شمارش معکوس برای اعلام نتایج لاتاری 2016

[fatima96]

الان دارم به این فکر میکنم واقعا چی به سر ما اومده که همگیمون تو دهه بیست تا سی سالگی فراری شدیم از سرزمین مادریمون و حاضریم هر خواری و خفت یا غربت و تنهایی رو به جون بخریم و به جای دیگه کوچ کنیم؟؟؟
اصلا چرا تو این سن هنوز از زندگیمون سر در نمیاریم و همش درجا میزنیم وبه مطلوبمون نمیرسیم؟ چرا من 26 ساله هنوز فکر میکنم صفر کیلومترم و هیچ پیشرفتی تو زندگیم حاصل نمیشه؟؟؟؟؟؟

خدا از دهنت بشنوه استخون جان. یعنی واقعا هیچ جوابی ندارم برای سوالت. اگه متوجه شدی به منم بگو. یعنی شاید اگر جنگ بشه برم جنگ ولی حتی یک ذره وطن پرستی تو خونم نیست نمیدونم چرا. شاید اونایی که دارن یه چیز خوبی دیدن توی کشورشون نمیگم نداره داره تمدن آثار هنری فرهنگی طبیعت و غير ولی هییییییچ کدوم به درد من نمیخوره تا وقتی پول ندارم برام مهم نیست بقیه چی فکر میکنن ولی من اینجا خیییییییلی چیزهارو کم دارم

[puryapurya]

امسال آخرین سالی هست که من قبل از اعلام نتایج به مهاجرسرا میام.در سالهای آینده فقط روز اعلام نتایج یه سر به انجمن می زنم تا برنده شدن یا برنده نشدن خودمو اعلام کنم.

---

سلام. بالاخره 1 می یا 5 می ؟ هر جا 1 تاریخ نوشته

5 می. مطمئن باش.

بازگشت جان، پارسال اون لغتی که همه ورد زبون شون افتاده بود را شما یادت میاد؟ هرکس گفت معلومه که خیلی توی این تاپیک زندگی می کرده!!!

نازی

خانوم ریحانه ماشالله رکورد رتبه رو زدی ها تو این تاپیک....ماشالله.....
ایشالله اسمت هم در بیاد تکمیل بشه....
آرزوی موفقیت برای شما و همه ی دوستان....

[someonelikeyou]

استخان جان از وقتی که تاپیکو یه بار بستن ترسیدم گفتم شاید بعضیا بدشون اومده ولی کلی اتفاق جدید افتاده تو سیاتل امشب مینویسمشون

[pouya007]

الان دارم به این فکر میکنم واقعا چی به سر ما اومده که همگیمون تو دهه بیست تا سی سالگی فراری شدیم از سرزمین مادریمون و حاضریم هر خواری و خفت یا غربت و تنهایی رو به جون بخریم و به جای دیگه کوچ کنیم؟؟؟
اصلا چرا تو این سن هنوز از زندگیمون سر در نمیاریم و همش درجا میزنیم وبه مطلوبمون نمیرسیم؟ چرا من 26 ساله هنوز فکر میکنم صفر کیلومترم و هیچ پیشرفتی تو زندگیم حاصل نمیشه؟؟؟؟؟؟

من بخوام نظرمو در این باره بگم دیگه تا صبح اینجا اسیر میشین!
ولی تو یک کلام بگم من 18 ساله که خیلی از شماها کوچیکترم احساس میکنم هنوز مثل بچه که تازه به دنیا اومده صفر صفرم دلیلشم اینه که تا حالا نتونستم کارهایی که میخواستم رو آزادانه بکنم. شاید باورت نشه ولی تو فامیل ما چیزی به اسم حریم شخصی وجود نداره که حتی تو خونه هم راحت باشم حالا تو شهر و استان و مملکت که بماند!
واسه همینه که دوست دارم آزاد باشم، به اختیار خودم باشم،دیگه استقلال مالی و... که بماند!
خسته شدم از بس که هر روز با یه عده زبون نفهم (بلانسبت) سر و کله زدم!
تو مدرسه همیشه آرزوم بوده که دبیر بیاد و یه درسی به صورت عملی و در قالب اردوهای علمی تدریس کنه!
متاسفانه تو ایران آموزش بیشتر تئوری شده و هرکس هم که بخواد عملی کار کنه باید با هزینه خودش و تحقیقات خودش کارها رو انجام بده!
آدم خندش میگیره مثلا تو برنامه نویسی! همه اومدن دارن برنامه اندروید میسازن که چی؟ پول در بیارن! همشون هم یه شکل و با یک تم همسان! چرا؟ چون دوستان میرن زحمت میکشن یه آموزش پروژه محور میبینن و تمام دیگه خارج از اون قالب پروژه نمیتونن برنامه بسازن! خب خودتون بگین اینجا خلاقیت کجا رفته؟؟؟؟ در صورتی که باید روی اصول باشه و اول مقدماتی از جاوا رو بلد باشن و بعد بدونن اندروید چیه و به چه دردی میخوره!
متاسفانه تو بیشتر زمینه ها همین شده!
نظر من اینه که (البته نظر منه) برای مثال الان میگن دانش آموزای آمریکایی یکم خنگن ولی در یک موقعیت حساس بازده و عملکرد همین دانش آموزش خنگ بیشتر از یه دانش آموز ایرانی خواهد بود. چرا؟ چون بیشتر مواردی که آموزش دیده به صورتی عملی و تجربی بوده اما ما چی فقط از تو کتاب حفظش میکنیم تا معلم بهمون بگه آفرین و یه نمره الکی بده! اما این نمره در آینده چه کمکی تو زندگی ما میکنه؟
شاید باورتون نشه ولی خود من تا دوم دبیرستان همیشه شاگرد ممتاز بودم اما وقتی اومدم سوم بیشتر فکر کردم و دیدم نه این چیزی نیست که من دوست دارم! این که همش بخونم و حفظ کنم و نمره بگیرم اما فایده ای نداشت!(فقط باعث شد تو درسام افت کنم)
حالا بخوام بگم زیاده ببخشید سرتون رو درد آوردم!

[ostokhan]

الان دارم به این فکر میکنم واقعا چی به سر ما اومده که همگیمون تو دهه بیست تا سی سالگی فراری شدیم از سرزمین مادریمون و حاضریم هر خواری و خفت یا غربت و تنهایی رو به جون بخریم و به جای دیگه کوچ کنیم؟؟؟
اصلا چرا تو این سن هنوز از زندگیمون سر در نمیاریم و همش درجا میزنیم وبه مطلوبمون نمیرسیم؟ چرا من 26 ساله هنوز فکر میکنم صفر کیلومترم و هیچ پیشرفتی تو زندگیم حاصل نمیشه؟؟؟؟؟؟

من بخوام نظرمو در این باره بگم دیگه تا صبح اینجا اسیر میشین!
ولی تو یک کلام بگم من 18 ساله که خیلی از شماها کوچیکترم احساس میکنم هنوز مثل بچه که تازه به دنیا اومده صفر صفرم دلیلشم اینه که تا حالا نتونستم کارهایی که میخواستم رو آزادانه بکنم. شاید باورت نشه ولی تو فامیل ما چیزی به اسم حریم شخصی وجود نداره که حتی تو خونه هم راحت باشم حالا تو شهر و استان و مملکت که بماند!
واسه همینه که دوست دارم آزاد باشم، به اختیار خودم باشم،دیگه استقلال مالی و... که بماند!
خسته شدم از بس که هر روز با یه عده زبون نفهم (بلانسبت) سر و کله زدم!
تو مدرسه همیشه آرزوم بوده که دبیر بیاد و یه درسی به صورت عملی و در قالب اردوهای علمی تدریس کنه!
متاسفانه تو ایران آموزش بیشتر تئوری شده و هرکس هم که بخواد عملی کار کنه باید با هزینه خودش و تحقیقات خودش کارها رو انجام بده!
نظر من اینه که (البته نظر منه) برای مثال الان میگن دانش آموزای آمریکایی یکم خنگن ولی در یک موقعیت حساس بازده و عملکرد همین دانش آموزش خنگ بیشتر از یه دانش آموز ایرانی خواهد بود. چرا؟ چون بیشتر مواردی که آموزش دیده به صورتی عملی و تجربی بوده اما ما چی فقط از تو کتاب حفظش میکنیم تا معلم بهمون بگه آفرین و یه نمره الکی بده! اما این نمره در آینده چه کمکی تو زندگی ما میکنه؟
شاید باورتون نشه ولی خود من تا دوم دبیرستان همیشه شاگرد ممتاز بودم اما وقتی اومدم سوم بیشتر فکر کردم و دیدم نه این چیزی نیست که من دوست دارم! این که همش بخونم و حفظ کنم و نمره بگیرم اما فایده ای نداشت!(فقط باعث شد تو درسام افت کنم)
حالا بخوام بگم زیاده ببخشید سرتون رو درد آوردم!

خب در یک کلام نسل ما دهه شصتی ها نسل سوخته بود. فقط سوختیم و ساختیم. تو تموم مراحل زندگیمون چه از مدرسه و دانشگاه و سربازی و امکانات که حال وجود داره.
برای همین موضوع نه ازدواج میکنم و نه بچه ای میارم که بخواد مثل خودم سیاهبخت بشه

[pouya007]

استخان جان از وقتی که تاپیکو یه بار بستن ترسیدم گفتم شاید بعضیا بدشون اومده ولی کلی اتفاق جدید افتاده تو سیاتل امشب مینویسمشون

نه بابا شما نگران نباش بنویس ما پشتتیم!

میبینم این تک بیتی مرغ و انجیر رو به امضات اضافه کردی!

[someonelikeyou]

استخان به موضوع جالبی اشاره کردی ازدواج!! شاید تو این مورد منی که دیگه سی سالم شده بیشتر درگیرشم نه اینکه من بخام ولی فشار از طرف خانواده هر لحظه بیشتر میشه ولی منی که هنوز از اینکه حتی چشم انداز با ثباتی از نظر اقتصادی برای خودم نمیبینم چطور جرات میکنم یه آدم دیگه رو بیارم توی زندگیم که مرد رویاهاش باشم درحالی که توی بهترین رویاهام در این نقطه جغرافیایی هیچ چیز دلگرم کننده ای نمیبینم

[ostokhan]

استخان جان از وقتی که تاپیکو یه بار بستن ترسیدم گفتم شاید بعضیا بدشون اومده ولی کلی اتفاق جدید افتاده تو سیاتل امشب مینویسمشون

تو این اوضاع کشمشی تنها امید من به این سفرنامه های توست. منو محروم نکن داشی. بنویس تا باورم شه برای یه لحظه تو سیاتل هستم

[someonelikeyou]

امشب ساعت نه شب ادامه سفرنامه سیاتل بصورت زنده!!!!!

[ostokhan]

استخان به موضوع جالبی اشاره کردی ازدواج!! شاید تو این مورد منی که دیگه سی سالم شده بیشتر درگیرشم نه اینکه من بخام ولی فشار از طرف خانواده هر لحظه بیشتر میشه ولی منی که هنوز از اینکه حتی چشم انداز با ثباتی از نظر اقتصادی برای خودم نمیبینم چطور جرات میکنم یه آدم دیگه رو بیارم توی زندگیم که مرد رویاهاش باشم درحالی که توی بهترین رویاهام در این نقطه جغرافیایی هیچ چیز دلگرم کننده ای نمیبینم

من خودم نیاز دارم تو سر یکی خراب شم اونوقت چطور یکی میتونه رو سر من خراب شه. به قول آقای دوووشواری مرد رویاها و شاهزاده سوار بر اسب نداریم. جیبمون خالیه توش پشه بکس و باد میکنه. پزمون عالیه و در نهایت پوست کلفتی دل خوشی نداریم

[ostokhan]

خودمونیم سه تایی داریم صفحات تاپیک رو جلو میبریم!!!!
دم خودمون جیز!!!!!!!!
وقتی که تاپیک بعد از اعلام نتایج قفل شه و پست هامون آرشیو شه برگردید بعد مدتها اینجا رو ببینید براتون خاطره ساز میشه. از من گفتن بود

[fatima96]

استخان به موضوع جالبی اشاره کردی ازدواج!! شاید تو این مورد منی که دیگه سی سالم شده بیشتر درگیرشم نه اینکه من بخام ولی فشار از طرف خانواده هر لحظه بیشتر میشه ولی منی که هنوز از اینکه حتی چشم انداز با ثباتی از نظر اقتصادی برای خودم نمیبینم چطور جرات میکنم یه آدم دیگه رو بیارم توی زندگیم که مرد رویاهاش باشم درحالی که توی بهترین رویاهام در این نقطه جغرافیایی هیچ چیز دلگرم کننده ای نمیبینم

من خودم نیاز دارم تو سر یکی خراب شم اونوقت چطور یکی میتونه رو سر من خراب شه. به قول آقای دوووشواری مرد رویاها و شاهزاده سوار بر اسب نداریم. جیبمون خالیه توش پشه بکس و باد میکنه. پزمون عالیه و در نهایت پوست کلفتی دل خوشی نداریم

همین بگو خخخخخ

---

خودمونیم سه تایی داریم صفحات تاپیک رو جلو میبریم!!!!
دم خودمون جیز!!!!!!!!
وقتی که تاپیک بعد از اعلام نتایج قفل شه و پست هامون آرشیو شه برگردید بعد مدتها اینجا رو ببینید براتون خاطره ساز میشه. از من گفتن بود

خاطره نمیییییییخوام لاتاری بده بریم

[someonelikeyou]

خودمونیم سه تایی داریم صفحات تاپیک رو جلو میبریم!!!!
دم خودمون جیز!!!!!!!!
وقتی که تاپیک بعد از اعلام نتایج قفل شه و پست هامون آرشیو شه برگردید بعد مدتها اینجا رو ببینید براتون خاطره ساز میشه. از من گفتن بود

فکر کن سال دیگه با اینترنت پر سرعت سیاتل میشینیم خاطرات این روزا رو مرور میکنیم توام واسه پنی جونت ترجمه کن

[ostokhan]

خودمونیم سه تایی داریم صفحات تاپیک رو جلو میبریم!!!!
دم خودمون جیز!!!!!!!!
وقتی که تاپیک بعد از اعلام نتایج قفل شه و پست هامون آرشیو شه برگردید بعد مدتها اینجا رو ببینید براتون خاطره ساز میشه. از من گفتن بود

فکر کن سال دیگه با اینترنت پر سرعت سیاتل میشینیم خاطرات این روزا رو مرور میکنیم توام واسه پنی جونت ترجمه کن

خب اگه این خزعبلات رو براش ترجمه کنم خودکشی میکنه دایی. خونش میمونه رو دستمون. مگه چیزی جز بدبختی هامون هم اینجا مینوسییم. والاااااااااااا

[reyhaneh_h]

بازگشت جان، پارسال اون لغتی که همه ورد زبون شون افتاده بود را شما یادت میاد؟ هرکس گفت معلومه که خیلی توی این تاپیک زندگی می کرده!!!

نازی

خانوم ریحانه ماشالله رکورد رتبه رو زدی ها تو این تاپیک....ماشالله.....
ایشالله اسمت هم در بیاد تکمیل بشه....
آرزوی موفقیت برای شما و همه ی دوستان....

ممنونم آقا پوریا؛ امیدوارم امسال با سال های قبل فرق کنه و نصف بچه های اینجارو سال دیگه تو این تایپیک نبینیم.