کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
شمارش معکوس برای اعلام نتایج لاتاری 2016
آیا ممکنه ؟؟؟؟
تشکر کنندگان: pichak333 ، pouya007 ، msr839 ، .samira
۱۱ روز دیگر تا پایان قرعه کشی بانک کنتاکی باقی مانده
هر روز استرس ، ۱۰ میلی گرم ادرنالین در بدن شما تولید میشود
بشتابید بشتابید
ا م ر ی ک ا در انتظار شماست SmileShy
کیس ۲۰۱۵as۶۳۰۰،  ارسال فرمها: ١٨ جون ٢٠١٤،سفارت خونه: ابوظبی  ، تعداد نفرات:۲ ،کارنت :۱۱ می ٢٠١٥،نامه دوم:.۳۱ می ٢٠١٥،مصاحبه:.۲  جولای،  ویزا :خانوم ۲ جولای، خودم ۲۳ اگست ،ورود به امریکا: 3 نوامبر٢٠١٥. ساکن لس انجلس
تشکر کنندگان: pichak333 ، kuwait ، tabim4 ، elnaz.sh ، pouya007 ، msr839 ، amino ، ostokhan ، puryapurya ، .samira
این خاطره را تعریف میکنم که اگه جواب لاتاری اون طوری که دوست داشتین نبود به فکر راههای دیگه و کشف استعدادهاتون باشین

چند سال پیش بابای من چند تا مجله خارجی مشترک بود ، به خاطر همین پستچی محله هر بسته مجله مانندی که از خارج کشور میومد بدون این که آدرسو بخونه مینداخت توی خونه ما (آخه ماشالا هزار ماشالا 3-4 تا شغل داشت ، اگر قرار بود بشینه همه آدرسا رو بخونه وقت نمیکرد به همشون برسه).
حالا فکر کنین واسه یه بنده خدایی نامه از خارج کشور اومده بود که فامیلش هم با ما مشترک بود. اونم فکر کرده بود نامه صد در صد واسه ماست.
ما قبل از این که روی نامه را بخونیم که ببینیم صاحب اصلی نامه کیه نامه را باز کردیم، چند تا طراحی کفش بود و یه نامه به زبون انگلیسی و یه جاکلیدی با آرم آدیداس.
نامه از طرف شرکت آدیداس بود. و متن کلی نامه این بود: تشویق به خاطر ایده هاش و این که گفته بود باید طراحی صنعتی بخونی تا بتونی درست طراحی کنی...
شب از روی آدرس گیرنده خونشونو پیدا کردیمو نامه را بهشون تحویل دادیم
گفت دانشجوی کاردانی برقم ، ولی به طراحی صنعتی علاقه دارم و این طرحها را برای آدیداس فرستاده بودم که گویا برگشت خورده و نپذیرفتن...
چند ماه بعد پستچی عزیز دوباره یه نامه اورد ، دوباره برای همون گیرنده
این بار از روی کنجکاوی نامه را باز کردیم ، این دفعه طرحهای ماشین بود
طرحهای ماشین را برای شرکت بنز طراحی کرده بود.
دوباره مثل دفعه قبل نامه حاوی طرحها ، یه کیف کوچیک اشانتیون با آرم بنز و یه نامه تقریبا با همون مضمون
دوباره رفتیم نامه را بهش تحویل دادیم و به پستچی محله هم موضوع را گفتیم که دیگه نامه های اونو (فرشاد ...) اشتباهی برای ما نیاره
ما هی میخندیدیم و میگفیم چه اعتماد به نفسی!!! آدیداس! بنز!
چند سالی ازش خبر نداشتیم،
تا این که 3-4 سال پیش مامانم مادربزرگشو دیده بود، و مادربزرگش گفته بود نوم از طرف آدیداس براش نامه اومد که پاشو بیا ما به عنوان طراح میپذیریمت و بهت نیاز داریم و نوم از ایران رفت...

پشتکار......... هدف........
(2015-04-24 ساعت 01:09)pichak333 نوشته:  این خاطره را تعریف میکنم که اگه جواب لاتاری اون طوری که دوست داشتین نبود به فکر راههای دیگه و کشف استعدادهاتون باشین

چند سال پیش بابای من چند تا مجله خارجی مشترک بود ، به خاطر همین پستچی محله هر بسته مجله مانندی که از خارج کشور میومد بدون این که آدرسو بخونه مینداخت توی خونه ما (آخه ماشالا هزار ماشالا 3-4 تا شغل داشت ، اگر قرار بود بشینه همه آدرسا رو بخونه وقت نمیکرد به همشون برسه).
حالا فکر کنین واسه یه بنده خدایی نامه از خارج کشور اومده بود که فامیلش هم با ما مشترک بود. اونم فکر کرده بود نامه صد در صد واسه ماست.
ما قبل از این که روی نامه را بخونیم که ببینیم صاحب اصلی نامه کیه نامه را باز کردیم، چند تا طراحی کفش بود و یه نامه به زبون انگلیسی و یه جاکلیدی با آرم آدیداس.
نامه از طرف شرکت آدیداس بود. و متن کلی نامه این بود: تشویق به خاطر ایده هاش و این که گفته بود باید طراحی صنعتی بخونی تا بتونی درست طراحی کنی...
شب از روی آدرس گیرنده خونشونو پیدا کردیمو نامه را بهشون تحویل دادیم
گفت دانشجوی کاردانی برقم ، ولی به طراحی صنعتی علاقه دارم و این طرحها را برای آدیداس فرستاده بودم که گویا برگشت خورده و نپذیرفتن...
چند ماه بعد پستچی عزیز دوباره یه نامه اورد ، دوباره برای همون گیرنده
این بار از روی کنجکاوی نامه را باز کردیم ، این دفعه طرحهای ماشین بود
طرحهای ماشین را برای شرکت بنز طراحی کرده بود.
دوباره مثل دفعه قبل نامه حاوی طرحها ، یه کیف کوچیک اشانتیون با آرم بنز و یه نامه تقریبا با همون مضمون
دوباره رفتیم نامه را بهش تحویل دادیم و به پستچی محله هم موضوع را گفتیم که دیگه نامه های اونو (فرشاد ...) اشتباهی برای ما نیاره
ما هی میخندیدیم و میگفیم چه اعتماد به نفسی!!! آدیداس! بنز!
چند سالی ازش خبر نداشتیم،
تا این که 3-4 سال پیش مامانم مادربزرگشو دیده بود، و مادربزرگش گفته بود نوم از طرف آدیداس براش نامه اومد که پاشو بیا ما به عنوان طراح میپذیریمت و بهت نیاز داریم و نوم از ایران رفت...

پشتکار......... هدف........
واقعا آفرین تازه رشته تحصیلی هم یه چیزی دیگه بوده

(2015-04-24 ساعت 01:09)pichak333 نوشته:  این خاطره را تعریف میکنم که اگه جواب لاتاری اون طوری که دوست داشتین نبود به فکر راههای دیگه و کشف استعدادهاتون باشین

چند سال پیش بابای من چند تا مجله خارجی مشترک بود ، به خاطر همین پستچی محله هر بسته مجله مانندی که از خارج کشور میومد بدون این که آدرسو بخونه مینداخت توی خونه ما (آخه ماشالا هزار ماشالا 3-4 تا شغل داشت ، اگر قرار بود بشینه همه آدرسا رو بخونه وقت نمیکرد به همشون برسه).
حالا فکر کنین واسه یه بنده خدایی نامه از خارج کشور اومده بود که فامیلش هم با ما مشترک بود. اونم فکر کرده بود نامه صد در صد واسه ماست.
ما قبل از این که روی نامه را بخونیم که ببینیم صاحب اصلی نامه کیه نامه را باز کردیم، چند تا طراحی کفش بود و یه نامه به زبون انگلیسی و یه جاکلیدی با آرم آدیداس.
نامه از طرف شرکت آدیداس بود. و متن کلی نامه این بود: تشویق به خاطر ایده هاش و این که گفته بود باید طراحی صنعتی بخونی تا بتونی درست طراحی کنی...
شب از روی آدرس گیرنده خونشونو پیدا کردیمو نامه را بهشون تحویل دادیم
گفت دانشجوی کاردانی برقم ، ولی به طراحی صنعتی علاقه دارم و این طرحها را برای آدیداس فرستاده بودم که گویا برگشت خورده و نپذیرفتن...
چند ماه بعد پستچی عزیز دوباره یه نامه اورد ، دوباره برای همون گیرنده
این بار از روی کنجکاوی نامه را باز کردیم ، این دفعه طرحهای ماشین بود
طرحهای ماشین را برای شرکت بنز طراحی کرده بود.
دوباره مثل دفعه قبل نامه حاوی طرحها ، یه کیف کوچیک اشانتیون با آرم بنز و یه نامه تقریبا با همون مضمون
دوباره رفتیم نامه را بهش تحویل دادیم و به پستچی محله هم موضوع را گفتیم که دیگه نامه های اونو (فرشاد ...) اشتباهی برای ما نیاره
ما هی میخندیدیم و میگفیم چه اعتماد به نفسی!!! آدیداس! بنز!
چند سالی ازش خبر نداشتیم،
تا این که 3-4 سال پیش مامانم مادربزرگشو دیده بود، و مادربزرگش گفته بود نوم از طرف آدیداس براش نامه اومد که پاشو بیا ما به عنوان طراح میپذیریمت و بهت نیاز داریم و نوم از ایران رفت...

پشتکار......... هدف........
واقعا آفرین تازه رشته تحصیلی هم یه چیزی دیگه بوده
A man with dreams needs a woman with vision
تشکر کنندگان: pichak333 ، tabim4 ، pouya007 ، msr839 ، amino ، ostokhan ، .samira
سلام دوستان

تاریخ اعلام نتایج دقیقا" چه روز و ساعتیه؟ چندمه؟
تشکر کنندگان: pouya007 ، msr839 ، puryapurya
در صورت قبولیه بنده؛ قبل از عزیمت به امریکا ( در صورت داشتن شماره کیس پایین ) این کارها رو انجام میدم:

1:چشمام رو لیزیک می کنم
2: چکاپ دوباره ی تک تک دندون ها و درست کردنشون( در صورت خرابی )
3: آوردن پایین وزنم( به میزان 10kg)
4:فروختن ماشینم و سپرده کردنش(برای جمع کردن پول بیشتر )
5: یاد گرفتن نواختن گیتار به صورت کلاسیک

دوستان اولویت کارهای شما چیه؟( غیر از کارهای فرم و ترجمه )
♥برادر+خواهر بزرگم←سیتیزن(19سال)
♥خواهر وسطی← برنده لاتری 2015←کیس نامبرش 4000←خودش یکضرب، شوهرشcleared
♥خواهر کوچک←اقدام از طریق پدرم( زیر21سال)
♥پدر مادرم←در شرف سیتیزن شدن
★★★      خودم:سال ۲۰۱۲ از طریق مهاجرت خانوادگی گروه F4اقدام کردم. (اااااگر شانس باشه ۸سال دیگه آمریکام!!!)
 توریستی(امریکا)2014 از انکارا ریجکت(منو همسرم)
توریستی(امریکا)۲۰۱۷ از دبی(خودم تنها) بازم ریجکت
 توریستی(امریکا) ارمنستان سال ۲۰۱۸ریجکت

توریستی فرانسه:۲۰۱۷ ریجکت
توریستی جمهوری چک ۲۰۱۸ ریجکت
انسان با Hope زندس

(2015-04-24 ساعت 01:37)me11700 نوشته:  سلام دوستان

تاریخ اعلام نتایج دقیقا" چه روز و ساعتیه؟ چندمه؟

15 اردیبهشت ساعت 8:30 شب
♥برادر+خواهر بزرگم←سیتیزن(19سال)
♥خواهر وسطی← برنده لاتری 2015←کیس نامبرش 4000←خودش یکضرب، شوهرشcleared
♥خواهر کوچک←اقدام از طریق پدرم( زیر21سال)
♥پدر مادرم←در شرف سیتیزن شدن
★★★      خودم:سال ۲۰۱۲ از طریق مهاجرت خانوادگی گروه F4اقدام کردم. (اااااگر شانس باشه ۸سال دیگه آمریکام!!!)
 توریستی(امریکا)2014 از انکارا ریجکت(منو همسرم)
توریستی(امریکا)۲۰۱۷ از دبی(خودم تنها) بازم ریجکت
 توریستی(امریکا) ارمنستان سال ۲۰۱۸ریجکت

توریستی فرانسه:۲۰۱۷ ریجکت
توریستی جمهوری چک ۲۰۱۸ ریجکت
انسان با Hope زندس

تشکر کنندگان: fatima96 ، kuwait ، pichak333 ، tabim4 ، pouya007 ، msr839 ، ostokhan ، .samira ، alirezanz
(2015-04-23 ساعت 21:23)someonelikeyou نوشته:  خاطرات سیاتل با تاخیر

از وقفه ای !! که در نوشتن خاطرتم پیش اومد عذرخواهی میکنم اما باور کنید برای مایی که هنوز سه ماهه که رسیدیم اینجا و هنوز توی شوک هستیم زمان به سرعت میگذره و با اینکه نسبت به ایران بیشتر دنبال انجام‌دادن کارها هستیم بازم وقت کم میاد

خبر خوب اینکه بالاخره دوهفته قبل گرین کارتا رسیدن اول روز دوشنبه گرین کارت من اومد چهارشنبه هم واسه استخان. مبارکمون باشه کیلیلیلیللیلیییییی

آقا من همین جا کم کم نگرانی خودمو از صمیمی شدن بیش از اندازه استخان و پنی اعلام میکنم داداش من هرچی باشه من سنم بیشتره اگه قرار بر ازدواجه من باید زودتر برم خونه بخت دایی!!! بگذریم

یادمه چند سال پیش که تو شهر خودمون بودم و پیش بابام و عموم کار میکردم پسر عموم میگفت باید بریم تهران تا رشد کنیم چون تهران دیگه کسی نمیشناستمون و حتی اگه از کارای کوچیک شروع کنیم عارمون نمیاد اینجام دقیقا همینجوره من و استخان هردومون الان تو کارای خدماتی هستیم اما اصلا احساس کسر شأن نمیکنیم خیلی هم با احترام باهامون برخورد میشه حتی رییسمون چون میدونه هنوز لسینینگمون ضعیفه هر حرفی رو دو بار شمرده شمرده میگه بقیه کارگرام همینجور الان که مقایسه میکنم میبینم تو ایران چقدر با کارگرای خدماتی چه ایرانی و چه افغان چقد بد برخورد میشه کاش یه تور یادگیری واسه خیلی از مدیرا و مارفرماها میزاشتن بیان اینجارو ببین هعیییییژ


ویک اند قبلی با استخان و پنی و دوستش و یه دوست جدید سیاه پوستمون که اسمش ساموئله و از همکارامونه !!! با هم رفتیم توی پارک ملی غرب سیاتل خیلی جای خفنی بود پست بعدی حتما عکسشو میذارم مث این فیلم ترسناکا بود کهایوای تا جوون میرن پیک نیک و یه موجود ترسناک عجیب غریب همشونو به جز دختر خوشگله جمع میکشه بگذریم خیلی خوب بود البته چون من یکم تپلم هی سرعت بقیه رو کم میکردم حدود دو ساعت پیاده روی کردیم دیگه به یه جایی رسیدیم که نوشته زود خطر روبرو شدن با خرس گریزلی که خوشبختانه دخترا ترسیدن و برگشتیم و به علت بی فرهنگی آمریکاییا که نمیذارن تو جنگل آتیش درست کنیم خبری از جوجه کباب نبود و کنسرو تن ماهی و لوبیا با آبجو خوردیم من اونجا خیلی دلم هوس قلیون کرده بود که به فارسی به استخان گفتم اونم یه آهی از سر همدردی کشید حالا این سه ا آمریکایی گیر داده بودن شما با هم جی گفتین که چون نمیدونستیم قلیون به انگلیسی چی میشه مجبور شدیم با پانتومیم بهشون بفهمونیم که بازم نفهمیدن
خراب کیلیلیاتمBig GrinBig Grin
تشکر کنندگان: lighter ، elnaz.sh ، pouya007 ، msr839 ، someonelikeyou ، ostokhan ، taherifar ، alirezanz
اندک اندک ، اندک اندک ، جمع مستان می رسند
اندک اندک ، اندک اندک ، می پرستان می رسند

اندک اندک جمع مستان می رسند
اندک اندک می پرستان می رسند

دل نوازان ، ناز نازان در رهند
گل عذاران از گلستان می رسند

اندک اندک زین جهان هست و نیست
نیستان رفتند و هستان می رسند

دل نوازان ، ناز نازان در رهند
گل عذاران از گلستان می رسند

سر خمش کردم که آمد خالق ، ای
نک بتان با آب دستان می رسند


دوستان کم کم به یک رقمی شدن روزهای انتظار نزدیک میشیم ... همه آماده اید؟به من گفته اند که بعضی از شما سالها و روزهای طولانی اینجا منتظر بودید... خسته شدید ؟ ... خسته نیستید ؟ حالا کی خستست ؟
ناشنوا باش، وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند



تشکر کنندگان: fatima96 ، pichak333 ، lighter ، elnaz.sh ، pouya007 ، msr839 ، .samira ، alirezanz
(2015-04-24 ساعت 01:41)alireza_guitar نوشته:  در صورت قبولیه بنده؛ قبل از عزیمت به آمریکا ( در صورت داشتن شماره کیس پایین ) این کارها رو انجام میدم:

1:چشمام رو لیزیک می کنم
2: چکاپ دوباره ی تک تک دندون ها و درست کردنشون( در صورت خرابی )
3: آوردن پایین وزنم( به میزان 10kg)
4:فروختن ماشینم و سپرده کردنش(برای جمع کردن پول بیشتر )
5: یاد گرفتن نواختن گیتار به صورت کلاسیک

دوستان اولویت کارهای شما چیه؟( غیر از کارهای فرم و ترجمه )

امیدوارم با مامانم و خانواده ام قبول بشم. تمام کارهای پزشکیم اینجا انجام میدم تمام مدت باید زبان تمرین کنمهم خودم هم با داداشام و مامان بابامم کار کنم مدارک و وسایل مهاجرت پیدا کنم پولی که میخوان واسه رفتنمون جور کنم مامان بابام مرخصی بدون حقوق بگیرن احتمالا قبول شدم انشاالله به شرکت پرواز سبز آرزو زنگ میزنم کمکمون کنن
A man with dreams needs a woman with vision
تشکر کنندگان: pichak333 ، tabim4 ، elnaz.sh ، pouya007 ، msr839 ، .samira ، alireza_guitar ، alirezanz
(2015-04-23 ساعت 23:35)redbull نوشته:  دوستان من چند وقت پیش یدونه pm دادم به ی کاربری آمریکا و اونم جواب داد میخام اسمش پنهان بمونه فقط شما متن بخونید ...گفتم شاید بدردتون بخوره ....البته اگه این متن رو میبینه خودش منو حلال کنه .....شایدم بشناسیدش ..
متن این هست ::::




سلام. از لطفتون ممنونم.
من حاشینه نمیرم و مستقیم میرم سر اصل مطلب!
بذار اول یه مقدمه ای بگم و بعد دوست دارم خودت از مطالبم نتیجه گیری کنی.
1- من سال آخر دبیرستان از 2 درس مهم تجدیدی -اونم با نمرات بسیار وحشتناک- اووردم. طوری که دبیرمون بمن میگفت: فلانی! تو دانشگاه که هیچ. اصلا دیپلم هم نمیتونی بگیری.
اما هم دیپلم گرفتم. و هم در دانشگاه تهران تا مقطع دکترا پیش رفتم. اینو گفتم که بدونی خیلی چیزها بنظر محاله. ولی شدنی هستند. حالا چه تهران چه پیام نور.
من یه چیزی رو که اینجا متوجه شدم اینه که اساتید اینجا بیشتر از اونچه که به دانشگاه طرفشون نگاه کنن، بیشتر به قابلیتها و توانایی دانشجو اهمیت میدن. اینطور نیست که تا ببینند شما پیام نوری هستید بلافاصله شما رو حذف کنند. شما باید رزومه و مقاله داشته باشید. زبانتون هم باید خوب باشه و برای ارشد و دکترا باید مدرک تافل یا جی آر ای داشته باشید. البته پذیرش گرفتن از دانشگاههای آمریکا خیلی هم ساده نیست. ولی اگر بخواهید میشه و باید دائم به دانشگاهها و خصوصا استاد مورد نظرتون نامه نگاری کنید و اپلای کنید و رزومه تون رو بفرستید.

2- گفتی ایران جهنمه! نفهمیدم منظورت چیه. آیا این حرف رو واقعا از ته دلت گفتی؟ یا فقط صرف اینکه از چندنفر شنیدی تو هم به زبون اووردی؟ بله من هم ایران بودم. میدونم نظم نداره. حقوق و مزایایی برای کسی نیست. و اصولا عدالتی هم وجود نداره. گرونی، خونه، ازدواج....
ولی ایکاش آمریکا رو هم میدیدی و بعد نظرت رو میگفتی. من از مدتها قبل میخواستم برای فرصت مطالعاتی و حتی دوره فوق دکترا بیام آمریکا. الان که لاتاری برنده شدم و فعلا آمریکا هستم ، دارم برای برگشتنم به ایران که 3 هفته ی دیگه هست لحظه شماری میکنم. نمیدونم چه نظری در مورد آمریکا داری. نمیدونم هم که چی از آمریکا توی ذهنت درست کردی. دوست من(که نمیدونم دختری، پسری، مجردی، متاهلی، چندسالته) آمریکا اصلا اون چیزی نیست که فکرشو میکنی. کاش میتونستم اینو به همه بگم. ولی متاسفانه همه چون شوق و اشتیاق اومدن به این کشور رو دارند نمیخوان به این حرفها گوش بدن. ولی وقتی میان اینجا می مونند توی گِل و گرفتار میشوند.
فکر کردی توی آمریکا ازدواج، خونه خریدن، ماشین خریدن، کار کردن و پول دراووردن راحته؟؟؟
اگر شنیدی که میگن آمریکا سرزمین فرصتهاست، از من بشنو که اینطور نیست. وگرنه من قبل از شما همینجا موندگار میشدم.
البته نمیدونم. شاید ته دلتون به این حرفها بخندید. قضاوتش با خودتونه!
ولی یه پیشنهاد دارم. ارشدت رو همون ایران بخون. و برای دکترا برای آمریکا اقدام کن. نمیخوام نا امیدت کنم. ولی دلم نمیخواد وقت و زندگیتو صرف لاتاری کنی. من خواهرانه با شما اینها رو گفتم. وگرنه زیاد هم عاقلانه نیست که آدم برای کسی که نمیشناسه، وقت بگذاره و این مطالب رو بگه. ولی چون بجث درس و زندگی شما بود لازم دونستم اینها رو بدونید.
البته امیدوارم هرچیزی که برای شما خوشی و صلاح باشه پیش بیاد.
لطفا خوب به حرفام فکر کنید.
یکی از دوستامون تو چند صفحه پیش گفت که هر کس ازآمریکا نظر شخصیشو میده و جامعیت نداره
بطور مثال ویلاگ زیر آسمان خداhttp://zireasemanekhoda.blogsky.com/ در مورد آقایی که برای تحصیل رفتش آمریکا(البته دیگه این وبلاگ به روزرسانی نمی شه وفقط جنبه مطالعاتی داره) تو یکی از پستاش میگی خانم ایرانی رو دیده که میگه خودمو شوهرم کار می کنیم ولی راضی نیستیم ولی 2 تا ماشین داشتن و....
دوستان برداشت ها متفاوته
تشکر کنندگان: pichak333 ، tabim4 ، pouya007 ، msr839 ، alirezanz
(2015-04-23 ساعت 23:47)someonelikeyou نوشته:  
(2015-04-23 ساعت 23:46)fatima96 نوشته:  
(2015-04-23 ساعت 23:31)someonelikeyou نوشته:  
(2015-04-23 ساعت 23:26)fatima96 نوشته:  
(2015-04-23 ساعت 23:20)someonelikeyou نوشته:  خخخخ بزار

خوبه؟ ? :-D اصلا به دلم افتاد برنده میشم

فاطیما این جمله توی امضای من یادگار دوران دانشجوییمه یه جورایی کلن چند ترم توی ادبیات گفتاریمون مرغ جایگاهی پیدا کرده بود راستی من لیسانسمو طرفای شما گرفتم امیدیه!!!!!
واااااااااااااااااااااااای راست میگی ؟خودت کجایی هستی ؟

کرمانشاه
سلام پهلوان
تشکر کنندگان: vahid.vp ، pouya007 ، msr839 ، someonelikeyou ، puryapurya ، alirezanz
(2015-04-24 ساعت 01:41)alireza_guitar نوشته:  در صورت قبولیه بنده؛ قبل از عزیمت به آمریکا ( در صورت داشتن شماره کیس پایین ) این کارها رو انجام میدم:

1:چشمام رو لیزیک می کنم
2: چکاپ دوباره ی تک تک دندون ها و درست کردنشون( در صورت خرابی )
3: آوردن پایین وزنم( به میزان 10kg)
4:فروختن ماشینم و سپرده کردنش(برای جمع کردن پول بیشتر )
5: یاد گرفتن نواختن گیتار به صورت کلاسیک

دوستان اولویت کارهای شما چیه؟( غیر از کارهای فرم و ترجمه )

والا منم موارد 2و 3و رو دارم
و موردای مهم دیگه جمع کردن پول و خوندن زبان
سلام به همه کرمانشاهی های گل ، من هم از کردستان هستم، ما کردهای مهاجرسرا برای همتون آرزوی موفقیت داریم
بژی کوردستان
(2015-04-24 ساعت 01:41)alireza_guitar نوشته:  در صورت قبولیه بنده؛ قبل از عزیمت به آمریکا ( در صورت داشتن شماره کیس پایین ) این کارها رو انجام میدم:

1:چشمام رو لیزیک می کنم
2: چکاپ دوباره ی تک تک دندون ها و درست کردنشون( در صورت خرابی )
3: آوردن پایین وزنم( به میزان 10kg)
4:فروختن ماشینم و سپرده کردنش(برای جمع کردن پول بیشتر )
5: یاد گرفتن نواختن گیتار به صورت کلاسیک

دوستان اولویت کارهای شما چیه؟( غیر از کارهای فرم و ترجمه )
من رفتم آزمایش آنتی بادی هپاتیت دادم چون قبلا واکسنا رو زده بودم(یادم نیست چند سال پیش)خدا رو شکر اکی بودم
اگه به امید خدا قبول شدم دیگه نمیخاد بزنم
آبله هم تو بچگی گرفتم اونم نیازی نیست(از تجربه دوستانی که رفتن میگم)
دیگه نمی دونم چیا میخاد
ولی سعی می کنم تا آبان ,آذر به امید خدا ارشدو تموم کنم
زبانم تقویت , رزومه کاریمو پر بارتر و آموزش موسیقیمو تا یه حدقابل قبول برسونم
تشکر کنندگان: pichak333 ، tenardie2bai ، tabim4 ، pouya007 ، msr839 ، rezijon ، amino ، .samira ، alireza_guitar ، alirezanz




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان