کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
سلام
من سفرنامه ام رو توی تاپیک سوالات مطرح شده گذاشته بودم چون اون موقع این تاپیک سفرنامه رو پیدا نکردم. زحمت دوستان مدیر رو کم کرده و اینجا هم شرح ماوقع رو کپی می کنم.

شهر - آب و هوا :
من تازه از آنکارا برگشتم....شهری که به نظر من بسیار تمیز و خوب بود....با هوایی فوق العاده.....چقدر مردم اون شهر آزاد و راحت زندگی می کنند...هوای اونجا واقعا متغیره... ولی شما با خودتون چتر ببرین چون اونجا بارون بارید
روزها+ شب ها هوا خیلی مطبوع هستش فقط صبح ها کمی سرده که اون هم برای کسایی که گرمایی هستن خیلی دلچسبه ولی برای من و امثال من که حسابی سرمایی هستیم خوب نبود و من با خودم ژاکت برده بودم و صبح ها که می رفتیم بیرون می پوشیدم. ولی روزا همون طور که گفتم خیلی خیلی خوب و عالیه.


آزمایشات پزشکی:
روز 3شنبه وقت دکتر داشتیم...با وجودیکه همه واکسن ها رو زده بودم و آبله مرغان هم بچگی گرفته بودم ولی با اجازتون آقای دکتر دو واکسن آبله مرغان + نوبت دوم MMR رو به ما زدند.

قبل از زدن واکسن ها اول از من آزمایش خون گرفتند و همچنین عکس قفسه سینه.....یادتون باشه که موقع گرفتن عکس نفستون رو حبس کنین والا دوباره ازتون عکس می گیرن و این یعنی پول اضافی. خانوم ها باید همه لباسای بالاتنه رو در بیارند بدون گردن بند و یه روپوش تمیز می پوشن ولی به آقایون روپوشی داده نمیشه

وقتی نوبت معاینه رسید...خود آقای دکتر اومد توی اتاق و بعد از شنیدن صدای قلب و پرسیدن قد + وزن ، پرسید که چه داروهایی مصرف می کنم که من هم گفتم قرص آهن بعدشم که واکسن ها رو مرحمت فرمودند و خلاصه از اتاق اومدیم بیرون و منشی دکتر گفتن که فردا ساعت 3 بعدازظهر جواب آزمایش آماده هستش. یادتون نره که قد + وزنتون رو بدونید تا پول بیخودی به جناب دکترندین

خرید:
من شخصا از قیمت های فروشگاه های توی آنکامال تعجب کردم چون واقعا گرون بودن ولی خود فروشگاه خیلی بزرگ و زیباست و در واقع خریدی از اونجا به جر فروشگاه LC WALKIKI نکردم این فروشگاه همه جای شهر شعبه داره و من از اونجا چندتا تی شرت و یه شلوار جین خریدم. پس یادتون باشه اگه دوست دارین جنس خوب بخرین و پول الکی ندین، یه راست برین سراغ اون فروشگاه ...

غذا:
از لبنیات ترکیه غافل نشید که بی نهایت خوشمزه هستند..... اونجا عجیب اشتهای من باز شده بود و خلاصه جای شما خالی دونر + پیتزا + جوجه رو نوش جان کردیم.... به به بازم دلم خواست

هتل:
هتل ما ددمان بود ولی باید بگم به جز صبحانه مفصل و خوبی که داشت از سرویس دهی شون به هیچ وجه راضی نبودم..... ناسلامتی هتل 5 ستاره بود! ولی یه خمیر دندون توی اتاق نداشت! ولی بازم جاتون خالی عجب صبحانه ای! ماه بود. ماه از شیر مرغ تا جون آدمیزاد ....

و سرانجام مصاحبه:
صبح روز 5 شنبه ساعت 8:30 از هتل به سمت سفارت پیاده حرکت کردیم.... وقت مصاحبه ما 9 صبح بود وقتی رسیدیم اونجا یه 20 نفری توی صف بودن و ما حدودا ساعت 8:45 اونجا بودیم.....به جز یه خانوم و آقای ترک که برای ویزای توریستی اومده بودن بقیه برندگان لاتاری یا متقاضی ویزای دانشجویی بودن. وقتی رسیدیم پاسپورتها رو به افسر نگهبان دم در تحویل دادیم.
یه 10 دقیقه ای ایستادیم تا بلاخره افسر نگهبان دم در که یه آدم هیکلی بود اسم های ما رو صدا زد و ما از در سفارت رد شدیم و رفتیم داخل، پشت یه در دیگه ایستادیم تا اینکه نوبتی هر کسی رو می فرستاد توی ساختمون.

ما هم دوتایی (همسری + من) وارد ساختمون شدیم اونجا از دستگاه X-ray کیفهامون رو رد کردیم و اگه موبایل یا دوربین همراهمون بود ازمون همون جا می گرفتن. ما هم که موبایلی یا دوربینی نبرده بودیم خلاصه اینکه از اون در هم رد شدیم.

جونم واستون بگه که همچین که خوشحال و خندون داشتیم می رفتیم داخل دیدیم که بازم یه صف دیگه و یه در دیگه !
سرتون رو درد نیارم از اون در هم رد شدیم و یه خانوم خیلی مودب و مهربون مدارکمون رو گرفت (دو قطعه عکس + آخرین مدرک تحصیلی فرد برنده + عقدنامه + شناسنامه ها+ اصل مدارک مالی فرد برنده + همراه + نتیجه آزمایشات پزشکی که روز قبل ساعت 3 بعدازظهر از منشی دکتر اونگان به صورت پلمپ شده تحویل گرفته بودیم) بعدشم پرسید که می خواهیم مصاحبمون با چه زبانی باشه که ما هم زبان فارسی رو انتخاب کردیم آخرشم یه شماره بهمون داد و گفت که با این شماره برای کارهای انگشت نگاری + پرداخت پول + مصاحبه نوبت ما کنترل میشه.
ما هم شماره رو گرفتیم و توی سالن نسبتا بزرگی رفتیم نشستیم. اونجا همه کسایی که اون روز وقت مصاحبشون بود اومده بودن و از روی Board ای که روبروشون بود و روی اون بورد شماره رو اعلام می کردن می رفتن جلوی باجه ها.
وقتی شماره ما رو روی بورد اعلام کردن اول رفتیم برای انگشت نگاری. اول چهار انگشت دست چپ. بعدش چهار انگشت دست راست و آخرشم هر دو شصت رو با یه دستگاه اثر انگشت مون رو ثبت کردن و دوباره رفتیم نشستیم.

بعد از یه 10 دقیقه ای دوباره شماره ما روی بورد اعلام شد و ما رفتیم برای پرداخت پول. آخ که این مرحله رو من یکی دوست نداشتم. نفری 330 دلار پول بی زبون رو دو دستی تقدیم کردیم و با لبخند (توصیه اکید دوستان قبلی) رفتیم سرجامون نشستیم.

یه نیم ساعتی گذشت تا اینکه وقت مصاحبه ما روی بورد اعلام شد. پاشدیم رفتیم جلوی باجه 6 که دیدم اون آقاهه که دوستان مهاجرسرایی به اسم آقای موقرمز می شناسنش، اون طرف باجه هست. با خوشرویی سلام کرد و ما هم همین طور! از ما خواست که قسم بخوریم ولی ما بهش گفتیم که شماره تلفن ما تغییر کرده و باید توی فرم هامون اصلاحش کنیم. اون هم فرم های 230 + 122 رو به ما داد و ما هم شماره درست رو توشون یادداشت کردیم. بعدشم با بلند کردن دست راستمون هر دو باهم قسم خوردیم.
بلافاصله از من در مورد شغلم پرسید و من هم مختصر و مفید بهش جواب دادم. در مورد شغل همسرم هم همین طور ازش سوال کرد و اون هم بهش جواب داد و در آخر هم از همسرم خواست که بگه سربازیش کجا بوده و اونجا چیکار می کرده که همسرم هم گفت که سپاه بوده و اونجا نگهبانی می داده. آخه همسر من قبل از اینکه بره دانشگاه سربازی رفته و بعدش دانشگاه قبول شده و این رو براش توضیح داد.
و در نهایت هم به ما گفت که باید یک سری مراحل اداری انجام بشه و به زمان حدودا 4 تا 6 هفته احتیاج هستش. بنابراین یه «««برگه آبی»»» بهمون داد با یه آدرس سایت که گفت توش نتیجه رو چک کنیم. بعدشم خداحافظی کردیم و اومدیم بیرون. در مجموع 5 دقیقه بیشتر نشد.
لازمه بگم اون روز فقط 2 خانواده برگه سفید گرفتن که هر دوی اونها مرد خانواده سربازی معاف شده بود (عجیب این آمریکاییها به سربازی ما حساس اند) و بقیه بلا استثنا برگه آبی گرفتن.
دوستان استنباط من شخصا مثل خیلی دوستای دیگه مهاجرسرایی که از مصاحبه برگشتن اینه که قبل از مصاحبه نتیجه معلوم هستش ولی مصاحبه فقط برای روبرو شدن با فرد برنده + همراه هست و اینکه چطور فردیه و چه شخصیتی داره. همین! والا خودتون فکر کنید اگه قرار بود بعد از مصاحبه جواب معلوم میشد و همه چیز به مصاحبه بستگی داشت، به نظرتون کم کم نیم ساعت نباید زمان می ذاشتن؟ البته یه موضوع دیگه ای هم هست اگه هول بشه طرف یا جواب اشتباهی بده خوب اون موقع هست که نتیجه به مصاحبه بستگی پیدا میکنه ولی در مواردی که شما آروم به سوالات اون جواب می دین و هیچ دروغی هم در کار نیست و مدارک ارسالی مشکلی نداره معنیش این نیست که از قبل همه چیز مشخص شده؟

بهر حال از صمیم قلبم آرزو می کنم همه شما دوستان گلم که همین روزا مصاحبه دارین، نتیجه اون چیزی بشه که دلتون می خواد یعنی ویزای یه ضرب.........

به عنوان یه عضو این سایت خوب فقط می تونم بگم که اصلا نگران نباشید و استرس مصاحبه رو نداشته باشید. توکل بر خدا کنید خدا بهتون کمک می کنه... ببخشید که طولانی شد و سرتون رو درد آوردم

به امید موفقیت برای تک تک شما
شماره کیس: 4XXXX
رویت قبولی:Aug 2011
ارسال فرمهای اول و دوم :Oct 2011 و May 2012
مصاحبه:June 2012
دریافت کلیرنس:July 2012
دریافت ویزا:Aug 2012
ورود به آمریکا:Nov 2012
دریافت گرین کارتBig Grinec 2012
ورود مجدد: July 2014
(2012-06-09 ساعت 13:06)asal1907 نوشته:  دوستان ایا کسی بوده که با توجه به سفر به کشورهای عربی ویزای یک ضرب گرفته باشه؟؟؟؟
سلام دوست عزیز ، اصلاً نگران این قضیه نباش !!! من به تعداد بسیار زیاد به کشورهای عربی ( دبی ، لبنان ، سوریه ) و بسیاری از کشورهای دیگه ای که آمریکا با اونا بدجور مشکل داره رفتم و جالبه در کشوری در آمریکای لاتین زندگی میکنم که همیشه از سوی آمریکا پای ثابت تروریسم محسوب میشه . . . ولی با این تفاسیر ویزا رو یکضرب دادن Big Grin کامل گفتم که دیگه دغدغه فکری نداشته باشی . . . Tongue
اصلاً نگران این مسائل نباید باشیم . من در جای دیگه هم خدمت دوستان عرض کردم ... با اطلاعاتی که ما از خودمان به اونا میدیم ، یکسری ابهام درست میشه . . . " از ماست که بر ماست " !!! و در مورد این برگه آبی که دوستان میگن همه چیز از قبل مشخص شده !!! دوستان گل ، این برگه آبی در تمام پرونده ها بصورت مدارک وجود داره و اگر دوستانی آن را ندیدن ، دلیل بر نبودن آن نیست !!! بلکه شاید زیر مدارک بوده و دوستان دقت نکردن !!! دقت کردین چند تا از دوستان تا حالا به این نکته اشاره کردند که برگه ابی را دیدن ولی ویزا یکضرب گرفتن . . . !! من کلاً هدفم از اینکه روی این قضیه اصرار دارم فقط برای دوستانی هست که هنوز مصاخبه نرفتن . . . !!!! بازم میگم بازم میگم بازم میگم بازم میگم " تصمیم گیرنده آفیسر هست " اگر یکمی دقت کنید تمام کیس های دریافت ویزا مثل لاتاری ، ازدواج ، خانوداگی ، تحصیلی و ... همش با همین آفیسر ها مصاخبه میشن . بابا کیس لاتاری که تصمیم گیریه راحتتری داره چون ما قرار بریم گرین کارت بگیریم و استرسی برای دولت آمریکا وجود نداره که ما دیگه بر نگردیم !!!! ولی برای تمام کیس های دیگه این ترس وجود داره که در صورت دادن ویزا شاید فرد دیگه نخواد برگرده . . .؟؟؟؟ پس چرا به این کیس های دیگه آفیسر درجا ویزا میده و فقط برای کیس های لاتاری آفیسر بلد نیست یا دست آفیسر نیست ؟؟؟؟؟؟؟ یکی از دوستان را در فرودگاه دیدم که مدرک دکترا داشتن ( البته در رشته فنی ) ، من داشتم به ایشان تعریف میکیردم که من زمانی که پروندمو دیدم متعجب شدم که این همه کاغذ برای چیه که در پروندم هست ( بخدا اگه جو نداده باشم حدود 500 - 600 ورق بیشتر بود !!! ) و دوستمون به من گفت که من خودم فکر کنم که مدارکی که ارسال کردم در این حد بود . . . !!! خب دوستان یکم منطقی فکر کنیم با این میزان رزومه کاری و اطلاعات شخصی معلومه که آفیسر نمیتونه در 10 دقیقه و بلکه در 100 دقیقه پی به ماهیت شخص ببره و مطمئناً برگه آبی میده . . . !
بلاخره چیزی که من متوجه شدم را با دوستان به اشتراک گذاشتم و دیگه دسته خود دوستانه . . . برای تمام دوستان که هنوز مصاحبه نرفتن آرزوی ویزای یکضرب را دارم و برای دوستانی که منتظر کلیر هستن ، آرزوی کلیر شدن هر چه زود تر را دارم و برای دوستانی که ویزا را گرفتن هم آرزو میکنم که در ادامه راه نیز موفق باشن . . . مخلصه همه دوستان گل هم هستم .Big Grin

کیس نامبر:AS20XXX
روئیت قبولی و ارسال فرم ها:Mar/2012
تاریخ مصاحبه ، دریافت ویزا و ورود به آمریکا:Jun/2012
دریافت سوشیال و گرین کارت Jul/2012
به پایان آمد این دفتر ، حکایت همچنان باقیست !!!

با درود خدمت دوستان عزیزمهاجر سرا
سفرنامه من چند روزي دير شد بابت این دیرکرد عذر خواهی می کنم. من به نکاتی که در سفرم به نظرم مهم می بود رو خدممتون عرض می کنم چون سفرنامه من هم بسیار شبیه دیگر دوستان می باشد و فقط نکاتی رو که فکر می کنم برای دوستان مفید می باشد رو خدمت دوستان عرض می کنم.پیشاپیش بخاطر غلط های املایی و گرامری معذرت خواهی میکنم به بزرگی خودتن ببخشید.
1- تاریخ سفر من سی و یک می با پروواز ترکیش بود . صف ورود به داخل سالن بسیار شلوغ بود دوستان توجه کنند حتما 3 ساعت قبل در فرودگاه حضور داشته باشند.
2- برای دریافت ارز اگر حواله بانک ملی داشته باشیر خلوت تر خواهد بود . در حالیکه در بانک ملت فرودگاه صف طولانی به وچود امده بود.
3- پرواز ترکیش با 30 دقیق تاخیر پریر اما راس 6:30 به وقت انکارا به زمین نشست. از فرودگاه می توانید به راحتی با اتو بوسهای هاواش به میدان کیزلای بیایید. البته چون من همون روز وقت دکتر داشتم قبلا ترانسفر گرفته بودم به مقصد هتل بیوک ارشان
4- هتل بیوک ارشان انقدر ها هم که بچه های مهاجر سرا می گویند هتل بدی نیست. فارسی صحبت کردن پرسنل هتل با توجه این که مردم ترکیه انگلیسی نمی دانند اکثرا مذیت بزرگیه.البته با همون پول بیوک ارشان می توانید هتلهای مناسب تری را رزو نمایید که البته ممکن است با سفارت،دکتر و میدان خرید کیزلای کمی فاصله بیشتری داشته باشد
5- من وسایل رو در هتل گذاشتم و به مقصر مطب دکتر حرکت کردم.از رزپشن درخواست کردک که طبقه اول به من اتاق بدهد.(چون اینترت وایرلس در طبقات بالاتر هتل بیوک ارشان سرعت پایینی دارد)
6- اگر داری اسمارت فون هستید حتما از گوگل مپ و جی پی اس موبایل جهت پیدا کردن مکانهای مورد نظر استفاده کنید. جی پی اس موبایل به من بسیار کمک کرد و باعث شد تقریبا از هیچ کس هیچ آدرسی رو نپرسم و به راحتی بهترین مسیر به مقصد مورد نظر (با زمان تخمینی رسیدن به مقصد هم به پیاده هم در صورت استفاده ازتاکسی) داشته باشم
7- مطب دکتر اونگان کار با روند عادی که دوستان قبلی ذکر کرده بودند، برگزار شد . پرسنل بسیار مودبی هم داره . بعد از ظهر هم بابت معاینه پیش دکتر برگشتم و با نشون دادن کارت واکسن انستیتیو پاستور و تست ابله مرغان هیچ واکسنی نخوردم.خود دکتر هم فرد بسیار محترمی بود و واقعا جای نگرانی نیست. دوستی که بیمارستان آمریکایی در استامبول رفته بودند هزینه بیشتری بابت مدیکال در بیمارستان پرداخت کرده بودند ( اون دوستمون هم هیچ واکسنی نخورده بود اما هزینه اش بیشتر از من شده بود).
8- روز جمعه ساعت سه جهت دریافت نتایج آزمایش به مطب بازگشتم و مدارک رو گرفتم. هیچ مشکلی هم نبود خانم منشی هم بد اخلاق نبود و همش لبخند می زد.واقعا جهت انجام کار مدیکال در مطب به لیدر احتیاج ندارید. به راحتی کارتان انجام می شود.
9- شنبه صبح رو به مقبره آتاتورک(انیت کبیر به قول ترکها) رفتم که زیبا بود . با مترو خط سبز از میدان کیزلای سوار شدم ایستگاه tandogan پیاده شدم بعد از سه دقیقه وارد ورودی مقبره شدم .در کنار مقبره موزه زیبایی داشت از تاریخ معاصر ترکیه. در موزه عکسی از رضا شاه موجود بود که با دست خط خود امضا کرده بود و به رسم یارگار برای اتاتورک فرستاده بود .
10- عصرها کافه ها و بارهای اطراف هتل بیوک ارشان برای گشت و گذار و تفریح خوب می باشد شاید یکی از حسن های هتل بوک ارشان هم نزدیکی به همین محل باشد.
11- یکشنبه هم با مترو خط قرمز به انکا مال رفتم ایستگاه Akkpruo باید پیاده بشید. طبق گفته ترکها دومین مال بزرگ اروپا می باشد پر از برندهای معروف
12- دوشنبه صبح 4 جون برای مصاحبه درب سفارت بودم (ساعت 8 صبح و با لباس رسمی البته بیشتر افراد با لباس رسمی نبودند و به نظر من هم مشکلی نبود و فرقی نداره دفعه بعد برای گرفتن ویزا من با لباس ساده می روم نه رسمی و کت شلوار و کراوات). روند انجام کار همون روندی بود که دوستان توضیح دادند . 1 – دریافت شماره 2- دادن اصل مدارک را باجه شماره شش از من گرفت و پرسید مدارک مالی دیگری همراه اوردید که من گفتم نه (من مانده حساب 35 ملیون تومان و ترجمه سند ماشین را قبلا پست کرده بودم) 2- انگشت نگاری 3- پرداخت 330 دلار پول که چهارصد دلار دادم 70 دلار باز گرداند 4- مصاحبه با آفیسر سفارت
13- در سالن سفارت شلوغ بود ما با یکی دوتا از بچه های مهاجر سرا همش در حال خنده و گپ بودیم البته از سر و روی بعضی ها استرس می بارید .در حالیکه واقعا دلیلش رو نمی دونم به خدا این پروسه بسیار راحت تر و ساده تر از اونیه که فکر می کنید.من فکر می کنم توی ایران استرسها و فشارههای بیشتری در زندگی روز مره به افراد وارد می شود تا این مصاحبه ساده در سفارت. به خدا از یک بانک رفتن و پرداخت قبض آب راحت تره
14- زمان مصاحبه هم با همون پسر جوان ریشوی خنده رو بود .ابتدا به انگلیسی پرسد که فوق لیسانس دومت از سیدنی بوده چرا مصاحبه فارسی رو انتخاب کردی که بهش گفتم با فارسی راحت ترم . اون شروع کرد با فارسی صحبت کردن .مصاحبه خیلی راحت بود . چند تا سوال در مورده کارم و شرکتهایی که توش کار کردم . منم توضیحات مختصری در مورده کارم که برنامه ریزی و کنترل پروژه هست دادم.سوال بعدی هم در مورده سربازیم بود که پرسید سپاه بودی ؟ گفتم بله گفت کارت چی بوده دقیقا ؟ من نوشته بودم کار دفتری که توضیح دادم کاره خاصی نداشتم و اکثرا بیکار بودم و کار حسابداری انجام می دادم.بعد از اون هم یک سری تایپ توی کامپیوتر کرد و برگه آبی دو دستم داد و گفت بعد یک الی دو ماه فرایند اداریت تموم می شه سایت ما رو چک کن و یک برگه هم ضمیه برگه آبی بود که گفت اگر در چک کردن سایت مشکل داشتی سایتی که روی این برگه نوشته شده رو چک کن و راحت وارد سایت می شی. بعد هم گفت البته اگه با وی پی ان تو ایران کانکت بشی که مشکلت حله...بعد ازخداحافظی و تشکر با جناب افیسر از سفارت خارج شدم و همه چی به سادگی انجام شد.
15- در برگشت در فرودگاه اگر اجناسی که خرید کردید فاکتور تکس فری گرفته باشید می توانید با مراجعه به دو طبقه پایین ،پول پرداختی مالیات (که قبلاهمراه با خرید ها پرداخت کرده ای) دریافت کنید. توجه داشته باشید برای گرفتن پول باید حتما فاکتور تکس فری (که برای خریدهای بالای 116 لیر اگر اشتباه نکنم) از فروشگاه دریافت نمایید. قبل از خارج شدن از سالن فرودگاه و گیت برای پرواز برای این کار اقدام کنید. من به جهت اطلاع رسانی غلت کسی که در قسمت اینفورمیشن فرودگاه نشسته بود اشتباها وارد گیت پرواز شدم و نتونستم پول فاکتورهیی که فری تکست کرده بودم رو بگیرم.
16- همان شب مصاحبه با پرواز ترکیش راس ساعت 23:20 به سمت ایران حرکت نمودم.
17- نکته آخر: .به نظرم بسیاری از افراد تو این به صورت غیر واقعی ماجرای برنده شدن در لاتاری ومصاحبه درسفارت رو بزرگ می کنند. به نظر من اگر در زمان مصاحبه چیزی رو مخفی نکنید و مدارکتان مشکلی نداشته باشد به راحتی ویزا دریافت حواهید کرد(حالا چه یک ضرب چه در دو مرحله) . من نمی دونم چرا بعضی ها انقدر این قضیه رو بزگ می کنن و انچنان از جو سفارت ومی نویسند که انگار از زندان آلکاتراز فرار کرده اند و چه کار مهمی انجام داده اند این افراد سهوا به دیگرانی که در مراحل قبلی هستند استرس کاذب می دهند که همین امر شاید در روند کار افراد جدیدی که جهت دریافت ویزا می روند تاثیر منفی داشته باشد. به نظر من اگر مواردی که گفتم (درست پر کردن فرمها و دروغ نگفتن درزمان مصاحبه، را رعایت کنید به راحتی ویزا می گیرید.)
با تشکر از همه دوستان گل مهاجر سرا اگر سوالی داشتید در خدمتم



شماره کیس : 2012AS00050XXX
تاریخ رویت قبولی در سایت:17 جولای
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:20 آگوست 2011
2کنسولگری: آنکارا
تاریخ کارنت شدن کیس:آپریل
تاریخ دریافت نامه دوم:اپریل
تاریخ مصاحبه:4 جون
دریافت کلیرینس :برگه آبی
تاریخ کلیر شدن : 4 جولای
مقصد: هیستون،تگزاس
سلام به همگي
من هفته پيش مصاحبه داشتم و نتيجه برگه آبي. فكر ميكنم به خاطر اين بود كه مدارك اسپانسرم ناقص بود. قرار شد بعد از كليرنس (انشاله بزودي زود ) بهشون تحويل بدم.
براي خلاصه نويسي و صرفه جويي در وقت دوستان بايد بگم كه مطلب جديد و خاصي نيست كه در مورد مديكال يا مصاحبه اضافه كنم .
فقط يك خبر خوب براي كسانيكه اسپانسر ندارند و از اين بابت نگرانند دارم. روز مصاحبم يك آقاي مجرد،ليسانس،سربازي رفته ويزاي يكضرب گرفتند. نكته جالب اينكه اون آقا هيچ كسي را در امريكا نداشت و قسمت آدرس فرم را خالي گذاشته بودند و صادقانه به آفيسر هم گفت كه اين آدرس را در فرودگاه تكميل ميكنه چون هيچ كسي را آنجا نداره.

همانطور كه هم دوستان گفتند سعي كنيد استرس و نگراني رو از خودتون دور كنيد. با صداقت و در عين حال با ذكاوت جواب آفيسر را بدهيد. طبق تجربه من آفيسرها بسيار محترم و خوش برخورد رفتار ميكنند.
شماره کیس : 2012AS00036XXX
کنسولگری:آنكارا
تاریخ دریافت گرین کارت: sep2012
(2012-06-10 ساعت 00:15)SH1A2R3 نوشته:  
(2012-06-10 ساعت 00:05)کامیلا نوشته:  دوستان من الان انکارا هستم. سه شنبه مصاحبه دارم. برامون دعا کنید. بعد از برگشتن منتظر سفرنامه ام باشید.
ضمنا هتل تاج اومدیم در ulus . شبی 70 لیره.
اگه ممکنه ادرس و شماره تلفن و سایت این هتل رو برامون بزارین
70 لیر نفری هست یا یک اتاق دابل؟
ulus از مناطق پایین شهر آنکاراست و از مطب و سفارت هم خیلی فاصله داره و به نظر من اگر با خانواده می روید یا دختر مجرد هستید سعی کنید از همون هتلهای منطقه کیزیلای و کاواکلیدره استفاده کنید ، در ضمن پایین شهر آنکارا پر است از انواع واقسام گداها که مثل آدامس فروشها توی خیابون بهتون گیر می دهند و ازتون کمک می خواهند ، به طور کلی در مناطق پایین شهر آنکارا پر است از هتل های جورواجور که اکثریت اونها خالی هم هستند و عسل هتل هم یکی از همون هاست و در اون منطقه اکثر کلاب های شبانه و کازینو ها قرار گرفته اند و به گفته یکی از دوستان که تجربه حضور در همچین هتل هایی رو داشت می گفت تا پاسی از شب افراد مست جلوی هتل عربده کشی می کردند و نمی گذاشتند که خوابمون ببره و در کل محیط امنی ندارند
کنسولگری:انکارا
تاریخ مصاحبه: 2012/02/02
نتیجه مصاحبه: برگ آبی
تاریخ دریافت کلیرنس: 2012/5/15

سلام دوستان
ما هم برگه ابی گرفتیم
سفرنامه من هم مثل بقیه سفرنامه های دیگست
ما هتل الیت بودیم خیلی خوب بود. البته اول یه اطاق بد به ما داد اعتراض کردیم یه اطاق خوب و تمیز به ما داد
راستی هزینه دکی 600$ ناقابل شد ما تزریق نداشتیم ولی بچه یک ساله داشتیم و اون 4 تا امپول خارجی نوش جان کرد.
اگه سوالی بود در خدمتم
2012AS0056XXX
تاریخ رویت قبولی در سایت:2011 ,16 Jul
ارسال فرمها: 2011 , August 7
کنسولگری: آنكارا
تاریخ کارنت شدن:
تاریخ دریافت نامه دوم:april,23
تاریخ مصاحبه:june,6
تاریخ دریافت کلیرنس:
تاریخ دریافت ویزا:
هزینه ها: 60000 عكس + ترجمه 280000 + 102000 TNTو ارامکس +
هتل و بلیط 2100000
سلام بچه ها
با این که برگه صورتی گرفتم و منتظرم مدارکم دوباره درست بشه و بفرستم ولی نمیتونم از این تاپیک دل بکنم
امیدوارم همتون موفق باشید و اون برگه ی خوشگل سفید رو بگیرید
راستی یه سوال
میخواستم بدونم که سفارت هنگام مصاحبه دیپلم سال سوم رو میگیره همراه با پیش دانشگاهی یا فقط همون مدرک پیش دانشگاهی رو
ممنون از همتون
راستی اینم یه عکس از مطب که گفته بودم گرفتم
ببخشید بهتر از این نتونستم بگیرم دیگه خودتوم میدونید چرا
[عکس: 60024946904468622944.jpg]
Case Number:2012AS00042XXX
POST:ANKARA
مصاحبه:4 june
ارسال مدارک:27 /6 / 90 =>DHL
دریاف ویزا: 31 AUG
Northridge ، CALIFORNIA
Keep Calm And be Optimistic Cool
سلام به دوستای خوبم. بالاخره ما هم بعد از ماههههههههها انتظار رسدیم به مصاحبه و نوشتن سفرنامه. این سفرنامه رو سریالی براتون مینوسیم که جزییات از دست نره و خواندش شما رو هم خسته نکنه.
ما (من به همراه همسرم- خودم برنده اصلی) امروز با ترکیش ساعت 8 صبح به وقت تهران و ساعت 6/5 صبح به وقت آنکارا در فرودگاه جلوس کردیم. پرواز خوب بدون مشکل و صبحانه خوب بود. هوا گرم شده تا الان نیازی به لباس گرم نداشتیم. از فرودگاه که مستقیم بیاید بیرون یه چند دقیقه ای از سمت چپ پیاده که برید اتوبوسهای خط 442 رو میبینید و اولین سرویسش ساعت 7 حرکت میکنه.بهترین وسیله برای فرودگاه تا کیزلای هست البته گویا تا اولوس هم میره ولی مطمئن نیستم. توی فرودگاه یه آقایی با لباس فرم ایران ایر میخواست با اتوبوس های خودشون ما رو ببره 20 لیر هم پیاده مون کنه ولی به لطف اطلاعاتی که از اینجا داشتیم گول نخوردیم و به راحتی با 5 لیر و خورده ای تا کیزلای اومدیم. یک ساعتی طول کشید، اتوبوس توی ترمینال آشتی یه مقدار طولانی وایمیسه و بعد دوباره به سمت کیزلای حرکت میکنه یه وقت اشتباهی پیاده نشید.
ما از تهران هتل اوزیلهان رو تلفنی رزرو کردیم و میخواستیم همون جا بریم. پس توی ایستگاه کیزلای که از اتوبوس پیاده شدیم خلاف جهت حرکت اتوبوس شروع به حرکت کردیم (حدود 10 دقیقه پیاده روی) تا رسیدیم به خیابون آکای (یه خیابون سربالایی) چند تا بلوک بعد میشه اوزیلهان.
ما که رفتیم اتاق خالی نداشت توی به اصطلاح لابی نشستیم گفت ساعت 12 اتاق خالی مشه حالا ساعت 8 خورده ای!!! یه آقای تور لیدر هم اونجا بود که داشت به یه خانواده ایرانی میگفت 300 دلار میگیرم و کارای مدیکال رو براتون ردیف میکنم خیلی هم زبون باز بود. واقعا از هم وطن بعیده اینجوری هم وطنش رو تیغ بزنه.
خلاصه ما اومدیم بیرون که یه گشت بزنیم اتفاقی یه هتل دیگه پیدا کردیم که خیلی از اوزیلهان شیک تر بود. همین طوری رفتیم تو قیمت بگیریم گفت شبی 120 لیر. ما داشتیم برمیگشتیم که رییس اومد حساب کتاب کرد گفت نهایت تا شبی 100 لیر بهتون میدم تقریبا شبی 52 دلار حالا اوزیلهان گفته بود شبی 54تا. اتاق خوب و دنجی بهمون داد. ما هم پریدیم اوزیلهان به یه بهونه وسایلمون رو از پذیرش گرفتیم و اومدیم اینجا. نتیجه اینکه حتما چونه بزنید. اگه خواستید بیاید اینجا اسمتش etab bulvar hotel و تلفنش 03124183737. از خیابون اوزیلهان که بیاید توی آتاتورک بعد به سمت کیزلای یه کم پیاده بیاید خیابونolgunlar که سرش یه مجسه فلزی معدن کار رو میبینید که این همون کوچه این هتله و دو طرفش کتاب فروشیه. فقط توی اتاق دمپایی و خمیر دندون ندارن با خودتون بیارید. air conditioner هم داره و کلا ما راضی هستیم.
برای خرید هم اینجا فعلا فستیواله و همه مغازه ها تخفیف 50% زدن ما دو روز رو میذاریم و مغازه ها رو شناسایی میکنیم و روز آخر خرید میکنیم. تا الان خیابون مشروطیت رو گشتیم و مسجد کجاتپه هم رفتیم.
خیابون مشروطیت خوب میتونید خرید کنید قیمتش خوبه. مسجد کجا تپه یه مجتمع خرید داره که هم میوه و سبزی، هم پوشاکی، هم الکتریکی و لوازم منزل، هم خوراکی، نون، نوشیدنی خلاصه همه چی داره. خیابون مشروطیت تا نصفه بعد خیابون mithatpasha به سمت بالا که بیاید مسجد رو میبینید.
ما امروز محل مطب و سفارت رو هم شناسایی کردیم. فردا وقت دکتر داریم.
تا بعد...
راستی ما برای تلفن به ایران از یه دکه تنقلات فروشی که سر خیابون اوزیلهان بود یه کارت تلفن 4 لیری خریدیم همون جا کنار دکه یه تلفن عمومی هست. توی خیابون هتل ایتب بلوار هم تلفن هست میتونید استفاده کنید.
شماره کیس : 2012AS00044XXX
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 21 july
کنسولگری: آنکارا
کارنت شدن:April
مصاحبه: اواسط june
دریافت کلیرنس:19 sep 
2 نفر 
تشکر کنندگان: gulu ، schaghayegh ، edge ، vm1974 ، ghorbat ، ozone ، hoda2012 ، daria ، امیر مهاجر ، arman_m ، ronmony ، MPU ، behzad7 ، shadin_n ، aziking ، frz61 ، saher ، smmyp ، vroom ، alis60 ، amir0_0amir ، AsemanAbee
خب نوبتی هم که باشه رسید به نوشتن سفرنامه خودم در آنکارا می دونم خیلی چیزها تکراری می باشه اما چون خودم رو یه جورایی مدیون این قسمت میدونم سفر نامه خودم رو می نویسم

روز پنج شنبه 31می با یک پرواز ترکیش که تقریبا 2 ماه قبل باقیمت مناسب تری رزرو کرده بودم (4200تومن در حالی که نزدیکای مصاحبه به 700یا 800 تومان رسیده بود) راهی آنکارا شدم هوا بسیار ملس بارونهای مثل روزهای اول بهار حس خوبی به من میداد :-) همان روز وقت مدیکال گرفته بودم و خیلی از اینکه زمین گرد هست و من 2 ساعت اختلاف ساعت با آنکارا داشتیم خوشحال بودم چون ساعت مدیکالم ساعت 11 بود و من وقت کافی برای رفتن به هتل و آماده شدن برای وقت دکترم داشتم دفعه اول از من 47دلار گرفت و گفت برم و ساعت 5 دوباره برگردم ترجیح دادم همون اطراف رو بگردم تا دوباره به هتل برگردم ساعت 5 دکتر من رو معاینه کرد و فوری بهم واکسن زد و بابت این معاینه 170دلار پرداخت کردم
روز دوشنبه مصاحبه داشتم و یکی از دوستانم در استانبول از من دعوت کرد که به انجا برم با مترو خودم رو به محل رفتن اتوبوس ها رسوندم و با 6 ساعت راه با اتوبوس (30لیر)به استانبول رسیدم از اینکه انجا رفتم خیلی خوشخالم دوستم برام حسابی سنگ تموم گذاشت کشتی سواری رفتن به مسجدهای قدیمی و فروشگاهای ارزون قیمت برای خرید همه چی عالی بود...
شب قبل مصاحبه برگشتم به هتلم البته بگم که وسایل و چمدونم در هتل ماند ولی بابت نگهداری وسایلم هیچ مبلغی از من درخواست نکردند :-)
وقتی شب خسته به هتل برسی و یه دوش هم بگیری مگه می شه صبح زود از خواب پا بشی! ساعت مصاحبه ام ساعت 9بود من ساعت 8 دم در سفارت بودم ولی بازم مثل اینکه دیر بود !تو رو خدا هر چه قدر می تونید زودتر برید دم در این سفارت زنبیل بزارید تا رسیدید فوری پاسپورت خودتون رو تحویل درب سفارت بدید تا بلایی که سر من امد سر شما ها نیاد ...باورتون شاید نشه من ساعت 8 رفتم سفارت ساعت 6 بعد ظهر وقتی سالن خالی خالی شده بود من مونده بودم و مصاحبه کننده و همه به من یه جوری نگاه می کردند انگار من خواسته بودم اونا تا ساعت 6 اضافه کار بکنند
ولی خانم خیلی مهربون بود نگاهی به من کرد و گفت خیلی ممنون خیلی زحمت کشیدید که از صبح تا این ساعت منتظر مصاحبه موندید من هم با لبخند قشنگ گفتم خواهش می کنم شما خسته نباشید شما بیشتر از ما ها زحمت کشیدید (تو دلم می خواستم خفه اش بکنم از صبح ساعت 6تا 6 بعد ظهر برای یک مصاحبه 10دقیقه ای من رو اونجا کاشته بودند )ممنون ...خوشحال شد
بعد گفت دست راستتو بالا ببر برای قسم خوردن گفتم من می خوام آدرس گرین کارتمو عوض بکنم گفت اشکالی نداره آدرس رو عوض کردم
گفت تا حالا آمریکا سفر کردی گفتم با خنده نه ! گفت اگه بری آمریکا کجا می خوای بمونی گفتم می خوام برم پیش اسپانسرم کالیفرنیا گفت بله.. گفت یه مقدار موجودی هم در بانک دارید گفتم بله کاملا درست هست و بعد گفت شما مشغول به کار هستید گفتم بله در یک شرکت خصوصی تولید کننده تجهیزات پزشکی کار می کنم . انگار کلمه تجهیزات براش غریب امد گفت تجهیزات! و من به اینگلیسی گفتم مدیکال ایکوپمنت گفت یس یس ...تجهیزات بعد گفت خانم ساناز حقیقی مدارک شما کامل می باشه آدرس هتل رو به پست اینجا بدید تا ظرف 2 یا 3 روز ویزا رو براتون پست بشه
برگشتم دیدم سالن خالی خالی هست و هیچ کس نمونده بود تا بهم تبریک بگه همه وقتی برگشون رو می گرفتند خوشحال بودند می خندیدند ولی روی صورت من یه چشم سرخ بود که نمی دونست سرنوشت داره براش چه چیزی طلب می کنه
به امید موفقیت همه دوستانم باید اسم خیلی ها رو اینجا بنویسم و صمیمانه ازشون تشکر بکنم آقای frozen mind,vroom عزیز که ali.narooei و خیلی دیگر از دوستان که بی هیچ منت راهنمای من بودند تشکر می کنم ویزای من روز دوم توسط یک پیرمرد خیلی با مزه به دستم رسید و باز رفتم استانبول و با دوستانی که انجا داشتم به خوشی گذروندم
کیس نامبر :2012AS00061xxx
تاریخ ارسال فرم اولیه :2011july 24/مرداد 3
محل مصاحبه :آنکارا

تاریخ مصاحبه :4jun
تاریخ ویزا :6jun یک ضرب
تاریخ ورود به آمریکا :Cool
تعداد نفرات همراه :0
سلام خدمت دوستان گل ، یه نکته ای را میخواستم یگم ، من در آنکار در یه خوابگاه تازه تاسیس بنام Deeps Hostel اقامت داشتم که محیطی خیلی گرم و صمیمی داشت . . . من اونجارو بعد از ورودم به آنکارا پیدا کردم و زمانی که رفتم اونجا ، سعادت آشنایی با یکی از دوستان گل که عضو مهاجر سرا هم هستند را پیدا کردم . اون دوست عزیز از اولین کسانی بودن که رفته بودن اونجا و جالبه که تمام اطلاعات خوابگاه را در مهاجرسرا گداشته بودن که من بعداً فهمیدم . . . اون دوست عزیز زمانی که من زسیده بودم تشریف آورده بودن ویزاشونو بگیرن ( کلیر شده بودن ) و من هم تازه اومده بودم تا بریم دنبال کارا ... و خدارو شکر که ظاهراً خوابگاهه خوش یومنه . . . Big GrinBig Grin ولی هدف از این همه مقدمه چینی این بود که در طول اقامت ما در آنجا ، اینقدر محیط صمیمی و گرم بود که واقعاً انگار چند ساله همدیگرو میشناسیم و علی الخصوص با صاحب مجموعه که دختری هست بنام شیدا . . . ظاهراً دوستان زیادی از مهاجرسرا اینجا را پیدا کردن و بنا به شرایطه خوبی که داره تلفنی و یا از طریق ایمیل اقدام به رزرو کردن تخت و اتاق کردن و متاسفانه در تاریخ مورد نظر اصلاً مراجعه نکردن . . . من خودم شاهد عینی بودم و میدیدم که چند نفر در روز مراجعه میکردند و به علت این که اتاق ها یا پر بودن و یا از قبل رزرو شده بودن به آنها جواب رد میدادن . . . شیدا توی سیستم کامپیوترش بمن نشون داد که حداقل 6 نفر از ایران اقدام به گرفتن جا کرده بودن ، ولی متاسفانه نیومده بودن . . . حتی اسم تک تک افراد هم میدونم . . . !!!! و از این قضیه خیلی ناراخت بودن و به من گفتن که حتماً به دوستان گوشزد کنین که این کار درست نیست !!!! و اگر رزروشونو کنسل میکنن ، حداقل بما اطلاع بدن که ما ضرر نکنیم .... گفت من میدونم که شما از ایران مشکل دارین بخاطر پرداخت پول بابت پیش پرداخت ، به همین خاطر روی حرف شما اعتماد میکنم !!!! ولی این اعتماد داره به ضرره ما تمام میشه . . . !!!!
دوستان خدایی این حرکت اصلاً شایسته نیست و ضرر زدن به کسی دیگه محسوب میشه که فکر کنم سوای از گناهش که آدم مرتکب میشه باعث میشه در کار دیگر دوستانی که واقعاً میخوان رزرو کنن اختلال ایجاد بشه . . . ! به من گفت که دیگه من روی رزرو ایرانی ها حساب باز نمیکنم . . . حالا دوستانی که رفتن اونجا میتونن این قضیه را بپرسن و پی به صحتش ببرن . . . !!!! از ماست که بر ماست . . . نمیخوام به دوستان خدایی نکرده توهین کنم و کلاً در جایگاهی هم نیستم که کسی را نصیحت کنم . . . ولی دقت کنین که اکثر مسافر های این خوابگاه جوان ها هستن و اکثراً کسانی هستند که برای اخذ ویزا اومدن آنکارا ( منظورم ایرانی هاست ) ... با این طرز تفکری که این دوستان دارن ، نمیدونم در ادامه مسیر چطوری میخوان موفق باشن . . . نکته جالب این بود که اولاً کاملاً مهاجر سرا را میشناخت ( فکر کنم دوست عزیزمون براشون توضیح داده بود ) و جالبه که دقیقاً به تاپیک سفرنامه هم اشاره کرد و به من گفت که در سایت برای دوستات بنویس که " دوست دارن تلفنی و یا از طریق ایمیل اتاق رزرو کنن و زمانی که رسیدن اینجا ما بهشون بگیم جا نداریم . . . !!! " ( به نظر من باز در این حالت فرد ضرر نمیکنه و میتونه بره جای دیگه را بگیره ، خب البته اعصاب خوردیش زیاده ) . . . ببخشید اگه پر رویی کردم و زیاد نوشتم ولی بخدا چون بهش قول داده بودم که حتماً مینویسم ، نوشتم . . . Wink
موفق و پایدار باشین . Wink
کیس نامبر:AS20XXX
روئیت قبولی و ارسال فرم ها:Mar/2012
تاریخ مصاحبه ، دریافت ویزا و ورود به آمریکا:Jun/2012
دریافت سوشیال و گرین کارت Jul/2012
به پایان آمد این دفتر ، حکایت همچنان باقیست !!!

(2012-06-10 ساعت 23:37)schaghayegh نوشته:  در سفر نامه ها خيلي خوب ميشه كه از اين فرمت استفاده كنيم تا به كليه سوالات دوستان پاسخ داده بشه:
1- پروازي كه ازش استفاده كرديد و قيمتش.
2- هتل و قيمتش

پیرو پست شما؛
وقت نشد در مورد هتلی که بودم بنویسم. حالا که پست شما رو دیدم یادم افتاد.
من هتل سورملی بودم. ظاهرن هتل 5 ستاره است. هتل خیلی خوبی بود. از مزایاش این بود که ایستگاه مترو خیلی بهش نزدیک بود.
دو مشکل داشت، یکی سرویس دهی‌شون خوب نبود، دوم اینکه سرعت اینترنتش پایین بود و مدام قطع می‌شد.

یه مورد خیلی اعصاب‌خردکن هم برام پیش اومد. قرار بود ویزا رو بفرستن به آدرس هتل، من فردای روز مصاحبه نشستم هتل منتظر ویزا. از تو سایت ups هم چک می‌کردم. دیدم زده دو بار آوردن دم هتل کسی نبوده تحویل بگیره!

منم رفتم با رسپشن هتل صحبت کردم که من تمام مدت تو اتاقم بودم و این مامور ups اومده ولی کسی به من خبر نداده. اونا هم گفتن نه ما چند بار زنگ زدیم اتاقتون کسی نبوده! خلاصه من هی می‌گفتم والا من تو اتاق بودم. اونا باور نمی‌کردن.
بالاخره پس فردای روز مصاحبه خودم پا شدم رفتم دم دفتر ups (که خوشبختانه خیلی به هتل نزدیک بود) و ویزام رو گرفتم.
2012AS00039XXX
کارنت شدن: March 2012
مصاحبه: (May 2012)
آنکارا (یک‌ضرب)
ورود به آمریکا: Oct/9/12
دریافت گرین کارت: Oct/26/12
تشکر کنندگان: ghorbat ، schaghayegh ، SH1A2R3 ، امیر مهاجر ، shadin_n ، ronmony ، پرنیان90 ، saher ، daria ، vroom
سلام
اینم سفرنامه دوم من

3:35 بامداد دوشنبه با پرواز ترکیش ایرباس 330 (خداییش عجب هواپیمایی بود) اول رفتیم استانبول و از اونجا هم با یه پرواز دیگه اومدیم سمت آنکارا که ساعت 8:30 رسیدیم آنکارا . با اتوبوسای 422 یا 442 بود فکر کنم اومدیم تا کیزیلای و از اونجا پیاده رفتیم تا هتل اوزیلهان که بهمون گفت اتاق خالی نداره . رفتیم هتل گولد که گفت شبی 140 لیر و بعدم رفتیم هتل الیت اونم میگفت شبی هفتاد دلار. خلاصه اینکه عطای این هتلای در پیت رو به لقایشون سپردیم و اومدیم هتل Best که دقیقا روبروی سفارته . اتاق دابل شبی 110 دلار بود که با کلی التماس و خواهش کردش شبی 100 دلار Big Grin
همه چیزش خوبه ، تمیزه ، لابی فوق العاده خلوت و آرومی داره، نزدیکترین هتل به سفارته (دقیقا روبروی سفارته) و توی این هوای گرم آنکارا باید حواستون به تهویه هتل ها هم باشه وگرنه خیلی اذیت میشید که هتل Best تهویه خوبی داره و اتاق خنکه.
از هتل که بگذریم، ساعت 12 رفتیم دم سفارت چندتا خانواده نشسته بودن . تا ساعت 12:45 جمعیت فوق العاده زیادی جلوی سفارت صف بسته بودن. که اول کسایی که صبح نوبت داشتن و مصاحبشون موکول شده بود به ساعت 1 ظهر رو راه دادن داخل. بعد هم برگه آبیا که تعدادمون خیلی خیلی زیاد بود
دیگه اتفاق خاصی نیفتاد ، برگه آبی و پاس رو دادیم، پول یو پی اس هم دادیم و اومدیم بیرون.

آنکارا خیلی گرمه
سلام دوستان ما امروز مصاحبه داشتیم و برگه آبی گرفتیم.
ما یه بچه 4 ماهه داشتیم که بعدا به دنیا اومد اول شمارمونو خوندن که اصل فرم بچه را بدیم بعد انگشت نگاری و سپس پرداخت پول.بقیه مطالب تکراریه.اما چند نکته
1-به هیچ عنوان 100 دلار خرج نکنید بابت اینکه کاراتونو کسی دیگه انجام بده مثل آب خوردن انجام میشه و حضور خودتون کافیه این سوئاستفاده از نا آشنا بودنما به این شهره 1 روز که اینجا باشید همه چی دستتون میاد.
2-مردم آنکارا فوق العاده خونگرم و با نشاط اند و با حوصله با ـدم برخورد می کنند ما بچه کوچک داشتیم هر جا که می خواستیم کالسکه بچه را با دست از پله یا جایی بالا ببریم چند نفر از مردم بدو برا کمک می اومدند و گرچه زبان همو نمی فهمیدیم ولی برا آدرس دادن از همه طریقی برای توجیه ما استفاده میکردند مخصوصا وقتی متوجه میشدند که ما ایرانی هستیم.ایرانی ها اینجا خیلی احترام دارند.من تو تبریز خودمون هم نصف این حوصله و احترام را به غیر ترک زبان ندیدم(با پوزش از تبریزی های عزیز.
3-از غذاهای ترکی لذت ببرید مخصوصا غذاهای گوشتی را خوب درست میکنند.قیمتش هم معمولا از 4 تا 12 لیره
4-من نام خانوادگیمو 8 سال پیش عوض کردم اما نه تو فرمها ی kcc چیزی نوشتم و نه چیزی پرسیدند بنابر این دوستانی که این مشکل را داشتند نگران نباشند.
5-هوای آنکارا این روزا خیلی متغیره پنج شنبه که ما رسیدیم هوا سرد ابری و بارانی و این دو روز خیلی گرم شده .
اگه چیزی به ذهنم اومد در ادامه مینویسم .

4-
سلام خدمت دوستان گرامي من تا جايي كه بشه مي‌خوام يه سفرنامه كامل بنويسم تا كساني كه وقت مي‌ذارن و مطالعه مي‌كنن ديد باز و درست‌تري داشته باشن. من خودم چون بالاي 21 سالم متاسفانه كيس لاتاري شامل من نشد ولي مامان و بابام براي مصاحبه دعوت شدن و منم توريستي رفتم تركيه و خوش گذرونديم.
اول بايد بگم كه اگه مي‌خواين ارز دولتي بگيرين بعد كه بليط رو گرفتين فكر كنم از يه بانك بايد حواله بگيريد و بعد با اون تو فرودگاه ارز بگيريد همينجوري ارز نمي‌دن.
تركيه:
ما دوشنبه صبح رسيديم آنكارا و رفتيم هتل سوييس كه هتل 5 ستاره و خيلي خوبيه فقط تنها ايرادش اين بود كه از مركز شهر فاصله داشت ولي صبحونه عالي و استخر محشري داشت اينترنتش متاسفانه پولي بود و از در هتل كه تو ميومدي همه وسايل از زير دستگاه بايد رد مي‌شد و چك مي‌كردن ولي گير ندادن كه چيزي توي اتاق نبريد. پرسنلش مؤدبن انگليسي هم بلدن و كار آدم راه ميوفته البته fluent نيستن. اين هتل تو سايت tripadviser شماره 3 شده بود و كامنتاي خوبي نوشته بودن دربارش در كل بايد بگم چون آنكارا شهر توريستي نيست هتل‌هاش در حد هتل‌هاي شهرها و كشورهاي ديگه شايد نباشه ولي تميز و مرتبه. در شهر هم توريست نمي‌بينيد همه ترك هستند و گاهاً ايراني‌هايي كه براي كارهاي سفارت آنكارا هستند.
در مورد خريد در آنكارا به اين نكته توجه داشته باشين كه از اون موقعي آنكارا اون صفرهاي قشنگ اضافي رو از پولش برداشت ارزش پولشون بالا اومده و هر لير حدود 1000 تومن يا كمي بيشتره و اين عامل ممكنه كمي گمراه كننده باشه مثلا يه بستني خيلي معمولي كه 2 ليره يعني بيشتر از 2000 تومنه. در آنكارا قيمت‌ همه چي واقعا بالاست، پوشاك تقريبا از 100 لير به بالاست حتي اجناسي كه در ايران مشابهش هست در آنكارا حدود دو برابر قيمتشونه. پاساژهاي بزرگ و مارك‌دار هم كه صحبتش رو نكنيد، جالبيش اينه كه اين قيمتاي بالا با تخفيف‌هاي 50% بودن بنابراين فكر نمي‌كنم خريد در آنكارا گزينه مناسبي باشه. براي حمل و نقل به جز تاكسي كه همشون تاكسي متر دارن دو نوع اتوبوس هست كه يكي كارتيه و يكي پولي فكر كنم حدود نفري دو لير باشه پوليا و مقصدشون رو نوشته روش البته ما چون نفهميديم آخر كدوم پوليه و كدوم كارتي آخر هم سوار هيچكدوم نشديم، يه وسايل نقليه‌اي هم مثل ميني‌بوس دارن كه فكر كنم اسمشون Dolmus باشه اونا هم مسيرهارو نوشته و گويا از تاكسي ارزون‌ترن. آنكامال هم كه خيلي‌ها نوشته بودن جاي خوبيه اصلا نزديك Kizilay نيست و خيلي دوره مگر با مترو برين كه ما بي‌خيال شديم چون با اين وضع قيمت خريدي هم نداشتيم از اونجا. در مورد زبان همان‌طور كه همه اشاره كردن اينا كاملا تعطيل تشريف دارن باور كنيد اكثرا در حد عدد هم بلد نبودن و آخر با دست نشون مي‌دادن ما هم چون تركي هيچي بلد نبوديم اولش انگليسي مي‌گفتيم بعد طرف هنگ مي‌كرد و اين موقع بود كه زبان شيرين اشاره به كمك ميومد! فارسي بگين به مراتب كار بيشتر راه ميوفته چون عجيب لغات مشترك زياده انگليسي هم اگه خواستين صحبت كنيد جمله كامل نگيد كه گيج مي‌شن ولي كلمه جواب مي‌ده مثلا اگه sim card خواستين فقط با اشاره به موبايلتون بگين sim card ! عجيبه ولي نمي‌مونين و بالاخره كارتون راه ميوفته.
رستوران‌ها و كافي‌شاپ‌ها اكثرا تو فضاي باز هستن و غذا خوردن خيلي لذت بخش مي‌شه، اسكندر كباب هم حتما امتحان كنيد كه واقعا عاليه(ولي خيلي چربه) چند لايه گوشت لذيذه. از خيابون‌هاي خوبش هم يكي Tunali كه خيابون پشت مطب اونگانه يكي هم كه همون kizilay كه شلوغ و خوبه پر از فروشگاهه يه تقاطع هم وساطاش هست كه با اينكه ما وسط هفته رفتيم ولي هم حسابي شلوغ بود هم آهنگ مي‌زدن و خيلي خوب بود. به جز اين خيابون‌ها مكان تفريحي خاصي فكر نكنم داشته باشه پاركاشم خوبه، پارك قو كنار مطبه يه پارك كوچيكه كه پله مي‌خوره و مي‌ره پايين ولي قشنگه و همه ظهرها ميان مي‌شينن و گپ مي‌زنن بچه‌ها هم به كبوترها دونه مي‌دن و باهاشون عكس مي‌گيرن يه روزم كه ما رفتيم اونجا، دكه دكه چيده بودن و بدليجات و نقره و از اين چيزا مي‌فروختن امتدادش هم كه مي‌خوره به خيابون Tunali. يه تفريح ديگم سينماست كه كلا دو تا سينماي بزرگ داره كه فيلماي 3D هم مي‌ذاره يكيش همون آنكاماله يكي ديگه هم كه كشف كرديم جاييه به نام Panora چون به هتل ما اين نزديك‌تر بود ما رفتيم اونجا، جاشم باكلاس بود و به نظر ميومد بالا شهرشون باشه چون آدما و ماشينا باكلاس‌تر بودن! يه پاساژ شيك حدود 2 طبقه بالاي زمينه كه يه طبقه زيرزمينش وسايل خونه و طبقه-2 هم يه SuperMarket واقعا بزرگ بود و از هرچيزي صدتا مدل مختلف بود. مغازه‌هاي دو طبقه بالاش تماما ماركدارن، انتهاي طبقه دوم يه Food Court بزرگ داشت يه جرآت مي‌شه گفت هر شعبه رستوران زنجيره‌اي كه فكر كنيد از McDonald، BurgerKing،KFC گرفته تا رستوران‌ها و غذاهاي تركي رو داشت و تنوع خيلي زياد بود. انتهايfood Court هم سينما بود كه حدود 12 تا سالن داره و چندتا از فيلم‌هاي هاليوودي در سانس‌هاي مختلف اكران مي‌شن بليطشم حدود12-11 ليره. ولي مسير مترو نمي‌خوره و بايد يا با تاكسي يا اتوبوس اگه خطش رو بلد باشين برين.
در كل آنكارا مثل تهرانه فقط هواش تمييزتره و فرهنگسازي شده. موقعي كه ما اونجا بوديم هوا گرم بود البته در حد تهران نه حدود 26-24 درجه ولي شباش سرد مي‌شه يه كم. از 8 jun تا حدود يك ماه هم shopping festival هستش.
و اما كارهاي مصاحبه:
همون دوشنبه كه رسيديم ساعت 10 مامان بابام وقت داشتن و رفتن مطب و اول اينكه منشي اصلا به وقتي كه گرفته بودن كاري نداشته و فقط 2قطعه عكس گرفته و شماره كيس رو پرسيده. البته اونجا پر دلال بوده و هي سعي مي‌كردن كار كساني كه ازشون پول گرفتن رو جلو بندازن. بعد از آزمايش خون و عكس قفسه سينه، طبقه پايين خانم اونگان بوده و قد و وزن پرسيده و بعد شروع كرده يه سري سوالات در مورد بيماري‌ها رو تند تند پرسيدن كه فلان بيماري رو گرفتي وسطشم سريع پرسيده chicken pox كه مامانم اينا حواسشون بوده و گفتن گرفتيم و واكسن نخوردن. بعد از معاينه هم از يه دريچه پرونده رو به منشي‌ها داد و گفت كه فردا بعد از ظهر بياين جواب رو بگيرين.
مصاحبه
مصاحبه 6june بود. روز مصاحبه حدود يه ربع به 8 نگهبان مياد و مي‌گه green card lottery پاس‌هارو مي‌گيره و اسم‌هارو مي‌خونه مي‌رن تو. تو حياط كه صف بسته بودن دو تا باجه كه كنار حياط بوده اول شروع مي‌كنه به گرفتن مدارك كه مسئولش هم يه خانم مسن بوده ولي مدارك يه نفرو مي‌گيره و مي ره و بقيه مي‌رن تو به اون خانم ايرانيه مدارك رو تحويل مي‌دن كه گويا با بداخلاقي مي‌گه فقط مداركي كه ميگم رو بدين. خلاصه مي رن تو مي‌شينن منتظر، شماره مياد رو تلويزيون مي‌رن پيش يه خانمه مي‌گه اصل برگه‌هاي اسپانسر كه بابام مي‌گه اون كه ما فرستاده بوديم اصلش بوده و اونم قبول مي‌كنه خلاصه بعد از انگشت‌نگاري و پول نوبت مصاحبه مي‌رسه كه مصاحبه كننده يه خانم جوان خوشرو بوده و با اينكه زبان انگليسي رو انتخاب كرده بودن ولي با بابام انگليسي و با مامانم فارسي مصاحبه كرد. سوالات از مامانم(برنده اصلي): شغل؟تا حالا كار كرديد؟ تا حالا آمريكا رفتيد؟ همين.
از بابام: شغلت چيه؟(اصلا نپرسيده دولتيه يا خصوصي) فوق ليسانس داري؟در مورد تزت توضيح بده. درباره معافي سربازيش پرسيده و آخرم گفته بچه‌هارو چرا نياوردين كه بابام گفته چون بالاي 21 سالن، تمام مدت هم با روي خوش و خندون بوده مصاحبه كننده و زيادم به جواب‌ها دقت نمي‌كرده و خيلي فرماليته بوده آخرشم برگه آبي رو داده و گفته كه مدارك شما كامله و حدود 4 هفته ديگه يكيتون بياد ويزارو بگيره. اون روز همه آبي گرفته بودن(حدود 4-3 خانواده بودن) به جز يه زن و شوهر جوون كه سفيد گرفتن. به همين سادگي اول اينكه برگه آبي رو بابام رو پرونده ديده بود و قضيه خيلي فرماليته بوده و زياد به جواب‌ها توجه نمي‌كرده. در مورد لباس هم كه خيلي‌ها براشون سواله باجه‌هاي مصاحبه طوري هستند كه فقط سر و گردن معلومه و مصاحبه كننده اصلا نمي‌بينه چي پوشيدين كه بر اون اساس بخواد تصميم بگيره و كلا تصميم ها از قبل گرفته مي‌شه و همان‌طور كه همه نوشته بودن هيچ استرسي نداشته باشين چون وقتي برنده شدين حكم اينه كه ويزا بگيرين با هر شرايطي مگر اينكه مشكوك بشن يا دروغي بشنون يا موردهاي خيلي استثنايي!
روز دوم در آنکارا
امروز ما برای مدیکال رفتیم. از هتل تا مطب دکتر یه ربع تا 20 دقیقه است. کنار در اصلی در سمت چپ (مغازه های لباس فروشی) آزمایشگاه یه در هست که باید داخل بشیم و بریم طبقه چهارم. تا میتونید زود برید ما ساعت 9:30 که وقتمون بود اونجا بودیم و دیدیم که یه سالن پر همه نشستن یعنی همون موقع که میرسین میرین تو نوبت و به ساعت وقت گرفتن ربطی نداره. اول پاسپورت و عکس رو دادیم به منشی بعد گفت برین طبقه بالا برای آزمایش خون و عکس قفسه سینه. همون طور که بقیه بچه ها گفتن منم تاکید میکنم که کاراتون رو خودتون انجام بدید. امروز اون آقای مو جوگندمی که اومده بود فرودگاه و ما اونو تو هتل اوزلهان دیدیم مطب هم اومده بود. یه نفر دیگه هم بود البته که وانمود میکردن دارن کارای مهمی برای مراجعینشون انجام میدن. مثلا میگفت آقای فلانی آزمایش رفتی؟ آقا هم میگفت نه گفته صدا میکنم؟ بعد اون میگفت خوب صدا کرد برو! در این حد باور کنید!!! البته به درد افراد سالخورده میخوره اگه نتونن از پس کارا بربیان ولی خلاصه هم فارسی هم انگلیسی و هم ترکی یه جوری بهتون میفهمنن که باید چکار کنید. البته اسما رو بد میخونن باید حواستون باشه که صدا کرد متوجه بشید. خوب به منشی طبقه 5 نامه دوم برنده، پاسپورت رو نحویل دادیم اونم گذاشت تو نوبت ساعت حدود 11 صدامون کرد رفتیم خون دادیم بعدش عکس، به خانم ها خودشون لباس میدن واسه عکس. موقع عکس نفس رو باید تو سینه نگه دارید و تکون نخورید که نخواد دوباره عکس بندازه. برای این دو تا نفری 47دلار پرداخت کردیم به منشی طبقه 5. بعد اومدیم پایین مطب اونگان. من اونجا یکی از بچه های مهاجرسرا رو به اتفاق همسرشون دیدم. منشی پاسپورت، کارت واکسن رو گرفت و ما منتظر موندیم. تقریبا ساعت 1:30 ابتدا همسرم و بعد از چند دقیقه من رو صدا کرد که بریم توی مطب. توی مطب یه 10 دقیقه توی یه اتاق نشستم تا خانم دکتر اونگان بیاد. بعد ایشون اومد کلی خوش و بش کردم باهاش. اول میگه خوبید؟ بعد شروع میکنه بیماری ها رو میپرسه. به من گفت انگلیسی بلدی منم به انگلیسی گفتم یه کم و بعد به انگلیسی ادامه داد که افسردگی، بیماری قلبی و ... داری یا نه. جواب همه بیماری ها منفی است فقط مواظب باشید آبله رو میپرسه نگید نه. یا میگه آبله یا چیکن پاکس یا واریسیلا همشون یعنی آبله. راستی من برگه آنتی بادی پاستور رو هم با کارت واکسن دادم منشی بده به دکتر. بعد میگه قد و وزن. من 300 گرمه وزنمم گفتم و دکتر کلی خندید. بعد گفت بشین روی تخت معاینه کرد و بعد میگه تموم. این شد که نه من و نه همسرم واکسن نخوردیم. اومدیم به منشی دوتا 70 دلار دادیم منشی هم گفت فردا ساعت 3 بیاید جواب بگیرید.
شماره کیس : 2012AS00044XXX
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 21 july
کنسولگری: آنکارا
کارنت شدن:April
مصاحبه: اواسط june
دریافت کلیرنس:19 sep 
2 نفر 




کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان