2013-09-09 ساعت 07:34
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-09-10 ساعت 01:40 توسط sadeghi897.)
دو روی سکه مهاجرت من ، متفاوت ، همراه با جذابیت ها و سختی ها و دل نگرانی ها
من بیشتر تا به حال از روی اول سکه مهاجرتم صحبت کردم ، خوب بیشتر هم درگیر روی اول سکه بودم هنوز هم تا حدود زیادی درگیر روی اول سکه مهاجرت هستم، هنوزم ماهی 400 دلار کم دارم از نظر در آمدی ولی خوب یواش یواش درست می شه شرایط، من با بیست ساعت کاری شروع کردم که به 27 ساعت رسیده و احتمالا از یکی دو هفته اینده یک روز کاریم هم کم بشه اما ساعت کاریم بین 30 تا 35 ساعت برسه
کار راحتی ندارم اما خوشبختانه اونقدر هم از نظر فیزیکی فشار نمیاد بهم و با توجه به اینکه من ادم قوی نیستم از نظر فیزیکی این خودش نکته مثبتی است.
یواش یواش سره کار هم دارم راه می افتم و سرعت ساندویچ درست کردن و راه انداختن مشتری ها هم زیاد تر شده ، کلا خوبه از خوراکی ها سر در اوردن به نظرم یک نقطه قوته در امریکا، چون تنوع خیلی بالاست. یک مهارت هم به مهارت های گذشته من در طی چند ماه اینده اضافه می شه اونم درست کردن انواع مختلف ساندویچ هست، جبران مافات بشه بلکه یک کمی ادم با مهارتی بشیم ، والا به غرعان
اما امروز جاتون خالی تعطیل بودم و چون از چند روز پیش می دونستم یک برنامه ملاقات داشتم با یک عده ای دلال سهام ، خوب تجربه بسیار جالبی بود و کلی ازشون چیز یاد گرفتم و کلی هم راه و روش برای شروع به صورت دمو
این روزها زندگیم داره اون شکلی که همیشه دلم می خواسته می گرفته ، ساعت خوابی مناسب، تقویم منظم ، نظم شخصی ، رسیدن به علایق گوناگون و در عین حال آرامش در کنار تمام اینها
چیزی که این روزها بهم کمک می کنه ، دقیقا نبود هیچ گونه فشار ذهنی است برای اینده ، همین باعث شده که اولا قرار ملاقات ها ، مطالعات یا موضواعات رو همه رو با علاقه و شادی برم جلو و جنبه های مختلفش رو بررسی کنم. و در عین حال اون چیزی که فکر می کنم می تونم و توانش رو دارم اول بشناسم بعد انتخاب کنم. مثلا بیش از دو ماه طول کشید تا متوجه شدم بالاخره من چه جنبه ای finance رو دوس دارم کار کنم ، دلیلش هم این بود که اینجا این موضوع با ایران خیلی متفاوته
حتی چند شب پیش به این مسئله فکر می کردم که خیلی خوبه که از نظر فکری درگیر نمی شم در سره کار، و ذهنم ازاده ، از بس این ذهن رو درگیری کارهای فکری و گاها بی فایده کرده بودم که خسته شده بیچاره
درمورد شغل تخصصی فعلا من دو تا پروسه در پیش رو دارم ، اولا درست یا غلط به مهارتهای خودم اعتقادی ندارم و احساس میکنم پایه ای خوب هستن اما ضعف ها باید جبران بشه وقتی ادم اعتقادی به خودش نداره رفتن مصاحبه شغلی کار درستی نیست شایدم اعتقادم صحیح نباشه
دومن چون ذهنم باز گذاشتم این خودش خوبه ، دلیلی نیست که حتما از یک روشی که دیگران کار پیدا کردن یا کار می کنن من هم همون راه برم اون راه رو اروم ارام گذاشتم در مسیر، اما خوب مثلا می شه به جای اینکه من برم کارمند یک جایی بشم و برای اونها سهام خرید و فروش کنم می تونم خودم این کار رو بکنم. یا شرکت خودم رو با چند نفر شروع کنم به تاسیس کردن، اینها شاید در ظاهر بلند پروازی بیاد و خودم هم قبول دارم اما این نگاه حداقل باعث شده ملاقات های خوبی شرکت کنم و دوستان و network نسبتا خوبی ایجاد کنم، البته هنوز گیر این نیستم که نت ورک رو فعال کنم ، فعلا می خوام با هر کدوم از این ادمها به صورت عادی ارتباط بگیرم و یک طوری به طرف گیر ندم که طرف در بره
مثلا اون جلسه استارت اپ قبلی که رفتم حداقل پیامدش این شد که من دو نفر به دوستانم اضافه کردم در فیس بود اونها شدیدا علاقمند به استارت اپ هستن و کلی مطالب مفید از سایت های معتبر امریکا شیر می کنن ، منم از زحمت اونها استفاده می کنم و مقالات می خونم هم لذت هم بالاخره زبان آدم خوب می شه .
درمورد رابطه با ایران کاری که کردم از این نرم افزارها مجانی نصب نکردم خیلی کمکم کرد، اولا فعلا حوصله جواب پس دادن به ملت رو ندارم یک عمری رویام بوده چند ماهی به خودم ارامش ذهنی بودم ، می ترسم بشه چند سال ، دی
خونه هر دو هفته یک بار تماس می گیرن اصولا و از اونجایی که مباحث مالی و نگرانی های مهاجرتی رو باهاشن مطرح نکردم فکر می کنن من در وسط بهشت زندگی می کنم و این اتفاقا به نظرم خیلی خوبه، چون کاری از دستشون برنمیاد، پس بهتره بی خودی نگرانشون نکنم.
بقیه هم اولش اصولا اسرار می کنن بعد از چند ماه دیگه یادشون می ره و خوبه از نظر من ، ترجیجم این هست که با ادمهایی که دوس دارم ارتباط برقرار کنم تا ارتباطات اجباری
در امدی که اذیت نکنه به نظرم اینجا برای من 1500 تا 2000 دلار هست واسه 4 روز هفته
درامدی که خوب باشه 3 تا 6 هزار تا در ماه واسه 5 روز هفته
و خوب پول بیشتر خیلی کارها می شه باهاش کرد و خیلی تفریحات می شه داشت، دیگه درآمد عالی هم که حد نهایت نداره
مورد اول با همین شغل ساده هم دست یافتنی است و اون دغدغه کرایه خونه رو هم و خرج شخصی رو حذف می کنه به نظرم این خیلی خوبه و حسن امریکا محصوب می شه بااینکه سن خوزه گرون هست، همین که بشه با یک کار ساده ، زندگی ساده رو چرخوند خودش خیلی خوبه
مورد دوم هم حالا یا شغل تخصصی می خواد یا اینکه در همین شغل ساندویچ درست کنی کار آدم خیلی خوب بشه.
مورد سوم هم که هم شانس میخواد هم اینکه تقریبا باید جزو افراد خاص هر گروه باشی درآمدت شاخ هست. ولی خوش شاخص بودنت مهمه .
یک نکته جالب هم یادم اومد براتون تعریف کنم آخر کاری کلی بخندید چون خودم هم کلی بهش خندیم و شاد شدم.
همیشه با خودم فکر می کردم این ادمها که تمام ظرف های یک عروسی رو میشورن چرا کار دیگه نمی کنن؟ باید ادمهای عجیبی باشن؟ چقدر ناراضی هستن از کارشون؟ چه طوری این کارو می کنن ؟ و سئوال هایی از این دست ، راستش چون خودم بعضی روزهای کاری این کار رو می کنم الان دیگه جواب تمام این سئوال ها رو دارم .
راضیم از خودم
راضیم از شما
یک جمع از خود راضی هستیم ، دی
خنده روی لباتون فراموش نشه
پ ن : این قرار ملاقات های موجود در سن خوزه و سان فرانسیکو که خیلی هاش هم مجانی هست جزو نقاط مثبت اینجاس برای من
ترکیب ملاقات امروز که فقط من بودم که سهام معامله نمی کردم و تازه کار بودم که خیلی هم همه راهنمایی کردن
دو تا هندی
دو تا امریکایی
سه تا اسیای شرقی دیگه من کشورش رو نمی دونم .
پرچم ایران هم که بالا بود
به نظرم زندگی قشنگه اگر آرامش باشه و آسایش هم آرام آرام به زندگی هم اضافه بشه یا لااقل امیدی باشه که در آینده نه چندان دور آسایش هم ادم بتونه به زندگیش اضافه کنه
دوزتون دارم.
من بیشتر تا به حال از روی اول سکه مهاجرتم صحبت کردم ، خوب بیشتر هم درگیر روی اول سکه بودم هنوز هم تا حدود زیادی درگیر روی اول سکه مهاجرت هستم، هنوزم ماهی 400 دلار کم دارم از نظر در آمدی ولی خوب یواش یواش درست می شه شرایط، من با بیست ساعت کاری شروع کردم که به 27 ساعت رسیده و احتمالا از یکی دو هفته اینده یک روز کاریم هم کم بشه اما ساعت کاریم بین 30 تا 35 ساعت برسه
کار راحتی ندارم اما خوشبختانه اونقدر هم از نظر فیزیکی فشار نمیاد بهم و با توجه به اینکه من ادم قوی نیستم از نظر فیزیکی این خودش نکته مثبتی است.
یواش یواش سره کار هم دارم راه می افتم و سرعت ساندویچ درست کردن و راه انداختن مشتری ها هم زیاد تر شده ، کلا خوبه از خوراکی ها سر در اوردن به نظرم یک نقطه قوته در امریکا، چون تنوع خیلی بالاست. یک مهارت هم به مهارت های گذشته من در طی چند ماه اینده اضافه می شه اونم درست کردن انواع مختلف ساندویچ هست، جبران مافات بشه بلکه یک کمی ادم با مهارتی بشیم ، والا به غرعان
اما امروز جاتون خالی تعطیل بودم و چون از چند روز پیش می دونستم یک برنامه ملاقات داشتم با یک عده ای دلال سهام ، خوب تجربه بسیار جالبی بود و کلی ازشون چیز یاد گرفتم و کلی هم راه و روش برای شروع به صورت دمو
این روزها زندگیم داره اون شکلی که همیشه دلم می خواسته می گرفته ، ساعت خوابی مناسب، تقویم منظم ، نظم شخصی ، رسیدن به علایق گوناگون و در عین حال آرامش در کنار تمام اینها
چیزی که این روزها بهم کمک می کنه ، دقیقا نبود هیچ گونه فشار ذهنی است برای اینده ، همین باعث شده که اولا قرار ملاقات ها ، مطالعات یا موضواعات رو همه رو با علاقه و شادی برم جلو و جنبه های مختلفش رو بررسی کنم. و در عین حال اون چیزی که فکر می کنم می تونم و توانش رو دارم اول بشناسم بعد انتخاب کنم. مثلا بیش از دو ماه طول کشید تا متوجه شدم بالاخره من چه جنبه ای finance رو دوس دارم کار کنم ، دلیلش هم این بود که اینجا این موضوع با ایران خیلی متفاوته
حتی چند شب پیش به این مسئله فکر می کردم که خیلی خوبه که از نظر فکری درگیر نمی شم در سره کار، و ذهنم ازاده ، از بس این ذهن رو درگیری کارهای فکری و گاها بی فایده کرده بودم که خسته شده بیچاره
درمورد شغل تخصصی فعلا من دو تا پروسه در پیش رو دارم ، اولا درست یا غلط به مهارتهای خودم اعتقادی ندارم و احساس میکنم پایه ای خوب هستن اما ضعف ها باید جبران بشه وقتی ادم اعتقادی به خودش نداره رفتن مصاحبه شغلی کار درستی نیست شایدم اعتقادم صحیح نباشه
دومن چون ذهنم باز گذاشتم این خودش خوبه ، دلیلی نیست که حتما از یک روشی که دیگران کار پیدا کردن یا کار می کنن من هم همون راه برم اون راه رو اروم ارام گذاشتم در مسیر، اما خوب مثلا می شه به جای اینکه من برم کارمند یک جایی بشم و برای اونها سهام خرید و فروش کنم می تونم خودم این کار رو بکنم. یا شرکت خودم رو با چند نفر شروع کنم به تاسیس کردن، اینها شاید در ظاهر بلند پروازی بیاد و خودم هم قبول دارم اما این نگاه حداقل باعث شده ملاقات های خوبی شرکت کنم و دوستان و network نسبتا خوبی ایجاد کنم، البته هنوز گیر این نیستم که نت ورک رو فعال کنم ، فعلا می خوام با هر کدوم از این ادمها به صورت عادی ارتباط بگیرم و یک طوری به طرف گیر ندم که طرف در بره
مثلا اون جلسه استارت اپ قبلی که رفتم حداقل پیامدش این شد که من دو نفر به دوستانم اضافه کردم در فیس بود اونها شدیدا علاقمند به استارت اپ هستن و کلی مطالب مفید از سایت های معتبر امریکا شیر می کنن ، منم از زحمت اونها استفاده می کنم و مقالات می خونم هم لذت هم بالاخره زبان آدم خوب می شه .
درمورد رابطه با ایران کاری که کردم از این نرم افزارها مجانی نصب نکردم خیلی کمکم کرد، اولا فعلا حوصله جواب پس دادن به ملت رو ندارم یک عمری رویام بوده چند ماهی به خودم ارامش ذهنی بودم ، می ترسم بشه چند سال ، دی
خونه هر دو هفته یک بار تماس می گیرن اصولا و از اونجایی که مباحث مالی و نگرانی های مهاجرتی رو باهاشن مطرح نکردم فکر می کنن من در وسط بهشت زندگی می کنم و این اتفاقا به نظرم خیلی خوبه، چون کاری از دستشون برنمیاد، پس بهتره بی خودی نگرانشون نکنم.
بقیه هم اولش اصولا اسرار می کنن بعد از چند ماه دیگه یادشون می ره و خوبه از نظر من ، ترجیجم این هست که با ادمهایی که دوس دارم ارتباط برقرار کنم تا ارتباطات اجباری
در امدی که اذیت نکنه به نظرم اینجا برای من 1500 تا 2000 دلار هست واسه 4 روز هفته
درامدی که خوب باشه 3 تا 6 هزار تا در ماه واسه 5 روز هفته
و خوب پول بیشتر خیلی کارها می شه باهاش کرد و خیلی تفریحات می شه داشت، دیگه درآمد عالی هم که حد نهایت نداره
مورد اول با همین شغل ساده هم دست یافتنی است و اون دغدغه کرایه خونه رو هم و خرج شخصی رو حذف می کنه به نظرم این خیلی خوبه و حسن امریکا محصوب می شه بااینکه سن خوزه گرون هست، همین که بشه با یک کار ساده ، زندگی ساده رو چرخوند خودش خیلی خوبه
مورد دوم هم حالا یا شغل تخصصی می خواد یا اینکه در همین شغل ساندویچ درست کنی کار آدم خیلی خوب بشه.
مورد سوم هم که هم شانس میخواد هم اینکه تقریبا باید جزو افراد خاص هر گروه باشی درآمدت شاخ هست. ولی خوش شاخص بودنت مهمه .
یک نکته جالب هم یادم اومد براتون تعریف کنم آخر کاری کلی بخندید چون خودم هم کلی بهش خندیم و شاد شدم.
همیشه با خودم فکر می کردم این ادمها که تمام ظرف های یک عروسی رو میشورن چرا کار دیگه نمی کنن؟ باید ادمهای عجیبی باشن؟ چقدر ناراضی هستن از کارشون؟ چه طوری این کارو می کنن ؟ و سئوال هایی از این دست ، راستش چون خودم بعضی روزهای کاری این کار رو می کنم الان دیگه جواب تمام این سئوال ها رو دارم .
راضیم از خودم
راضیم از شما
یک جمع از خود راضی هستیم ، دی
خنده روی لباتون فراموش نشه
پ ن : این قرار ملاقات های موجود در سن خوزه و سان فرانسیکو که خیلی هاش هم مجانی هست جزو نقاط مثبت اینجاس برای من
ترکیب ملاقات امروز که فقط من بودم که سهام معامله نمی کردم و تازه کار بودم که خیلی هم همه راهنمایی کردن
دو تا هندی
دو تا امریکایی
سه تا اسیای شرقی دیگه من کشورش رو نمی دونم .
پرچم ایران هم که بالا بود
به نظرم زندگی قشنگه اگر آرامش باشه و آسایش هم آرام آرام به زندگی هم اضافه بشه یا لااقل امیدی باشه که در آینده نه چندان دور آسایش هم ادم بتونه به زندگیش اضافه کنه
دوزتون دارم.
همیشه راه های زیادی برای رسیدن به یک هدف واحد وجود دارد.
من و مهاجرت
فعلا زندگی قشنگم رو بین بین خاورمیانه - اروپا و امریکا سپری می کنم. با تشکر از مهمان نوازی مردم امریکا - مردم پرتغال - مردم ایران و مردم ترکیه.
من و مهاجرت
فعلا زندگی قشنگم رو بین بین خاورمیانه - اروپا و امریکا سپری می کنم. با تشکر از مهمان نوازی مردم امریکا - مردم پرتغال - مردم ایران و مردم ترکیه.