کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
من سعي ميكنم چند تا از جزئياتي كه با توجه به تجربه كيس خودمون بهش رسيدم رو در اين بخش تيتر وار بگم چون دوستان قبلا جزئيات مصاحبه رو اينقدر كامل گفتن كه خود من وقتي براي مصاحبه رفتم احساس ميكردم قبلا تو سفارت بودم Big Grin
* مشخصات كيس سه نفرمون:
برنده اصلي خانوم، ليسانس، خانه دار
بنده، فوق ليسانس، 10 سال سابقه كار بيشتر مرتبط با حوزه نفت و گاز، خريد خدمت
و كوچكترين عضو خانواده كوچولوي 16 ماهه ما

* نتيجه مصاحبه: بنده AP Sad و همسر و كوچولو يكضرب Rolleyes

* مديكال (هزينه 1140 دلار):
1- براي بچه هاي زير 2 سال مديكال دقيقا به اندازه بزرگسالها و دو روز كاري زمان لازم داره پس بيخودي زودتر نريد
2- اگر مصاحبتون دوشنبه است، با پرواز جمعه صبح به شرط نداشتن تاخير، خيلي راحت به مديكال ميرسيد و شنبه ساعت 11 هم جواب دستتون
3- اينكه چند تا واكسن ميخوريد كاملا به ذائقه پزشك سفارت بستگي داره و آقاي دكتر با خود انستيتو پاستور مشكل داره چون معتقده كارتهاي واكسن تقلبي به اسم پاستور زياد ديده پس اگر ميتونيد همراه با كارت زرد پاستور گواهي از پزشك يا درمانگاه مثلا هلال احمر با خودتون ببريد كه تاييدي بر دريافت واكسن باشه شايد بتونه به كاهش هزينه هاتون كمك كنه
4- اصلا به وقتي كه از طريق سايت گرفتيد توجه نكنيد و هر روزي كه رسيديد براي انجام مديكال بريد
5- اگر بخواين براي آبله درخواست آزمايش بديد دكتر شايد بخواد بيشتر از دو روز كاري مديكالتون رو طول بده پس حواستون به زماني كه در اختيار داريد باشه
6- بنده و همسر محترم سه تا واكسن و كوچولومون 4 تا واكسن خورديم عليرغم اينكه كارت واكسن كامل داشتيم Cool

* مدارك و روز مصاحبه:
1- درب سفارت زودتر از 7 و 45 دقيقه باز نميشه پس اگر برنامه اعلام شده براتون 7 و نيم صبحه بيخودي زود نريد چون از سرما يخ ميزنيد دم درBig Grin
2- بيشتر از مداركي كه ازتون در نامه تاييد مصاحبه خواسته شده هيچ چيز اضافي مثل ريز نمرات يا مدرك تحصيلي فرد همراه و ... رو ارائه نديد چون اگه همراه مداركتون باشه بدشون نمياد ازتون بگيرن Wink
3- يك نسخه گواهي تمكن مالي (به شرطي كه مطئمن باشيد دستشون رسيده) كافيه كه البته همون رو هم احتمالا بهتون برميگردونن
4- برگه ثبت نام در CSC هم يك كپي براي هريك از اعضاي كيس بگذاريد كار راه ميفته و نيازي به ثبت نام جداگانه براي هر نفر نيست
5- اگر بچه كوچيك داريد حتما به نگهبان دم در بگيد چون زودتر و بدون نوبت ميفرستدتون داخل
6- همه لوازم مورد نياز بچه (مثل كالسكه، شير خشك و پوشك و لباس و ...) رو ميتونيد داخل يك كيف پلاستيكي يا پارچه اي گذاشته و به همراه ببريد
7- چندتايي وسايل بازي براي بچه داخل سفارت هست و ميتونه يكي دو ساعتي كوچولوتون رو سرگرم كنه
8- مصاحبه فقط براي كپي برابر اصل كردن مدارك، انگشت نگاري و ديدن شماست و چند دقيقه مكالمه اي هم كه انجام ميشه براي رعايت قواعد است و مطمئن باشيد تكليف پرونده شما قبل از مصاحبه مشخص شده است پس استرس بيخودي نداشته باشيد Tongue
9- نوع لباس پوشيدن شما براي مصاحبه به هيچ عنوان اهميتي نداره و فقط به سليقه خودتون بستگي داره پس سعي كنيد با لباسي بريد كه راحت باشيد
10- داخل سفارت به ويژه اول صبح خيلي سرده پس حواستون به لباس كوچولوتون باشه
11- پيشنهاد ميكنم حتما پست Yenisehir رو انتخاب كنيد چون نزديك به كيزيلاي هست و دسترسيش خوبه و هم اينكه جزء شعبه هاي مركزيه و فرداي روزي كه پاسپورت تحويل پست ميشه ميتونيد براي تحويل پاسپورت تشريف ببريد
12- بعد از گرفتن پاسپورن حتما مشخصات و شماره پاسپورت درج شده در ويزا رو چك كنيد چون احتمال اشتباه است
13- اگر وضعيتتون شبيه ماست و ممكنه هم ويزا بگيريد و هم نه! پيشنهاد ميكنم بليط سيستمي ماهان بگيريد. ما با هزينه هر نفر 25 دلار بليطمون رو به دو روز زودتر جابجا كرديم

* سفر به تركيه:
1- ماهان عاليه، بدون تاخير و با هواپيماي خوب
2- خيلي تو قيد و بند گرفتن هتل در 100 قدمي سفارت نباشيد چون از تمام هتلهايي كه همون دور و بر تونالي يا كيزيلاي هستند با 15 - 20 هزار تومان كرايه ميتونيد بريد به سفارت يا مطب دكتر
3- الان (ژانويه) فصل تخفيف در آنكاراست پس حتما يكم پول اضافي براي خريد همراه ببريد (مخصوصا خانمها Wink )
4- اگه اهل تفريحات يكم خاص تر هستيد Wink شنبه شب تونالي رو از دست نديد چون واقعا ميتونه بهتون خوش بگذره Big Grin
5- براي خريد اول مركز خريد كيزيلاي رو ببينيد كه تقريبا اكثر برندهاي خاص رو يكجا داره ولي اطراف ميدان و خود خيابان تونالي هم ارزش ديدن داره از دست نديد
6- فرودگاه آنكارا خيلي خلوت تر و منظم تر از فرودگاه امام هست پس اگه دو ساعت قبل پرواز تو فرودگاه آنكارا باشيد زياد هم هست
7- اگه بچه كوچيك داريد حتما چك كنيد اتاقي كه ميگيريد از اين فشرده شده ها نباشه چون با توجه به وضعيت آب و هوا زمان زيادي در هتل خواهيد بود و حتما كوچولوتون جا براي بدو بدو و بازي مي خواد
8- اگر از جايي خريد بالاي چند صد لير داشتيد و حوصله پيگيري هم داشتيد از فروشگاه بخواهيد براي شما فاكتور مخصوص Tax Free صادر كنه تا موقع برگشتن بتونيد مالياتي رو كه داديد تو فرودگاه پس بگيريد (البته گفتم حوصله و وقت ميخواد)

چيزهايي كه به ذهنم ميرسيد رو نوشتم و اميدوارم مفيد واقع شه، سوالي اگر بود خوشحال ميشم از طريق پيغام خصوصي جواب بدم
اميدوارم بخشي از دينم به اين سايت خوب رو ادا كرده باشم
به اميد موفقيت همتون

** سفرنامه دوم - نکاتی از سفر دوم به آنکارا بعد از کلیر شدن

** پرسش و پاسخ با مسئول پست Yenisehir درباره مراجعه یکی از اعضای خانواده یا وکیل برای گرفتن پاسپورت
3نفر -- آنكارا -- تکمیل فرم DS260 در ۱۳جون ۲۰۱۴ -- مصاحبه ژانویه -- 2یکضرب 1کلیرنس -- کلیر 99 روز -- ورود به هیوستون در 28 جون ۲۰۱۵ -- دریافت SSN بعد از 15 و G.C بعد از 50 روز Cool
سفرنامه اول آنکارا
سلام
من هم شروع مکینم البته در طول مسیر اصلاحش خواهم کرد
ما چون از جنوب میرفتیم امدن تا تهران هم خودش یه سفر نامه داشت که میگذریم یا ماشین خودمون امدیم فرودگاه امام و اماده حرکت شدیم به سمت آنکارا
ما هتل نگرفتیم و از هتل اپارتمان استفاده کردیم ،کارکنانش خیلی خونگرم هستند و تمام تلاش خودشون رو هم میکنن که شما در اسایش باشید یه اتاق یه حال بزرگ و یه حال کوچیک و یه اشپزخونه کوچیک برای ما که 4 نفر بودیم چون بچه ها 8 و 12 سال بودن سه نفره حساب کردند و 60 دلار برای هر شب شد .
فقط اگر خواستین از این هتل اپارتمان که اسمش هست آتروپات استفاده کنید قبلش با دکتر که مدیریت این مجموعه رو داره صحبت کنید تا مثلا برای ما که توی سرما اومدیم ، قبلش شوفاژها رو روشن کنند ، هر چند دو تا سه روزطول میکشه تا کاملا گرم بشه .
از فرودگاه تا میدون کیزیلای رو با اتوبوس اومدیم شد نفری 8 لیره البته ما لیره نداشتیم یه صد دلاری دادم خودش بهم لیره برگردوند خوب هم بود از بیرون 4000 تومن ارزونتر شد ، که میارزید ، در مورد اینکه کیزیلای هم کجاست زیاد دل نگران نباشید خودش که ایستاد متوجه میشوید .چون توی مسیر همش دل نگران بودیم که نکنه از کیزیلای رد شه و مامتوجه نشیم.
به قول دوستان زیاد مهم نیست چه قدر با سفارت فاصله دارین ، البته یکی از دوستان مهاجر سرا هم که با ما بود گفت برای هتل تا مطب نزدیک به 100 هزار تومن هزینه داده البته مطمئناً خودشون توی سفر نامه شون خواهد نوشت
ما همون عصر که رسیدیم رفتیم مطب رو پیدا کردیم فاصله تا هتل ما حدود 25 دقیقه پیاده بود ، صبح روز بعد اولین نفری بودیم که رفتیم مطب ، یک ساعتی معطل شدیم تا دیگر دوستان هم اومدن ، منشی هم که امد دو سه نفری رفتیم توی دفتر ، فقط اینکه زود تر برین یا دورتر مهم نیست ، ما که زور تر از همه رفته بودیم چهارمین کیس بودیم که نوبتمون شد ، البته دو تا از کیسها هم از کمکی استفاده کرده بودند که واقعاً نیاز نبود فقط نشسته بودن و کار خاصی انجام ندادن (سرشون تو گوشی هاشون بود والا پول خراب کردنه) ، اصلاٌ نیاز به کمک از شخص خاصی ندارید ، جلو ما دوست مهاجر سرایی رفت و یه کیس که به نظر ترک می اومد و یک کیس عراقی که 5 نفر بودن فقط کیس نامبر رو میخواد و پاسپورتها و کارت زرد و دیگر هیچ ، اعضا خانواده صدا میزنه که معمولا ً کیس اصلی رو صدا میزنه و یکی یکی مینشونه و عکس میگیره با وبکم و میفرسته برای عکس ریه و میگه که دوباره برگردین پیشش،
یه مطلب جالب اینکه چون دختر کوچیک ما سرما خورده بود خیلی نگران بودیم ، برای همین یه ماسک از همین معمولی ها براش گرفته بودیم که تا قبل زمانی منشی میخواست عکس بگیره برش نداشته بودیم وقتی میخواست عکس بگیرن داشتیم درش میاوردیم که با یه احساس پرسید که ایا مشکل خاصی داشته که شما از ماسک استفاده کرده اید که بهش گفتیم فقط برای باد سرد بوده و یک سرما خوردگی معمولی هست ،
Smile
عکس به سادگی قابل انجامه همون نفری 45 دلار برای بزرگسالان و برای بچه ها انجام نمیشه، راستی برای عکس ازتون میخواد که لباسها رو با لباس خودشون تعویض کنید و به فارسی بهتون میگه که یه نفس عمیق بکشید و نگه دارید و تمام
برگشتیم پیش منشی و کارت زردی که قبلاً بهش داده بودیم رو برامون برگردوند و گفت بریم برای مطب دکتر
البته همراهمون میاد تا مطب و پاسپورتها رو خودش داد به منشی که توی قسمت دکتر بود ،
جلوی ما دوست مهاجر سرایی مون رفته بود فکر کنم گفت 250 دلار بابت معاینه داده بدون هزینه عکس
بعد خانواده عراقی رقتند ، یکی از والدین رو داخل نگه میدارن و بچه ها رو یکی یکی صدا میزنه ، نمیدونم چی بود که بنده خدای عراقی همزمان داشت توی مطب با موبایلش هم صحبت میکرد ،و موبایلش رو هم داد به خانم دکتر
هر دو دکتر در دو اتاق روبه رو معاینه میکنند و نوبتی میپذیرند.
برای خودم اقای دکتر معاینه کرد اما برای همسر و بچه ها خانم دکتر ،
ما تست ابله رو توی کارت زرد وارد نکرده بودیم چون میدونستیم بالاخره میزنه ، البته همراهمون برده بودیم ، من حدود ربع ساعتی توی اتاق دکتر (نه توی سالن انتظار )نشستم تا دکتر اومد ، فارسی پرسید ،
کارت زرد و گذاشت جلوش و یکی یکی واکسنها رو وارد کامپیوتر کرد ، در همین حال به دکتر گفتم که تست بله رو همرام دارم اما وارد نکردم ، که به ارومی شونه هاش رو بالا انداخت ، یعنی مهم نیست
بعد در مورد سابقه بیماری و عینک و لنز و مشکل مادرزادی و ... سوال کرد و گفت برم روی تخت دراز بکشم ، مونده بودم باید کفشها رو در بیارم یا با کفش دراز بکشم ، چون به نظرم نوع رفتار مهم بود ، یه معاینه شکم و یه معاینه با گوشی و رفت سراغ واکسن ، نمیدونید چه خدا خدایی میکردم که بیشتر از دو تا واکسن بهم نزنه ، توی تاپیک دیگه ای گفتم چرا، اخه اون بندگان خدای عراقی که قبل از ما اومده بودند و زمانی رفتند برای حساب و منشی بهشون گفت گفت 2600 دلار من شکه شدم چه برسه به خود اونها ، میدیدم آقاه میخواست گریه کنه اما نمیشد ،
خوب یه واکسن به ما زد و رفت نشست ، پرسیدم اجازه هست بشینم که گفت میتونی بری،
مورد دیگر که مهم بود این بود که خانمم توی اتاق روبه رو بود که خانم دکتر داشت معاینه میکرد ، گفت دکتر تا رفته سراغ واکسنها پرسیده چه واکسنی میخوایی بزنید ؟ گفته بود واریسلا، که جواب داده بود من ابله گرفتم خانم دکتر هم سرنگ رو گذاشته بود کنار ، و حتی به خانم دکتر گفته بود که جواب تستها رو دارم ، اما دکتر گفته بود ما قبول نداریم باید بری تست رو همینجا انجام بدی،که اومد بیرون ، برای دو تا بچه هم به همین منوال بود ، فقط به اضافه تست سل و به هر کدوم یه واکسن زد ، البته پچه ها تا به حال ابله نگرفته بودن و پرسیده بود که ما گفتیم نه تا به حال نگرفتن ،خوب به سلامتی تموم شد و اومدیم بیرون یه اقا و خانم دیگه هم بودن با دو تا کوچولو که شد 970 دلار ،
من 1000 دلار کنار گداشته بودم ، صدام زد اومدم جلو گفت 770 کلی خوشحال بودم .
البته گفت باید تست ابله رو ازمایشگاه طبقه 3 انجام بدیم که رفتیم و برای تست ابله 32 دلار گرفت ، اها قبلش گفت صبح دوشنبه ساعت 9:30 بیاید برای دیدن تست بچه ها و عصرش هم بیایید که اگر جواب تست ابله خانم هم درست بود جواب رو بهتون بدیم.

توی این مدت تا زمان مصاحبه یه گشتی اطراف میدون کیزیلای زدیم توی راسته که پاساژها ی بزرگی داره اجناس شیک تر و گرونتری داره اما توی خیابونها اطراف که پر از رستوران و مغازه هست هم میتونید جنسهای خوبی پیدا کنید .
در مورد کسانی که با بچه میان ، لازمه که به قول دوستمون جایی بزرگ تر بگیرن تا بچه ها راحت باشن ، البته مریض شدن بچه ها دور از انتظار نیست ، هر روز یه مریضی که بیشتر ناشی از جابجایی و ناز اوردنشونه ،
اینجا دارو خانه زیاده ، یه شب که مجبور شدم برای یکی ازبچه ها دنبال داروخانه بگردم از صاحب هتل پرسیدم خیلی کمک کرد ، میگفت چون توی این منطقه مثلاً 30 تا داروخانه هست برای شبها هر شب نوبت یکی هست که کشیک باشه و مثل ایران شبانه روزی نیست، بنده خدا توی اینترنت از توی جدولی که خودشون میدونستن ادرس داروخانه رو پیدا کرد و برای من نوشت و شماره تلفنش رو هم به من ، از قضا داروخانه نزدیک بود ، ازم پرسید که مشکل بچه چیه من هم گفنم دل درد برای من روی کاغذ ترجمه ترکیش رو نوشت ، من فکر میکردم داروخانه ها دیگه یه کم انگلیسی بلد باشن که متاسفانه متصدی داروخانه اصلا انگلیسی نمیدونست ، همون ترجمه ای که صاحب هتل بهم داده بود بهش دادم تا دارو رو گرفتم ،در ضمن دارو از ایران ارزونتره نگران نباشید.
قسمت دوم
، مقبره اتاترک (anitkabar)جای دیدنی است بهتره تو این مدت که اقامت دارین یه سر بهش بزنید .از هتل ما تا اونجا پیاده حدود 45 دقیقه بود که با خانواده رفتیم واقعاً خوش گذشت البته توصیه من اینکه از کوچه بروید بهتره چون اگر از اتوبان بروید هم زیاد چیزی برای دیدن ندارد و هم باید در طول مراکز نظامی حرکت کنید.
قسمت شوم :
مصاحبه: شب قبلش دوباره تمام مدارک رو چک کردیدم و مبلغ 1400 دلار رو هم کنار کذاشتیم و تصمیم گرفتیم هیچ ساک دستی همراهمون نبریم ، ساعتهای 7:30 رسیدم جلو سفارت که خیلی شلوع بود و در یک لحظه تعجب کردیم و افسوس خوردیم که چرا این قدر با تاخیر اومدیم از همه بد تر اینکه یکی یکی افراد رفتند داخل و به نزدیکی نوبت ما که رسید یه مدت یک ربعی دیگر کسی رو به داخل دعوت نکردند ، حالا توی صف شایعات زیاد شد ، یکی غر میزد ، یکی میگفت اینجا مختص گرین کارتی هاست و ویزاهای دیگر نباید میومدن و اونها بودن که این صف رو شلوغ کردن ، یکی میگفت: قبلاً اومدن و گفتن گرین کارتیها بیان و ماها که دیر اومدیم ...، تا اینکه بعد از یک ربع رفتیم داخل راحت بود حتی میشد یه کیف دستی زنونه همراه خانومها برد ، البته میدیدیم که بعضی ها هم از دم درب میرن توی اون دکه مشهور برای دادن وسایلشون و دوباره برمیگشتند دم سفارت
کمربند هم مشکلی نبود فقط باید زمان ورود درش میاوردین و دستتون میگرفتین که بهتر از نبستن کمر بند بود.
زیاد مهم نیست شمارتون چنده ، خیلی از افراد جلوتر از ما رفته بودند اما کار ما سریع انجام شد به نحوی که 9:30 دیگه برگشته بودیم هتل.
باجه اول دریافت مدارک از ما دیپلم خواست که ما گفتیم لیسانس داریم همون قبول کرد دیپلم رو دیگه نخواست ، نشستیم دوباره شماره مون اعلام میکردند برای انگشت نگاری (که این شامل بچه ها نمی شود)، نشستن و دوباره برای پرداخت دلارکه مابقی رو به صورت دلار برگردوندندو یک ربع شد که رفتیم برای مصاحبه ، دو تا ازدوستان مهاجر سرایی نیز جلوتر از ما رفتند که هر دو پروسه اداری رو شامل شدند ، ما که رفتیم اصلا به من نگاه هم نمیکرد . فقط با خانمم که برنده اصلی بود صحبت کرد ، قبل از قسم در مورد یه محل تولد و ادرس امریکا گفتیم که خیلی تغییر ادرس براشون مهم بود و ما روی فرم پرینت گرفته 260 های لایت کرده بودیم و تصحیحش رو نوشته بودیم و نشونش دادیم که کاغذ رو گرفت و دوبار بهمون برگردوند،
قسم خوردم و پرسید شغل که خانمم گفت خانه دار، پرسید تا به حال خارج از کشور رفته اید ، گفت نه و نگاه به من کرد -در همین حال من دنبال فرم صورتی میگشتم که به نگاه دیدم روی میز گذاشته - خوب از من پرسید کجا کار میکنید ... ودر خدمت چه میکردی که من گفتم همین کاری که الان انجام میدادم. سفر خارجه کجاها رفتی با تاکید ، من دومی و سومی رو داشتم میگفتم که دیدم حرفم رو قطع کرد و گفت برای اظهار نظر باید بیشتر بررسی کنیم و دیدم پاسپورت خانواده رو جدا کرد و پاسپورت من رو تحویل داد با مدارکی که اضافه ارسال کرده بودیم (ترجمه کارت ملی ،مدرک تحصیلی، تمکن مالی،) و فرم صورتی که از قبل اماده شده بود و روش نام من نوشته شده بود داد و خدا حافظ کردیم و رفتیم
مجبور شدیم بلیط رو تغییر بدیم ،توی مسیر زیاد دفتر با ارم ماهان می بینید اما برای تغییر باید به دفتر مرکزی بروید که کنار هتل ددمان هست خوشبختانه تا هتل ما 3 دقیقه راه بود اما دو تا خانمی که نشسته بودند توی دفتر مرکز ماها نه انگلیسی بلد بودند و نه فارسی ، به سختی فارسی صحبت میکردند ، برای یکشنبه که ما میخواستیم برگردیم جا نداشت تصمیم گرفتیم برای سه شنبه بگیریم چاره ای نبو د و یک شب اضافه تر ، دیگه شده بود کاریش نمیشد کرد. برای تغییر هر نفر 25 دلار دفتر مرکز ی میگرفت ، یه راه حل ساده زنگ زدم ایران گفتم بلیط رو تغییر بدن گفتن هر نفر 50 تومان شد 200 هزار تومان ، البته اول بهمون گفتن از ایران یکشنبه جا داره ولی زمانی گرفته بودند گفتند نه جا نداره و همون سه شنبه رو برامون گرفتند .
وحالا قراره یک هفته دیگه بمونیم پنجشنبه رو بریم پنجشنبه بازار
قسمت سوم:
پست تا ما یه ربع قاصله داره فقط اینکه ما اشتباهی اول رفتیم پست مرکزی کیزیلای ،اصلاً خوب نبود گفت باید ساعت 2 بیایید و شنبه هم تعطیله .فاصلش تا میدون زیاد نیست
خوب مدارکه که بهتون میدن رو به دقت نگاه کنید ، و نوشته بود پاکت زرد رو باز نکنید.
پنجشنبه بازار :تا هتل حدود 20 دقیقه راه داشت، نمیخواد از تاکسی استفاده کنید فقط همون بلوار اتاترک که از سفارت میاد به سمت میدون کیزیلای رو ادامه بدین به سمت پایین تا میدون بعدی که میشه مکان پنجشنبه بازار. جنساش خوب بود اما کیفیت انچنانی نداشت. اما اینجا میشه فقط لباس خرید و پارچه ، ظرفهای چینی که خیلی میگن ارزونه نبود ، ساخت چین بودن و ساخت ترکیه نبودند.
یه مطلب دیگه :میگم همیشه اگر لازم شد برای یک شنبه بلیط بگیرید به سختی گیر میاد یادتان باشد تا مثل ما مجبور نشین بیشتر و بی دلیل بمانید.
قسمت چهارم:
خوب در مورد خرید یکی از بهترین جاهایی که میتونید استفاده کنید مخصوصاً اگر مثل ما شکلات بخواهید و خرید روز مره رو خود را دوست ذاشته داشته باشید انجام بدین، میتونید از فروشگاههای BIM استفاده کنید، دیدیم که خود انکارایی که خرید روز مره رو از اینجا انجام میدن ، بد نبود قیمت مناسبتر از بیرون راضی کننده بود،
در مورد بازگشت عموماً خود هتل اپارتمانها توصیه میکنند از سرویس هتل خود انها استفاده کنید . هزینه هر نفر تا فرودگاه 10 دلار و به نظر من خیلی زیاده ، خیلی هم برای دیگر دوستان که با من صحبت میکردند عادی بود اما برای ما 4 نفر میشد 40 دلار یعنی 140 هزار تومن ، خوب من هم به راحتی با 5 تا 7 دقیقه پیاده روی رسیدم همون جایی که از اتوبوس پیاده شده بودم ، در ضمن لازم نیست اون طرف بلوار بروید ، یعنی اگر سمت راست روز اول پیاده شدین برای سوار شدن هم باید همین سمت راست سوار شین و من فکر میکردم باید بروم سمت چپ بلوار، که اشتباه بود ، لازمه بگین "هاواش اتوبوس" اولین ایستگاه از طرف میدان کیزی لای، کرایه هر نفر هم همون 8 لیر و زمان 45 دقیقه، ما زود رفتیم فرودگاه خلوته و خیلی کم پرواز انجام میشه برای همین میتونید برنامه یک ساعت و نیم قبل از پرواز رو هم ببنیدید، فرودگاه وای فای ازاد داره ،
هنوز منتظر کلیر شدنم ، تاریخی که باید در سفارت باشید برای گرفتن ویزا بعد از اتمام کلیر شدن رو دقت کنید ، چون بودن همراه با ما دوستانی که امده بودند و اضافه ایستاند.
ادامه دارد.....(زمان کلیر شدن)
شماره کیس 2015AS00003XXX ،تاریخ رویت قبولی:1may،کنسولگری:ankara،ارسال فرم : 15 jun تعداد افراد منظور در کیس :جمعا 4 نفر، ، مصاحبه:2015-jan-21 : خانواده یک ضرب ، خودم پروسه کلیرنس آپدیت : 1/27/2015-1/30/2015-2/3/2015 همه خانواده،2/4/2015 فقط خودم، 3 مارچ و 20 اپریل و 8و25 جون با ایمیل(از این اکانت من و همسرم استفاده میکنیم)
بازمانده 2015
سفر نامه
یکی از دوستان کلیر شده که همین ماه داره میره واسه گرفتن ویزا ازم خواست تا واسش یه برنامه سفر بچینم که هم ارزون باشه ، هم کمترین تعداد روز ممکن رو اونجا باشه ، و همینطور بخاطر ریسک کردن مجبور نشه دو خرجه بشه .
منم دیدم واسه خودم هم خوبه و تمام شرایطی که من تو برنامه خودم میخوام ایشون هم خواسته ، به آژانسهای مختلف زنگ زدم و خیلی گیج کننده جواب میدادن منم دست به دامن حضرت اینترنت شدم و از سایت http://www.flightstats.com تمام پرواز های فروودگاه امام به آنکارا رو در اوردم ، متاسفانه انگار که تابان کلا پروازای آنکاراش رو تعطیل کرده . چیزایی که نمیشد تو برنامه تغییرشون داد اینا بودن : یک، جواب مدیکال رو کنمتر از دو روز نمیشه گرفت و یک شنبه ها هم که ۲کی جان نیستش . دو ،زمان تحویل پاسپورت به سفارت از دوشنبه تا پنجشنبه ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۲:۰۰ هست و سفارت هم که روزای کاریش از دوشنبه تا جمعه هست و شنبه یکشنبه تعطیله ،که کلا میشه پنج روز کاری که اگه دوشنبه پاس رو تحویل بدی حداکثر تا جمعه کار ویزا تکمیل میشه .
همونطور که گفتم پروازا رو چک کردم و خوشبختانه هم ساعت پرواز خوب بود و هم روز های خوبی نسبت به برنامه داشت ؛ هواپیمایی ماهان ، ای ۳۱۰ حرکت از تهران جمعه ساعت ۷:۲۰ فرود در آنکارا ۹:۰۰ ، برگشت از آنکارا جمعه ساعت ۱۱:۰۰ و فرود در تهران ساعت ۱۵:۰۰ . دوباره زنگ زدم که پایینترین قیمت رو بگیرم ، چارتر ۷۰۰ و سیستمی ۷۶۷ هزار تومن گیرمون اومد ، خب با توجه به اینکه هیچ ریسکی واسه تاخیر در گرفتن ویزا وجود نداشت و حساب سر انگشتی که اگه سیستمی رو میگرفتیم و به هر دلیلی هم بخواد زمان برگشت رو تغییر بده حدودا ۲۰۰ باید خرج میکرد و ۶۷ هم تفاوتش با چارتر بود ، به این نتیجه رسیدیم چارتر ارزونتر در میاد و نیازی به سیستمی نیست. ایشون هم تو سایت ماهان سرچیده بودن و همون پرواز رو ۶۹۹ هزار تومن پیدا کردن که من هم پیشنهاد دادم که همون رو اینترنتی بخرن بهتره تا هزارتومن گرونتر از آژانس . خلاصه اینم از تحقیقات ما درباره گرفتن ویزا ، ولی باور کنید خیلی سخت بود چیدن این برنامه . گفتم بد نیست که این رو با همه به اشتراک بزارم باشد همگان از آن سود جویند ،حافظا . هرچند فردوسی اینجور حرف میزده ، حافظ هر ده تا کلمش هشتا عربی بود دو تا هم ، می و ساغر .



الکی ننوشتم از پاسخ دادن به سوالات شما شدیداً کیف میکنیم .
سایت ماهان http://mahan.aero
Case No:2015AS2000
Ds260:23may2014
Second update: 15 Aug 2014
Interview:Ankara 20 Oct 2014
کلیرشده در تاریخ 30/January 2015
seattle 13/07/2015
از پاسخ دادن به سوالات شما شدیدا کیف میکنیم

مدارک پستی آنکارا
نرخنامه مترجم رسمی
تمکن مالی بانک ملی
برنده اصلی کیس ما همسرم بود و 4 فوریه تاریخ مصاحبه ما اعلام شد. در همین ابتدا باید از گروه مهاجرسرا نهایت تشکر را داشته باشم زیرا این سفر که قاعدتا باید بسیار پراسترس برای دوستان باشد با راهنمایی های مناسب و صحیح راهنمایان گروه به بهترین صورت ممکن و با ارامش طی شد.
بعد از اعلام تاریخ مصاحبه ما تصمیم گرفتیم با گروه مهاجرسرا تماس گرفته و با این گروه جهت مصاحبه برویم. مدارک رو جهت ترجمه و تنظیم به دوستان سپرده و زحمت پست را نیز به ایشان دادیم. بعد دیگه خود تور مهاجرسرا تمامی برنامه ها را مرتب کرد. صبح روز پرواز که با ماهان بود به فرودگاه رفته و پس از رسیدن به انکارا به هتل 4 ستاره انکارا پلازا رفتیم که الحق و الانصاف جای راحت و تمیز و مرتبی بود. تمامی امکانات در دسترس بود از اینترنت و کامپیوتری که در لابی مستقر بود و وای فای و رستوران خوب و حمام سنتی ترکی و سونا و سالن فیت نس و ...خلاصه ارامش کامل برقرار بود
بلافاصله بعد از اقامت در اتاق با هماهنگی گروه برای مدیکال رفتیم دوستان تور همه امکانات و همراهی رو با ما داشتند از ترنسفر و راهنمایی های لازم و روی بسیار خوش دوستان واقعا گروه رو ریلکس می کرد . همه کارها به طور مرتب و خیلی راحت انجام شد ابتدا تشکیل پرونده که فقط چنددقیقه بطول انجامید و بعد برای ازمایش خون و xray رفتیم فک کنم نفری 47 دلار هزینه شد. بعد از ازمایشات چون ظهر بود مجدد به هتل برگشته و ناهار خوردیم و دوباره جهت معاینه توسط دکتر برگشتیم. انجا هم بعد از معاینات پزشکی و دیدن کارت واکسیناسیون و اطلاعاتی مختصری راجع به بیماری و یا اعمال جراحی قبلی به ما (من و همسرم) هر کدام یک واکسن TB تزریق کردند . البته من فقط یه نوبت در ایران تزریق کرده بودم و همسرم نیز 2 بار اما بار سوم اخر بهمن نوبت داشت که دیگه دکتر اونگان در انجا تزریق کردند. بعد از ما 360 دلار (یعنی هر نفر 180) گرفتند و در مجموع مدیکال دوتاییمون تقریبا 460 دلار شد. البته دوستان دیگه دو تا 3 واکسن هم خوردند و خوب بالتبع هزینه بیشتر.
دیگه کاری نداشتیم جز گردش و خرید تا روز مصاحبه.
هتل ما در نزدیکی سفارت روبروی بیمارستان liv (البته درب پشتی بیمارستان که خیلی کم تردد بود و مزاحمتی نداشت)بود . موقعیتی بسیار مناسب که تا سفارت پیاده حدود 10 دقیقه فاصله بود و از نظر رستورانها و سالنهای غذاخوری و کافی شاپ به وفور دیده میشد اما به علت موقعیت خوب شهری در یک فضای عالی قرار داشت . دوستانی که اهل نایت کلاب بودند هم به راحتی توانستند استفاده لازم را ببرند. Smile
خلاصه جای دوستان خالی سعی کردیم غذاهای ترکی رو تا حد ممکن بچشیم و سعی کردیم چیزی از قلم نیفته !
از روز شنبه با همسرم به پاساژهای مختلف سر زدیم و کیزیلای که حدود یک ربع پیاده با ما فاصله داشت. ولی مهمترین دیدار ما دیدار از موزه مشروطیت - که در ان جمهوریت ترکیه اعلام و کمال مصطفی اتاتورک به عنوان رئیس جمهور اعلام گردید) در میدان ULUS (ورودی فقط 1 لیره) و موزه ANATOLIA که همان موزه تاریخ باستان اناتولی بود که از میدان ULUS به سمت راست باید میرفتیم (ورودی 15 لیره و استفاده از دستگاه مترجم 10 لیره برای هر نفر - جمعا دو نفری 50 لیره-) و موزه ANITKABIR یا همان مقبره کمال اتاتورک که سیر زندگی اتاتورک و همچنین سیر انقلاب و نهضت جمهوریت و دمکراسی در ترکیه بود که ورودی نداشت و رایگان بود.
به دوستان توصیه می کنم حتما از موزه ها دیدن کنند.
خلاصه روزها پشت سرهم می گذشت و سعی می کردیم از لحظه لحظه حضورمان نهایت لذت را ببریم. تا روز چهارشنبه که مصاحبه بود. ساعت 8 و نیم به سمت سفارت حرکت کردیم و تعدادی ایرانی و غیرایرانی در صف بودند. ما فقط مدارک رو با خودمان بردیم و از بردن هر وسیله اضافی دیگه چشم پوشی کردیم. بعد از رسیدن نوبت پاسپورت را به نگهبانی داده و بعد از چک نوبت و اسممان ما را به داخل راهنمایی کردند و در انجا به ما شماره نوبت دادند. بعد از دقایقی شماره ما را جهت ارائه اصل مدارک اعلام کردند و بعد دوباره جهت انگشت نگاری و در باجه دیگری جهت واریز مبلغ نفری 330 دلار. همین دیگه نشستیم تا نوبتمان شد و بعد مصاحبه که شغلتان چیست و دقیقا در انجا چه می کنید و کجا خدمت کردید و ایا در امریکا کسی را دارید- البته ما چون دخترمان در انجا بود مشخصات و علت رفتنش را از ما پرسیدند - و بعد گفتند بنشینید تا دوباره صدا کنند. من چون همسرم در 32-3 سال قبل در ژاندارمری خدمت کرده بود وقتی گفت ژاندارمری تعجب کرد و گفت فعلا بنشینید و بعد اعلام مجدد گفتند که شما همه مدارکتان کامله و انشالله بزودی پیش دخترتون خواهید بود فقط یه سری کارای اداری کوچک هست که باید انجام شه بعد برگه صورتی A4 رو به همراه اصل مدارک بهمون دادند و گفتند سایت رو چک کنید . همین / حالا هم منتظریم/
سفر برگشتمان نیز روز جمعه بود و باز هم با هماهنگی بسیار مناسب دوستان مسئول مربوطه با خوبی و خوشی به پایان رسید.
واقعا دست همه درد نکنه . هماهنگی و مدیریت بسیار بسیار عالی بود .
به دوستانی که عازم هستند توصیه می کنم حتما با گروه مهاجرسرا هماهنگ کنند با کمترین هزینه بهترین سفر و راهنمایی ها را در این سفر خواهید داشت.
ورود به امریکا 16 جولای Smile
سلام
خواستم سفرنامه بنویسم ولی دیدم که خیلی کاملتر از من تو صفحات قبل نوشتن ولی چون هر کسی تجربیات منحصر به فرد خودشو داره سعی می کنم که به صورت تیتر وار ان نکات مهم رو بگم.
0= مصاحبه ما روز 3 فوریه بود و سه شنبه به همین خاطر با پرواز روز جمعه ماهان رفتم
1- از همه بچه های مهاجر سرا تشکر می کنم که با راهنمایی ها و سفر نامه ها شون کمک حالم بودن . طوری که انگار چندین بار قبل از اون مصاحبه رفته بودم .
2- سعی کنید مطالب مهاجر سرا را به صورت دقیق مطالعه کنید و مخصوصا سفرنامه ها را چندین بار بخوانید . واقعا سود مند هست .
3 - حتما نقشه آنکارا را با خودتون داشته باشید و یا اینکه در آنکارا اولین کاری که می کنید تهیه یک نقشه شهر هست
4- یک کارت اعتباری خدمات شهری تهیه کنید مثل کارت مترو خودمون می مونه البته هزینه مترو یه کم گرون تر از تهرانه
5- اکثر هتل ها دارای اینترنت پر سرعت هستند اگر موبایلتون اسکایپ یا وایبر و از این نرم افزارها داره نیازی به سیم کارت و مخابرات نیست . و خیلی راحت و بدون هزینه می تونید با خانواده در ارتباط باشید
6- با این دید به آنکارا برید که دارین به یک مسافرت تفریحی می رین نه مصاحبه و ...
7- برای خرید با هر بودجه ای که دارین مکانی هست برای شما
الف = اگر دنبال کالاهای لوکس و گرون هستین انکامال جای خوبیه (اسم استگاه مترو انکا مال یادم رفته ولی بعد از ایستگاه الوس هست . آخرین ایستگاه هم باتی کوی به فارسی شهرک غرب )
ب = اگر می خواهید متوسط هزینه کنید و از تخفیفات هم استفاده کنید میدان کزل آی به شعاع یک کیلومتری خوبه و پاساژهای خوبی داره و فروشگاه های خوب که تا 70 درصد هم تخفیف می دادن که ما بیشتر از کوتن و ال سی ویکی کی خرید کریم
ج= اگر می خواهین ارزان بخرین باید دنبال پازار بگردین در جاهای مختلف می تونه این پازار باشه البته و در واقع دستفروشهایی هستند که به صورت غرفه غرفه هستند و به صورت دائمی که یکیشون روبروی مترو سیحیه هست بین کیزل ای و الوس خیلی جای لوکسی نیست ولی قیمت ها چون پایینه آدم دوست داره همه چیز بخره
8 - در آنکارا نیاز به هیچ کمک و راهنمایی ندارید و خیلی خوب راهنمایی می کنند
9 - انکارا امن هست ولی مواظب خودتون باشید . این که می گم مواظب خودتون باشید محض اطمینان هست والا به نظر من چندین برابر امن تر از تهران و یا دیگر شهرهای ایران هست
10- تاکسی گرونه سعی کنید هتل مرکز شهر باشه تا هر موقع خواستین برین خیابان و بگردین و خرید کنید و لذت ببرید.
11- اگر می خواهید فقط یک جا رو تو آنکارا ببینید حتما به موزه آتاتورک که نماد شهر آنکارا هست سر بزنید . برای رسیدن به آونجا هم می تونید سوار مترو بشید و دم در موزه ایستگاه مترو هست
12- حتما یک روز کامل برای موزه اتاتورک اختصاص بدین
13- چه در مطب و چه در سفارت بر اساس ساعت نوبت شما نیست و هر موقع که برین کار شما انجام میشه و نزدیک های ظهر بهترین موقع هست . البته اگر استرس نمی گیرین اگر که می گیرین زودتر برین و منتظر باشین
14- موقع ورود به سفارت اون خانمه که دم در چک می کنه که نوبت بده به ما گفت عکس خانمت مشکل داره و گوشاش دیده نمی شه برین و عکس بگیرین ما رفتیم و گرفتیم و اومدیم ولی کسی از ما عکس نخواست و همونایی که با پست فرستاده بودم رو داشتن و الکی 20 لیر خرج کردیم
15- اونایی که سربازی رفتن فکر ویزای یک ضرب رو هم نکنن
16 - در کل انکارا شهر تمیزی هست
17- حتما یه سر به پارک کنار مطب دکتر اونگان برین خیلی جای خوبیه و اگر می خواین با کبوتر ها بازی کنین یه کم از هتا با خودتون نون ببرین
18 در آنکارا خیلی با حیونات مهربان هستن و تو مرکز شهر هم می تونید سگ ببینید و کبوترهایی که میان کنار شما میشینن (عین فیلما )
19 - دکتر و مصاحبه و ... خیلی راحت تر از اونی هست که فکرشو می کنی
20 - یک کتاب ترکی در سفر با خودتون داشته باشید
21 - الفبای ترکی چند تاش با انگلیسی فرق می کنه اونا رو یاد بگیرین
22- ترکی بلد باشین که خیلی از کارا خوب پیش میره من با دکتره ترکی صحبت کردم اول فکر کرد که مدارکمو اشتباه آوردن بعد گفتم که درسته و ایرانی هستم گفت اینجا درس خوندی ؟ گفتم نه اولین باره میام ترکیه تعجب کرد دوتا واکسن اورده بود بزنه گفتم از آمپول می ترسم اونم یکیشو زد هرچند اون جاهایی که باهاشون کار دارین همه اینگلیسی کامل بلدن و فارسی هم ممکنه بدونن
در نهاین برای همه آرزوی موفقیت می کنم واگر سوالی داشتین بپرسین منم برگ صورتی گرفتم
کیس نامبر 2300
کارنت سری اول
فرم 260 اواخر جولای
محل مصاحبه آنکارا
نامه دوم فکر کنم تا آخر پاییز بیاد
سلام دوستان
بصورت خلاصه و مفید سعی میکنم سفرنامه خودم رو براتون بنویسم که اگه کسی کیس مشابه من بوود مثل من استرس نداشته باشه
15 من خارج از ایران زندگی میکنم و بخاطر وکالتنامه ای که به مادرم داده بودم ایشون زحمت کشیدن و تمام کارهای مربوط به مدارک رو در ایران برام انجام دادن و 15 روز قبل از مصاحبه به سفارت فرستادن
تنها مدارکی که من از کشور زندگی خودم لازم داشتم گواهی عدم سو پیشینه , police certificate بود.
و برای مدیکال 26 نوامبر وقت دکتر گرفتم و 25 نوامبر راهی ترکیه شدم
26 نوامبر با کارت واکسیناسیون و پاسپورت و کیس نامبر و مبلغ 150 دلار به دکتر رفتم و طبق روال عادی معاینه شدم و ایکس ری قفسه سینه و ازمایش خون دادم ولی هیچ واکسن دیگه ای به من تزریق نکردن ، نمیدونم چرا شاید بخاطر اینکه واکسنهای اروپا مورد تاییدشون بود و بعد از انجام همه ازمایشات به من گفتن که فردای همون روز یعنی 27 نوامبر برم برای نتیجه و گرفتن مدیکال.
چشمتون روز بد نبینه وقتی فرداش برای گرفتن جواب رفتم به من گفتن که مورد مشکوکی تو عکس قفسه سینه دیده شده و دوباره باید ایکس ری تکرار بشه ، و من همون موقع دوباره عکس گرفتم و دکتر اونگان بعد از دیدن نتیجه به من توضیح داد که ما یه توده در ریه شما دیدیم و بخاطر این فرضیه که ایرانیها امکان داره سل داشته باشن باید یه ازمایش کشت خلط بدید به مدت سه روز پشت هم و 6 تا 8 هفته زمان میبره تا نتیجه ازمایش مشخص بشه و تا وقتی که مشخص نشه من مدیکال به شما نمیدم .
منم خیلی دلشکسته و ناراحت از فرداش ازمایشات رو شروع کردم و از طرف دیگه ای هم خودم استرس داشتم که دقیقا من چه بیماری میتونم داشته باشم.
در نتیجه روز مصاحبه بدون مدیکال و با نا امیدی کامل به سفارت رفتم و مصاحبه شدم.
ولی بدلیل نداشتن مدیکال و نقص مدارک که مربوط به police certificate بود با برگه صورتی مواجه شدم.
راستی اینم بگم که افیسر روز مصاحبه هیچ سوالی ازم نپرسید فقط پرسید که الان در کشور دوم مشغول به کار هستم یا نه ؟ تو ایران کجا کار میکردم و چه سمتی داشتم.
افیسر بعد از دادن برگه صورتی به من گفت بعد از اومدن جواب ازمایش و کامل کردن مدارک بدون چک کردن سایت کلیرنس به سفارت بیا با برگه صورتی .
خلاصه که من برگشتم خونه و مدارکم رو کامل کردم و منتظر ایمیل دکتر اونگان شدم چون قرار بود بعد از اومدن جواب ازمایش به من ایمیل بزنن.
و خودم هم یه چکاپ کامل تو کشور خودم انجام دادم و پیش چندتا دکتر بردم و گفتن که کوچیکترین مشکلی نیست و اون توده میتونه حساسیت و یا سرماخوردگی باشه . حتی ازمایشهام رو به ایران فرستادم و جواب دکترهای ایران هم مشابه بود .
بعد از گذشت 6 هفته از اخرین ازمایش به دکتر اونگان ایمیل زدم و خواستم بهم بگه که من حدودا کی جواب ازمایشم اماده میشه چون من برای رفتن به ترکیه نیاز به ویزا داشتم و این موضوع خودش بین 2 تا 3 هفته زمان لازم داشت. که دکتر اونگان در جواب گفت 8 هفته بعد از اخرین روز ازمایش .
و من سریعا بعد از جواب دکتر برای ویزا اقدام کردم .
و هفته 7 بود که از دکتر اونگان ایمیل اومد که جواب ازمایش اماده شده و ما در یک پاکت ممهور شده به سفارت ارسال کردیم و شما باید با سی دی قفسه سینه و واکسیناسیون رکوردتون به سفارت برید.
در حالی که دکتر اونگان هیچکدوم از اینارو به من تحویل نداده بود.
خلاصه 30 فوریه بود که ویزام اماده شد و من 31 فوریه بدون حتی یک روز معطلی راهی ترکیه شدم. و میخواستم عصر همان روزی که میرسم به دکتر برم و سی دی و رکورد واکسن هام رو بگیرم که دوشنبه اول وقت به سفارت برم اما از شانس بد من به دلیل بدی اب و هوا پروازم کنسل شد و با چند ساعت تاخیر ساعت 11 شب به انکارا رسیدم. :-/
فردای اومدنم به ترکیه مصادف شد با روز یکشنبه و با این که میدونستم مطب دکتر تعطیله چندتا تماس تلفنی با مطب گرفتم که کسی پاسخگو نبود.
و مجبور شدم که همه کارهارو به روز دوشنبه موکول کنم.
روز دوشنبه ساعت 7 صبح از خواب بیدار شدم مدارکمو یه نگاه کردم و صبحانه خوردم و راهی مطب دکتر شدم.
خیلی زود به اونجا رسیدم و کسی اونجا نبود تازه ساعت 9 کارمندها در رو باز کردن و وقتی ازشون خواستم که سی دی و مدارک رو بهم بدن بهم گفتن که ما خودمون فرستادیم سفارت :@
منم از اونجایی که استرس داشتم با اینکه فاصله مطب دکتر تا سفارت خیلی کم بود تاکسی گرفتم. و ساعت 9:30 جلوی درب سفارت بودم اما در کمال نا باوری نگهبان جلوی درب به من و چند نفری که برگه صورتی داشتن گفت برید ساعت 10:30 بیاید.
تا ساعت 10:30 مشغول حرف زدن و روحیه گرفتن از کسانی شدم جلوی درب همراه مصاحبه کننده ها اومده بودن و منتظر بودن تا مصاحبه اونها تموم بشه.
خلاصه ساعت 10:30 ما رو راه دادن و به داخل سفارت رفتیم و خانمی که به مراجعه کننده ها شماره میداد مدارک و برگه صورتی و پاسپورت رو گرفت و گفت 3 تا 5 روز دیگه برید همون پستی که قبلا انتخاب کرید.
من خیلی استرس داشتم چون یکی از دوستان ما بعد از کلیر شدن و مراجعه به باجه پستی پاسپورت رو بدون ویزا و مجددا با برگه صورتی تحویل گرفت. خلاصه بعد از 3 روز من روزی یکبار به پست سر زدم اما خبری نبود و سایت ceac هم هررزو اپدیت میشد اما adminstrative processing بود. تقریبا هشت روز به همین صورت بود و دقیقا دوشنبه هفته بعدش من به سفارت سر زدم و نگهبان جلوی در فقط به من یک برگه داد که توش یه شماره تلفن بود و گفت از این طریق پیگیری کنید و من بارها به اون شماره زنگ زدم اما فقط تلفن گویا بود و بس. و دوبار به سفارت امریکا در انکارا ایمیل فرستادم که بی جواب مونده بود، هرچی که زمان میگذشت بیشتر احساس میکردم که امکان دوباره کلیرنس خوردنم داره بیشتر میشه، خلاصه روز دوشنبه 3 بار تو ساعات مختلف به پست سر زدم و مدام ایمیلم و سایت ceac رو چک کردم ، حدود ساعت 3 بود که داشتم دوباره به سمت پست میرفتم و قبل از اینکه از هتل بیام بیرون گفتم بذاریبار دیگه سایت رو چک کنم ، توی لابی هتل داشتم به سمت در میرفتم که سایت باز شد و دیدمسایت اپدیت شده و ایشود شدم :-D
خیلی حس خوبی بووود و داشتم پرواز میکردم و هزار بار کیس نامبرم رو چک کردم تا بلاخره باورم شد که درسته.
فردای اون روز یعنی سه شنبه 10 فوریه ایمیل اومد که پاسپورت شما تو اداره پست هست و یک شماره رهگیری بود برای گرفتن پکیج و پاسپورت .
الان که دارم براتون مینویسم دارم میرم به سمت پست که پاسپورتم رو بگیرم و دقیقا نمیدونم که ویزام تا کی مهلت داره.
اما حتما بعد از گرفتن پاسپورت مطلب رو کامل میکنم بعد میذارم که چیزی از قلم نیفتاده باشه.
و اما صحبت شیرین در مورد ویزا ، مهلت ویزا تا 23 فروردین هست
برای تمام دوستانی که منتظر هستند ارزوی موفقیت میکنم و امیدوارم همه به ارزوهاشون برسن
همیشه پیروز باشید
دوستان اگه سوالی داشتید من درخدمتم با دل و جون ،شاید جبران ذره ای از محبتاتون و دلگرمیاتون باشه
مرسی از همه دوستانی که با صبر و حوصله به سوالهام جواب دادن و باانرژی مثبتشون منو همراهی کردن
کیس نامبر :**18 / تعداد افراد :فقط خودم / تاریخ رویت قبولی : 1 may / تاریخ ارسال فرم : 7 jun / تاریخ دریافت نامه دوم : 23 oct / تاریخ مصاحبه : 1 dec / محل مصاحبه : آنکارا / کلیرنس بدلیل نقصی مدارک / تاریخ کلیر : بعد از کامل کردن مدارک / تاریخ تحویل پاسپورت و برگه صورتی : 2 feb / تاریخ دریافت ویزا : 10 feb Tongue / ورود به آمریکا : 05 MARCH
خب دوستان عزیز، نوبت تعریف کردن سفرنامه من هم رسید
این یادداشت دو بخش داره. بخش اول اتفاقات و حوادث نامربوط به پروسه مهاجرت. و بخش دوم روندها و اتفاقات معمول و روتین
ما حدودا دوهفته پیش از سفر تور گرفتیم، سه شب و سه روز، وقت مصاحبه چهارشنبه بود بنابراین یکشنبه شب با ایران ایر ساعت پنج رفتیم که دوساعت تاخیر داشت. هتل سه ستاره الیت که خوبه ولی قدیمیه اما تو موقعیت جغرافیایی مناسبی قرار داره. دونفرمون با ترنسفر فرودگاهی شد 2060
شب ساعت 8-9 به وقت محلی رسیدیم و راه افتادیم به سمت هتل، وقتی که وارد اتاق شدیم متوجه شدیم کوله پشتی من که نصف پول و همه ی مدارک توش بود نیست. فکر کردم و آخرین تصویری که از کوله یادم میامد تو سالن فرودگاه موقعی که منتظر لیدر تور نشستیم بود. اومدیم تو لابی WIFI راه انداختیم و به لیدر زنگ زدیم که پیگیری کنه، اونم بعد یکی دو دقیقه جواب داد که تو ونی که آوردمون نیست. BellMan هتل که انسان با محبتی بود هم شماره راننده رو گیر آورد و خودشم به اون زنگ زد و راننده هم گفت تو ماشین نیست. گفتیم چه کنیم و چه نکنیم؛ به این نتیجه رسیدیم که باید رفت فرودگاه. ی تاکسی گرفتیم و جلدی مارو رسوند فرودگاه از انتظامات دم در گرفته تا اطلاعات و پلیس فرودگاه به همه توضیح دادیم تا بعد نزدیک به یک ساعت افسرهای مربوطه اومدند و توضیح کامل گرفتن، بعدم رفتند که فیلمهارو چک کنند و بعد نزدیک به یک ساعت برگشتند. نتیجه این بود که من برخلاف آنچه فکر میکردم، کوله رو انداختم رو دوشم و بردم بیرون از فرودگاه و سوار ون شدم و رو میز تریا جا نذاشتم. اینجا بود که انواع و اقسام افکار به ذهن من خطور کرد که بالاخره بر سرکیف چی اومده و این وسط کی داره سر ما کلاه میذاره. از ی طرف میگفتم پلیس داره دروغ میگه ، چون خودشون گفتن اینجایی که شما میگی کیفو جا گذاشتی نقطه کور دوربینهاستو دوربینها هم 2-4 ساعت فیلم ذخیره میکنه و بعد اون پاک میشه, پیش خودم گفتم یا پلیس نتونسته ببینه کی اومده کیفو برداشته، یا دیدن و نمیخوان پیگیری کنند و میخوان دکمون کنند.
بعد حدود 2/5 ساعت علافی تو فرودگاه راننده اومد دنبالمون که شما پس کجایید؟ افسر هم توضیحات لازم رو به راننده تاکسی داد و گفت وقتی با راننده ون یا لیدر صحبت کردید بگید پلیس فیلمهارو بازبینی کرده و دیده من با کوله رو دوشم سوار ماشین شدم. راننده تاکسی که اسمش بولنت بود زنگ زد از BellManشماره تحسین, راننده ون رو گرفت و بهش قضیه رو توضیح داد, اونم گفت من اصلا ماشینو نگشتم و رفتم تو شرکت حمل ونقل پارک کردم اومدم خونه. فردا صبح طرفای 8-9 پیگیری کنید. شما ببینید من چه حالی شدم
اومدیم هتل و 100 لیر به راننده دادیم و گفتیم اگه پول و کوله پیدا شد 20 لیر بقیه که طی کرده بودیم هم میدیم, اونم قبول کرد. اومدیم بالا و ساعت 1:30 بود.
فردا صبح با لیدر تماس گرفتیم و مجددا توضیح کامل و ایشون گفت باز پیگیری میکنه، چند دقیقه بعد زنگ زد و گفت کوله تو ماشینه و میارتش جلو هتل. باز ببینید حال من چیه
پیش خودم گفتم تورو خدا نگاه کن دو تا افسر ترک یک ساعت خودشونو معطل کردن و هر جملشونو سه بار با کلمات و گرامر مختلف تکرار میکنن تا ما درست متوجه بشیم چی میگن، از اون طرف راننده تاکسی و خدمتکار هتل با موبایلشون برا ما چند تا تماس میگیرن، اسمشونم غریبه است. اونوقت تورلیدر ب خودش زحمت نمیده کارو درست حسابی انجام بده، اسمشم هموطنه و راهنما...
خلاصه اومد و تحویل داد، مدارک و پول و همه چی سرجاش بود. ما هم با خیال راحت البته راحت از یه نوع خاصی نشستیم سر صبحانه تا آماده رفتن به محضر اونگان شیم...
... پس از صرف صبحانه راهی مطب دکتر شدیم، وقتم ساعت 9 بود اما طرفای 11 رسیدیم. منشی ها هم همه جا سعی میکردند انگلیسی صحبت کنند، البته اون منشی های مخصوص دکتر که طبقه چهارم هستند اندکی فارسی بلدند درحد چند کلمه ولی منشی های طبقه پنجم که آزمایشگاهه دوسه کلمه انگلیسی بلدند که یکی از مهم ترین هاش sit down e . خلاصه تو اتاق ها نشستیم و اندکی با ایرانی های عزیز که اکثرا عنق و کم حرفند اختلاط نمودیم و با یک زوج خیلی گرم گرفتیم و تازه آخر کار متوجه شدیم که این زوج افغان هستند و سه ساله در ترکیه زندگی می کنند و ازونجایی که جناب آقا در هرات مترجم قوای نظامی ایالات متحده بوده اومده دنبال کارهاش تا بهش ویزا بدن. خلاصه پولها پرداخت شد و خون بصورت دردناکی گرفته شد. درسالن آزمایشگاه Dozenهم با یک دختر خانم آشنا شدیم که برا هتل آپارتمانشون بازاریابی میکرد، قیمتهاش با توجه به کادر ایرانی و متراژ بالا و امکانات مناسب خوب بود.رفتیم اتاق خانم دکتر و اون روز و روز قبلش ایشون ویزیت می کردند، پس از مدتی معطلی ایشون اومد و من بهش گفتم اتاقتون منظره ی زیبایی داره ایشونم با لبخند تشکر کرد و سوالات مربوط به بیماری و عمل جراحی و خالکوبی رو پرسید که جواب من هم منفی بود. سپس به تخت راهنمایی شدم و گفت لباس رویی رو دربیار و بصورت نشسته معاینه شدم و با گوشی تنفس و قلب را چک کرد. بعد گفت بخوابم و قشنگ با دستش معاینه کرد که یه وقت غده ای، توده ای، یا چیز غیرمعمولی اون زیرمیرا نباشه. این معاینه شامل بخشی از نسج نرم زیر شکم هم میشه. اینم تموم شد و دکتر رفت تو اتاق شوهرش تا مریض بعدی رو اونجا ببینه. از سالن که دارید میرید داخل اتاق دکتر حواستون باشه که مثل من موقع برگشت سه تا در اشتباه باز نکنید.
چیز خاص دیگه ای نیست درمورد دکتر غیر ازینکه جواب مدیکال بعدازظهرهاست و خود شخص با گذرنامه باید بره.
درمورد رستورانها و غذاخوری ها بگم که دور و بر میدان کیزیلای kizilay(ماه طلایی) پر از غذاخوری و ساندویچی و بار قهوه خانه و چایخانه است. اگر نمیخواید پول اضافی خرج کنید رستورانهای گرون نرید، درسته کیفیت سرویسشون خیلی فرق میکنه اما قیمتهاشون هم بالاست. جاهای معمولی خیلی ارزونتره و بیشتر هم سیر میشید Smile چون نون بیشتر میدن. اینا برنجشون مثل ما نیست هم سفته هم کم هم تند.
روز مصاحبه هم پس از صرف صبحانه با تمانینه راهی سفارت شدیم. وقتم ساعت 8:30 بود ولی با تجربه ای که از دو روز قبل داشتم9:30 از هتل زدیم بیرون که 10 اونجا باشیم که صف مف تمام شده باشه. برف میامد و ما ساعت 10 که رسیدیم هنوز 18 نفر وایساده بودن که 40 دقیقه طول کشید تا برن داخل. داخل که رفتم سالن پر بود و بعد از من 4تا دختر ترک وارد شدن که ویزای تحصیلی میخواستند و دیگه کسی نیامد. شماره ام خوانده شد و رفتم سر باجه تحویل مدارک، خانمی بود که به سه زبان باهم صحبت کردیم تا بفهمیم چی میخوایم، آخرش فهمیدم میگه چرا رزومه کاری نیاوردی، گفتم نخواسته بودید، گفت ایمیل دادیم، گفتم نرسیده. هیچی نگفت و رفت. گفتم خدا این رزومه شتل نشه برامون،ایمیل رو قبل پرواز یعنی یکشنبه ظهر چک کرده بودم غافل ازینکه اینا سه شنبه ظهر یکروز پیش از مصاحبه فرستادند.خلاصه گذشت و دیگه کسی از ما رزومه نخواست. انگشت نگاری کردم که خیلی سریع انجام شد،برعکس یکی از بچه ها که میگفت یک ساعت ونیم انگشت نگاریش طول کشیده بعد هم پول و انتظار برای مصاحبه. سالن داشت خالی میشد و فقط 10-11 نفر ایرانی مانده بودند که اون ها هم سه زوج بودن و سه پسر و یک دختر. زوجها همه چک خوردند بدون اینکه یکیشون ویزا بگیره. دخترخانم دو دقیقه مصاحبه شد و ویزا گرفت. یکی از آقایون چک خورد و خیلی جالب بود وقتی افسر ازش پرسید کارش چیه گفت آزاد، ما که نشسته بودیم از خنده مردیم. یکی دیگه از پسرا رفت و نقص مدرک داشت، بهش گفتن کامل کردی برگرد. یک پسر دیگه مصاحبه اش خیلی طول کشید و سر دیپلم افسر بهش بدجور گیر داد سال، نوبت،ساعت، رشته، اسم خلاصه یک ربع داشت درمورد دیپلمش ازش میپرسید، بنده خدا زبان فارسیشم الکن بود و از،به،که،و،تا،را همه اینارو بهم میچسبوند بعد یه کلمه میگفت. آخر سرم به پسره گفت این دیپلم برا ما قابل قبول نیست و خداحافظ. پسره بنده خدا چند دقیقه قبل شمارشو بهم داد که آمریکا همو ببینیم، بعد اینجوری شد.البته تقصیر خودش بود چون بعد مصاحبه گفت دیپلمم جعلیه و پول دادم درستش کردن. خب همینم میشه دیگه. نوبت من شد و یک سلام گرم و بلند به افسر کردم و ایشونم بلند جواب داد و احوالپرسی کرد و گفت آخرین نفریااااا. سپس قسم و بعد گفت میخوام انگلیسی صحبت کنم، منم پذیرفتم و گفتم لازم شد منظورمو به فارسی میرسونم. اصل مدارک خواست، تحصیلات، کار، دوست دختر، چه کاری میخوای تو آمریکا انجام بدی، کجا میخوای بری و دست آخر هم خدمت که کجا بودی و چه میکردی، بعد گذرنامه دارد،برگ صورتی رو پر کرد و گفت بخاطر اینکه بفهمیم دقیقا تو خدمت چیکار میکردی این پروسه سه ماه دیگه طول میکشه، اون موقع سایت رو چک کن و البته تو این مدت هم هرازچندی یه سر بزن. درکل مصاحبه شادی بود و وسط مسطا شوخی میکردیم و می خندیدیم. منم اومدم بیرون و به سمت LC WAIKIKIحرکت نمودم که اندکی سوغاتی بگیریم که فصل indirim است.
راستی اون دختر ترکها هم ویزا نگرفتن و بدجور رفتن تو لک.
سفرنامه ای که می نویسم در اصل من برنده نبودم و مامان من برنده بودن و چون در این 9 ماه من تمام تلاشم برای این بود که این پروسه به خوبی پیش بره ، کم کم خودم را جزء بچه های مهاجرسرا و لاتاری میدونم. و وقتی خبر برنده شدن مامانم رو فهمیدم با مهاجرسرا آشنا شدم و تمام مسیر را با مهاجرسرا پیش رفتم.
تعداد افراد کیس :1 نفر
تحصیلات: لیسانس (رشته غیر حساس)
شغل: دولتی
محل مصاحبه: آنکارا
تاریخ مصاحبه: 11 فوریه
1- بیشتر از یک ماه قبل از مصاحبه هتل و پرواز را با آژانسی رزرو کردم، هتل آنکارا پلازا ، اتاق 2 تخته، 4 شب، نفری یک میایون و 300(1،300)، دو نفر ما 2،600 شد. 8 فوریه پرواز رفت و 12 فوریه پرواز برگشت بود. پرواز چارتری بود . هر چی دنبال پرواز سیستمی که برگشت آن قابل تغییر باشه گشتم آژانسها و دفتر ماهان جواب درست به من ندادند و گفتن چنین حالتی وجود نداره. بعدا که دوستان رو دیدم که یک ضرب گرفتن و بلیتشان سوخت، فهمیدم که این یک راه کسب درامد برای ماهان شده.
هتل آنکارا پلازا نسبت به هتل های ترکیه خیلی خوب ، تمیز، صبحانه خوب داشت. اطاق ما بالکن هم داشت. خوشحالم این هتل رو انتخاب کردم. اگر مامانم کلیر بشه و دوباره یک سفر بخواهیم بریم همین هتل را انتخاب می کنیم.

2- ترجمه ها را بدون مهر دادگستری و وزارت خارجه انجام دادم. 400 تومان شد. اگه این دو مهر را نزدید اصلا نگران نباشید. فقط هم یک نسخه ترجمه کنید.

3- پست را یک ماه قبل باDHL در مرکز پست زیر پل صدر در خیابان شریعتی انجام دادم . 65000 تومان. 3_4 روزه رسید.

4- 9 فوریه ساعت 9 وقت مدیکال داشتیم. ولی بر اساس وقت نبود. آقایی که به عنوان لیدر حدود 10 نفر را آورده بود، مدارک دوستان رو زودتر از بقیه روی میز منشی گذاشتند با اینکه آخرین فرد آمده بودند. بعد از آمدن منشی، آن گروه را به طبقه 5 فرستاد برای گرفتن خون و عکس ایکس ری. و بقیه را به مطب خانم دکتر در طبقه 4 راهنمایی کرد. خانم دکتر یک واکسن آبله مرغون به مامانم زدند با این که تست آنتی بادای در پاستور تجریش انجام شده بود. و 180 دلار گرفتن. بعد در طبقه آزمایش 5 خون و عکس ایکس ری انجام شد 47،5 دلار شد. در کل حدود 230 دلار شد. دوستانی بودند که با همین یک واکسن آبله مرغون 280. 350 دلار پول دادند و هیچ منطقی برای این قضیه پیدا نکردم!
تو مهاجرسرا در مورد تست سل که برای بعضی دوستان انجام شده بود خوانده بودم و همش نگران بودم مامانم مریض نشود. روزهای آخر حساسیت بهاره سراغ مامانم آمد و من نگران شدم. ولی خوشبختانه مشکلی در ایکس ری نشان داده نشد. اتفاقا خانمی را در فرودگاه دیدم که شوهرشون تست سل داده بودند و2 ماه بعد قرار بود جواب بگیرند.
در مورد واکسن pneumococcal به من گفته بودند برای سن بالای 50 سال است. بعد از پاستور تجریش پرسیدم گفت برای آنکارا بالای 60 و برای ابوظبی بالای 65 باید تزریق شود، که شامل مامان من نمی شد.
5- روز قبل مصاحبه برای دوستان ایمیلی آمد که چه مدارکی همراه بیارن ولی برای مامان من نیامد. بعدا دیدم ایمیل در spam بوده. روز مصاحبه بر خلاف روزهای قبل برف سنگینی آمد. ساعت حدود 7 ما رسیدیم به سفارت. اولین نفر بودیم. بعد از یک ربع به ما گفتن برید آن طرف خیابان کنار دکه روزنامه فروشی به صف شدیم. بعد چند خانواده ترک را در صف کردند بعد گفتند بیایید در صف. که چند نفر با عجله در صف جلو زدند! ساعت 7:45 در سفارت باز شد. مامان من حدود 8 وارد سفارت شد. قسمت انگشت نگاری مامان من دچار مشکل شد. چون انگشتش یخ زده بود و انگشت نگاری انجام نمیشد. مامانم کمی ترسیده بود چون متوجه نمی شد چه اتفاقی افتاده. اون روز بیشتر دوستان با این مشکل روبرو شدن. تا حدی که مصاحبه یکی از دوستان به فردای آن روز افتاد.
آفیسری که با مامان من مصاحبه می کرد آقایی جدی و کمی بد اخلاق بودند!
سوالهای آفیسر:
1- تا حالا خارج از کشور زندگی کردی؟
2-رشته ات چی بوده
3-کار دولتی یا خصوصی: جواب هر دو
4-می خوای انجا چه کار کنی؟
بعد برگه صورتی که از قبل آماده بود به مامانم دادند گفته بود سایت را چک کن. مامانم پرسیده بود تا کی . گفته بود حداکثر 4 ماه. مامانم پرسیده بود هر هفته چک کنم یا هر ماه. آفیسر که منظور مامان منومتوجه نشده بوده گفته: گفتم ماااااااه مااااااااه!!
6- این سفر که می تونست برای من پر از استرس باشه، با پیدا کردن دوستای خوب به سفری خوب و خاطره ای خوب تبدیل شد. و با یک ضرب گرفتن دوستان چنان خوشحال می شدم انگار خودم یک ضرب گرفتم و با Ap خوردن بچه ها چنان ناراحت می شدم انگار من ریجکت شدم!!!! با مارال عزیز و امیرح چند ماه قبل مصاحبه در مهاجرسرا و تلگرام آشنا شده بودم و با بقیه دوستان(Al- N –Am - kh) در آنکارا. توصیه می کنم قبل از سفر حتما با کسایی که تو هفته شما مصاحبه دارند آشنا بشید.
(بچه ها اگر سفرنامه را می خونید. مرسی از همه چی ، خیلی خوش گذشت.)

نکته: اگر کسی کار دولتی داره یا سربازی رفته فکر ویزای یک ضرب نباشه! با انرژی مثبت هم تبدیل به یک ضرب نمی شه!
اگر مامانم کلیر شد، سفرنامه را ادامه می دم.
کیس نامبر: 2015AS38XX>
ارسال فرمهای اولیه: 28می
تعدادافراد کیس: 1نفر
سفارت:انکارا
تاریخ کارنت شدن: 9 نوامبر
نامه دوم: 12 نوامبر
مصاحبه: فوریه
وضعیت: کلیرنس
آپدیتها: 11feb, 17feb 19feb , 24feb, 27feb, 2march, 9march،20march 1jun(by email),5jun,9jun, 11jun(name az sefat baraye clear shoda Smile )
120 روز انتظار
سلام به دوستان عزیز
من سعی میکنم خلاصه ای از سفرنامم بنویسم، چون سفرنامه های قبلی دوستان خیلی کامله.

شرایط کیسم : دختر مجرد، ارشد کشاورزی، شاغل در شرکت خصوصی

من فرمم ماه می پر کردم و یادم رفته بودم دیپلم و پیش دانشگاهی رو وارد کنم، به همین خاطر به kcc میل زدم و تقاضای آنلاک کردم و 4 آگوست مجددا فرم کانفرم کردم. و بدون تاخیر نامه دومم دریافت کردم. در صورتیکه دوستانی که دیرتر فرضا اکتبر آنلاک کردن، با چند ماه تاخیر نامه دومشون دریافت کردن. نکته دیگه ای خوبه بدونین، روز مصاحبه با زوجی آشنا شدم که در واقع مصاحبشون اکتبر بوده ولی از اونجایی که نمیدونستن باید سایت چک کنن و فقط منتظر ایمیل بودن، و از اونجاییکه ایمیل براشون ارسال نشده بود و یا ارسال شده بود و به spam رفته بود و ندیده بودنش، از تاریخ مصاحبشون مطلع نشده بودن و طی مکاتبات مجددا بهشون وقت مصاحبه دادن.
بعد از پر کردن فرم 260، دنبال آزاد کردن مدارک تحصیلی و ترجمه مدارکم رفتم.دوستانی که دانشگاه سراسری بودن برای گرفتن مدرکشون یا باید یه مدت معینی از فارغ التحصیلیشون بگذره و یا پول پرداخت کنن تا اصل مدرک تحصیلی بهشون بدن. یه راه سومی هم وجود داره که اکثرا بی خبرن، اگه شغل دولتی نداشته باشین، میتونین از یه شرکت کاریابی نامه بگیرید که چندماه دنبال کارید ولی کاری مناسب پیدا نکردید ....... از این طریق بدون پرداخت هیچ پولی به دانشگاه، اصل مدرکتون بهتون میدن.
بعد از انجام این دو مرحله منتظر کارنت شدن و نامه دوم بودم. بالاخره مصاحبم ماه فوریه شد.
بعد از دریافت نامه دوم، دنبال گرفتن بلیط و هتل بودم که هتل ما آنکارا پلازا بود.
فرم csc رو پر کردم و دفتر پستی yenishehir که شنبه ها بازه رو انتخاب کردم و از لحاظ موقعیت مکانی به هتل هم نزدیک بود.
نامه تمکن رو حدودا یه ماه قبل از مصاحبه از بانک ملت به مبلغ 140 میلیون ت گرفتم.یه نکته رو بگم خدمتتون، من دو نسخه نامه تمکن گرفتم، توصیه میکنم شمام دو نسخه بگیرید محض اطمینان.
باید 15 روز قبل از مصاحبه مدارکتون به سفارت رسیده باشه، چون تاخیر در ارسال مدارک ممکنه منجر به عدم مصاحبتون در اون تاریخ بشه. من حدودا یه ماه قبل از مصاحبه مدارک رو داخل یه پوشه طلقی دکمه دار گذاشتم و با پست dhl ارسال کردم.
مدارکی که پست کردم :
نامه قبولی (نامه اول) - فرم 260 و تاییدش- ترجمه مدرک دیپلم، پیش دانشگاهی، کارشناسی، ارشد و ریزنمراتشون، شناسنامه و کارت ملی - کپی پاسپورت- نامه دوم- فرم csc- دو قطعه عکس 5*5- کانکت شیت- نامه تمکن مالی
سپس از سایت دکتر اونگان نوبت مدیکال گرفتم و از ایمیلی که واسم ارسال شده بود پرینت گرفتم.
تا اینجا همه کارها انجام شده بود و من منتظر سفر به آنکارا بودم.
هزینه مدیکالم 300 دلار شد. با اینکه واکسنام تکمیل بود و فقط واکسن آبله رو باس برام میزد اما خانم دکتر 2 تا واکسن بهم زد. سپس نتایج مدیکال گرفتم و آماده مصاحبه بودم و پر از استرررررررس. اما دوستان خوبم سعی کردن استرس ازم دور کنن و واقعا شب قبل مصاحبه دیگه استرس نداشتم.
مدارکی که روز مصاحبه با خودم بردم :
نامه اول-فرم 260 قبل و بعد ویرایش و تاییدش- نامه دوم- ترجمه ها- اصل مدارک تحصیلی- نامه کار و ترجمش- شناسنامه-کارت ملی-پاسپورت-عکس- مدارک مدیکال- فرم csc- کانتکت شیت- نامه تمکن
مصاحبم ساعت 8 صب بود که ساعت 7 به اتفاق یکی از دوستان که باهم مصاحبه داشتیم دم در سفارت بودیم که ساعت 7:45 در سفارت باز شد. به هر نفر شماره ای میدن که کارهای تحویل مدارک و انگشت نگاری و پرداخت پول و مصاحبه طبق اون شماره انجام میشه.
دوستان چند روز قبل مصاحبه از سفارت براتون ایمیل میاد و مدارک لازم واسه روز مصاحبه رو بهتون میگن و روز مصاحبه دقیقا عین همون ،ازتون مدارک تحویل میگیرن. ولی من محض اطمینان کلیه مدارکم برده بودم.ممکنه ایمیل بره توی spam، پس فکر نکنین واستون میل نیومده. نکته ای دیگه، از آقایون معمولا رزومه میخواستن، حتی توی ایمیل هم ذکر نکرده بودن، پس حتما رزومه همراتون باشه. یه نکته دیگه اینکه، با اینکه من اصل نامه تمکن پست کرده بودم، توی ایمیل نامه تمکن یکی از مدارک خواسته شده ازم بود.
آفیسر یه آقای جوون مهربونی بود که وقتی داشتم باهاش صحبت میکردم انگاری رفتم باجه یه بانکی واسه انجام کارهای روزمره بدون هیچ استرسی، مصاحبم کمتر از یه دقیقه طول کشید و سوالاتی که آفیسر پرسید :
سلام.....
قسم بخورید......
مقطع تحصیلی؟
رشته تحصیلی؟
کار میکنی؟کجا؟دولتی یا خصوصی؟
مجرد یا متاهلی؟
مجددا کارت دولتیه یا خصوصی؟
و تموم. گفت با ویزای شما موافقت شده، من از خوشحالی انگاری همه دنیارو بهم داده بودن............ ایشالا که نصیب همتون شه.

توی این سفر دوستان خوبی پیدا کردم که این سفر هم جنبه تفریحی واسمون داشت و هم کاری و همه کارامونو با هم انجام میدادیم. واسه تک تک این دوستان خوبم آرزوی بهترینارو دارم، ایشالا که همیشه موفق باشن.

در پایان به دوستان توصیه میکنم بلیط سیستمی بگیرید، چون هزینه تعویض تاریخ بلیط چارتر روز به روز فرق میکنه، روزیکه من میخواستم تغییرش بدم حدود 550 هزار تومن بود یعنی حدودا به اندازه یه بلیط برگشت. ولی یه روز دیگه که یکی از دوستان تغییر داد هیچ هزینه ای نگرفتن.
کیس نامبر : 2015as000034xx
تعداد افراد در کیس : خودم
سفارت : آنکارا
دریافت نامه دوم : 12 دسامبر
مصاحبه : فوریه
دریافت ویزا
این سفرنامه دوستم هست که بهتون گفته بودم اما خیلی براش سخت و اذیت کننده بود پس اینجا میزارم. وقتی واسم تعریف کرد، ازش خواستم برام بنویسش تا همه از این سفر درس بگیرن و استفاده کنن.
من رفت و برگشت رو از ماهان گرفتم و برنامم جوری بود که جمعه ساعت ۷:۲۰ حرکت میکردم و با توجه به اختلاف ۱/۳۰ساعته، ساعت هشت یا نه به وقت آنکارا میرسیدم و همون روز رفتم دکتر ،پرواز یک ساعت تاخیر داشت ولی باز هم به موقع خودم رسوندم دکتر ،تازه ترنسفر هم نداشتم با اتوبوس بلکو ایر رفتم کیزیلای از اونجا هم با اتوبوس شماره ۴۱۳ رفتم دکتر ،ایستگاه "کُگلوو پارک " پیاده شدم و رفتم دکتر، مراحل خیلی ساده تر از دفعه قبل بود اما دکتر همون پول رو از من گرفت ،و دوباره واکسن آبله رو بهم زد و جمعا ۲۳۰دلار شد. فرداش هم جواب مدیکال رو گرفتم و چون دوشنبه تعطیل بود سه شنبه باید ساعت ده و نیم میبردم سفارت ، اما من زودتر رفتم از کیزیلای اتوبوس شماره ۴۲۷ رو سوار شدم که مستیقم میرفت در سفارت ساعت نه و نیم بود رسیدم در سفارت چیزی نگذشت متوجه شدم برگه صورتی یا همون برگه کلیرنس رو جا گذاشتم ، دیدم وقت هست و دقیق مسیر برگشت با اتوبوس رو هم بلد نبودم با جی پی اس یه مسیر کوتا پیدا کردم و پباده رفتم و برگشتم ساعت یازده شده بود باور کنید از این فراومشیم خوشحال شدم چون باعث شد اولین دیدار رو با دوستی که باقی سفرم بهم کمک کنه رو ببینم .چند روزی که تو آنکارا بودم چندتا دوست خوب پیدا کردم همینطور تجربهای زیادی گرفتم یکیش اینه ؛
دوبرابر آدمهای بد آدمهای خوب وجود دارن ،اما یکی از این آدمای بد کافیه که کل زندگیت رو بهم بریزه کنه .اما عدو سبب خیر شود اگر خدا خواهد ، دو دوست خوب تو این مسایل کنار من بودن و به هم کمک کردیم.

اما چرا دلم پره و چرا الان که ساعت ۱۱شب هست و کلی خسته ام دارم مینویسم ، ماجرا از اونجا شروع شد که پاس من و دوستام پنجشنبه دستمون نرسید و مجبور شدیم پرواز جمعه رو تغییر بدیم ،به این صورت که با پرواز ترکیش از آنکارا به استانبول و از اونجا با ماهان به تهران ، ما از دفتر اصلی ماهان که تویه آنکارا بود این کار رو انجام دادیم ، آقای به نام محمد افشار متصدی اونجا بود و کلاهی روی سر ما گذاشت که تا عمر دارم یادم نمیره ،تا الان توی زندگیم چنین کلاهی سرم نرفت اگه واسه کلاه برداری مدال میدادن ایشون رکورد شناگر امریکایی رو زده بود ، از ما جدا از پولی که کنسل کردن پرواز ۲۲۶ دلار گرفت و ما رو به سفری فرستاد و الان که دارم مینویسم واستون ۲۴ساعت ازش گذشته و هنوز آخرش رو نمی دونم چه جور میشه .فقط باید بگم شب گذشته رو تو فرودگاه استانبول روی زمین مثل جنگ زده ها گذروندیم .
برگردیم سر اصل ماجرا ، ما پول رو دادیم و یه اشتباه همینجا کردیم که رسید پول یا فاکتور رو نگرفتیم و ایشون پرواز ترکیش به استانبول و ماهان به تهران رو به ما دادن و گفتن پرواز ترکیش ما نوعی هست که با اولین پرواز ترکیش سوار میشیم و کلی بابت همین ازمون پول گرفت . قرار شد وقتی که از پست پاسهامون رو گرفتیم ایشون بهمون ترنسفر هم بدن . روز جمعه شد رفتیم دنبال پاسپورت و تا ساعت ۱۱طول کشید ،وقتی رفتم دفتر ماهان و ترنسفر خواستم کلی داستان بافت و به هر شکلی بود ترنسفر رو نداد و مجبور شدیم صد لیر تا فرودگاه کرایه تاکسی بدیم .البته دوستان حساب کردن و کلی من رو خجالت زده کردن .
از اینجاش مکافات شروع میشه حالا تو فروگاه رفتیم جلو کانتر ترکیش، زهی خیال باطل ،خواستیم با اولین پرواز بریم که طرف هم گفت همچین حرفی نیست کی همچین حرفی زده ، باید با پرواز خودتون برید. ایستادیم تا ۵و دیدیم، بَه بَه پرواز ساعت ۶ همون پرواز خاصی که کلی بابتش پول دادیم دو ساعت تاخیر داره و این یعنی پرواز متهرانمون رو از دست میدیم .مسولین ترکیش واقعا بی ادب بودن و اصلا جوابگوی ما نبودن تمام و انگار که نه انگار اونا پرواز رو به تاخیر انداختن. اینجا بود که خانمی که همراه ما بود واقعا نشون داد چقدر قویه چطور میتونه با فن بیانش کار ما رو راه بندازه .کارمندای ترکیش زبانشون داغون بود و از کمی احساس مسولیت فقط امید من به کلی خانم م،،،،ا بود خیلی تلاش کرد تا با یه پرواز زودتر بریم و بلاخره جواب داد ،پرواز ما رو تغییر دادن و پروازمون رو به ساعت هشت تغییر دادن ،اینجاش من هنگ کردم ? آخه پرواز قبلی ساعت ۷:۵۵ بود ،اما وقتی فهمیدم اون پرواز بازم نیم ساعت عقب افتاده متوجه شدم چقدر تلاش م،،،ا خانم جواب داده .خدایش اگه خودم تنها بودم هیچی از دستم برنمیومد ،مابین اینکه با ترکیش حرف میزد با نماینده ی کلاه بردار ماهان هم هماهنگ کرد که تا ساعت ۹:۳۰ گیت رو باز نگه داره تا ما هم خودمون رو برسونیم . با همه مشکلات ساعت هشت پریدیم و ساعت ۹:۱۵ دقیقه رسیدیم استانبول ،از قبل با هم هماهنگ بودیم من و خانم دکتر رفتیم دنبال بار و م،،،ا خانم رفتن دنبال کارت پرواز ، باورتون نمیشه با چه سرعتی این مسیر حداقل نیم ساعته رو تو ده دقیقه دویدیم ، ما بارها رو گرفتیم و خیلی سریع رفتیم به سمت گیت ماهان دیدیم م،،،ا خانم ایستاده اونجا پرسیدم کارت پرواز رو گرفتی جوابی بهم داد که هنوز هم حضمش برام سخته .بلیت ما رو فروخته بود ، پرواز ۱۰:۱۰ دقیقه شب بود و م،،،ا ساعت ۹:۲۵دقیقه رسیده بود اونجا پنج دقیقه زودتر از اونچیزی که قول داده بودن . وقتی پرس و جو کردیم پرواز ما رو ساعت ۹:۱۰دقیقه تو فرودگاه به قیمت۶۰۰$ دلار فروخته بود باورم نمیشد .یعنی اگه ما زودتر هم میرسیدیم باز هم فایده نداشت ، شب قبل از اون پرواز تابان کامل کنسل شده بود و ۱۲۰نفر آواره ایرانی تو فرودگاه استانبول بودن و دفتر ماهان هم بازار سیاه راه انداخته بود و بلیت چهارصد هزارتومنی رو دو ملیون فروخته بود و اینجا بود فهمیدم یه سری دزد شدن نماینده یه شرکت هواپیمایی معتبر ایرانی تویه ترکیه . دریغ از کمی احساس مسولیت . اون شب ساعت دو دوتا پرواز دیگه از استانبول به ایران بود بهمون گفتن که با آسمان یا قشم میفرستیمتون اما اینم فقط یه دروغ دیگه بود .وقتی به کارمند ماهان گفتیم باشه با پرواز ساعت دو ما رو بفرست گفت شما به من پول ندادین و انکارا (همون محمد افشار) هم میگه از شما پول نگرفته .این حرفشون اعصابم رو خورد میکرد واسه این گفتم هروقت پول میدین فاکتور بگیرین .
اصلا حال خوبی نداشتم کلی هزینه کرده بودیم و خیلی خسته بودیم ، اصولا بعد از گرفتن ویزای امریکا تا چند روز خوشحالی اما این نماینده دزد ودروغگوی ماهان کاری کرد که بشه سخترین خاطره . پرواز ساعت دو رو بهمون ندادن و باز هم با گشتاهی تمام میگفت واسه پرواز بعدی ماهان که هشت صبح بود احتمال هشتاد درصد به ما جا میدن ،اگه فرودگاه استانبول رفته باشید میدونین که اصلا جایی برای نشستن گیر نمیاد چه برسه دراز کشیدن و استراحت و تحمل سرما تا ساعت هشت صبح . ما ده ساعت سخت پیش رو داشتیم و هیج جایی واسه استراحت نبود . دوتا خانم همسفر من وقعا من رو متعجب کردن ، خدایی فک نمیکردم اینقدر قوی باشن و خیلی جاها متحیرم کردن . بازم میگم بدون کمکشون من از پس این همه مشکلات برنمیومدم .
یه قسمت بود که ایرانیا بودن و واقعا نگاه هرزه بعضی افراد بیشتر اعصبانیم میکرد بیچاره چندتا خانم دیگه اونجا بودن مجبور شده بود مانتو و روسری بپوشن ، با اینکه هنوز تو ترکیه بودیم . دوست نداشتم به همراهام بگم لباس بپوشن دلیل نمیشد به خاطر چندتا آدم چشم ناپاک و هرزه بخوام حرفی بزنم که خودمم از شنیدنش متنفرم اما تحمل اون رفتار و اون نگاه ها رو هم نداشتم . باور کنین هیچ قسمتی از سفرم انقدر بهم فشار نیومد چون واقعا داشتن بی احترامی میکردن ، هر جوری بود از قسمت رفتیم و یه جای دیگه پیدا کردیم که اون نگاها نبود .روی چندتا صندلی نشستیم اما نمیشد خوابید بعد یه ساعت رفتیم یه جای دیگه و مثل آواره ها روی زمین دراز کشیدیم ، حتی یه زیراندازهم نداشتیم . تو اون سرما خوابیدیم و ساعت پنج صبح بود بیدار شدم و آبی به دست و صورت زدیم ، منتظر شدیم که کارمند ماهان بیاد ساعت هشت شده بود یکیمون جلو گیت یکی جلو دقتر ماهان یکی پیش وسایل ، م،،،ا کلی رفت و برگشت تا بلاخره دیدم سه تا کاغذ تو دستاشه باور کنید باورم نمیشد دارم از اسن فروگاه خلاص میشم ، اما همش رو مدیون تلاش خانم م،،،ا هستم خیلی دوندگی کرد و تمام این مشکلات رو از چشم محمد افشار می بینم که کلی دروغ پشت هم چید فقط به خاطر پول .
و واسه هواپیمایی ماهان متاسفم که چندتا دزد رو نماینده خودش کرده .
Case No:2015AS2000
Ds260:23may2014
Second update: 15 Aug 2014
Interview:Ankara 20 Oct 2014
کلیرشده در تاریخ 30/January 2015
seattle 13/07/2015
از پاسخ دادن به سوالات شما شدیدا کیف میکنیم

مدارک پستی آنکارا
نرخنامه مترجم رسمی
تمکن مالی بانک ملی
خب بالاخره نوبت ماهم رسید،قبل از اینکه سفرناممون رو شروع کنم میخواستم از همه دوستان مهاجر سرایی گل تشکر کنم که واقعا خیلی به ما کمک کردند،ممنونم از مدیران این سایت بابت همچین سایت جامع و کاملی. پیشنهاد میکنم به همه دوستان که قدم به قدم با این سایت پیش برین مطالب و بخونین تا وقتی میرین مصاحبه هیچ مشکلی نداشته باشین."من چیز زیاد اضافه تری ندارم که بخوام بگم چون دوستان خیلی چیزها رو توضیح دادن اما چون حس میکنم یه جورایی به این سایت مدیونم پس ممیخوام دینمو ادا کنم.
[b][b]رویت قبولی[/b][/b]
برعکس خیلی های دیگه ما اصلا نمیدونستیم لاتاری چیه؟ یعنی زیاد اطلاعاتی درموردش نداشتیم تا اینکه پارسال اواخر مهر ماه بود که از طریق یکی از آشناهامون با لالتاری آشنا شدیم و ما هم مثله بقیه ثبت نام کردیم.اصلا به فکرش نبودیم و حتی نمیدونستیم کی نتایجش اعلام میشه به طور اتفاقی دو روز بعد از اعلام نتایج رفتیم وارد سایت شدیم اولش که هی ارور میداد و سایت باز بالا نمیومد ساعت حدودای دو شب بود که سایت باز شد اولش ماله خودم و بعد پدرم و چک کردم دیدم که نه قبول نشدیم بعد ماله مادرم و چک کردم و دیدم بلهههههه.قبول شدیم! اونشب از خوشحالی نخوابیدیم و حتی نمیدونستیم بعدش باید چیکار کنیم هیچ اطلاعاتی نداشتیم..از فردای اون روز افتادیم دنبالش کاراش از این و اون پرس و جو کردیم تا بالاخره توسط یکی از آشناهامون که اونم سال 2014 لاتاری قبول شده بود و از مهاجرشرا کمک گرفته بود با مهاجرسرا آشنا شدیم،و بعد از اون تازه فهمیدیم بلهه چخبره..اصلا لاتاری چیه..فهمیدیم که تازه اول راهیم
واکسیناسیون و ترجمه مدارک مورد نیاز
اولین اقداممون این بود که با توجه به لیستی که از مهاجر سرا پیدا کرده بودیم بریم دنبال کارای واکسن و ترجمه مدارک..اواسط ماه شهریور بود که رفتیم انستیتو پاستور خودشون همه ی اقدامات لازم و انجام دادن.به من فقط یک واکسن مننژیت و انفولانزا زدن-به برادرم فقط آنفولانزا و به پدر و مادرم واکسن های انفولانزا-دیفتری کزاز-mmr زدن....
بعد از اینکه کارت واکسن هامون رو گرفتیم مدارکمون و بردیم برای ترجمه وهمچنین فرستادن فرم ها عملا بعد از اون دیگه هیچ کاری نداشتیم و منتظر بودیم برای زمان مصاحبه...
نامه دوم ومصاحبه
با توجه به اینکه ما زیاد اطلاعاتی از اینکه باید دقیقا چیکار کنیم نداشتیم..سر فرصت فرم هامون رو فرستادیم و نمیدونستیم دیر فرستادن یا آنلاک کردن فرم توی تاریخ مصاحبه اثر داره..و اینم بگم که چون بار اولمون بود و زیاد چیزی نمیدونستیم خیلی توی پرکردن فرم ها وسواس به خرج دادیم اینجوری شد که 16 جون فرم هامون و فرستادیم و دوباره به یه دلیل مسخره انلاک کردیم فرم رو و 16اگوست فرستادیم. با توجه به کیس نامبرمون سری اول توی سپتامبر کارنت شدیم و کلی منتظر موندیم این وماه و اون ماه تا ژانویه...من قبلش زنگ زدم به کی سی سی و فهمیدم که پروسسمون تموم شده و مطمعن شدم که این سری ناممون میاد ولی خوب بازم استرس داشتیم..تا اینکه 23 زانویه نامه دوم زیبا رو مشاهده کردیم...اینقدر خوشحال شدیم که نگو...اخه قبل از اون انگار زندگیمون یه جورایی روی حالت استند بای قرار داشت..بدی زمان مصاحبمون این بود که چون هم من و هم داداشم محصل هستیم برامون خیلی سخت بود که این همه روز از مدرسه مرخصی بگیریم
نوبت دکترآنکارا وپست مدارک
حدود چهار-پنج روز بعد از اومدننامه دوم رفتیم برای گرفتن وقت دکتر...چون بردارم هشت سالشه و نیاز به تست TBT داره برای تاریخ 25فوریه یعنی شیش روز قبل از مصاحبه وقت دکتر گرفتیم با تعطیلات شنبه و یکشنبه و با توجه به اینکه جواب این تست یکم بیشتر طول میکشه این وقت رو گرفتیم...و اما بعد از نوبت دکتر در تاریخ 7فوریه مدارکمون رو با پست DHLفرستادیم که تاریخ11 فوریه وقتی توی سایت پست چک کردیم دیدیم رسیده دست سفارت...غیر از اون برای اطمینان بیشتر یه کپی برابر اصل ترجمه تمام مدارک رو هم با خودمون اوردیم که اگه مشکلی پیش بیاد نقص مدارک نخوریم
سفر به ترکیه-هتل-مدیکال
3 فوریه برای انکارا بلیت گرفتیم..هواپیمایی ماهان پرواز سیستمی نفری 640 تومن..هتل پنج ستاره سورملی رو هم خوده آزانس بهمون پیشنهاد داد که هتل خوبیه..اما صبحانش تعریف چندانی نداره نسبت به جاهای دیگه...بگذریم...پرواز ما ساعت 7:20 دقیقه صبح بود که حدود ساعت 10:30 رسیدیم آنکارا....
دیروز(چهارشنبه) نوبت دکتر داشتیم..به لطف دوستان وقتی رفتیم اونجا هیچ مشکلی نداشتیم همه چیز رو میدونستیم...اول با تاکسی رفتیم مطب دکترکه 15 لیر شد...رفتیم طبقه چهارم و منشی مارو به یه اتاقی برد که پاسپورت ها و کیس نامبرمون رو میخواست....بعدش یکی یکی صدامون کرد ازمون خواست که به وب کم نگاه کنیم و عکس گرفت بعد از اون پاسپورت هامون و امضا کردیم و رفتیم به مطب دکتر....دوتا دوتا رفتیم تو هرکدوم توی یه اتاق آقای دکتر اومد معاینمون کرد...و سوالات معمول روو به زبان فارسی پرسید...دوتا واکسن نصیب من شد یکی برادرم-و مادر و پدرم هرکدوم یه واکسن زدند..و تست رو هم که از برادرم گرفت بعد منشی مارو فرستاد طبقه 5ام برای آزمایش خون و عکس..البته از داداشم ازمایش خون و عکس نگرفتن...برای عکس هم که خانوما میدونن موهاشون و فقط بالا ببندن ..یه لباس مخصوص هم میدن که بپپوشین....هزینه مدیکال ما چهر نفر جمعا 1133 دلار...بهمون گفتن فردا یعنی جمعه ساعت ده برادرم و ببریم برای چک کردن تست و وقتی پرسیدم گفت اگه توی تست برادرتون مشکلی نباشه جمعه بعد از ظهر جواباتون آمادس...یکم زودتر از موعد شد ولی خوب دیگه ...اینم بگم که اونجا با یه خانمی آشنا شدیم که به خاطر شغل دولتی سال 2014 کلیرینس خورده بود و اومده بود الان ویزاشو بگیره حالا چجوریش و نمیدونم ولی زمان مدیکالش گذشته بود و من بهش کمک کردم فرم مربوط و پر کنه..علاوه بر اون یه خانواده ایرانی دیگه بودن که خانم برنده لاتاری بود و آقا هم سربازی رفته بودن جالبیش این بود که هیچ مدارکی با خودشون نیاورده بودن حتی کارت واکسن هم نداشتن همین مدیکال رو هم به قول خودشون الا توکلی و پرسون پرسون اومده بودند و مثله ما 3مارچ مصاحبه دارن..وقتی فهمیدن جریان چیه گفتن اخه ما زا کجا باید میدونستیم؟؟؟ چیکار باید بکنیم؟؟ منم تا جایی که میتونستم راهنماییشون کردم که چیکار کنن اوناهم کلی از من تشکر کردن..همه اینا به لطف مهاجرسراست دیگه.. و اینجا رو هم بهشون معرفی کردم...الانم دیگه کاری نداریم منتظریم تا هفته بعد بریم مصاحبه برامون دعاکنید که دست پر برگردیم...چون طولانی میشد گفتم قسمت قسمتی بنویسم...
مصاحبه
ظاهرا باید امروز مصاحبمو مینوشتم ولی فعلا که خبری نیست،یه مشکلی پیش اومد که مصاحبمون افتاد به فردا صبح ساعت هشت-مشکل این بود که وقتی رفتیم مدارک و تحویل دادیم صدامون کردن و گفتن اسم فامیل مادرم با پاسپورت یکی نیست برین توی فرم اصلاحش کنین ماهم رفتیم به کامپیوتری که توی قسمت سالن انتظار بود وارد فرم شدیم و اصلاحش کردیم،دوباره برگشتیم و دوباره صدامون زدن و گفتن که تغییرات شما ثبت نشده برید دوباره تغییر بدین...لازمه بگم خانومی که بهمون میگف اینکارارو بکنیم فارسی زبان بود و خیلی مهربون،دوباره رفتیم و اصلاح کردیم بازهم همون آش و همون کاسه....خلاصه هی رفتیم و اومدیم تا اینکه بهمون گفتن تغییراتی که شما میدین توی سیستم ما ثبت نمیشه برین دوباره ساعت دو برگردین توی این فاصله برین آژانس های هواپیمایی کمکتون میکنن سعی کنین اصلاح شده برگردیین وگرنه نمیتونیم بهتون وت مصاحبه بدیم ...فکرشو بکنید آدم چقدر اعصابش خورد میشه هوا هم واقعا سرد بود اما سعی کردیم خونسرد باشیم دوتا آزانس سر زدیم آخرش رفتیم آزانس هواپیمایی ماهان کنار مطب دکتر ازشون کمک خواستیم رفتن توی سیستم و دیدن که همه چیز مرتبه تغییرات هم اعمال شده پسر جوونی که کمکمون کرد از بارکد صفحه آخر فرم اصلاح شده پرینت گرفت و گفت برین اینو تحویل بدین و بشون نشون بدین که فرم و اصلاح کردین،ساعت 1 رسیدیم دم سفارت اما راهممون ندادن و گفتن تا ساعت 2منتظر بمونید هوا هم واقعا سرد بود ولی چاره ای نداشتیم جز اینکه یک ساعت معطل بمونیم حودای ساعت 1:45 دقیقه دوبره رفتیم تو صف البته این دفعه سفارت شلوغ نبود اکثرا واسه پیک آپ اومده بودن با همون شماره 405که صبح بهمون دادن رفتیم نشستیم صدامون کردن رفتیم به اون باجه و اون خانوم گفت امیدوارم کاری کرده باشین.بهش کاغذ بارکد و دادیم و گفت صداتون میکنم،یه مدت کوتاهی گذشت و گفت بازم من تغییری توی فرمتون نمیبینم گفتیم پس چیکار کنیم؟م تغییرات و انجام دادیم گفت بله من داریم میبینم که شما فرم و اصلاح کردین اما برای من تغییری ایجاد نشده ممکنه یکم طول بکشه چون این تغییر باید تو امریکا ثبت بشه و به خاطر اختلاف زمانی و این حرفا ممکنه اونا هنوز تایید نکرده باشن شما برین فردا صبح برگردین،دوباره ازش پرسیدیم مدارک ما مشکل داره گفت نه مشکلی نیست ولی من تا توی سیستم نبینم نمیتونم کاری بکنم،ازش تشکر کردیم و اومدیم بیرون و اصل تمام مدارکمون رو هم توی سفارت گذاشتیم دست خودشونه...وقتی اومدم خونه ساعت حدودای 12 به وقت آمریکا بود دیدم تو سایت سیس به تاریخ امروز آپدیت خوردیم نمیدونم ممکنه اونا اصلاح فرم و تایید کرده باشن و آپدیت خورده باشیم ولی هرچی ک هست فعلا دست به دعا تا فردا نشستیم ..دعا یادتون نره
Case Number:2015AS000010XX
DV260 Forms:June 16th
Unlock:August 16th
Second Letter:January 23rd
Interveiw:March 3rd
Visa:March 6th (یک ضرب)Shy
سلام و وقت بخیر خدمت به همه

ابتدا یه خلاصه از وضعیت کیس ما :
برنده اصلی: مادرم
همراهان: پدرم و خواهرم
خلاصه وضعیت مادرم: دیپلم، آرایشگر
خلاصه وضعیت پدرم: بازنشسته. قبلا در شرکت خصوصی کار میکرده، کارت پایان خدمت قبل از انقلاب، فوق لیسانس مدیریت

اگر اجازه بدین در مورد واکسیناسیون و مدیکال توضیح ندم چون تکرار مکرراته و دوستان قبل از من زحمت کشیدن.فقط نکته ای در مورد مدیکال بگم که ندیده بودم تا حالا. دکتر از مادرم سوال کردن قرص خاصی استفاده میکنی؟ و ایشون گفتن بله، قرصهای آرامبخش(نگران بودیم که آزمایش خون چیزی رو نشون بده) و وقتی اسم قرصها رو پرسیدن مثل اینکه نشناختن برای همین واسمون یه وقت مشاوره گرفتن از یک دکتر که معتمد دکتر اونگان هستن. قرار بر این شد فردا بریم مشاوره و راستش کمی ترسیده بودیم که نکنه دکتر مشاور گیر الکی بده و اذیت بکنه...بعدا فهمیدیم که همه اینا بحث پول بوده و دکتر مشاور حدود 300 لیر ازمون گرفتن و گفتن از نظر من مشکلی وجود نداره و یک گزارش مهر و موم شده به ما دادن تا تحویل دکتر اونگان بدیم.

روز مصاحبه هم قاعدتا من اجازه ورود به سفارت رو نداشتم.مادر و پدر و خواهرم وارد شدن و بعد از تحویل مدارک و انگشت نگاری حدود 2 ساعت معطل شدن تا مصاحبه کنن و میگن موقع خروج فقط یک نفر دیگه تو سفارت مونده بود.

خلاصه میرن جلوی باجه برای مصاحبه و یک آقای خوش اخلاق اول از همه با مادرم مصاحبه کردن.

قسم بخورید!
-مدرکتون چیه؟؟؟
-دیپلم
-چیکار میکنید؟؟؟
-آرایشگری
-قبلا کار دیگه ای میکردید؟؟؟
-نه

بعد با پدرم مصاحبه کردن.
-الان چیکار میکنید؟؟؟
-بازنشسته ام
-مبارکه!!! قبلا چیکار میکردید؟؟؟
-حسابدار بودم
-پس چرا تو فرم نوشتید شرکت خودرو سازی؟؟؟
-حسابدار شرکت خودرو سازی بودم.

و نفر آخر خواهرم.
-دبیرستان هستی؟؟؟
-نه. سال دوم دانشگاهم
-فعلا قصد ازدواج نداری؟؟؟
-نه (این سوال برای اینه که از فرزندان بالای 16 سال مجرد برگه تعهد میخوان که قبل از سیتیزن شدن ازدواج نکنن و اگر ازدواج کردن ایالات متحده میتونه مانع ورودشون به آمریکا بشه)

در نهایت ویزای یکضرب به مادر و خواهرم تعلق گرفت و آفیسر به پدرم گفتن من واقعا معذرت میخوام اما برای شما باید یه روند 3 ماهه طی بشه.این جزوی از قوانینه و دست من نیست.
❶کیس نامبر : 2015AS17XX
❷تعداد افراد کیس : 3 نفر (برنده اصلی: مادرم)
❸کارنت شدن : 12 آگوست (21 مرداد)
❹ارسال فرم 260 : 14 آگوست (23 مرداد)
❺دریافت نامه دوم : 23 ژانویه (3 بهمن)
❻تاریخ مصاحبه : 4 مارچ (13 اسفند)
❼سفارت : آنکارا
❽مادرم و خواهرم: یکضرب
❾پدرم: کلیر (آپدیت ها: 5 مارچ کل کیس - 6 مارچ کل کیس - 20 مارچ کیس کلیرنسی - شب 3 جون کیس اصلی - شب 8 جون کیس کلیرنسی - روز 9 جون کل کیس) ----> کلیر : 9 جون ساعت 7 شب
♣♣♣سفرنامه
مصاحبه
شرایط کیس
برنده اصلی مادرم: فوق دیپلم-خانه دار
پدرم:لیسانس حسابداری-شغل خصوصی- سربازی معاف
خودم: محصل-دبیرستانی
براردم :محصل-ابتدایی
خب چون خیلی طولانی میشد مصاحبه و اینا رو جدا نوشتم..تا اینجا که خوندین گفتم که به دلیل اشتباه در یک حرف ما روز مصاحبه دوباره ساعت دو رفتیم،و بازم گفتن مشکل از سیستم آمریکاست و هنوز مشکل شما حل نشده گفتن فردا یعنی 4 مارچ دوباره بیاین ساعت 8 صبح ما رفتیم بازم همون آش و همون کاسه دیگه خودشون عصبی شده بودند،برای بعد از ظهر ساعت 2دوباره بهمون کارت دادن که بریبم،دیگه با همه رفیق شده بودیم اصلا کارمون عجیب بود همه مونده بودن چرا اینجوری شده.ساعت دو رفتیم کلی نشستیم هنوز نه انگشت نگاری انجام داده بودیم نه مصاحبه نه پول پرداخت کرده بودیم...حدودهای ساعت 2:45بهمون گفتن که ببخشید معطلتون کردیبم هنوز اداره آمریکا باز نشده واسه همین نگه تون داشتیم بازم بشینید تا بهتون خبر بدیم.چند دقیقه بعد دیدیم آفیسر یه اسمی و صدا میزنه چون خیلی لهجه داشت نفهمیدیم فقط باجه 5شو شنیدم...یکم بعد دیدم دوباره صدامون میکنه فهمیدم داره اسم مادرمو صدا میزنه مادرم رفت به باجه 5 و ماهم باهاش رفتیم فهمیدیم میخواد باهامون مصاحبه کنه بدون انگشت نگاری بدون پرداخت پول،کلا پرونده ما عجیب شده بود.گفت پرونده شما یه مشکلی داره از آمریکا هنوز توی سیستم من ثبت نشده ولی من باهاتون مصاحبه رو انجام میدم ماهم هل شده بودیم...اول ازمون انگشت نگاری کرد چهار انگشت سمت چپ-چهارانگشت سمت راست-دوتا شصت...از برادرم هم انگشت نگاری نکرد...بعد گفت دست راستتون و بالا ببرید و قسم بخورید که هرچی که توی فرم ها نوشتین و هرچی که میگین راسته ماهم قسم خوردیم از مادرم پرسید:
-مدرکت چیه؟؟ فوق دیپلم
-تو چه رشته ای؟ آموزش ابتدایی
-بعد از مدرکت جایی هم کار کردی؟ نه خانه دار بودم
-جایی غیر از ایران زندگی کردی؟نه برای سفر رفتم و بعد اسم کشور هارو پرسید
از پدرم همین سوال هارو پرسید به اضافه اینکه:
-ایا تا به حال با دولت ایران کار کردین؟ خیر
-سربازی رفتین؟ نه
-چرا معاف شدین؟.........
-شغلتون چیه؟ شغل آزاد تو کار کشاورزی و ویلا سازی
از من پرسید:
-دانشجویی یا دانش آموز؟ دانش آموز
- چه مقطعی؟......
از برادرم هم سوالی نپرسید،گفت من مشکلی نمیبینم فقط شما خانم فردا 8:30 با مدارکت بیا سفارت واسه انجام کارهای نهایی کار همسر و بچه هاتون تموم شده قبل از اینکه اینو بگه من برگه صورتی و دیدم و گفتم آخ کلیرنس خوردیم ولی بعد دیدم این حرفو زد و خبر از اون جمله معروف که سایت و چک کنید نبود،هم ناراحت بودیم هم خوشحال اما رفتیم خونه..دیروز صبح دوباره ساعت 8:30 مادرم رفت و دیگه اونجا باهمه آشنا شده بود همه مامور ها میشناختنش بدون اینکه چیزی بگه راهش دادن تو...رفت و برگه صورتی و ازش گرفتن رفت تو بهش دوباره شماره دادن و گفتن که بشین صدات میکنیم،وقتی صداش کردن گفتن بازهم همون قضیه و هنوز درست نشده دوباره برین ساعت دو بیاین...فکر کنین چقدر بدبختی کشیده بودیم....مامانم رفت و دوباره ساعت 2 اومد کلی نشست ....با همون شماره صداش کردن گفتن میدونین چیه؟؟ واشنگتن برف اومده همه ادارات تعطیل شده خودشونم خندشون گرفته بود از شانس ما،ماهم همه تعجب کرده بودیم که این چه مصاحبه ایهه...پدرم همش میگفت من فکر کنم همینجا ویزامیدن بهمون خخ....اون خانم به مادرم گفت شما دیگه نیاز نیست بیاین شماره هتل و شماره اتاق و گرفت گفت فردا دوباره تا قبل از 3 بهتون زنگ میزنیم میگیم تکلیفتون چیه که اگه میخواین پرواز یکشنبتون و عقب بندازین و اگه میخوایین برین ولی هروقت بهتون گفتیم بیاین...مادرم هم خواست یه دستی بزنه دو دستی بگیره با خنده گفت یعنی ما دوباره باید بریم سه تا پنج روز واسه پست صبر کنیم؟؟ گفتن ههههه نه دیگه ویزای شما رو همینجا بهتون میدیم......اینجا فهمیدیم که دیگه یه ضرب گرفتیم.. مادرم دوباره امروز صبح ساعت8:30 رفت دید همه خوشحال سرحال گفتن کارتون تموم شده همه چی حله فقط باید یه یک ساعت صبر کنین تا بهتون ویزارو بدیم...مادرم هم یک ساعت نشست و پول رو هم پرداخت کرد و با پاسپورت ها و پوشه های زرد برگشت و همش هم مزین شده به ویزا..... ایشالا این لحظه نصیب همتون بشه اینم بودو جریان پرونده عجیب مااا....بالاخره به خیر گذشت و یکشنبه هم پرواز برگشتمونه....
Case Number:2015AS000010XX
DV260 Forms:June 16th
Unlock:August 16th
Second Letter:January 23rd
Interveiw:March 3rd
Visa:March 6th (یک ضرب)Shy
سلام
اول از همه میخواستم از دوستان مهاجرسرا تشکر کنم به خاطر همه ی اطلاعات مفیدی که در اختیار ما میگذارند.
مشخصات ما : برنده: خودم ، ارشد معماری، سابقه کار در شرکت خصوصی
همسرم: دکترای رشته علوم پایه، سربازی : آموزشی ارتش، بقیه ش پروژه تحقیقاتی تحت حمایت بنیاد نخبگان

مصاحبه ما 2 مارچ بود، بلیط پرواز ماهان 26 فوریه 7:20 صبح پنج شنبه، ساعت 8:40 رسیدیم آنکارا، وقت دکترمون همون روز بود، از اونجا با اتوبوس به کیزیلای رفتیم و بعد با تاکسی به هتل، ساعت 11 چمدونارو توی هتل گذاشتیم و از رسپشن آدرسو پرسیدیم و پیاده 10 دقیقه بعدش مطب دکتر بودیم و تا 12:15 کلا کارمون تموم شد. هر کدوم یه واکسن خوردیم و هزینه مدیکال هر دوتامون 455 دلار شد. یه موردی که جالب بود این بود که وقتی که توی اتاق دکتر منتظرین که ویزیت بشین دکتر از اون یکی اتاق تو مانیتورش از دوربینی که تو اتاق هست میتونه شمارو ببینه و ... .

روزای بعد تا دوشنبه صبح که مصاحبه بود به گشت و گذار گذشت، روز مصاحبه 7:45 جلوی در سفارت بودیم که قبل از ما صف تشکیل شده بود، کم کم نوبت ما شد و شماره و تحویل مدارک و انگشت نگاری و هزینه و مصاحبه رو که تقریبا همه آشنایی داریم.
یه نکته در مورد تحویل مدارک اینکه: از من مدارک تحصیلیمو خواست و از همسرم فقط فقط فقط رزومه و کارت سربازی.
مصاحبه کاملا طبق انتظار پیش رفت، از من راجع به تحصیلات و کار کردنمو و نوع شرکت و کاری که انجام میدادم پرسید. از همسرم کلا راجع به درس و رشته و کار و سربازیو اینکه چه کاری قراره تو امریکا انجام بده پرسید و در نهایت هم گفت که به من ویزا تعلق میگیره و در مورد همسرم نیاز به تحقیقات بیشتری هست. پاسپورت منو نگه داشت و پاسپورت همسرم و همه مدارکی که فرستاده بودیمو بهمون برگردوند.
فردای مصاحبه ما با اتوبوس Ulusoy از آنکارا به استانبول رفتیم، قبلا هتل رزرو کرده بودیم و بلیط اتوبوسو هم از ترمینال Asti توی آنکارا گرفته بودیم. از ترمینال علی بی کوی توی استانبول تا میدون تکسیم رو با سرویس رایگان شرکت اتوبوس رانی رفتیم. آدرس پست رو هم یکی از شعبه های محله Sisly توی استانبول از بین پست های پیشنهادی سفارت که تا حدودی به منطقه میدون تقسیم نزدیک بود انتخاب کردیم.

اتفاق خاصی که راجع به دفتر پستی افتاد این بود که 3 مارچ ویزای من صادر شده بود و صبح 4 مارچ رسیده بود استانبول و پنج شنبه صبح 5 مارچ توی پست مرکزی محله sisly بود و طبق انتظار همون روز بعد از ظهر یا فردا صبحش باید میرسید به شعبه انتخابیه ما! 6 مارچ ظهر به دفتر پستی رفتیم و گفت نرسیده و برید دوشنبه برگردید، از اونجایی که ما برای یکشنبه شب بلیط برگشت داشتیم ترجیح دادیم بریم دفتر مرکزی ببینیم چرا نرسیده!
رفتیم اونجا و یه نفر بود که یکمی انگلیسی بلد بود و پرس و جو ها شروع شد تا 4 بعدازظهر بسته پاسپورت من پیدا نمیشد تو دفترشون!! ما هم کلا مردیم از استرس Big Grin خلاصه آخرش یه شماره از ما گرفتن و قول دادن که ادامه میدن به جستجو و خبر میدن که ساعت 5 خبر دادن که بالاخره پیدا شده و میتونیم شنبه بریم و از همون دفتر تحویل بگیریم!!!!
خلاصه مطلب اینکه اگه میخواین اتفاق خاصی نیفته بهتره همون دفتر پستی آنکارا رو انتخاب کنین.

یه نکته دیگه اینکه چون پاسپورت من برای ویزا مونده بود، هتل استانبول از من کپی پاسپورت و ترجمه شناسنامه و برگه سفارت همراه با توضیحات فراوان ما رو قبول کرد.
در مورد تفریحات آنکارا:
خیابون تونالی و خیابون آتاتورک حوالی میدون کیزیلای و مرکز خرید آنکامال برای دیدن و خرید مناسبن. فود کورت طبقه پایین آنکامال هم غذاهای خوب و قیمت مناسبی داشت که از رستورانای طبقاتش بهتر بود به نظر ما.
Kucuk Esat Aspava هم خوب بودن، آب شلغم حتما امتحان کنین، (به ترکی میشه همون شلغم سو ) . بین خیابون آتاتورک و تونالی و پایین تر از خیابون جان اف کندی هم یه سری رستوران هست که قیمت متوسط به بالایی دارن ولی کیفیت خیلی خوبی داشتن.
کیس نامبر :***2015AS00002 . تاریخ ارسال فرم : 31 July، ===> آپدیت : 4 Dec. تعداد افراد کیس : 2 نفر . سفارت : آنکارا . دریافت نامه دوم :٢٣ ژانويه. . تاريخ مصاحبه: 2 مارچ، خودم یکضرب، همسرم دریافت کلیرنس. آپدیت: 3 مارچ ... ٢٥، ٢٦، ٣٠، ٣١ مارچ، ١ اپريل، ٨ اپريل =كلير ورود به امریکا: 4 جولای




کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان