کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
کلیرنس برندگان 2010
دوستای خوبم، سعید، شاهو، رسول، گاتا، Ali-n و ... چنان بغضی گلومو گرفته که داره خفه ام میکنه ، واقعا متاسفم ... همش به این فکر میکردم که لاتاری 2010 هم مثل پارسال به خوبی و خوشی به پایان میرسه اما ... ما رو در غم خودتون سهیم بدونید و برای تک تک شما عزیزان آینده ای درخشان تر آرزو میکنم.

CASE NO.:2010AS290XX
تاريخ دريافت پاکت اول:15 June
تاريخ ارسال فرمها:18 June
تاريخ کارنت شدن:آخرين بولتن
تاريخ دريافت نامه دوم:25 july
تاريخ مصاحبه: 1سپتامبر
تاريخ کليرنس: 14 سپتامبر
سفارت:آنکارا
تشکر کنندگان: laili ، lale ، seravin ، sam_hash ، hasti_banoo ، behzadb57 ، farzad24 ، R.F ، Eskandari ، ali-n ، Hossein123 ، behrouz ، mary joon ، sanaz2010 ، Sooshians ، ramfar ، azin ، Rasool ، farzad101 ، Farshid22
(2010-10-02 ساعت 20:20)ali-n نوشته:  خبرهای بد آنکارا را که دیدم واقعا ناراحت شدم
نمیدونم چرا امسال اینطور شد ولی مطمئنم هر چی بود به صلاح بود . من در این مدت با دوستان زیادی آشنا شدم . خوشبختانه عده ای از دوستان رو در اصفهان و عده ای رو در ابوظبی از نزدیک ملاقات کردم . هیچوقت خاطرات این روزها رو فراموش نمیکنم . صحنه شادی ها و غم ها رو . هیچ وقت دلهرهای که توی نگاه نسیم خانم در روزهای آخر بود فراموش نمیکنم . بچه های لاتاری واقعا بهترین بودن و من تاسفم از این بود که چرا نباید این بهترین ها در ایران باشن . شما فقط یه نگاهی به جدول اون هم به قسمت سوابق تحصیلی بندازید . وقتی به گاتای عزیز فکر میکنم کسی فوق تخصص پزشکی هست . با خودم میگم آمریکا لیاقت همچین شخصی رو نداشت . بقیه دوستانی هم که ویزا نگرفتند همین طور. انشا.. ما میمونیم و زمینه ساز ایرانی بهتر میشیم . ایرانی که اون موقع امریکایی ها بخوان از ما ویزا بگیرن و اونوقت نوبت ما هست که بهشون ویزا ندیم . دلم نمیخواد این پست هیچوقت بسته بشه چون میترسم دوستان خوبی که توی این مدت افتخار آشنایی با اونا رو داشتم از دست بدم .من ایمیلم و یاهو ایدی خودمو توی قسمت مشخصاتم میزارم . منتظر همه دوستان هستم .
به امید شادکامی و موفقیت برای همه دوستان و سرافرازی و داشتن ایران بزرگ آریایی

سلام علی عزیز و دوستای خوب مهاجر سرا. نمی دونم چرا اینبار که دارم برای مهاجر سرا می نویسم اشک توی چشمام جمع شده و حس عجیبی دارم.. همیشه با یه امیدی میو مدم سری به این سایت میزدم... حالا همه قصه تموم شده و دو سال از عمر ما هم گذشته... خیلی از کارها و برنامه هایی رو که داشتیم بخاطر لاتاری عقب انداختیم و موقعیتهایی که از دست رفت شاید حالا فقط افسوسش برامون مونده !!! درسته که به خدا اعتقاد و ایمان دارم و می دونم شاید خیری تو این کار بوده ولی... دلم عجیب گرفته و تا میره یادم بره چی شده و چی نشده وقتی میام توی اینترنت و یاد شبای بیخوابی و انتظار طولانی ای که شبها رو به امید فرداش صبح می کردم میفتم، نا خود آگاه داغش تو دلم تازه میشه میخوام گریه کنم... نمی دونم... این انتظار تموم انرژی ما رو گرفت... کاشکی به من و دختر دو ساله ام وقتی به همسرم نمی خواستن ویزا بدن ،ویزا نمی دادن... آخه به قول دوستمون نیو نیو من که نمی تونم زندگیمو ازهم بپاشم و دو سه سال برم اونجا تا بتونم کار همسرم رو هم درست کنم؟ اصلا ارزششو داره؟ بنظر من که نداره... فقط دیدن دو تا ویزا تو پاس خودم و بچه ام اونقدر خشمگین میشم که دلم میخواد اون صفحه از پاسمونو پاره کنم و بندازم دور...نمی دونم... به خدا حضرت موسی هم طاقت نیوورد که از خضر نبی در مورد کارهایی که می کرد و او حکمت اونها رو نمی دونست سوال کرد...من که از موسی صبور تر نیستم... خدایا فقط بگو حکمتش در چی بود؟ حداقل اینجوری آروممون کن!!! حال چی کار کنم با این دو تا ویزا؟ پی شو بگیرم؟ برم دنبال کار همسرم؟ اصلا میشه یا نه؟ من که نمیرم امریکا تنهایی زندگی کنم!!! نمی دونم...
مهاجر سرای عزیز بخاطر همه امید هایی که دادی، بخاطر اینکه در شبهای سخت بلاتکلیفی و انتظار مونسمون بودی ازت ممنونم... امیدوارم این تجربه تلخ دلخوشی و انتظار طولانی مدتی که بی ثمر می مونه برای هیچ یک از کسانی که دوست و همدم تو و دوستانت میشن تکرار نشه... امیدوارم همه همیشه امیدوار باشن... به آینده و به زندگی... و ایمان داشته باشن که زمین و این آسمون و خاک مال هیچ کس نیست که بتونه اونو از ما بگیره... خدای بزرگ هر زمانی که بخواد، ما رو به هر جایی از این کره خاکی که بخواد، با اراده بیکران خودش می کشونه...
حق یار همه شما
دوستان عزیز،
باور کنید از دیشب که از ابوظبی برگشتم دارم کلنجار میرم که یه چیزی تو این قسمت بنویسم ولی واقعا مشکله، از طرفی نمیخام شعاری برخورد کنم ولی از طرف دیگر دلم نمیاد که همنیجوری هم ساکت بشینم.
روی صحبت من با دوستان 2011ست که این پروسه نفس گیر و میخان شروع کنن، دوستان عزیز پروسه لاتاری همون چیزیه که توی نامه اول برای شما و همینطور توی سایتهای مربوطه معرفی شده، نه چیزی بیشتر و نه کمتر، باید آگاهانه توی این مسیر قدم گذاشت. بارها و بارها گفته شده هیچ تضمینی در ارایه ویزا نیست ولی خب طبیعیه که هیچ کس نمیخواد باور کنه و ...
شعار نمیدم ،حتی خود من هم واقعا توی این 15 ماه زندگیم تحت تاثیر شدید این ماجرا بوده و دارم فکر میکنم اگه ویزا نگرفته بودم الان چه حالی داشتم.
این پایان واقعی و بسیار ناراحت کننده 2010 یکبار دیگه مارو به این نکته رسوند که در تمام مراحل زندگی باید به بهترین نحو تلاش کرد، (دقیقا مثل تمام دوستانی که از دور و نزدیک افتخار آشناییشون نصیبم شد،) ولی با توجه به این نکته که هرقسمت زندگی گاهی مثل مسابقه میمونه و مسابقه هم بدون برد وباخت معنی نداره.
کل زندگی مثل یه دفتر یا یه کتاب داستان هستش که برای هرکس این داستان یه داستان منحصر به فرده، توی این کتاب صفحات خوب و شادی بخش هست و صفحات غم آلود هم پیدا میشه، توی کتاب زندگی همه از این جور تجربه های تلخ وشیرین هست، منتها وقتی که به کل کتاب توجه میشه میبینی که یه اثر خواندنی و زیبا از کار دراومده. پس بیاید همگی دعا کنیم که کتاب زندگی هممون پربار باشه و حتی اگه در طول خواندن این داستان چندین بار هم اشک ریختیم ( که قطعا هممون تجربه کرده ایم) ولی در پایان داستان و در کل از خواندن این اثر بی بدیل احساس رضایت و لذت عمیقی داشته باشیم.
بازهم برای تمام دوستان به ظاهر ناکام در این پروسه کسانی که یا افتخار ملاقاتشون رو داشتم مثل ali.n، ramfar و چند نفری که اسم حقیقیشون رو میدونم ولی اسم کاربریشون رو نه و ترجیح میدم نام نبرم و یا عزیزانی که آنکارا بودند مثل سعید، شاهو و رسول عزیز که همیشه خودش منبع انرژی بود و صحبتهای بسیار امیدوار کننده ای رو برای دیگران مینوشت،و همینطور برای تمام هم محله ایهای مهاجرسرا آرزوی موفقیت میکنم و کلام آخر اینکه ، دوستان گول پوسته زندگی رو نخورید، زندگی خیلی عمیق تر از ایناست...
کیس نامبر : 29XXX
تاریخ کارنت شدن: بولتن August 2010
دریافت نامه دوم: 17 مرداد 89
تاریخ مصاحبه: 2سپتامبر 2010
سفارت: ابوظبی
تاریخ دریافت کلیرنس: 15 سپتامبر (24 شهریور) پس از 13 روز
تاریخ دریافت ویزا: 30 سپتامبر 2010 یعنی آخرین روز و آخرین دقایق باقیمانده از DV 2010
مقیم دالاس از نوامبر 2010
سلام دوستان عزيز.من به خدا شرمندم.به خدا با شرمندگي اين پستو ميذارم.خجالت مي كشم از اينكه اونهمه پستهاي ويزاتونو ميگيريدو با اطمينان گذاشتم.اخه به خدا باورم اون بود.قصد ناراحت كردن يا حرف بي خودي زدن رو نداشتم.به خدا مطمئن بودم.از ديدن سالهاي قبل.از اينكه هرسال كلي ويزا باقي ميمونده.از حرفهاي كلي ادم كله گنده اي كه اينور اونور ميشناختم و پرسيده بودم.به خدا مطمئن بودم.اصلا تو خوابمم نميديدم اينجوري بشه.
شوكه شدم.اين بي عدالتي بود.مگه فرق شماها با من چيه؟تازه اين حق شماست نه من.وقتي به قول ali-n عزيز تحصيلات جدولو ميبينم از خودم خجالت ميكشم.از كشوري كه كاري كرده كه اين همه نخبه كه من اينجا ديدم همش تو فكر رفتنن خجالت مي كشم. ما وقتي انكارا بوديم من با يه ليسانس فكستني كلي شاد بودم كه خوب الان تو سفارت ميگن باريكلا.اما وقتي بعضي دوستان مهاجرسرارو تو رده سني خودم هم بودن اونجا با چه مداركي و دانشگاههايي ديدم ساكت شدم.پدرم همش اونجا ميگفت اين جوونا كه همشون دكتر مهندسن!يعني همه ميخوان برن؟واي به حال ما كه اينارو از دست ميديم.اگه امريكا يكم سياست داشت براي ويزا دادن به اين چيزا هم دقت ميكرد.فقط اينو ميدونم كه شماها همه جايي جا داريد.ايران يا هرجاي ديگه.شما همه جا با اين شرايطتون موفقيد,با اين علمتون و حس همكاري و روح بلندتون.و من به نوبه خودم به داشتن يه همچين هموطنايي افتخار مي كنم.فقط اميدوارم اين روابط تموم نشه.چه با ويزا چه بي ويزا.
كيس نامبر:2010AS00029xxx
تاريخ دريافت نامه اول:june 2009
كنسولگري:انكارا
تاريخ ارسال فرمهاي اول:august 2009
زمان دريافت نامه دوم:july 2010
تاريخ مصاحبه:اوايل,september 2010
تاريخ دريافت ويزا:دو روز بعد
تشکر کنندگان: hasti_banoo ، behzadb57 ، Ashkan78 ، homeless ، sare ، R.F ، Eskandari ، Hossein123 ، behrouz ، mary joon ، sh-b ، sanaz2010 ، Sooshians ، Linspire ، b!ta ، lale ، AmericanHamid ، azin ، farzad101 ، Hamid55 ، AMIN3Y
دلم نمی خواد اینجا چیزی بنویسم. اما اینا همه دوستانی هستند که بیش از یک سال باهاشون زندگی کردم. دو سه روزه فقط اینجا رو می خونم و چیزی برای گفتن ندارم. اما ...

به هر حال... من اعتقاد دارم که همه دوستان ویزا گرفته و ویزا نگرفته توی این مدت چیزی با ارزش تر از ویزای آمریکا به دست آوردیم. یک عده دوست خوب و به درد بخور که بدون کمک این سایت و بدون شرایطی که داشتیم، شاید سال ها طول می کشید اینقدر بشناسیمشون که بتونیم بهشون اعتماد کنیم. شما حساب کنید، خیلیا گذرنامه هاشون رو داده بودن دست کسای دیگه. عین خیالشون هم نبود. خیالشون راحت بود از امانتداری طرف مقابل. اتفاقی هم در این مورد نیافتاد. این یعنی چی؟ آیا پیدا کردن دوستانی تا این حد قابل اعتماد کار آسونیه؟ آیا این دوستان سرمایه کمی به حساب میان؟

به هر حال... دنیا تموم نشده. تازه همه چیز شروع شده. دیشب با Ali-n صحبت می کردم و تشویقش می کردم بره سراغ سایر فرصت های خوبی که می دونم داره. گفت حس و حالشو نداره اما ازش خواستم تسلیم نشه. از این دست افراد زیاد داریم. از همه شون خواهش می کنم زودتر بی خیال اتفاقات اخیر بشن و برن کارها و برنامه هایی رو که پیش از برنده شدن در لاتاری داشتن پیگیری کنن. استرالیا، کانادا، اروپا، مالزی، امارات، یا ... . نگذارید تجربه تلخ لاتاری ترمز زندگیتونو بکشه.

ضمنا... اونایی هم که ویزا گرفتن تازه داستان شروع شده. توی آمریکا جا افتادن... کار ... درس ... امیدوارم همه مون موفق باشیم.
قرعه كشي 2010 خاطره شد ...
(2010-10-03 ساعت 02:24)naka_sach نوشته:  
(2010-10-02 ساعت 20:20)ali-n نوشته:  خبرهای بد آنکارا را که دیدم واقعا ناراحت شدم
نمیدونم چرا امسال اینطور شد ولی مطمئنم هر چی بود به صلاح بود . من در این مدت با دوستان زیادی آشنا شدم . خوشبختانه عده ای از دوستان رو در اصفهان و عده ای رو در ابوظبی از نزدیک ملاقات کردم . هیچوقت خاطرات این روزها رو فراموش نمیکنم . صحنه شادی ها و غم ها رو . هیچ وقت دلهرهای که توی نگاه نسیم خانم در روزهای آخر بود فراموش نمیکنم . بچه های لاتاری واقعا بهترین بودن و من تاسفم از این بود که چرا نباید این بهترین ها در ایران باشن . شما فقط یه نگاهی به جدول اون هم به قسمت سوابق تحصیلی بندازید . وقتی به گاتای عزیز فکر میکنم کسی فوق تخصص پزشکی هست . با خودم میگم آمریکا لیاقت همچین شخصی رو نداشت . بقیه دوستانی هم که ویزا نگرفتند همین طور. انشا.. ما میمونیم و زمینه ساز ایرانی بهتر میشیم . ایرانی که اون موقع امریکایی ها بخوان از ما ویزا بگیرن و اونوقت نوبت ما هست که بهشون ویزا ندیم . دلم نمیخواد این پست هیچوقت بسته بشه چون میترسم دوستان خوبی که توی این مدت افتخار آشنایی با اونا رو داشتم از دست بدم .من ایمیلم و یاهو ایدی خودمو توی قسمت مشخصاتم میزارم . منتظر همه دوستان هستم .
به امید شادکامی و موفقیت برای همه دوستان و سرافرازی و داشتن ایران بزرگ آریایی

سلام علی عزیز و دوستای خوب مهاجر سرا. نمی دونم چرا اینبار که دارم برای مهاجر سرا می نویسم اشک توی چشمام جمع شده و حس عجیبی دارم.. همیشه با یه امیدی میو مدم سری به این سایت میزدم... حالا همه قصه تموم شده و دو سال از عمر ما هم گذشته... خیلی از کارها و برنامه هایی رو که داشتیم بخاطر لاتاری عقب انداختیم و موقعیتهایی که از دست رفت شاید حالا فقط افسوسش برامون مونده !!! درسته که به خدا اعتقاد و ایمان دارم و می دونم شاید خیری تو این کار بوده ولی... دلم عجیب گرفته و تا میره یادم بره چی شده و چی نشده وقتی میام توی اینترنت و یاد شبای بیخوابی و انتظار طولانی ای که شبها رو به امید فرداش صبح می کردم میفتم، نا خود آگاه داغش تو دلم تازه میشه میخوام گریه کنم... نمی دونم... این انتظار تموم انرژی ما رو گرفت... کاشکی به من و دختر دو ساله ام وقتی به همسرم نمی خواستن ویزا بدن ،ویزا نمی دادن... آخه به قول دوستمون نیو نیو من که نمی تونم زندگیمو ازهم بپاشم و دو سه سال برم اونجا تا بتونم کار همسرم رو هم درست کنم؟ اصلا ارزششو داره؟ بنظر من که نداره... فقط دیدن دو تا ویزا تو پاس خودم و بچه ام اونقدر خشمگین میشم که دلم میخواد اون صفحه از پاسمونو پاره کنم و بندازم دور...نمی دونم... به خدا حضرت موسی هم طاقت نیوورد که از خضر نبی در مورد کارهایی که می کرد و او حکمت اونها رو نمی دونست سوال کرد...من که از موسی صبور تر نیستم... خدایا فقط بگو حکمتش در چی بود؟ حداقل اینجوری آروممون کن!!! حال چی کار کنم با این دو تا ویزا؟ پی شو بگیرم؟ برم دنبال کار همسرم؟ اصلا میشه یا نه؟ من که نمیرم امریکا تنهایی زندگی کنم!!! نمی دونم...
مهاجر سرای عزیز بخاطر همه امید هایی که دادی، بخاطر اینکه در شبهای سخت بلاتکلیفی و انتظار مونسمون بودی ازت ممنونم... امیدوارم این تجربه تلخ دلخوشی و انتظار طولانی مدتی که بی ثمر می مونه برای هیچ یک از کسانی که دوست و همدم تو و دوستانت میشن تکرار نشه... امیدوارم همه همیشه امیدوار باشن... به آینده و به زندگی... و ایمان داشته باشن که زمین و این آسمون و خاک مال هیچ کس نیست که بتونه اونو از ما بگیره... خدای بزرگ هر زمانی که بخواد، ما رو به هر جایی از این کره خاکی که بخواد، با اراده بیکران خودش می کشونه...
حق یار همه شما
دوست عزيز من مي خواستم يك راهي رو به شما معرفي كنم. شما بهتر كه گرين كارت دخترت و زنده كني و برگردي تو ايران زندگي كني و سالي 1 يا 2 بار هم به آمريكا سر بزني كه حداقل دخترت گرين كارتش زنده بمونه
شماره كيس : 2011AS39xxx
تاريخ مصاحبه: 12 سپتامبر 2011
تاريخ ورود: 19 بهمن 1389- ورود از فرودگاه دالاس
تلاش تلاش تلاش. فقط همین.


تشکر کنندگان: sanaz2010 ، ShabPareyeMohajer
(2010-10-03 ساعت 09:27)HOMAYON53 نوشته:  
(2010-10-03 ساعت 02:24)naka_sach نوشته:  
(2010-10-02 ساعت 20:20)ali-n نوشته:  خبرهای بد آنکارا را که دیدم واقعا ناراحت شدم
نمیدونم چرا امسال اینطور شد ولی مطمئنم هر چی بود به صلاح بود . من در این مدت با دوستان زیادی آشنا شدم . خوشبختانه عده ای از دوستان رو در اصفهان و عده ای رو در ابوظبی از نزدیک ملاقات کردم . هیچوقت خاطرات این روزها رو فراموش نمیکنم . صحنه شادی ها و غم ها رو . هیچ وقت دلهرهای که توی نگاه نسیم خانم در روزهای آخر بود فراموش نمیکنم . بچه های لاتاری واقعا بهترین بودن و من تاسفم از این بود که چرا نباید این بهترین ها در ایران باشن . شما فقط یه نگاهی به جدول اون هم به قسمت سوابق تحصیلی بندازید . وقتی به گاتای عزیز فکر میکنم کسی فوق تخصص پزشکی هست . با خودم میگم آمریکا لیاقت همچین شخصی رو نداشت . بقیه دوستانی هم که ویزا نگرفتند همین طور. انشا.. ما میمونیم و زمینه ساز ایرانی بهتر میشیم . ایرانی که اون موقع امریکایی ها بخوان از ما ویزا بگیرن و اونوقت نوبت ما هست که بهشون ویزا ندیم . دلم نمیخواد این پست هیچوقت بسته بشه چون میترسم دوستان خوبی که توی این مدت افتخار آشنایی با اونا رو داشتم از دست بدم .من ایمیلم و یاهو ایدی خودمو توی قسمت مشخصاتم میزارم . منتظر همه دوستان هستم .
به امید شادکامی و موفقیت برای همه دوستان و سرافرازی و داشتن ایران بزرگ آریایی

سلام علی عزیز و دوستای خوب مهاجر سرا. نمی دونم چرا اینبار که دارم برای مهاجر سرا می نویسم اشک توی چشمام جمع شده و حس عجیبی دارم.. همیشه با یه امیدی میو مدم سری به این سایت میزدم... حالا همه قصه تموم شده و دو سال از عمر ما هم گذشته... خیلی از کارها و برنامه هایی رو که داشتیم بخاطر لاتاری عقب انداختیم و موقعیتهایی که از دست رفت شاید حالا فقط افسوسش برامون مونده !!! درسته که به خدا اعتقاد و ایمان دارم و می دونم شاید خیری تو این کار بوده ولی... دلم عجیب گرفته و تا میره یادم بره چی شده و چی نشده وقتی میام توی اینترنت و یاد شبای بیخوابی و انتظار طولانی ای که شبها رو به امید فرداش صبح می کردم میفتم، نا خود آگاه داغش تو دلم تازه میشه میخوام گریه کنم... نمی دونم... این انتظار تموم انرژی ما رو گرفت... کاشکی به من و دختر دو ساله ام وقتی به همسرم نمی خواستن ویزا بدن ،ویزا نمی دادن... آخه به قول دوستمون نیو نیو من که نمی تونم زندگیمو ازهم بپاشم و دو سه سال برم اونجا تا بتونم کار همسرم رو هم درست کنم؟ اصلا ارزششو داره؟ بنظر من که نداره... فقط دیدن دو تا ویزا تو پاس خودم و بچه ام اونقدر خشمگین میشم که دلم میخواد اون صفحه از پاسمونو پاره کنم و بندازم دور...نمی دونم... به خدا حضرت موسی هم طاقت نیوورد که از خضر نبی در مورد کارهایی که می کرد و او حکمت اونها رو نمی دونست سوال کرد...من که از موسی صبور تر نیستم... خدایا فقط بگو حکمتش در چی بود؟ حداقل اینجوری آروممون کن!!! حال چی کار کنم با این دو تا ویزا؟ پی شو بگیرم؟ برم دنبال کار همسرم؟ اصلا میشه یا نه؟ من که نمیرم امریکا تنهایی زندگی کنم!!! نمی دونم...
مهاجر سرای عزیز بخاطر همه امید هایی که دادی، بخاطر اینکه در شبهای سخت بلاتکلیفی و انتظار مونسمون بودی ازت ممنونم... امیدوارم این تجربه تلخ دلخوشی و انتظار طولانی مدتی که بی ثمر می مونه برای هیچ یک از کسانی که دوست و همدم تو و دوستانت میشن تکرار نشه... امیدوارم همه همیشه امیدوار باشن... به آینده و به زندگی... و ایمان داشته باشن که زمین و این آسمون و خاک مال هیچ کس نیست که بتونه اونو از ما بگیره... خدای بزرگ هر زمانی که بخواد، ما رو به هر جایی از این کره خاکی که بخواد، با اراده بیکران خودش می کشونه...
حق یار همه شما
دوست عزيز من مي خواستم يك راهي رو به شما معرفي كنم. شما بهتر كه گرين كارت دخترت و زنده كني و برگردي تو ايران زندگي كني و سالي 1 يا 2 بار هم به آمريكا سر بزني كه حداقل دخترت گرين كارتش زنده بمونه

آخه تا چند سال دوست عزیز؟ میدونین که جدیدا اگر بیش از یکی دو بار این کار رو تکرار کنی گرین کارتو می گیرن و باطل می کنن. دوستان سال قبل که مث من به یکی از اعضای خانوادشون ویزا ندادند آیا راهی رو پیش گرفتن؟ میشه منو راهنمایی کنن؟ همه بهم میگن کارتو نده دست وکیل آخرش انجام نمیشه یا یه راه غیر ممکن پیش روت میذاره آخر سر... نمی دونم کسی تا حالا با وکیلی کار کرده در زمینه ماجرت که به نتیجه رسیده باشه؟ اگر کسی هست لطفا برای من پیام بذاره. ممنونم.
تشکر کنندگان:
(2010-10-02 ساعت 16:46)amir_khb نوشته:  سلام
من تاکنون پستی در این سایت نداشتم ولی از مطالب موجود در این سایت خیلی استفاده کردم و برای همین احساس دین میکنم که تجربیات خودم را حداقل به بچه های 2011 انتقال بدم.
من همسر new-new هستم که پست های زیادی در این سایت نوشته.
من و همسرم در 16 آگوست مصاحبه داشتیم که ویزای هر دو ما موکول به کلیرنس شد و کلیرنس همسرم 22 سپتامبر اومد و همون هفته هم برای ویزا اقدام کرد.
با توجه به نیومدن کلیرنس من تا روز سه شنبه 28 سپتامبر ، من عازم ابوظبی شدم که متاسفانه در روز سه شنبه به ما اعلام کردند نه تنها کلیرنس من آماده نیست بلکه ویزای لاتاری نیز به حد نصاب رسیده و به هیچ عنوان ویزائی صادر نخواهد شد و ویزا تمام شده است.
من عصر همان روز در کمال ناامیدی سه ایمیل با عناوین و مضامین متفاوت به سفارت زدم که همه آنهی حکایت از این داشت که چطور به یک زوج فقط به یکی ویزا دادند و به اون یکی ندادند و این چه قانون مسخره ای هست که من 5 سال منتظر بمونم تا همسرم بتونه برای من اقدام کنه.
روز چهارشنبه من در اوج ناامیدی رفتم سفارت و پس از بحث و اصرار فراوان موفق شدم فقط پاسپورتم رو برای چک مجدد بفرستم داخل سفارت.
جالب اینک اینکه با کمال نباوری اونها پس از دریافت ایمیل های من کیس رو مجحددا فعال کردند و فردای اونروز با وجود تمام شدن ویزاها برای من در آخرین روز ویزا صادر شد.
من اینرو نوشتم که بچه های 2011 واقعا تا اخرین روز امید داشته باشند و هر کاری از دستشون بر میومد انجام دهند.
در ناامیدی بسی امید است پایان شب سیه
سپید است

با سلام دوست عزیز
تبریک فراوان و ویژه برای گرفتن ویزا در لحظات آخر
ایمیلهایی که فرمودید به سفارت زدید ، آیا به سفارت آمریکا در ابوظبی زدید؟
اگر امکان دارد متن ایملهایی که زدید را بگذارید تا در صورت لزوم استفاده کنیم.
با تشکر فراوان

تشکر کنندگان: ramfar ، hassan2
سلام به همگی...من با یه وکیل تو امریکا صحبت کردم میگفت محال پروسه لاتاری تموم بشه...چون خودشون تو اعلام کلیرنس تاخیر دارن نمیتونن کیس رو ببندن...کلی هم بهم خندید و گفت من کارم همینه هر سال کلی از این چیزا میبینم....وقتی روی سایتشون زده هنوز پندینگه از محالاته تموم بشه....اینو کاملا جدی میگفت....باور کنین راست میگم...تازه میگفت وقتی روی سایت نخواستن که بری واسه چی رفتی؟احتیاجی نبود بری...هر وقت لازم باشه خودشون روی سایت اعلام میکنن بیا ویزاتو بگیر..............
شماره کیس : 2012AS00007XXX
تاریخ رویت قبولی در سایت: 19 جولای
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 28 جولای
کنسولگری: آنکارا
تاریخ کارنت شدن کیس:8سپتامبر
تاریخ دریافت نامه دوم:25 سپتامبر
تاریخ مصاحبه:15 نوامبر
تاریخ دریافت ویزا:15 نوامبر
تاریخ ورود به آمریکا :16 مارچ
تاریخ دریافت گرین کارت :20 آوریل
تشکر کنندگان: saeed53 ، ramfar ، Hossein123 ، Shahryar ، farzad24 ، Rasool
(2010-10-03 ساعت 11:17)s_sh1355 نوشته:  سلام به همگی...من با یه وکیل تو امریکا صحبت کردم میگفت محال پروسه لاتاری تموم بشه...چون خودشون تو اعلام کلیرنس تاخیر دارن نمیتونن کیس رو ببندن...کلی هم بهم خندید و گفت من کارم همینه هر سال کلی از این چیزا میبینم....وقتی روی سایتشون زده هنوز پندینگه از محالاته تموم بشه....اینو کاملا جدی میگفت....باور کنین راست میگم...تازه میگفت وقتی روی سایت نخواستن که بری واسه چی رفتی؟احتیاجی نبود بری...هر وقت لازم باشه خودشون روی سایت اعلام میکنن بیا ویزاتو بگیر..............

به نظر میاد این دوست وکیل شما چیز زیادی در مورد لاتاری نمیدونه.
متاسفانه فرصت لاتاریها محدوده و تا پایان سپتامبر هم بیشتر نیست.
اینم یکی دیگه از مواردی که نمیشه به حرف وکیلها اعتماد کرد.

جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
با سلام
من هم تمام این روزا اینجا بودم ولی واقعأ حرفی برای گفتن نداشتم و فقط آرزو میکزدم کار همه درست بشه و از صمیم قلب برای دوستانی که موفق به اخذ ویزا نشدند ناراحت شدم ولی همونطوریکه تقریبأ همه اشاره کردن زندگی جاریه و خدا با همه هست و مطمئن باشید روزی بر میگردید و با خنده این پست ها رو از توی آرشیو در میارید و دوباره میخونید و از حکمت خدا تعجب میکنید. من سال 2004 مهاجرت کانادام درست شد ولی به خاطر تست مدیکال که برای هیچ کس تا بحال پیش نیومده بود رد شدم و خیلی ناراحت بودم ولی امروز یعنی 6 سال بعد نه تنها اون مشکل رو ندارم که خیلی اتفاقات خوب دیگه توی زندگیم پیش اومد و مطمئنم برای همه دوستان هم آینده روشن و شاد خواهد بود.
در جواب دوست خوبمون naka-sach پیشنهاد من رفتن به امریکا و در خواست پاس سفیده که بتونید دو سال بیرون از امریکا بمونید و توی این مدت 2 سال که همراه خانواده محترمتون هستید ، هم اطلاعاتتون رو بیشتر کنید و هم شاید یه راه چاره بهتری پیدا کردید اینطوری 2 سال فرصت دارید تا تصمیم بگیرید .
[/quote]

آخه تا چند سال دوست عزیز؟ میدونین که جدیدا اگر بیش از یکی دو بار این کار رو تکرار کنی گرین کارتو می گیرن و باطل می کنن. دوستان سال قبل که مث من به یکی از اعضای خانوادشون ویزا ندادند آیا راهی رو پیش گرفتن؟ میشه منو راهنمایی کنن؟ همه بهم میگن کارتو نده دست وکیل آخرش انجام نمیشه یا یه راه غیر ممکن پیش روت میذاره آخر سر... نمی دونم کسی تا حالا با وکیلی کار کرده در زمینه ماجرت که به نتیجه رسیده باشه؟ اگر کسی هست لطفا برای من پیام بذاره. ممنونم.
[/quote]


تشکر کنندگان: sh-b ، Sooshians ، saeed53 ، هموطن ، بنيتا ، Shahryar ، farzad24 ، Hamid55 ، sami123 ، AMIN3Y
به نظر من خدا یه حکمتی داشته توی این اتفاق، حکمتشم امتحان کردن نیست، خدا مگه بیکاره ما رو بیافرینه بعد امتحانمون کنه، که چی بشه؟ شاید هدف خدا یه آموزش بوده، به ماها که ویزا گرفتیم گفت اگه نمیخواستم مثل کسایی که نگرفتن بهتون ویزا نمی دادم پس مغرور نشین، به کسایی هم که ویزا نگرفتن گفت بعضی وقتها من که نخوام و این صلاحت نباشه خودتم بخوای نمیشه.
هروقت فهمیدیم هدف غایی زندگی چیه نابود میشیم چون وقتی بهش برسیم دیگه کاری نداریم بکنیم پس هدفهامون باید رشد و تغییر کنن تا نمیریم.
نمیگم متاسفم چون اگه بگم یعنی راضی نیستم به رضای خدا.ولی مطمئنم خوشحالم نیستم.
تشکر کنندگان: Linspire ، farzad24 ، azin ، Rasool ، sami123 ، AMIN3Y
دوستان عزیز همه ی ما از شرایط به وجود اومده ناراحت و متاسفیم و مطمئنا هیچ کدوم نمیتونیم با هیچ جمله ای احساساتمون رو به خوبی بیان کنیم.
ازتون خواهش میکنم دیگه تو این تاپیک پستهای همدردی و همدلی نذارید و اگه فکر میکنید میتونید با جملاتتون باعث بهتر شدن روحیه دوستان بشید از پیام خصوصی استفاده کنید.بذارید این تاپیک با پستهای مفید و هدفمند برای برندگان سالهای دیگه باقی بمونه.
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
راستش هیچوقت قسمت نشد تا با دوستان مهاجر سرا از نزدیک ملاقات کنم و این از کم اقبالی خودم بود ولی واقعا در عرض این 1 سال و اندی انگار که با همه اشنا باشم و الان هم از عمق قلب خودم از این پایان ازار دهنده ناراحت و خشمگین هستم و بقول نیما غم این خفته چند ... آب در چشم ترم میشکند.
اکثر دوستان این اتفاق 2010 رو ناباورانه توصیف کردند و من هم اگر امریکا نیامده بودم و اتفاقات مشابهی برایم نمیافتاد همین احساس را داشتم ولی الان باور میکنم و با یقین میگم که بله خیلی هم راحت اینکار رو میکنن یعنی 1 سال از وقت و عمر و هزینه شما رو ممکنه بگیرن و به راحتی بگن که نمیشه متاسفم !
نمیخوام خدا نکرده برا کسانی که اینجا زندگی میکنن یا قرار هست که زندگی کنن باعث نا امیدی باشم و از طرفی هم قصد ندارم که موضوعات شخصی رو باز کنم و کلام رو طولانی ولی همینقدر بگم که در طول این 2 ماه برای 2 نمونه کار و مشکل قانونی که باید اینجا پیگیری میکردم و با نهادهای دولتی در ارتباط بود بلایی به سر
ما اوردند که نگفتنی. بی تعارف همه تصورات و پیش زمینه من از اینجا و حقوق انسانی و غیره فرو ریخت. من قبلا هم به شکل توریستی و سالها پیش اینجا بودم ولی تا کار شما واقعا به جایی گیر نکند شاید حقیقت اینجا رو متوجه نشوید.
باز هم میگم که این برداشت شخصی من هست که امید دارم راست نباشه.
القصه اینجا کشور خودشان است و حق با اینها و صد افسوس برای همه ما که ..
و ادامه قصه که همه میدانیم.
دوستان عزیز که ویزا نگرفته اید این واقعا میتونه عاقبتی نا امید کننده باشه مخصوصا
برا ی دوستانی که از من خیلی جوانتر هستن و راحت تر از من به زندگی سخت اینجا عادت میکردن.
ولی من میدونم که حتما میشه که قسمت . آینده و خوشبختی رو جای دیگه ای هم جستجو کرد دنبال کرد و ناامید نشد. من تازه میفهمم که احساس خوشبختی توی قلب آدمهاست وگرنه مثل اینکه هر جا که بری آسمون به یک رنگه.
به چیزایی که دوستشون دارید و براتون مونده فکر کنید و امیدوار .
من اونقدر که دلم گرفته 1 بیت شعر دیگه هم مینویسم شاید که تکرارش قوت قلبی برای همه باشه .
گر ایزد ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری
آرزوی دارم هر کس از شما به هر چی که دوست داره برسه.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
تشکر کنندگان: amirhessam ، Sooshians ، Hossein123 ، sare ، sanaz2010 ، Eskandari ، azin ، saeed53 ، pouya.pouya ، AMIN3Y ، DLT
(2010-10-03 ساعت 11:28)laili نوشته:  
(2010-10-03 ساعت 11:17)s_sh1355 نوشته:  سلام به همگی...من با یه وکیل تو امریکا صحبت کردم میگفت محال پروسه لاتاری تموم بشه...چون خودشون تو اعلام کلیرنس تاخیر دارن نمیتونن کیس رو ببندن...کلی هم بهم خندید و گفت من کارم همینه هر سال کلی از این چیزا میبینم....وقتی روی سایتشون زده هنوز پندینگه از محالاته تموم بشه....اینو کاملا جدی میگفت....باور کنین راست میگم...تازه میگفت وقتی روی سایت نخواستن که بری واسه چی رفتی؟احتیاجی نبود بری...هر وقت لازم باشه خودشون روی سایت اعلام میکنن بیا ویزاتو بگیر..............

به نظر میاد این دوست وکیل شما چیز زیادی در مورد لاتاری نمیدونه.
متاسفانه فرصت لاتاریها محدوده و تا پایان سپتامبر هم بیشتر نیست.
اینم یکی دیگه از مواردی که نمیشه به حرف وکیلها اعتماد کرد.

دقيقا همينه چون تو توضيحات نامه ها هم اين مطلب را به صراحت گفته كه اگر بهر دليل نتونستي تا پايان 30 سپتامبر ويزا بگيري و نگرفتي تمام ميشه
شماره كيس : 2011AS39xxx
تاريخ مصاحبه: 12 سپتامبر 2011
تاريخ ورود: 19 بهمن 1389- ورود از فرودگاه دالاس
تلاش تلاش تلاش. فقط همین.


تشکر کنندگان: amirhessam ، laili ، satusa ، Sooshians ، mary joon




کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان