کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
برای من در آمریکا چه شغلی هست؟
با سلام خدمت همه دوستان عزیز
بنده هم بسیار مشتاقم که بدونم واسه من هم کاری در این کشور دوست و همسایه پیدا می شه یا نه .
شرایط بنده : دختری ۲۵ ساله \ مجرد
دیپلم ریاضی دارم و یه کاردانی فناوری اطلاعات
۷ سال سابقه کار و بیمه در زمینه شبکه و گرافیک وب ‌( ۴ سال در شرکت خصوصی و ۳ سال در سازمان دولتی که هنوزم همونجام )‌.
در زمینه کاریم نسبتنا بد نیستم و در گرافیک هم فکر می کنم حرفه ای باشم .
طراحی مد و دکوراسیونو خیلی دوست دارم .
دوره های تخصصی مایکروسافت رو هم گذرونم و چند تا مدرک بین المللی هم در همین زمینه دارم .
سابقه تدریس هم در هنرستان و آموزشگاه هم دارم
در سال ۱۳۸۶ هم یه همایش فناوری اطلاعات با حضور دکتر جلالی هم برگزار کردم .
در مورد سابقه کار و کارهایی که انجام دادم به راحتی می تونم مستند جور کنم .

از شما دوستان ممنون می شم راهنماییم کنید که شانسی برام وجود داره که بتونم برم یا نه .
باز هم سپاسگزارم.
پاسخ
تشکر کنندگان: maaref
(2011-10-09 ساعت 13:22)sindrella نوشته:  با سلام خدمت همه دوستان عزیز
بنده هم بسیار مشتاقم که بدونم واسه من هم کاری در این کشور دوست و همسایه پیدا می شه یا نه .
شرایط بنده : دختری ۲۵ ساله \ مجرد
دیپلم ریاضی دارم و یه کاردانی فناوری اطلاعات
۷ سال سابقه کار و بیمه در زمینه شبکه و گرافیک وب ‌( ۴ سال در شرکت خصوصی و ۳ سال در سازمان دولتی که هنوزم همونجام )‌.
در زمینه کاریم نسبتنا بد نیستم و در گرافیک هم فکر می کنم حرفه ای باشم .
طراحی مد و دکوراسیونو خیلی دوست دارم .
دوره های تخصصی مایکروسافت رو هم گذرونم و چند تا مدرک بین المللی هم در همین زمینه دارم .
سابقه تدریس هم در هنرستان و آموزشگاه هم دارم
در سال ۱۳۸۶ هم یه همایش فناوری اطلاعات با حضور دکتر جلالی هم برگزار کردم .
در مورد سابقه کار و کارهایی که انجام دادم به راحتی می تونم مستند جور کنم .

از شما دوستان ممنون می شم راهنماییم کنید که شانسی برام وجود داره که بتونم برم یا نه .
باز هم سپاسگزارم.

دوست تازه وارد مهاجر سرا ! سلام !

اميدوارم از پاسخ هايي كه بهتون ميدم استفاده مثبتي ببريد و از بي پرده بودن اونها غافلگير نشويد.

البته شايد اگر قبل از زدن اين پست چند ماهي را مشغول مطالعه مهاجر سرا بوده باشيد ، لحن سخن من شما را نخواهد آزرد.

دوست عزيز شما صادقانه مهارت ها و تجربيات خوب خود را بيان كرديد ولي با كمال تاسف بايد بگويم در صورتي كه در لاتاري برنده شويد و پس از طي مراحل مختلف موفق به اخذ ويزا شده و راهي امريكا شويد . مهمترين مسئله اي كه در راه پيدا كردن شغل داريد اينست كه وضعيت زبان انگليسي شما چطور است ؟ اگر زبان شما در اينجا عالي عالي عالي است احتمالا در جامعه امريكا به اندازه يك كودك 5 ساله مي توانيد منظور مردم را از حرفهايشان بفهميد. دليل اين امر تفاوتهاي عميق فرهنگي است كه بين دوزبان مختلف وجود دارد. پس در وحله اول بدانيد در صورت رفتن به امريكا احتمال اينكه بلافاصله شغل مرتبط با زمينه هاي كاري خود را بيابيد تقريبا غير ممكن است. پس روي شغلهاي ابتدايي مثل فروشندگي فروشگاه هاي بزرگ و كارهاي اينچنيني بيشتر حساب كنيد. به مرور زمان و آشنايي بيشتر با جامعه و همچنين ياد گرفتن ريزه كاري هاي زبان بيگانه شما اعتماد به نفس بيشتري بدست آورده و ميتوانيد در مورد زمينه هاي موجود در رشته خود تحقيق كنيد و رزومه هاي كاري رو به اگهي هاي استخدامي بفرستيد.
آيا ميدانيد وقتي براي مصاحبه تشريف مي بريد ، اكثر تجربياتي كه فرموديد براي كسي كه از شما مصاحبه مي گيرد تقريبا نامفهوم و بي ارزش است ؟! مثلا سابقه كار در شركت خصوصي و دولتي را امتياز خاصي نمي داند. دوست داشتن طراحي و دكوراسيون در وي انگيزه خاصي ايجاد نمي كند . سابقه تدريس هم براي وي مهم نيست ! در مورد همايش هم بهتره چيزي نگيد ؟! مستندات سوابق كاريتون رو هم تو كشو ميز كارتون قرار بديد !! مي دونيد چرا ؟ چون اون شخصي كه از شما مصاحبه مي گيره فقط و فقط ميخواد بدونه چه كار خاصي از دست شما بر مياد ؟ شما چگونه مي توانيد در روند پول سازي و توليد خدمات شركت سهيم شويد؟ شما داراي چه ايده هاي تخصصي هستيد كه تابحال كسي به انها فكر نكرده ؟ شما چه كاري را ميتوانيد انجام دهيد كه شخص ديگري با ساعتي 1 دلار كمتر از شما قادر به انجام ان نباشد ؟؟

دوست عزيز سيستم كاري امريكا بر خلاف ايران به هيچ وجه براي كارمندي ( به صورتي كه ما در ايران انجام مي ديم ) ساخته نشده است. شما كه داراي مدرك دوره هاي مايكروسافت هستيد ( اگر در ايران ان ها را اخذ كرده ايد اولا بايد مواظب باشيد تقلبي نباشد چون ممكن است بخاطر انها به زندان هم بيافتيد ! ) بايد بتوانيد تخصص و چيزهايي را كه از اين دوره ها اموخته ايد به كار ببنديد و اثبات كنيد كه كار را بلد هستيد وگرنه مدارك جز كاغذ باطله اي بيش نيستند.

در مورد كارمند اداره دولتي بودن هم بهتره اطلاع داشته باشيد به دلايل امنيتي خاصي در هنگام دريافت ويزا براي ايرانيان يك سري مراحل تحقيق و بررسي
انجام مي شود و هر گونه سابقه كار در ادارات دولتي نه تنها مزيت محسوب نمي شود بلكه ممكن است باعث شود كه اصلا به شما ويزا هم ندهند.

قصد بنده ترساندن شما و بقيه دوستاني كه شرايط مشابه دارند نبود بلكه مي خواستم با روشن كردن مطالب ديد بهتري از آينده پيش روي خود داشته باشيم.


موفق و شاد باشيد و البته اگر هم شد آزاد .....

.
.
.
پاسخ
ممنون از پاسخ شما دوست عزیز
ولی ممنون می شم اگه راه حل و یا راه کاری بنا به تجربیات شما هست به بنده هم منتقل کنید
بازم از شما ممنونم
پاسخ
تشکر کنندگان: maaref
(2011-10-10 ساعت 22:40)sindrella نوشته:  ممنون از پاسخ شما دوست عزیز
ولی ممنون می شم اگه راه حل و یا راه کاری بنا به تجربیات شما هست به بنده هم منتقل کنید
بازم از شما ممنونم

ببین دوست عزیز! متاسفانه یا خوشبختانه اکثریت مهاجرین رو به اینجا افرادی مشابه شما که منم جزو اونا هستم تشکیل میده که یکی از دلایلش هم عدم پذیرش مدارک ایرانی و حتی سابقه کار ایرانی هست چون به استعلامها و کیفیت کار انجام شده در ایران اعتمادی ندارن. نتیجه اش هم اینه که ماها که میاییم اینجا باید از صفر (؟؟) نه خیر از زیر صفر شروع کنیم چون خود آمریکایی ها الان بعلت رکود اقتصادی, خیلیهاشون از پستهای بالا سقوط میکنن پایین (مثلا بعلت ورشکستگی شرکتشون یا رقابت بازار کار و ...) و از صفر شروع میکنن. ما که خارجی هستیم دیگه حسابمون مشخصه.
اینجا هم که اومدین (اومدیم) باید اول خرج یکسال زندگی بدون کار کردن رو داشته باشین وگرنه بجز احتمال بی خانمان شدن, حداقل زیر فشار استرس اون خورد خواهید شد. تو این یکسال هم بجز سه ماه اول که تقریبا هیچ کاری نمیشه کرد, باید به فکر گذراندن یکی دو دوره مرتبط باشین که نهایتا به استخدام شما ختم بشه, و اگه در انتخاب دوره و تواناییهای خودتون و بازار کار اشتباه کنین که دیگه باختین. مثلا میتونین برای دوره سکیوریتی غیرمسلح و بعد مسلح و بعد دوره های تکمیلی اون ثبت نام کنین و مدارک رو بگیرین و دنبال کار بگردین. اولین کار که بسیار سخت خواهد بود, اگه شانس بیارین و جای توریستی باشین, ممکنه در های سیزن و شلوغی توریستها یک کار نیمه وقت موقت گیرتون بیاد که شما رو وارد بازار کار کنه و کارفرمای بعدی بتونه استعلام شما رو از کارفرمای اول بگیره. ولی فراموش نکنین که بعلت رکود اقتصادی, بعنوان یک خارجی در وهله اول و یک خاورمیانه ای در وهله دوم و یک ایرانی در وهله سوم, آخرین فردی هستین که مسولین استخدام ممکنه به رزومه شما برای یک شغل نگاه کنن. ممکنه بگین این تبعیضه و آمریکا تبعیض غیرقانونی هست. خود دانید! وقتی قانونی اینجا میتونن تو فرم استخدام حتی نژاد و رنگ پوست شما رو هم بپرسن, چطور ممکنه که نتونن قانونی شما رو بعنوان فرد آخر در نظر بگیرن؟
(البته خداییش سیاست دولت آمریکا اینی نیست که الان کارفرماها و هیومن ریسورس های شرکتها دارن انجام میدن ولی اصل آزادی بیان و نمیدونم دمکراسی و بازار آزاد و سیستم سرمایه داری اینا رو هم داره و دولت نمیتونه دخالت کنه)
در مورد کارهای کژوال و دم دستی و هند تو ماوث هم متاسفانه ما خیلی خیالات میکنیم. اولا تو جاهای خوب مثل فروشگاههای با اصل و نصب و با استاندارد بالا که خود سیتیزن ها خودشون دست کله میشکنن که حتی پارت تایم کار پیدا کنن. جاهای دیگه هم که شرایط کار واقعا سخته و دقیقا عین آمار میخوان برای هر ثانیه ای که به شما پول میدن ازتون کار بکشن. کارفرماها میگن که الکی که نیست! ساعتی 8 دولار پول میدیم!
برای مثال همین دیروز دقت کردم که تو یک شعبه کی اف سی, فقط سه تا دختر خانم ریزه میزه کار میکردن. یعنی اینکه این سه نفر هم در پایین آوردن مواد اولیه از کامیون کمک میکردن, باید غذا تهیه میکردن و نظافت کل آشپزخانه و سالن و توالت ها رو میکردن و در عین حال ضمن تحویل غذا به مشتری ها, به درایو ثرو (تحویل غذا از گیشه به مشتری های توی ماشین) هم جواب بدن. همین یکی از دلایلی هست که اینجا کار پاره وقت خیلی زیاد و مده چون با این کیفیت کار, هر کسی ممکنه نتونه هشت ساعت کامل سر کار هر روز دوام بیاره.
قدرت بدنی و سرعت عمل هم که حرف اول رو میزنه. توی اکثر استخدامها مینویسن که اینجا Fast Paced هست یعنی سیم ثانیه باید کار انجام بشه. استراحت هم بی استراحت. آسیب رسوندن به کمر بسیار معموله و خیلی باید مواظب باشین چون هر استخدامی به معنی داشتن بیمه درمانی و بازنشستگی نیست و ممکنه کل درامدتون رو در چند ماه یکجا مجبور باشین خرج کمرتون و عکسبرداری و اینا بکنین که آخرشم اون کمر واسه آدم کمر نمیشه.
خلاصه اینجوری هاست... از ما گفتن. حالا کاری ندارم که بیشتر دوستانی که میان اینجا در مورد وضعیت شغلی خودشون سوال میکنن, نه لاتاری قبول شدن و نه امکان اومدن به اینجا رو دارن ولی خواستم اینا رو گفته باشم که زیاد هم دلشون نسوزه که چرا لاتاری برنده نمیشن!!
پاسخ
sindrella عزيز !

من گفته هاي دوست خوبمون yami رو كه فكر مي كنم در امريكا هستند ،‌ تاييد مي كنم و معتقدم شغل پيدا كردن در امريكا ميتونه بسيار سختتر از اون چيزي باشه كه دوستان در ايران فكر مي كنند. در نوشته هاي قبلي هم اشاره كرده بودم كه به نظر من اگر شخصي قصد مهاجرت را داشته باشه بايد در يك برنامه ريزي 2 تا 3 ساله به انجام چند كار مهم بپردازه :
1 - تقويت زبان در حد هفته اي 5 روز كلاس داشتن و تمرين و مطالعه زياد
2- رسيدگي به اموال و اماده فروش و نقد كردن همه دارايي ها . در سال اخر به هيچ وجه چيزهايي كه بعد از خريدن ارزان مي شوند يا دسته دوم انها ارزشي ندارد را نخريد. تمام اين خريد ها را بگذاريد براي بعد از مهاجرت و تو خونه جديد . چوب و چغال و LCD و LED و ماشين ها گرون قيمت اشپزخونه و لپ تاب و حتي گوشي هاي گرون.
اماده كردن سند خونه و ماشين و ... اگه تو رهن بانك هستند.
3- تمركز به تخصصي كه فكر مي كنيم داريم و ديدن دوره هاي جديد و يادگرفتن فنون تازه در اون زمينه . بررسي اينكه دراين شغل مشابه در امريكا چه تخصص هايي لازمه . از روي اگهي هاي استخدام مي تونيد متوجه بشين چي مي خوان ؟
4- يكي دوسال آخر در حد مرگ كار كنيم و فقط پس انداز نقدي كنيم يا ارز و طلا بخريم يعني اگه رفتيم 100 تومن گوشت بخريم بجاش بريم يه سكه بخريم. ( اغراق مي كنم تا منظورم بيشتر مشخص بشه )

...



و پس از رفتن اينقدر به كارمند ديگرون شدن فكر نكنيم . بياييد به پول سازي و راه انداختن كسب و كار فكر كنيم. مثلا شما ميتونيد راه هاي ارتباط به چاپخونه ها رو ياد بگيري ، سفارش چاپ كارت ويزيت و كاتالوگ و... بگيري و در خونه انجام بدي و ببري تحويل بدي. مگه همين كارو اينجا نكرديم ؟

در ضمن به شانس هم اعتقاد داشته باشيد. ممكنه يه جايي شانسي بياريم و يه دفعه چند پله بريم بالا .

بعدا بيشتر توضيح مي دم.

.
.
.

پاسخ
(2011-10-11 ساعت 19:05)saied-k نوشته:  sindrella عزيز !

من گفته هاي دوست خوبمون yami رو كه فكر مي كنم در امريكا هستند ،‌ تاييد مي كنم و معتقدم شغل پيدا كردن در امريكا ميتونه بسيار سختتر از اون چيزي باشه كه دوستان در ايران فكر مي كنند....

یک چیزی رو هم یادم رفت اضافه کنم. البته این قسمتش رو واقعا نمیدونم چطور بنویسم که به کسی بر نخوره یا متهم به ایرانی ستیزی نشم ولی واقعیت اینه که من به شخصه توصیه میکنم که به هیچ وجه من الوجوه روی «پیدا کردن کار از طریق یک ایرانی در آمریکا یا کار کردن برای یک ایرانی در آمریکا» حساب نکنین.
البته در اینکه بیشتر ایرانیان آمریکا واقعا افراد متشخص و تحصیلکرده و با شخصیت هستن و با افتخار لقب با سوادترین اقلیت اجتماعی رو در آمریکا دارن, حرفی نیست ولی بحث اینه که مایی که میاییم اینجا قرار نیست و مقدور نخواهد بود که برای مثلا پروفسورها و دکترهای ایرانی اینجا کار کنیم. خیلی شانس بیاریم ممکنه بتونیم افرادی رو پیدا کنیم با دیدن یک ایرانی جدیدالورود که بی صبرانه در جستجوی کار هست, به فکر استفاده یا سواستفاده از اون بیوفتن (چون میدونن که به اونها بیشتر از غیرهموطن ها اعتماد خواهد کرد). به قول معروف آذری ها «دنبال خر مرده هستن که نعلش رو بکشن».
من که تاکیدا میگم که سعی کنین در همچین شرایطی قرار نگیرین. وقتی برای یک غیرهموطن کار میکنین, حواستون جمع هست ولی در هنگام کار کردن برای هموطن یک حس اعتماد کاذب دست میده که جو رو برای هر نوع سو استفاده مهیا میکنه. بحث من روی کلاهبرداری نیست بلکه منظورم اینه که افرادی هستن که به صرف گیر آوردن یک کارگر دیگه برای بیزنس نه چندان جالبشون (که هرکسی حاضر نیست انجام بده مثل دلیوری پیتزا که هزینه بنزین و خود ماشین از شماست و وقت آزادتون رو هم باید تو مغازه کار کنین! اینجور کارا زیاده ولی هرکسی حاضر نیست انجام بده), حتی به هموطن تازه وارد هم رحم نمیکنن و این باعث دور افتادن شما از موقعیت های مناسب کاری میشه. یا عده ای هستن که الکی بدون اینکه قصد بد یا کلاهبرداری داشته باشن, مدتها شما رو سر میدووننن برای هیچی و آخر هم میگن که نشد و میبینی که اوضاع خرابه و یا بخاطر همون نعل! به دوست دیگه ای پاستون میدن.
عیب دوم کار کردن یا نت ورک کردن با این دسته از هموطن ها برای کار پیدا کردن اینه که شما رو بیخود و بیجهت به امید کمک کردن علاف میکنن و موقعیت ها از دستتون خواهد رفت. به امید واهی اینکه این فرد یا افراد برای شما کار بهتری رو به صرف هموطن بودن پیدا خواهند کرد, ممکنه به پیشنهادهای کاری مناسب جواب رد بدین.
خلاصه خوب یا بدش به پای هر کس, اما از ما گفتن رفاقت با هموطن رو در حد پارتی و دید و بازدید نگه دارین و بس. ایرانی برای ایرانی کار چاق نمیکنه!

* راستی سعید جان, من با این قسمت فروش اموال و خونه زندگی در ایران موافق نیستم. واقعیت اینه که کسی که خونه زندگی داره تو ایران و کار مناسب اگه بیاد اینجا و ببینه که واقعا نمیتونه زندگی کنه, ممکنه قید اینجا رو بزنه. حالا اگه خونه زندگی و کارش (مثلا با مرخصی بدون حقوق) جای خود بود که با خیال راحت و کوله باری از تجربه برمیگرده و قدر زندگی شو اونجا بهتر میدونه و اگه هم کارش اینجا گرفت که یه روز میره و همه چی رو به حراج میکشه اما اینکه همه چی رو بفروشه و بیاد اینجا و بعد ببینه نمیتونه تحمل سختی بکنه و نه راه پیش باشه و نه راه پس, نتیجه اش این خواهد شد که کل سرمایه اش رو تا 5 سال خواهد خورد تا پاس آمریکایی شو بگیره و برگرده ایران! ایرانی که دیگه تو اون هیچی از سرمایه های مادی نداره. من وقتی شرایط زندگی و کاری و تحصیلی بیشتر برندگان لاتاری رو تو مهاجرسرا میخونم متوجه میشم که بیشترشون اگه خونه زندگیشون رو به حراج نکشن, برگشتنشون در یک سال اول قطعی هست. حالا ما که ازدواج کردیم و یک ساپورت محلی داریم اینجا بحثمون تا حدی جداست ولی خداییش کار برندگان لاتاری خیلی خیلی سخته.
پاسخ
(2011-10-11 ساعت 19:20)yami نوشته:  
(2011-10-11 ساعت 19:05)saied-k نوشته:  sindrella عزيز !

من گفته هاي دوست خوبمون yami رو كه فكر مي كنم در امريكا هستند ،‌ تاييد مي كنم و معتقدم شغل پيدا كردن در امريكا ميتونه بسيار سختتر از اون چيزي باشه كه دوستان در ايران فكر مي كنند....

یک چیزی رو هم یادم رفت اضافه کنم. البته این قسمتش رو واقعا نمیدونم چطور بنویسم که به کسی بر نخوره یا متهم به ایرانی ستیزی نشم ولی واقعیت اینه که من به شخصه توصیه میکنم که به هیچ وجه من الوجوه روی «پیدا کردن کار از طریق یک ایرانی در آمریکا یا کار کردن برای یک ایرانی در آمریکا» حساب نکنین.
البته در اینکه بیشتر ایرانیان آمریکا واقعا افراد متشخص و تحصیلکرده و با شخصیت هستن و با افتخار لقب با سوادترین اقلیت اجتماعی رو در آمریکا دارن, حرفی نیست ولی بحث اینه که مایی که میاییم اینجا قرار نیست و مقدور نخواهد بود که برای مثلا پروفسورها و دکترهای ایرانی اینجا کار کنیم. خیلی شانس بیاریم ممکنه بتونیم افرادی رو پیدا کنیم با دیدن یک ایرانی جدیدالورود که بی صبرانه در جستجوی کار هست, به فکر استفاده یا سواستفاده از اون بیوفتن (چون میدونن که به اونها بیشتر از غیرهموطن ها اعتماد خواهد کرد). به قول معروف آذری ها «دنبال خر مرده هستن که نعلش رو بکشن».
من که تاکیدا میگم که سعی کنین در همچین شرایطی قرار نگیرین. وقتی برای یک غیرهموطن کار میکنین, حواستون جمع هست ولی در هنگام کار کردن برای هموطن یک حس اعتماد کاذب دست میده که جو رو برای هر نوع سو استفاده مهیا میکنه. بحث من روی کلاهبرداری نیست بلکه منظورم اینه که افرادی هستن که به صرف گیر آوردن یک کارگر دیگه برای بیزنس نه چندان جالبشون (که هرکسی حاضر نیست انجام بده مثل دلیوری پیتزا که هزینه بنزین و خود ماشین از شماست و وقت آزادتون رو هم باید تو مغازه کار کنین! اینجور کارا زیاده ولی هرکسی حاضر نیست انجام بده), حتی به هموطن تازه وارد هم رحم نمیکنن و این باعث دور افتادن شما از موقعیت های مناسب کاری میشه. یا عده ای هستن که الکی بدون اینکه قصد بد یا کلاهبرداری داشته باشن, مدتها شما رو سر میدووننن برای هیچی و آخر هم میگن که نشد و میبینی که اوضاع خرابه و یا بخاطر همون نعل! به دوست دیگه ای پاستون میدن.
عیب دوم کار کردن یا نت ورک کردن با این دسته از هموطن ها برای کار پیدا کردن اینه که شما رو بیخود و بیجهت به امید کمک کردن علاف میکنن و موقعیت ها از دستتون خواهد رفت. به امید واهی اینکه این فرد یا افراد برای شما کار بهتری رو به صرف هموطن بودن پیدا خواهند کرد, ممکنه به پیشنهادهای کاری مناسب جواب رد بدین.
خلاصه خوب یا بدش به پای هر کس, اما از ما گفتن رفاقت با هموطن رو در حد پارتی و دید و بازدید نگه دارین و بس. ایرانی برای ایرانی کار چاق نمیکنه!

* راستی سعید جان, من با این قسمت فروش اموال و خونه زندگی در ایران موافق نیستم. واقعیت اینه که کسی که خونه زندگی داره تو ایران و کار مناسب اگه بیاد اینجا و ببینه که واقعا نمیتونه زندگی کنه, ممکنه قید اینجا رو بزنه. حالا اگه خونه زندگی و کارش (مثلا با مرخصی بدون حقوق) جای خود بود که با خیال راحت و کوله باری از تجربه برمیگرده و قدر زندگی شو اونجا بهتر میدونه و اگه هم کارش اینجا گرفت که یه روز میره و همه چی رو به حراج میکشه اما اینکه همه چی رو بفروشه و بیاد اینجا و بعد ببینه نمیتونه تحمل سختی بکنه و نه راه پیش باشه و نه راه پس, نتیجه اش این خواهد شد که کل سرمایه اش رو تا 5 سال خواهد خورد تا پاس آمریکایی شو بگیره و برگرده ایران! ایرانی که دیگه تو اون هیچی از سرمایه های مادی نداره. من وقتی شرایط زندگی و کاری و تحصیلی بیشتر برندگان لاتاری رو تو مهاجرسرا میخونم متوجه میشم که بیشترشون اگه خونه زندگیشون رو به حراج نکشن, برگشتنشون در یک سال اول قطعی هست. حالا ما که ازدواج کردیم و یک ساپورت محلی داریم اینجا بحثمون تا حدی جداست ولی خداییش کار برندگان لاتاری خیلی خیلی سخته.

خیلی ممنون از اطلاعات خوبت
ولی بهتر بود جملاتت با قطعیت محض همراه نبود چون کار من رو یک هموطن توی یک کارخونه که صاحبش ایرانی بود ردیف کرد و حقوقم هم برابر امریکایی ها بود
ولی من با کلمه اکثرا کاملا موافقم همچنین با پاراگراف آخرت " راستی سعید جان, من با این قسمت فروش اموال و خونه زندگی در ایران موافق نیستم. . . . "

2010AS9500
Visa: Sep 2010
First Travel: Dec2010-Mar2011
SSN: After 7 days
Green Card: After 27 days
Second Travel: Nov2011-Dec2011

گاهـــــــــــــــــــــی وقتـــــــــــــــــها . . .

از کنار غصه ها باید رد شد و گفت :

میـــــــــــــــــــــــگ میـــــــــــــــــــــــــگ . . .
پاسخ
تشکر کنندگان: free_free ، maaref ، SEPIDEHHHH ، amir0_0amir ، حاجی واشنگتن
(2011-10-12 ساعت 01:46)behzadb57 نوشته:  
(2011-10-11 ساعت 19:20)yami نوشته:  
(2011-10-11 ساعت 19:05)saied-k نوشته:  sindrella عزيز !

من گفته هاي دوست خوبمون yami رو كه فكر مي كنم ...

یک چیزی رو هم یادم رفت اضافه کنم....

خیلی ممنون از اطلاعات خوبت
ولی ..."

بهزاد جان... اینجور چیزها رو مولانا در داستان «فیل شناسی در تاریکی» بخوبی توضیح میده. درسته که با یک بار لمس خرطوم فیل در تاریکی نباید قاطعانه بگیم که فیلم حیوانی شبیه مار هست اما حق بده که مثلا اگه یک نفر پنج بار در کشورهای مختلف و در شرایط مختلف و در تاریکی و روشنایی فقط تونسته باشه خرطوم فیل رو لمس کنه, عاقلانه هست که با قطعیت بگه که فیل حیوانی دراز و شبیه مار هست!!
جریان ما و این پستم هم شبیه همین مطلبه. متاسفانه ایرانی ها از حس حمایت از همدیگه و ناسیونالیسمی که به شدت در بین مثلا هندی ها و چینی ها و هیسپنیک ها و ... هست یا با درجه ای کمتر بین مثلا افغانها و اروپاییهاست کاملا بی بهره هستن و تجربه بیش از ده ساله من در سفر به کشورهای مختلف و ارتباط با ایرانیان متفاوت به من ثابت کرد که قریب به اتفاق اونایی که واقعا میتونن برای هموطنانشون کاری انجام بدن, از جمع هموطنان و مخصوصا اونایی که ممکنه به کمک اونا نیازمندن, فراری بودده و عده ای هم که دم دست هستن با دیدن یک هموطن درمانده بیشتر به فکر «دک کردن» یا «استفاده کردن» از اون میوفتن تا کمک کردن (و اگه کمکی هم کنن چنان رفتار میکنن که گویی به یک ایرانی بدون مجوز کار لطف کردن و کار دادن. کاری که ممکنه مدتها بود براش دنبال کارگر بودن و کسی رو پیدا نمیکردن اما این ایرانی جدیدالورود از روی اعتماد کار رو قبول میکنه و مشکلاتش و الی آخر). اینگونه شد که ما سالهاست قید هموطنانمون رو از بابت کمک گرفتن زدیم (تا باعث پشیمانی بیشتر و خدای نکرده ایجاد حس تنفر نشه) اما اگه کمکی از دستمون بر اومده همیشه سعی کردیم که دریغ نکنیم.
بازم میگم, این تجربه شخصی من و تعدادی از دوستانم هست که در چهارگوشه دنیا پراکنده هستیم ولی از خدامه که یک روز بیام بگم که اشتباه کردم و ایرانی ها هم مثل هندی ها و چینی ها همدیگه رو درمیابند.
پاسخ
(2011-10-12 ساعت 23:40)nimar123 نوشته:  یک جمله قدیمی هست که میگه آدمی که بخواهد کار کند کار میکنه

من تمام سایت وزارت کار آمریکا را نگاه کردم زیر و رو کردم تقریبا اکثر کارهایی که دوستان نوشتند آنجا مورد نیاز است ولی پیش ضمینه هایی دارد که متاسفانه ما نداریم مثلا یک رمان نویس باید به زبان انگلیسی بنویسد چهار سال سابقه تحصیلی و چند ناشر در آنجا آن را تایید کند مشتری جلوی درب خانه اش باشد روز ی چندبار تماس کاری داشته باشد و ...

که هیچ رمان نویسی در ایران اینها را ندارد بجز استثناها که بحث عمومیست کاری به آنها نداریم

پس چه باید کرد هیچی ابتدا می رویم مثلا ماشین شویی درآمدی داشته باشیم با مردم برخورد داشته باشیم زبان و فرهنگ را بگیریم بعد میریم موارد مورد نیاز شغلمان را بدست می آوریم و بعد صاحب شغل میشویم صاحب شغل شدن مثل ازدواج دخترهاست باید دیده بشوید تا خاستگار شما شوند پس ابتدا شغلهایی باید بدست بیاورید برای دیده شدن بعداز اینکه ثابت کردید برادرید بعدا ادعای شغل کنید (من نمیدونم چرا جدیدا هرچی جدی مینویسم طنز آمیز میشه وقتی دوباره میخونم )

البته دوست عزیزم در اینکه باید از زیر صفر شروع کرد حرفی نیست ولی نکته بسیار مهم و کنکوری که همه ما فراموش میکنیم اینه که:
1- آیا همون کار دم دستی هم الان موجوده و ما میتونیم راحت گیر بیاریم؟
2- نکته بسیار بسیار مهمتر! آیا بنیه جسمی انجامش رو داریم؟ اینجا کار میکشن, کااااااااااااااااااار, کار واقعی. بدن میخواد, کمر میخواد, زور بازو میخواد!
پاسخ
تشکر کنندگان: ParsTrader ، saied-k ، puzzle ، nimar123 ، maaref ، ملیحه مجید ، amir0_0amir
(2011-10-11 ساعت 19:20)yami نوشته:  
(2011-10-11 ساعت 19:05)saied-k نوشته:  


* راستی سعید جان, من با این قسمت فروش اموال و خونه زندگی در ایران موافق نیستم. واقعیت اینه که کسی که خونه زندگی داره تو ایران و کار مناسب اگه بیاد اینجا و ببینه که واقعا نمیتونه زندگی کنه, ممکنه قید اینجا رو بزنه. حالا اگه خونه زندگی و کارش (مثلا با مرخصی بدون حقوق) جای خود بود که با خیال راحت و کوله باری از تجربه برمیگرده و قدر زندگی شو اونجا بهتر میدونه و اگه هم کارش اینجا گرفت که یه روز میره و همه چی رو به حراج میکشه اما اینکه همه چی رو بفروشه و بیاد اینجا و بعد ببینه نمیتونه تحمل سختی بکنه و نه راه پیش باشه و نه راه پس, نتیجه اش این خواهد شد که کل سرمایه اش رو تا 5 سال خواهد خورد تا پاس آمریکایی شو بگیره و برگرده ایران! ایرانی که دیگه تو اون هیچی از سرمایه های مادی نداره. من وقتی شرایط زندگی و کاری و تحصیلی بیشتر برندگان لاتاری رو تو مهاجرسرا میخونم متوجه میشم که بیشترشون اگه خونه زندگیشون رو به حراج نکشن, برگشتنشون در یک سال اول قطعی هست. حالا ما که ازدواج کردیم و یک ساپورت محلی داریم اینجا بحثمون تا حدی جداست ولی خداییش کار برندگان لاتاری خیلی خیلی سخته.

سلام دوست خوب مهاجر سرايي من !

در مورد مطلبي كه فرموديد من فكر مي كنم مهاجرت آدمهايي مثل من ، شروع آگاهانه يك زندگي جديد با قبول تمام نارسايي ها و مشكلات احتمالي و بديهي ان است. اولا براي شخصي مثل من فروش و نقد كردن هر آنچه دارم بسيار ضروري است تا بتوانم نهايت نهايت 100 هزار دلار نقد به امريكا ببرم و با نصف اين پول خرج يك سال خود و خانواده ام را تضمين كنم و با نصف ديگرش بعد از بوجود امدن شرايط مناسب كار و بار مستقلي راه اندازي كنم. مطمئننا اگر من يك خانه 100ميليوني اضافه و ملك و اموال ديگري هم داشتم آنها را هم به پول نزديك مي كردم و با دست پر تر مهاجرت مي كردم. به نظر من مهاجرت موفق با دل كندن از مبدا رابطه مستقيم دارد . معياري كه من براي خودم تعريف كرده ام اينست كه اگر توانستم مهاجرت كنم تمام سختي ها را به جان بخرم و هر كار سختي را انجام دهم ولي سستي به خرج ندهم تا بعد از يك مدت دوباره به ايران برگردم و در اين مدت كلي هم از زندگي در ايران عقب بيافتم. مهمترين مسئله براي من اينست كه فرزندم در جامعه سالم و متعادلي رشد كند و از امكانات آن بهره مند شود. اگر امكان مهاجرت برايم فراهم شود و من نتوانم از ان بهره ببرم و در اينده خود و خانواده ام را از اين شانس بزرگ محروم كنم ؛ به هيچ عنوان خودم را نخواهم بخشيد . حال اگر كسي مهاجرت از روي تنوع و صرفا قبولي در لاتاري داشته باشد و كمي هم نازك نارنجي باشد بهتر است در ايران همه چيز را نگه دارد ، ولي فكر مي كنم همين پشتوانه داشتن در ايران عامل موثري باشد تا جلوي فعاليت و كوشش همه جانبه شخص در جامعه جديدش را بگيرد.
من در ايران زندگي خودم رو از حد بسيار معمولي و بدون پشتوانه مالي پدر شروع كردم و تا بحال هم تا حدودي موفق بوده ام. تجربه هايي هم كه در اين 5-6 سال اخير كسب كردم باعث شده به هيچ عنوان از شروع دوباره نترسم بلكه اينبار فكر مي كنم بتوانم بسيار بهتر عمل كنم. فقط بايد منتظر بمانم تا شرايط اوليه فراهم شود و از همه بيشتر روي خود خودم حساب خواهم كرد.

در ضمن من با شما موفقم كه فرموديد از ايرانيان داخل امريكا انتظار كمك فوق العاده نداشته باشيم چون اولا انها مشكلات خودشان را دارند و دوما چون سالهاست در امريكا هستند به سيستم سرمايه داري انجا خو گرفته اند و ممكن است در مورد مسايل كاري فقط بيزنس برايشان مهم باشد و مسايل عاطفي را در كار خود دخيل نكنند و مسئله جالب اينست كه امروزه در ايران هم همينطور است به علاوه اينكه ديگه كسي به كسي رحـــــم هم نمي كنــــــد !!
.
.
پاسخ
تشکر کنندگان: yami ، maaref ، betsabeh ، alonak ، ملیحه مجید ، SEPIDEHHHH ، amir0_0amir ، Abdorrezaa
(2011-09-30 ساعت 17:37)mehdinasiri نوشته:  با سلام خدمت دوستان گل و محترم

انشاا... اگر خدا بخواهد و مشکلی در کواکب و چرخش زمین و هاله نور پیش نیاید تا چندی دیگر وارد بلاد کفر میشیم و در خدمت دوستان تنی به آن خاک پاک خواهیم زد!

سوال اصلی من سوال همه جوانان انقلابی هست! کسب حلال و یک لقمه نون و بوقلمون! (رو حلالش خیلی تاکید ندارم !)

شغل من در ایران مشاوره تبلیغات هست . به کلیه امور طراحی و چاپ افست و دیجیتال، خدمات قبل و بعد از چاپ هم اشراف دارم.

(طراحی انواع لوگو و پوستر و بروشور و کتاب و خبرنامه و خدمات نمایشگاهی و پاک کردن سبزی! و ...) طراحی و پیاده سازی وب سایت و تهیه و تدوین ویدئو کلیپ و پاک کردن نخود و لوبیا و از این جور سوسول بازیا ! Tongue

آیا من می تونم حداقل برای یک سال اول که می خوام با محیط آشنا بشم و هـــ رو از بـــــ تشخیص بدم کسی هم حتما به ما کار نمیده از طریق همین حرفه خودم کسب درآمد داشته باشم یا خیر؟

- به نظر شما همسر من الان اونجا چه کاری می تونه انجام بده تا شرایط کاری من مهیا تر شه تا من برسم !

- یه سوال هم در مورد کپی رایت دارم. ما اینجا خدا برکت بده ! تمپلیت آماده دانلود می کنیم 2000 دلار به مشتری میدیم 200 دلار ! از سایت ساز های اوپن سورس استفاده می کنیم و میدیم به اسم خودمون به خلق الله ! گیر و گور این طور تعاملات اونجا چطور هست ؟

- نحوه طراحی و چاپ و زمینه طراحی وب سایت چطوری هست اونجا؟

این رو هم اضافه کنم در کالیفورنیا - میشن ویهو !!! (MISSION VIEJO) حضور به هم خواهم رساند !

با تشکر از بذل توجه دوستان

دوستان این پست ما رو هم مورد وثوق قرار بدن
پاسخ
تشکر کنندگان: maaref
(2011-04-26 ساعت 05:26)rs232 نوشته:  این تاپیک پر شده است از سوالهایی که بی جواب مانده اند. در واقع هیچ کسی هم نمی تواند بگوید که مثلا حتی برای یک مهندس کامپیوتر در امریکا کار پیدا می شود و یا کار پیدا نمی شود. ولی من می توانم به طور کلی بگویم که اگر زبان انگلیسی شما در سطح عالی نیست هیچ انتظاری برای شغل متناسب با تحصیلات و رشته تحصیلی و یا موقعیت کاری خود در امریکا نداشته باشید. چه مهندس کامپیوتر باشید و چه روانشناس و چه نفت و برق و مکانیک. حتی اگر زبان انگلیسی شما در سطح عالی است, باید به مدت لااقل چند سال در سطح پایین تر از شغل مورد نظر خودتان کار کنید تا با امریکا به طور کامل آشنا شوید. مثلا من که ده سال در ایران سابقه کار مدیریت یک بخش را داشتم در امریکا از تکنسینی شروع کردم و هنوز هم پس از پنج سال زندگی در امریکا تا مدت ها هیچ انتظاری برای مدیر یک بخش شدن را ندارم و اگر هم پیشنهاد کنند قبول نمی کنم چون می دانم که مدیریت در امریکا از من بر نمی آید. بنابراین گرچه شرایط زندگی من بسیار بهتر از ایران است ولی موقعیت شغلی من حداقل دو یا سه پله نزول کرده است که گهگاهی هم آزار دهنده است.
بنابراین دوستان عزیز, اول از همه زبان انگلیسی را جدی بگیرید و دوم اینکه منتظر کار پایین تر از انتظارتان باشید و سوم این که اگر در توانتان است برای ادامه تحصیل در امریکا برنامه ریزی کنید زیرا به شما کمک می کند که زبانتان بهتر شود و آینده کاری بهتری داشته باشید.
آنهایی که به یک زبان برنامه نویسی کامپیوتر و یا شبکه و یا حتی تعمیر و نصب کامپیوتر تسلط دارند هم می توانند با کمی شانس یک شغل تکنسینی پیدا کنند چون برنامه نویس و تکنسین کامپیوتر مثل مرده شور می ماند و در هر صنعتی مورد نیاز است.
سلمانی به طور متوسط ساعتی ده دلار دستمزد می گیرد و الآن دیگر بازار کار خوبی ندارد چون مردم وضع مالیشان خوب نیست و دیر به دیر به آرایشگاه می روند. در مجموع در حال حاضر این شغل درآمد راضی کننده ای در امریکا ندارد مگر اینکه شرایط ویژه ای داشته باشد.
حسابداری در امریکا بسیار با ایران فرق می کند و شما حتما باید در دانشگاه درس بخوانید تا اجازه کار پیدا کنید. یکی از آشنایان دور ما که یکی از حسابداران خبره با بیست سال سابقه کار در ایران بود ده سال پیش به امریکا آمد و مجبور شد که به کار ساختمانی بپردازد. فروش ماشین و خدمات بازرگانی هم نیاز به زبان انگلیسی خوبی دارد تا بتوانید به راحتی مخ خریدار را تلیت کنید.
صنایع نفت, پالایشگاه, کشتیرانی و سازه های مکانیکی و برق فشار قوی و ژنراتور و مهندسی سازه و سدسازی و پل سازی کمی مشکل زا است. زیرا صنایعی که در این زمینه ها کار می کنند چند سالی است که تعداد بسیار زیادی را از کار برکنار کرده اند که بسیاری از آنها تجارب و تحصیلات زیادی در امریکا دارند و اگر بخواهند کسی را استخدام کنند متقاضی امریکایی در این زمینه ها فراوان است. البته نه اینکه مایوس شوید ولی واقعا پیدا کردن کار مرتبط در این زمینه ها در حال حاضر مشکل است.
آشپزی و امور مربوط به شکم بد نیست و اگر سابقه و مهارت شما خوب باشد احتمالا کار برای شما وجود دارد. باز کردن بقالی و یا هر فروشگاه دیگر در امریکا سخت است و اگر تازه مهاجر هستید فکر باز کردن یک بیزینس را از سر خودتان دور کنید و اجازه دهید که چند سال از ورودتان بگذرد و بعد در این زمینه فکر کنید. بعضی از دوستان می گویند که می رویم امریکا و فلان بیزینس را باز می کنیم و پول در می آوریم ولی از من می شنوید این فکرها بیهوده است و وقت و انرژی و یا احیانا پول خودتان را تلف نکنید.
رشته های محض مثل ریاضی محض و اقتصاد محض و آمار برای این خوب است که در امریکا تا مقطع دکتری ادامه تحصیل دهید و بعد دنبال کار بگردید. زیرا پیدا کردن کار در این زمینه ها دشوار است مگر معلمی باشد که بعید است در شروع مهاجرت شرایط آن را داشته باشید.
کارهای هنری و خطاطی و نقاشی و هنرپیشگی هم که دیگر مشخص است و اگر معروف باشید شاید آبی از آن برایتان گرم شود.
بیولوژی و ژنتیک و مامایی و پرستاری و هر گونه شغل مرتبط با پزشکی هم در امریکا خوب است ولی به شرط اینکه مدارک شما مورد تایید ایالت مربوطه باشد اگرنه باید دوره های مخصوصی را بگذرانید و در امتحانات قبول شوید که بتوانید کار کنید.
رشته زبان انگلیسی هم خوب است برای حرف زدن در امریکا ولی تحصیل کردگان این رشته باید به فکر یک حرفه برای خوشان در امریکا باشند.

با سلام
من سیتیزن هستم چون در اونجا دنیا اومده ام. اما به دلایلی تا یک و نیم سال پیش که یک ماه در آمریکا موندم، به اونجا نرفتم. در حال حاضر کارهای اقامت همسرم تا مرز تعیین وقت مصاحبه پیش رفته و ایشون تا 20 روز دیگه میره برای مصاحبه. الان هم که در خدمت شما هستم تهرانم و انشا الله یک هفته دیگه میرم به آمریکا.
قصدم از تعریف این قضایا شناخت دوستان نسبت به وضعیتی هست که من دارم.
وقتی تصمیم گرفتم برای مهاجرت به ینگه دنیا. اول همونطوری که گفتم رفتم به آمریکا برای یه دوره آزمایشی یک ماهه و ببینم که اونجا وضع زندگی چطوره و آیا اصلاً من می تونم اونجا زندگی کنم (شرایط فرهنگی و اجتماعی منظورمه) برای شروع پیش یکی از فامیل های مادرم رفتم. دوست عزیزی که گفته بود به ایرانی ها اونجا اعتماد 100 در صد نکنید، تا حدود زیادی موافقم البته این رو هم در نظر بگیرید که استثنا هم هست. اون هم نه کم. بستگی به شناختی داره که شما از اون شخص دارید. اگر طرف رو توی عمرتون ندیده اید و یا مثل من فقط 4 ، 5 ساعت اون هم در ایران دیده اید، اعتماد به اون و انتظار از اون برای یافتن شغل برای شما ریسک بالایی داره. اگر هم طرف رو می شناسید که باز هم اخلاق سرمایه داری شاید حکم کنه که اون طرف طور دیگه ای با شما برخورد کنه و اصطلاحاً رفتارش با شما طوری نباشه که شما انتظارش رو داشتید. من خیلی شنیده ام که حتی اقوام درجه یک مثل دایی و عمو و ...، یک نفر رو که خویشاوندشون محسوب می شده و اونطور که ما از دایی و خاله و عمه و عمو هامون و فرزندانشون انتظار کمک داریم، کمک نکردند. این رو من خودم در آمریکا تجربه کرده ام و بیشتر از 12 روز منزل فامیل (پسر دایی ) مادرم نتونستم بمونم. علت اصلی اش هم بر میگرده به تفاوت های اجتماعی، فرهنگی بین ایران شرقی و آمریکای غربی که اکثر فرزندان به قولی 18 سالشون که شد میرند سیِ خودشون. مضاف بر اینکه حریم شخصی اونها شاید اجازه زندگی مشترک شما با اونها رو نده و همچنین اگر شما با اونها زندگی نکنید شاید اون بنده خدا زیاد وقت نداشته باشه که به شما کمک کنه و گرفتار زندگی خودش باشه. به هر جهت متاسفانه توی جامعه ایرانی ها هم کسانی پیدا میشند که اگر بدونن شما تازه واردید و مخصوصاً مقداری پول با خودتون دارید، اصطلاحاً براتون نقشه می کشند که یه جوری شما رو اصطلاحاً تیغ بزنند. و یا سو استفاده ارتون بکنند. یا سرابی پیش چشمتون ترسیم بکنند. پس تا می تونید روی پای خودتون بایستید و برای خودتون زندگی کنید. مگر اینکه کسی رو که بهش اعتماد می کنید واقعاً بشناسید و بهش اعتماد کنید. این فامیل ما روز آخر که من داشتم به ایران می اومدم با زبون بی زبونی به من گفت که مقداری پول به من که به برای انجام کارهای اداری ات یا خرید و ... وقت گذاشتم بده. تازه قرار بود کو اسپاسر همسرم هم بشه که دوباره گفت 20 هزار دلار بده. نمی خوام قصه زندگی ام رو تعریف کنم ولی بالاخره اینها واقعیت هست. نباید بترسید و با توکل به خدا جلو برید. شما خدا بهترین دوست رو دارید. ولی تلاش و انتخاب درست هم از علت های مادی پیش روی شماست.
در مورد کار من با اکثر گفته های آقا آرش که قبلا هم از طریق وبلاگشون می شناختمشون موافقم. مسلمه شما در ماههای اول مشکل ارتباط برقرار کردن با بقیه آدمهای اون کشور رور دارید. حالا کار در محیط انگلیسی زبان مثل این می مونه که شما که در ایران شغلی داشته اید باید زبان فارسی رو ثلیث صحبت کنید وگرنه عدم توانایی در برقرار کردن ارتباط با دیگران نمی تونه به درد کارفرماتون بخوره. اونجا هم مثل ایران نیست یا مثل ایران خودرو که من کار می کردم ، فک و فامیل و همشهری های مدیر انتصابی بیان توی اون شرکت و دور هم باشند. رمز پیشرفت اونها شایسته سالاری اشون هست. کارت رو نخوان کار بهت نمی دند.
به هر حال من هم مثل شما دوستان میام آمریکا. اول نگرشم این بود که کار به درد من بیشتر میخوره برای همین از ایران با آدرس و شماره تلقن آمریکا شروع کردم به ارسال رزومه به craglist. کارهای لینگوییست و مترجم که برای ارتش و شرکت های امنیتی رو هست رو هم چک کردم. منجمله آموزشگاههای زبان فارسی که بیشتر توی کالیفرنیا پیدا میشه. ولی اونها ازتون Security clearance میخوان. تازه احتمال اینکه چون جز ارتش آمریکا هستید به افغانستان و عراق هم به عنوان مترجم اعزام کنند هست مضاف بر اینکه یه دوره نظامی رو هم در پایگاههای ویرجینیا باید بگذرونید. تازه شاید هم ایران بیایید دیگه بله دیگه ... آموزش زبان فارسی هم اونجا به درد کی میخوره جز ایرانی های اونجا و فرزندانشون.
به هر حال من هم با همه بیم ها و امیدها و خوف و رجا ها عزمم رو جزم کردم و با اطلاعات خوبی که از این مهاجرسرا به دست آورده ام انشاالله اونجا زندگی می کنم.
این رو هم بگم موقعی که من در شارلوت (کارولینای شمالی) بودم، یه روز برای ساندویچ خوردن رفتم به ساندویچی به نام برگر کینگ یا کینگ برگر. همه پرسنل سیاه پوست بودند. گفتم کاری اینجا برای من هست که انجام بدم. دختری که پشت پیشخوان بود چنان نگاهی به من کرد که من فکر کردم کم اونجا اومدم و اونها رو تهدید کردم. بعد دیدم که روی پوستر اونجا یه آدرسی برای career ها گذاشتند و راهم رو کشیدم رفتم.
کلا اگر پول زیاد دارید برای خرید فرنچایز (برند های معروف مثل مک دونالد و ...) و equipment و مکان مورد نظر ، بیزینس خوبیه. خرید پمپ بنزین که اون مغازه داخل پمپ بیشتر هزینه ها رو پوشش میده و درآمد داره خوبه. کلا self employment خیلی خوبه که اونهم به چند سال کار و تجربه در اون حرفه بخصوص و سرمایه نیاز داره.
من برعکس برخی دوستان که فضای کامنت هاشون بیشتر نا امید کننده بود، نمی خوام نا امیدتون کنم. ولی می خوام یه اصل کلی رو در خلاصه حرفهام بگم.
دوستانی که مثل من از برخی مسایل در داخل ایران دل آزرده هستند و تصمیم سفر به ینگه دنیا برای زندگی بهتر رو گرفته اند از هیچ چیز بیم نداشته باشند و همه امیدشون به خدا باشه که اون همه جا هست و قدرتی مافوق بشر که قدرتمندترین مادی شون آمریکا هست داره. والسلام. با آرزوی موفقیت برای همه دوستان.
پاسخ
شما کاری که تو ایران دارید رو می تونید تطبیق بدید و در ضمن شرح وظایفتون رو دربیارید.این لینک http://www.bls.gov/soc/soc_2010_definitions.pdf
دنبال کار بگردیدhttp://www.usajobs.gov
http://www.jobsearchusa.org
نرخ بیکاری در ایالات مختلف به این ترتیبه: http://www.bls.gov/web/laus/laumstrk.htm
می خوام بگردم ببینم مثلا بهترین میزان اشتغال برای شغل X در کدام ایالته اگه کسی کمک کنه ممنون می شم

--------------------------------------------------------------------------------

(2011-10-07 ساعت 19:02)حوری نوشته:  سلامبرای فوق لیسانس روانشناسی وفوق دیپلم عمران راهسازی درامریکا بازار کار چطوره درامد ماهیانه چنددلاره

سلام حوری جان
من میدونم social worker ها آمار بیکاریشون خیلی پایینه و درآمدشون خوبه ولی الان منبعم رو پیدا نمی کنم هر وقت پیدا کردم حتما اینجا به اشتراک می ذارم.
کیس:2016as1$$(برنده آقاي همسر)،تعداد:٢نفر،ارسال فرم:٢٩مي،سفارت:آنکارا،مصاحبه:٣ نوامبر،وضعيت: AP، آپديتها: ١١ژانويه،٧ مارچ و٩مارچ تبديل به or نَفَر دوم، ٢١ مارچ نَفَر اصلي و تبديل به or ٢٢مارچ،دريافت ايميل كليير ٢٢ مارچ، مديكال مجدد:٢٩مارچ ارسال٣٠،ايشود:٥ آپريل و دريافت پاسها از پست ٦آپريل، ورود به آمریکا (سیاتل):22 جولای
سفرنامه آنکارا
پاسخ
تشکر کنندگان: maaref ، SEPIDEHHHH
(2011-10-17 ساعت 11:14)humsun نوشته:  شما کاری که تو ایران دارید رو می تونید تطبیق بدید و در ضمن شرح وظایفتون رو دربیارید.این لینک http://www.bls.gov/soc/soc_2010_definitions.pdf
دنبال کار بگردیدhttp://www.usajobs.gov
http://www.jobsearchusa.org
نرخ بیکاری در ایالات مختلف به این ترتیبه: http://www.bls.gov/web/laus/laumstrk.htm
می خوام بگردم ببینم مثلا بهترین میزان اشتغال برای شغل X در کدام ایالته اگه کسی کمک کنه ممنون می شم

--------------------------------------------------------------------------------

(2011-10-07 ساعت 19:02)حوری نوشته:  سلامبرای فوق لیسانس روانشناسی وفوق دیپلم عمران راهسازی درامریکا بازار کار چطوره درامد ماهیانه چنددلاره

سلام حوری جان
من میدونم social worker ها آمار بیکاریشون خیلی پایینه و درآمدشون خوبه ولی الان منبعم رو پیدا نمی کنم هر وقت پیدا کردم حتما اینجا به اشتراک می ذارم.

دوستان زیاد به این آمارها دل نبسته و اعتماد نکنین مخصوصا که ما بعنوان یک خارجی و یک خاورمیانه ای و یک ایرانی میخواهیم از این آمارها استفاده کنیم. مثلا بعضی ایالتها درصد بیکاری پایینی دارن ولی اگه برین میبینین که جامعه بسته ای هستن و هر کسی رو حتی سیتیزن از ایالت دیگه ای رو به راحتی به جمعشون راه نمیدن. برای مثال من شنیدم که کارولینای شمالی اینطوریه. میخواستم برم اونجا برای جستجوی کار ولی یک نفر مطلع گفت که اونجا به خارجی بسیار سخت کار میدن و زیاد به پایین بودن درصد بیکاریش نکن.
در مورد رشته های شغلی هم وضع همینطوره. بعضی رشته ها واقعا شرایط خاصی رو میطلبن که ما از اونا آگاهی نداریم. من بعید میدونم که مثلا به همین راحتی یک خارجی رو که در خارج از آمریکا هم مدرک Social Worker گرفته به سادگی استخدام کنن.
خلاصه من قبلا به این آمار و ارقام زیاد اعتماد داشتم (از زمان آمریکا اومدنم رو نمیگم, بلکه از قدیم الایام!) ولی دیگه به این نتیجه رسیدم که باید خودم شخصا ته و توه قضیه رو در بیارم. (باز داستان فیل شناسی در تاریکی مثنوی به خاطرم اومد! عجب داستان جهان شمولی هست!!)
پاسخ
قطعا کسی منکر اینکه اول زبان مهمه برای کار پیدا کردن نمی شه، مخصوصا برای مشاغلی مثل social worker که تا نتونی با مردم راحت "تاکید می کنم راحت" ارتباط برقرار کنی حقوق بالا که هیچی کار هم نیست اونم کار تخصص رشته.
من وقتی تو یه تاپیک مطلب می ذارم در ذهنم یه چیزو در نظر می گیرم که همه می دونند اگه دارن مهاجرت می کنن شرایط مساوی با یه آمریکن یا حتی شاید یه اروپایی رو ندارن و باید برای اثبات توانایی و تخصصشون نهایت تلاش رو بکنن. از همه دوستان می خوام که یه کم به شعور دیگران احترام بذارن و باور بفرمایید ماهایی که اینجا هستیم آدمهای رویایی نیستیم که یه فیلم دیدیم و چشم بسته می خواهیم بیاییم آمریکا.
در ضمن آمار بیکاری همه می دونند کلی هست و مربوط به هر شغل و حرفه ای نمی شه. مثلا اگه یه نفر مربی اسکی شغلش، تو DC و NYC
نمی تونه دنبال کار بگرده. اگه روانشناس می خواد کار یاد بگیره نباید از یه شهر کوچیک تو کارولینا شروع کنه من اگه این رشته رو خونده بودم وارد کالیفرنیا می شدم که با ایرانی ها و مسائل اونها بتونم کاری پیدا کنم (مثاله) همه اونایی که مهندسی کامپیوتر خوندن می دونن شهرهای بزرگ و مخصوصا سنفرنسیسکو "اگه" کار پیدا کنن میعاد گاهشونه. کارشناسان صنعت نفت تگزاس و .... ما قراره به همدیگه راه و چاه نشون بدیم نه که مدام حال همدیگه رو اینجا بگیریم.
کیس:2016as1$$(برنده آقاي همسر)،تعداد:٢نفر،ارسال فرم:٢٩مي،سفارت:آنکارا،مصاحبه:٣ نوامبر،وضعيت: AP، آپديتها: ١١ژانويه،٧ مارچ و٩مارچ تبديل به or نَفَر دوم، ٢١ مارچ نَفَر اصلي و تبديل به or ٢٢مارچ،دريافت ايميل كليير ٢٢ مارچ، مديكال مجدد:٢٩مارچ ارسال٣٠،ايشود:٥ آپريل و دريافت پاسها از پست ٦آپريل، ورود به آمریکا (سیاتل):22 جولای
سفرنامه آنکارا
پاسخ




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان