ارسالها: 228
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
14
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-08-13 ساعت 22:22
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-13 ساعت 22:27 توسط m9780.)
سلام به همه دوستان مهاجرت سرایی
این تاپیکی که پیش رو داریم به این منظور است که دوستانی که مدت زیادی (حداقل یک سال) از مهاجرت و سکونت شان میگذره توی این تاپیک یک جمع بندی داشته باشیم.
شاید یکی از دل مشغولی ها و اضطراب هایی که دوستان بعد از مهاجرت دارند این مورد باشه که آینده چگونه رقم خواهد خورد !! مسلماً پس از مهاجرت ما پروسه سخت و خسته کننده ای را خواهیم داشت با این اوصاف ما برای رسیدن به اینده ای بهتر دست به این عمل میزنیم...
پس دوستان لطف کنند به این صورت عمل کنن:
من سعی دارم به یک درصد دست پیدا کنیم(درصد رضایتمندی). منظورم این هست که دوستان با درصدی میزان موفقیت خودشون رو پس از گذشت یکسال برای کمک به دیگر دوستان مهاجر به نمایش بگذارند.
ملاک های عمل
1- مدت اقامت.
2- ایالت و شهری که ساکن هستند.
3-وضعیت مالی هنگام ورود
4-وضعیت تجرد
مقدار پیشرفت:
1-وضعیت زبان انگلیسی شما (قبل و بعد از یک سال)
2- وضعیت کار شما پس از سپری شدن یک سال ( آیا به کار مورد نظر و در شان خودتان رسیده اید؟)
3- وضعیت مسکن پس از سپری شدن یک سال( مسکن خریداری کرده اید یا اجاره؟)
4- چند درصد به ایده آل و برنامه ریزی آینده تون دست پیدا کردید؟ (برای مثال 50%)
- هر موردی که فکر میکنید مهم خواهد بود رو شرح بدید
دوستان توجه داشته باشید تجربه/هوش/پشتکار و بسیاری فاکتورهای دیگه در این مسئله و پیشرفت شما دخیل خواهد بود پس هر موردی که به نظرتون مهم خواهد بود رو بفرمائید.
آیا همچنان از مهاجرت به عنوان یک نکته مثبت در زندگی نگاه میکنید؟
بی نهایت ممنون.
به آرزوم میرسم، شک ندارم
ارسالها: 2,442
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
90
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
من با این تاپیک موافقم و می تونه کمکی باشه برای کسانی که هنوز وارد نشده اند.
من منتظر هستم دوستانی که بیشتر از یک سال است در آمریکا زندگی می کنند نظر بدهند. اما ذکر چند نکته در اینجا ضروری است:
اول اینکه اگر کسی توانسته بیش از یک سال در آمریکا زندگی کند، توانسته که در جامعه جدید موفق شود. بنابراین می توان گفت هر مهاجر یک ساله ای از یک میزان پایه ای موفقیت برخوردار است.
اگر بخواهم موضوع را باز کنم باید بگویم که: کسانی که بصورت دوره ای مسافرت می کنند، نمی توانند تا ابد این کار را بکنند. آنها بالاخره باید ایران و آمریکا یکی را انتخاب کنند. تردد شش ماه یکبار فقط باعث از دست دادن سرمایه می شود. آنها به هر دلیلی نمی خواهند در آمریکا زندگی کنند که مهمترین آنها می تواند: داشتن کار و زندگی مناسب در ایران و دلایل خانوادگی باشد. در کنار اینها می توان به ترس از عدم موفقیت در آمریکا اشاره کرد.
بنابراین هر کسی که نتوانسته یک سال در آمریکا دوام بیاورد و برگشته است، به احتمال زیاد در راه موفقیت در جامعه جدید مشکلات بیشتری خواهد داشت.
دیگر اینکه ممکن است کاربرانی به دلایل شخصی نخواهند در این باره صحبت کنند. هر چه استقبال از این تاپیک کمتر باشد می توان یک نتیجه نه چندان درست گرفت که میزان موفقیت نسبی بالا نیست. تاکید می کنم این فقط یک احتمال است.
امیدوارم بتوان از تجربیات دوستان قدیمی بیشتر استفاده کرد.
ارسالها: 137
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستانی که رفتن!!! بچه های مهاجر سرارو فراموش کردین!!!!.... شرکت کنین لطفا
شماره کیس : 2012AS00013XXX
تاریخ رویت قبولی در سایت:15 جولای
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:19 جولای 2011 DHL
کنسولگری: ANKARA
تاریخ کارنت شدن کیسecember
تعداد: 1
تاریخ مصاحبه:19 dec
تاریخ دریافت ویزا:19 dec
سفر به آمریکا : FEB 2012
ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
2011-08-15 ساعت 22:07
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-15 ساعت 22:13 توسط rs232.)
ملاک های عمل
1- مدت اقامت.
پنج سال و چند ماه کم.
2- ایالت و شهری که ساکن هستند.
دهات اطراف سنفرانسیسکو. البته اول اوکلند بودم, بعد رفتم ریچموند و بعد آمدم اینجا.
3-وضعیت مالی هنگام ورود
افتضاح (3 هزار دلار پول نقد) فقط دلم به این خوش بود که بلیط هواپیمایم دو سره بود و پس از سه ماه می توانستم برگردم و در امریکا بی خانمان نمی شدم.
4-وضعیت تجرد
اول متاهل بعد مطلقه (آماده تجدید فراش) البته این هم برای خودش داستانی دارد ولی حتی اگر متاهل بودم هم تغییر چندانی در وضعیت کاری و زندگی من به وجود نمی آمد. منظورم این است که علت کار پیدا کردن و یا دوام آوردن من مجرد بودنم نیست و چه بسا متاهل بودن بسیار بهتر باشد.
مقدار پیشرفت:
1-وضعیت زبان انگلیسی شما (قبل و بعد از یک سال)
قبل از آمدن گمان می کردم خوب است و بعد از آمدنم فهمیدم بد است. بعد از یک سال کم کم ترسم از حرف زدن ریخت و متوجه حرف دیگران می شدم. بعد از چهارسال تا حدودی در حرف زدن احساس راحتی می کنم و تا حدودی متوجه حرف دیگران می شوم.
2- وضعیت کار شما پس از سپری شدن یک سال ( آیا به کار مورد نظر و در شان خودتان رسیده اید؟)
قبل از یک سال به عنوان تکنسین اسخدام شدم. بعد از یکسال در کار تخصصی خودم استخدام شدم. در حال حاضر کارم تا حدودی بالاتر از شان خودم است!
3- وضعیت مسکن پس از سپری شدن یک سال( مسکن خریداری کرده اید یا اجاره؟)
تا چهار سال در خانه امریکایی ها اطاق اجاره کردم. پس از چهارسال خانه خریدم. البته اگر مهمان برایم نمی آمد همچنان ترجیح می دادم در کنار یک خانواده امریکایی زندگی کنم. ولی شرایط برایم طوری شد که یک خانه سه اطاق خوابه خریدم و به دنبال آن وسایل خانه و زندگی را هم خریدم به علاوه یک تلویزیون 60 اینچ سه بعدی که البته از دو بعد آن بیشتر استفاده نمی کنم.
4- چند درصد به ایده آل و برنامه ریزی آینده تون دست پیدا کردید؟ (برای مثال 50%)
حدود 450% به خوش بینانه ترین حالت برنامه هایی که از پیش تعیین کرده بودم در زمینه کار و زندگی رسیده ام. ولی چیزهای دیگری در زمینه رضایت از زندگی وجود دارد که یا در زمان برنامه ریزی از آن آگاه نبودم و یا اینکه در آن زمان برایم اهمیت بسیار ناچیزی داشته است.
برنامه ریزی من در خوشبینانه ترین حالت فقط این بود که بتوانم خرج غذا و زندگی ابتدایی خود را در بیاورم تا پس از پنج سال سیتیزن شوم و پاسپورت امریکایی خود را بگیرم. اصلا چنین کار و زندگی و ماشین و حقوقی را حتی در خواب هم نمی دیدم چه برسد به اینکه بخواهم در مورد آن برنامه ریزی کنم. البته ممکن است من هم در آینده دور یا نزدیک کارم را از دست بدهم و مثلا بدبخت شوم ولی بحث ما در مورد برنامه ریزی است و من فقط برای پنج سال اول برنامه ریزی کرده بودم که چند ماه دیگر بیشتر از آن نمانده است.
- هر موردی که فکر میکنید مهم خواهد بود رو شرح بدید
نکته اینکه شاید مورد من هم کمی استثنایی باشد همانطوری که یک نفر هم ممکن است به امریکا بیاید و هزاران بلا بر او نازل شود و خاطرات تلخی برای او باقی بگذارد. گرچه برنامه ریزی و تدبیر و همت خود آدم هم شرط است ولی شانس هم در مهاجرت نقش بسیار مهمی را بازی می کند و من گمان می کنم در این زمینه شانس آورده ام که با شرایط بد مالی و روانی که داشتم همه چیز برایم هموارتر از چیزی بود که در خوشبینانه ترین حالت تصورش را می کردم. دیگران اعتقاد دارند که چون قلب پاکی دارم شرایط برایم بسیار هموار شده است ولی خودم فکر می کنم که چنین چیزی نیست چون حتی اگر فرض کنیم میزان پاکی قلب در سرنوشت آدمها تاثیر بگذارد این مسئله در مورد من صدق نمی کند چون من هم مثل بقیه آدمها در قلبم کمی شیشه خرده دارم و در این زمینه فرق زیادی با دیگران ندارم. ممکن است در شرایطی به دیگران کمک کرده باشم ولی آن هم چشمگیر نیست و لااقل مطمئن هستم که کمکی که دیگران به من کرده اند بسیار بیشتر از کمکی است که من به دیگران کرده ام چون من اصلا شرایط کمک کردن به کسی را نداشته ام و در مورد آن فکر هم نمی کردم. برای همین است که من به نظریه شانس در مهاجرت بیشتر اعتقاد دارم و فکر می کنم که من در کنار تمام مشکلاتی که در زندگی داشته ام در تاس مهاجرت جفت شش آورده ام. البته فقط تا همین مقطع زندگی چنین بوده است و ممکن است که تاس بعدی یک و دو بیاید و یا اینکه اصلا آدم همین فردا زیر چرخ تریلی پخ شود و پرونده اش به کل مختومه اعلام گردد.
با آرزوی موفقیت برای شما
ارسالها: 328
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
24
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
جان خودتان بیایید بنویسید.
این 75 درصد کجا هستن؟
نیاز داریم
ارسالها: 102
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-08-16 ساعت 11:56
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-21 ساعت 14:19 توسط frozen mind.)
'rs232' با سپاس از نوشته روحيه بخشت.
لطفاً در مورد كار اول و دومت بيشتر بنويس.در چه زمينه اي هستند؟قبل از رفتن چه تخصصي داشتي؟الان چه تخصصهايي بدست آوردي؟چه زمينه هاي كاري بنظر شما خوب براي اونجا؟
شماره کیس : 2012AS00008XXX
تاریخ رویت قبولی در سایت : اواخر جولای 2011
تاریخ ارسال فرمهای سری اول : اوايل آگوست 2011
کنسولگری: آنکارا
تاريخ كارنت: اکتبر 2011
تاریخ مصاحبه: نوامبر 2011
تاريخ كليرنس: دسامبر 2011
تاریخ دریافت ویزا: فوريه 2012
تاریخ ورود به آمریکا : April 2013
تاریخ دریافت گرین کارت : May 2013
ارسالها: 102
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2011
رتبه:
1
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
فقط همين تعداد دوستان بودند، من يه پيشنهاد دارم دوستاني كه در آمريكا در حدود سه ماه و به بالا هم كه در آمريكا زندگي مي كنند نظر بدهند و فقط مدت حضورشان در آمريكا و نام ايالت و شهرشون رو حتما بيان كنند(البته با اجازه) فكر كنم اينطوري كاربران بيشتري اظهار نظر كنند.
من در دنيا يك بزرگوار مي شناسم و آن حضرت بزرگوار مي باشد.
خلیج فارس و ابوموسی و تنب بزرگ و تنب کوچک دارایی همه ایرانی ها می باشد.
ارسالها: 228
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
14
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-08-20 ساعت 18:58
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-20 ساعت 18:59 توسط m9780.)
با نظر شهرزاد موافق هستم (در مورد مسئله حضور 3 ماهه)...
ما انسان ها یک تعریفی از موفقیت داریم که در هر کسی بسته به درجه و سطح فرهنگ و خانواده و نوع زندگی و امکانات و تحصیلات .... فرق داره... مثلا یکی ممکنه موفقیت در آمریکا براش این طوری باشه که فقط یه خونه اجاره کنه و یک کار با درآمد 2000 تا داشته باشه (به قول خودمون آب باریکه) و زندگی کنه اما یکی دیگه موفقیت یعنی استخدام در یک شرکت معتبر و درآمد عالی بعد از آب سیتیزن شدن و ..... حرفمون وقتی میتونه عوض بشه که نوع نیازهامون عوض بشه مثلا همون فردی که درآمدش 2000 تا هست وقتی ازدواج کنه نیاز داره حقوقش بره بالا و نیازهاش فرق میکنه اونجاست که میگه ااااا من موفق نیستم.....
ما با وضعیت فعلی فرد کار داریم
به آرزوم میرسم، شک ندارم