ارسالها: 70
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام دوستان
یکی از فامیلای ما که به آمریکا رفت و آمد داره با دلایل بسیاری، با زبون بی زبونی به من گفت که فکر آمریکا رفتنو از سرت بیرون کن فایده نداره ، هزینه ها بالا و کار نیستو از این حرفا چطوری از خودم دفاع کنم؟میترسم اگه برم بگم کاش نمیرفتم اگه نرم بگم کاش میرفتم، نمیدونم چیکار کنم،در ضمن حداکثر با 10000 تا میتونم برم، کممممممممممک . . . . . .
1/2013AS000071##نفر/ ابوظبی یکضرب May W1/ ساکن هیوستون از July
ارسالها: 364
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2011
رتبه:
13
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2013-02-03 ساعت 10:48
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-02-03 ساعت 10:56 توسط saba.m.)
(2013-02-03 ساعت 10:08)behnam88 نوشته: سلام دوستان
یکی از فامیلای ما که به آمریکا رفت و آمد داره با دلایل بسیاری، با زبون بی زبونی به من گفت که فکر آمریکا رفتنو از سرت بیرون کن فایده نداره ، هزینه ها بالا و کار نیستو از این حرفا چطوری از خودم دفاع کنم؟میترسم اگه برم بگم کاش نمیرفتم اگه نرم بگم کاش میرفتم، نمیدونم چیکار کنم،در ضمن حداکثر با 10000 تا میتونم برم، کممممممممممک . . . . . .
دوست عزیز پیشنهاد میدم برین و شانستونو امتحان کنین هر کسی شانس شما رو نداره ولی پل های پشت سرتونو خراب نکنین تا اگه توقعاتتون براورده نشد بتونین به زندگی قبلتون برگردین
کلا اوضاع همه جا خرابه و گرونیه و کار نیست باید ارزش چیزهایی رو اینجا از دست میدین و چه چیزهایی رو اونجا به دست میارین رو بسنجین ببینین براتون می ارزه یا نه که فقط خودتون برای زندگیتون می تونین این براورد رو با توجه به موقعیت و شخصیتتون داشته باشین و تا نرین و خودتون لمسش نکنین نمی تونین براورد کنین البته باید بگم بهتره روی کمک هیچ کسی هم حساب نکنین
موفق باشین
--------------------------------------------------------------------------------
نوع ویزا: F2A
تاریخ ارسال مدارک : سپتامبر2011
تاریخ approve: آپریل 2012
دریافت شماره کیس : جولای 2012
ارسالها: 156
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2012
رتبه:
13
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
بله دوستان نظر منم همینه هیچکس از گرسنگی تو امریکا تلف نشده ما ایرانیها هر جای دنیا که بودیم تونستیم هم پیشرفت کنیم وهم گلیمه خودمونو از آب بکشیم بیرون بچه ها درسته که میگیم نباید پلهای پشت سرمونو خراب کنیم ولی اینو یادمون باشه که بعضی وقتها آدم تو یه شرایطی قرار میگیره که گاهی برای پیشرفت باید پلهای پشت سرمونو خراب کنیم
شماره کیس:**79 2013AS -کنسولگری:انكارا
تعداد افراد منظور در کیس :2نفر-مصاحبه:19 jun نتیجه کلیرنس ابديت ها 20-26 جون 19-22 جولاي 6-7-12-14-16 اگست كلير 16 اگست انتظار 57 روز دریافت ویزا 28 اگست. ورود به امریکا 22 نوامبر دریافت گرین کارد 7 ژانویه
ارسالها: 2,154
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2012
رتبه:
180
تشکر: 211
421 تشکر در 142 ارسال
آقا من میگم افرادی مثله من که دانشجوی بدبخت تو این مملکتن و آهی در بساط ندارن برن براشون مفیده. چون ما جماعت چیزی برای از دست دادن نداریم . دیگه آخرش اینه اگه اونجا دوووم نیاوردیم بر میگردیم ایران و یه چند دلاری روبه هدر دادیم. به نظر من کسی باید مردد باشه تو رفتن یا موندن که کار درست حسابی یا سرمایه توپی داشته باشه که بترسه اینا رو از دست بده. برای من که این مسائل وجود نداره
ارسالها: 12
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2012
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ضمن تبریک سال نو به همه دوستان
یک اصلی هست که نباید فراموش بشه اونم اینه که شما پول داشته باشی هر جا باشی راحتی
اما باید اینو در نظر بگیریم که یه کارگر که تو ایران صبح تا شب کار می کنه فقط می تونه یه نون بخور نمیر در بیاره
اما اگه این فرد بتونه بره با همین کار می تونه اونجا خونه بخره ماشین بخره و آینده بچه هاش مطمئن تره
یه چیزه دیگه کسی که تو ایران قانون را رعایت می کنه همه چی به ضررشه و اونجا برعکس (گرفتین چی می گم)
می دونین تو شهر ما از هر 2 تا مغازه 1 کی املاکیه می دونین یعنی چی؟
ارسالها: 79
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2013
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام دوستان.
ممنون از همه شما كه دوستانه و صادقانه، تازه واردين و تازه برنده شدگان رو همراهي مي كنين.
من برنده امسال هستم. ديروز چك كردم و فهميدم كه برنده شدم. خودم ثبت نام كردم براي خودم و همسرم. اما ايشون اسمشون در نيومده.
مشكل بزرگي دارم و اون اينه كه: بنده خانم هستم و متاهل. همسر من با اومدن به آمريكا و كلا هرجائي كه از پدر و مادرش دور بشه (حتي ايران)، مشكل داره. و من خودم مشتاق و حريص رفتن. از نظر كاري و موقعيتي هم موقعيت خيلي خوبي اينجا دارم اما با اين حال حاضرم از همه چي دست بكشم و زودتر خودم رو نجات بدم و شايد بعدش بتونم كمكي به هر كس ديگه اي مخصوصا خونواده ام بكنم در اين راه. ولي.... ولي مشكلم با همسرم، منو به شدت دچار ترديد كرده. قبل از ثبت نام، فكر ميكردم كه در صورت قبولي بتونم راضيش كنم، اما ديشب آب پاك ريخت روي دستم كه من نيستم!!!! حالا من موندم چيكار كنم!؟
همسرم رو هم دوست دارم. ولي موضوع علاقه و ابستگي شديد ايشون به پدر و مادرشون هم باعث اختلافات هر از گاهي ماست! نميدونم چيكار كنم؟ شما چه كمكي ميتونين به من بكنين؟ گاهي ميگم همسرم رو هم بذارم و خودم رو نجات بدم ولي...بازم مي ترسم. هردو 35 سال مون هست. هنوز هم بچه نداريم. ميخوام بهش بگم ميريم اونجا و چند سالي رو تجربه ميكنيم و اگه نشد و اگه نخواستيم بر ميگرديم، ولي مي بينم باز خيلي نيمتونم با اصرار بهش بگم. ميترسم ....
خواهشا هر جور ميتونين منو راهنمائي كنين.
کیس نامبر: 2014AS69**
تعداد افراد کیس: دو نفر
سفارت: آنکارا تغییر به ایروان
تاریخ رویت: 5 می 2013
تاریخ ارسال فرم ها: 16 جولای 2013
کارنت: 14 آپریل 2014
مصاحبه: 3 جون
وضعیت: ادمین پروسس
آپدیت ها: قبل از مصاحبه رو نمی دونستم، چک نکردم. بعد از مصاحبه (اولین بار شاید 15-16 جون چک کردم): 9 جون، 13 جولای (فقط نفر اصلی) با ایمیل، 6 و 7 آگوست
ارسالها: 115
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2013
رتبه:
12
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلااااااااااااام من خودم استرس داشتم تو این چند روز خوب نخوابیدم الان با خوندن بعضی مطالب استرسم چند برابر شد من همیشه ارزوم بود از ایران برم و به خاطر یه سری مسايل نمیتوستم دیگه خوشبختو خوشحال باشم اینجا الانم که برنده شدم خیلیییییییییییییی خوشحالم و از خدا ممنوم ولی خیلییییییییییی میترسم کم بیارم ما 3 نفریم میخوایم بریم و 200 ملییون بیشتر سرمایه نداریم اصلا نمیدونم با این مبلغ میشه اونجا کاری کرد یا نه چون به دلار اینجا چیزی حدود 56 هزار دلار که فکر نمیکنم پول چندانی باشه؟ خیلییییییییییی استر س دارم کسی میدونه هزینه ها اونجا چجوریه یا متوسط درامد چنده دیشب به پسر عموم زنگ زدیم وکلی صحبت کردیم گفت اجاره یه خونه معمولی در جای متوسط 1000 تا 1500 دلاره
من مییییرممممممممم
کیس نامبر**2014AS000035
-تعداد افراد کیس 3 نفر-- ارسال فرم ایمیل - سفارت ایروان -ویزا یک ضرب - مقصد : El Dorado Hills, California
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
بزرگواران عزیز سوال اینه که هدف شما از مهاجرت چی هست ؟ تنها راهنمایی کلی اینه که این موضوع رو با خودتون حل کنید قبل از هر تصمیم. چیزی که من میدونم اینه که برای خوشبختی فقط 1 راه وجود نداره البته اول باید خوشبختی رو هم برای خود تعریف کنین اونطور که قلبا راضیتون میکنه.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
ارسالها: 31
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2013
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2013-05-05 ساعت 12:27)asalasali نوشته: سلااااااااااااام من خودم استرس داشتم تو این چند روز خوب نخوابیدم الان با خوندن بعضی مطالب استرسم چند برابر شد من همیشه ارزوم بود از ایران برم و به خاطر یه سری مسايل نمیتوستم دیگه خوشبختو خوشحال باشم اینجا الانم که برنده شدم خیلیییییییییییییی خوشحالم و از خدا ممنوم ولی خیلییییییییییی میترسم کم بیارم ما 3 نفریم میخوایم بریم و 200 ملییون بیشتر سرمایه نداریم اصلا نمیدونم با این مبلغ میشه اونجا کاری کرد یا نه چون به دلار اینجا چیزی حدود 56 هزار دلار که فکر نمیکنم پول چندانی باشه؟ خیلییییییییییی استر س دارم کسی میدونه هزینه ها اونجا چجوریه یا متوسط درامد چنده دیشب به پسر عموم زنگ زدیم وکلی صحبت کردیم گفت اجاره یه خونه معمولی در جای متوسط 1000 تا 1500 دلاره
همه ی دنیا دارن میگن که امریکا کشور فرصت هاست پس بیخودی نگران نباشید، شما دارید میرید امریکا که یه زندگی مرفه تری رو داشته باشید، و سرمایه تون رو چندین برابر کنید. و این فرصتیه که گیر هر کسی نمیاد.
درمورد هزینه ها، فکر میکنم این مقدار برای سال اول زندگیتون کافی باشه. البته وقتی شما حرف از تمام سرمایه تون میزنید خب یه مقدار ریسک کار بالا میره. معمولا توصیه میشه که حتی الامکان تمام زندگیتون رو حراج نکنید با خودتون ببرید که اگه خدای نکرده دیدین نمیتونید اونجا زندگی کنید و بهتر دیدین که برگردین، لازم نباشه دوباره از صفر شروع کنید و تمام داراییتون رو خرج اون یک سال زندگی توی امریکا نکرده باشید. اما خب اگه زبانتون خوب باشه یا حداقل از همین الان تصمیم جدی بگیرید برای قوی کردن زبانتون، و در کنارش یه حرفه ای رو هم خوب بلد باشید، جای هیچ نگرانیی نیست و به امید خدا اونجا به مشکلی بر نمیخورید و زود کار گیرتون میاد. البته روی این هم حساب کنید که ممکنه 4-5 ماه اول نتونید کار مورد علاقه تون رو پیدا کنید و مجبور باشید به اصطلاح از جیب خرج کنید.
در آخر پیشنهاد میکنم یه نگاهی به این فروم بندازید اگه هنوز مطالعه اش نکردین : http://mohajersara.com/forum-27.html
"آدمی ساخته افكار خويش است، فردا همان خواهد شد كه امروز می انديشيده."
(موریس مترلینک)
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
(2013-05-06 ساعت 06:22)miladtorfi نوشته: [quote='asalasali' pid='328994' dateline='1367740629']
............. شما دارید میرید آمریکا که یه زندگی مرفه تری رو داشته باشید، و سرمایه تون رو چندین برابر کنید. و این فرصتیه که گیر هر کسی نمیاد.
دوست عزیز شما امریکا زندگی میکنید ؟ چه مدت ؟ خیلی محکم صحبت کردید دست ماها رو هم بگیر
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
ارسالها: 22
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
به نظر من اگه مدرک تحصیلی دارید یا سرمایه برای شروع یک کار و زبان رو مسلط هستید آینده روشنی دارید انجا ولی اگه نه تازه می خواین بیاین ایجا زبان یاد بگیرید همون ایران رو بچسبید البته این به سن شخص بستگی داره
کیس: 11xx / کنسولگری: لندن / دريافت ويزا:روز مصاحبه
ورود به آمریکا : آخر 2012
God Bless The USA
ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
2013-05-10 ساعت 22:29
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-05-10 ساعت 22:33 توسط rs232.)
راستش من دیگر در شرایطی نیستم که بتوانم در مورد خوب و یا بد بودن مهاجرت به امریکا نظر بدهم زیرا در این مدت هفت سالی که از مهاجرت من می گذرد زندگی من چنان تغییر کرده است که به زحمت می توانم اصل حال آن زمانی از خودم را درک کنم که مثلا ماشینم را هول می دادم تا روشن شود و یا برای رسیدن به محل کارم چند ساعت را در ترافیک و دود سپری می کردم. من هیچ وقت پولدار بودن در ایران را هم تجربه نکرده ام چون همیشه یک لا قبا بودم و برای گذران امورات روزانه خود می دویدم و همچنان از همه عقب تر بودم بنابراین نمی توانم بدانم که پول دارها در آنجا چگونه زندگی می کنند و آیا آنها هم در مورد زندگی کردن در ایران اصلا مشکلی دارند یا خیر. مشکل اصلی من در ایران این بود که من خیلی چیزها در خودم داشتم ولی پول نداشتم و ظاهرا کسی که در ایران پول ندارد یعنی اصلا هیچ چیزی ندارد. در حالی که وقتی به امریکا آمدم تازه متوجه شدم که بر خلاف تصورات اشتباهم در امریکا اصلا مثل ایران پول حرف اول را نمی زند بلکه قابلت ها و تلاش انسان ها است که حرف اول را می زند و متناسب با شایستگی افراد است که پول و رفاه زندگی به دست می آید. در ایران یا باید خانواده پوبدار داشته باشید و یا بلانسبت شارلاتان باشید تا به رفاه اجتماعی دست پیدا کنید در حالی که در امریکا در هر زمینه ای که برای جامعه و کشور مفید باشید به نسبت خودتان به یک رفاه اجتماعی نسبی و در نتیجه رضایت از زندگی می رسید.
البته دلایل مهاجرت را می شود طبقه بندی کرد و نسبت به آن برای خود تصمیم گرفت. بعضی دلایل از اولویت بسیار بالایی برخوردار هستند و اصلا با وجود آنها نمی توان در مورد مهاجرت درنگ کرد. مثلا اگر جان کسی در خطر است و یا ریسک خطر جانی برای او وجود دارد باید خودش را از آن شرایط نجات دهد. خود من اگر در ایران مانده بودم به احتمال زیاد تا به حال تلف شده بودم چون فشارهای شدیدی در قفسه سینه گرفته بودم که مربوط به آلودگی و فشارهای عصبی بود که به من وارد می شد. اگر نمی توانستم به امریکا بیایم تنها چاره ام برای نجات از مرگ این بود که به یک روستای دور افتاده بروم و در آنجا به دور از استرس های شهری مثل تهران زندگی کنم. خوب برای فردی مثل من در آن زمان نیامدن به امریکا خریت محض بود و مجالی برای فکر کردن در مورد اینکه آیا دلم برای درخت توت سر کوچه قدیمی مان تنگ خواهد شد یا خیر نداشتم. آمدن من به امریکا بیشتر فرار از فشارهای عصبی و مغزی بود چون دیگر کم کم داشتم گریپاچ می کردم و زپرتم غمسول می شد.
ولی بعضی دلایل با اینکه مهم هستند ولی از نوع دلایل درجه یک و یا خطرناک نیستند. مثلا خیلی از مسایل اجتماعی برای من دردناک بود و آزارم می داد ولی هرگز طوری نبود که بخواهم به خاطر آنها خانه و زندگی خودم را ترک کنم و یا در مورد زندگی آینده ام ریسک کنم. مثلا اگر وضع مالی معقولی داشتم و نگران این نبودم که با حقوق معوقه خود اجاره خانه ام را چگونه پرداخت کنم شاید نیاز به تعمل و تفکر بیشتری در مورد مهاجرت داشتم. البته الآن می گویم که حتی در این صورت هم مهاجرت برایم بسیار بهتر بود زیرا مهاجرت من اکنون دیگر یک معمای حل شده است ولی در آن زمان نمی دانستم که پس از مهاجرت چه سرنوشتی در انتظار خواهد بود.
در کنار دلایل ریز و درشتی که آدم ها برای مهاجرت خود دارند شرایطی هم وجود دارد که برای تصمیم گیری بسیار مهم هستند. مثلا اگر من پدر و مادر پیری داشتم که می بایست آنها را به بیمارستان می بردم و هیچ کسی جز من نداشتند خوب مجبور بودم بر خلاف میلم و تمام دلایلی که دارم از مهاجرت صرف نظر کنم و پیش آنها بمانم. یا مثلا اگر تحصیلات مناسبی نداشتم و یا زبان انگلیسی نمی دانستم مهاجرت من مثل این بود که از ترس یک حیوان وحشی به داخل یک رودخانه عمیق بپرم در حالی که اصلا شنا بلد نبستم. بنابراین هرگز یادمان نرود که اگر شنا بلد نیستیم شانس زنده ماندن ما در صورت ایستادگی و مقابله با آن حیوان وحشی به مراتب بیشتر از این است که هول شویم و از ترسمان به داخل آب بپریم چون در آن صورت غرق شدن ما حتمی است. دانستن زبان انگلیسی و تحصیلات و مهارت حرفه ای به درد بخور هم برای مهاجرت به امریکا حکم بلد بودن شنا را دارد و هرچقدر هم که ما دلایل مستحکمی برای مهاجرت داشته باشیم هیچکدام از آنها در هنگام شنا کردن کمکی به ما نمی کنند مگر اینکه دیگر به سیم آخر زده باشیم و از بخت و اقبال به یک تکه چوب بند شویم و نجات پیدا کنیم.
خوب آدم همین جوری در لاتاری شرکت می کند و چون شانس قبول شدن در آن حتی از زیر ماشین رفتن در شهر و یا جاده هم کمتر است هیچ حسابی بر روی آن باز نمی کند مگر این که خیلی غرق موهومات باشد. وقتی که اسم شما در قرعه کشی بیرون می آید تازه با یک صورت مسئله جدید مواجه می شوید که آیا اصلا رفتن من به امریکا با توجه به شرایط و دلایل من منطقی است یا خیر. هیچ کسی به خاطر اینکه صرفا در یک قرعه کشی مجانی شرکت کرده است و اسمش در آمده است زندگی خودش را متلاشی نمی کند. البته اگر از من بپرسید باز هم می گویم که بهتر است آدم گرین کارت خودش را بگیرد و سپس سر فرصت به این فکر کند که آیا زندگی در ایران برایش بهتر است یا در امریکا. لااقل در این صورت یک حق انتخابی برای او باقی خواهد ماند که بتواند در مورد آن تصمیم گیری کند.
من خیلی ها را دیده ام که با شرایط حداقل به امریکا آمده اند و موفق شده اند و خیلی ها هم با شرایط بسیار بهتر آمده اند و نتوانستند در اینجا دوام بیاورند. بنابراین فکر می کنم که تا زمانی که خودتان این کار را تجربه نکنید به طور یقین نمی دانید که آیا آمدن شما به امریکا خوب خواهد بود یا خیر. به نظر من شاید حیف باشد که آدم این شانس را به خودش ندهد و به سادگی از این موقعیت بادآورده چشم پوشی کند.
با آرزوی موفقیت برای شما