در پی قتل ۲۰ کودک و ۷ بزرگسال در دبستانی در آمریکا توسط جوانی به نام "آدام لانزا"، متاسفانه رسانههای عمومی آمریکا مانند گذشته باز هم روی جزئیات "هیجانی" جنایت (نظیر ساعت قتل عام، مکان مدرسه، نوع تفنگ و مسلسل، ...) تمرکز کردند اما به ریشههای این جنایت نپرداختند.
داروهای آرامش روانی
برای مثال، یکی از نکاتی که رسانهها (شاید به خاطر تبلیغات میلیاردی شرکتهای دارو سازی) به آن اشاره نمیکنند ولی تلویحاً در یک گزارش به آن اشاره شد استفاده "آدام لانزا" از داروهای آرامش روانی psychotropic بوده است که بسیاری معتقدند تمایلات "جنون آمیز" و "خود کشی" را در افراد بالا میبرد. بنا بر یک بلاگ تحقیقاتی در سایت دیلی کوس داروهای آرامش بخش در اکثر قتلهای جنون آمیز دیگر در آمریکا نیز نقش داشته اند ولی هنوز در باره سابقه استفاده این دارو توسط "آدم لانزا" و یا تجویز این داروها به سایر کودکان و نوجوانان آمریکا و اثرات "جنون" آفرین این داروها، مسئولان اداره بهداشت آمریکا پاسخگو نیستند. شاید این سکوت خبری و دولتی به خاطر در آمد سازی هنگفت این داروها برای شرکتها، دکترها و دارو خانهها باشد. پدر و مادرهای کم حوصله و پر کار آمریکایی نیز از این قرصها استقبال میکنند چون جایگزین سر و کله زدن با فرزندان است.
شرکتهای اسلحه سازی
اکنون ۳۰۰ میلیون اسلحه در آمریکا در دست ۴۰ میلیون آمریکایی وجود دارد. شرکتهای اسلحه سازی و انجمن تفنگ داری آمریکا (NRA) با صرف میلیونها دلار و فشارهای سیاسی نقش "مسلسل"ها و اسلحههای خودکار را در جنایات پر قربانی انکار میکنند و جلوی ممنوعیت این اسلحهها را در مجلس گرفته اند.
پدر و مادرهای پرکار، پولساز ولی غایب
رفع مشکلات روحی نوجوانان نیازمند به محبّت، صبر و وقت گذاری دارد. لذا ضلع سوم مثلث جنون و جنایت، محیطهای خالی از محّبت در برخی خانوادههای آمریکایی میباشند که بیشترین وقت خود را برای پولسازی میگذارند. در مورد "آدام لانزا" پدر و مادر او وقتی ۱۰ ساله بود از هم طلاق گرفتند. پدر لانزا از مدیران ارشد بخش مالیاتی شرکت ژنرال الکتریک میباشد. این بدان معناست که برای رسیدن به این مقام بالا او چندان وقتی برای رفع مشکلات روحی آدم لانزا نداشته است و آدام را مادرش پس از جدایی از شوهرش به تنهایی در خانه ۶۰۰۰۰۰ دلاری شان بزرگ میکرده است البته با در آمد سلانه ۲۰۰ هزار دلاری. اما مادر آدام نیز به علت مشغلات مشکلات روحی روانی آدام را به کمک قرصهای آرام بخش حل میکرده است. همان قرصهایی که در موارد زیادی منجر به "جنون" و "خودکشی" میشوند. اما مادر آدام یا این را نمیدانست (وقت مطالعه منابع مستقل را نداشت) یا برایش به اهمیت درامد سازی و شغلش نبود.در مجموعه آنچه رسانههای عمومی پر بیننده آمریکا به آن کمتر اشاره میکنند نوجوانانی بدون الگو و خشمگین میباشند که بیشتر به اسلحه و داروهای شیمیایی و امکانات مادی (کامپیوتر و تلفن و ..) دسترسی دارند تا به پدر و مادری هم صحبت و گوش شنوا.
نکته قابل توجه دیگر پوشش خبری حادثه اخیر اینست که رسانهها از تربیت یا عقاید مذهبی فرد جنایت کار صحبتی نمیکنند در حالیکه اگر این فرد از اقلیتها یا مسلمان بود رسانهها بر ریشههای مذهبی یا قومی او تمرکز میکردند.
داروهای آرامش روانی
برای مثال، یکی از نکاتی که رسانهها (شاید به خاطر تبلیغات میلیاردی شرکتهای دارو سازی) به آن اشاره نمیکنند ولی تلویحاً در یک گزارش به آن اشاره شد استفاده "آدام لانزا" از داروهای آرامش روانی psychotropic بوده است که بسیاری معتقدند تمایلات "جنون آمیز" و "خود کشی" را در افراد بالا میبرد. بنا بر یک بلاگ تحقیقاتی در سایت دیلی کوس داروهای آرامش بخش در اکثر قتلهای جنون آمیز دیگر در آمریکا نیز نقش داشته اند ولی هنوز در باره سابقه استفاده این دارو توسط "آدم لانزا" و یا تجویز این داروها به سایر کودکان و نوجوانان آمریکا و اثرات "جنون" آفرین این داروها، مسئولان اداره بهداشت آمریکا پاسخگو نیستند. شاید این سکوت خبری و دولتی به خاطر در آمد سازی هنگفت این داروها برای شرکتها، دکترها و دارو خانهها باشد. پدر و مادرهای کم حوصله و پر کار آمریکایی نیز از این قرصها استقبال میکنند چون جایگزین سر و کله زدن با فرزندان است.
شرکتهای اسلحه سازی
اکنون ۳۰۰ میلیون اسلحه در آمریکا در دست ۴۰ میلیون آمریکایی وجود دارد. شرکتهای اسلحه سازی و انجمن تفنگ داری آمریکا (NRA) با صرف میلیونها دلار و فشارهای سیاسی نقش "مسلسل"ها و اسلحههای خودکار را در جنایات پر قربانی انکار میکنند و جلوی ممنوعیت این اسلحهها را در مجلس گرفته اند.
پدر و مادرهای پرکار، پولساز ولی غایب
رفع مشکلات روحی نوجوانان نیازمند به محبّت، صبر و وقت گذاری دارد. لذا ضلع سوم مثلث جنون و جنایت، محیطهای خالی از محّبت در برخی خانوادههای آمریکایی میباشند که بیشترین وقت خود را برای پولسازی میگذارند. در مورد "آدام لانزا" پدر و مادر او وقتی ۱۰ ساله بود از هم طلاق گرفتند. پدر لانزا از مدیران ارشد بخش مالیاتی شرکت ژنرال الکتریک میباشد. این بدان معناست که برای رسیدن به این مقام بالا او چندان وقتی برای رفع مشکلات روحی آدم لانزا نداشته است و آدام را مادرش پس از جدایی از شوهرش به تنهایی در خانه ۶۰۰۰۰۰ دلاری شان بزرگ میکرده است البته با در آمد سلانه ۲۰۰ هزار دلاری. اما مادر آدام نیز به علت مشغلات مشکلات روحی روانی آدام را به کمک قرصهای آرام بخش حل میکرده است. همان قرصهایی که در موارد زیادی منجر به "جنون" و "خودکشی" میشوند. اما مادر آدام یا این را نمیدانست (وقت مطالعه منابع مستقل را نداشت) یا برایش به اهمیت درامد سازی و شغلش نبود.در مجموعه آنچه رسانههای عمومی پر بیننده آمریکا به آن کمتر اشاره میکنند نوجوانانی بدون الگو و خشمگین میباشند که بیشتر به اسلحه و داروهای شیمیایی و امکانات مادی (کامپیوتر و تلفن و ..) دسترسی دارند تا به پدر و مادری هم صحبت و گوش شنوا.
نکته قابل توجه دیگر پوشش خبری حادثه اخیر اینست که رسانهها از تربیت یا عقاید مذهبی فرد جنایت کار صحبتی نمیکنند در حالیکه اگر این فرد از اقلیتها یا مسلمان بود رسانهها بر ریشههای مذهبی یا قومی او تمرکز میکردند.