ارسالها: 9
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jun 2011
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
جناب gadfly,
اونجوری که مشخصه شما تو مصاحبه سفارت قبول شدید و منتظر clearance هستید(تبریک عرض میکنم) .میشه بفرمایید واسه کدوم ویزا درخواست دادید؟
من خودم تو فکر ثبت نام کاپلان واسه dec 2011( استپ 2ck )هستم.شما اطلاعات خاصی در مورد درصد f1گرفتن با این نوع دوره ها ندارید؟
ارسالها: 331
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Jun 2010
رتبه:
31
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
2011-06-15 ساعت 17:13
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-06-15 ساعت 17:17 توسط یاشار و ماری.)
سلام به همه
چند تا نکته
1- دیدین یه تکونی خورد.
2- gadfly انگار رو کامپیوتر نشسته. هنوز 5 دقیقه از ارسال پست قبلی نگذشته بود که استاد دگمه تشکر رو ترکوندن. آقا ما خیلی مخلصیم.
3- من ارادت عجیبی نسبت به Overlord پیدا کردم. استاد مثل فرشته نگهبان دورادور مراقب چرندیات من هستن. ایضاً مخلص شما هم هستیم.
4- علی کوچولو هم همین دور و براست ها. فقط یکم خجالتیه فعلاً با پیام خصوصی با من در ارتباطه.
5- من هنوز نمی دونم روحیات amid چطوریه. داداش نوبتی هم باشه نوبت توئه بیای وسط یه تکونی بدی ها.
6- اگه پست هام طولانیه یا زیادی جزئیات داره یا اینکه از سبکش خوشتون نمی یاد یا از من خوشتون نمی یاد بفرمایید در روش خودم اصلاح نظر کنم (یا اصلاً خودم رو حذف کنم).
ارادتمند
یاشار و ماری
شماره کیس :2011AS35XXX
دریافت نامه: 9 خرداد -- 30 می
ارسال فرمها: 11 خرداد-- 1 ژوئن
کنسولگری:آنکارا
مصاحبه: 10 مرداد-- 1 آگوست
دریافت ویزا:23 شهریور-- 14 سپتامبر
ورود به آمریکا: ۱۴ مهر--۶ اکتبر
دریافت سوشال:۱۵ روز بعد از ورود
دریافت گرین کارت: ۲۱ روز بعد از ورود
ارسالها: 79
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2011
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
بابا خیلی جالبه اینجا همه اول لاتاری قبول شدن بعد به فکر USMLE افتادن...همووووووووووووووون پسسسسسس..... یکی که کارنت شده دیگری هم منتظر کلیرنسه.
ما رو بگو فکر کردیم بقیه هم مثل ما هستن که یه ستاره هم تو آسمون آمریکا نداریم نه ساپورتری نه فکی نه فامیلی نه چیزی، اونوقت پررو پررو فکر میکنیم امتحان میدیم بالاخره یه جوری میریم دیگه!! (شتر در خواب بیند چچچییی دادااااااش؟!! پنبه دانه ه ه ه ه هه هه هه !)
با این حساب به نظر میاد مطمئن ترین راه حل انتظار برای قبولی در لاتاریه! وقتی لاتاری برنده شدیم باید به این فکر بیفتیم که یه USMLE هم بدیم که اونطرف بیکار نمونیم حوصله مون سر بره!
درست میگم برادران برنده شده در لاتاری؟
اما خارج از شوخی، با این حساب که اینجا میبینم، واقعا چه راهی برای کسی که نه دوست و آشنایی در آمریکا دارد و نه سابقه ی تحقیقات و research و این چیزها، برای رفتن به آمریکا وجود دارد؟ (این تکرار سوال دوستمون amid هست برای اینکه اگه شد در موردش یکم بحث بشه).
ارسالها: 81
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2010
رتبه:
23
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-06-16 ساعت 12:58)ali_kuchulu نوشته: بابا خیلی جالبه اینجا همه اول لاتاری قبول شدن بعد به فکر USMLE افتادن...همووووووووووووووون پسسسسسس..... یکی که کارنت شده دیگری هم منتظر کلیرنسه.
..........
اما خارج از شوخی، با این حساب که اینجا میبینم، واقعا چه راهی برای کسی که نه دوست و آشنایی در آمریکا دارد و نه سابقه ی تحقیقات و research و این چیزها، برای رفتن به آمریکا وجود دارد؟ (این تکرار سوال دوستمون amid هست برای اینکه اگه شد در موردش یکم بحث بشه).
ali_kuchulu و سایر دوستان عزیز در این گوشه خلوت مهاجرسرا سلام
یکی از همکاران من اینجا پزشک متخصص داخلی و اهل یکی از کشورهای شرق اروپا است (الان هر چی فکر می کنم اسم کشور یادم نمیاد
) ایشون 6 سال آمریکا زندگی و کار می کرده و 6 سال هم استرالیا و بعد چون شوهرش استاد دانشگاه است اومده دانمارک ، الان هم خیلی ناراحته و تصمیم داره برگرده استرالیا . این همکارم چون می دونه من تصمیم دارم برم آمریکا ، مصرّ است که آمریکا خیلی مناسب نیست و توصیه اکید می کنه که استرالیا رو برای کار و زندگی انتخاب کنم . میگه هم درآمد تو استرالیا خوبه و هم رفاه و حمایتهای اجتماعیش مثل اسکاندیناویه و هم اینکه پزشک لازم دارند .این تجربه رو گفتم که در این ابتدای راه اگه می خواهید تو تصمیمتون تجدید نظری بکنید با دید بازتری تصمیم گیری داشته باشید . مخلص یاشارخان هم هستیم 
موفق باشید
[font=Tahoma]باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست . [/font][font=Tahoma] کوروش کبیر[/font]
ارسالها: 79
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2011
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
البته این که شما میگی خیلی کم به گوش آدم میخوره. در واقع من الان اولین باره که میشنوم کسی استرالیا رو به آمریکا ترجیح بده بخصوص در رشته ی ما یعنی پزشکی. گرچه در رنکینگ آماری که معمولا منتشر میشه استرالیا از لحاظ سطح رفاهی بالاتر از آمریکا قرار داره (و این همون چیزیه که بنگاههای مهاجرتی استرالیا بسیار روش مانور میدن برای جذب متقاضی مهاجرت)، اما اگر اینطور باشه چرا تلاش جهانی مهاجران (بخصوص پزشکان) معمولا به طرف آمریکاس نه استرالیا؟! تا اونجایی که من در اطرافیانم دیدم، استرالیا (و حتی کانادا) و کشورهای دیگه در اکثر موارد اولویت دوم بعد از آمریکا هستند و اگر کسی به این نتیجه قطعی برسه که راه آمریکا براش بسته س میره طرف انتخابهای بعدی مثل استرالیا و ... .
ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم که برای کسی که در "ابتدای راه" هست در نهایت، کوشش و تلاش لازم برای رفتن تفاوت خیلی زیادی نمیکنه یعنی کسی که بخواد برای استرالیا رفتن از صفر شروع کنه هم باید امتحان آیلتس بده و نمره بالا بگیره و امتحانهای مدیکال استرالیا رو هم بده و باز نمره بالا بگیره و بعد کلی مرحله و ارزیابی و ... در خود استرالیا تا بتونه جواز کار در اون کشور رو بدست بیاره. برای کسی که متقاضی آمریکا هست هم باید USMLE بده و یه جوری پروسه ی مچ شدن رو هم طی کنه و بعد از تخصص در اون کشور شروع به کار کنه. هر دو مسیر مسیرهای نسبتا سخت و مستلزم تلاش بسیار هستند. و شکی نیست که مهاجرت به آمریکا از نظر رنکینگ سختی و مرارت همیشه اول بوده و هست و خواهد بود!
نظر شخصی من اینه که نمیشه روی تجارب فردی خیلی حساب کرد یعنی اگر فقط یکنفر تاکید کنه فلان کشور بهتره چون من توش بودم دلیل کافی و وافی نیست. الان تو فاروم اروپا اگه دقت کنید نظرات در مورد اینکه کدوم کشور برای زندگی بهتره بسیار متفاوته و دلیلش هم تجربیات فردی هر کس در کشوریه که توش زندگی کرده. اما از طرف دیگه تجربه ی جمعی پزشکان تمام دنیا نشون میده که ظاهرا آمریکا برای ادامه ی تحصیل و کار و زندگی از بقیه ی کشورهای دنیا بهتر (و صد البت رسیدن بهش سخت تر)ه. به طور کلی ورود و زندگی در آمریکا برای مهاجران سخت تره نسبت به کشورهای شدیدا مهاجرپذیری مثل استرالیا و این تقریبا (و نه همیشه) مستقل از نوع رشته ی تحصیلیه.
ارسالها: 331
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Jun 2010
رتبه:
31
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
2011-06-16 ساعت 14:55
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-06-16 ساعت 14:59 توسط یاشار و ماری.)
سلام سلام به همگی
به نظر می یاد نه تنها تکون خورد بلکه یه زلزله به پا شد
داداش یه کم جا وا کنین منم بازی
حالا که اینطور شد و از اونجایی که هیچ کس به من نگفت که از پست های من حالش به هم می خوره آماده باشین می خوام یه پست طولانی دیگه بذارم.
فقط چون الان وسط کوهها هستم DC می شم. پستم رو می نویسم بعد online می شم و پستم رو می ذارم. راستی یه چیزی، پست های من قاطی با یه سری خاطرات، تجربیات شخصی و کلی تعریف از خودمه (حتماً تا حالا فهمیدین که من الان دارم فاز مانیک رو سپری می کنم و دچار هذیان خودبزرگ بینی هم شدم). اگه این قضیه اذیتتون می کنه خبرم کنین (ولی لطفاً اجازه بدین عقده هام رو خالی کنم
). راستی دیشب اینجا ماه گرفتگی رو نگاه کردم. خیلی زیبا بود. سه تا شهاب هم دیدم ولی یه کم تقلب کردم چهار تا آرزو کردم. آخه می دونین اینجا هوا خیلی تمیزه، نور خاصی هم دور و برم نیست. جای همگی خالی
پس فعلاً خداحافظ
ارادتمند
یاشار آسترولوگ و ونوس ماری (بالاخره باید از حاج خانم تعریف کنیم یا نه
)
شماره کیس :2011AS35XXX
دریافت نامه: 9 خرداد -- 30 می
ارسال فرمها: 11 خرداد-- 1 ژوئن
کنسولگری:آنکارا
مصاحبه: 10 مرداد-- 1 آگوست
دریافت ویزا:23 شهریور-- 14 سپتامبر
ورود به آمریکا: ۱۴ مهر--۶ اکتبر
دریافت سوشال:۱۵ روز بعد از ورود
دریافت گرین کارت: ۲۱ روز بعد از ورود
ارسالها: 331
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Jun 2010
رتبه:
31
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
ارسالها: 81
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2010
رتبه:
23
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-06-16 ساعت 18:34
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-06-16 ساعت 18:35 توسط gadfly.)
(2011-06-16 ساعت 17:14)یاشار و ماری نوشته: سلام
الان یه کم حالم یه طوری یه. می خوام اینجا داستان زندگیم رو براتون تعریف کنم. شاید بعداً این پست رو پاک کردم.
...................
اگه هم نشد تصمیم دارم برای کشورهای دیگه اقدام کنم. یه هو دیدی سر از دانمارک در آوردم و رفتم ور دل GADFLY تا ایام بازنشستگی مون رو اونجا با هم سر کنیم.
ببخشین که طولانی شد. اینجا (تو محل کارم) یه کم دلم گرفته بود گفتم بیام یه گوشه خلوت یه کم درد دل کنم
ارادتمند
اینبار فقط یاشار
پ.ن. از مدیرای محترم معذرت می خوام. یه اشاره کنین این پست رو حذف می کنم. (مهاجرسرا که جای درد دل کردن نیست بچه
)
یاشار عزیز سلام
بسیار ممنونم از متن زیبایی که زحمت کشیدی و نوشتی . این زندگینامه من را دچار حس نوستالژیکی نمود و گذشته پرفراز و نشیب خودم را مرور کردم . این داستان زندگی بسیاری از خانم دکترها و آقای دکترهای مملکت ماست که مردم تنها ظاهر زندگی آنها را می بینند. افرادی سخت کوش و باهوش که با تمام عشق و علاقه پای در راه از خودگذشتگی می گذارند و بعد آنچنان مهربانی می بینند که می گویند من دیگر نمی توانم اینجا زندگی کنم !! بگذریم .....
هر وقت افتخار دادی و دانمارک آمدی خوشحال می شوم در بهترین رستوران شهر کپنهاگ در خدمت باشم . بعد هم شایدآن پروژه مایوکلینیک را اینجا کلید زدیم 
ارادتمند
گدفلای
[font=Tahoma]باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست . [/font][font=Tahoma] کوروش کبیر[/font]
ارسالها: 160
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2011
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ياشار عزيز سلام
من امروز تصادفي با اين انجمن وپستهاي شما اشنا شدم .
تقريبا همه رو خوندم . هم استفاده كردم وهم به وجود فرهيخته و مسوليت پذير وروح بزرگتان پي بردم . هيچ نيازي به حذف پست اخرتون نيست . چون صداقت وروح بزرگي بر اون حاكم كه هركسي برادشت خودش، اما مناسب از اون مي كنه . به كلاسهاي درستون در مورد يو اس ام اي ادامه بدين . مسلما اگاهي دادن شما به ديگران، يك جاي دستتون رو خواهد گرفت.
ارسالها: 399
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Nov 2007
رتبه:
63
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-06-17 ساعت 02:42
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-06-17 ساعت 02:48 توسط Linspire.)
من قبل از این فکر می کردم زندگی من خیلی سخته و به دادش کوچیکم خرده می گرفتم که چرا تلاش نمیکنه و همش بهش میگفتم که من همسن تو بودم 1/10 امکانات تو رو نداشتم اما چه فایده .. بگذریم بعد از خوندن پست شما فهمیدم که زندگی می تونه خیلی سخت تر باشه
به هر حال من یه مقایسه که بین اطرافیانم داشتم به این نتیجه رسیدم آدمهایی که امکانات کمتری دارن و مجبور می شن روی پای خودشان بایستن که شما هم جزو همین دسته هستین
در آینده ادمهایی موفق تری میشن
کسی که از اول همه چیز براش آمده بودتلاشی برای زندگی نمیکنه طبیعی هم هست احتیاجی به این تلاش نمی بینه . از وضع موجود راضیه
این روز ها میبینم کسانی رو که تو زندگی همه چیز براشون مهیا بوده به خدا شرمنده میشم و تاسف می خورم که چه طور مادر پیر یا پدر پیری از جون مایه میزارن که مثلا بچه شون امتحان داره و فلان چیز رو احتیاج داره با میگم چه جوری او پسر یا دختر اجازه میده که پدرش این مشقت رو به دوش بکشه با این که خودش می تونه این مشکلش رو حل کنه و مزاحم آنها نشه
مشکل از اونجاست که انقدر از بچه ها حمایت های اضافی می کنن که او بچه ضعیف بار می اد . حس اطمیانی کاذبی که خانواده ها به بچه ها انتقال میدن باعث میشه که که هیچ وقت عدم اطمینان از اینده ای که داره براشون رغم می خوره رو نداشته باشن .من اگر روزی ازدواج کنم و بچه ای داشته باشم بهش در حد لازم حمایت می کنم و نه بیشتر و اجازه میدم که خودش درک کنه محیطی رو که براش وجود داره من با حمایت های اضافی باعث عقب موندگی اون خواهم بود ؛شاید چند بار هم شکست بخوره اشکالی نداره قبل از شکست یه فکر یا ایده ای بوده حالا اگر به سرانجام نرسیده دلیل نمیشه که همیشه شکست بخوره
ببخشین که نوشتم یکم لهن عامرانه گرفت مقصود این بود که عدم اطمینان از آینده موتور پیشرفت و طرقی ادم هاست .
دکترای عزیز ببخشین که پریدم وسط بحثتون و به قولی چای نخورده فامیل شدم یکمی دلم برای گذشته تنگ شد
ارسالها: 331
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Jun 2010
رتبه:
31
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
سلام به همگی
خوب من دوباره از فاز دپرسیون خارج شدم رفتم تو فاز مانیک.
بابا اینقدر از من تعریف نکنین؛ یه هو فکر می کنم واقعاً کار بزرگی دارم می کنم و در نتیجه هذیان خودبزرگ بینیم تثبیت می شه ها.
از ابراز لطف همگی ممنونم و به غیر پزشک های حاضر در جمعمون خوش آمد می گم. بابا گهگاه یه سری هم به ما بزنین. دکترها اونقدرها هم خشک و جدی نیستن.
بعد از پست های قبلی که گذاشتم (که بعضی هاش فیلم هندی شد
) فعلاً مطلب خاصی در مورد USMLE (به خصوص در مورد نحوه ثبت نام) ندارم که بتونم اون مبحث رو ادامه بدم. چون خودم دارم برای step 1 می خونم یه سری نکته کنکوری هست که می تونم بگم، در ضمن یه مقدار اطلاعات جزئی در مورد تحقیق و همچنین کشورهای مختلف هستش که می شه به اون ها اشاره کرد. ولی از انجایی که این forum در مورد مهاجرته و topic های مختلفی وجود داره نمی دونم می شه اطلاعات مربوط به درس خوندن رو اینجا گذاشت یا نه. از طرف دیگه شما نظر بدین که اطلاعاتم در مورد تحقیق و نظر شخصی خودم در مورد مهاجرت به کشورهای مختلف رو در همین تاپیک بذارم یا جل و پلاسمون رو جمع کنیم بریم یه تاپیک دیگه پهن کنیم.
اگه یکی از مدیرا لطف کنن و ما رو راهنمایی کنن ممنون می شم.
ارادتمند
یاشار و ماری
شماره کیس :2011AS35XXX
دریافت نامه: 9 خرداد -- 30 می
ارسال فرمها: 11 خرداد-- 1 ژوئن
کنسولگری:آنکارا
مصاحبه: 10 مرداد-- 1 آگوست
دریافت ویزا:23 شهریور-- 14 سپتامبر
ورود به آمریکا: ۱۴ مهر--۶ اکتبر
دریافت سوشال:۱۵ روز بعد از ورود
دریافت گرین کارت: ۲۱ روز بعد از ورود
ارسالها: 331
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Jun 2010
رتبه:
31
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
2011-06-17 ساعت 14:06
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-06-17 ساعت 14:15 توسط یاشار و ماری.)
(2011-06-16 ساعت 14:22)ali_kuchulu نوشته: (2011-06-15 ساعت 11:31)یاشار و ماری نوشته: بهتره که برای شروع از درسی شروع کنین که بیشتر ازش متنفرین (یعنی احتمالاً هیچی ازش یادتون نمونده). ...
... تا اونجایی که من تجربه کردم کلا در ابتدای خوندن سرعت مطالعه خیلی کمه و به زور به روزی 20-30 صفحه میرسه حالا همین مطالعه ی کم اگه از یه درس ناخوشایند باشه نمیتونه باعث زدگی از مطالعه بشه؟
چون من اتفاقا اول این کار رو کردم و رفتم سراغ ایمونولوژی (البته نه چون بدم میومد ازش، فقط رندوم یه درسی رو شروع کردم ببینم rate مطالعه جقدره در مورد خودم)، یه جورایی سرعت پایین مطالعه (که خیلی تفاوت داره با میزان مطالعه و digestion مطالب به زبان فارسی) آدم رو کم انگیزه میکنه...
اون توصیه ی کاپلان بیشتر به نظر میرسه برای کسانی باشه که با خوندن به زبان انگلیسی مشکلی ندارن و مساله اصلی براشون اینه که از چه درسی بدشون میاد و از چه درسی نه. اما در مورد ما که زبان تحصیلیمون بیشتر فارسی بوده تا انگلیسی، بهتر به نظر نمیرسه اگه اول دروسی که بیشتر بهشون مسلط هستیم رو به زبان انگلیسی بخونیم تا یه کم مخمون به انگلیسی خوندن عادت کنه و در به خاطر سپاری مطالب با اسلوب و سبک خاص انگلیسی مهارت پیدا کنه، بعد بریم سراغ درسایی که بهش مسلط نیستیم؟
علی کوچولو حق با شماست.
من نظر شخصیم رو گفتم و خوب در این حالت فرض می کنم که همه در زمینه خوندن از منابع انگلیسی مثل خودم هستم و کمتر مشکل دارن.
و اما در مورد انگلیسی خوندن. بازهم تصمیم رو شما باید بگیرین و باید معایب و محاصن رو بسنجین (اونقدر این جمله رو می گم تا حال همگی از من به هم بخوره
) در اینجا دو حالت پیش می یاد:
1- شما وقت کافی برای تقویت انگلیسی خودتون دارین: در اینصورت بین کتابهایی که من خوندم، کتاب فیزیولوژی گایتون نثر بسیار روون و خوبی داره (البته اون موقع که ما فیزیولوژی می خوندیم هنوز هال وارد ماجرا نشده بود. بعد از اومدن هال و طی مطالعه ای که اخیراً از این کتاب داشتم دیدم نثرش یه کم سنگین تر شده) به نظر من اگه می خواین در خوندن متون پزشکی از منابع انگلیسی مهارت خودتون رو بالا ببرین بهتره از این کتاب شروع کنین. کتاب دوم پاتولوژی رابینزه که هم از نظر علمی و هم از نظر نثرش به نظر من یکی از شاهکارهای پزشکی یه. کتاب سوم هم در این زمینه سسیل هستش (باز هم به نظر من).
البته این شرایط بیشتر برای کسانیه که بیشتر از 2 سال وقت برای آماده کردن خودشون دارن و یا در حال حاضر مشغول تحصیل در رشته پزشکی هستن.
2- شما وقت کافی برای تقویت انگلیسی خودتون طبق روش بالا رو ندارین: به نظر من خوندن متون پزشکی خیلی راحت تر از تسلط به تمامی جنبه های زبان انگلیسی هستش. در این حالت من توصیه می کنم کاپلان رو بخونین. تا اونجایی که من خوندم (به غیر از مبحث medical ethics که لغات تخصصیش یه کم بیشتره) نثر کتاب های کاپلان در تمامی کتاب هاش مشابه همه و خیلی سخت نیست. به نظر من اگه شما یکی از کتابهای کاپلان رو تموم کنین خواهید دید که کتاب دوم رو با سرعت خیلی بیشتری پیش خواهید رفت. حالا اینکه کدوم کتاب رو می خواین شروع کنین و آیا شروع کردن از درسی که ازش متنفرین ممکنه انگیزه تون رو کم کنه یا نه به عهده خودتونه
ارادتمند
یاشار و ماری
(2011-06-16 ساعت 18:34)gadfly نوشته: (2011-06-16 ساعت 17:14)یاشار و ماری نوشته: سلام
الان یه کم حالم یه طوری یه. می خوام اینجا داستان زندگیم رو براتون تعریف کنم. شاید بعداً این پست رو پاک کردم.
...................
اگه هم نشد تصمیم دارم برای کشورهای دیگه اقدام کنم. یه هو دیدی سر از دانمارک در آوردم و رفتم ور دل GADFLY تا ایام بازنشستگی مون رو اونجا با هم سر کنیم.
یاشار عزیز سلام
.......
بگذریم .....
هر وقت افتخار دادی و دانمارک آمدی خوشحال می شوم در بهترین رستوران شهر کپنهاگ در خدمت باشم . بعد هم شایدآن پروژه مایوکلینیک را اینجا کلید زدیم 
ارادتمند
گدفلای
gadfly زبونت رو گاز بگیر. امیدوارم همدیگه رو تو آمریکا ملاقات کنیم
. راستی اون پیشنهاد رستوران تو آمریکا هم پابرجاست یا نه؟
گفتم تکلیف خودم رو بدونم
ارادتمند
یاشار و ماری
شماره کیس :2011AS35XXX
دریافت نامه: 9 خرداد -- 30 می
ارسال فرمها: 11 خرداد-- 1 ژوئن
کنسولگری:آنکارا
مصاحبه: 10 مرداد-- 1 آگوست
دریافت ویزا:23 شهریور-- 14 سپتامبر
ورود به آمریکا: ۱۴ مهر--۶ اکتبر
دریافت سوشال:۱۵ روز بعد از ورود
دریافت گرین کارت: ۲۱ روز بعد از ورود
ارسالها: 331
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Jun 2010
رتبه:
31
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
2011-06-17 ساعت 14:32
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-06-17 ساعت 14:40 توسط یاشار و ماری.)
آهای
یکی بیاد این پیچ فک من رو سفت کنه که خیلی شل شده.
دوتا مطلب دیگه می گم و می رم
1- انصاف نیست که خیلی مظلوم نمایی کنم. درسته که والدین من تمکن مالی خیلی بالایی ندارن ولی از این نظر جزء 25% بالای جامعه هستن. مسئله فقط این بود که من نمی خواستم تمامی هزینه هام رو گردن اونها بندازم.
2- یه مطلب خیلی دردآور داره تو ایران اتفاق می افته. تقریباً 75 درصد دوره های بالاتر ما در تیزهوشان و 50 درصد همدوره های خودم از کشور خارج شدن. این نه تنها فرار مغزهاست بلکه مهمتر از اون فرار ژن هاست. این قضیه باعث می شه که نژاد ایرانی رفته رفته از نظر هوشی ضعیف بشن و ...
ارادتمند
یاشار
شماره کیس :2011AS35XXX
دریافت نامه: 9 خرداد -- 30 می
ارسال فرمها: 11 خرداد-- 1 ژوئن
کنسولگری:آنکارا
مصاحبه: 10 مرداد-- 1 آگوست
دریافت ویزا:23 شهریور-- 14 سپتامبر
ورود به آمریکا: ۱۴ مهر--۶ اکتبر
دریافت سوشال:۱۵ روز بعد از ورود
دریافت گرین کارت: ۲۱ روز بعد از ورود