه با تهیه بلیط رفت و برگشت به مبلغ 897000 تومان برای اول فوریه عملا پروژه سفر من به ایروان کلید خورد.. ..
برای اقامت با یکی از دوستان ایرانی که در ایروان ساکن بودند هماهنگ کردم و از فرودگاه مستقیما به محل مذکور رفتم، در ابتدا قرار بر این بود که اون واحد در اختیار من باشه اما در نهایت تصمیم بر این شد که به نوعی مهمون دوستمون باشم، --7 شب به مبلغ $105—آپارتمان اول خ آرشاگونیاتس بود که به میدان جمهوری نزدیک و پیاده تقریبا 12 دقیقه راه ...،
روز دوشنبه 3 فوریه با تعیین وقت قبلی به بیمارستان موراتسان رفتم که با توجه به اطلاعات دوستان به راحتی اتاق دکتر کریستین رو پیدا کردم ( اینقدر اطلاعات دوستان کامل بود که انگار قبلا به اون بیمارستان رفته بودم و همه جا آشنا بود برام ) و منتظر شدم نوبت به من برسه ( وقت من ساعت 12 بود که البته تقریبا ساعت 13:15 نوبتم شد ) پس از حضور در اتاق، خانم لوسی منشی دکتر با اندازه گیری فشار خون و سوال در مورد بیماریهای گوناگون از بنده پذیرایی کرد و در انتها خود خانم دکتر قد و وزنمو اندازه گیری کرد و با پرداخت مبلغ 45000 درام به سمت آزمایشگاه و پس از اون برای عکس قفسه سینه رفتم ..( خانم لوسی اشاره کردن که برای گرفتن جواب جایی منتظر نمونم و همچنین هیچ کجای دیگه نیاز به پرداخت پول نیست )...
روز بعد ساعت 12 رفتم جواب آزمایشاتو گرفتم شامل: سوابق واکسیناسیونم در ایران، عکس قفسه سینه که تاکید شد بستش باز نشه و به همراه خودم ببرم به آ م ر ی ک ا و در نهایت یک پاکت کوچکتر که بایستی با خودم به سفارت میبردم . در نهایت خانم لوسی با گفتن اینکه مشکلی در آزمایشات شما نبود و همچنین داشتن آرزوی موفقیت برای من، ازم خداحافظی کرد .....
سرانجام 5 فوریه فرا رسید، ساعت 9 صبح وقت مصاحبم بود که با توجه به نزدیکیم به سفارت ساعت 8:30 از خونه زدم بیرون و یه تاکسی گرفتم، حدود 8:55 رسیدم دم سفارت، چند کیس دیگه هم بودن، مامور دم در پاسها رو چک میکرد و در لیستی که داشت اسمها رو تیک میزد، پس از حدود 20 دقیقه انتظار به داخل سفارت راهنمایی شدم، بعد از انجام گشت بدنی و باز کردن پاکت مدیکال و چک کردن آن با عبور از حیاط وارد سالن انتظار شدم، افراد نسبتا زیادی منتظر بودن که اکثرا غیر ایرانی تشریف داشتن همینکه می خواستم بشینم بلندگو به زبان شیرین پارسی اعلام کرد: ویزا مهاجرت نفر بعدی باجه 8، با نگاهی به اطراف ازونجایی که کسی بلند نشد مستقیما رفتم باجه 8، بعد از سلام کردن، خانم پشت باجه گفت: شناسنامه و ترجمه، کارت خدمت و ترجمه، مدارک تحصیلی و ترجمه ( پرسید آخرین مدرک تحصیلیت لیسانسه که گفتم آره و الانم دانشجو فوق لیسانسم )، پاسپورت و کپی اون، مدارک مدیکال، دو قطعه عکس و نامه تمکن مالی، بعد یه فیش داد گفت برو باجه 3 پرداخت کن بیا (همون $330 ) درنهایت پرسید شغلی هم داشتی ؟؟؟ و الان منبع درآمدی داری ؟؟؟؟ با گرفتن تمامی مدارک گفت بشین تا صدات بزنن.....زمانیکه نشستم تازه فهمیدم کجا اومدم(من...!!! اینجا؟؟ کلا حس جالبی بود....،) قبل از من یک زوج تقریبا کهنسال رفتن باجه 10 که بعد از خروج برگه آبی رو دستشون دیدم، بعد یه دختر خانوم رفتن باجه 11 که بعد از حدود 20 دقیقه برگه آبی رو دست ایشون هم دیدم، سرانجام به باجه 10 فراخوانده شدم، همون افیسر جوانی که دوستان بطور کامل توصیفشو کرده بودن پشت شیشه وجود داشت، بعد از سلام گفتم خسته نباشید که در جوابم گفت: شما خسته نباشید.....بعد از چک کردن اثر انگشت دست چپ و راستم ازم خواست دست راستمو بالا ببرم و اون سوگند نامه که رو شیشه بود رو بخونم بعد ازون همینطور که مدارکمو چک میکرد ازم سه تا سوال پرسید:
1- این آدرس کیه و چه نسبتی با هم دارین؟؟
2- خدمت معاف شدی؟؟؟؟ چرا معاف شدی؟؟؟
3- در زمینه خاصی تخصص داری؟؟؟
( فکر میکنم مصاحبم 5 دقیقه بیشتر نشد.. ) همینطور که سرش تو کامپیوتر بود جمله شیرین شما قبول شدید رو گفت و اضافه کرد برای آماده شدن ویزاتون سه روز وقت لازمه که به محض آماده شدن باهاتون تماس میگیریم، گفتم فردا عصر پرواز دارم نمیشه زودتر که گفت مقدور نیست من هم ضمن تشکر، از آفیسر خداحافظی کردم و بعد از ترک سفارت مستقیما به دفتر هواپیمایی آسمان در خیابان نعلبندیان، شماره 19 ، شرکت داتو ت ت ت رفتم و بدون هیچ مشکلی بلیطمو تغیییر دادم...
سرانجام ظهر آدینه با تماسی که از سفارت با من گرفتن مبنی بر آماده بودن ویزا، حدود ساعت 3 بعداز ظهر به سمت سفارت راهی شدم و ویزا رو گرفتم و عملا پروسه مصاحبه در ایروان به خط پایان رسید....
چند نکته:
2-3 روز اول هوا خیلی سرد بود و یه خورده اذیت میکرد، اما درادامه هوا خیلی بهتر شد و به خوبی میشد گشت های خیابونی رو توی برنامه گذاشت، البته با صحبتی که با دوستان مقیم اونجا داشتم ظاهرا هوا به سمت گرم شدن میره، پس اونایی که در آینده به ایروان سفر میکن نگرانی در مورد آب و هوا نداشته باشن...
همونطور که دوستان گفتن مینی ون های خط ش 67 که با رنگ های منحصرا آبی و سبزوجود داشتن، مسیرشون هم بیمارستان و هم سفارتو پوشش میداد که اگر دوست داشتین میتونین ازشون استفاده کنین با کرایه 100 درام...
راننده تاکسی ها واقعا بی انصاف بودن و بایستی حواستون کاملا جمع باشه، مثلا وقتی از فرودگاه میخواستم به محل اقامتم برم گفت 6000 درام میگیرم با اینکه کرایش خیلی کمتر از اینا بود، در نهایت 3500 درام گرفت، ( البته ناگفته نمونه روز آخر دقیقا همین مسیرو، یعنی از محل اقامت تا فرودگاه رو 2000 درام دادم )
در خ ماشتوتس تقریبا 200-300 متر بعد از چهار راه امیریان یه رستوران بود بنام پیتزا شاه که غذای ایرونی هم سرو میکرد و البته قلیان هم داشت، دوستانی که میخوان یه دودی هم بگیرن فکر میکنم جای مناسبی بود ....
در پایان ضمن تشکر از همه عزیزانی که به هر نحوی کمکم کردند تا بتونم سفر خوب و راحتی داشته باشم از خداوند میخوام سفر خوبی در پیش داشته باشین و با گرفتن ویزا با خاطری خوش از ایروان بازگردید../..
آدمی ساخته افکار خویش است،. فردا همان خواهد شد که امروز می اندیشیده است.(موریس مترلینگ)
کیس نامبر: 2014AS000031XX
سفارت:آنکارا ----> ایروان
مصاحبه: 5 فوریه
دریافت ویزا: 7 فوریه
هزینه ها تا الان: 209 ترجمه - 26 عکس- 135 واکسن
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش / بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
اولین ورود 18 جولای - دالاس
ارسالها: 30
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2013
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2014-02-21 ساعت 06:01
(آخرین تغییر در ارسال: 2014-02-21 ساعت 06:10 توسط احمد حبیبی.)
1.سلام دوستان من تازه از ارمنستان برگشتم و دقیقا بیست روز ارمنستان بودم, بیچاره شدم خلاصه, اما در نهایت ویزا رو گرفتم و از این بابت سفر خوبی بود , با اطلاعاتی که از باقی ی سفارت ها گرفتم و شنیدم ,باید بگم ارمنستان بهترین گزینست , حتما سفر نامه ها واطلاعات زیادی در مورد ارمنستان موجودِ اما اونچه برای من اتفاق افتاد کمی متفاوت بود و از این جهت که من و همسرم نامزد بودیم که بعد از لاتاری ازدواج کردیم مشکلی که شرایط ما رو متفاوت کرد این بود که همسر من در گذشته سرطان داشتن که 2 سال قبل درمان شدن اما اثبات سلامت ایشون سخت بود که در نهایت با پافشاری ی من و بردن مستندات و اسناد مالی ی قوی تر بعد از 20 روز ماندن در ارمنستان آفیسر ویزا رو زد و ما هم روش رو بوسیدیم و برگشتیم. میخوام بگم دوستانی اگر در گذشته بیماری ی جدی داشتن حتما اسناد پزشکی ی محکم و نامه پزشک معالج رو با خودشون ببرن که دردسر نشه.
2.بحث در مورد خانه و یا هتل گرفتن زیاد پیش میاد به نظر من که هر دو رو امتحان کردم باید بگم خونه راحت تر و به صرفه ترِ اما هتل از نظر بهداشت قابل اغتماد ترِ , ما خودمون دادیم رو تختی و این جور چیزها که تو خونه بود شستن معمولا صاحب خونه ها خیلی اهمیت نمیدن. اینم پیامِ بهداشتی
3.در طول سفر اگر به پول بیشتر نیاز داشتید منتظر فرستادن از ایران نباشید, کنار میدان هراپاراک( که میدان اصلی ی ایروانِ) ابتدای خیابان تیگران متس یه صرافی هست به اسمِ ایرانیان که میتونید اونجا کارتِ عابر بانک های ایران رو بکشید و دلار یا درام دریافت کنید و یا بگید در ایران به کارتشون پول واریز کنن و شما در جا معادلش رو دریافت کنید از نظر من منصفن,خیلی بهتر از ایران فیمت داد . شمارش 096550541 , 094550420 . اینم پیام اقتصادی.
4. قیدِ فست فود رو بزنید چون واقعا افتضاه بود ولی یه فست فود زنجیره ای و خوب یونانی اونجا شعبه هایی داره به اسمMr.gyros که به نظر من همۀ غذاها و پیش و پس و سلاد و نوشیدنی و اخلاقش همش خوب بود ولی 8 بهش میدم چون دیر در رو وا کرد )) نه خوب بود خدائیش , و اگر هوس غذای ایرانی کردید آریا بهترین گزینست , قیمت و کیفیتش هم به نسبت خوبِ پرسنل باحالی داره که اگر کمکی بخواید دریغ نمیکنن. آدرسش هم خیابان ایساهاکیان قبل از باغرامیان روبروی کارواش. از پارکِ اپرا 5 دقیقه پیاده راهِ.
5.با آقایی ارمنی آشنا شدم به اسم بارو که آدم با حالی بود و به فارسی هم کاملا مسلطِ برای خونه و هتل و گردش و خلاصه هر کار دیگه همراه شما هست اصلا کارش همینه , منصفه و یه جاهایی خیلی کمک میکنه میتونید قبل یا بعد از رفتن به ایروان بهش زنگ بزنید. 094594424.
6. جلو آفیسر نقش بازی نکنید و فقط خیلی ساده و راحت خودتون باشید مثل یه گپ دوستانه, اونا خیلی خوب تشخیص میدن بازیگری رو , در کل نیازی هم نیست.
7. برای همه دوستان عزیز مهاجر سرا آرزوی موفقیت دارم.
20148xx فرستادن DS آگوست,نامه دوم دسامبر , مصاحبه فوریه دریافت ویزا فوریه , ورود به آ م ر ی ک ا می.
باشد که رستگار شویم ؛)