ارسالها: 309
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
14
تشکر: 0
59 تشکر در 2 ارسال
خدای عزیزم
اون کسی که همین الان مشغول خوندن این متنه،
زیباست (چون دلی زیبا داره)،
درجه یکه (چون تو دوستش داری بهش نظر کرده ای)،
قدرتمند و قوی و استواره (چون تو پشت و پناهش هستی)
و من خیلی دوستش دارم.
خدایا، ازت میخوام کمکش کنی زندگیش سرشار از همه بهترین ها باشه.
خواهش میکنم بهش درجات عالی (دنیائی و اخروی) عطا بفرما
و کاری کن به آنچه چشم امید دوخته (آنگونه که به خیر و صلاحش هست) برسه انشا ا... .
خدایا، در سخت ترین لحظات یاریگرش باش,
تا همیشه بتونه همچون نوری در تاریک ترین و سخت ترین لحظات زندگیش بدرخشه و در ناممکن ترین موقعیتها عاشقانه مهر بورزه.
خداوندا، همیشه و هر لحظه او را در پناه خودت حفظ بفرما،
هروقت بهت احتیاج داشت دستش رو بگیر (حتی اگه خودش یادش رفت بیاد در خونت و ازت کمک بخواد)
و کاری کن این رو با تمام وجود درک کنه که هر آن هنگام که با تو و در کنار تو قدم برمیداره و گنجینه یه توکل به تو رو توی دلش حفظ کرده، همیشه و در همه حال ایمن خواهد بود.
To Wounds From One[font=Arial][/font]
ارسالها: 445
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2011
رتبه:
28
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-08-11 ساعت 15:44
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-11 ساعت 15:47 توسط ابی22.)
زندگی می تواند قسمتی رضایت باشد تا به بهانه آن از زندگی لذت ببریم و قسمتی نارضایتی تا دلیلی برای دگرگونی و شناخت شود. زندگی متوقف نمی شود زیرا تکامل یک مسیر است نه یک هدف. زندگی نیازمند معانی بی انتهایی ست تا به آن زندگی بدهد! ... اسپیگل
موفقیت های بزرگ لازمه اراده ی قوی هستند.!
ارسالها: 309
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
14
تشکر: 0
59 تشکر در 2 ارسال
امروز امروز است
امروز هر چقدر بخندی و هر چقدر عاشق باشی
از محبت دنیا کم نمیشه پس بخند و عاشق باش
امروز هر چقدر دلها را شاد کنی
کسی به تو خورده نمیگیره پس شادی بخش باش
امروز هرچقدر نفس بکشی
جهان با مشکل کمبود اکسیژن رو به رو نمیشه
پس از اعماق وجودت نفس بکش
امروز هر چقدر آرزو کنی چشمه ی آرزوهات خشک نمیشه پس آرزو کن
امروز هر چقدر خدا را صدا کنی خدا خسته نمیشه
پس صدایش کن
او منتظر توست
او منتظر آرزوهایت
خنده هایت
گریه هایت
ستاره شمردن هایت
و عاشق بودن هایت است
امروز امروز است
To Wounds From One[font=Arial][/font]
ارسالها: 445
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2011
رتبه:
28
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
1- بعضي از مردم به خاطر گذشتهشان، تحصيلاتشان و... موفق نيستند.
هيچ كس نميتواند موفق باشد مگر بخواهد و سپس براي بدست آوردنش بكوشد.
2- افراد موفق اشتباه نميكنند.
آنها هم مثل ما اشتباه ميكنند فقط اشتباهشان را تكرار نميكنند.
3- براي موفق شدن بايد 60 (70، 80، 90 و...) ساعت در هفته كار كرد.
موفقيت به «زياد» انجام دادن كاري ربط ندارد، بلكه بيشتر به «درست» انجام دادن آن ربط دارد.
4- فقط اگر قواعد خاصي را اجرا كنيم موفق ميشويم.
چه كسي قواعد را به وجود ميآورد؟ موقعيتها متفاوتند. گاهي لازم است از قواعد خاصي پيروي كنيم و گاهي نيز بايد قواعد ساخته خودمان را بكار بنديم.
5- اگر كمك بگيريم، اين ديگر موفقيت نيست.
موفقيت به ندرت در تنهايي رخ ميدهد. آنهايي را كه به موفق شدن تو كمك ميكنند، شناسايي كن. تعدادشان كم نيست.
6- بايد خيلي شانس بياوريم تا موفق شويم.
بله، كمي بايد شانس آورد اما بيشتر به كار سخت، دانش و جديت احتياج است.
7- فقط اگر زياد پول درآوريم موفقيم.
پول يكي از نتايج موفقيت است، اما ضامن آن نيست.
8- بايد همه بدانند كه ما موفق هستيم.
شايد با بدست آوردن پول و شهرت بيشتر، افراد بيشتري از كارتان باخبر شوند. اما، حتي اگر شما تنها كسي باشيد كه از اين موضوع باخبريد، هنوز آدم موفقي هستيد.
9- موفقيت، يك هدف است.
موفقيت بعد از رسيدن به اهداف بدست ميآيد. وقتي ميگويي «ميخواهم آدم موفقي شوم» از شما سوال ميكنند: «در چه چيزي؟»
10- به محض اينكه موفق شويم، گرفتاريها هم تمام ميشوند.
شايد فرد موفقي باشي، اما خدا كه نيستي. پستي و بلنديها در پيشاند. از موفقيت امروزت لذت ببر، فردا روز ديگري است.
موفقیت های بزرگ لازمه اراده ی قوی هستند.!
ارسالها: 445
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2011
رتبه:
28
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
معیار واقعی بودن تصمیم، آن است که دست به عمل بزنیم. آنتونی رابینز
هر واقعه ای در آغاز به صورت رویا است. کارل سندبرگ
برای شروع باید باور داشته باشی که میتوانی، سپس با اشتیاق شروع کنی. مارک فیشر
موفقیت های بزرگ لازمه اراده ی قوی هستند.!
ارسالها: 309
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
14
تشکر: 0
59 تشکر در 2 ارسال
قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید .کاغذ را گرفت.روی کاغذ نوشته بود" لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین " . ۱۰ دلار همراه کاغذ بود.قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت .سگ هم کیسه راگرفت و رفت . قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و بدنبال سگ راه افتاد . سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید . با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و بعد از خیابان رد شد.قصاب به دنبالش راه افتاد. سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد .قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند . اتوبوس امد, سگ جلوی اتوبوس امد و شماره انرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت .صبر کرد تا اتوبوس بعدی امد دوباره شماره انرا چک کرد اتوبوس درست بود سوار شد.قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد. اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود وسگ منظره بیرون را تماشا می کرد .پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد .اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد.قصاب هم به دنبالش. سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید .گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید .اینکار را بازم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد. سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت. مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ و کرد.قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد :چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است .این باهوش ترین سگی هست که من تا بحال دیدم. مرد نگاهی به قصاب کرد و گقت:تو به این میگی باهوش ؟این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه !!! نتیجه اخلاقی : اول اینکه مردم هرگز از چیزهایی که دارند راضی نخواهند بود. و دوم اینکه چیزی که شما آنرا بی ارزش می دانید بطور قطع برای کسانی دیگر ارزشمند و غنیمت است . سوم اینکه بدانیم دنیا پر از این تناقضات است. پس سعی کنیم ارزش واقعی هر چیزی را درک کنیم و مهمتر اینکه قدر داشته های مان را بدانیم
To Wounds From One[font=Arial][/font]
ارسالها: 309
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
14
تشکر: 0
59 تشکر در 2 ارسال
هر زمان شايعه اي راشنيديم و يا خواستيم شايعه اي را تکرار کنيم اول سه پرسش زیر را پاسخ گوییم!
در يونان باستان سقراط به دليل خرد و درايت فراوانش مورد ستايش بود. روزي فيلسوف بزرگي که از آشنايان سقراط بود، با هيجان نزد او آمد و گفت:سقراط ميداني راجع به يکي ازشاگردانت چه شنيده ام؟
سقراط پاسخ داد: "لحظه اي صبر کن. قبل از اينکه به من چيزي بگويي از تومي خواهم آزمون کوچکي را که نامش سه پرسش است پاسخ دهي. "مرد پرسيد:سه پرسش؟"
سقراط گفت: بله درست است. قبل از اينکه راجع به شاگردم بامن صحبت کني، لحظه اي آنچه را که قصدگفتنش را داري امتحان کنيم.
اولين پرسش حقيقت است. کاملا مطمئني که آنچه را که مي خواهي به من بگويي حقيقت دارد؟ مرد جواب داد: "نه، فقط در موردش شنيده ام."
سقراط گفت: "بسيار خوب، پس واقعا نميداني که خبردرست است يا نادرست."
حالا بيا پرسش دوم را بگويم، "پرسش خوبي" آنچه را که در موردشاگردم مي خواهي به من بگويي خبرخوبي است؟ "مردپاسخ داد: "نه،برعکس…" سقراط ادامه داد: "پس مي خواهي خبري بد در مورد شاگردم که حتي درموردآن مطمئن هم نيستي بگويي؟" مردکمي دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.
سقراط ادامه داد: "و اما پرسش سوم سودمند بودن است. آن چه را که مي خواهي در مورد شاگردم به من بگويي برايم سودمند است؟" مرد پاسخ داد: "نه،واقعا…"
سقراط نتيجه گيري کرد: "اگر مي خواهي به من چيزي رابگويي که نه حقيقت دارد و نه خوب است و نه حتي سودمند است پس چرا اصلا آن رابه من مي گويي؟!"
به امید پایبندی به این پند سقراط
To Wounds From One[font=Arial][/font]
ارسالها: 356
موضوعها: 15
تاریخ عضویت: Nov 2010
رتبه:
23
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
وسعت دنیای هرکس به اندازه ی وسعت اندیشه اوست...
ناشناس
بیاین اندیشمونو وسعت بدیم...به باورای هم احترام بذاریم...با تفکرات مختلف اشنا شیم..بیاین به هم نپریم...بیاین مهربون باشیم...بیاین ادم باشیم!!!!
ارسالها: 358
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Apr 2010
رتبه:
31
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
اگر امروز خواستی و نتوانستی که معذوری... ولی اگر روزی توانستی و نخواستی، منتظر روزی باش که بخواهی و نتوانی.
نیچه
شجاعت، نترسیدن نیست؛
ترسیدن است و بر ترس خویش آگاهانه غلبه کردن است
بسیاری از مردم مانند واگن های قطارند . آنها با اراده خود نمی توانند کاری را انجام دهند باید به کار کشانده شوند فقط عده کمی مانند لکوموتیو هستند که هم قادرند با اراده و اختیار خود کار کنند و هم دیگران را به کار وادارنمایند.
زندگي، قصهی مرد يخ فروشي است که ازاو پرسيدند:فروختي؟ گفت:نخريدند، تمام شد.
مردی در صحرا راه گم کرد. هنگامی که مرگ نزدیک شد. ناگهان یک کلبه متروکه را پیش رو دید. وی در سایه دیوار کلبه که نزدیک بود فرو بریزد . استراحت کرد و از افتاب و گرمای سوزنده ان نجات یافت. به اطاف خود نگاه کرد و چاهی را دید. وی نزدیک چاه شد و سعی کرد با استفاده از تلمبه زنگ زده از چاه اب بکشد اما مایوس شد . چون ابی بیرون نیامد .مرد نا امید به زمین افتاد ناگهان در کنار چاه یک بطری دید گرد و خاک روی بطری را پاک کرد و متوجه شد که رو ی ان یادداشتی نوشته شده است. دوستان عزیز.اگز میخواهیداز تلمبه استفاده کنید باید قبل از هر چیز اب بطری را داخل چاه بریزید پس از انکه اب خوردید.دوباره بطری را پر کنید .وی درب بطری را باز کرد .با انتخاب دشواری رو به رو بود . اگر اب داخل بطری را بخورد زنده میماند و اگر اب را به چاه بریزد ممکن است اب بیشتری از چاه بکشد و یا ممکن است برعکس.ابی به دست نیاورد . اگر چنین وضعی اتفاق می افتاد پشیمانی سودی نداشت. چه باید بکند؟ مرد فکری کرد و تصمیم گرفت اب را داخل چاه بریزد . سپس بی درنگ تلمبه را به کار انداخت .ولی ابی بالا نیامد .وی ناامید نشد و کماکان تلاش میکرد در این موقع چاه به صدا در امد و سپس اب جاری شد.مرد بی درنگ اب را خورد و دوباره بطری را پر کرد . وی به یادداشت روی بطری یک جمله اضافه کرد ..باور کنید اب چاه جاری خواهد شد. . اری . در زندگی همیشه با انتخاب های سختی روبه رو میشویم .ممکن است هنگام اجرای یک طرح جدید درنگ کنیم .اما اگر از ریسک ان هراس نداشته باشیم و شجاعت نشان دهیم حتی میتوانیم کارهای دشوار را انجام دهیم و سرانجام پاداش خوبی بگیریم. خب شما کدوم راه رو انتخاب می کردید اب را درون چاه میریختید یا اب بطری را میخوردید؟
یه تصمیم یه هدف یا شکست یا پیروزی .... در جاده ی موفقیت دور زدن ممنوع
ارسالها: 41
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
زندگی سخت است ولی به آن اعتراف نکن
(نیچه)
خداوند انسان را آزاد آفرید و انسان بندگی را برگزید
ارسالها: 181
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Dec 2010
رتبه:
14
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
در ۶۸ ثانیه به آرزوی خود برسید!بسیاری از سخنرانان موفق به خصوص در حوزه قانون جذب نظیر ایسترهیکس نظریه جالبی دارند. آنها می گویند اگر انسان بتواند فقط ۱۸ ثانیه روی چیزی که واقعاً می خواهد تمرکز کند یک زنگ بزرگ در کائنات به صدا در می آید که توجه کل هستی را به سمت این شخص جلب می کند.
اگر این ۱۸ ثانیه بتواند تا ۶۸ ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند.
اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد.
در نگاه اول شاید این عدد ۶۸ ثانیه خیلی کم و ناچیز به نظر برسد.
۶۸ ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه و بسیاری از افراد می گویند که تمرکز به مدت ۶۸ ثانیه هیچ کاری ندارد!؟
خب آیا شما هم همین طور فکر می کنید؟
بسیار عالی است! امتحان کنید.
خواهید دید که هنوز ۱۸ ثانیه اول رد نشده فکرتان منحرف می شود.
ایده ای جدید بلافاصله از اعماق افکارتان ظاهر می شود و نجواگر درونی تان به سخن در می آید که جدی نگیر و دست از این بازی ها بردار و به مسایل مهم تر زندگی بپرداز و …
ما عادت کرده ایم و در حقیقت عادت داده شده ایم که بدون فکر و بر اساس عادت زندگی کنیم.
ما صبح از خواب بر می خیزیم بدون این که فقط ۶۸ ثانیه برای کارهای روزانه وقت بگذاریم شروع می کنیم به خوردن صبحانه و سر کار رفتن.
بدون اینکه ۶۸ ثانیه مستمر ناقابل برای ارزیابی کارهایمان وقت بگذاریم. اسب سرکش ذهن را به این سو و آن سو می تازانیم تا ظهر شود و ناهاری بخوریم و استراحتی و بعد دوباره کار و سپس شب و دور هم جمع شدن و تلویزیون دیدن و بعد خوابیدن.
هر ساعت ۶۰ دقیقه است و شبانه روز شامل هزار و چهارصد و چهل دقیقه است اما ما خیلی مواقع در این ۱۴۴۰ دقیقه شبانه روزمان نمی توانیم ۶۸ ثانیه روی یک موضوع خاص فکرمان را متمرکز کنیم!!
براستی این فکر پر جست و خیز که نمی تواند ۶۸ ثانیه آرام بگیرد، به چه دردی می خورد؟!
فکر پریشان و ناآرام چیزی جز بی قراری و آشفتگی به همراه ندارد. پیر و جوان و زن و مرد هم نمی شناسد.
فکری که نتواند آرام گیرد و چند لحظه ای روی موضوعی که صاحب فکر صلاح می داند متمرکز شود، مطمئناً به هنگام نیاز و بحران که تمرکز بیشتر لازم است، کارآیی ندارد و فلج می شود.
باید همین الان هر کاری که داریم زمین بگذاریم و به سراغ ذهن ناآرام خود برویم و ۶۸ ثانیه آن را مهار کنیم.
۶۸ ثانیه به شرایطی که الان در آن قرار داریم بیندیشیم.
۶۸ ثانیه بعد به این که واقعا در زندگی چه می خواهیم فکر کنیم.
۶۸ ثانیه بعد به خوشبختی های خودمان بیندیشیم و ۶۸ ثانیه دیگر به این فکر کنیم که چقدر آرام می شویم وقتی روی مسائل زندگی خودمان با آرامش فکر می کنیم.
کائنات بیرون از بدن ما گوش به فرمان ماست تا هر چه را می خواهیم به او ابلاغ کنیم. اما به یک شرط و آن این است که موقع دستور دادن این طرف و آن طرف نپریم.
۶۸ ثانیه یک جا بایستیم و صریح و شفاف بگوییم چه می خواهیم.
آن وقت می بینی که می توانی …
تونل ها نشان می دهند در دل سنگ ها هم میتوان راه ساخت.....
"اینجآ بجز دوری تــو چیزی به مــن نزدیک نیست"
ارسالها: 445
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2011
رتبه:
28
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
درود بر مهاجرسرایی های گل ...
این روزها بدترین و بهترین روزهای زندگی من در حال سپری شدن هستند ...
روزهای بد و روزهای خوب ، همراه با تمامی لحظات خوب و بد با هم ادغام می شوند ... و همدیگر رو خنثی می کنند ...
لحظات بدی که برای من اتفاق می افتد ، نتیجه بد اندیشی و تفکر غلط من از هدف بوده ...
و روزهای خوبی که البته کمتر هم هست ، نتیجه دید روشن و مشورت و تفکر صحیح من بوده ...
با این اوضاع و احوال به آینده مثبت نگاه می کنم و خود را درگیر مسائل غیر مرتبط نمی کنم ... بر روی هدفم تمرکز کرده ام و با همه تلاش و توان به جنگ مشکلات میروم تا بتوانم به هدفم دسترسی داشته باشم ...
--------------------------
این تحولات و اتفاقات ، نتیجه افکار و اندیش های من بوده ....
پس همواره درست بیاندیشیم ، زیرا آینده ما نتیجه اندیشه دیروز ماست ... ( نیازمند دعای دستان پاک )
موفقیت های بزرگ لازمه اراده ی قوی هستند.!
ارسالها: 9
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
با سپاس از تمام دوستانی که نهضت انرژی مثبت رو ادامه میدهند .
در پناه حق باشید .
یکی از حرفه ای های سایت .
ارسالها: 445
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2011
رتبه:
28
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
به گمان من انسان براي موفقيت در زندگاني بايد بتواند در چهار زمينه استاد شود : مناسبات، تداركات، نگرش و رهبري.((جان ماكسول))
بزرگترين كشف عصر ما اين است كه انسانها مي توانند با اصلاح نگرشهاي ذهني خود، زندگاني خويش را اصلاح كنند.((ويليام جيمز))
ملاك موفقيت يا شكست، نگرش است.((جان ماكسول))
موفقیت های بزرگ لازمه اراده ی قوی هستند.!
ارسالها: 722
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
22
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
[/color]به نظر من هر چه را که از صمیم قلب بخواهی بدست می اوری.من از اول زندگی ام تا کنون هر چه که خواسته ام و روی اون زوم کردهام واقعا بدست اورده ام.من مدتی بود در فکر رفتن بودم.کلی زحمت کشیدم تا همسرم که شدیدا مخالف بود راضی کنم.من برای مهاجرت به کانادا با تمامی وجود تلاش میکردم ولی از چند روز قبل از 15 جولای انچنان انرزی مثبت داشتم که باور کنید موقع چک کردن میدونستم که برنده شدیم.حالا هم علیرغم نمره کیس بالا با تمامی وجودم میدانم و باور دارم که ویزایمان را خواهیم گرفت.و این نیروی مثبت من تا لحظه اخر ادامه خواهد داشت.[color=#0000CD]
2012as55XXX
مصاحبه: 27 JUNE
کلیرنس: 8 august پس از 42 روز انتظار بسیار سخت
ورود به امریکا: 3 سپتامبر2012
مقصد:کالیفرنیا/اورنج کانتی