کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
مطالب جالب و .........
وچه زیبا گفت پروفسور اسماعیل ملک زاده:

پولدارى؛
منش است و ربطى به ميزان دارايى ندارد...

گدايى؛
صفت است ربطى به بى پولى ندارد...

دانايى؛
فهم و شعور است و ربطى به مدرك تحصيلى ندارد...

نادانى؛
ياوه گويى است و ربطى به زياده گويى ندارد...

دشمن؛
نمايشى از كمبودها و ضعف هاى خويش است و ربطى به بدسرشتى و بدخواهى طرف مقابل ندارد...

يار؛
همدلى است و ربطى به همراهى و پر كردن كمبود ندارد...


وقتى گرسنه اى،يه لقمه نون خوشبختيه ..وقتى تشنه اى،يه قطره آب خوشبختيه ..وقتى خوابت مياد،يه چرت كوچيك خوشبختيه ...

خوشبختى يه مشتى از لحظاته ... يه مشت از نقطه هاى ريز،كه وقتى كنار هم قرار مى گيرن،يه خط رو ميسازن به اسم زندگى ...


قدر خوشبختى هامون رو بدونيم...[ROSE]


{{زندگی به من یاد داده، برای داشتن آرامش و آسایش، امروز را با خدا قدم بر دارم، و فردا را به او بسپارم …}}
Smile زندگی زیباست Smile
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان: alireza.nayyeri ، msr839 ، HERMES7 ، baran21 ، msar ، hamedrouhi ، eblam ، Danoosh ، ekhveh
اصولاً آدم های شریف مهاجرت می کنند. اصولاً آدم های شریف در زمان‌های مختلف و به علت‌های مختلف مهاجرت می‌کنند. بعضی‌ها وقتی اولین بار که با دوستان‌شان رفته بودند پارک چیتگر ولي آمدند جمعشان کردند و دخترهای دانشکده‌شان را … خطاب کردند، تصمیم به مهاجرت گرفتند. بعضی‌ها هم با دختر بیرون نرفته بودند. همه پسر بودند. ولی باز هم جلویشان را گرفتند و به جرم این‌که جوان بودند، تمام ماشین‌شان را گشتند و وقتی کارت دانشجویی دانشگاه شریف را نشانشان دادند، بهشان گفتند: “هر آتیشی که هست از گور شما دانشجوها بلند می‌شه”.
بعضی‌ها وقتی یک روز پشت ترافیک ماندند و در پایان مسیر دیدند کل ترافیک برای این است که مردی خودرویش را وسط خیابان پارک کرده و رفته چایی بگیرد گفتند گور بابای اینجا. بعضی‌ها هم در پایان ترافیک راننده تاکسی‌ای را دیدند که سر کوچه‌ای که فقط یک ماشین رد می‌شود روی ترمز زده و مسافرهایش را پیاده می کند و در پایان با خوش و بش و چشمکی به مامور راهنمایی رانندگی که مثل … در تمام مدت آنجا ایستاده بود، می‌رود و لابد با خود می‌گوید: گور بابای ماشین‌های عقبی. بعضی‌ها تصمیم داشتند بمانند. استعداد درخشان شده بودند و برای دو سالشان کلی برنامه ریخته بودند. ولی وقتی دیدند دوست‌شان... تیر خورد و مجروح شد و مادرش هم همین‌طور و فوت شد، تصمیم‌شان را برای ماندن و آباد کردن مملکت‌شان تغییر دادند. بعضی‌ها اموال‌شان دزدیده شد و امیدوارانه به دادسرا و دادگاه شتافتند و چنان با آن‌ها رفتار شد که انگار دزد و قاتل‌اند؛ به جرم اینکه شاکی‌اند. و افسر مربوطه با آرامشی که احتمالاً حاصل مراتب عرفانی‌اش بود، به ایشان گفت: “این‌قدر می‌کشونمت، بری بیای، که دفعه بعد که ضبط ماشینتو زدند، پا نشی بیای دادسرا”...


اصولاً آدم‌های شریف مهاجرت نمی‌کنند. بعضی‌ها چون می‌خواهند پول‌دار شوند ایران می‌مانند. بعضی‌ها وقتی دیدند دوست‌شان بعد از دیدن فیلم American Pie و دختران بلوند سواحل میامی تصمیم گرفته مهاجرت کند، تصمیم گرفتند همین ایران بمانند. بعضی‌ها دوست ندارند بروند آمریکا و خانواده‌شان را نبینند. بعضی‌ها وقتی دانشگاه خوب پذیرش نمی‌گیرند، به این فکر می‌کنند که رفتن از ایران، به چه قیمتی؟
بعضی‌ها دوست ندارند، چشم‌بسته و بدون فکر کاری را بکنند که همه می‌کنند. بعضی‌ها وقتی می‌بینند فرهنگ رانندگی وترافیک وجود ندارد، بی‌خیال نمی‌شوند و سعی می‌کنند آن را ایجاد کنند. بعضی‌ها خود را مدیون این خاک می‌دانند و می‌مانند تا بدهی خود را ادا کنند....

آنها که می‌روند وطن‌فروش نیستند... آن‌هایی که می‌مانند عقب مانده نیستند.
آن‌هایی که می‌روند، براي مشروب خورن نمي روند... آنهایی که می‌مانند، نمانده‌اند که دینشان را حفظ کنند.
همه‌ی آنهایی که می‌روند سبز نیستند... همه ی آن‌هایی که می‌مانند پرچم به دست ندارند.
آن‌هایی که می‌روند هم، غمگین می‌شوند و به این فکر می کنند که ای کاش وطن جایی برای ماندن بود... آن‌هایی هم که می‌مانند، می مانند تا وطن را جایی برای ماندن کنند ...


یک روز، بر گونه‌ی این خاك بوسه ميزنم، بالای سرش یک یادداشت می‌گذارم و می‌روم:
آنچنان زیبا خوابیده‌ بودی که دلم نیامد بیدارت کنم…
پاسخ
تشکر کنندگان: HERMES7 ، Iaccept ، msar ، eblam ، سرباز هخامنشی ، behjan ، dv2017 ، aazitaa
فریدون مشیری:
عاشقم..... 
اهل همین کوچه ی بن بست کناری ، 
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی ،
تو کجا ؟ 
کوچه کجا ؟ 
پنجره ی باز کجا ؟ 
من کجا ؟ 
عشق کجا؟ 
طاقتِ آغاز کجا ؟ 
تو به لبخند و نگاهی ، 
منِ دلداده به آهی ، 
بنشستیم 
تو در قلب و 
منِ خسته به چاهی...... 
گُنه از کیست ؟ 
از آن پنجره ی باز ؟ 
از آن لحظه ی آغاز ؟ 
از آن چشمِ گنه کار ؟ 
از آن لحظه ی دیدار ؟ 
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ، 
همه بر دوش بگیرم 
جای آن یک شب مهتاب ، 
تو را یک نظر از کوچه ی عشاق ببینم..
به كسي كينه نگيريد
دل بي كينه قشنگ است
به همه مهر بورزيد
به خدا مهر قشنگ است
دست هر رهگذري را بفشاريد به گرمي
بوسه هم حس قشنگي است
بوسه بر دست پدر
بوسه بر گونه مادر
لحظه حادثه بوسه قشنگ است
بفشاريد به آغوش عزيزان
پدرومادروفرزند
به خدا گرمي آغوش قشنگ است
نزنيد سنگ به گنجشك
پر گنجشك قشنگ است
پر پروانه ببوسيد
پر پروانه قشنگ است
نسترن را بشناسيد
ياس را لمس كنيد
به خدا لاله قشنگ است
همه جا مست بخنديد
همه جا عشق بورزيد
سينه با عشق قشنگ است
بشناسيد خدا
هر كجا ياد خدا هست
هر كجا نام خدا هست
سقف آن خانه قشنگ است
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان: taherifar ، msar ، behjat ، dv2017
گاهی رضاخانی شود باد شدید شهر ما
تا روسری را وا کند از موی زیبای شما
می گذرد ...
پاسخ
تشکر کنندگان: taherifar ، سوار ، msar ، dv2017
در جنگ با دل من لشگر چرا کشیدی
با آن دو چشم و اَبروت پیروز هر نبردی
می گذرد ...
پاسخ
تشکر کنندگان: سوار ، msar ، dv2017
" تقدیم به همه مادران دنیا "
در عالم کودکی به مادرم قول دادم که تا همیشه هیچکس را بیشتر از او دوست نداشته باشم ، مادرم مرا بوسید و گفت : نمی توانی عزیزم !
گفتم می توانم، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم.
مادر گفت یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی..
نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم ،ولی خوب که فکر می کردم مادرم را بیشتر دوست داشتم.
معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم..
بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم ولی وقتی پیش خودم گفتم کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته دلم این مادر بود که انتخاب شد...
سالها گذشت و یکی آمد... یکی که تمام جان من بود...
همانروز مادرم با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی...
من هرچه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا یشتر می خواستم.او با آمدنش سلطان قلب من شده بود.
من نمی خواستم و نمی توانستم به قول دوران کودکیم عمل کنم...
آخر من خودم مادر شده بودم...


" روز مادر مبارک "


{{زندگی به من یاد داده، برای داشتن آرامش و آسایش، امروز را با خدا قدم بر دارم، و فردا را به او بسپارم …}}
Smile زندگی زیباست Smile
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان: jojo_hami ، barfi1 ، behjat ، kaamiran ، taherifar ، mick ، kia_0950 ، سوار ، msar ، Danoosh
به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف می پوشه
می ره کارگری، برای سیر کردن شکم بچه اش،
اما بچه اش خجالت می کشه به دوستاش بگه این پدرمه

"روز پدر مبارک"
می گذرد ...
پاسخ
تشکر کنندگان: سوار ، msar ، Danoosh
تو آنقدر خوبی
که از فرشته ی روی شانه ی راستت نیز ،
محافظت می کنی !!!
می گذرد ...
پاسخ
تشکر کنندگان: msar ، hamedrouhi ، behjan ، Danoosh ، dv2017
می‌خواهم برگردم به روزهای کودکی..
آن زمان‌ها که پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه‌ى زمین، شــانه‌های پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند
تنــها دردم، زانوهای زخمـی‌ام بودند
تنـها چیزی که می‌شکست، اسباب‌بـازی‌هایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود!

حسین پناهی
می گذرد ...
پاسخ
تشکر کنندگان: behjan ، dv2017
هیچ وقت از کتاب زندگی خسته نشو هیچ کسی نمیدونه صفحه ی بعد چی نوشته.
می گذرد ...
پاسخ
تشکر کنندگان: behjan ، dv2017
گاهی برگرد و پشت سرت را نگاهی کن
چه بوده ای؟
و چه شده ای؟
برای رسیدن به جایی که هستی چه چیزی را فدا کرده ای؟

گذشته تکرار نمیشود، مراقت شطرنجِ زندگی ات باش
Life Is a One Way Road, Don't Focus On What's In The End
Enjoy Every Moment of This Passing Road
پاسخ
تشکر کنندگان: dv2017
معتقدم که هرچه بیشتر شناخت پیدا می‌کنیم، چیزهای کمتری وجود خواهد داشت که فقط خدا از آن آگاه باشد. به عبارت دیگر هرچه جهل ما بیشتر باشد، رویدادها را بیشتر به خدا نسبت می‌دهیم.

#اروین_یالوم
مساله اسپینوزا
پاسخ
تشکر کنندگان:
سکوت لحظه‌ای است از زبان. خاموش شدن، لال شدن نیست، سرپیچی از گفتن است. پس گونه‌ای سخن گفتن است.

#ژان_پل_سارتر
پاسخ
تشکر کنندگان:
روزنامه ها كه در مورد موش ها خيلى قلم فرسايى كرده و سر و صدا راه انداخته بودند،چيز ديگرى در اين بأره نمى نوشتند،چون موش ها توى كوچه ها مى مردند و آدم ها توى خانه هاشان.روزنامه ها هم كه با خانه ها كارى ندارند و فقط به آنچه در كوچه و خيابان اتفاق مى افتد مى پردازند.

#طاعون
#آلبر_کامو
پاسخ
تشکر کنندگان:
من هم مثل همه خیال می کردم که نومیدی بیماری روح است.
اما نه،
بدن زجر می کشد. پوست تنم درد می کند، سینه ام، دست و پایم. سرم خالی است و دلم به هم می خورد. و از همه بدتر این طعمی است که در ذهنم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اینها با هم. کافی است زبانم را تکان بدهم تا دنیا سیاه بشود و از همۀ موجودات نفرت کنم. چه سخت است،
چه سخت است انسان بودن!

#آلبر_کامو*
#کالیگولا*
پاسخ
تشکر کنندگان:




کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان