شمارش معکوس برای اعلام نتایج لاتاری 2016

[ali3875]

برای همه تون که این همه شوق دیدن آمریکا رو دارید آرزو میکنم موفق بشید
دو سال پیش منم تو همین حس و حال شما بودم و لطف خدا شامل حالم شد و برنده شدم و تا 20 روز دیگه برای دومین بار عازم هستم
برای همه تون بهترین هارو آرزو میکنم

[ostokhan]

من بروم خودم را بدرم با این اوقات فراقت....

نمونه ای از دیالوگهای سریالهای صدا و سیما در خانواده های مؤمن و شاد و نورانی:

پدر: پسرم کجا انشا ا....؟ پسر: با اجازه با بچه های مسجد میریم فوتبال آقا جون
پدر: پیر شی پسرم فقط فردا یادت باشه این ریسه ها رو باهم ببندیم جلوی در آخه بهمن ماه نزدیکه
پسر: چشم آقا جون
پدر: انشاا...ریسه های عروسیتو ببندیم
پسر: خدا از دهنتون بشنوه آقا جون ها ها ها ها ها ها ها ها
پدر: برو پدر صلواتی ها ها ها ها ها ها ها هاها ها ها ها ها هی هخی هی هی هی
مادر (از توی آشپزخونه): پدر و پسر خوب باهم گل میگن و گل میشنون ها ها ها ها ها

دایی از بسکه ایرانیها ساده و بی شیله پیله هستند. دست خودشون که نیست همه آدمای خداترس و ........
تو داستانت یادت رفت در مورد به دنیا آمدن آقازاده توضیح بدی/
روز اول ازدواج
.
.
.
.
.9 ماه بعد
.
.
.
.
.
آقا رستم بدنیا میاد خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

[ostokhan]

سلام بچه ها من دیگه الان اوج نا امیدی و بدبختی بسر میبرم ماشین خواهرم دستم بود زدم به گارد ریل جفت ایربگ ترکید گلگیر و ستون داغوون شد شیشه جلو شکست حدود ۶ میلیون شب عیدی پیاده شدم

حالا ماشینی رو که با کلی گرفتاری و نبود کردیت تو سیاتل جور کردیم رو به گارد ریل نزنی بلند صلوات بفرست.........................

لابد داشتی رانندگی میکردی ذهنت تو یکی از مال های سیاتل بوده که داشتی شاپینگ میکردی

[puryapurya]

سلام دوستان
راستی آبان ماهی ها رو هم خیلی خوب نوشته.....
آبان ماهی ها کی یا هستن؟؟؟

[someonelikeyou]

سلام بچه ها من دیگه الان اوج نا امیدی و بدبختی بسر میبرم ماشین خواهرم دستم بود زدم به گارد ریل جفت ایربگ ترکید گلگیر و ستون داغوون شد شیشه جلو شکست حدود ۶ میلیون شب عیدی پیاده شدم

حالا ماشینی رو که با کلی گرفتاری و نبود کردیت تو سیاتل جور کردیم رو به گارد ریل نزنی بلند صلوات بفرست.........................

لابد داشتی رانندگی میکردی ذهنت تو یکی از مال های سیاتل بوده که داشتی شاپینگ میکردی

نه دایی قبلش یه جا پارک کرده بودم بعد که راه افتادم یهو فهمیدم که یه دزد در ماشینو واکرده و کلی کاغذ و وسیله توی داشبوردو ریخته بود کف پا حواسم رفت پی اونا که خوردم گاردریل ... ولی فکر میکنم خدا چون میدونسته امسال حتما برنده ام نخواسته همه مسایل خوب و گل و بلبل باشه و همش حال بهم بده گفته یه ضدحال بزنم که بعدش خوشحالی قبولی رو داشته باشه

[puryapurya]

یادم میاد تو قسمت دوم مستند میراث آلبرتا یه دانشجوی دکترای ایرانی در سوئیس میگفت دوست دارم برگردم ایران که بچه ام اونجا به دنیا بیاد
میگفت اگر اینجا به دنیا بیاد،من هرچقدرم که تلاش کنم،باز احساسی به ایران نخواهد داشت
بهش بگم بریم ایران میگه خب بریم چیکار
بگم این مادربزرگته پشت خط و ... میگه خب یعنی چی.. که چی و اصلا احساسی نخواهد داشت،و دست آخر همه چیز دوستاش و مدرسه اش خواهد بود
بعضی وقتا با خودم که فکر میکنم میبینم پر بیراه هم نگفته ...
اما وقتی مردم اینجا رو میبینم ... بچه های اینجا رو میبینم ...
ترجیح میدم که احساسی به اینجا نداشته باشه اما تو شرایط بهتر و با دقدقه های کمتری بزرگ شه...
دوست ندارم زجرهایی که من کشیدم رو اون بکشه ... استرس هایی که من داشتم رو اون داشته باشه ...
و دیگه دوست ندارم خودمم این چیزا رو تحمل کنم
چون نمیتونم مثل خیلی ها توی این جامعه باشم و به قولی همرنگ جماعت شم،زجر میکشم و از خدا میخوام کمکم کنه هر چه زودتر راحت شم
دور از جون بچه های اینجا،همه فقط دنبال اینن که زرنگ بازی در بیارن
تو صف اتوبوس وایمیسی،یارو میاد میره جلوتر وایمیسه چپ چپم نگات میکنه سوار شدنی
تو مترو وایمیسی با 10 تن بار میاد مثل بلدزر از روی آدم رد میشه،اون یکی میبینه جا نیست اما مثل روبرتو کارلوس یه دور خیز میکنه میاد چنان مردمو با کتف هل میده پرس میکنه سوار میشه ... دفعه آخری که سوار شدم یادمه یه پیر مردی تو همین هل دادنا دستش زخمی شده بود شدیدا ...
صف پمپ بنزین وایمیستی میره از درب خروجی پمپ دنده عقب میاد وایمیسته بنزین میزنه میره :|
تو خیابون داری میری یارو میاد میزنه آینه تو میشکنه که یه ماشین بیفته جلو
تو ترافیک وایسادی یارو هی نور بالا میده که برو کنار ... حالا کجا باید بری که این رد شه خودتم نمیدونی!
ادارات و ... هم که قربونش برم هیچی نگم بهتره!
احترام به حقوق مشتری و ارباب رجوع هم که ....
میری فروشگاه خرید کنی ،از یه جنس خوشت نمیاد میذاری سر جاش ... فروشنده چنان با عصبانیت میگه:"نمیخواستی مسخره کردی مارو؟" که آدم میمونه به یارو چی بگه!
از مردم فضول که فقط دوست دارن از کارت سر در بیارن ... از مردم حسود که فقط سعی میکنن برای آدم بزنن ...
خیلی از مسائل مثل انواع تفریحات و روابط خصوصی و ........... هم که اصن قابل بیان نیست و همتون میدونید ......
خلاصه روزی نیست که با اعصاب راحت به سر شه
توی همچین شرایطی بر خلاف میلم ترجیح میدم بچه ام حسی به خیلی چیزا نداشته باشه اما راحت زندگی کنه
یه بنده خدایی میگفت: هر جوری به آینده ام فکر میکنم،به فرودگاه امام ختم میشه !
بچه که بودم این جمله ی "کاش وطن جایی برای ماندن بود" رو شنیده بودم،اما هرچقدر سنم بیشتر میشه ،بیشتر به عمق معنیش پی میبرم ...

ایشالا ماها هم به زودی زود راه رفتن برامون هموار شه ... آمین

اتفاقا منم یکی از دلایلی که تا کار ضروری بیرون خونه نداشته پاشم پامو بیرون نمیزارم به خاطر اینه که وارد شدن به جامعه همانا اعصاب خورد شدن همان و تا بوق سگ شب دیگه داغونی . اصلا خدا نکنه آدم کارش تو این مملکت جایی بیفته حالا برو بیا 100 مرتبه و سرکار میزارنت

اینایی که نوشتید بهش میگن واقعیت محض سرزمین مادری یا همون وطن....
به یه جایی آدم میرسه که بگه برم دیگه بر نمیگردم
خدایا روزی میشه که از این وضعیت خلاصمون کنی...اگر نمیشه پس حد اقل تحملش را بده....ما ده شصتی ها که همه چیزمون آه بود...

دهه ی شصتی نگو دهه سوخته ......واقعا پدرمون درآمد تو این جامعه ...ولی خداییش تجربه ای که ما کردیم فکر نمیکنم کم بوده باشه؟؟؟؟!!!!
زنده باد دهه ی شصتی ها .....
آرزوی موفقیت برای همه به خصوص دهه ی شصتی ها....

[babak_m]

[quote='babak_m' pid='584340' dateline='1425930544']
من بروم خودم را بدرم با این اوقات فراقت....

نمونه ای از دیالوگهای سریالهای صدا و سیما در خانواده های مؤمن و شاد و نورانی:

پدر: پسرم کجا انشا ا....؟ پسر: با اجازه با بچه های مسجد میریم فوتبال آقا جون
پدر: پیر شی پسرم فقط فردا یادت باشه این ریسه ها رو باهم ببندیم جلوی در آخه بهمن ماه نزدیکه
پسر: چشم آقا جون
پدر: انشاا...ریسه های عروسیتو ببندیم
پسر: خدا از دهنتون بشنوه آقا جون ها ها ها ها ها ها ها ها
پدر: برو پدر صلواتی ها ها ها ها ها ها ها هاها ها ها ها ها هی هخی هی هی هی
مادر (از توی آشپزخونه): پدر و پسر خوب باهم گل میگن و گل میشنون ها ها ها ها ها

دایی از بسکه ایرانیها ساده و بی شیله پیله هستند. دست خودشون که نیست همه آدمای خداترس و ........
تو داستانت یادت رفت در مورد به دنیا آمدن آقازاده توضیح بدی/
روز اول ازدواج
.
.
.
.
.9 ماه بعد
.
.
.
.
.
آقا رستم بدنیا میاد خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
:
استخوان جان باور بفرمایید این ضرغام تی وی مخلوع چنان با قوانیین طبیعت به مقابله پرداختند که ما تا همین چند وقت پیش فکر میکردیم پدر و مادرمان ما را با دعا نیایش بدنیا آموردند ....البته در این سریال های فان و کول این عمل با نگاه خمار دو طرف سر سفره شام یا تو جاده شمال در سفر ماه عسل اتفاق می افتد...خخخخخخخخ پدر صلواتی...هاهاهاهاها

[shooli]

دوستان بهمنی اینجا خودشونو معرفی کنن...! نکنه فقط من بهمنی ام؟؟؟

بله بله منم بهمنی هستم حالا چرا ؟
[/quote]

منم بهمنی ام

[puryapurya]

ارزش دلار خوب رفته بالا الان حال میده ادم درامد دلاری داشته باشه بره کل دنیا بگرده چون همه ارزهای دیگه رو زده زمین

دایی من سیتیزن آمریکا هست تعریف میکنه میگه اونجا از دختر خوشگل خبری نیست و خیلیاشونم تپلن تازه.اینایی که توی فیلم و سریال میبینید گلچین شده هستند و نه مشت نمونه خروار نیست اینو واسه پسرا گفتم زیاد دلخوش به این چیزها نباشیدD:

برای این چیزا مقصدتون رو سمت شرق اروپا کج کنید مستحب تره.دخترای ایرانی هم که پاشون به آمریکا میرسه خدا نسیب نکنه از میس یونیورس خودشون رو بیشتر میگیرن.

یکی از دوستان که دبی زندگی میکنه تعریف میکرد میگفت توی دیسکو اونجا ایرانیا فقط به پسرای خارجکی الالخصوص مید این آمریکا پا میدن این هم تیپ و قیافش و لهجش که چیزی از اونا کم نداشته یک همچین کیسی رو چندین بار تلفنی جاهای مختلف کاشته بوده D:

حرفات جالبناک بود ولی فکر نمی کنم کسی به خاطر این چیزایی که گفتی قصد مهاجرت داشته باشه واقعیتش ذهن یک مهاجر خیلی باید بالا باشه و به چیزای خیلی مهم تری فکر کنه تا بتونه به سختی های مهاجرت غلبه کنه اون چیزایی که دارید میگید ماشاالله اینجا فت و فراوونه
هدف والای مهاجرت زندگی بهتر و استفاده از فرصت ها برای پیشرفت در کار و زندگی است

طرز فکرت خوبه....
موافقم...

[ostokhan]

[quote='babak_m' pid='584340' dateline='1425930544']
من بروم خودم را بدرم با این اوقات فراقت....

نمونه ای از دیالوگهای سریالهای صدا و سیما در خانواده های مؤمن و شاد و نورانی:

پدر: پسرم کجا انشا ا....؟ پسر: با اجازه با بچه های مسجد میریم فوتبال آقا جون
پدر: پیر شی پسرم فقط فردا یادت باشه این ریسه ها رو باهم ببندیم جلوی در آخه بهمن ماه نزدیکه
پسر: چشم آقا جون
پدر: انشاا...ریسه های عروسیتو ببندیم
پسر: خدا از دهنتون بشنوه آقا جون ها ها ها ها ها ها ها ها
پدر: برو پدر صلواتی ها ها ها ها ها ها ها هاها ها ها ها ها هی هخی هی هی هی
مادر (از توی آشپزخونه): پدر و پسر خوب باهم گل میگن و گل میشنون ها ها ها ها ها

دایی از بسکه ایرانیها ساده و بی شیله پیله هستند. دست خودشون که نیست همه آدمای خداترس و ........
تو داستانت یادت رفت در مورد به دنیا آمدن آقازاده توضیح بدی/
روز اول ازدواج
.
.
.
.
.9 ماه بعد
.
.
.
.
.
آقا رستم بدنیا میاد خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
:
استخوان جان باور بفرمایید این ضرغام تی وی مخلوع چنان با قوانیین طبیعت به مقابله پرداختند که ما تا همین چند وقت پیش فکر میکردیم پدر و مادرمان ما را با دعا نیایش بدنیا آموردند ....البته در این سریال های فان و کول این عمل با نگاه خمار دو طرف سر سفره شام یا تو جاده شمال در سفر ماه عسل اتفاق می افتد...خخخخخخخخ پدر صلواتی...هاهاهاهاها

رااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااست میگی!!!!!!!!! باز خوبه تو فکر میکردی با نیایش بوده من که فکر میکردم لک لک ها ما رو به اینجا آوردن!!!!!! خخخخخخخ

راستی یه سوال/؟؟؟
چرا لک لک ها مارو رو به ایران آوردند؟؟؟؟ یا چرا ما رو تو این برهه زمانی آوردن؟؟؟ واقعا چرا؟؟؟؟
بویی از شعور نبرده بودند

[puryapurya]

سلام به همگي
منو كسي يادش هست؟
من الان ٣ سال تو صف لاتاريم ولي هنوز هيچي
ديگه تونستم ديروز با توريستي اومدم اينجا
واقعا مي گن امريكا امريكا راسته ، كل اروپا رو هم بگردين باز نمي رسه به اينجا
واقعا دلم مي خواد برنده شم

دایی از طرف ما هم نائب الگردش باش. سال دیگه منو و سامی اونجاییم

تووصفشو کن.
وصف العیش.........

منم همین طور ostokhan جان....
کاربری مو یادت نگه دار...
ممنون...

[aliaz91]

من الان بوستون اومدم ، افيسر ٢٠ روز بيشتر برام ويزا نزد)
هفته ديگه ميرم نيويورك )
اميدوارم يه فرجي بشه يكي عاشقم بشه اينجا نگهم داره )

[puryapurya]

بچه ها میخوام امتیاز بدم میگه امتیازت کمه بره امتیاز دادن!!!!!!
دوستان چقدر باید بشه تا بتونی امتیاز بدی؟؟؟؟
دوستان ما رو هم دریابید تو امتیاز دادن،من هم بتونم امتیاز بدم...
ممنون از بچه های مهاجرسرا
ایشالله همه ی همتون امسال جزو قبولی هایید....
(اینم به جای امتیاز دادن)

[ostokhan]

بچه ها میخوام امتیاز بدم میگه امتیازت کمه بره امتیاز دادن!!!!!!
دوستان چقدر باید بشه تا بتونی امتیاز بدی؟؟؟؟
دوستان ما رو هم دریابید تو امتیاز دادن،من هم بتونم امتیاز بدم...
ممنون از بچه های مهاجرسرا
ایشالله همه ی همتون امسال جزو قبولی هایید....
(اینم به جای امتیاز دادن)

نه دایی امتیاز گرفتن اینجوری نمیشه

کلی باید پاچه بخوارونی!!!!!!!!!

عین ایران که اگه بخوای بجایی برسی باید پاچه بخوارونی>>>>>>

ای هلوووووووووووووووو
ای پامادر
ای شفتالو
این روششه

[alireza_guitar]

[font=Courier]

فقط
55روز
5ساعت
5دقیقه
دیگه
همیشه این لحظه ها پر از استرسه

[/font]