ارسالها: 160
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2014
رتبه:
30
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-03-16 ساعت 03:37
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-03-16 ساعت 03:38 توسط DELPHI5.)
(2015-03-16 ساعت 00:41)Ali_Hunter نوشته: يه جوان پس از سال ها زندگی در آمریکا و تحمل دورى از وطن به وطنش بازگشت... از هواپيما كه پياده شد، ساكشو زمين گذاشت و سجده كرد و خاك وطنش را بوسيد... سرشو كه بلند كرد ديد ساكش نيست...
به ايران خوش آمديد D:
با عرض معذرت از دوستمون . یکی دیگر از ایرادات ما همین لطیفه ساختن از وقایع روزمره است . یکی بمیره جک میسازیم . یکی بدنیا بیاد جک میسازیم . اون یکی براش مشکل پیش میاد براش جک میسازیم . زلزله میشه جک میسازیم . اصلا کلا جک میسازیم و به همشون هم میخندیم و شادیم . یکی دیگر از این بدیهای این جماعت گوشی های دوربین داری که دستمون گرفتیم . از هر چیز و هر کس بدون رعایت حریم شخص اش فیلم و عکس میگیریم .
این هم یکی دیگر از خصیصه های نه چندان زیبای ما هاست .
اما زمانیکه اسم از فرهنگ و قدمت میشه رگ گردنمون بالا میاد و میخوایم زمین و زمان رو به هم بدوزیم و پز 2500 سال فرهنگ ایرانی مون رو میدیم .
از کورش کبیر به اندازه یک شاهنامه جمله قصار داریم و از اون طرف حتی نمیدونیم
پادشاه کدوم سلسله بوده .
اگه میگم غیرت نداریم بخاطر همین مسائل است . والا اون دختر ایرانی که از ایران به کشور خارجی برای فا ح...گی قاچاق میشه ناموس ایرانیه . اما یکی از همین دیار داره این کار رو میکنه و ....
دوست عزیزم Ali_Hunter ، ببخشید اگه صحبت شما رو نقل قول کردم . اما یک دنیا ناراحتی و بغض دارم . یک دنیا آه از تمام مشکلاتی که در سرزمین مادری ام دارم و نا چارم از این دیار رختت بربندم و به غربت پناه ببرم تا فرزندم که شاید روزی اگر متوجه هرررر از بررررر شد غم و غصه من رو نداشته باشه .
دوستان هیچ امیدی به ساخته شدن اینجا ندارم . نه اینکه بگم هیچوقت ساخته نمیشه اما فکر میکنم دیگه کاری از دست من بر نمیاد و تا اینجا هرچقدر زحمت کشیدم برای این مملکت کافیه .
ایام به کام . خوش باشید و سربلند
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش***بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
از بس که دست میگزم و آه میکشم***آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که میسرود ***گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
ارسالها: 160
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2014
رتبه:
30
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-03-16 ساعت 03:45
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-03-16 ساعت 06:26 توسط DELPHI5.)
(2015-03-16 ساعت 02:27)babak_m نوشته: من یک زامبی هستم..........
.....
فقط زامبیها هستند که در استادیوم و پارک به تماشای اعدام مینشینند. زامبیها هستند که وقتی پشت فرمان اتومبیل مینشینند وحشی میشوند و با خوی حیوانی خود رانندگی میکنند. تنها زامبیها هستند که کارخانه تاسیس میکنند و آب کاه را داخل شیشه میریزند و به جای آبلیمو روانه بازار میکنند. زامبیها هستند که پراید را تولید میکنند و میخرند و سوار میشوند و خودشان و دیگران را میکشند. زامبیها، کودکان را نمیبینند و نمیخواهند به این اهمیت بدهند که فکر و شعور و استعداد فرزندانشان چطور رشد خواهد کرد..
ممنون از اینکه این نوشته رو اینجا باز نشر دادید .
نوشته بسیار زیبا از فرورتیش رضوانیه .
ممنون از اینکه اطلاعات به این زیبایی رو اینجا با سایر دوستان به اشترک میگذارید
پیروز باشد و سربلند
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش***بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
از بس که دست میگزم و آه میکشم***آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که میسرود ***گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
ارسالها: 160
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2014
رتبه:
30
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-03-16 ساعت 03:58
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-03-16 ساعت 04:06 توسط DELPHI5.)
(2015-03-16 ساعت 02:43)fatima96 نوشته: .... شبتون خوش پدر جانم به مادر هم سلام برسونید .....
:O . اونوقت یعنی چی
راستی از Someonelikeyou خبری ندارید . تا جاییکه یادمه تصادف کرده بود . امیدوارم مشکلش حل شده باشه . دلم تنگ شده واسه سفرنامه هاش.
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش***بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
از بس که دست میگزم و آه میکشم***آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که میسرود ***گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
ارسالها: 160
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2014
رتبه:
30
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-03-16 ساعت 06:10
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-03-16 ساعت 06:18 توسط DELPHI5.)
(2015-03-15 ساعت 22:50)wushu kung fu نوشته: نمیدونم چرا اینجا مینویسم نمیدونم واقعا تو این همه مدت زمانی که بودم شاهد خوشحالی خیلیا بود هورای خیلیا رو شنیدم که رفتن 5 سال گذشت من کجام اونا کجان نمیدونم
....
هدفم از این پست فقط یه نصیحته دوستان واقعا اینگار نمیشه ! چرا شو نمیدونم مثل این که واقعا نمیشه پس ازتون خواهش میکنم مثه من زندگیتونه پای این چیزا نزارید من گذاشتم الانم در حدی هستم که واقعا دیگه مونده چیکار کنه
نشد نشد نشد و نمیشود
چه کسی میداند؟؟؟
که تو در پیله ی تنهایی خود، تنهــــایی؟
چه کسی می داند
که تو در حسرت یک روزنه در فردایــی؟
پیله ات را بگشا،
تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایــی!
ازصداي گذرآب چنان فهمیدم: تندتر ازآب روان، عمرگران میگذرد.
زندگی رانفسی،ارزش غم خوردن نيست!
آرزویم این است آنقدرسيربخندي كه ندانی غم چيست.
استاد سهراب سپهری
ایام به کام
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش***بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
از بس که دست میگزم و آه میکشم***آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که میسرود ***گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
ارسالها: 160
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2014
رتبه:
30
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2015-03-16 ساعت 05:41)shooli98 نوشته: این فیلم رواز اپارات تماشا کنید....
http://www.aparat.com/v/o2UDj
درمورد فیلمارباب حلقه ها و ...خالی از لطف نیست
بسیار زیبا بود دوست من .
ممنون از اطلاعات خوبی که به اشتراک میگذارید
پاینده باشید
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش***بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
از بس که دست میگزم و آه میکشم***آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که میسرود ***گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
ارسالها: 382
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2013
رتبه:
75
تشکر: 1
0 تشکر در 0 ارسال
دوستان میخواستم ببینم بیشترین سود سپرده های مالی در آمریکا چقدره و کدوم بانک ها یا موسسات میپردازن؟
ارسالها: 158
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2013
رتبه:
29
تشکر: 0
7 تشکر در 1 ارسال
2015-03-16 ساعت 10:34
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-03-16 ساعت 10:36 توسط rezijon.)
سلام دوستان، باور کنید منم خیلی دلم میخواد نسبت به افراد و اتفاقات دور رو برم بیتفاوت نباشم. یه مدت هم خیلی شور میزدم، خب اخرش چی شد؟ خودم داغون شدم و اون اتفاقی که نباید میافتاد افتاد.
راستش از حرفم دلگیر نشین. حرف من مربوط به او عده محدودیه که من توی محل کارم باهاشون سر و کار دارم،
اینجا هیچکس به حقوق مار و زندگیش راضی نیست و همه میخان فرای اون باشن. خیلی حرفها رو نمیشه اینجا زد، ولی همینقدر بگم با این کسایی که من اطرافم میبینم و با این پولهایی که از راه های غیر قانونی و.. بدست میارن دلم نمیخاد بچم نیم ساعت باهاشون همکلاس بشه، من جایی هستم که اگه چون رشوه نمیگیرم ادم بدرد بخوری از نظر اداره نیستم. هرچند چند برابر بقیه کار میکنم، راه فراری هم ندارم، اکه بخوام از کشنگی نمیرم باید همین کار رو با شرایط فعلی انجام بدم. انشالا در اینده خودم رو در موقعیتی بهتر در خارج از ایران تصور میکنم، با کسایی که بشه باهاشون هم صدا شد، کسایی که دروغ رو زرنگی نمیدونن و رشوره رو حق خودشون نمیدونن.
کسایی که به بچه هاشون ارامش رو هدیه میدن. اتحاد رو هدیه میدن، دوستیها رو هدیه میدن و اونها رو رها میکنن توی دنیای زیبای یکرنگی،
اینجا با ایدالهای من فرسنگها فاصله داره
تغییر دادن این مردم هم منوط به تغییر خودم هست، به این راهتیها یکدست صدا نداره
2017 ؟
ارسالها: 158
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2013
رتبه:
29
تشکر: 0
7 تشکر در 1 ارسال
اون دوستی که در مورد دزدی کیف گفتن من بهشون حق میدم. همونقدر که همه ما بیرون از منزل چهار دنگ حواسمون رو میزاریم روی نگهداری و نگهبانی از کیفمون و هر ان منتظر حادثه هستیم ، اسمش رو میشه گذاشت عدم امنیت،
یه بار یه دستبند طلای کتو کلفت توی خیابون پیدا کردم. جلوی مغازه ساعت فروشی بود، رفتم دادم به مغازه دار اگهی کنه پشت مغازه صاحبش پیدا بشه... همه همچین با حیرت منو نگاه میکردن انگار حق خودم بوده که پیداش کردم
اینم بگم چون مسافر بودم نمیتونستم خودم اگهی کنم
2017 ؟
ارسالها: 4
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2015
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
[/quote]
در اینجور مواقع باید گفت بله بله شما درست میگی ...
[/quote]
با این حرفت به غرور اریاییم برخورد....