ارسالها: 180
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
12
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
(2012-05-26 ساعت 06:05)Iranian نوشته: دوستان خوبم سلام
از کامنت هایی که روی پست من گذاشتید تشکر می کنم. راستش نظرات دوستان رو به دقت خوندم و باید عرض کنم که بیشتر فرمایشات این دوستان ناشی از عدم حضور فیزیکی آنها در اینجا و مواجهه واقعی با حقیقت است. دوستی کامت گذاشت که ما در این شرایط به »امید« نیاز داریم و این طور برداشت کردن که من اونا رو ناامید کردم و اضافه کردن که اونایی که اومدن این جا این قدر کار می کنن که پشت نت نمیان. این یکی از همون مواردی است که ناشی از عدم اگاهی شما از واقعیت های اینجاست. دوست من داشتن نت در این جا و استفاده از اون آنقدر آسون و ارزونه که همه از اون استفاده می کنن. برای مثال تو فیس بوکتون یه پست بذارین به دقیقه نکشیده بسیاری از دوستانتون در اینجا بهش لایک می دن. پس نگین که سرشون شلوغه. برای مقایسه مثالی از افغان ها در ایران و ایرانی ها در اینجا زدین که کار رو بدتر کردین! که اولا به نظر من قابل قیاس نیست و ثانیا شما کدوم افغان رو دیدن که به قول شما برای زندگی بهتر به ایران اومده باشه اما زندگی خوبی در ایران داشته باشه؟ برام نوشتین که میدونین »تو آمریکا فرش قرمز پهن نمی کنن« و » باید از صفر شروع کرد«. دوست خوبم تقریبا اصمینان دارم که دامنه آگاهی شما از این دو جمله در حد همین دو جمله است و نه فراتر از اون. من هم آتیشم قبل از اومدن به اینجا مثل شما تند بود اما نه به تندی دوستی که از یک طرف من رو مواخذه می کنه که چرا ثبت نام کردم و رفتم و از طرف دیگه زندگی رو قماری می دونه و می گه اگه نتونست دوام بیاره برمی گرده (یک تناقض آشکار!). به شما دوست خوبم و همه دوستانی که نوشته من رو می خونن باید عرض کنم که من قبل از اومدن تمام زیر و بم این جا رو بدست اورده بودم. اطلاعات زیادی جمع کرده بودم که قابل وصف نیست اما تمام این دانش من به حداکثر۳۰٪ واقعیتی که در اینجا هست نمی رسید. به نظر من اینکه میگین که از صفر شروع می کنین! فرش قرمز و ... فقط از ذهنتون و زباتنون میاد و میره و تنها با اومدن به اینجاست که تفاوت این حرف و عمل (که از زمین تا آسمونه) براتون هویدا میشه. دوست دارم مثالی بزنم تا دوستانی که می خوان بیان اینجا اندکی (تاکید می کنم اندکی) شرایط روحی روانی (و نه فیزیکی) آماده تری برا اومدن به اینجا پیدا کنن:
فرض کنین که به شما و همسرتون- که فرمودین دارای مداراک بالا و سابقه کار زیاد هستین- از بالا دستور بدن که هر دوی شما برای مدت دوسال از کار برکنار می شین و در این مدت دوسال باید به شهری در جنوب ایران مثلا خاش برید و بعد از این مدت شاید به شما ترفیع داده بشه. شما باید به مدت دوسال با هزینه خودتون در این منطقه دورافتاده زندگی کنین. از شما خواهش می کنم برای مدت یک هفته فکرتون رو روی این موضوع متمرکز کنین. خودتونو وارد این شرایط فرضی نابهنجار کنید که به ناگاه برایتان بوجود آمده. شاید با این مثال تونسته باشم ذهن شما رو با شرایطی که ممکنه پیش و رو داشته باشید نزدیکتر کنم و شما رو از محدوده شعار گونه ای که فرمودید خارج کنم. قدرت تحمل شما دوستان در مواجعه با این مثال متفاوته اما توجه داشته باشید که (۱) این فقط یک مثال و فرض بود و نه هنوز یک واقعیت (۲) شما در این مثال هنوز در کشور خودتان اما دورتر از مکان زندگی اصلی خود زتدگی می کنید و (۳) با تمام قوانین آداب زبان و ... ایران هم آشنا هستید.
دوستان خوبم نمی دونم چرا برخی اصرار دارن به مقوله مهاجرت به اینجا اصلا از این دیدگاه بهش نگاه نشه و اگر هم بشه متهم به پاشیدن بذر ناامیدی میشیم چرا که برخی دوستان به امید نیاز دارند! امید بهتره یا با مساله به طور منطفی برخورد کردن؟ بنده هیچ گاه نگفتم و نمی گویم مهاجرت کنین یا نکنین بلکه می گم با دید منطقی ( و نه رویایی!) به قضیه نگاه کنید. امید رو باید از لابلای موارد واقعی که برای اونایی که مهاجرت کردن اتفاق افتاده جستجو کرد و نه دلداری هایی که بعضا به اسم امید دادن تموم میشه.
دوستی که میگی بچه های قبولی قبلی »باید!« تا کجا گزارش بدن... . من نمی گم »باید« می گم اگه براشون ممکنه از روزهای »پساگرین کارت« هم برامون بنویسن.
در اینجا وقت رو غنیمت می شمرم و برای دوستان مدیریت این سایت تقاضا دارم تا »پاتلاک مهاجرسرا« رو راه اندازی کنن (البته اگه مقدوره) تا بچه های پیشتر رفته با بچه های درحال مهاجرت با هم هر از چندگاهی (با اعلان قرار قبلی) دور هم جمع بشن و مثلا به مدت ۱ ساعت با هم حرف بزنن چرا که نگارش مطالبی از این دست وقت گیره و ضمنا نمیشه تمام مطالب رو در اون نوشت.
دوستدار همتونم
فعلا خدانگهدار
دوست گرامی سلام
امیدوارم پست آقای جواد 2 را خوانده باشی از اینکه سریع جواب من و دوستانی که برای شما پیغام گذاشته بودند و نظرات خودشان را گفته بودند جواب دادید ممنون هستم
در خصوص مثالی که در مورد افغانی های مقیم ایران من زدم لازم هست که توضیح بدهم که دلیل مهاجرت این عزیزان فرار از جنگ و فلاکت زندگی در افغانستان است به ایران می آیند چون برای آنها مدینه فاضله است بهتر از ایران کجابرند برای زندگی بهترمهاجرت کردند سختی رو تحمل می کنن و موفق هم می شوند همان دوست افغانی که فوق لیسانس حسابداری دارد به کمک یکی از مدیران شرکتی که من کار می کنم به عنوان حسابدار ارشد استخدام شد(این یعنی تحمل سختی - پیدا کردن موقیت - پیشرفت)
فکر کنم شما هنوز نتوانسته اید موقیت خود را بهتر پیدا کنید و قدمهای پیشرفت را بردارید واقعا اگر نمی توانید آنجا زندگی کنید برگردید اصراری به ماندن نیست فوقش به فامیل و دوستان بگوئید آمریکا جای بدی است و اصلا خوب نیست آنها شمارو باور می کنن برگردید هر جودتر تا از این ناامید تر نشوید
شماره کیس: 2012AS45××x
کنسولگری: آنکارا
تاریخ ورود به آمریکا: 2012/12/06 فرودگاه دالاس ایالت تگزاس
تعداد نفرات 2 نفر
ارسالها: 257
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
12
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
2012-05-26 ساعت 08:44
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-05-26 ساعت 09:02 توسط mml.)
(2012-05-26 ساعت 08:18)به گل نوشته: (2012-05-26 ساعت 06:05)Iranian نوشته: از بالا دستور بدن که هر دوی شما برای مدت دوسال از کار برکنار می شین و در این مدت دوسال باید به شهری در جنوب ایران مثلا خاش برید و بعد از این مدت شاید به شما ترفیع داده بشه. شما باید به مدت دوسال با هزینه خودتون در این منطقه دورافتاده زندگی کنین. از شما خواهش می کنم برای مدت یک هفته فکرتون رو روی این موضوع متمرکز کنین. خودتونو وارد این شرایط فرضی نابهنجار کنید که به ناگاه برایتان بوجود آمده. شاید با این مثال تونسته باشم ذهن شما رو با شرایطی که ممکنه پیش و رو داشته باشید نزدیکتر کنم و شما رو از محدوده شعار گونه ای که فرمودید خارج کنم.
فکر کنم شما هنوز نتوانسته اید موقیت خود را بهتر پیدا کنید
آقا، دیگه انصاف داشته باش! اگه می خوای بگی زندگی توی آمریکا سخته، چرا آمریکا رو با خاش مقایسه می کنی؟!
با این استدلال شما، در همون 400 سال پیش هم هیچکس نباید میومد آمریکا. تازه اون موقع شاید خاش بود، حتی از خاش هم کمتر، چون لوله کشی آب هم نداشت! ولی الان که دیگه اون طوری نیست، هست؟! یا مملکت گل و بلبل ما در مقایسه با اینجا، حکم خاش در برابر پایتخت و شهرهای بزرگ رو داره؟! اصلاً خاش شدن خاش، و توسعه نیافتن بسیاری دیگر از شهرهای تاریخی و با فرهنگ کشورمون، و صد البته نا امید شدن از توسعه یافتن و پیشرفت شهرهای دورافتاده و حتی شهرهای بزرگ، مگه از جمله دلایل اومدن ما به ینگه دنیا نیست؟!
- با پوزش از کلیه اهالی محترم شهر خاش! استفاده از اسم این شهر کشور عزیزمون، فقط بهانه بود؛ فقط خواستیم بگیم، هر که دارد هوس آمریکا، خاش را دریابد!
کیس: 2011AS7XXX
نامه اول: هیچ وقت
کنسولگری: آنکارا
فرمهای سری اول: 07/08/2010
نامه دوم: 17/01/2011
مصاحبه: 16/02/2011
کلیرنس: 01/06/2011
اولين سفر: 01/07/2011 - تولیدو، اوهایو
جمع هزینه ها تا ابتدای سفر اول: 8000 دلار - 2 نفر
سفر دوم: 18/11/2011 - دالاس، تگزاس
ارسالها: 821
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
رتبه:
52
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-05-26 ساعت 09:57
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-05-26 ساعت 10:01 توسط 3rip.)
منم با نظر دوستان موافقم ، مهاجرسرا فیسبوک نیست که همیشه افراد توش پست بزارن. تمام کسانی که میان مهاجر سرا بنا به نیازشون اومدن و زمانی میرسه که دیگه نیازی به سر زدن به اینجا ندارن، کسانی هم که سر میزنن یا به خاطر جو خوب اینجاست یا با هدف کمک به بچه های سالهای جدید میان.
اینکه کسی به مهاجر سرا سر نمیزنه دلیل نمیشه که اصلن به اینترنت سر نمیزنه. هر کدوم از ماهامطمعنن قبلا عضو سایتها یا فرومهایی بودیم که الان دیگه حتی یکبار هم سراغشون نمیریم.
دوست من از نگرانی شما ممنونیم، ولی این حرف های کلیشه ای رو اصولا به کسانی میزنن که قاچاقی از کوه و جنگل و دشت از مرز خارج میشن و میرن به امید پناهندگی توی یه کشور چند سال توی کمپ زندگی میکنن و دیگه هیچ راه برگشتی ندارن.
تمام کیس های لاتاری دو دسته ان، دسته اول کسانی هستن که تمام کاراشونو انجام میدن و با هدف و برنامه میرن امریکا. دسته دوم هم کسانی هستن که هنوز توی ایران کارایی برای انجام دادن دارن و یا هنوز امادگی زندگی در امریکا رو ندارن که میرن گرین کارتشونو میگیرن و برمیگردن. الزاما کسی مجبور نیست اگه زندگی سخت و منزجر کننده ای توی امریکا داره، یا فکر میکنه امریکا کشور بدبختی و فلاکته اونجا زندگی کنه . خرجش یه بلیط برگشت هواپیماست.
من حداقل با 10 تا از بچه های 2011 در ارتباطم 6تاشون توی همین مهاجر سرا بودن. تنها چیزی که به من میگن فقط زبان انگلیسیه . فقط و فقط میگن زبان رو قوی کن . هیچکدوم نمیگن آمریکا بدبختیه، بیای اینجا میبینی هیچی نیست. هیچ کس از این حرفای کلیشه ای نمیزنه. هیچکدومشونم تو پر قو بزرگ نشدن که بگی شاید با سرمایه زیاد رفتن
دوست من حرفهای شما در مورد امریکا و کلا زندگی بد در امریکا بسیار بسیار آشناست. این حرفارو میتونید تو پست های آخر تاپیک کلیرنس 2011 هم بخونید ، در عین حالکه 30 سپتامبر گذشته بود و عده ای از بچه ها کلیر نشده بودن، یه عده که ویزاهاشونم گرفته بودن و رفته بودن امریکا و به قول معروف خرشون از پل گذشته بود، اومده بودن شروع میکردن به پست های مشابه شما، امریکا آش دهن سوزی نیست، امریکا فلانه، اینجا فقر بیداد میکنه، اقتصاد امریکا ترکیده.
معذرت میخوام ولی من همچین افرادی رو اسمشونو میزارم ترول.
ارسالها: 9
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
رتبه:
7
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
درود بر همگی شما دوستان
ضمن تشکر از شما بواسطه تبادل عقاید خوبتان مایلم بدون مقدمه به پاسخ برخی از این دوستان بپردازم و سپس نکاتی که حاصل تجربه من در اینجاست روخدمت دوستانی که در آینده این پست رو می خونن عرض کنم.
۱- دوست خوبم Javad_2 ممنون از کامنت شما. مایلم در مورد پاسخ شما به سه نکته اشاره کنم. (۱) منظور من از بچه های ۲۰۱۱ فقط یک مثال بود بچه های ۲۰۱۰ و ۲۰۰۹ و ۲۰۰۸ و ... هم می تونن تو این مقوله قرار بگیرن. (۲) اما در مورد مثالی که زدید یک نکته را کاملا فراموش نمودید و آن این که از »سفری به کنار دریا« یاد کردید. این کاملا به این موضوع اشاره دارد که شما پس از تفریح »قصد برگشت« دارید. و (۳) وقتی که از اختلاف نظر دوستانتان در مورد تفریح شما در کنار دریا صحبت می کنید تلویحا عرایض بنده را هم قبول دارید. یعنی به من هم حق می دهید که در مورد این سفر نظری (نظر که نه تجربه ای ) دیگر داشته باشم .
۲- دوست عزیزم mml- »بنابراین باز هم حضور در مهاجرسرا کم خواهد شد« به نظر من کم نشده. »قطع شده« به طوری که اطلاعاتی فراتر از یک حد دیگر وجود ندارد.
۳- به گل عزیز- (۱) پاسخ دوستم جواد رو دادم. (۲) موضوع موفقیت افغان ها در ایران به جوک شباهت دارد. لطفا از ذکر موارد بسیار استثنا خودداری کنید. (۳) این که »شما اگر ناراضی هستید برگردید« ناشی از یک نوع عصبانیت و دلخوری شما از بنده بواسطه دیدگاه و تجربیات من هست و نه یک استدلال معقول و منطقی. ضمنا از شما دوست عزیز (بله بخصوص شما که با این همه سابقه و تحصیل خود و همسرتان به نظر می رسد که زندگی تاحدی جاافتاده ای دارید- به توضیحات زیر مراجعه کنید) تقاضا دارم (همونطور که در پست قبلی عرض کردم) دست کم یک هفته با شرایطی که در مثال ذکر کردم زندگی کنید و نظرتان را اعلام کنید.
۴- mml عزیز- ممنون از مزاح شما. همانطور که در پست قبلی گفتم و تاکید هم کردم تمام موارد مثال و فرضی بودند.
حال دوست دارم خصوصیات افرادی که می تونن اینجا موفق تر باشن را فهرست وار خدمتتون عرض کنم:
۱- افرادی با شرایط سنی نسبتا پایین
۲- تخصص نسبتا بالا
۳- پشتوانه مالی قوی
۴- داشتن یک هموطن کاملا قابل اعتماد و دلسوز که بتونه علاوه بر مشغله کاری و زندگی موجود در اینجا با جان و دل تا پیدا کردن کار و جا افتادن واقعی شما همراهتون باشه
۵- افرادی که می خواین تحصیل کنین (که باید مورد ۳ رو داشته باشین و یا یک فاند از اینجا) و یا اونایی که در اینجا مشغول تحصیل هستند و قبول می شن بهترین حالت براشونه.
۶- اینجا برای افراد بازنشسته هم جای خیلی خوبیه
-اما دوستانی که نزدیک به میانسالی با سابقه کاری بالاهستند و زندگی و شرایط مالی نسبتا خوبی دارند خواهش می کنم بسیار تحقیق کنید و به هیچ عنوان پله های پشت سرتون رو خراب نکین. به نظر من گرفتن یک مرخصی یک ساله بدون حقوق و عزیمت به اینجا ایده آل ترین حالت برای شماست.
دوستانی که اطلاعات بیشتری نیاز دارین پیغام خصوصی بدین تا اونجا که بتونم در خدمتتون هستم.
شاد باشین
دوستدار همه شما
ارسالها: 180
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
12
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
سلام عزیز
بابا یه ذره انصاف این مشخصات منطقه خاش در کویر سیستان بلوچستان است که از ویکی پدیا که منبع موثقی است می شود پیدا کرد خدا وکیلی
شما در یه همچین منطقه ای در آمریکا زندگی می کنید ؟؟؟؟؟؟
صادقانه بگو کجای آمریکا هستی ؟؟؟؟تا من خودمو در شرایط زندگی قرار بدهم. یک هفته فکر کنم بعد جواب شمارو بدم
من و همسرم هیچ وقت پلهای پشت سرمونو خراب نمی کنیم که بریم آمریکا. برنامه ریزی کردیم و می کنیم که بتونیم کار کنیم خیلی خیلی سخت تر از ایران من و همسرم برای تجربه های بدست آمده زحمت کشیده ایم باز هم می توانیم از اول شروع کنیم من وقتی که وارد بازار کار شدم مدیر نشدم حدود یکسال منشی بودم و دانشجو هم بودم و بعد کم کم سابقه کار پیدا کردم و همراه با درس خواندن پیشرفت کردم
اینطوری فکر می کنم که من در آمریکا و منطقه دالاس که می خواهم برم یک کار خیلی پائین پیدا می کنم به طور مثال کار فروشندگی در فروشگاههای بزرگ که ساعتی 7 یا 8 دلار بیشتر حقوق نمی دهند یا کار در یک پمپ بنزین یا کار گارسونی در یک رستوران و همسرم هم در کار نجاری کار گر باشه یا نه مثل من در پمپ بنزین کار کنه ساعتی 7 یا 8 دلار بگیره درست؟(( طبق حداقل دستمزد حقوق در آمریکا حداقل حقوق 7تا 8 دلار است )) روزی 10 ساعت کارکنیم یا شاید کمتر یا شاید بیشتر
که تو ایران به خدا بیشتر هم کار می کنیم من خودم روزی 12 تا 13 ساعت سر کار هستم.
محاسبات عددی حقوق
من در ایران با توجه به ساقه کارم و 12 ساعت کار که البته 4ساعت این 12 ساعت اضافه کاری است حقوق دریافتی من صادقانه ماهی یک میلیون و دویست هزار تومان است بیمه ازش کم می شه مالیات حقوق هم کم می شه
در آمریکا اگرمن یک شغل کم پیدا کنم همان ساعتی 7 دلار 10 ساعت کار کنم می شه 70 دلار - 25 روز برم سرکار می شه 1750 دلار - اگر بخواهم به دلار 1600 امروز برگردانم می شه ماهی دومیلیون و هشتصد هزار تومان
من همه هزینه های فرضی که در آمریکا در انتظارم هست رو بررسی می کنم از کسی دارم اطلاعات می گیرم که 45ساله ساکن آمریکاست حالا اگر همسرم هم همین طور باشه میشه ماهی 3500 که مطمئن هستم که خیلی بهتر از ایران زندگی خواهم کرد نگران نیستم که کسی زیرآب منو بزنه که قراردادم هرلحظه ممکنه قطع بشه - و خیلی صحبتهای دیگه که دوستان در محیط های کار خصوصی و غیر خصوصی می دونن چطوری است با هزاران گرانی های یک شبه مواجه نمی شم
تمام هزینه های منطقی و غیر منطقی که برام ممکنه پیش بیاید هم در نظر می گیرم هزینه آب و برق تلفن خورد و خراک پوشاک برای دونفر بشه همان ماهی 3500 دلار که مطمئن هستم برای دو نفر اینقدر نمی شه مطمئن هستم که پس انداز هم می توانم بکنم در بد ترین حالت هم که فکر کنی یک هفته بیکار باشی دوهفته بری گارسونی هفته بعدش تو پمپ بنزین کار کنی هفته بعد بیکار باشی باز دوفته بری گارسونی خلاصه منظورم این هست که در طول شش ماه یک کار ثابت نداشته باشی باز هم از ایران راحتر زندگی می کنی و درآمد بهتری داری
اینو هم می دانم که وارد یک کشوری شده ام که فرهنگ آداب و خیلی از مسائل اجتماعیش با من فرق داره کاملا به این موضوع آگاهی دارم
حالا خدا وکیلی قضاوت کن
شماره کیس: 2012AS45××x
کنسولگری: آنکارا
تاریخ ورود به آمریکا: 2012/12/06 فرودگاه دالاس ایالت تگزاس
تعداد نفرات 2 نفر
ارسالها: 180
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
12
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
البته دوستان اینهم اضافه کنم که شرایطی که گفتم با حداقل حقوق کار پیدا کنیم ممکنه برای خیلی از دوستان اینطوری نباشد با توجه تخصص و قدرت کار و آشنایی دوستان به زبان تغییر کنه
من فرض بر این گذاشتم که تخصص نداره کار خاصی بلد نیست زبان انگیلسی ضعیف است روابط عمومی ضعیفی دارد و مثال رو باخودم زدم که به کسی برنخورد
به هر حال حتی اگر اینگونه شروع کنیم بهترین حالت است حتی اگر سه سال هم طول بکشه باعث می شود که شما برای خود سابقه درست کنید- کم کم با مراکزی که تخصص شما به دردشو می خوره آشنا می شوید - با آنها مکاتبه می کنید یا ارتباط می گیرد و در تخصص و جایگاه واقعی خودتو قرار می گیرید.
همه این شرایط به خود ما بستگی دارد که چه طوری شروع کنیم تا بتوانیم به خواسته اصلی خودمون برسیم
البته هستند دوستانی که در این راه خالصانه به دیگران کمک می کنند همین دوستان با ارزش مهاجر سرا که در تاپیکهای زندگی در آمریکا می توانید بخوانید که چه کارهایی برای هم دارند می کنند پس تنها نیستم خانواده بزرگی هستیم که برای تغییر داریم آماده می شم
موفق و پیروز باشد
شماره کیس: 2012AS45××x
کنسولگری: آنکارا
تاریخ ورود به آمریکا: 2012/12/06 فرودگاه دالاس ایالت تگزاس
تعداد نفرات 2 نفر
ارسالها: 376
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
20
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوست عزیز من 9 سال و شوهرم 21 سال در اروپا زندگی کردیم تا اینکه برنده لاتاری شدیم و رفتیم آمریکا فقط حدود دوماه موندیم و برگشتیم تا یه سری کارهامونو که مونده بود انجام بدیم من و همسرم تو همین کمتر از دوماهی که تو آمریکا بودیم و اونجا رو دیدیم دیگه نه حاضریم برگردیم اروپا و نه ایران الانم داریم دقیقه شماری میکنیم که زودتر کارهامون تموم بشه و برگردیم با اینکه من قبلا که تو ایران بودم یه شغل رسمی خیلی عالی داشتم و همسرمم در اروپا همیشه خودش مدیر بوده و چند تا حقوق بگیر داشته ولی حاضریم تو آمریکا حتی اگه لازم باشه تو فروشگاهها هم کارکنیم چراااا ؟؟؟ چون میدونیم با تلاش و تحمل چند سال سختی حتی زیاد به موفقیت خواهیم رسید میدونیم بچه هامون اونجا زندگی خوب و آینده روشنی خواهند داشت آمریکا فقط برای کسی جهنمه که یه آدم مغروری باشه که تو ایران همیشه مدیر بوده و شغلهای عالی داشته و همین انتظار رو هم در بدو ورود در آمریکا داشته باشه و نتونه تحمل کنه که بره جایی و شغل پایینی رو بدست بیاره که شخصی حتی کوچکتر از خودش بهش دستور بده بله برای چنین شخصی آمریکا جهنمه و نیاد بهتره اما این موضوع رو من در مهاجر سرا لااقل ندیدم اما اگر شما به قسمت زندگی در آمریکا همین سایت برید میبینید که بچه های سالهای قبل هنوز اونجا فعالیت دارن و همچنان کم و بیش دارن تجربیاتشونو مینویسن شاید تو قسمت برندگان 2012 یا 2013 نیان ولی تو قسمت زندگی در آمریکا خیلیهاشون میان و فعالیت دارن
شماره کیس: 2011AS00035xxx
کنسولگری:بخارست
تاریخ مصاحبه: 9 آگوست 2011
تاریخ دریافت کلیرنس:01 سپتامبر
تاریخ دریافت ویزا:6 سپتامبر
تاریخ ورود به آمریکا:15 فوریه 2012
تاریخ دریافت سوشیال:24 فوریه
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریاییت نداری من چون تویی دارم و تو چون خودی نداری
ارسالها: 266
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2009
رتبه:
5
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
من نه هنوز آمریکا رفتم که بخوام نظر بدم نه تجربم در این حده! فقط یک نکته برام جالبه که حرف های دوست عزیز Iranian هیچ کدوم غیر منطقی نیست اما به شدت در مقابلش جبهه گیری میشه! و منتظر یک گاف کوچیکیم تا بگیم نه شما اشتباه می کنی و امریکا همون بهشت برینه که ما می گیم...
فقط خواستم تشکر کنم از دوستانی که میان و سختی های امریکا رو هم به رومون میارن تا یادمون بیاد که چی پیش رو داریم...
دوست عزیز Iranian حرف هاتون برای من که بسیار با ارزش و قابل تامله! ممنون..لطفا تجربیات خودتون رو در صورت امکان بیشتر با ما به اشتراک بگذارید...
شماره کیس: 39000
کنسولگری:ابوظبی
تاریخ کارنت شدن کیس:March,2012-اسفند
تاریخ مصاحبه:May2012-اردیبهشت
تاریخ دریافت ویزا:یک ضرب
تاریخ اولین ورود به امریکا: 11 آگوست 2012
ارسالها: 310
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
9
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ارسالها: 117
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2011
رتبه:
19
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام
پس iranian جان معلومه خوب نکته هارو میگیری ما هرجای دنیا که بریم باز ایرانی هستیم و همیشه دوست داریم برگردیم و خانواده دوستان و خاطراتمنو مرور کنیم ولی این دلیلی برای این نیست که زندگی خوبمون تو یه کشور دیگه به این دلیل رها کنیم
در خصوص مثال بنده میخواستم بگم اگه دریا برام لذت داشت دوست دارم کنار اون زندگی کنم و اگر سخت بود و خسته کنند حاضر نیستم دوباره تجربش کنم و بررگردم
golesang یه تجربه خیلی خوب داره چون اول یه مسافرت برای مقایسه زندگی در آمریکا با اروپا داشت بعد تصمیم به انتخاب گرفت
ولی نمیدونم شما از این صحبتها چه قصتی درین و میخوای به چی برسی من اسمشو نمیزارم ناامید کردن ولی من هیچ تجربی از شما ندیدیم که بخواهیم روی نظرات شما تصمیمی بگیریم یا حتا بهش فکر کنم از نظر من صحبتهای شما مثل صحبتهای کسانی هست که تو رویای خودشون سیر میکنن تا در واقعیت چون چیزهای که شما میگین در واقعیت ما اتفاق نیفتاده
یه سوال دارم شما خودت الان شکست خورده مهاجرتی یا فقط داری تحقیقاتتو مینویسی اول ما بدونیم ؟
من توی پستهایی قبلیمم نوشتم الانم دوباره تکرار میکنم دوستان من تا الان به هرچی ایرانی برخورد کردم در آمریکا آدمهای موفقی بودن و برای زندگی حاضر به برگشت به ایران نیستن و همین ادامها بعضی وقتها سالی ۲بر هم ایران میرن و تما مشونم اینجا از صفر شروع کردن و من برا موفقیت به این ادامها نگاه میکنم
دوستان مهمترین چیزی که شمارو در آمریکا بالا میبره زبان انگلیسی هست روی این تمرکز کنید
ارسالها: 7
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستای خوب و مهربانم چرا هر وقت که صحبت از تعقیر عقیده به میان میاد انقدراشوب و بلوا به پا میکنیم. چه در دین چه در هنر چه در سیاست و چه هر عقیده ی دیگری. من که فکر میکنم این جبهه گیریها و تند رویهامون به خاطر این باشه که در درونمون مطمئن نیستیم که حق با کدوم طرفه.میدونید چیه ما اینجا از همه نظر با هم متفاوت هستیم .از نظر اجتماعی.روحی.سنی.جنسی.اقتصادی.فرهنگی و ... . و تنها همین مورد مهاجرت هست که ما رو با هم همراه میکنه.
پس چرا هممون باید مثل هم فکر کنیم و تصمیم بگیریم. اگه این راه برای کسی بن بست باشه ممکنه برای دیگری یه شروع تازه باشه.
دوستان من چقدر زیباست اگه همیشه پذیرای حرفهای هم باشیم و بدون هیچ قضاوتی در مورد هیچ فردی صرفا شنونده ی تجاربشون باشیم.
براتون ارزوی خوشی چه در ایران و چه در هر جای دیگه دارم.
ارسالها: 257
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
12
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
2012-05-27 ساعت 09:13
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-05-27 ساعت 10:31 توسط mml.)
(2012-05-26 ساعت 10:07)Iranian نوشته: mml عزیز- ممنون از مزاح شما. همانطور که در پست قبلی گفتم و تاکید هم کردم تمام موارد مثال و فرضی بودند.
آقای iranian عزیز، من اگه خط اول و آخر پستم رو به شوخی برگزار کردم، برای این بود که گرچه می خواستم پاسخی در مخالفت با شما بنویسم، ولی نمی خواستم که این بحث هم به سمت جر و بحث و رادیکال شدن پاسخ ها بره. حالا یه شب از پست شما گذشته، شما تشریف ندارید، ولی ما همچنان به عنوان یه 2011 ای راحت آسوده نشستیم توی خونمون و در کمال آرامش، بدون هیچگونه احساس شکست و بدبختی، حضور مستمرمون رو در مهاجرسرا ادامه می دیم و ازتون خواهش می کنم این چند تا نکته ای رو که در ذیل می گم، برامون روشن کنید:
- فرضی بودن و مثال آوردن تا وقتی به استدلال شما کمک خواهد کرد که حکایت گودرز و شقایق نباشه. همچنان از شما تقاضا دارم شباهت آمریکا و خاش رو برامون توضیح بدید!
- مهاجرت نه تنها قسمتی از تاریخ و فرهنگ و حتی دین در جوامع بشری هست، تا اونجایی که تازه مسلمان هایی با اجازه پیامبر و برای رهایی از ظلم و ستم قریش و برای دو سال به حبشه مهاجرت کردند (یا حتی به تعبیری پناهنده شدند)، بلکه در نهایت باعث بالفعل شدن استعداد بیکار مانده مهاجران در مملکت خودشون و همچنین استفاده از منابع بیکار مانده کشوری میشه که بهش مهاجرت می کنن. عرض بنده بی جواب مونده که با استدلال شما در 400 سال پیش، هیچ مهاجری نباید به آمریکا، استرالیا یا نیوزلند می رفت! در شرایطی که حتی مثل خاش، آب لوله کشی هم نداشتند!
- مطالبی که شما در مورد سختی زندگی در آمریکا به عنوان یه تازه وارد و یا اینکه چه کسانی بیشتر موفق هستند، می فرمایید، کاملاً درسته. خراب نکردن پل پشت سر هم شرط عقله و کسی مخالفش نیست. مخالفت من و بقیه دوستانی که با شما موافق نیستند، از اونجایی شروع میشه که استدلال شما به سمتی می ره که به این سختی و تلاش مضاعف و متفاوت، عنوان شکست و پشیمانی و بسته شدن راه برگشت اطلاق می کنید. دوستان مخالف شما حتی برای مخالفتشون مشاغل گارسونی و کار در پمپ بنزین رو متواضعانه مطرح می کنند، ولی شما برای این شکست های محتمل هیچ مصداقی رو بیان نمی کنید؛ نه از تجربه خودتون و نه از تجربه کسانی که از سرگذشت اونها شاید مطلع باشید.
به ما حق بدید که تا وقتی نه خودمون شکست خوردیم، نه مثالی از شکست بقیه داریم، و همه خوش و خرم، به جای کار غیرمفید تو اداره هامون و یا درس خوندن شب امتحانی توی دانشگاهامون، داریم توی این مملکت جدید نون تلاش خودمون رو می خوریم، توصیه و استدلال شما برامون عجیب و نامفهموم باشه.
پی نوشت: دوستان عزیزی که نگران از به وجود اومدن دعوا هستن یا فکر می کنند من یا عضو دیگه ای قصد جلوگیری از بیان نظرات جناب iranian رو داریم، به این نکته توجه کنند که اولاً چه ما و چه ایشون از محدوده ادب و احترام خارج نشدیم؛ و اتفاقاً در همین پست من ازشون خواهش کردم که استدلال خودشون رو بیشتر برای ما توضیح بدن.
هدف مهاجرسرا بیشتر از اینکه اعلام محل گردهمایی و خرید جنس ارزان از کدام فروشگاه، آدرس مغازه ایرانی و یا طریقه آوردن پسته و فرش و لیمو عمانی باشه، همین بحث هاست، همین هایی که من و جناب iranian و بقیه بچه ها "سختیش" رو و یا داغ "شکستش" رو با گوشت و پوست و استخونمون لمس کردیم و براش از خونواده و اعصاب و آرامش و پس انداز خودمون مایه گذاشتیم! از همین بحث هایی که یکی مخالف و یکی موافقه، یه مهاجر تازه وارد می تونه بفهمه که بیاد و یا نیاد. اگه من بیام اینجا بنویسم که خیابونای آمریکا با 100 دلاری فرش شده، و کسی هم مخالفتش رو بیان نکنه که خدای ناکرده به "جبهه گیری" تعبیر بشه، همون 4-5 هزار دلاری هم که همه میارنو دیگه کسی نمیاره و فردای رسیدن به آمریکا باید زنگ بزنه ایران که رفیقاش پول بلیط برگشتش رو براش حواله کنن.
کیس: 2011AS7XXX
نامه اول: هیچ وقت
کنسولگری: آنکارا
فرمهای سری اول: 07/08/2010
نامه دوم: 17/01/2011
مصاحبه: 16/02/2011
کلیرنس: 01/06/2011
اولين سفر: 01/07/2011 - تولیدو، اوهایو
جمع هزینه ها تا ابتدای سفر اول: 8000 دلار - 2 نفر
سفر دوم: 18/11/2011 - دالاس، تگزاس
ارسالها: 15
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
با سلام خدمت همی بچههای گل مهاجرسرا امیدوارم همه تو کارتون موفق باشین
من بعد از حدود ۲ ماه اومدم یه سر به مهاجرسرا بزنم دیدم بحث داغ ورود به آمریکا است
من هم حدود ۴۷ روز وارد آمریکا شدم و به تنها چیزی که همه تاکید میکردن و من به .......نیاوردم مسالیه زبان
اما موضوع جالب اینه که من تو ایران شرایط مالیه تقریبا خوبی داشتم ولی همیشه عشق آمریکا تو سرم بود و از همون اول اومدم که بمونم و تو این ۴۷ روز اتفاقی جالبی برام پیش امده
اولین مساله این که من با این زبان تعطیلم کار پیدا کردم اونم تو یه فروشگاه زنجیرهای تو آمریکا اینو نمیگم که فکر کنید زبان لازم نیست تو همین ۴۷ روز به اندازهٔ کافی به خودم فحش دادم که چرا تو ایران زبان نخوندم
دومین مساله اینه که هر کی با انگیزه میاد اینجا من قطعا میدونم موفق میشه ولی واقعا قضیه زبانو جدی بگیرین الان کارم شده اینجا روزی ۱۰ ساعت زبان خوندن اصلنم پیش نمیره
ولی من تو همین مدت کم با این همه دهان سرویسی اینقدر از اینجا انرژی گرفتم که واقعا به غیر از دیدن خانوادم حاضر نیستم برگردم ایران در ضمن من زیاد اهل نوشتا نیستم ولی به زور همین چند خط نوشتم ببخشید اگه اشتباهی چیز داره در ضمن من اماده کمک به هر سوالی در اندازهٔ اطلاعاتی که دارم هستم و خوشحال میشم اگر بتونم کمکی به کسی بدم و من بسیار زیاد مدیون مهاجرسرا هستم و تشکر از همه مدیراش و بچههاش
کوچیک همی بچههای گل مهاجرسرا نادر
شماره کیس :2012AS00000xxx
تاریخ رویت قبولی در سایت:17 جولای 2011
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:25 حولای 2011
کنسولگری:انکارا
تاریخ کارنت شدن کیس:10 اگوست 2011
تاریخ دریافت نامه دوم: 17 اگوست 2011
تاریخ مصاحبه:19 اکتبر 2011
تاریخ دریافت کلیرنس خودم:23 نوامبر 2011
تاریخ دریافت کلیرنس همسرم :...............
تاریخ دریافت ویزا:
تاریخ ورود به آمریکا :
تاریخ دریافت گرین کارت :
تعداد نفرات همراه با این کیس: 2
جمع تقریبی هزینه ها : 24000 تومان عکس + 300000تومان ترجمه مدارک + 95000 تومان DHL+هزینه سفارت1780 $+بلیط و هتل وخرید 3800$
ارسالها: 180
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
12
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
سلام دوست عزیز
آقا نادر گل که این همه انرژی مثبت دارد شما در کدام ایالت هستید؟ اگر لطف می کنید از موقعیت شهری و اجتماعی شهری که هستید بگوئید.
شماره کیس: 2012AS45××x
کنسولگری: آنکارا
تاریخ ورود به آمریکا: 2012/12/06 فرودگاه دالاس ایالت تگزاس
تعداد نفرات 2 نفر