ارسالها: 145
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2011
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام. من از بچگی از سگ میترسیدم. یعنی کلا از حیوانات خوشم نمیاد به جای خود، از سگ می ترسم. خوب چیزی هم که اینجا زیاده، سگ!! درسته که همه قلاده دارند و صاحبانشون هم سعی میکنند مراقب باشن ولی نمیدونم سگه از کجا میفهمه که من دوستش ندارم ؟ طوری شده که هر وقت ببینم از روبرو کسی با سگش قدم زنان به من نزدیک میشه کاملا مسیرم را عوض میکنم و حتی به اون طرف خیابان میرم، با این وجود بازهم سگه ددمنشانه!! میخواد به طرف من بیاد. همیشه فکر میکنم اگر قلاده از دست صاحبش رها بشه تا ملت بخوان من را از دست سگه نجات بدهند تیکه بزرگم گوشمه.
این همه را گفتم تا نظر و تجربیات شما را در این باره جویا بشم. فقط لطفا پیشنهاد لمس کردن و .... یک سگ را ندهید که شرمنده ام
2012AS58XXX
آنکارا
مصاحبه:June 13 - برگه آبی
کلیرنس:Sep. 25
ورود به امریکا: 15 نوامبر. ویرجینیا
سوشیال: 8 روز بعد- ویرجینیا
گرین کارت:12 روز بعد ایندیانا !
ارسالها: 145
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2011
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-12-13 ساعت 06:51)frozen mind نوشته: در پست بالا اگر اسم «amiry» را بردازید و به جاش «Frozen Mind» بذارین، باز هم داستان درست باقی می مونه!
منم دقیقا همین حال و روز را موقع برخورد با سگ دارم. اصلا نمی تونم باهاش کنار بیام.
بعد از مدتها عرض ارادت سگ برادرم به من، اجازه دادم کف دست منو فقط یک بار بو بکنه و لیس بزنه، اما هنوز هم یادش می افتم چندشم میشه!
بیچاره سگه چند روز پیش بعد از یک ماه منو دید. خیلی خوشحال شد. از خوشحالی هی جست و خیز می کرد و ادا در میاورد و می خواست منو خوشحال کنه. اما تنها جوابی که به این همه احساسات در کردن اون دادم این بود که از پشت نرده ها چند کلام باهاش حرف زدم و دستی بهش تکون دادم. بیچاره سر خورده شد و رفت توی لونه اش! برادرم گفت ناراحتش کردی!
فروزن جان شما خیلی جلوتر از من هستی. قدر اینهمه پیشرفت را بدون. من در همین مدت کم دو سه بار ناخوداگاه رفتاری ازم سر زده که قطعا صاحب سگ را در بحر مکاشفه فروبرده که این بابا چش شده؟؟؟ مگه سگ ندیده تا حالا؟؟ بگذریم که بندگان خدا معذرت خواهی هم کرده اند.
2012AS58XXX
آنکارا
مصاحبه:June 13 - برگه آبی
کلیرنس:Sep. 25
ورود به امریکا: 15 نوامبر. ویرجینیا
سوشیال: 8 روز بعد- ویرجینیا
گرین کارت:12 روز بعد ایندیانا !
ارسالها: 358
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Apr 2010
رتبه:
31
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-12-13 ساعت 12:19
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-12-13 ساعت 12:22 توسط wushu kung fu.)
ترس از سگ توی اکثر ما ها هست . ولی باید بگم که خوده سگ رفتار شما رو تشخیص میده و در برابر اون رفتار واکنش نشون میده برای مثال اگر سگی به شما نزدیک میشه و شما احساس ترس یا نگرانی رو در وجودتون بروز کنید اون سگ حس کرده و واکنش نشون میده فقط کافی یک بار که یک سگی رو دیدید خیلی خنثی از کنارش رد شید و اصلا نگاهش هم نکنید و یادتون باشه سگ حیوون کاملا با وفای و اگر شما قصد دوستی با سگ دارید فقط کافی یک بار بهش غذا بدید بعد متوجه میشید که چقدر به شما علاقه پیدا میکنه البته این مبحث خودش مفصله چون اکثر سگ های نگهبان به نوع پوشش شما و رفتار شما واکنش نشون میدن پیشنهاد میکنم سعی کنید علاقتون رو به سگ بیشتر کنید و نژاد های گوناگونشون رو یادبگیرید و یادتون باشه اکثر سگ های که به طرف شما میان قصد بازی کردن با شما رو دارن فقط درصد کمی ممکنه به شما حمله کنند که باز به رفتار شما برمیگرده
یه تصمیم یه هدف یا شکست یا پیروزی .... در جاده ی موفقیت دور زدن ممنوع
ارسالها: 209
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
53
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
من از هیچ حیوان یا جانوری نمیترسم به جز عنکبوت اونم از اون گنده هاش :-( یعنی اصلا شبا کابوسش رو میبینم
C/N: 2013AS6XXX* مصاحبه:اپريل (ویزای یک ضرب)* سفرنامه
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
وای که چقدر ممکنه ادما با هم فرق داشته باشن. من موجودی بهتر و دوست داشتنی تر از سگ نمیشناسم ! گرچه سالهاست که سگ ندارم.
ولی هر وقت از حیوونی احساس ترس کردین بلافاصله یادتون بیاد که 10 تا ازونا خطرشون از یک نصفه ادم کمتره !
فقط بعضی از نزادهای گله و نگهبان رو باید بدونین که دوستانه نیستن که البته فکر نکنم افتخار ملاقاتشون رو هیچوقت بدست بیارین ! چون معمولا شخصی نیستن. الباقی هم که واقعا موجودات مهربان و بی ازار و یک جنتلمن واقعی هستن !
البته چاره ای نیست بعضی از ترسها مثل ترس از ارتفاع در وجود اکثر ما هستن و شدت و ضعف داره و بر میگرده به دوران طفولیت اما قول میدم با تلقین و تمرکز بشه با هر ترسی کنار اومد تا حد زیادی.
ترس از سوسک هم که در خانمها نهادینه شده هست ! و فکر کنم تنها موجودی است که ایشان از ان میترسند و نمونه اش همسر خودم که فکر کنم به جنگ دیو هم میره ! ولی با اولین سوسک مشاهده شده بالای میز هستش !
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
ارسالها: 1,504
موضوعها: 46
تاریخ عضویت: Nov 2009
رتبه:
55
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
ترس از حیوانات هم مثل بقیه ترسها اکتسابیه.این مسئله بدون شک ریشه در کودکی و نوع تربیت شما داره.و اگه فوبیا به هر چیزی خیلی جدی باشه و باعث اختلال در زندگی تون میشه نیاز به درمان داره و باید با روانشناس این مشکل حل شه
ارسالها: 145
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2011
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-12-13 ساعت 18:27
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-12-13 ساعت 18:31 توسط amiry.)
(2012-12-13 ساعت 17:54)@SH!M نوشته: ترس از حیوانات هم مثل بقیه ترسها اکتسابیه.این مسئله بدون شک ریشه در کودکی و نوع تربیت شما داره.و اگه فوبیا به هر چیزی خیلی جدی باشه و باعث اختلال در زندگی تون میشه نیاز به درمان داره و باید با روانشناس این مشکل حل شه
بله من هم فرمایشات شما را تایید میکنم منتها اینکه برای ایم موضوع پیش روانشناس برم برام زور داره. به خصوص اینکه بخواد عملی با هام کار کنه!!!
(2012-12-13 ساعت 13:35)soheilbadami نوشته: وای که چقدر ممکنه ادما با هم فرق داشته باشن. من موجودی بهتر و دوست داشتنی تر از سگ نمیشناسم ! گرچه سالهاست که سگ ندارم.
ولی هر وقت از حیوونی احساس ترس کردین بلافاصله یادتون بیاد که 10 تا ازونا خطرشون از یک نصفه ادم کمتره !
فقط بعضی از نزادهای گله و نگهبان رو باید بدونین که دوستانه نیستن که البته فکر نکنم افتخار ملاقاتشون رو هیچوقت بدست بیارین ! چون معمولا شخصی نیستن. الباقی هم که واقعا موجودات مهربان و بی ازار و یک جنتلمن واقعی هستن !
البته چاره ای نیست بعضی از ترسها مثل ترس از ارتفاع در وجود اکثر ما هستن و شدت و ضعف داره و بر میگرده به دوران طفولیت اما قول میدم با تلقین و تمرکز بشه با هر ترسی کنار اومد تا حد زیادی.
ترس از سوسک هم که در خانمها نهادینه شده هست ! و فکر کنم تنها موجودی است که ایشان از ان میترسند و نمونه اش همسر خودم که فکر کنم به جنگ دیو هم میره ! ولی با اولین سوسک مشاهده شده بالای میز هستش !
مشکل من اینه که نمیدونم اگر من نخوام سگها دوستانه طرف من بیان، چه کسی را باید ببینم؟؟؟؟ چه جوری باید به یه سگ حالی کرد که عزیزمن ، جان من، من میدونم که تو وفادار و مهربونی. در ضمن من سگهای انسان نمایی دیدم که اگر تو ببینی از سگ بودنت شرنده میشی. به قول سهیل خان خطر تو و همه فک و فامیلت از نصف یک آدم هم کمتره. همه اینها قبول. ولی راه خودت رابرو. به من چکار داری آخه؟
2012AS58XXX
آنکارا
مصاحبه:June 13 - برگه آبی
کلیرنس:Sep. 25
ورود به امریکا: 15 نوامبر. ویرجینیا
سوشیال: 8 روز بعد- ویرجینیا
گرین کارت:12 روز بعد ایندیانا !
ارسالها: 145
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2011
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-12-13 ساعت 21:46)shahrzad_a نوشته: این طور وقتها می گن چی ؟؟ می گن جانا سخن از زبان ما می گویی یا همچین چیزایی نه؟
اول کار دستتو طوری که از مچ خم شده و انگشتات رو به پایین هستن بیار جلو سگه و بزار بوش کنه! بدین سان به مقریبن بارگاه سگ می پیوندی و جزو احزابشون به حساب میای و دیگه برو پی کارت .
نمیشه از راه دور اینکارها رو بکنیم؟؟؟؟؟
2012AS58XXX
آنکارا
مصاحبه:June 13 - برگه آبی
کلیرنس:Sep. 25
ورود به امریکا: 15 نوامبر. ویرجینیا
سوشیال: 8 روز بعد- ویرجینیا
گرین کارت:12 روز بعد ایندیانا !
ارسالها: 145
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2011
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-12-14 ساعت 02:06)shahrzad_a نوشته: (2012-12-13 ساعت 23:58)amiry نوشته: (2012-12-13 ساعت 21:46)shahrzad_a نوشته: این طور وقتها می گن چی ؟؟ می گن جانا سخن از زبان ما می گویی یا همچین چیزایی نه؟
اول کار دستتو طوری که از مچ خم شده و انگشتات رو به پایین هستن بیار جلو سگه و بزار بوش کنه! بدین سان به مقریبن بارگاه سگ می پیوندی و جزو احزابشون به حساب میای و دیگه برو پی کارت .
نمیشه از راه دور اینکارها رو بکنیم؟؟؟؟؟
شما می تونین به برند به نام خودتون ثبت کنین و عطر خودتون رو تولید کنین و در PETCO عرضه کنین .اینجوری همه سگها میشناسنتون و اقلا برای آشنایی نمیان سراغتون
ممنونم خانم شهرزاد. چرا تا حالا این فکر به ذهن خودم نرسیده بود؟؟؟؟ عجیبه ها
2012AS58XXX
آنکارا
مصاحبه:June 13 - برگه آبی
کلیرنس:Sep. 25
ورود به امریکا: 15 نوامبر. ویرجینیا
سوشیال: 8 روز بعد- ویرجینیا
گرین کارت:12 روز بعد ایندیانا !
ارسالها: 2,356
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
49
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-12-14 ساعت 06:51
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-12-14 ساعت 06:54 توسط الهه سابق.)
خیلی واسم عجیبه که از حیوونا خوشتون نمیاد یا میترسید.
جالبه بدونید من علاقه و احساساتی که نسبت به حیوونا دارم واقعا بیشتر از احساساتیه که نسبت به آدما دارم.
اگه ببینم یه حیوونی مریض شده یا گرسنشه یا سردشه یا مرده یا هر چیز دیگه به قدری غصه میخورم که امکان نداره بتونم جلوی اشکمو بگیرم. در حالیکه در مورد انسانها ابدا اینجوری نیستم. کلا خیلی به ندرت پیش میاد که گریه کنم. ولی از دیدن تشنگی یا گرسنگی یه حیوون طوری گریم میگیره که نگو
هرگز نمیتونم درد روحی یا جسمی یه حیوونو تحمل کنم.
من توی اتاقم 9 تا مرغ عشق دارم که توی اتاقم آزادن و قفس ندارن. روزی 2-3 ساعت باهاشون حرف میزنم و میبوسمشون و نوازششون میکنم. وقتی یکیشون مریض میشه کنار خودم میخوابونمش و تا خود صبح بالای سرش بیدار میمونمو مدام گرم نگهش میدارم. جالبه که منو خیلی خوب میشناسن و به همه احساساتم واکنش نشون میدن.
اگه با هم دعواشون بشه و من سرشون داد بزنم، فورا میفهمنو از هم جدا میشن. وقتی بغلشون میکنمو پیش خودم میخوابونمشون میچسبن بهمو توی دستم میخوابن. وقتی بوسشون میکنم از جاشون جنب نمیخورنو صاف زل میزنن توی چشمم و .............
حیوونا وقتی به آدم اعتماد میکنن امکان نداره اعتمادشونو از دست بدن. مرغ عشقای من غریبه ها رو گاز میگیرنو ازشون فرار میکن ولی وقتی من میام توی اتاق میان روی شونه هام میشینن و نوکشونو به صورتم میمالن
صداقت حیوونا توی هیچ انسانی نیست. اعتمادی که میشه بهشون کرد، به هیچ آدم دیگه ای نمیشه کرد.
زندگی و عشق و روح منن حیوونا
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
یادش بخیر بالکن خونه ما هم باغ وحشی بود واسه خودش.چقدر تو بازار روز دنبال گردن مرغ میگشتم واسه گربه ها !
همه هم میگفتن کارد بخورن ! ولی خب مگه میشه حیوونا رو گشنه ول کرد یا واسه گنجیشکا و کبوتر ها دونه نریخت تو بالکن ؟! چقدر شاعرانه شد ! حالا اینجا میگن به حیوونای بیرون غذا ندین بگذارید خودشون پیدا کنن و در ضمن چرخه اکولوزیکی غذا رو هم بهم نزنین !
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند