ارسالها: 309
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
14
تشکر: 0
59 تشکر در 2 ارسال
2011-05-14 ساعت 16:52
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-05-14 ساعت 17:00 توسط kamranjon.)
هزار بار گوش بده و بیش از یک بار سخن مگو!
برای پیشرفت و پیروزی سه چیز لازم است: اول پشتکار , دوم
پشتکار , سوم پشتکار
To Wounds From One[font=Arial][/font]
ارسالها: 309
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
14
تشکر: 0
59 تشکر در 2 ارسال
2011-05-14 ساعت 17:02
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-05-14 ساعت 17:10 توسط kamranjon.)
در دل هر شکست بذر پیروزی نهفته است, آن
را بیابید و از آن مراقبت کنید تا نهال پیروزی سبز شود.
To Wounds From One[font=Arial][/font]
ارسالها: 309
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
14
تشکر: 0
59 تشکر در 2 ارسال
2011-05-14 ساعت 17:30
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-05-14 ساعت 17:40 توسط kamranjon.)
امید , ایمان , اطمینان
یادت باشد هیچ مشكلی اینقدر بزرگ و باارزش نیست كه به
خاطرش خودت را از درون و بیرون نابود كنی, زیرا خدا همیشه
از مشكل تو بزرگ تر است.
خدایی كه وعده داده صدایم كنید تا جوابتان را بدهم, هرگز ناله
بندگان خود را بی پاسخ نمی گذارد و خوب می داند كه چگونه
مسایل را به نفع بنده اش حل كند. حتی اگر زمین و آسمان پشت
به پشت هم بدهند و هرلحظه مانعی تازه ایجاد نمایند.
اطمینان:
روزی اهل روستا تصمیم گرفتند برای بارش باران دعا كند.
در روز مقرر همه گرد هم آمدند و فقط یك پسر بچه همراه خود چتر آورده بود. به این می گویند اطمینان!
ایمان:
ایمان هم چون كودكی یك ساله است, كه وقتی شما اورا به هوا می اندازید, می خندد...
چون می داند كه شما اورا خواهید گرفت.
امید:
هرشب به رختخواب می رویم, بدون هیچ تضمینی برای اینكه فردا صبح ازخواب بیدار شویم...
با این وجود كلی برنامه ریزی برای روز آینده داریم...
اطمینان كنید, به خداوند ایمان داشته باشید و هیچ وقت امید خودرا از دست ندهید.
To Wounds From One[font=Arial][/font]
ارسالها: 309
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
14
تشکر: 0
59 تشکر در 2 ارسال
2011-05-14 ساعت 17:43
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-05-14 ساعت 17:47 توسط kamranjon.)
تغییر جملات منفی به مثبت
كلمه ها, عقاید شكل گرفته و افكاربیان شده هستند. به عبارت ساده
آنچه می گویی فكری است كه بیان می شود. كلمه ها و اندیشه ها
دارای امواجی نیرومند هستند كه به زندگی و امورمان شكل
میدهند.
ما وشما به طورحتم می توانیم استفاده از كلمه ها و اصطلاح های
مثبت را در سطح جامعه گسترش داده و انرژی مثبت را بین همه
پخش كنیم. فكر می كنید چرا پیامبر( ص ) می فرمایند: " فرزندان
خود را با نام های نیك خطاب كنید "
امروزه ثابت شده كه كلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص می
فرستد و اورا به سمت منفی و بیماری سوق می دهد! به طور
مثال وقتی به ما می گویند (( خسته نباشی )) دراصل خستگی را به
یاد ما می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می كنیم ( باخودتان
امتحان كنید ) امااگر به جای آن از یك عبارت مثبت استفاده شود
نه تنها نیروی از دست رفته , ترمیم و خستگی جسم را از بین می
برد بلكه نیروی مثبت و سازنده ای را به افراد هدیه می دهیم.
مثال :
به جای پدرم درآمد ; بگویم: خیلی راحت نبود
به جای خسته نباشید ; بگوییم: خداقوت
به جای دستت درد نكنه ; بگوییم: ممنون از محبتت, سلامت باشی
به جای ببخشید مزاحمتون شدم; بگوییم:
از اینكه وقت خود را دراختیار من گذاشتید متشكرم
به جای لعنت بر پدر كسی كه اینجا آشغال بریزد ; بگوییم:
رحمت بر پدر كسی كه اینجا آشغال نمی ریزد
به جای گرفتارم ; بگوییم: درفرصت مناسب باشما خواهم بود
به جای دروغ نگو ; بگوییم: راست میگی؟ راستی؟
به جای خدا بد نده ; بگوییم: خدا سلامتی بده
به جای قابل نداره ; بگوییم: هدیه برای شما
به جای شكست خورده; بگوییم: باتجربه
به جای مگه مشكل داری؟ ; بگوییم: مگه مسئله ای داری؟
به جای فقیر هستم ; بگوییم: ثروت كمی دارم
به جای بد نیستم ; بگوییم: خوب هستم
به جای به درد من نمی خورد; بگوییم : مناسب من نیست
به جای مشكل دارم ; بگوییم : مسئله دارم
به جای جانم به لبم رسید ; بگوییم : چندان هم راحت نبود
به جای فراموش نكنی ; بگوییم : یادت باشه
به جای داد نزن ; بگوییم : آرام باش
به جای من مریض و غمگین نیستم ; بگوییم :
من سالم و با نشاط هستم
به جای غم آخرت باشد ; بگوییم: شما را در شادی ها ببینم
شماهم می توانید به این لیست مواردی رو اضافه كرده و برای
دیگران بفرستید. وقتی بعد از مدتی همدیگر را می بینیم, به جای
توجه كردن به نقاط ضعف همدیگرونام بردن از آنها مثل:
"چقدر چاق شدی؟" , "چقدر لاغر شدی؟" , "چقدر خسته به نظر
می آیی؟ " , "چرا موهات رو اینقدر كوتاه كردی؟ " , "
چراتوهمی؟" , "چرا رنگت پریده؟ " , "چرا تلفن نكردی؟ " , "
چرا حال منو نپرسیدی؟" و...
بهتر است بگوییم: " سلام به روی ماهت" , " چقدرخوشحال شدم
تو را دیدم " , و... عبارات دیگری كه نه تنها بیانگر نقاط ضعف
طرف مقابل نیست بلكه نوعی اعتماد به نفس را به مخاطبمان
القاء می كند. البته اگر اصراری نداشته باشیم كه حتما درباره ی
همدیگراظهارنظر كنیم, وگرنه می شود كه درباره ی موضوعات
مشترك, البته در محوریت مثبت باهم صحبت كنیم.
To Wounds From One[font=Arial][/font]
ارسالها: 309
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
14
تشکر: 0
59 تشکر در 2 ارسال
*** هر کجا هستم باشم , آسمان مال من است , پنجره , فکر , هوا , عشق , زمین مال من است ***
To Wounds From One[font=Arial][/font]
ارسالها: 309
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
14
تشکر: 0
59 تشکر در 2 ارسال
اسرار شخص حال زندانیان را دارند که چون رها شوند تسلط بر آنها غیر ممکن است. (شو بنهاور)
*******************
راز چیزی است که بقای آن در محافظت است و هلاک آن در افشا
(مرز بان نامه)
******************
یادگیری در کودک نورس مانند نوشتن روی سنگ است و در انسان بزرگسال مانند نوشتن بر آب. (پیامبر اکرم(ص))
*****************
حقیقت چون روغن بادام است،همیشه به خورد دیگران می دهیم بدون اینکه میل داشته باشیم قطره ای خودمان بخوریم.(سقراط)
*****************
بیشتر کسانی موفق شده اند که کمتر تعریف شنیده اند.
(امیل زولا)
****************
دیگران را به هر میزان گرامی بداریم به همان اندازه بر ما ارزش می گذارند. (ارد بزرگ)
****************
اگر دیگران را با زیباترین منش ها و صفات بخوانیم چیزی از ارزش ما نمی کاهد بلکه او را دلگرم ساخته ایم آنگونه باشد که ما می گوییم.
(ارد بزرگ)
***************
برای اراضی کشورم هیچ وقت گفتگو نمیکنم بلکه آن را با قدرت فرزندان کشورم به دست می آورم. (نادر شاه افشار)
***************
مغرور بودن به دانش خود،بدترین نوع جهالت است.
(جرجی تایلر)
To Wounds From One[font=Arial][/font]
ارسالها: 309
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
14
تشکر: 0
59 تشکر در 2 ارسال
زندگی مثل چای است
گروهى از فارغالتحصیلان قدیمى یک دانشگاه که همگى در حرفه خود آدمهاى موفقى شده بودند، با همدیگر به ملاقات یکى از استادان قدیمى خود رفتند. پس از خوش و بش اولیه، هر کدام از آنها در مورد کار خود توضیح میداد و همگى از استرس زیاد در کار و زندگى شکایت میکردند.
استاد به آشپزخانه رفت و با یک کترى بزرگ چاى و انواع و اقسام فنجانهاى جوراجور، از پلاستیکى و بلور و کریستال گرفته تا سفالى و چینى و کاغذى (یکبار مصرف) بازگشت و مهمانانش را به چاى دعوت کرد و از آنها خواست که خودشان زحمت چاى ریختن براى خودشان را بکشند.
پس از آن که تمام دانشجویان قدیمى استاد براى خودشان چاى ریختند و صحبتها از سر گرفته شد، استاد گفت: «اگر توجه کرده باشید، تمام فنجانهاى قشنگ و گرانقیمت برداشته شده و فنجانهاى دم دستى و ارزانقیمت، داخل سینى برجاى ماندهاند. شما هر کدام بهترین چیزها را براى خودتان میخواهید و این از نظر شما امرى کاملاً طبیعى است، امّا منشاء مشکلات و استرسهاى شما هم همین است.
مطمئن باشید که فنجان به خودى خود تاثیرى بر کیفیت چاى ندارد. بلکه برعکس، در بعضى موارد یک فنجان گرانقیمت و لوکس ممکن است کیفیت چایى که در آن است را از دید ما پنهان کند.
چیزى که همه شما واقعاً مىخواستید یک چاى خوش عطر و خوش طعم بود، نه فنجان. امّا شما ناخودآگاه به سراغ بهترین فنجانها رفتید و سپس به فنجانهاى یکدیگر نگاه مىکردید.
زندگى هم مثل همین چاى است. کار، خانه، ماشین، پول، موقعیت اجتماعى و .... در حکم فنجانها هستند. مورد مصرف آنها، نگهدارى و دربرگرفتن زندگى است. نوع فنجانی که ما داشته باشیم، نه کیفیت چاى را مشخص میکند و نه آن را تغییر میدهد. امّا ما گاهى با صرفاً تمرکز بر روى فنجان، از چایى که خداوند براى ما در طبیعت فراهم کرده است لذت نمیبریم.
خداوند چاى را به ما ارزانى داشته نه فنجان را. از چایتان لذت ببرید. خوشحال بودن البته به معنى این که همه چیز عالى و کامل است نیست. بلکه بدین معنى است که شما تصمیم گرفتهاید آن سوى عیب و نقصها را هم ببینید.»
در آرامش زندگى کنید، آرامش هم درون شما زندگى خواهد کرد.
To Wounds From One[font=Arial][/font]
ارسالها: 24
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2011
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
امروز روز مادر و روز زن در ایران است میخواستم این روز رو به همه بانوان مدیر مهاجر سرا مثل laili, hasti_banoo,SH!M و باقی خانم های مدیر که نمیشناسم و همه بانوان عضو مهاجر سرا تبریک بگم امیدوارم همگی هر کجا که هستند آرامش داشته باشند و از زندگیشون لذت ببرند .
ارسالها: 309
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
14
تشکر: 0
59 تشکر در 2 ارسال
2011-06-02 ساعت 08:56
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-06-02 ساعت 08:57 توسط kamranjon.)
سعید سهیلی-مجله موفقیت شماره 207
تاثير اخلاق در موفقيت -نيكبين، نيكگو و نيككردار
تاثير اخلاق در موفقيت
نيكبين، نيكگو و نيككردار
زبانِ سرخ و سرِ سبز
گفتهاند كه زبان هر صبح و عصر به ساير اعضاي بدن ميگويد: «چگونهايد؟» اعضاي بدن ميگويند: «خوبيم، اگر تو بگذاري!»
در دو مقاله قبلی ابتدا با مثالها و شواهد متعدد دیدیم که گفتار ما تا چه اندازه میتواند در رقم زدن نتیجه اقدامات ما موثر باشد. موفقیت تنها در بُعد شغلی در نظر گرفته نمیشود، هر کسي خانواده، دوستان، همکاران، همسایهها و به طور کلی شبکهای از روابط اجتماعی دارد و زبان گفتار ما در شکلگیری و بازدهی هر یک از این روابط نقش تعیینکنندهای را ایفا میکند و موفق بودن در این مجموعه گسترده از روابط، تنها بخش کوچکی از موفقیت در بعدی بسیار گستردهتر است که انتظارمان را میکشد: موفقیت حقیقی و ابدی.
صحبت از قانون «جلب منفعت و دفع ضرر» کردیم و این که موفقترین افراد کسانی هستند که به این قانون از مجرای «عقل» و «تدبیر» عمل میکنند. گفتیم که نیکگو بودن یا بدگو بودن ما ریشه در «نیت» ما دارد و این که در شرایط سختی و فشار، آن چه که به طور غیرارادی از ما بروز میکند همان عادتهای ماست که اگر بتوانیم با تمرین و تلقین بهتدریج نیتمان را به سمت خیر و خیرخواهی ببریم امید است که عادتمان شود، تا جایی که از عمل و حرف و حتی نگاهمان جز نیکی و محبت بروز نکند.
در كتابی خواندم که ارزش حقیقی هر عملی بستگی به نیتی دارد که در پس آن عمل نهفته است این درست است که نحوه گفتار ما و این که دیگران چه برداشتی از کلمات جاری شده بر زبان ما میکنند، اهمیت دارد، اما مهمتر این است که سرچشمه این گفتارها زلال و پاک باشد. این سرچشمه هم چیزی جز درون خودمان نیست و زلال کردن آن هم از طریق پاکسازی نیتمان است. مطلبی را که در ادامه میآید قبلا هم در شمارههای دیگری از مجموعه مقالات تاثیر اخلاق در موفقیت به نقل از کتابی که خوانده بودم یادداشت کرده بودم، ولی آنقدر دلنشین است که دلم نیامد در اینجا تکرارش نکنم، شاید که این تکرار تاثیری مثبت در تغییر الگوی رفتاریمان داشته باشد: «انسان بايد وجودش مانند انگبين شيرين باشد تا هميشه خيرش به ديگران برسد. همان طور كه انگبين از شيريني اشباع شده است، انسان هم بايد آنقدر خوبي و نيكي در خودش حل كند تا وجودش مانند انگبين از نيكي اشباع شود. اصولا اگر انسان خوب باشد و خيرش به ديگران برسد، يعني نيكبين، نيكگو و نيككردار باشد، اول، خيرش به خودش ميرسد، يعني هميشه خوشحال است، بعدا، فايدهاش به مردم سرايت ميكند.»
آن «تعجیلی» که در شماره قبل صحبتش را کرده بودیم، همان چیزی است که فرصت فکر کردن و درست تصمیم گرفتن را از ما میگیرد. متاسفانه این عجله، بخشی از وجود ماست که اگر به حال خود واگذاشته شود بیهیچ رودربایستی خواستههایش را یکبهیک و بیدرنگ جامه عمل میپوشاند.
همین بخش است که پیش از آن که فرصت داشته باشیم به نفع و ضرر عملکردمان فکر کنیم، مصرانه و البته با کلامی از سر دلسوزی به ما میگوید: «به او مهلت نده و در جا جوابش را بده»، «این یعنی دفاع از حق»، «اگر الان حالش را نگیری بعدا دیگر نمیتوانی جمع و جورش کنی»، «وظیفهاش است که کار تو را راه بیندازد، تشکر چه معنی دارد؟»، «خودش که عقلش نمیرسد، تو هم که این همه تجربه داری، اگر تو نگویی پس چه کسی ایرادش را به او بگوید؟»، «تعارف را بگذار به کنار، رک و راست و بیپرده حرفت را بگو، اگر جنبه نداشت و ناراحت شد دیگر مشکل خودش است» و بعضی مواقع هم بسته به مورد، از در دیگر درمیآید که «ریشت گرو فلانی است، باید حسابی دمش را ببینی»، «چند وقت دیگر سر و کارت با این آدم میافتد، پس بهتر است از همین الان حق و حساب دادن و شیرینزبانی کردن را شروع کنی که بعد که کارت به دستش افتاد برای تو سفارشی کار بکند.»، «اگر میخواهی از همسطحهای خودت یک سر و گردن بالاتر بشوی باید حسابی از زبانت مایه بگذاری» و...
آیا تا به حال حداقل یکی از این جملات بالا را از درون خود نشنیدهایم؟
اگر تصمیم گرفتهایم که نیتمان را مورد بررسی قرار بدهیم و هر بار مختصری تغییر در جهت مثبت در آن ایجاد کنیم، آیا نیاز به چند لحظهای تامل و اندکی صبوری نداریم؟ اکثر ما اول تیر را از زبانمان رها میکنیم و بعد کاسه چه کنم به دست میگیریم که این ویرانه را چطور دوباره آباد کنیم؟
در واقع يك سوال کاربردی که مطرح میشود این است: چگونه میتوان سرچشمه را زلال کرد یا به عبارتی وجود را از انگبین اشباع کرد و یا به زبان سادهتر، نیت را درست کرد تا در نتیجه آن از کلاممان جز نیکی صادر نشود؟
یک راهکار عملی این است که قبل از انجام هر کاریــ که در اینجا به طور خاص منظورمان راندن سخن بر زبان است- برای حداقل چند لحظه با خودمان فکر کنیم که «قصد و نیتم از گفتن این کلمات و جملات چیست؟»، «بیان این مطالب چه فایدهای برای من دارد؟» «آیا با گفتن این مطالب حقی را از کسی پایمال نمیکنم (با غیبت کردن، تحقیر دیگران، انتقاد کردن در لباس پند و اندرز، دل شکستن، گله کردن، توهین کردن و...)؟» برای سنجش نیت هم یک معیار صحیح لازم است تا نیتمان را با آن مقایسه کنیم، در واقع این که «نیتم چیست؟» یک مطلب است و کمک به «شناختن» خودمان میکند و این که «نیتم چه باید باشد؟» مطلبی دیگر است و کمک به «اصلاح» وجودمان میکند. هرچه نیتمان به آن معیار صحیح نزدیکتر بود، یعنی که خالصتر است و همان است که وجودمان را مانند انگبین میکند.
به نظر شما این معیار چیست؟ آنطور که عقلای هر دوران عنوان کردهاند نیت و گفتار و رفتار ما باید بر پایه وجدان بیدار انسانی و رعایت حقوق خود و دیگران و حفظ آسایش و نظم در اجتماع باشد. به این ترتیب وقتی که مثلا میخواهیم گوشه و کنایهای به کسی بزنیم، اگر نیتمان را با معیار فوق بسنجیم خودبهخود دست نگه میداریم و کمی تامل میکنیم و همین میشود تغییر رفتار در جهت مثبت که خودش یک موفقیت است.
این قسمت مربوط به نیتمان بود که به اصطلاح امروزیها پروژهای بلندمدت است و باید برایش زمان گذاشت و انتظار نداشت که از همین فردا اصلاح شود.
و اما همانطور که در گذشته هم اشاره شده بود قرار نیست تصور شود فردی که خوشنیت و نیکگو است، باید سادهلوحانه به همه بله و چشم بگوید و همه را تایید کند و مخالف میل هیچ کسي هم حرفی نزند. این تصور به کلی اشتباه است.
سعدی رحمتالله علیه این مطلب را به زیبایی بیان میکند:
«خشم بیش از حد وحشت آرد و لطف بیوقت هیبت ببرد، نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی به هم در به است چو فاصد که جراح و مرهم نه اسـت
درشتــــی نگیرد خردمند پیـش نه سستی که ناقص کند قدر خویش
نه مـر خویشـتن را فزونی نهـــد نه یـکبـار تـن در مذلــت دهـــد»
چه کنیم که در عین داشتن نیت نیک و انگبین شدن وجودمان، گفتارمان متعادل باشد، نه بیزبان و کمرو که حتی حق خودمان را هم نتوانیم بگیریم، نه پرسر و زبان که مهلت دفاع از حق به دیگران ندهیم. نه متملق و چاپلوس که شخصیت خودمان را به زیر دست و پای دیگران بیندازیم، نه تند زبان و تندخو که همه را از شمشیر زبانمان فراری دهیم.
برای این منظور به ابزار و وسایلی احتیاج داریم که بتوانیم بروزات خارجی گفتارمان را به تعادل برسانیم. در واقع به نیرویی کمکی برای همکاری و همراهی با نیت نیکمان نیاز داریم تا به تدریج عادتمان بشود که جلوی نافرمانیهای زبانمان را بگیریم و زبان و نیتمان همسو بشوند بدون اینکه حقی از خود و دیگران پایمال شود. اما این ابزار را باید در کجا جستوجو کرد؟ هیچ کجا بهتر از وجود خودمان نیست. در وجود خود ما همه نوع ابزار به ودیعه گذاشته شده که البته میتوان از آنها استفاده مثبت کرد و یا منفی. درست مثل چاقو که اگر در دست جراحی حاذق باشد میتواند جان عده زیادی را نجات بدهد و اگر در دست مجرمی بدنهاد باشد میتواند...
در مقاله قبلی به دو ابزار «عقل» و «تدبیر» اشاره کردیم و در اینجا دو ابزار دیگر را هم به آنها اضافه میکنیم: «شجاعت» و «خویشتنداری».
منشا این چهار ابزار یا چهار قوه چیست؟ هر چهار قوه منشا در بعد روحی ما دارند. شجاعت، حالت تعادلی است از قوه غضب، خویشتنداری چهره متعادل قوه شهوت است و تدبیر متعادلشده قوه وهم و خیال. و هر یک از اینها هم در صورتی که با عقل مهار شوند، به صورت متعادل بروز میکنند. عقل هم در وجود ما جايگاه درك حقيقت واقعی هر چيز و محل تشخيص بين خير و شر، نفع و ضرر و... است. (در مورد نحوه عملكرد اين چهار قوه، افراط و تفريطهاي آنها و نقش آنها در اخلاق در مقالات بعدي به طور مفصل توضيح داده خواهد شد.)
حالا سوال این است که چطور میشود از این چهار قوه در جهت نیکگویی و مهار زبان استفاده کرد؟ در ادامه، یک سناریو را در چند پرده مختلف بررسی میکنیم و به این ترتیب به خاصیت و تاثیر متقابل این چهار قوه پی خواهیم برد:
آقای X و آقای Y هر دو یک محل، کاری خدماتی انجام میدهند و در ازای هر سرویسی که ارايه میدهند درصدی به عنوان حقالزحمه دریافت میکنند. در ماه گذشته مبلغی از حقالزحمه آقای X به اشتباه وارد حساب آقای Y شده است و آقای Y هم از موضوع بیخبر است. عکسالعمل آقای X میتواند هر یک از موارد زیر باشد:
*استفاده از قوه غضب بدون استفاده از سه قوه دیگر: آقای X بیهیچ مقدمهای به سراغ آقای Y میرود، یقهاش را میگیرد و محکم با سرش میکوبد به صورت آقای Y! در ضمن چند بد و بیراه هم به او میگوید!
*استفاده از قوه شهوت بدون استفاده از سه قوه دیگر: آقای X با خود میگوید: «ولش کن، حالا درآمد من یک مقدار کمتر یک مقدار بیشتر، بیخیال» و درنتیجه هیچ چیز به آقای Y نمیگوید.
*استفاده از قوه وهم و خیال بدون استفاده از سه قوه دیگر: آقای X بدون این که مستقیما مشکلش را با آقای Y مطرح کند، از هر فرصتی برای گوشه و کنایه زدن به او و همینطور بدگویی کردن پشت سر او و خراب كردن نگاه دیگران نسبت به او استفاده میکند.
*استفاده از عقل در جهت ایجاد تعادل در سه قوه دیگر: آقای X بدبینانه به موضوع نگاه نمیکند، وظیفه دارد که به دنبال احقاق حقش باشد، بنابراین بدون هیچ ترسی به سراغ آقای Y میرود تا مسئله را با او مطرح کند، با تدبیر سعی میکند کلماتی را انتخاب کند که موضوع را به صورت معقولی عنوان کند و در نهایت با خویشتنداری مراقب است تا از کوره در نرود و حرمتی شکسته نشود.
امید است با به خاطر سپردن این مطالب، حداقل تغییری که در رفتارمان ایجاد میشود این باشد که خودمان اولین شنونده کلماتی باشیم که بر زبانمان جاری میشود. به این ترتیب شاید شوک حاصل از دیدن نحوه گفتارمان بهترین انگیزه برای تغییر رفتارمان باشد. موفق باشید.
To Wounds From One[font=Arial][/font]
ارسالها: 358
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Apr 2010
رتبه:
31
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-06-02 ساعت 10:45
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-06-02 ساعت 10:46 توسط wushu kung fu.)
ارزش لحظه های گران بهای زندگی فقط با گذشت زمان معلوم میشود
---------------------------------------------------------------------------------
باید صادقانه خندید
یه تصمیم یه هدف یا شکست یا پیروزی .... در جاده ی موفقیت دور زدن ممنوع
ارسالها: 309
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
14
تشکر: 0
59 تشکر در 2 ارسال
حقایقی زیبا و آموزنده در مورد زندگی
At least 5 people in this world love you so much they would die for you
حداقل پنج نفر در این دنیا هستند که به حدی تو را دوست دارند، که حاضرند برایت بمیرند.
At least 15 people in this world love you, in some way
حداقل پانزده نفر در این دنیا هستند که تو را به یک نحوی دوست دارند
The only reason anyone would ever hate you, is because they want to be just like you
تنها دلیلی که باعث میشود یک نفر از تو متنفر باشد، اینست که میخواهد دقیقاً مثل تو باشد
A smile from you, can bring happiness to anyone, even if they don’t like you
یک لبخند از طرف تو میتواند موجب شادی کسی شود
حتی کسانی که ممکن است تو را نشناسند
Every night, SOMEONE thinks about you before he/ she goes to sleep
هر شب، یک نفر قبل از اینکه به خواب برود به تو فکر میکند
You are special and unique, in your own way
تو در نوع خود استثنایی و بینظیر هستی
Someone that you don’t know even exists, loves you
یک نفر تو را دوست دارد، که حتی از وجودش بیاطلاع هستی
When you make the biggest mistake ever, something good comes from it
وقتی بزرگترین اشتباهات زندگیت را انجام میدهی ممکن است منجر به اتفاق خوبی شود
When you think the world has turned it’s back on you, take a look
you most likely turned your back on the world
وقتی خیال میکنی که دنیا به تو پشت کرده، کمی فکر کن،
شاید این تو هستی که پشت به دنیا کردهای
Always tell someone how you feel about them
you will feel much better when they know
همیشه احساست را نسبت به دیگران برای آنها بیان کن،
وقتی آنها از احساست نسبت به خود آگاه میشوند احساس بهتری خواهی داشت
If you have great friends, take the time to let them know that they are great
وقتی دوستان فوقالعادهای داشتی به آنها فرصت بده تا متوجه شوند که فوقالعاده هستند
To Wounds From One[font=Arial][/font]
ارسالها: 21
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: May 2011
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.
او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
او لبخندی زد و گفت:
وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید،
پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید ...
زندگی یعنی بخند، هر چند که غمگینی
ببخش، هر چند که مسکینی
فراموش کن، هر چند که دلگیری
این گونه بودن زیباست، هر چند که آسان نیست.
ارسالها: 21
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: May 2011
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
تعمير و نگهداري از كاخ سفيد بصورت يك مناقصه مطرح شد.
يك پيمانكار آمريكايي، يك مكزيكي و يك ايراني در اين مناقصه شركت كردند.
پيمانكار آمريكايي پس از بازديد محل و بررسي هزينه ها مبلغ پيشنهادي خود را 9000 دلار اعلام كرد.
مسؤل كاخ سفيد دليل قيمت گذاري اش را پرسيد و وي در پاسخ گفت:
4000 دلار بابت تهيه مواد اوليه + 4000 دلار بابت هزينه هاي كارگران و ... + 1000 دلار استفاده بنده.
پيمانكار مكزيكي هم پس از بازديد محل و بررسي هزينه ها مبلغ پيشنهادي خود را 7000 دلار اعلام كرد.
3000 دلار بابت تهيه مواد اوليه + 300 دلار بابت هزينه هاي كارگران و ... + 100 دلار استفاده بنده.
..
..
..
..
..
..
..
..
..
اما نوبت به پيمانكار ايراني كه رسيد بدون محاسبه و بازديد از محل به سمت مسؤل كاح سفيد رفت
و در گوشش گفت: قيمت پيشنهادي من 27000 دلار است!!!
مسؤل كاخ سفيد با عصبانيت گفت: تو ديوانه شدي، چرا 27000 دلار؟!!!!!
پيمانكار ايراني در كمال خونسردي در گوشش گفت: آرام باش ...
10000 دلار براي تو ...... و 10000 براي من ....... و انجام كار هم با پيمانكار مكزيكي.
و پيمانكار ايراني در مناقصه پيروز شد !!!!
زندگی یعنی بخند، هر چند که غمگینی
ببخش، هر چند که مسکینی
فراموش کن، هر چند که دلگیری
این گونه بودن زیباست، هر چند که آسان نیست.
ارسالها: 358
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Apr 2010
رتبه:
31
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-06-04 ساعت 23:42
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-06-04 ساعت 23:47 توسط wushu kung fu.)
«خدایا، عقیدة مرا از دست عقدهام مصون بدار و به من قدرت تحمل عقیدة مخالف ارزانی کن.»
«خدایا، به من توفیق تلاش در شکست، صبر در نومیدی، رفتن بی همراه، جهاد بی سلاح، کار بی پاداش، فداکاری در سکوت، دین بی دنیا، مذهب بی عوام، عظمت بی نام، خدمت بی نان، ایمان بی ریا، خوبی بی نمود، مناعت بی غرور، عشق بی هوس، تنهایی در انبوه جمعیت، و دوست داشتن، بی آنکه دوست بداند، روزی کن.»
دکتر شریعتی ( مردی که هیچ وقت فراموش نخواهد شد)
دوستان سری هم به این سایت بزنید واقعا داستان های قشنگی داره
http://www.inspirationalstories.com
یه تصمیم یه هدف یا شکست یا پیروزی .... در جاده ی موفقیت دور زدن ممنوع