ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
(2013-06-16 ساعت 01:34)iust_software نوشته: [quote='soheilbadami' pid='351491' dateline='1370241226']
دوست عزیز منم هاسکی دارم برای منم لطفا شله زرد درست کنین سه ساله نخوردم
چشم شما با هاسکی تشیف بیارید ما کاچی هم میدیم
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
2013-06-16 ساعت 12:15
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-06-16 ساعت 12:17 توسط soheilbadami.)
چیزی که مهاتما گاندی بزرگوار راجع حیوانات گفت و این نشان از بزرگی روح و اندیشه عمیق او دارد :
The greatness of a nation and its moral progress can be judged by the way in which its animals are treated
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
ارسالها: 82
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2013
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
البته مصرف این جمله شاید بیشتر برای مردم و روزگار اون روز هند بیشتر بوده باشه.
ارسالها: 82
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2013
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
البته من مخاطب پست شما نیستم اما چون فروم هستش من هم نظرمو بگم که مثل اینه که به طوطی کلمه جدید یاد بدی. هر حیوونی هم توانایی های خودشو داره که میشه پرورششون داد.
ارسالها: 2,286
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
127
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2013-06-16 ساعت 19:39)alisarvareharchiabi نوشته: نمیشه بهشون گفت که اگر میخوای کاری کنی باید بری بیرون .
چرا دقیقا میشه همین جمله ها رو بهشون گفت ..اول از اینکه سگ ها امکان نداره تحت هیچ شرایطی توی جائی که میخوابن خراب کاری کنن . ولی توی جاهای دیگه ی خونه چرا ..
من چند ماه پیش به اصرار دخترم یه سگ نژاد شیتزو که فقط هشت هفته اش بود آوردم براش یه گوشه ی خونه گیت بچه زدم و داخلش قفسش رو گذاشتم با وجود اینکه هنوز خیلی بچه بود و تربیت نشده بود هیچ وقت توی خونه اش که همون قسمت گیت میشد خرابکاری نکرد ..هر یک ساعت یک بار میبردمش بیرون و هر وقت کارش رو میکرد جایزه میگرفت توی این مدت هم چند باری توی خونه گل کاشت که اینجور مواقع باید دعواشون کرد ..طبقه ی بالا چون موکت بود اجازه نداشت بیاد ولی الان که حدود 6 ماهشه با وجود اینکه نژاد شیتزو توی این زمینه یه کمی خنگن ولی کاملا یاد گرفته که کارش رو اصلا توی خونه انجام نده هر وقت میخواد بره بیرون میشینه دم در و غر میزنه ..
سگ ها بعد از یه مدت میفهمن که نباید توی خونه خرابکاری کنن و میتونن خودشون رو نگه دارن تا زمانی که صاحبشون اونها رو بیرون ببره .
با وجود اینکه اولش اصلا دلم نمیخواست سگ بیارم و از همین فکرهائی که شما میکنید میکردم و به خاطر وسواسی که دارم کلا مخالف نگه داشتن حیوون توی خونه بودم ولی الان به حدی این موجود برام عزیز شده که نه تنها از کاری که کردم اصلا پشیمون نیستم بلکه خیلی هم خوشحالم ..
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
فکر نکنم حیوانی به اندازه سگ تربیت پذیر و به انسان و سلسله اعصاب و عواطف ! انسانی نزدیک تر باشه
یادتون باشه که شیخ اجل فرمود : "سگ اصحاب کهف چند روزی پی مردم گرفت و مردم شد !"
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
ارسالها: 124
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2013
رتبه:
21
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
من یه سگ ماده دارم 2 سالشه به اسم نانی و با خودمون زندگی میکنه به هیچ عنوان از چهار چوب در اینور تر نمیاد که وارد خونه بشه و تا به حال کثیف کاری نکرده و هر وقت نیاز به wc داره اروم زوزه میکشه اونوقت شوهرم میبرتش پارک جلو خونه خیلی هم مهربونه صبحانه 3 تا دونه بیسکویت مادر میخوره ناهار و شام هم هر چی خودمون بخوریم اونم میخوره باهاش مسافرتم رفتیم بچه خوبی بوده تو ماشین خلاصه اونقد بهش وابسته ایم که دوست دارم بدونم میشه با خودمون بیاریمش امریکا ایا کارای اداری خاصی باید انجام بشه ؟
case number : 2014as000015xx / abu dhabi / interview : 2nd week of december ]
apdates : 12Dec 10Feb 20Apr 28;29may 01;02;03jun / clear : me 02 jun and my husband 17 jun ( after 190 days )
my dear god I ♥ u & thank u
ارسالها: 145
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2011
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام به همه دوستان.
من به عنوان کسی که واقعا از سگها میترسم یک تجربه منحصر به فرد داشتم که زیاد هم بدک نبود. برای روز چهارم جولای( روز استقلال) با دو تا از دوستان امریکایی خونه یک امریکاییه دیگه دعوت بودم. من به همه چیز فکر کرده بودم جز اینکه ممکنه طرف سگ داشته باشه اونهم دوتا!! دو تا سگ باکستر قبراق و سرحال. البته خانم صاحبخونه خیلی زود از رنگ و روی من فهمید که میترسم و سعی میکرد سگها را از دور و بر من دور کنه ولی این دو تا رفیق امریکایی جونور من ول کن معامله نبودن. انگار که دوستهای نزدیکشون را دیده باشند تا سگها کمی دور میشدند صداشون میکردند و بغلشون میکردند و باهاشون کشتی میگرفتند. به هر حال اون شب با ترس و لرز گذشت. (پدر صاحبخونه هم با یک سیگار برگ خاموش گوشه لبش و سبیل قیطونی و.... منو یاد پدرخوانده مافیا مینداخت، یک چیزی هم تعریف کرد راجع به ایران که ترس از سگها کاملا فراموشم شد که بماند... ) الان کمتر از سگها میترسم ولی همچنان خوشم نمیاد ازشون. تا آینده چه شود؟
2012AS58XXX
آنکارا
مصاحبه:June 13 - برگه آبی
کلیرنس:Sep. 25
ورود به امریکا: 15 نوامبر. ویرجینیا
سوشیال: 8 روز بعد- ویرجینیا
گرین کارت:12 روز بعد ایندیانا !
ارسالها: 530
موضوعها: 13
تاریخ عضویت: Dec 2009
رتبه:
91
تشکر: 0
5 تشکر در 0 ارسال
2013-07-27 ساعت 23:53
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-07-28 ساعت 13:40 توسط rasarasa.)
من قبل از مهاجرت به شدت از سگ میترسیدم و همین باعث میشد که هر سگی مرا میبینه وحشی بشه و بهم حمله کنه.شنیده م وقتی آدم میترسه آدرنالینی که تو بدنش ترشح میشه بویی ایجاد میکنه که سگها به آن بو حساسند و برای همین حمله میکنند نمیدونم این قضیه تا چه حد علمیست ولی وقتی از کنار سگ بزرگی رد میشدم امکان نداشت که به سمتم حمله نکنه .ریشه ی این ترس هم از اینجا بود که بچه که بودم در سفر شمال من و دخترخاله ام که همسن و سال بودیم داشتیم به سمت دریا میرفتیم دیدیم یک سگ ولگرد گوشه ای از راه نشسته بود و چرت میزد .دخترخاله ام به راحتی از جلوی سگ رد شد و رفت وسگ حتی نگاهش هم نکرد ولی همین که من خواستم رد شم سگ یکهو وحشی شد و دنبالم کرد من که یک کم از قد و قواره سگ بزرگتر بودم از ترس پا به فرار گذاشتم تا رسیدم به دریا و از بالای یک صخره نه چندان بلند پرت شدم داخل آب . سگ که انتقام پاره شدن چرت عصرگاهیش را ازم گرفت چند تا پارس کرد و رفت .از اون به بعد امکان نداشت سگی رو ببینم و بهم حمله نکنه. برای همین مثل سگ از سگ میترسیدم .
وقتی مهاجرت کردم مجبور شدم مدتی در منزل یکی از بستگان بمونم تا خونه پیدا کنیم . دست بر قضا همین فامیلمون یک سگ کوچک داشت . وقتی وارد خونه شدم سگ به سمتم دوید و با اینکه هیکلم پنج برابر سگ بود کز کردم گوشه ی در تا کسی دلش به رحم بیاد و نگذاره سگه من رو بخوره . ولی سگ کوچک برخلاف بقیه سگها فقط برایم دم تکون و بالا پایین پرید جهت خوشامدگویی .
چند وقتی که در خانه فامیلمون بودم فهمیدم که سگ چه موجود نازنینیست . فامیلمون میگفت سگ بچه ایه که هیچوقت بزرگ نمیشه .بعد از مدتی زندگی با اون سگ فهمیدم که واقعا هم همینطوره . در واقع سگ آدم پشمالوییست که به جای حرف زدن هاپ هاپ میکنه . از اون به بعد هر وقت سگی رو میبنم نه تنها نمیترسم بلکه خیلی راحت نوازشش هم میکنم حتی سگهای ولگرد ایران که با بدختی و گرسنگی و آزار و اذیت مردم هنوز زنده مونده اند و چقدر هم نیاز به کمک و محبت ما دارند .