کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
سلام به همه ي دوستان عزيزم edge كوچولوي شما (رامين) همونيه كه برگه ي قرمز گرفت البته قرمز نيست صورتيه
حالا نميدونم فرق داره يا نه
من ساعت ٨ در سفارت بودم دوستان و اول توريستي سپس ما گرين كارتي ها
حالم خرابه ناجور ببخشيد زياد كامل نمينويسم
من شماره ي ٤٠٥ رو داشتم بعد از اين كه رفتيم توي سالن نشستيم بعد از چند دقيقه شماره ي من براي باجه ١١ خوانده شد
رفتم مدارك رو تحويل دادم و يه نگاه كرد و گفت ديپلم كو گفتم من الان سال سوم هستم و تا اواسط سپتامبر ديپلم ايران رو براتون ميارم گفت ميدوني برا رفتن به دانشگاه پيش دانشگاهي هم ميخواد گفتم اره خب من الان دارم تحصيل ميكنم بعد گفت برو بشين رفتم نشستم بعد چند دقيقه دوباره شمارم ظاهر شد و رفتيم از دو دست انگشت نگاري كرد و بعدش هم (دوباره چند دقيقه بعد ) واسه ٣٣٠$ رفتم ، كه گفت بشين منتظر
تقريبا ٢٠ دقيقه منتظر بودم كه واسه مصحبه فرا خونده شدم
يه سلام كوچولو و گفت آماده ي واسه قسم ، گفتم فقط يه چيز من سابقه كار هم دارم فقط چون part time و پارت تايم توي ايران جزو سابقه حساب نميشه توي فرم ها ننوشتم گفت اصلا مشكلي نيست
گفت سوگند ميخوري تمام حرف هايي كه توي فرم ها زدي راسته؟ منم گفتم بله
بعد گفت رامين تو خيلي كيست خاصه تو اولين نفري هستي كه من مصاحبه ميكنم زير ١٨ سال واقعا خودت خودت رو ثبت نام كردي ؟ گفتم بله ، گفت افرين چه خوب
گفت رامين ميدوني كه قانون واسه لاتاري ١٢ ساله ولي تو اين رو نداري ولي ساقه كار ميتونه چيز خوبي باشه بده ببينمش تحويلش دادم و رفت پاي كامپيوتر كلي گشت كه ديدم يك دفعه يه برگه صورتي در اورد شروع كرد به نوشتن من قلبم به تبش اوفتاد
گفت رامين سابقه كارت جزو اون ليستي نيست كه ما نوشته بوديم متاسفانه نميشه بعد گفتم من حتي با چند تا دانشگاه هاي امريكا مكاتبه داشتم مثل barry , tomas گفت واقعا گفتم اره گفت ميشه ببينم ،منم بهش تحويل دادم
نگاه كرد گفت خيلي خوبه ولي اينا پذيرش نيست
رامين نميدونم شرايط ايران چطوره كه يه طوري توي دوره ي خاص كوتاهي ديپلم رو بگيري و به خاطر اين كه هزينه ات زياد نشه اسكن بگيري براي ما بفرستي يا اينكه از دانشگاه براي شروع يك دوره ٤ ساله پذيرش بگيري ، منم گفتم حتما ، گفت تا اخر سپتامر مهلت داري
منم گفتم حتما
خلاصه اينم از داستان edge كوچولو
نميدونم صورتي و قرمز يكيه
اگه يكيه چطور پس فرصت به من داده ؟
حالا چطور من اين مدارك رو جور كنم
يعني ميشه؟
بچه ها عاشق همتونم
ممنونم بابت همه چيز ، دوست دارم زياد
Case Number:2012AS00042XXX
POST:ANKARA
مصاحبه:4 june
ارسال مدارک:27 /6 / 90 =>DHL
دریاف ویزا: 31 AUG
Northridge ، CALIFORNIA
Keep Calm And be Optimistic Cool
(2012-06-05 ساعت 14:15)funnybluesolea نوشته:  
(2012-06-05 ساعت 13:18)roghiyeh نوشته:  
(2012-06-05 ساعت 12:22)كاميلا نوشته:  بچه ها من چند روز بود نبودم و الان كه صحبت برگه قرمز شده از استرس دارم ميميرم.
ما اگه خدا بخوادجمعه عازم استانبول و از اونجا انكارا هستيم.
براي من و همسرم دعا كنيد.
من و همسرم هم استانبول هستیم.اگه کمکی خواستین در خدمتیم.

roghiye عزیز
با توجه به اینکه شما استانبول بودید و کارهای مدیکال رو اونجا انجام دادین و از اونجا عازم آنکارا برای مصاحبه شدید، اگه می شه یه مختصر از استانبول بگو، آیا با اتوبوس می شه رفت American hospital؟ من میرم Bahcesehir فکر کنم تا بیمارستان خیلی راه باشه درسته؟
لطفا از اتوبوسهای بین شهری هم بگو که چجوری می شه بلیط رزرو کرد و چند مدل بلیط وجود داره؟ فاصله ترمینال تو آنکارا با سفارت چقدره؟
آیا قطار سریع السیر هم به مقصد آنکارا هست؟ آخرین خبری که داشتم این بوده که این قطار موقتا کار نمی کنه تا آنکارا.
ببخشید به خاطر سوالهای زیاد
سلام
باید عرض کنم که در استانبول چند تا جا داریم که به باهچه شهیر معروفه ولی در هر صورت شما برای اینکه برید به بیمارستان باید به میدان تاکسیم برید.در اونجا باید سوار مترو بشید و در اولین ایستگاه که اسمش عثمان بی هستش باید پیاده بشید.از ایستگاه عثمان بی تا بیمارستان حدود 15 دقیقه پیاده راه هستش.چون بیمارستان داخل کوچه و خیابان فرعی هستش نمیتونین مستقیم با اتوبوس برین اونجا.رزرو اتوبوس رو هم بهتره از دفاتر فروش داخل شهر انجام بدید.در همه جای شهر دفاتر مربوط به شرکت مترو رو میتونید ببینید.از نزدیکترین دفتر به هتلتون بلیط رو تهیه کنید.هر دفتری که بلیط رو ازش میخرین موظفه شما رو ببره تا محل اتوبوس.مثلا اگه بلیتتون ساعت دوازده شب هستش بهتون میگه که یازده شب جلوی همون دفتر حاضر بشین تا با سرویس شما رو ببرن ترمینال پیش اتوبوستون.یادتون باشه حتما قبل از خرید بلیط بپرسین که این سرویس رو میده یا نه.هزینه بلیط اتوبوس از استانبول تا آنکارا از 30 لیر هستش تا 45 لیر.بستگی به اتوبوسش داره.ولی ارزونترین اتوبوسش هم از بهترین اتوبوسای ایران بهتره.فصله بین استانبول تا آنکارا حدود 5-6 ساعت هستش.برای اینکه تو آنکارا الاف نشین سعی کنین بلیط اتوبوس رو برای آخر وقت یعنی ساعت حدودا یک شب بگیرید.صبح اول وقت میرسین آنکارا.وقتی از اتوبوس پیاده شدین باید برین داخل سالن ترمینال و ورودی مترو رو پیدا کنید.ایستگاه داخل ترمینال آشتی نام داره و اولین ایستگاه حرکت مترو هستش.پس نگران اشتباه سوار شدن نباشید.از هر جا که سوار بشین به طرف مسیر درست خواهد رفت.حدود ده دقیقه بعد در ایستگاه کزل آی پیاده میشین.دقیقا یادم نیست چندمین ایستگاه میشه.ولی جای نگرانی نیست چون هم با بلندگو ایستگاهها رو اعلام میکنه و هم بالای در مترو نقشه ایستگاهها رو زده و راحت میتونین بفهمین در کدوم ایستگاه هستین.وقتی در کزل آی از مترو پیاده شدین تا سفارت حدود بیست دقیقه پیاده راه هستش.ولی پیشنهاد میکنم اگر بلد نیستین با تاکسی برین.حدود 10-15 لیر میشه.راستی بلیط اتوبوس رو رفت و برگشت نگیرین چون معلوم نیست کارتون کی تموم میشه.در ثانی از آنکارا به استانبول در هر ساعت دهها اتوبوس حرکت میکنه.هر لحظه به ترمینال برین دهها نفر در حال گشتن دنبال مسافر برای استانبول هستن.در ضمن پیشنهاد میکنم صبحانه رو نزدیک سفارت بخورین.دقیقا روبروی در ورودی که همه صف میکشن حدود 80 متر جلوتر برین.یه سرپایینی هستش.سمت راست یه مغازه تو مایه های کافه هستش که کیک و چای و انواع شیرینی و...میفروشه.فکر کنم همه مشتریاش هم کسانی هستن که قراره مصاحبه بشن و زودتر اومدن جلوی سفارت.ما با اینکه یه بار تو ترمینال آشتی صبحانه خورده بودیم ولی چون خیلی زود رسیده بودیم اونجا برای اینکه اون وسط آویزون نمونیم مجبور شدیم یه پرس دیگه اونجا بزنیم.تو عمرم به اون آهستگی چیزی نخورده بودم.آخه باید حدود دو ساعت وقت تلف میکردیم.
خلاصه نمیدونم نوشته هام چقدر میتونه کمک کنه ولی اگر باز هم سوالی بود خوشحال میشم کمکی کنم.در ضمن در استانبول هم میتونم کمک کنم.اگه کسی خواست بیاد استانبول میتونه رو کمک ما حساب کنه.

2012AS14XXX
ankara
تاریخ دریافت ویزا:اول مارس 2012
تاریخ ورود به آمریکا:دوم آگوست
هزینه ها:خیلی میلیون تومن
یکماهه کلیر شدم
دیگه چیزی یادم نیست که بنویسم
Big Grin
تشکر کنندگان: schaghayegh ، 3rip ، shadin_n ، daria ، SH1A2R3 ، arman_m ، funnybluesolea ، كاميلا ، parsy631 ، mojtaba_k ، sinswimer ، sayeh_m ، ghorbat ، mitme
سلام دوستان عزیز و ارجمند - وقت شما بخیر

ببینید دوستان عزیز من خودم در تهران هستم و در آنجا کاره ای نیستم و این قضیه را مدیریت میکردم. کیس خواهرم و شوهر خواهرم
میباشد و برنده اصلی شوهر خواهرم میباشد. ولی همه تبریکهای شما را محترمانه قبول و به آنها نیز منتقل کرده ام و آنها نیز اولا" همه شما را خیلی
دوست دارند و نیز سلام میرسانند تشکر مخصوص برای همه ابراز احساسات شما دوستان عزیز و محبوب کرده اند ولی با اطمینان قاطع میگویم که تا این
لحظه از زندگیم هیچوقت چنین خبر خوبی و چنین
حالت خوبی را تجربه نکرده بودم. و قدر و اندازه خوشحالی من بسیار زیاد و غیر قابل توصیف است لذا از شرح آن صرف نظر میکنم و به
فرصتی دیگر موکول میکنم. آنقدر من با این تلفن تا حالا با هتل ددمان و اتاق خواهرم و شوهرش صحبت کرده ام که حدس میزنم
تلفنهایمان سوخته باشد...و هنوز سیر نشده ام و تازه آنها رفته اند که کمی دراز بکشند و نه بخوابند.
این را بگویم که تا حالا در زندگیم خبری و یا اتفاقی که بتواند مرا تا این اندازه خوشحال کند هرگز
نداشته ام. در حدود 30 دقیقه تمام از طریق تلفن با صدای بلند به آنها تبریک میگفتم و هنوز شیرینی آن به کام من میباشد و فکر نمیکنم
حالا حالا ها تمام شود. ببینید باید جای من باشید تا بتوانید تصور کنید که من چه میگویم. برای ما این یک هدف مسلم بود و کاری به
قبل و بعدش نداریم و اگر برای اینها مشکلی پیش میآمد من خیلی ناراحت میشدم. و اثر بدی بر من میداشت ولی خوشبختانه به نحو
بسیار مطلوبی پیش رفت که امیدوارم برا ی شما و همه اینگونه باشد. شاید برای دیگران تا این اندازه مهم نباشد و لی صادقانه بگویم
برای من بینهایت و تا آخرین درجه ممکن مهم بود که این موفقیت حاصل شود.

با اجازه از شما دوستان محترم, میخواهم طوری بنویسم که اینطور بنظر برسد که خودم انجا بودم چون من در ارتباط کامل و لحظه به
لحظه با آنها میباشم و همه چیز آنجا را دیگر میدانم مثل این است که خودم آنجا بودم و با کسب اجازه از شوهر خواهرم اقدام به این
ارسال کردم.

برنده اصلی: من بودم
تعداد نفرات :2 نفر
کیس نامبر 5xxxxxx
تاریخ مصاحبه : 05/june 08:30
روئیت قبولی در سایت: 15 julay
سفارت : آنکارا
هتل : ددمان
فرمهای ارسالی: ( هیچ چیز اضافه ای ارسال نگردید , سابقه کار و دیپلم خانم . گواهی انجام کار خودم و خانمم, دو سند ملکی, ترجمه شد و همراه برده
شد ولی با فرمها ارسال نشد.) زیرا بر اساس فایل Instruction سفارت هر چه خواسته بودند را فرستادم.

روز سه شنبه ساعت 1:00 از خانه به سمت فرودگاه رفتیم. کمی سرد شده بود ولی ما خیلی ریلکس بودیم.
محل خانه در حال ساخت پل میباشد و کمی دلواپس بودم که سیر و سفر نتونه آدرس رو پیدا کنه ولی آنها خیلی حرفه ای هستند و
نگرانی بی دلیل بود.
اصولا" من میدونستم که سفر کمی طولانی هستش و بدلیل حساسیت تمام تلاشم را ( غیر مستقیم ) میکردم که همه چیز روتین و
بی دردسر باشه تا هیچ استرسی به خودم و همسفرم وارد نیاد چون قرار بود که یک ساعت و نیم در هواپیما باشیم و همه سعی من
این بود که همه چیز آروم باشه.
راننده مودب بود و وقتی توی کوچه رسید اصلا" بوق نمیزد و همینطور منتظر بود.
رفتیم....
به فرودگاه که رسیدیم خلوت بود و ما ازقبل ارزها را گرفته بودیم و عملا" به جز گرفتن کارت پرواز هیچ کاری نداشتیم. نشستیم و چای
خوردیم تا وقت بگذره. بعدش کارت پرواز گرفتیم . این اولین سفر خارجی ما بود.
بعد از ساعتی رفتیم به سمت گیت خروجی.
آفیسر پاسپورت ما را گرفت کمی نگاه کرد و به صورت هردو تامون نظری کرد و تقریبا" داشت بهمون تحویل میداد که یکدفعه گفت راستی
شما پاسپورتتان را امضا نکردید و امضا کنید. ما هم امضا کردیم و رفتیم نشستیم...
زمان میگذشت و به 5 نزدیک میشدیم و بعد سفارش چای و نسکافه هم دادم تا دیگه توپ توپ... گذاشتم رو میز که نسکافه کمی سرد
بشه. دیگه داشتیم آماده میشدیم که بریم.
نسکافه رو بلند کردم که بخورم و قبل از خوردن, پاسپورت رو هم برداشتم که ببینم مهر خروج چه شکلیه؟ اما!!
پاسپورت من توسط خانم و پاسپورت خانم توسط من امضا شده بود. !!!
آفیسره اشتباهی مال من رو داده بود به اون و مال اون رو داده بود بمن.
وقتی مراجعه کردیم هم خودش کمی شرمنده شده بود و خیلی هم مودب بود و گفت موردی نداره و توضیح بدین.
خلاصه همراه با همین موضوع سوار هواپیما شدیم. روز قبل از سفر خانم من یک دوربین کانن خوب خریده بود.
سه شنبه ساعت 5 بامداد پرواز کردیم و وقتی به هتل ددمان رفتیم حدود 2 ساعت منتظر شدیم تا Time In ما شد و داخل شدیم. خیلی
تمیز و اصولا" هیچ نقصی نداشت و ما با خودمون کتری هم آورده بودیم. قبل از هر چیز بگم که حتی بدون در نظر گرفتن مصاحبه ,ما
خاطره بسیار خوبی از مسافرت به شهر آنکارا داریم که هیچوقت فراموش نخواهیم کرد.

کارهای مدیکال رو روز چهارشنبه انجام دادیم و فقط خانم یه واکسن mmr خورد. کل هزینه مدیکال حدود 170 دلار شد. ما اصلا" نگران
این موضوع نبودیم. و خودمون رو برای بیشتر از این آماده کرده بودیم. ضمنا" ما از دکتر اونگان خیلی راضی هستیم چون خیلی مهربان و
خوش برخورد بود. و با ما خوش و بش میکرد.

مصاحبه ما روز سه شنبه بود و ما عملا" در انتهای روز 5 شنبه کاملا" بیکار شدیم و بجز بررسی چند کاغذ غیر مهم کاری نبود.
به همین جهت راه افتادیم برای گردش و در همین هتل هم با خیلی ها آشنا شدیم و یک خانم مودب هم که تورلیدر بود به شدت از ما
مراقبت میکرد و ما اصلا" حوصله مان سر نمیرفت.
رفته رفته فهمیدیم که آنکارا چقدر زیبا و قشنگه و حال و هوای آنجا حسابی برامون دلچسب بود طوری که اصلا" متوجه نمیشدیم زمان
چطوری میگذره...
از چند جای خوب دیدن کردیم و مخصوصا" Ankamall رو خیلی خوشمون آمد.

مدارک و مشخصات:
شغل : 100% خصوصی
سربازی: معافیت
دیپلم 12 ساله
سفر خارجی: نداشتیم
راستش انتظار ویزای یک ضرب را داشتم ولی در این موارد هیچ تضمینی وجود ندارد.
نمیدانم چرا از بدو ورود به آنکارا هر چه میگذشت ما ریلکس تر میشدیم و حتی بعضی وقتها یادمان میرفت که برای چه موضوعی انجا
هستیم.

در نهایت آرامش به روز سه شنبه رسیدیم.
ساعت 8:10 در سفارت بودیم. دو صف وجود داشت که یکی متعلق به لاتاری بود. نگهبان پاسپورتها را گرفت و از روی آنها صدا میکرد. ما
چهارمین بودیم. رفتیم داخل که باز هم دوصف موجود بود.
از یک در وارد شدیم و یک در باز را دیدیم که یک خانم فارسی زبان خیلی مودب مدارک را میخواست و یکی یکی میگفت و میدادم.
پاسپورت
شناسنامه
آیا ترجمه سربازی را فرستادید و یا همراهتان است؟ فرستادیم. خوب است.
کارت ملی
مدرک تحصیلی
قباله ازدواج
عکس
نامه تمکن مالی ؟ فرستادیم. خوب است
برایش موضوع امضا و پاسپورت را توضیح دادم. بعد از نگاه کردن گفت که موردی نیست و به آفیسر بگویید.
در حدود 100 نفر در سالن بود.
یک شماره داد و ما رفتیم داخل و نشستیم و زوم کردیم روی همان مانیتور چند دقیقه بعدش شماره ما خوانده شد و ما رفتیم برای
انگشت نگاری. بعدش نشستیم و 20 دقیقه بعدش شماره ما اعلام شد و رفتیم و 660 دلار را دادیم و نشستیم.
این بار طول کشید و 2 ساعت و نیم بعدش نوبت ما شد و شماره ما برای مصاحبه اعلام شد.
یک خانم بسیار خوش برخورد فارسی زبان و مودب آفیسر ما بود. ما استرس نداشتیم و فقط کمی انتظار کشیده بودیم و کلا خیلی
ریلکس بودیم ولی این آفیسر طوری برخورد میکرد که آگر کسی اضطراب هم داشته باشد ریلکس میشود.
بعد از سلام و احوالپرسی و خوشآمد گویی گفت که قسم میخورید که هرچه میگویید راست و حقیقت است.
موضوع پاسپورت را گفتم.میکرفن را خاموش کرد و با یک همکار مرد که در پشت سرش قرار داشت در حدود کمتر از 10 ثانیه مشورت کرد.
البته صدای آنها آهسته میآمد و بکلی قطع نبود. از لحن نگاه کردن آن آقا به پاسپورتمان و اشاره با سرش به سمت بالا بر ما معلوم شد
که بیخود نگران بودیم. سپس آفیسر گفت که اصلا" موردی در کار نیست و دست راستتان را بالا ببرید و هرچه که من میگویم تکرار کنید.
وقتی ما قسم میخوردیم به لبهای ما نگاه میکرد ببیند که این کار را انجام میدهیم یا نه.
آفیسر در تمام لحظاتی که در حین مصاحبه بود لبخند بر لب داشت و با لبخند پرسش را میپرسید.
رو به من
چکار میکنید؟ شغل را گفتم ( در فرمها به خصوصی بودن اشاره کرده بودم ) به همین جهت نپرسید.
چند سال است که در این شغل هستید؟ 17 سال
قبل از آن هم کاری میکردید؟ خیر
مدرک شما دیپلم است؟ بله
شما معاف شدید؟ بله
چرا معاف شدید؟ معافیت زمان صلح بوده و بدلیل نیروی مازاد, (البته روی کارت معافیت هم اینو قید کرده بودند)
آیا در آنجا کسی را دارید؟ بله ( مشخصات آن شخص در فرم نوشته شده بود )
آیا تا کنون به آمریکا رفته اید؟ خیر
رو به همسرم کرد و شغلش را پرسید... سپس خیلی با انگیزه و لبخند گفت: okkkkkky
رو بمن:
میخواهید آنجا چکار کنید؟ جواب: زندگی و کار
آیا میخواهید در همین شغل در آنجا باشید؟ بله اگر توانستیم حتما" سپس خیلی با انگیزه و لبخند گفت: okkkkkky
پرونده شما هیچ مشکلی ندارد و من به شما کارت UPS را میدهم تا به ( با دست نشان میداد ) آنجا ببرید و پاسپورتتان را برای شما
میآورند.
تشکر کردیم و خداحافظی. و به سمت هتل برگشتیم و ضمنا" خیلی خیلی خوشحال بودیم و در سالن که به سمت UPS میرفتیم چند
نفر به ما تبریک گفتند. که متوجه نمیشدم صدا از کدام طرف میآید چون حال خیلی خوبی داشتم.

جوابگوی پرسشهای شما عزیزان نیز هستم. ( اگر ممکن است در پاسخ مطلب را به چند سطر مختصر کنید تا فضای صفحات کم شود - متشکرم)
ارادتمند همه شما دوستهای خوب و با آرزوی موفقیت برای شما
SAHER
سلام به خدمت دوستان گل مهاجرسرایی . . . خب این هم از سفر نامه ما . برای کوتاه شدن مراحل بلیط و ورود به آنکارا را با اجازتون فاکتور میگیرم .
برای انجام معاینات پزشکی از طریق سایت وقت گرفته بودیم و دو روز زودتر مراجعه کردیم که ببینیم چه خبره که خیلی راحت همان روز همش را انجام دادیم ( قابل توجه دوستانی که استرس گرفتن وقت دکتر را دارن و جالب اینه که اصلاً کسی از ما تاییده رزرو نخواست !!! ) با اجازتون واکسن آبله مرغان را نوش جان کردیم و کلاً هزینه ها برای دو نفر شد 380 دلار . و در نهایت یک پاکت دربسته به همراه ورقه واکسن و سی دی عکس از قفسه سینه را بما دادن و گفتن فقط پاکت را به سفارت تحویل دهید . و امممممممممممممما روز مصاحبه !!!!!!!!!!!!!
ما ساعت 9 صبح وقت داشتیم و دقیقاً یک هفته قبل یک ایمیل از سفارت زدن که برای یادآوری روز مصاحبه بود و توش تاکید کرده بودن که در ساعت 9 صبح وقت شماست و این مدارک را باید به همراه بیارید . خلاصه ما هم ساعت 7:20 صبح از سمت خیابان کیزیلای راهی سفارت شدیم و هر دوتامون خدای استرس و جالب اینه که هر دو تامون همدیگرو دلداری میدایدم !!!!!خلاصه اواسط مسیر تصمیم گرفتیم با تاکسی بریم ( از برکات استرس بود !!!) و یه تاکسی گرفتیم و جلوی سفارت پیاده شدیم . به محض پیاده شدن دیدیم که کلی آدم اونجا ایستادن تو صف ( فکر کنم حدود 30 - 40 نفر ) و یه اقایی داره پاسپورتاشونو جمع میکنه ، زود رسیدیم اونجا و بهش گفتیم که ما کیس لاتاری هستیم و پاسپورتای ماراهم گرفت . . . ( اینجا یه خورده احساس کردیم که استرسه کارساز بود ) خلاصه بعد از 5 دقیقه یک خانواده ای که کیس لاتاری هم بودن تشریف آوردن پشت سر ما و خلاصه ما از تنهایی دراومدیم ، بعد از خدود 20 دقیقه اسم های مارو صدا زدن و رفتیم داخل سفارت و بعد از عبور از باجه امنیتی داخل حیاط سفارت شدیم که تازه فهمیدیم بابا دوستان داخل تشریف دارن و ما آخرین نفریم Tongue بعد از چند دقیقه رفتیم داخل برای تحویل مدارک و جالب اینجاست که مدارکب را که از ما گرفتن اینا بود فقط : 1-اصل شناسنامه ،پاسپورت ،سند ازدواج و مدرک همسرم که برنده بود فقط همین . بعد یه شماره بما دادن و گفتن برید داخل . بعد از گذشت 20 دقیقه من متوجه شدم که سند ازدواج را تحویل ندادم و دوباره رفتم بیرون از سالن و با خانومه صحبت کردم ، یکمی غر غر کرد و گفت با این کار فکر کنم کارتو یه مقدار عقب انداختی . . . فرض کنین من با این همه استرس این یارو هم به من اینو گفت و برگشتم داخل سالن و چیزی بروز ندادم که باعث استرس نشه . . .! خلاصه تمام شماره ها را 3 بار میخواندن و بار اول برای انگشت نگاری بود و بار دوم برای پرداخت پول و بار سوم برای مصصصصصصصصاحبه بود . . . اصلاً هیچ نظمی نداشت شماره خوندنشون و حدود فکر کنم 3ساعت خبری نبود و همه داشتن میرفتن ولی از شماره ما خبری نبود و دیگه داشتم کلافه میشدم ( آخه بدبختی مشکل اجرایی هم داشتم Big Grin و داشتم میمردم !!) از ترسم که الان شماره مارو میخونن نمیرفتم بیرون !! که بلاخره فکر کنم ساعت خدود 11:20 شماره مارو اعلام کردن برای مرحله اول انگشت نگاری ، این مرحله را انجام دادیم و خداروشکر زمان داشتم برم بیرون برای دستشویی ، بعد از خدود 40 دقیقه ( لازم به ذکر است که در این مدت 40 دقیقه من 2 بار دیگه از شدت استرس و سردی هوای داخل مجبور شدم برم بیرون برای . . . ) شماره مارو اعلام کردن برای پرداخت وجه و ما هم پول 660 دلار را از قبل حاضر کرده بودیم و رفتیم جلوی باجه برای پرداخت که با صحنه ای روبرو شدم که خدا به گرگ بیابون هم نصیب نکنه . . . .!!!!!!!وفتی دلار را به خانومه تحویل دادم دیدم پروندمون روی میزشه و بازه و 2 تا برگه آبی روی پرونده است که زیرش یک برگه قرمز قرارداره ( البته دقیقاً صورتی رنگ بود !!!!!!!) یعد از دیدن این صحنه فکر کنم فشار خونم یکدفعه رفت رو 8 !!!!!!!!!! دیگه داشتم دیوونه میشدم !!!!Sadخلاصه همسرم هم متوجه برگه ها شده بود و راستشو بخوایین اشک تو چشمامون جمع شده بود !!!!!!! بعد از 20 دقیقه شماره مارو صدا زدن برای مصاحبه و ما رفتیم به باجه 5 برای مصاحبه ، تا رسیدیم آفیسر یه دختر خانوم جوون بود که بما سلام داد و بدون اینکه جواب سلام مارو گوش کنه زود گفت دست راستتونو بگیرید بالا برای قسم خوردن . . . همسرم گفت که من چند تا اشکال دارم در تایپم و ... اصلاً به خرف ما گوش نکرد و گفت مهم نیست . . . !!!! قسم بخورید!!!! دقیقاً مثل حالتی که بابا زود باش قراره ریجکت بشی . . .!!!! خلاصه ما هم قسم خوردیم . پرونده ما جلوش باز بود و ما برگه های آبی را از آفیسر بهتر میتونستیم بخونیم . . . خلاصه کلی توش نوشته بودن و دوره چندتا مطلب را خط کشیده بودن و با ماژیک یکسری علامت زده بودن ( ولی دیگه برگه قرمز را ندیدم !!! خداروشکر ) . دقیقاً سئوالات آفیسر را در زیر مینویسم عیناً
1- به همسرم ، کارتون چیه ؟ و جواب همسرم جواب داد
2-محل کارتو دقیقاً برام توضیح بده ؟
3-چند نفر کارمند هستین در اونجا ؟
4-تا حالا آمریکا رفتی ؟
5- اگه بری ، میخواهی چیکار کنی اونجا ؟
6- کجا میخواهی بری ؟
7-فامیل دارین اونجا ؟
8-دوباره گفت کارتو برام توضیح بده ؟
9- از من پرسید کارتو چیه ؟
10 - کجا کار میکنی ؟
11- سربازی معاف شده بودی ؟ نه ؟ کارتتو بده ببینم ؟!
12- دوباره پرسید دقیقاً کارتو برام توضیخ بده ؟!
اینجا بود که مدام داشت تایپ میکرد و من آروم به همسرم گفتم فکر کنم خداروشکر ریجکت نیستیم و قراره آبی بگیریم !!!! خیلی آروم و خرفه ای،
13- بعد یکدفعه به من نگاه کرد و به فارسی گفت تو در فرم ها نوشتی که اسپانیایی هم بلدی ؟؟ بعد یکدفعه به اسپانیایی گفت چرا یاد گرفتی ؟ کجا یاد گرفتی ؟ که من هم بهش جواب دادم که . . . !! ( البته زیاد بلد نیستم Tongue) بعد سرشو با مفهموم تایید تکان داد و دوباره شروع کرد به تایپ کردن . بخدا داشتم سکته میکردیم از استرس !!!!!!!!!!! بعد دوباره به انگلیسی گفت یک لحظه صبر کنید و میکروفون خودشو خاموش کرد و مانیتوری که جلوش بود را به سمت یکی از افراد پشت سرش چرخوند و شروع کردن به صحبت کردن و در این حین مدام به همسر من نگاه میکردن و سرشونو تکون میدادن . . . ما دیگه داشتیم میمردیم .... به جایی رسیده بودیم که گفتیم بابا غلط کردیمTongue ، اشتباه کردیم Tongueفقط بذارین ما بریم داشتیم سکته میکردیم . . . !!!! بعد دوباره میکروفونشو روشن کرد و فرم های آبی را برداشت گذاشت کنار و از زیر میزش یه کارت سفید رنگ برداشت و از وسط پاره کرد و روش یه چیزی نوشت و روشو کرد به ما و همسرمو به اسم کوچیک صدا کرد و گفت که مدارک شما کامله و هیچ مشکلی نیست و با این برگه برید به باجه UPS و در پایان گفت که به آمریکا خوش آمدین . . . . . هوررررررررررررررررررررررررBig Grinآقا مارو بگی پریدیم جلوی آفیسر همدیگرو بغل کردیم و همسر من از شدت استرسی که بما وارد شده بود و از شدت خوشخالی زد زیر گریه . . . . راستشو بخوایین من هم آررررررررررره
خلاصه رفتین باجه UPS و 17 لیر دادیم تا پاسپورتامونو برامون بیارن . . .Big Grin
بچه ها ببخشید من بلد نیستم خوب بنویسم و اگه بد بود خلاصه ببخشید !!!!! ولی هدفم از نوشتن جزئیات کاملاین بود که تمام این خرف هایی که زده میشه همش الکیه . . . اگه روز مصاحبه آفیسر را خوب قانع کنید ، همان جا درجا ویزا میگیرید . . . ظاهراً ابهاماتی در رابطه با کیس ما بوجود اومده بود براشون ،که قرار بود مارو ریجکت کنن ولی ما با توضیخاتمون تمام آنها را برطرف کردیم . . .
در پایان از تمام دوستان گل ، مدیران سایت و همه کسانی که من را در این مدت کمک کردن کمال تشکر را دارم و از همین جا ارادتمو اعلام میکنم و خداوند بزرگ را هم بخاطر این همه لطفش شاکرم ، اگر سئوالی بود در خدمت دوستان گل هستم . . . مخلص همه عزیزان هم هستیم . و در پایان از دوست عزیز SHAZEN هم تشکر میکنم که با ارسال یک پیغام خصوصی دیروز کلی بما روحیه داد Big Grin


کیس نامبر:AS20XXX
روئیت قبولی و ارسال فرم ها:Mar/2012
تاریخ مصاحبه ، دریافت ویزا و ورود به آمریکا:Jun/2012
دریافت سوشیال و گرین کارت Jul/2012
به پایان آمد این دفتر ، حکایت همچنان باقیست !!!

(امروز 02:09 AM)funnybluesolea نوشته است: با تشکر از Saher و ghorbat به خاطر سفرنامه های خوبتون.
بتون صمیمانه تبریک می گم.
اگه ممکنه بفرمایید که چقدر روی شغلتون حساسیت نشون دادن؟ سوالاشون کلی بود یا جواب همراه با جزنیات کامل می خوان؟

سلام دوست عزیز ، ممنونم . والا این چیزی که من امروز متوجه شدم آفیسر با هر چی مشکل داشته باشه و براشون ابهام باشه گیر میده و سئوال میکنه و یطور میپرسه که خودتون متوجه میشین که میخواد بیشتر بدونه . . . به نظر من این صحبت دوستان میگن که توضیح اضافی ندین و کلاً اطلاعات ندین زمانی باید رعایت بشه که ما داریم فروم را پر میکنیم و میخواهیم مدارک را ارسال میکنیم . . .!!! ولی در روز مصاحبه باید در عین حال که کامل توضیح میدیم نباید طوری بیان کنیم که افیسر فکر کنه الان داریم اورانیوم را با غنای 90 درصد غنی میکنیم . . . !!!Big Grin ولی یه طوری توضیح بدیم که رفع ابهام بشه وگرنه در غیر اینصورت خودشون میرن دنبال رفع ابهام که متقابلاً دوران کلیرینس طولانی میشه !!! ( خداقل برای ما که این طوری بود ) فرض کنیم ما فرم ها را با اطلاعات کافی و جامعی فرستادیم و حالا که اونا میخوان جزئیات بیشتر بدونن و یکسری ابهامات موجود را برطرف کنن ، ما میخواییم با چند تا کلمه بله ، نخیر ، مهندس ، خصوصی و .... رفع ابهام کنیم !!! خب منطقی نیست . دقیقاً شغل من و همسرمو 3 بار پرسید و هر 3 بار در 3سئوال متفاوت که کلاً ماهیت هر 3 سئوال این بود که بابا جان من چی کاره ای .. . . من فکر میکنم وفتی آفیسر سئوال اول را میپرسه متوجه میشه که میتونه از طرف اطلاعات کامل بگیره یا نه !!؟؟ و به همین خاطر اگر متوجه بشه که طرف داره کامپیوتری حرف میزنه ، زود سرو ته مصاخبه را هم میاره . . .!! من اینو امروز متوجه شدم ، چون از صبح تا ساعت 12:30 - 1 توسفارت بودم و تمام مصاحبه هایی که 5 دقیقه ای تموم میشد نتیجش برگه آبی بود . . . امروز چند نفر دیگه هم ویزا یکضرب گرفتن که دقیقاً مصاحبشون مثل ما طول کشید و من که هنوز برای انگشت نگاری هم نرفته بودم با خودم گفتم چرا برای بعضی ها اینقدر طول میکشه !! تا جایی که من با اون شرایط استرس و مشکل اجرایی و دیدن برگه قرمز و آبی در پروندمون داشتم متوجه شدم 3 تا کیس لاتاری 2(خانوداه و یه پسر ) قبل از من ویزای یکضرب گرفتن که دقیقاً مصاخبه آنها هم طول کشید . به نظر من مصاحبه یه فرصتی هست که اونا از نظر خودشون بما میدن که ازش استفاده کنیم و تمام نکات مبهم را برطرف کنیم و به این دلیل است که مدت زمان کلیرنس اصلاً قانونی نداره و برای بعضی ها 15 روزه میاد و برای بعضی ها 4 ماهه میاد . مثلاً از ما پرسید که کجا میرین ؟ ما گفتیم آدرسی که برای شما اعلام کردیم نیویورک هست ولی ما نمیخواییم بریم اونجا چون خیلی گرونه و برای شروع زندگی با بودجه ما جور نیست ولی چون کسی را به غیر از این دوستمون نداریم ، از روی ناچاری آدرسه اونو دادیم !! بعد که گفته ما تموم شد شروع کرد یه خورده از دوستمون پرسید !!؟؟ و ما هم جواب دادیم و گفت خب حالا چیکار میکنین ؟؟ ما هم گفتیم احتمالاً یا میریم فلوریدا و یا میریم تکزاس چون با شرایطه ما جورتره !!! بعد گفت خوبه !! .... ببینین دوستان من فکر کنم با این اطلاعاتی که از دوست ما از خود ما گرفت و وارد کامپیوترش کرد ، دیگه اون اطلاعاتی را که میخواست بفهمه ، فهمید و تمام . پس دیگه نیازی نیست دوباره در زمان کلیرنس بخوان این دوست مارو برن چک کنن !!!! حالا فرض کنین که تمام ابهامات اینطوری برطرف بشه . . . خب دیگه کلیرنسی احتیاج نیست !!!Big Grin
امیدوارم که استنباطم درست بوده باشه و دوستای عزیزمو را درست راهنمایی کرده باشم . ولی دوستان بخدا اگه جای من بودیم قشنگ متوجه منظورم میشدین ، امروز این چیزی که من متوجه شدم تا خالا دوستان بهش دقت نکرده بودن ، چون من زمان زیادی طول کشید تا نوبتم بشه ( البته بنا به اشتباه خودم که سند ازدواج را نداده بودم ) و اکثر مصاحبه های فارسی در باجه های 5 و 6 بود که دوستانی که امروز مصاحبه رفته بودن میتونن صحتشو تایید کنند . Smile و من دقیقاً صندلیم بین این دو باجه بود و زمان کافی داشتم که مصاخبه هارو آنالیز کنم .
کیس نامبر:AS20XXX
روئیت قبولی و ارسال فرم ها:Mar/2012
تاریخ مصاحبه ، دریافت ویزا و ورود به آمریکا:Jun/2012
دریافت سوشیال و گرین کارت Jul/2012
به پایان آمد این دفتر ، حکایت همچنان باقیست !!!

دوستان عزیز سلام - روز بخیر

UPS ساعت 13:30 امروز چهارشنبه, پاسپورتها را به لابی هتل ددمان آورد.یعنی فردای روز مصاحبه. انها روز سه شنبه 05 JUNE ساعت هشت و نیم
مصاحبه داشتند. نام و تاریخ تولد ها را نیز بر روی ویزا کنترل کردند. تاریخ خاتمه اعتبار ویزا هم : 2012/06/NOV میباشد. به همین جهت خواهرم اینها پنجشنبه (فردا) شب برمیگردند و نیازی به تمدید هتل و تغییر بلیط ندارند.
خواهرم و شوهرش به همه شما سلام رساندند و گفتند که آرزوی موفقیت همه شما را از صمیم قلب دارند و ضمنا" نام تک تک شما را که در پایین پیام انها تشکر کرده بودید را خواندند و گفتند که برای موفقیتتان دعا میکنند. ضمنا" شوهر خواهرم نیز پیغام داد که ما برای موفقیت همه دوستان مهاجر سرا که امتحان مصاحبه دارند دعا میکنیم. و بطور کلی ما از همه شما و نیز مدیران سایت مهاجر سرا که علت اصلی اطلاعات بدست آورده ما بودید تشکر ویژه میکنیم و سعی میکنم که ارتباط خود را با سایت قطع نکنم.

بدرود
ارادتمند شما
SAHER
سلام دوستان

ما امروز ( 6 جون ) ساعت 9 وقت مصاحبه داشتیم. دیشب مجددا" تمام مدارک را با همسرم چک کردیم تا کم و کسری نداشته یاشیم . صبح هم ساعت شش از خواب بیدار شدیم و رفتیم پایین صبحانه خوردیم و راس ساعت هشت با تاکسی از هتل ددمان به محل سفارت رفتیم حدودا" ده دقیقه با ترافیک طول کشید و کرایه تاکسی هم پنج لیر شد.

جلوی سفارت بسیار خلوت بود و ما به فاصله چند دقیقه از وقتی که پاسپورتهامون توسط نگهبانی چک شد وارد سفارت شدیم. ابتدا مثل فرودگاه کیفهاتون رو دستگاه میگذارند و بعد خودتون هم از داخل دستگاه عبور میکنید.

چون ما با بچه بودیم کالسکه هم برده بودیم . برای اطمینان از اینکه تو کالسکه چیزی نیست یه چیزی مثل یه تیکه کاغذ رو به مقداری مواد آغشته کرد و به کل دور و اطراف کالسکه نزدیک کرد .

خلاصه بعد از این مرحله وارد یه حیاط کوچیک شدیم و همون در تق تق معروف صدا میکرد و همه به نوبت وارد میشدند و آنجا یک خانم ایرانی اصل مدارک رو میگرفت . کل مدارکی که از ما خواست ( شناسنامه ها- سند ازدواج - پاسپورتها- آخرین مدرک تحصیلی برنده - عکس و تمکن مالی و ترجمه ها که گفتم قبلا" فرستادیم)
نه اصل کارت پایان خدمت رو خواست و نه کارت ملی ها !!

بعد یه شماره داد و وارد سالن شدیم و تقریبا" همه صندلیها پر بود ما بچه رو از همون اول بغل اسباب بازیها گذاشتیم و تا آخرش با یه بچه دیگه بازی میکرد و اصلا" اذیت نکرد در ضمن هوای داخل سالن آنقدرها هم که میگفتن سرد نبود و به نظرم خیلی نرمال بود (شایدم مردم اعتراض کردن درجه شو کم کردن !!)

شماره ما سه بار خوانده شد . اول برای انگشت نگاری دوم برای پرداخت دلار ( ما 990 دلار برای سه نفر دادیم) و بعدا" برای مصاحبه

یه خانم جوان که خیلی خوب فارسی حرف میزد با ما مصاحبه کرد و بسیار ریلکس و خندان بود

اول گفت قسم بخورید که گفتم دو تا اشتباه کوچولو داریم که داد و درست کردیم بعد دست راستمون رو بالا بردیم و او قسم خورد و ما فقط گفتیم "بله" !!! و سپس فرمها رو امضا کردیم.

از من و همسرم فقط سه تا سئوال کرد:
1- شغلتون چیه ؟ چند وقته تو این کار هستین ؟ یه توضیح مختصر از نوع فعالیتی که میکنیم
2- تو آمریکا فامیل دارید؟
3- سربازی چیکاره بودی؟

فقط و فقط همین بعدش هم برگه آبی رو درآورد و گفت که پرونده شما کامله فقط یه سری مراحل اداری داره که 3 الی 4 هفته دیگه سایت رو چک کنید و یک نفرتون بیاد ویزاها رو بگیره.

من خودم کارم خصوصی هست و سربازی ارتش بودم و لیسانس زبان خانمم هم که برنده اصلی هست لیسانس زبان و خانه دار
ما حساب بانکی بالا با اسپانسر قوی داشتیم و فکر میکردم که حداقل خانمم و دخترم ویزای یک ضرب بگیرن اما خوب نشد و ما راضی هستیم به رضای خدا !
ترکها بدون استثنا مستقیم میرفتن یو پی اس و ایرانیها هم با برگه آبی به سمت درب خروجی !!!!!!!!!!!!!!!

شماره کيس: 2012AS00043xxx
کنسولگري: آنکارا
تاريخ ارسال فرمهاي اوليه: July 20, 2011
تاريخ دريافت فرمها توسط کی سی سی : July 25, 2011
تاريخ مصاحبه: 6th June - برگه آبي
تاريخ دريافت کليرنس: (16th July ( 40 days
تاريخ دريافت ويزا:21st July
تعداد نفرات کيس : 3

Everything will be changedSmile
سلاممممممم به همه بچه های مهاجرسرااااااااا............
به بخشید از این که خیلی وقت هست عضو هستم ولی کم حضور داشتمRolleyes (تقصیر کار هست)
بچه ها من هم امروز 6 june مصاحبه داشتم ، 3 june اومدم آنکارا هتل پلازا که هتل خوبی هست تا سفارت 10min و تا مطب 15min پیاده . یکشنبه رسیدم که تعطیل بود و ما گشتیم و جای همه سبز کردیمWink ، 2شنبه دکتر و آنکامل ، 3 شنبه مقبره آتاتوزک و جواب دکتر و گشت و گذار تا 1.5 شب Big Grin ، حالا اصل ماجرا 4 شنبه صبح ساعت 6.5 بیدارشدم دوش ، صبحانه ، حاضرشدن رفتن به سفارت . وقتی رسیدم دیدم تابلو هست و زنجیر وسط پیاده رو گذاشتن که جدا باشه ولی همه اونطرف هستن پرسیدم که گفتن کسی داخل نرفته بعد پلیسه آقا صدا زد و کل مراحل تکراری تا صدا زد واسه انگشت نگاری بعد پول ولی Big Grin ........ همزمان که پول دادم یه کارت سفید داد گفت برو 1.5 بیا که من هم تا حالا نشنیده بودم این موضوع و نفر اول بودم که کارت گرفتم گفتم حتما میخوان تنبیه فیزیکی کنن Big Grin که گفتن 1.5 بیا که اول گفتم چی شده بعد دیدم به نفر بعدی هم داد حدس زدم چون تعداد زیاد هست دو نوبت کردن که 1.5 که رفتم دیدم به به همه هستن Big Grin ولی کسی با کسی زیاد حرف نمی زد خیلی دوست داشتم بدونم کیا از مهاجرسرا هستن که نشدCool آقا خلاصه باز 1ساعت انتظار و صدا زدن و 1 خانم جوون بود که گفت قسم که قبلش گفتم پسوند فامیلم برداشتم که با کلی توضیح گفت مشکلی نیست بعد قسم و بعد گفت کار میکنی ( که گفتم ای شیطون بلا تو نمیدونی؟؟؟؟؟؟؟؟) گفتم آره که تا جایی که شد توضبح دادم بعد گفت سربازی کجا بودی که گفتم راستی نه کارت ملی گرفت نه گارت پایان خدمت بعد گفت usa رفتی که گفتم مشتی باشی Big Grin نه ، بعد گفت کجا میری ؟ اونجا کسی داری ؟ گفتم پ ن پ Wink آره بابا آشنا هستن . گفت حتما میری درس بخونی کار کنی ، پیش خودم گفتم بس که این حرف شنیده از بر شده که گفتم آره درس ، کار و یه زندگی بهتر از ایران که خندید . بعد گفت پروندت کامل هست 3-4 هفته دیگه چک کن بدووووبیا . گفت روز خوبی داشته باشی. آقا گواهی اشتغال به کار و مدارک مثل دوره هایی که گذروندین هم مهم نیست که تو ایران به من گفتن و من گوش ندادم و همه رو پس داد. تا الان که نوشتم از حالا به بعد وقبی اومدم سرزمین مادریBig Grin
حالا هم به سلامتیییییی همه بچه های خوب مهاجررررررسراااااااااااااااااااااا
سلام خدمت دوستان گل ، امروز صبح ساعت 10 داشتیم صبحانه میخوردیم ( جاتون خالی ) یکدفعه دیدم یکی داره اسم کوچیک همسر بنده را صدا میزنه . . . یه خانومی کنار میز ما بود که یکدفعه بلند شد و رفت و ما هم با خودمون گفتیم خب با ما نبودن . . . در همین حین همسرم رفت تا شکر بیاره Tongue دیدم نیومد . . .برگشتم دیدم یه مرده داره باهاش حرف میزنه ، آقا مارو بگی کلی غیرتی شدیم Tongue رفتیم ببینیم قضیه چیه و کلی هم فیگور گرفتیم . . . !!! تا رسیدم دیدم به به ب ه عزیز برادر، مامور UPS تشریف آورده . . . پاسپورتامونو با پاکت های زرد معروف بهمون داد و خلاصه کلی حال کردیم و یه شیرینی هم بهش دادم Big GrinBig GrinBig Grin و دیگه کلاً استرس بی استرس و جالبه که پاسپورت ما کمتر از 24 ساعت دست ما رسید . . . Big Grin
راستی یه نکته را یادم تو سفر نامم بگم . . . من دیدم خانواده هایی که کوچولو دارن با خودشون کالسکه بچه میارن . . .!!!! بابا جان توروخدا نکنین این کارارو !!!TongueTongue یکم هم خودتونو بذلرین جای اون طفل معصوم !!! پیاده روهای آنکارا واقعاً سطح صافی نداره و بچه توش واقعاً ادیت میشه . . . مگر اینکه یه کالسکه اسپرت بگیرین و البته کمک فنر های گازی هم روش بندازین . . . Tongue
کیس نامبر:AS20XXX
روئیت قبولی و ارسال فرم ها:Mar/2012
تاریخ مصاحبه ، دریافت ویزا و ورود به آمریکا:Jun/2012
دریافت سوشیال و گرین کارت Jul/2012
به پایان آمد این دفتر ، حکایت همچنان باقیست !!!

سلام - حالا نوبت من رسید تا سفرنامه ام را برایتان بنویسم . زمانیکه من کارنت شدن کیس را تو ی ایتنرنت دیدم اولین کاری که کردم بلیط هواپیما رزرو کردم . قیمت بلیط خیلی مناسب بود 350 دلار با پرواز ترکیش . از آنجائیکه بلیط غیر قابل برگشت بود حدود 1 هفته گرفتم تا اگر خدا خواست و به ما ویزا دادند مشکل بلیط را نداشته باشیم لذا از آنجائیکه ما یک پسر کوچولو داریم و روز 5 شنبه هم ما مصاحبه داشتیم با ریسک بالا روز یکشبه آمدیم انکارا . توی فرودگاه یکی از دوستان همسرم را دیدیم که آنها هم برای گرفتن گرین کارت آمده بودند ولی کار هاشون را عباس انجام داده بود . ما هتل رزرو نکرده بودیم ولی من تصمیم داشتم بریم ددمان یا هتلی در حد آن که توی همین سایت از یکی از بچه ها شنیده بودم که هتل no19 botiqueهتل خیلی خوبی است ، توی فرودگاه عباس آقا را دیدم و گفت بیائید من ببرمتون شهر و تا آنجا تصمیم بگیرید کجا برید . به ددمان که رسیدیم گفت اینجا نرید پول اضافه است بیائید من هتل بهتری می برمتون و ما را برد هتل سگمان . هتل خوبی بود توی مرکز شهر هست و همه ایرانی های نتظر مصاحبه آنجا هستند ولی من از هتل خیلی راضی نبودم . روز اول به استراحت و یک دور اطراف هتل گذشت . روز دوم پسرم و همسرم ساعت 11:50 وقت دکتر داشتند ولی ما صبح خیلی زود رفتیم . ( آخه من نتونستم بودهام صبح اول وقت ، وقت بگیرم و مال خودم هم فرداش بود ولی وقتی رفتیم بدون اینکه وقتمون را ببینه اول ما را فرستاد آزمایش خون ، بعد عکس و آخر سر هم دکتر . خود آقای دکتر ما را دید و کلی با من گپ زد که چرا میخواهی بری و برای چی اقدام کردی آخر هم یک واکسن به من زد ، پسرم هم یک تست روی دستش زد که گفت چرا اینقدر دیر آمدید من هم گفتم که چون نمی تونستم زودتر بیام گفت قول نمی دهم ولی چهارشنبه بعد از ظهر بیائیئد جواب را بگیرید . خوب حالا آزاد بودیم . من به هتل No.19 از قبل ایمیل زدم که جا دارید یا نه و قیمتتون چقدر است جواب داد 65 یورو با 15 درصد تخفیف و با همسرم تصمیمی گرفتیم بریم هتل را ببینیم . هتل خیلی خوبی است ولی فقط از مرکز شهر دور اشت ولی ما امدیم توی همین هتل و از نقل انتقال خودمان هم خیلی راضی هستیم . سه شنبه و چهارشنبه را به گردش گذراندیم و امروز صبح زود بعد از یک شب بیخوابی رفتیم سفارت . صبح زود بود صف کم بود و به همین خاطر زود ما را راه دادند توی سفارت . همانطور که بقیه گفته بودند اول صف تحویل مدارک از ما اصل شناسنامه من ، مدرک تحصیلی ، سند ازدواج ، مدارک مالی از قبیل حساب بانکی ، سند و...را گرفت و ایمیل زده بودند که اصل شناسنامه کانادائی پسرم را هم با خودمون ببیریم ( چون پسر من کانادا به دنیا امده بود ) همه را دادیم رفتیم تو
بعد از حدود 15 دقیقه اول رفتیم برای نگشن نگاری ( راستی اونجا از استامپ و جوهر خبری نیست با دستگاه انگشت نگاری کردند ) بعد نوبت تحویل پول شد و آخر سر هم بهد از حدود 2 ساعت رفتیم برای مرحله سوم . افیسر پسر خیلی خوش برخوردی بود . گفت قسم بخورید که من گفتم میخواستم امضاء ام را چک کنم . گفت امضاء مهم نیست و قسم بخور ما هم قسم خوردیم . فرم ها داد دوباره امضاء کردیم و یکی دو تا سئوال خیلی ساده از من کرد . مثل اینکه کارت چیه و کجا کار میکنی و از همسرم هم همینطور . راستی موقع انگشت نگاری 3 تا کلاسور من را بهم برگراداند که فکر کنم کمتر از 3/1 مدارکی که توش بود را برداشته بودند و بقیه را گفت لازم نداریم ببرید .( پول اضافه برای ترجمه ندهید همونی را که خواسته فقط بهشون تحویل بدهید . )
بعد هم برگه آبی داد و گفت پروسه شما کامل است فقط برای یکسری کار های اداری 4 تا 6 هفتته صبر کنید و به این سایت مراجعه کنید .
حالا هم بقیه مدت باقیمانده را با تور میخواهیم بریم انتالیا و بعد برمی گردیم و میاییم ایران .
امیدوارم به دردتون بخورد .
شماره کیس51XXX : code
کنسولگری:ankara
تاریخ اطلاع از وضعیت : Aug,1
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:Aug,9
تاریخ کارنت شدن کیس:19April
تاریخ مصاحبه:7June
تاریخ دریافت کلیرنس:16july
جمع تقریبی هزینه ها: تا حالا 70000تومان ( پست با TNT)+بلیط انکارا 1100000 + 170000واکسن ها +5000000هزینه سفر
سلام به همه. بالاخره نوبت ما هم شد سفرنامه بنویسیم. من عضو فعال نبودم ولی کمال استفاده ار این سایت خوب رو داشتم و امیدوارم با نوشتن سفر نامه دینمو ادا کنم. سفر نامه ما هم مانند دیگران است خلاصه می نویسم فقط نکات مهم رو توضیح میدم.
یکشنبه با ترکیش رسیدیم آنکارا (من و همسرم برنده همسر) دوشنبه دکتر سه شنبه جواب دکتر و چهار شنبه روز مصاحبه پنجشنبه برگشت با برگه آبی.

نکته اول : برای کارای پزشکی اصلا نیازی به لیدر ندارین به راحتی تمام کار هارو خودتون می تونین انجام بدین حتی اگه انگلیسی یا ترکی بلد نیستین . جواب تست آنتی بادی آبله رو با کارت واکسن به پزشک بدین و همونو قبول می کنه بدون تزریق اضافی . دکتر هم انگلیسی بلده و هم فارسی پس هیچ مشکلی ندارید.

نکته دوم: ما ساعت 7:15 دم در سفارت بودیم و جر نفرات اول رفتیم تو و حدود 11 اومدیم بیرون اگه دیر برسین اتقاقی نمی افته فقط انگشت نگاری میشین و هزینه 330 دلار و میدین و میگن برین ساعت 1:30 بیایین ولی به هر حال مصاحبه میشید.

نکته سوم : ما اسپانسر نداشتیم 2 تا حساب سپرده بلند مدت بردیم یکی به نام همسرم یکی بنام خودم مجمو عا 65 ملیون . اینو گفتم که نگران اسپانسر و سند خو نه و ماشین و ارزش گذاری ملک و این جور چیزا نباشین. بعضی ها فکر می کنن که اگه پول زیاد بذارن بهتره یا ویزا یه ضرب می گیرن که کاملا اشتباه است . الکی خودتونو اذیت نکنین برای اونها همین نفری 30 ملیون کافیه.

نکته چهارم: اصلا استرس نداشته باشین افیسر کاملا محترم به شما حرف میزنه و چند تا سواله معمولی مانند کارت چیه؟ کجا می خوایی بری و تا حالا آمریکا بودی؟ و از آقایون در مورد سربازی که کجا بودین و چه کار می کردین؟ البته جواب تمام سوالارو قبلا تو فرما نوشتین !! اگه سربازی رفتین منتظر برگ آبی باشین اگه معاف شدین ویا خانم هستین و کارتون خصوصی هست و شغل معمولی دارین ویا بیکار هستین اونوقت انتظار برگ سفید داشته باشین (همه چیز از قبل معلومه . همون موقع که رفتیم پول رو بدیم برگه آبی تو پروند رو دیدیم . )

نکته پنجم : مهمترین قسمت ماجرا

وقتی اسم ما تو لاتاری در اومد از طریق همین سایت فهمیدیم که برای اینکه ویزا به شما تعلق بگیره باید دیپلم 12 سال داشته باشه فرد برنده . خب متاسفانه همسر من نداشتن یعنی پیش نداشتن. البته سابقه کار در حد 8 سال داشتن ولی واقعیت اینه که من تا حالا کسی رو ندیدم که با سابقه کار ویزا بگیره انقد اما اگر داره قسمت سابقه کار که عملا غیر ممکن است. اون م.قع که اسم همسرم در اومد توی سایت چند نفری بودن که می گفتن میشه 6 ماهه پیش گرفت از طریق آموزش راه دور. ما هم شال و کلاه کردیم رفتیم آموزش پرورش و با هزار بد بختی راهنمایی کردن به یکی از این آموزش راه دور ها . آسونترینش پیش انسانی می شد که همونو انتخاب کردیم و بهمن ماه پیش دستمون بود . البته برگ موقتش ( هنوز هم اصلش نیومده) شانس که آوردیم کیس ما بالا بود و وقت کافی داشتیم برا پیش ( 45000)
خلاصه اگه پیش ندارین امیدتونو ار دست ندین . تو همشهری پر است ار این آموزشگاهها که برای بزرگسال آموزش راه دور پیش میدن. البته قانون ها هی عوض میشه ولی شدنی هست. این بزرگترین کمکی بود که این سایت مهاجر سرا برامون انجام داد و من بی نهایت سپاسگزارم از مدیران این سایت . و تمام کسانی که تجربیاتشونو می نویسن فکر میکنم javad_2 بودن پارسال که تجربشونو در این مورد نوشتن . هر جا که هستن امیدوارم موفق باشن دعای خیر ما پشتشون هست همیشه. این رو نوشتم برا اونها که تازه اسمشون تو 2013 در اومده و همچین مشکلی دارن زیاد رو سابقه کار حساب نکنن و برن دنبال پیش.



و در آخر ببخشین که انشا خوبی ندارم همیشه ضعیف بودم در این زمینه ولی وظیفه دونستم که سر گذشت خودمونو بنویسم. امیدوارم قابل استفاده باشه.
سلام به تمام عزيزان
بالاخره نوبت به سفرنامه من رسيد البته ببخشيد چند روزي دير شد من تازه برگشتم و حسابى درگير بودم
خوب من ٣١مى با تركيش پروازم بود درست قبل از تعطيلات و گيت ها وحشتناك شلوغ جالب اينكه موقع برسى پاسپورت از من كارت معافى خواست و يه نگاه كوچيك انداخت پرواز با ٢٠دقيقه تاخير انجام شد من كه چون همون روز وقت دكتر داشتم كامل خوابيدم وقتى رسيدم انكارا هوا به شدت سرد بود و جالب اينكه از همون روز به بعد به شدت گرم.من تو ايران ٣٠دلار ترانسفر دادم و به راحتى رسيدم هتل بعد از ٢ساعت حاضر شدم براى دكتر و قدم زنان راهى ساختمان دكتر اونگان شدم وقتى رسيدم شلوغ بود اما به موقع همه كارا انجام شد من هيچ واكسنى هم نخوردم كارا انجام شد و فرداش يعنى جمعه جوابو از دكتر گرفتم.از جمعه تا دوشنبه ٢روز كامل به گردش و خريد گذروندم و اما دوشنبه...صبح زود پاشدم يه دوش و يه صبحانه مختصر و لباس كاملا رسمى راهى سفارت شدم من وقتم ٩صبح بود وقتى رسيدم خيلى شلوغ بود پاس رو تحويل دادم ومنتظر.....بعد از ٢٠دقيقه اسم منو خوند بعد از تشريفات امنيتى وارد سالن اصلى كه قبلش يه خانم به نظر ايرانى يه شماره و مصاحبه فارسى به من داد سالن خيلى خيلى شلوغ بود بعد از ٢٥دقيقه منو خواستن براى مدارك كه من فقط اصل ها و مدارك اسپانسر رو تحويل دادم جالبه كه تمام مدارك من كه ١٩روز قبل فرستاده بودم كاملا برسى شده و ماژيك كشيده بودن بر خلاف بعضى دوستان كه ميگن دست نخورده و به همون ترتيب بوده و هيچى هم بهم پس نداد.بعد ٢٠دقيقه انگشت نگارى و بعد از ١٠ دقيقه براى ٣٣٠دلار و همون موقع يه كارت سفيد كوچيك كه شما برو ساعت ١ بيا در صورتى كه همه حتى ساعت ٩ ها داشتن مصاحبه ميشدن و تازه ساعت حدود ١١:٣٠ بود با كلى وحشت و استرس بدون سؤالى بر گشتم هتل ساعت ١٢:٤٠ دوباره رفتم داخل فقط به وسيله همون كارت رفتم سالن خالى خالى بود و گيشه هاى مصاحبه همه كر كره ها پايين بعد از ١٥ دقيقه دوباره سالن نيمه پر شد راستى بچه ها چيزى كه منو خيلى عصبى و ديووونه كرد اين كه تركها از اب خوردن هم راحت تر ويزا ميگرفتن كه يه صف طولانى ups تشكيل داده بودن بگذريم....ساعت حدود ٢ بود رفتم مصاحبه و يه دنيا استرس يه افيسر فوق العاده خوش برخورد بود ازم خواست قسم بخورم من گفتم ببخشيد من تو تبديل تاريخ شمسى به ميلادى اشتباه كردم اونم با خنده گفت ميخواى درست كنى من زود گفتم نه قبلا با ايميل اطلاع دادم و سفارت جواب داده ما درست كرديم و اطلاعات جديدو به كيس اضافه كرديم اونم خنديد و گفت پس مساله اى نيست بعد قسم خوردم و ازم از رشته تحصيليم از اسپانسر و نسبتم پرسيد و اينكه كار كردم تا حالا يا نه كه منم گفتم نه من پرينت بانكى قوى واسپانسر ارائه دادم اما كاملا مشخص بود كه به اسپانسر خيلى بيشتر اهميت ميدن.بعد يهو ميكروفن رو قطع كرد و شروع كرد حرف زدن با همكار كناريش حالا من خيس عرق كه چي ميشه يهو وصل كرد و گفت من اصل مدارك رو به شما پس ميدم و شروع كرد دونه دونه نام بردن و پس دادن كه اين كارت معافيت اين ديپلم اين مدرك دانشگاه و.....حالا از اول پاس دسته خودمه و اينجا ديگه گفتم وااى ابى گرفتم بعد دوباره ميكروفن رو قطع منم با خودم گفتم بده اون اااابى رو برم ديگه كه يهو وصل كردو گفت شما هيچ مشكلى ندارررى و شما پاسپورت رو بدين من و تا ٢ روز ديگه مياد محل اقامت من خشكم زده بود اصلا تكون نميتونستم بخورم بعد چند لحظه گفتم من واقعا ممنونم خيلى لطف كردين كه به من گفت خواهش ميكنم وظيفمه و كارت سفيد رو داد به من ديگه اينجا ناااااجور خشكم زد كه ما چه رفتارى ميكنيم و اينا با چه رفتارى جواب ميدن و چقدر احترام ميذارن ديگه با حالت بى رمقى و احساس اروم شدن و بى استرسى اومدم ups ١٧لير دادمو اومدم بيرون و ٢روز كامل خواب و گردش و استخر من پاسم فرداش با چند كاغذو پاكت زرد معروف تحويل گرفتم يه اقايى اومد هتل ٥لير انعام دادمو گرفتم شب پرواز داشتم و در نهايت با كوله بارى از خاطرات خوشبر گشتم الانم به شدت دنبال بليط چون ٢ماه ميخواهم بمونم.
از همه عزيزان ممنون و اروزى موفقيت و يه ضرب براى همه. 
سلام
دوستان امروز سفارت به من ای میل زده که مدارک زیر رو با خودتون بیارید سفارت و این مدرک یکی از مورداش بود
- Diploma (original) or student id (original/translation)
منظورش از student id کارت دانشجویی هست؟!! یا چیزه دیگه؟ آخه من دانشجوی لیسانسم و هنوز درسم تموم نشده, مدرک پیش دانشگاهیمو ولی دارم ترجمه ش رو هم فرستاده بودم برای سفارت
2012AS00049xxx
رویت قبولی:یکم دیر Big Grin
ارسال فرمها:27dec
کارنت شدن:Apr
مصاحبه:14Jun
دربافت ویزا :16Jun
تاریخ ورود به آمریکا : 18 oct مقصد : Colorado
تعداد : خودم
تشکر کنندگان: ghorbat ، 3rip ، mojtaba_k ، SH1A2R3 ، امیر مهاجر ، shadin_n ، arman_m ، daria ، shkhmo ، r_ent
سلام دوستان عزیزم
ما هم امروز مصاحبه داشتیم و برگه آبی گرفتیم
امروز حدود 20-25 کیس لاتاری از ایران بود که 2 خانواده سفید گرفتن وبقیه آبی و خوشبختانه قرمز-صورتی نداشتیم!!
ما ساعت 8:30 رسیدیم دم در سفارت و پاسپورتامونو دادیم ولی چون من نمی دونستم که باید حتما اشاره کنم ما لاتاری هستیم نه ویزای توریستی مارو نگه داشت آخر و ما جزو آخرین نفراتی بودیم که وارد سفارت شدیم!
طبق معمول اول که مدارکو گرفت:
1- عکس 2تا از هر کدوم با اینکه 2 فرستاده بودیم!!! (البته آخر پس داد!!)
2- شناسنامه و پاسپورت
3- سند ازدواج
4- ساپورت مالی (ما اسپانسر نداشتیم و خوشبختانه پرینت حسابمونو با خودمون برده بودیم چون با اینکه براشون فرستادیم بازم همونو ازمون خواستن!! به علاوه اصل کارت مالکیت خودرو که ما ترجمه رو فرستاده بودیم
5- دیپلم فرد برنده
ازمون کارت ملی و کارت نظام اصلا نخواست؟!!

بعد انگشت نگاری و صندوق و در نهایت مصاحبه
ما انگلیسی انتخاب کرده بودیم ولی آفیسر شروع کرد به فارسی صحبت کردن ولی وسطا برگردوند به انگلیسی وقتی متوجه شد.
اول فرمهارو داد که اصلاحات انجام بدیم. من یک پسوندی رو از آخر فامیلم حذف کرده بودم (20 سال پیش) که این مورد فقط در ترجمه شناسنامه آمده بود منم ترسیدم به آنکارا ایمیل زدم که چیکار کنم (البته با مشورت و همفکری دوستان در مهاجرسرا) گفت در قسمت 2 و37 فرم اصلاح کن. موقع مصاحبه اومدم اصلاح کنم دیدم خودشون با خودکار قرمز نوشتن. من فقط به آفیسر گفتم که خودشون قبلا اصلاح کردن اونم لبخند زد!!
مصاحبه ما خیلی خیلی کوتاه بود. از من فقط پرسید که پایاننامه در چه موردیه و یه کار پاره وقت داشتم که یک جمله راجع به اون پرسید
از همسرم راجع به کارش پرسید (فقط در حد یک جمله) و اینکه سربازی چرا معاف بوده.
بعد هم گفت که ما براتون یه فرم 9 سوالی می فرستیم شما جواب بدین و با cv برامون بفرستین. من بهشون گفتم که cv رو قبلا فرستادم گفت می خوایم نسخه الکترونیکشو داشته باشیم!!
و گفت زودتر از یک ماه چک نکنید!!
خداحافظ من دیگه برم برای lunch time.
ما هم برگشتیم.

هر سوالی بود من در خدمتم.
شماره کیس :2012AS0004XXXX
تاریخ رویت قبولی در سایت: 16 July 2011
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 2 Aug
کنسولگری:آنکارا
تاریخ کارنت شدن کیس: April
تاریخ مصاحبه:اوایل June، برگه آبی
تاریخ کلیرنس: August
تاریخ دریافت ویزا: ؟
تاریخ ورود به آمریکا :؟
تاریخ دریافت گرین کارت :؟
تعداد نفرات همراه با این کیس: 1
دوستان من یک پیشنهاد داشتم که از آنجا که امکان ایجاد تاپیک جدید رو نداشتم( احتمالا بدلیل دون رتبه بودن) مناسب ترین محل برای نوشتن آنرا اینجا دیدم.
پیشنهادم مربوط میشه به خرید سیم کارت تلفن همراه در ترکیه و ابوظبی. دوستان امسال حدود 2200 کیس نامبر وجود داشت که بنا بر آمار موجود حد اقل 1500 کیس نامبر عازم مصاحبه شدند و یا میشوند و این تعداد درسال آینده (بدلیل عدم وجود مشکل گم شدن کیس نامبر ها مشابه با 2012) قطعا خیلی بالاتر خواهد بود. من طبق آماری که از جدول 2012 که احسان زحمت تهیه اش رو کشیده در آوردم دیدم که امسال در جامعه آماری مهاجر سرا 86 درصد کیسها در آنکارا و 8 درصد کیسها نیز در ابوظبی مصاحبه داشتن.خوب حالا اگه فرض کنیم فقط 60 درصد برندگان لاتاری مطالب مهاجرسرا رو دنبال کنن( که البته به معنی عضو فعال بودن آنها نیست) و فقط 70 درصد کیس نامبر ها نیز نسبت به خرید سیم کارت تلفن در کشور مقصد اقدام کنند این به این معنیست که امسال خوانندگان مهاجرسرا در ترکیه به تعداد حداقل 540 عدد و در امارات به تعداد حد اقل50 عدد سیم کارت خریداری کردند که با احتساب هر سیم کارت فقط 20 دلار( بدون در نظرگرفتن شارژ باقیمانده در سیم کارت ها) امسال حداقل 11800 دلار معادل بیش از 20 میلیون تومان به شرکتهای مخابراتی ترک و عرب اهدا کرده ایم که این مقدار در سال آینده به بیش از 40 میلیون تومان افزایش خواهد یافت( تازه این مبالغ مربوط به مهاجرین از طریق لاتاری بوده و با احتساب کیس های دیگر از جمله خانوادگی چند برابر خواهد شد) . دوستان چرا ما این مبلغ رو به کودکان مبتلا به سرطان که چشمان زیبای نمایندشون رو هر بار پس از ورود به تالارهای مهاجرسرا میدیدیم ( انجمن محک) و یا بنیاد کودک و یا خانه سالمندان کهریزک یا هر انجمن غیر انتفاعی دیگری ندیم. پیشنهاد من اینه که دوستان سیم کارت خریداری شده خودشان رو در قبال اصل فیش واریز وجه به حساب هر یک از انجمنهای خیریه غیر انتفاعی به همدیگر اهدا کنن.به عنوان اولین نفر من و همسرم که اواخر جولای در آنکارا مصاحبه داریم حاضریم در قبال سیم کارت ترکیه اصل فیش واریزی معادل دو برابر مبلغ خرید سیم کارت و شارژ درون آنرا به حساب انجمن حمایت از کودکان مبتلا به سرطان( محک )را تحویل نماییم. ضمنا برای موجودی سیم کارت هم نیازی به هیچ مستندی نبوده و صرفا اظهار هم مهاجرسرایی واگذار کننده سیم کارت کافیست. از مدیران سایت نیز خواهشمندیم یک تاپیک به همین منظور ایجاد نمایند.
شماره کیس:2012AS00070XXX
تاریخ رویت قبولی:July 15th
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:August 27th
کنسولگری : آنکارا
تاریخ کارنت شدن کیس:June 2012
تاریخ مصاحبه : اواخر July
تاریخ صدور ویزا: روز مصاحبه
تعداد نفرات : 2 نفر
انجمن مهندسین برق مهاجرسرا




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان