بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟

[sepideh jan]

سلام sspidsh IR عزیز،واقعا از حرفای خوبت ممنونم،منو واقعا تحت تاثیر قرار داد،شاید هم من زیادی دارم به حالت گیجی وبهت زدگی خودم بها میدم،آخه تا اومدم مریض شدید شدم،یعنی از ایران گلو درد بودم و همیشه وقتی که ریم در گیر میشه ،تنگی نفس و...توی هواپیما با امارات ۱۶ ساعت مداوم پرواز با بچه بهم خیلی سخت گذشت ،روز پنجمیکه اینجا بودیم مجبور شدیم زنگ‌بزنیم اورژانس در حالیکه هنوز بیمه نیستیم و بیل های وحشتناک گرون از بیمارستان برامون اومد،خلاصه نمیگم اصلا روزخوش نداشتم ولی این چیزها باعث شد بیشتر‌بهم سخت بگذره و بیشتر فکر مشکلات مالی.آخر سر دیروز به خودم گفتم غصه خوردن فایده نداره و از خدای خودم کمک خواستم!فکر کنم دیگه وقتش رسیده بعد از یکماه از این حالت بهت زدگی در بیامو هدفی داشته باشم،البته نگرانی مدرسه پسرم رو هم شدیدا دارم که اصلا انگلیسی نمیدونه و باید بره کلاس او ل و خلاصه ....مهاجرت کلا کار راحتی نیست ولی آدم باید به شرایط از خودش سختتر هم نگاه کنه همونطور که سپیده آی آر گفت،ممنونم ازت،توی دوستایی که اینجا بودن خیلی به فکر sibهستم،سیب جان اگر این تاپیکو میخونی برام از کارت بگو که چی شد،امیدوارم خبر خوب بهم بدی ،همین طور دوستان دیگه که منو یادشونه!موفقیت همتون آرزومه برای من هم دعا کنین!

[ganboo]

سلام دوستان
یک سوال برای من پیش اومده:
عکس از قفسه سینه برای چی باید گرفت؟

 

[mechanicalengineer]

سلام sspidsh IR عزیز،واقعا از حرفای خوبت ممنونم،منو واقعا تحت تاثیر قرار داد،شاید هم من زیادی دارم به حالت گیجی وبهت زدگی خودم بها میدم،آخه تا اومدم مریض شدید شدم،یعنی از ایران گلو درد بودم و همیشه وقتی که ریم در گیر میشه ،تنگی نفس و...توی هواپیما با امارات ۱۶ ساعت مداوم پرواز با بچه بهم خیلی سخت گذشت ،روز پنجمیکه اینجا بودیم مجبور شدیم زنگ‌بزنیم اورژانس در حالیکه هنوز بیمه نیستیم و بیل های وحشتناک گرون از بیمارستان برامون اومد،خلاصه نمیگم اصلا روزخوش نداشتم ولی این چیزها باعث شد بیشتر‌بهم سخت بگذره و بیشتر فکر مشکلات مالی.آخر سر دیروز به خودم گفتم غصه خوردن فایده نداره و از خدای خودم کمک خواستم!فکر کنم دیگه وقتش رسیده بعد از یکماه از این حالت بهت زدگی در بیامو هدفی داشته باشم،البته نگرانی مدرسه پسرم رو هم شدیدا دارم که اصلا انگلیسی نمیدونه و باید بره کلاس او ل و خلاصه ....مهاجرت کلا کار راحتی نیست ولی آدم باید به شرایط از خودش سختتر هم نگاه کنه همونطور که سپیده آی آر گفت،ممنونم ازت،توی دوستایی که اینجا بودن خیلی به فکر sibهستم،سیب جان اگر این تاپیکو میخونی برام از کارت بگو که چی شد،امیدوارم خبر خوب بهم بدی ،همین طور دوستان دیگه که منو یادشونه!موفقیت همتون آرزومه برای من هم دعا کنین!

سلام بر شما ،
بنظر من شما باید کمی به خودتون زمان بدید و قضاوت در مورد مهاجرتتون برای اومدن به کشوری که حداقل 10 روز طول میکشه از حالت جت لگ خارج بشید خیلی خیلی کمه !! من مدت زیادی نیست اومدم ولی واقعا بعد از 6 ماه تازه کمی احساس راحتی کردم و تونستم محیط رو بشناسم . بنظرم برای خودتون هدفی تعیین کنید و بخشی از وقتتون رو صرف رسیدن به اون کنید و یادتون نره که شما حتی اگر از تهران به یک شهرستان دیگه هم برای موندن میرفتید مدتی زمان میبره تا به محیط عادت کنید چه برسه به اینجا که زبان،فرهنگ و ادمهای متفاوتی هستند ! در مورد مدرسه فرزندتونم هم باید بگم که برای بچه هایی که میان اینجا خیلی مشکل نیست چون زود به محیط جدید عادت میکنند و به مرور زبان رو یاد میگیرن و میتونید کنارش کلاس زبان هم ثبت نامش کنید تا سریعتر یاد یگیره و این فرصت خیلی خوبی براش که بتونه از کلاس اول توی با مدارس و آموزش اینجا آشنا بشه و مطمئنا بعدا خیلی کمکش خواهد کرد . اینجا خیلی چیزها تو محیط صنعتشون و کارشون فرق میکنه ولی کنار همه اینها فرصتهایی هم وجود داره که شاید در کمتر جای دیگری وجود داشته باشه و این بخشسه که بنظر میاد در صجبتهاتون فراموش شده ...
امیدورام که به یاری خداوند هر چه زودتر همه چیز روبراه شه و در مجموع به قول امریکایی ها Give It time ( نیاز به زمان بیشتری داره، یکم بهش فرصت بدید) یا به قول خودمون هر چیزی زمان خودش رو میبره !

[فری خانم]

سلامی دو باره بر همه دوستان
خیلی دلم برای همگی، نوشته هاتون و ... تنگ شده.
من با پرواز الاتحاد رفتم ابوظبی - لوس آنجلس - سان فرانسیسکو .
در ابوظبی هم پاکت معروف رو تحویل دادم و شکر خدا کارم به خوبی پیش رفت.
حدود ۲ ماه اونجا بودم و خیلی جدی با مسئله ای برخورد نداشتم علتش هم این بود که توی اون مدت فقط نظاره گر بودم و حسابی گشتم.
زبان بی اندازه مهمه و خیلی جاها همسرم به کمکم میومد.
حس شادی و غم رو تواما داشتم. چند بار هم حالم خوب نبود و به بهانه های مختلف می زدم زیر گریه.
ssn و گرین کارتم رو گرفتم و بعد از چند روز برگشتم.
کارهائی نیمه تمام دارم که باید اینجا به اتمام برسونم.
دوستتون دارم.

سلام فری خانوم انشالله همیشه موفق باشید ، من هنوز نیامدم آمریکا ولی خداییش این چه حسی هست که همه دارن دچارش میشن ، دوستم ده روز میشه رفته آمریکا میگه یک حس غریبی هست حالا خودت بیایی میفهمی [emoji19] [emoji19]

سلام دوست عزیز
مرسی از لطفتون. حس شادی رو داشتم از این جهت که با دنیایی کاملا متفاوت برخورد کردم که حتی شبیه چند تا از کشورهای حتی اروپایی که رفته بودم نبود و کلا همه چیز بدیع و تازه و پر از شگفتی که فکر کجاها رو کرده اند و تا کجاها به مسائل مردم فکر کرده اند.
حس غم از این جهت داشتم که دلم برای مردم وطن خودم میسوخت که آیا حق مردم ما اینه؟
البته غربت هم چیز خوبی نیست علیرغم اینکه من از 18 سالگی کاملا شخصیت مستقلی داشتم و به دور از خیلی از وابستگی هایی که گروه همسالان من داشتند.
ولی مطمئنم که این نیز بگذرد همچنان که به عنوان یک روال طبیعی خیلی ها ازش عبور کردند و به خوبی هم عبور کردند.

[sepideh jan]

سلام دوستان
یک سوال برای من پیش اومده:
عکس از قفسه سینه برای چی باید گرفت؟

تا جاییکه میدونم معمولا برای بیماری سل ،برای بچه ها هم به همین دلیل تست تیبی میگیرن!

[فری خانم]

سلامی دو باره بر همه دوستان
خیلی دلم برای همگی، نوشته هاتون و ... تنگ شده.
من با پرواز الاتحاد رفتم ابوظبی - لوس آنجلس - سان فرانسیسکو .
در ابوظبی هم پاکت معروف رو تحویل دادم و شکر خدا کارم به خوبی پیش رفت.
حدود ۲ ماه اونجا بودم و خیلی جدی با مسئله ای برخورد نداشتم علتش هم این بود که توی اون مدت فقط نظاره گر بودم و حسابی گشتم.
زبان بی اندازه مهمه و خیلی جاها همسرم به کمکم میومد.
حس شادی و غم رو تواما داشتم. چند بار هم حالم خوب نبود و به بهانه های مختلف می زدم زیر گریه.
ssn و گرین کارتم رو گرفتم و بعد از چند روز برگشتم.
کارهائی نیمه تمام دارم که باید اینجا به اتمام برسونم.
دوستتون دارم.

سلام فری خانوم انشالله همیشه موفق باشید ، من هنوز نیامدم آمریکا ولی خداییش این چه حسی هست که همه دارن دچارش میشن ، دوستم ده روز میشه رفته آمریکا میگه یک حس غریبی هست حالا خودت بیایی میفهمی [emoji19] [emoji19]

من این حس غریب رو نداشتم اینجا رو خیلی دوست دارم مشکلم نگاه کردن به عقب بود و اینکه چه چیزهایی رو از دست دادم این ازارم میداد هنوز هم گاهی وقتا اذیتم میکنه !!ولی سعی میکنم بهش فکر نکنم

شایا جان
دوست خوبم. من همیشه به گذشته از توی آیینه جلوی اتومبیلم نگاه می کنم.
نگاه و توجه کاملا معطوف به جلو برای ساختن و نیم نگاهی تحلیلی به عقب برای بکارگیری تجارب در ساختن جلوی رو.
البته حست قابل درکه و من هنوز برای از دست دادن چیزهایی که حاصل تلاش و کوشش گذشته من هست در حال برنامه ریزیم و دل کندن از اونها مثل جان کندنم میمونه.

[فری خانم]

سلام دوستان خوبم،من الان ۲۸روزه که اومدم و دقیقا همون حس غریبی که فری خانم را میگه دارم!

دوست عزیز
کاملا طبیعیه و باید شرایط جدید رو پذیرفت تا بتونیم باهاش راحت باشیم.

[Tolu IR]

بلاخره نامه مصاحبه من بعد از نزديك به ٣ سال اومد،خب الان داره به من چى ميگذره!!؟؟معلومه خوشحالى و استرس شديد،من كارامو تا حدودى انجام دادم و اميدوارم حالا كِه اينقدر اذيتمون كردن و پروسه رو طولانى كردن حداقل ويزارو سريع بدن و دوباره اذيت نكنن،اميدوارم به روزهاى آينده،

[Tolu IR]

از كجا بايد امضا برنم؟

[Tolu IR]

كار من به گره خورده دوباره ميگن شما در بدو ورودتون قرصهاى افسردگى مصرف كرديد بايد توضيح بديد چرا و مقدار داروهارو بنويسيد،كِه آفيسر بدونه يك شما خطرى براى امريكا نداشته باشيد دوم آيا همسر شما ميتونه هزينه داروهارو بپردازه،آخه اين چه زندگيه نكبت تو نكبت?

[shadoow]

كار من به گره خورده دوباره ميگن شما در بدو ورودتون قرصهاى افسردگى مصرف كرديد بايد توضيح بديد چرا و مقدار داروهارو بنويسيد،كِه آفيسر بدونه يك شما خطرى براى امريكا نداشته باشيد دوم آيا همسر شما ميتونه هزينه داروهارو بپردازه،آخه اين چه زندگيه نكبت تو نكبت?

ای بابا برای مدیکال پرسیدن؟ آخه چطوری متوجه شدن ؟

[Tolu IR]

كار من به گره خورده دوباره ميگن شما در بدو ورودتون قرصهاى افسردگى مصرف كرديد بايد توضيح بديد چرا و مقدار داروهارو بنويسيد،كِه آفيسر بدونه يك شما خطرى براى امريكا نداشته باشيد دوم آيا همسر شما ميتونه هزينه داروهارو بپردازه،آخه اين چه زندگيه نكبت تو نكبت?

ای بابا برای مدیکال پرسیدن؟ آخه چطوری متوجه شدن ؟

اينجا به مجرد اينكه شماره پرسنلى شما وارد ميشه كل زندگيتون از هرچى كِه فكرشو بكنيد براى دكتر بالا مياد،نوع داروها و ميزان دوزشون بالا بوده و دكتر گفت بايد دكتر شخصى شما گواهى كنه شما سلامت هستيد،الان دنيا از ناراحتى دور سرم ميچرخه،چون اينجا ريپورتهاى دو مترى مينويسن و شايد دكتر دوم كِه مربوط به واكسن ميشه همون ريپورت رو رد كنه و آفيسر ويزا نده،حالم به شدت بده?

[طناز12]

كار من به گره خورده دوباره ميگن شما در بدو ورودتون قرصهاى افسردگى مصرف كرديد بايد توضيح بديد چرا و مقدار داروهارو بنويسيد،كِه آفيسر بدونه يك شما خطرى براى امريكا نداشته باشيد دوم آيا همسر شما ميتونه هزينه داروهارو بپردازه،آخه اين چه زندگيه نكبت تو نكبت?

ای بابا برای مدیکال پرسیدن؟ آخه چطوری متوجه شدن ؟

اينجا به مجرد اينكه شماره پرسنلى شما وارد ميشه كل زندگيتون از هرچى كِه فكرشو بكنيد براى دكتر بالا مياد،نوع داروها و ميزان دوزشون بالا بوده و دكتر گفت بايد دكتر شخصى شما گواهى كنه شما سلامت هستيد،الان دنيا از ناراحتى دور سرم ميچرخه،چون اينجا ريپورتهاى دو مترى مينويسن و شايد دكتر دوم كِه مربوط به واكسن ميشه همون ريپورت رو رد كنه و آفيسر ويزا نده،حالم به شدت بده?

امیدت رو از دست نده ، به بد فکر نکن . تا این مرحله اومدی بقیه اش خدا بزرگه
هممون میدونیم تو این راه کنار صبر ، سماجت و پیگیری هم مهمه
به جریان زندگی اعتماد کن

[Haghighat]

نگران نباش دوست من . تو همین سایت کسایی بودن که بیماریهای لا علاج داشتن با هزینه های درمان سنگین و لاتاری قبول شده بودند. و ویزا گرفتن. این مشکل شما که متاسفانه مشکل اکثر ما در قرن حاضر هست و بسیار رایجه! اصلا جای نگرانی نیست. به نظر من،این برخوردشون، حساسیت هایی از نوع حساسیت های پزشکی در نوع اروپایی هست. این رو هم سپری میکنید! میایید اینجا و خبر گرفتن ویزاتون رو میگذارید.
منتظر خبرهای خوب از شما هستیم.

[عدلی]

سلام به همگی. بابت اطلاعات خوبتون متشکرم من تازه آمدم این سایت. همسرم ستیزن انجاست4ماهه برای من مدارک داده.ما11سال ازدواج کردیم و اولین بار از هم دوریم خیلی سخت نمیدونم چکار کنم