2011-09-15 ساعت 20:34
(2011-09-15 ساعت 10:40)HOMAYON53 نوشته: با سلام
مقدمه
الان كه دارم اين سفر نامه رو مي نويسم 13 سپتامبر هست و در فرودگاه آنكار منتظرسوار شدن به هواپيما براي برگشت به خانه- خيلي دلم براش تنگ شده بود.
من روز 12 سپتامبر مصاحبه داشتم و با توجه به اينكه يك بچه كوچك 2.5 ساله دارم 7 سپتامبر با پرواز تركيش رفتم و ساعت 6 صبح به وقت تركيه رسيم آنكارا و با سرعت رفتيم دكتر و كاراي مديكال رو انجام داديم.
مديكال:
برنامه مديكال همانطور كه همه دوستان مي گفتن بسيار راحت هست. همين كه رفتيم دم ساختمان معروف دوزن لابراتوري نگهبان اونجا بدون اينكه از ما بپرس كه شما كي هستين و ... به فارسي گفت : " طبقه 4" خب قبلا هم بچه نوشته بودن كه ابتدا بايد بريم طبقه 4 بعد اونجا منشي دكتر اونگان گفت يك قطعه عكس و پاسپورت . اي داد بي داد من داخل پكيج مديكالم عكس يادم رفته بذارم. من: خانم ميشه بعدا بيارم. خانم: نه همين الان بدين. من: باشه. سري رفتيم پايين ديدم عكاسي هست گفتم همين جا عكس مي گيرم و مي برم براشون عكس از 3 نفر 6 عدد كلا 30 لير . خسارت شماره يك. رفتيم بالا عكس رو دادم بهشون . عكس هم كه مثل عكس زنداني ها خدا رحم كنه. عكس گرفت رو برگ برامون آزمايش و عكس قفسه سينه نوشت . خودش گفت بريد طبقه 3 آزمايشگاه دوزن. رفتيم اونجا – حالا اونجا ميگه نامه دوم رو بده اي داد بي داد نامه دوم رو يادم رفته بيارم گفتم ندارم گفت برو بالا اگه قبول كردن بگو روي يك برگه شماره كيس تورو بنويسن من گفتم شماره كيس يادم گفت نه اون بايد بنويسه ( منشي دكتر) پيش خودم مي گفتم شايد فكر مي كنه من گيجم به هر حال رفتيم بالا و شماره رو نوشت و ادامه ماجرا كه از من و همسر جان خون گرفتن . يارو ناشي بود زد رگ دست من و پاره كرد آي درد گرفت و ورمي كرد كه نگو. كار ما كه تمام شد صدامون كردن رفتيم بالا زيارت خانم دكتر اونگان اول من رفتم تو اطاق كارت واكسن گرفت و شروع به سوال جواب كه سيگار مي كشي ، خال كوبي داري و ... به هر حال گفت شما يك واكسن آنفولانزا بايد بخوري خوب زد . بعد معاينه قلب و ريه و معده و ... . اومدم بيرون خانم يك خنده بلندي كرد كه بله تو واكسن نوش جان كردي. بعدش خانم رفت اون هم همينطور. بعد دختر كوچلوي بابا رفت. نامروت به بچه 2.5 ساله 3 تا واكسن زد و يك تست سل. بعدش گفت شنبه بيان براي گرفتن جواب و چك تست بچه . شنبه رفتيم تست بچه شده بود 13 ميل . حالا بايد عكس از بچه بندازيم. من عزا گرفتم بابا اين طبيعي كه براي بچه 2.5 ساله كه تازه ب.ث.ج زده تستش بزرگ بشه عكس نمي خواد . اگه كسي سل داشته باشه علامت باليني داره. بخوردش نرفت . بهش گفتم من درسته رشتم مهندسي ولي سر از اين چيرا در ميارم. بخوردش نرفت. عكس از بچه گرفته شد. نتيجه هيچي نيست نگران نباشين. اومدم بهش بگم خودتي من كه از اول مي دونستم چيزي نيست خودت هم مي دونستي بچه اونقدر با دستش روزاي قبل بازي كرده كه اينطوري شده. { بخدا حلال نمي كنم چون عكس از بچه آخر نامردي هست. به دين حلال نمي كنم}
دوشنبه 12 سپتامبر- مصاحبه-
ساعت 6 صبح از خواب بلند شدم. صبحانه خوردم. كت،شلوار و كروات زدم. همسر جان هم كت و شلور پوشيدن. مدارك كامل رو برداشتم ساعت 7.45 صبح عازم سفارت ساعت 7:50 رسيديم. ساعت 8:30 شروع كرد صدا زدن 10 تا 15 نفر جلومون بودن. اول چك اسامي از روي ليست. اجازه ورود به سمت درب معرف طق طقي. در صف منتظر رفتن به داخل – حالا بچه گير داده كه بريم خونه مامان بزرگ بابا بزرگ و گريه و زاري. رفتيم داخل مدارك اصل رو خواست. اصل مدارك رو دادم. شماره داد. رفتم داخل بعد از 45 دقيقه صدا براي انگشت نگاري. بعد پرداخت پول نازنين. { داغون شدم وقتي 2500 دلار دادم} بعد مصاحبه . وقتي رفتم پشت كانتر دو برگه آبي رو پرونده بود. دلم نريخت و به خودم گفتم اگر آبي بده هم مشكلي نيست هر چي خدا بخواد همون ميشه. {اين اعتقاد من هست}
مصاحبه
افسر: شما آقاي ....... هستي
من: بله
افسر: دست راست رو ببر بالا قسم بخوريد.
من: يك مشكل كوچك در فرم هست كه تاريخ تولد همسرم ....
افسر نذاشت حرفم تمام شود: ما خودمون توي كامپوتر درستش كرديم.
قسم خورديم.
افسر : شما شغلت چيست.
من : دقيقا توضيحات داخل فرم را كه نوشته بودم بدون كم و كاستي بيان كردم.
افسر رو به خانمم: شما خانم ....... هستي
همسر: بله
افسر: كارتون چيست.
همسر: كار من .... هست.
افسر: رو به من شما سربازي رفتي.
من: نه معاف هستم
افسر: شركتي كه اينجا نوشتي – اسمش رو گفت- خصوصي يا عمومي.
من: خصوصيه.
افسر : شركت دوم – اسمش سخت بود نگفت.
من: من تمام شركتهايي كه كار كردم 100 درصد خصوصي بودن.
در اينجا:
بعد يك آقاي اومد با اين خانوم صحبت كرد و برگه كوچك UPS را بهش داد اونم همون داد به من و به من تبريك گفت براي گرين كارت. رفتيم باجه ups و 45 لير از من گرفتن. گفتم من فردا پرواز دارم گفت تا 2 روز ديگه مياد. همين حرف خانوم باعث شد من پروازم را كنسل كنم كه روز ديگه بگيرم ساعت 2 شب سهشنبه رفتم سايت و چك كردم ديدم فردا روز مصاحبه مياد و من نبايد پرواز رو كنسل مي كردم. صبح رفتيم تركيش گفتم من بليطم را دوباره مي خوام گفت كلاس عوض شده بايد 334 دلار بدي. { اين پول ديگه واقعا حرام هست.} دادم و اومد هتل ديدم ups اومد هتل تو لابي حالا همه دوستان ايراني بالا سر يارو من رسيدم بسته را داد و همه با هم خوشحال شديم. پاكت زرد روش نوشته بازش نكنيد ولي خودش بصورت اوريب پاكت باز بود و من مي ديدم مداركي كه داخلش هست چيه. ديدم ترجمه هام هست. پزشكيم هست و اين جور چيزا.
گردش در آنكارا.
من تو آنكارا زياد نتونستم بگردم و خدا حلال كنه مسير رفت و آمد ما ميدان كيزيلاي و يك بار آنكامال – قيمت هاي اينجا قيمت خون باباي رئيس كشور تركيه هست مثل پاساژ تنديس خودمون هست- من هيچ جاي در آنكارا كه برنامه ريزي كردم برم ببينم را نرفتم نه مقبره آتاترك نه مسجد هيچ. از شهر آنكارا بدم مياد نمي دونم چرا. مردم اونجا آدماي خوبي هستن و واقعا به آدم كمك مي كنند من از اونا بدي و يا نامردي نديدم و مهمان دوست هستن. براي خريد فروشگاهاي داخل خيابان آتاتورك نزديك كيزيلاي از همه جا بهتر و ارزانتر هست.
چند نكته- كليه نظرات ذيل نظر شخصي اينجانب است و دليلي بر درستي آنها نيست.:
1- براي رفتن از فرودگاه به هتلهاي اطراف ميدان كيزيلاي بهترين گزينه اتوبوس بلديه هست كه تا ميدان كيزيلاي 3.8 لير مي گيره اما تعدادش در بعضي زمانها كم هست. اين گزينه بري برگشت از كيزيلاي به فرودگاه نيز مناسب هست. گزينه بعدي اتوبوس هاواش )havas) هست كه تا ميدان هاواش ميره – قيمت نفري 10 لير- از اونجا تاكسي تا هتل – مثلا من ددمان بودم- كه 12 لير ميگيرن.
2- كم هزينه ترين راه براي رفتن به آنكارا رفتن به شهر وان بصورت زميني – وان مرز ايران و تركيه هست كه نزديك به اروميه هست- و پرواز داخلي از وان به آنكارا – قيمت پرواز نفري فكر كنم 80 هزار تومان هست.
3- كارهاي مديكال خيلي راحت هست . توصيه: اصلا ليدر نگريد و خرج اضافي نكنيد. اونها هم كارهاي ليدر ها رو زودتر از كساني كه ليدر ندارن انجام نمي دن. همه به نوبت كارهاشون انجام ميشه با ليدر يا بدون ليدر. من دقيقا اين مورد را اونجا زير ذره بين قرار دادم كه اگر اينطوري باشه اعتراض كنم. كه خوشبختانه نبود. فقط در اونجا حواستون باشه كه ميشه كه پاسپورتها را به نفرا اشتباه بدن البته سهوي.
4- لباس روز مصاحبه فرمال باشه بهتر هست – نه در گرفتن نتيجه- بخاطر روحيه خودتون و اينكه بعدا خودتون سرزنش نكنيد. آرامش در مصاحبه فراموش نشود و نكته كه به نظر من خيلي مهم هست دقيقا سوالات را مطابق جوابهاي داخل فرمها جواب بدين و جوابهاتون با آنچه در فرم نوشتيد بصورت سليقه اي عوض نكنيد. چون براي من دقيقا چك مي كرد كه جوابهام با فرم برابري مي كنه – مخصوصا در خصوص شغل چون من در فرم شغل را توضيح داده بودم و همون رو داشتم مي گفتم كه به جوابهاي فرم من نگاه مي كرد كه ببينه اين همه من توضيح مي دم آيا اونا رو نوشتم يا نه.
5- يك توصيه براي برندگان 2013 كه سال ديگه مي خوان فرم پر كنن در زماني كه مي خواين شغلتونو در فرم 122 بنويسين خيلي زياد ننويسيد و خيلي كوتاه هم نباشه كارتونو بصورت راحت و با اين سياست كه حساسيت ايجاد نكنه بنويسيد. البته از راهنماي مشاغل سايت وزرات خارجه آمريكا نيز كه توضيح مختصري از مشاغل داده كمك بگيريد در dv-2011 instruction توضيح ذيل را آورده و آدرس يك سايت روداده :
The U.S. Department of Labor’s O*Net OnLine (http://www.onetonline.org/)database will be used to determine qualifying work experience. For more information about qualifying work experience, see Frequently Asked Question #13.
6- از ارائه اطلاعات در سايت مهاجر سرا هراس نداشته باشيد كه پسنديده ترين كار نزد خدا همين كار هست رفرنس آيه اون رو هم فري فري داره .
7- هتل ددمان هتل خوبي هست ولي قيمتهاي اتاقهاش در تهران در آژانس هاي مختلف متفاوت هست توجه كنيد من اونجا ديدم آژانس هاي مختلف به افراد قيمتهاي اطاق دو تخته را از شبي 100 هزار تومان تا خودم كه 140 هزار تومان باشه دادن. صبحونهاي هتل ددمان مي تونه شمارو تا شب سير كنه . سه تا داروخانه نزديك هتل هست. سالن ورزشي مثل استخر و ورزش مجاني داره.
8- از ليدر ها و ترانسفر و ... اصلا استفاده نكنيد چون من مي ديدم كه گاهي راهنمايي هاي پرت و چرت نيز مي كردن كه بيشتر گمراه كننده بود تا كمك .
تشكر و قدرداني.
من از از سايت مهاجر سرا و مديران اون و بنيان گذارانش تشكر ويژه دارم. از كليه دوستان كه در اين مدت پاسخ گو و همكاري زيادي كردن تشكر و آرزوي موفقيت روز افزون دارم.
واما از جناب يوزر عزيز كه درست از روز اول در لحظه پر نمودن فرمها (122و230) و بعد سوالات فرمها و مخصوصا براي خودم نحوه بيان سفر خارجي در فرمهاي ارسالي به آنكار كمك بزرگي نمودن تشكر ويژه و قدرداني فراوان دارم از خداي بزرگ از ته قلب آرزوي بهروزي براي ايشون دارم.
از جناب فري فري عزيز كه نحوه بيان شغل را به توضيح داد - كه واقعا موثر بود- و هميشه پيامهاي خصوصي من رو در اين روزهاي پر مشغله كه ايشون دارن با سرعت جواب مي داد تشكر ويژه و همچنين ته قلب آرزوي بهروزي براي ايشون دارم.
از جناب رايان كه خالصانه به همه كمك مي كنند و يك جمله زيبا يك زمان در امضائ ايشون بود كه : باران باش و ببار و نپرس كاسه هاي خالي از آن كيست. تشكر ويژه دارم.
از هستي بانوي عزيز براي قرار دادن فرمهاي 9 سوالي با جواب و سفرنامه هاي خوب و ... تشكر ويژه دارم.
از جناب هورنت عزيز ، satusa ، علي سرشار، ناظم، فروزن مايند، دكتر محمودي ، گادفلاي، كامينگ سون، راويان – با شعرهاي زيباي ايشان_، ناهيد.ت عزيز، و كليه دوستاني كه شايد اسمشونو الان يادم نمياد تشكر و قدر داني دارم.
اميدوارم و از خدا آرزو دارم كه كل دوستان منتظر كليرنس كلير بشن كه خوشحالي ما با اونا تكميل بشه.
موخره.
از اينكه سفرنامه طولاني شده عذر مي خوام ولي چاره اي نبود چون من 1.5 ساله اينجام و انتظار همچين سفرنامه طولاني از خودم داشتم.
در پايان تا روزديگه و برنامه ديگه همه شمارو به خداي بزرگ مي سپارم.
پايان سفرنامه – فرودگاه آنكارا ساعت 10:30 شب سه شنبه 13 سپتامبر 2011 - دارم ميرم سوار هواپيما شم كه بيام كهن ديارا.
با عرض تبریک برای ویزای یک ضرب وبه امید کلیرشدن همه دوستان. ممکنه رشته تحصیلیتون را عنوان بفرمایید.
شماره کیس:2012AS00070XXX
تاریخ رویت قبولی:July 15th
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:August 27th
کنسولگری : آنکارا
تاریخ کارنت شدن کیس:June 2012
تاریخ مصاحبه : اواخر July
تاریخ صدور ویزا: روز مصاحبه
تعداد نفرات : 2 نفر
انجمن مهندسین برق مهاجرسرا
تاریخ رویت قبولی:July 15th
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:August 27th
کنسولگری : آنکارا
تاریخ کارنت شدن کیس:June 2012
تاریخ مصاحبه : اواخر July
تاریخ صدور ویزا: روز مصاحبه
تعداد نفرات : 2 نفر
انجمن مهندسین برق مهاجرسرا