شمارش معکوس برای اعلام نتایج لاتاری 2016

[Sam2014]

هر شخصی بتونه حدس بزنه این عکس از کجای آمریکا گرفته شده یه جایزه تپل پیش من داره. جوابشم خیلی خیلی سادست و قابل حدس سرکاری هم نیست
راهنمایی: دنبال جوابای سخت و پیچیده و فیلسوفانه براش نباشید

با تکیه بر دانش بومی و تلاش محققین ایرانی فکر کنم بلاد کفر شهرستان لس آنجلس سفلی باشه

ممکنه لس آنجلس باشه اما خب جواب مورد نظر من نیست

از آسمان آمریکا گرفته شده ....

[mosavi_69]

ممنون دوست عزیز بابت توصیه هاتون
اگه میشه راههای دیگه ای که میشه رفت آمریکا رو بگین!؟
البته با توجه به نوشته تون پرسیدم!

شیک ترین و با کلاس ترین راه مهاجرت به آمریکا و یا هر نقطه ای دیگه از دنیا، از روش درسی هست... نه تنها شما آینده ی خودتو تضمین میکنی تو هر جایی از دنیا(حالا چه ایران چه خارج از کشور) بلکه یه کاری می کنی منتتم بکشن تا بری به کشورشون

به طور مثال، اگر نگاه کنید گرین کارت از طریق EB1 یا EB2 حدود 6 ماه الی یک سال طول میکشه تا صادر بشه؛ در صورتی که در EB5(گرین کارت سرمایه گذاری 500 هزار دلاری) حدود 3 سال طول میکشه که برات صاد بشه

[someonelikeyou]

someonelikeyou کجا هستش بچه ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!

از وقتی که تصادف کرد و اربگ ماشینش بیرون زد و خسارت دید کم پیدا شده

دلمون برای سفرنامه هاش تنگیده

سلام جیگرم مسافرت بودم همین امروز برگشتم تا پنج می جبران میکنم واستون

با کیییییی؟ نگو که اون دختره مو بلنده هم باهات بودا

ها ها ها نه گفتم قبل پنج می یه مسافرت خانوادگی برم بعدا غصشو نخورم

[tarzan_tarzan]

کجای این سایت مراحل بعد از قبولی رو که باید انجام بدیم میشه پیدا کرد ؟

[bijan9]

کجای این سایت مراحل بعد از قبولی رو که باید انجام بدیم میشه پیدا کرد ؟

برو به قسمت لاتاری سال های قبل مثل 2015 و 2014

[bijan9]

هر شخصی بتونه حدس بزنه این عکس از کجای آمریکا گرفته شده یه جایزه تپل پیش من داره. جوابشم خیلی خیلی سادست و قابل حدس سرکاری هم نیست
راهنمایی: دنبال جوابای سخت و پیچیده و فیلسوفانه براش نباشید

با تکیه بر دانش بومی و تلاش محققین ایرانی فکر کنم بلاد کفر شهرستان لس آنجلس سفلی باشه

ممکنه لس آنجلس باشه اما خب جواب مورد نظر من نیست

از آسمان آمریکا گرفته شده ....

تابلو واشنگتنه

[payamshad]

امسال همه بچه های مهاجر سرا خبر خیلی خوبی خواهند گرفت
من میدونم

[azadeh.mohamad]

هر شخصی بتونه حدس بزنه این عکس از کجای آمریکا گرفته شده یه جایزه تپل پیش من داره. جوابشم خیلی خیلی سادست و قابل حدس سرکاری هم نیست
راهنمایی: دنبال جوابای سخت و پیچیده و فیلسوفانه براش نباشید

با تکیه بر دانش بومی و تلاش محققین ایرانی فکر کنم بلاد کفر شهرستان لس آنجلس سفلی باشه

ممکنه لس آنجلس باشه اما خب جواب مورد نظر من نیست

از آسمان آمریکا گرفته شده ....

تابلو واشنگتنه

آسمون هر جاییش که می خواد باشه...امیدوارم یه روز هممون زیر این آسمون نفس بکشیم ...

[bijan9]

کارگران ساخت یرج Empire State Building نیویورک - هنگام ناهار:






کارگران ساخت یرج Empire State Building نیویورک - استراحت بعد از ناهار:



!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ممنون از عکسهایی که پست کردید . یه جایی خوندم که ای عکسها واقعی نیستند و هنری هستند

نه عکس ها واقعی هستن منتهی یک نکته دارن که هیچایوای(هیچ شخصی - هیچ فردی) توجه نمیکنه
اون ها دقیقاً روی همین تیر آهن نشستن و دارن ناهار میخورن - عکس استراحت هم فقط ژست عکس انداختن هست و اونا واقعاً اینطوری نمیخوابن اما نکته عکس که هیچایوایتوجه نمیکنه اینه که اونا دقیقاً توی اون ارتفاعی که ما فکر میکنیم نیستن طبقه زیرین اونا سقفش نیم ساخته شده و اگه بیفتن فقط 3 متر میفتن پایین
ولی در کل بخوانید و باور نکنید هاهاهاها
هیچ عقل سلیمی نمیتونه این عکسو باور کنه، یه دروغ دیگه هم که راجع به این گفته میشه و منم گفتم اینه که این برج Empire State هست که نیست. این برج راکفلر هست
ولی در کل با جستجوی عکسای مراحل ساختن این برج و empire state متوجه میشید که این برج با چه مشقتی ساخته شده و البته کاگرانش واقعاً نترس بودن. خودتون سرچ کنید

شاید کار روزانشون دقیقا اینطور نباشه ولی، بودن در ارتفاع بالا و راه رفتن روی اسکل های فلزی در ساخت هر برج الزامیه، برج بالا نمیره اگه یکی اونجا نباشه پیچو مهره هارو ببنده به هم و جوش کاری هارو انجام بده

[mona_ir]

آسمون همه جا یه رنگه !

[someonelikeyou]

چند روز پیش اینجا جشن عید شکر گذاری بود و چیزی که باعث دل تنگی من برای ایران شد این بود که جشن روز پنج شنبه است و اینجا هیچ احمدی نژادی نیستکه جمعه رو بعلت بین التعطیلی تعطیل کنه تا ما بتونیم بریم شمال البته شمال ما میشه ونکوور کانادا
به هر حال آرزو میکنم فرهنگ تعطیل کردن روزای بین تعطیلی اینجا هم رواج پیدا کنه
ولی اتفاق جالب شب قبلش وقتی بود که منو استخان رفته بودیم یه سوپرمارکت که به رسم این خارجیا بوقلمون بخریم این شد که وارد مغازه شدیم
من هنوز با اینکه انگلیسیم خیلی خوبه اما حوصلم نمیشه جمله ها رو کامل بگم مثلن توی بار که میرم میگم هی جانی واکر دیگه خود بار من میفهمه و یه گیلاس جانی واکر میده
حالا تو این مغازه منو استخان هی داشتیم فارسی حرف میزدیم و شلوغ بازی در میاوردیم و جنسارو زیر و رو میکردیم یهو یکی ازین فروشنده هاش اومد سراغمون که کمکمون کنه حالا من: هی ! ترکی turkey? فروشندهه یه پسر هم سن و سال خودمون بود یه لبخند زد و گفت : نه من لرم ! باور کنید هف هشت دقیقه رو زمین داشتیم میخندیدیم
بعدش دیگه با هم دوس شدیم اسمش شاهین بود و بیشتر از یه سال بود که رسیده بود امریکا خیلی خوب بود که دیدیمش میشد از تجربیاتش استفاده کنیم و هم اینکه یه دوست خوب پیدا کرده بودیم
حالا برگردیم سر جریان بوقلمون شاهین پرسید فرتون چه اندازس؟ فر؟ و اینجا بود که تصمیم گرفتیم جشن شکر گزاری امریکایی رو با چلو گوشت برگزار کنیم چون فر لازم نداشت
اتفاق بعدی که افتاد و توی پست بعدی تعریف میکنم مربوط به شب جشن شکر گزاریه و هدیه الهی برای من و استخان ،.. پنی با دوس پسرش بهم زده بود و با یکی از دوستای دخترش اومدن خونه ما.،،،،

[fatima96]

چند روز پیش اینجا جشن عید شکر گذاری بود و چیزی که باعث دل تنگی من برای ایران شد این بود که جشن روز پنج شنبه است و اینجا هیچ رییس جمهورسابقی نیستکه جمعه رو بعلت بین التعطیلی تعطیل کنه تا ما بتونیم بریم شمال البته شمال ما میشه ونکوور کانادا
به هر حال آرزو میکنم فرهنگ تعطیل کردن روزای بین تعطیلی اینجا هم رواج پیدا کنه
ولی اتفاق جالب شب قبلش وقتی بود که منو استخان رفته بودیم یه سوپرمارکت که به رسم این خارجیا بوقلمون بخریم این شد که وارد مغازه شدیم
من هنوز با اینکه انگلیسیم خیلی خوبه اما حوصلم نمیشه جمله ها رو کامل بگم مثلن توی بار که میرم میگم هی جانی واکر دیگه خود بار من میفهمه و یه گیلاس جانی واکر میده
حالا تو این مغازه منو استخان هی داشتیم فارسی حرف میزدیم و شلوغ بازی در میاوردیم و جنسارو زیر و رو میکردیم یهو یکی ازین فروشنده هاش اومد سراغمون که کمکمون کنه حالا من: هی ! ترکی turkey? فروشندهه یه پسر هم سن و سال خودمون بود یه لبخند زد و گفت : نه من لرم ! باور کنید هف هشت دقیقه رو زمین داشتیم میخندیدیم
بعدش دیگه با هم دوس شدیم اسمش شاهین بود و بیشتر از یه سال بود که رسیده بود آمریکا خیلی خوب بود که دیدیمش میشد از تجربیاتش استفاده کنیم و هم اینکه یه دوست خوب پیدا کرده بودیم
حالا برگردیم سر جریان بوقلمون شاهین پرسید فرتون چه اندازس؟ فر؟ و اینجا بود که تصمیم گرفتیم جشن شکر گزاری آمریکایی رو با چلو گوشت برگزار کنیم چون فر لازم نداشت
اتفاق بعدی که افتاد و توی پست بعدی تعریف میکنم مربوط به شب جشن شکر گزاریه و هدیه الهی برای من و استخان ،.. پنی با دوس پسرش بهم زده بود و با یکی از دوستای دخترش اومدن خونه ما.،،،،

استغفرالله خخخخخخخخخ

[payamshad]

خیلی مهمه برای من که امسال قبول بشم و برم . برام دعا کنید

[pouya007]

خیلی مهمه برای من که امسال قبول بشم و برم . برام دعا کنید

ایشالا که به هرچی حقته برسی.
ما هم به دعای شما عزیزان نیازمندیم.
بیشتر بچه هایی که اینجان واقعا به قبولی و رفتن نیاز دارن. امیدوارم که به خواسته شون برسن.

[pouya007]

چند روز پیش اینجا جشن عید شکر گذاری بود و چیزی که باعث دل تنگی من برای ایران شد این بود که جشن روز پنج شنبه است و اینجا هیچ رییس جمهورسابقی نیستکه جمعه رو بعلت بین التعطیلی تعطیل کنه تا ما بتونیم بریم شمال البته شمال ما میشه ونکوور کانادا
به هر حال آرزو میکنم فرهنگ تعطیل کردن روزای بین تعطیلی اینجا هم رواج پیدا کنه
ولی اتفاق جالب شب قبلش وقتی بود که منو استخان رفته بودیم یه سوپرمارکت که به رسم این خارجیا بوقلمون بخریم این شد که وارد مغازه شدیم
من هنوز با اینکه انگلیسیم خیلی خوبه اما حوصلم نمیشه جمله ها رو کامل بگم مثلن توی بار که میرم میگم هی جانی واکر دیگه خود بار من میفهمه و یه گیلاس جانی واکر میده
حالا تو این مغازه منو استخان هی داشتیم فارسی حرف میزدیم و شلوغ بازی در میاوردیم و جنسارو زیر و رو میکردیم یهو یکی ازین فروشنده هاش اومد سراغمون که کمکمون کنه حالا من: هی ! ترکی turkey? فروشندهه یه پسر هم سن و سال خودمون بود یه لبخند زد و گفت : نه من لرم ! باور کنید هف هشت دقیقه رو زمین داشتیم میخندیدیم
بعدش دیگه با هم دوس شدیم اسمش شاهین بود و بیشتر از یه سال بود که رسیده بود آمریکا خیلی خوب بود که دیدیمش میشد از تجربیاتش استفاده کنیم و هم اینکه یه دوست خوب پیدا کرده بودیم
حالا برگردیم سر جریان بوقلمون شاهین پرسید فرتون چه اندازس؟ فر؟ و اینجا بود که تصمیم گرفتیم جشن شکر گزاری آمریکایی رو با چلو گوشت برگزار کنیم چون فر لازم نداشت
اتفاق بعدی که افتاد و توی پست بعدی تعریف میکنم مربوط به شب جشن شکر گزاریه و هدیه الهی برای من و استخان ،.. پنی با دوس پسرش بهم زده بود و با یکی از دوستای دخترش اومدن خونه ما.،،،،

عزیز دیگه سفرنامه و خاطرات شما کم کم داره مـ.نـ.کـ.ـر.ا.تـ.ـی میشه
مواظب خودت باش.
خخخ...
ایشالا اینایی که مینویسی رو واقعا تجربه کنی.