(2010-07-17 ساعت 17:37)amir reza نوشته: خدا بگم چی کارت کنه ببین چه استرسی ایجاد کردی
اشکان به جان خودم من که هنوز یک سال تا تاریخ مصاحبم وقت هست داشتم نا امید میشدم و ترسیده بودم
3 بار باطری قلبما عوض کردم
امروزم یک سرم ضد کارنتی به خودم زدم
بچه ها تو را خدا مشکلی پیش مییاد به فکر ما پیره مرد های قلب دردی باشید
اشکان تا گفت این اتفاق افتاده من قشنگ فکر کردم برای خودم این اتفاق افتاده
2 روزه نخابیدم تا ببینم اشکان جان چه کار میکنه و الان که فهمیدم مشکلش حل شد میخواهم برم اول باطرییه قلبما عوض کنم بعدشم زنگ بزنم سفارت بگم برای چی با زندگی این جوونا بازی میکنید نمیگید یک وقت جونشونا خدایی نکرده رو این کار میذارند
و بعدشم برم یکم بخوابم
خبری شد به من بگیدا
ولی اروم اروم بگید پول باطری های قلب گرون شده و جنسشم بد زود میخوابد.
جوری خبر بدید که ما لب بوما پس نیوفتیم.
اشکان جون دستتم درد نکنه پسره گلم که سریعا با این خبر خوبد ما را از نگرانی در اوردی
انشا الله که بی معطلی رفتی امریکا و ما را دعا میکنی
با تشکر
دوست عزیز تبریک میگم. نگران نباشید از الان. همه چیز خوب پیش میره.
اقا اشکان هم این مدت به همه اینجا کمک کرده حالا حقش بود یکم همگیمونو نگران کنه
موفق باشید
ابوظبي ديروز فايل منو دريافت كرده... اين وسط يكي داشته تنبلي مي كرده.
اينم اي ميلشون:
واقعا خوشحال شدم اشکان جون مشکلت حل شد. باور کن ما مشکل تو از خودمون فرض میکردیم و خودم و بچه های دیگه همه اینقدر ناراحت بودن که انگاری این اتفاق برای خودشون افتاده
بهر حال بهت تبریک میگیم
جا داره به مناسبت این پیروزی یه آمار درست و حسابی بیاری بزنی رو در و دیوار جیگر همه حال بیاد
چه دوره بدی رو پشت سر گذاشتید خدا رو شکر که حل شد. من دقیقا همزمان با شما بود که mail زدم و خیلی زود بهم گفتند که مصاحبه ام 8 صبحه ولی اونقدر خوش شانس نبودم که به این زودی نامه دوم به دستم برسه.
LOCATION:LA COUNTY
ARRIVAL DATE: JAN 14
CATEGORY: DV LOTTERY
2010-07-22 ساعت 00:42 (آخرین تغییر در ارسال: 2010-07-22 ساعت 00:49 توسط fairwall.)
منم به علت دینی که به این سایت دارم چون خیلی کمکم کرد وبا تشکر از ریس سایت وتشکراز همه کاربران و کمکاشون به همه حالا نوبت من رسید.مال منم مث همس فرقی نداره خلاصه میگم.باپرواز فوکر رفتم روز 26دبی-هوا خیلی بدددد بود-بعد هتل –بعدم رفتم میدست پولیکلینیک که950 درهم گرفت فکرکنم هزینش بالا رفته بعد جواب روگرفتم-فرداش مصاحبه داشتم خواستم خودم برم سفارت دیدم هزینه بالا میشه –بنابراین با یکی از بچها هماهنگ کردم که با هزینه پاییین منوبرد سفارت-دمش گرم حال داد اسمش ارش بود انشاالاه همیشه موفق باشه-رفتم سفارت-اولین نفر بودم-لاتاری من بودم تنها- -رفتیم تو نگهبان که لهجه انگلی خیلیی بد بود .نمیشود بفهمی چی میگه ولی ادم بدی نبود –رفتم تو یه شماه داد چهارمین نفر بودم رفتم واسه مدارک یه خانم ایرانی اومد اصل مدارک رو نخواست فقط ترجمه و گفت برو پول بده که شد3157که میشد905000من دادم-4دقیقه بعدش اومدم مصاحبه یه دختر تو مایههای دخترای خوب اومد با لبخند اومد گفت بده بالا گفتم چیی چیی رو بدم بالا گفت دستاتو-گفتم صبر کن باید درستش کنم گفت بیا همش واسه خودت من نمی خام منم یه نیگا انداختم گفتم چیزی پیدا نکردم اونم خندید گفت گفتم هیچی نیست - فقط اصل اطلاعات بیوگرافی هست-گفت سربازی رفتی –گفتم اره ولی کاری نمیکردم گفت بیا این ابی واسه تو چند وقت دیگه که سایت اومداسمت بیا بگیر منم گفتم برات دارم-این بود داستان ما
بازم تشکراز همه دوستان چون شادی-سراوین- usa.lover.. majmaj-nilufar-nader-mitrra-farna-f-و همه دوستان -کاربران-درضمن همیشه پول اضاف ببرید چون هزینه بالاست-اینم عکس سفارت
سلام به همه ی دوستان خوبم
بنا به رسمی که توی سایت هست منم به نوبه ی خودم و دینی که دارم سفر نامه ام را می نویسم.
من به همراه خانواده ام به صورت خانوادگی از طریق مادربزرگم اقدام کرده بودیم که این روند از سال 2004 شروع شد
طی مراحلی که تقریبا هر 2 سال یکبار در پرونده ی ما اتفاق می افتاد 5 ژوئن امسال نامه ای مبنی بر زمان مصاحبه ما در تاریخ 15 جولای ( 24 تیر ماه ) ساعت 8 صبح به دست مان رسید.
متاسفانه مادربزرگم نتوانست کامل ما را از نظر مالی ساپورت کند و ما تا لحظه ی مصاحبه به دنبال جوینت اسپانسر ( اسپانسر شریک ) بودیم که نشد. ...
این اطلاعات اولیه برای اشنایی بیشتر با کیس ما.
اما سفر........
ما برای دوشنبه صبح ساعت 8 با هواپیمایی آسمان بلیط گرفتیم و با تاخیرات موجود ساعت 10:30 دبی بودیم با گذشتن از درهای امنیتی فرودگاه از قبیل IRIS و چک کردن پاسپورت ها به برداشتن ساک ها رسیدیم و ساعت 11 اتاق ها را از هتل تحویل گرفتیم. خوبی کار اینجا بود که دبی نیم ساعت از ما عقب تر هست در حقیقت اونجا ساعت 10:30 بود . سریع به طرف پلی کلینیک رفتیم ؛ هتل ما در خیابان رقه بود و با پلی کلینیک زیاد فاصله نداشت کرایه در دبی بصورت پیش فرض از حداقل 3 درهم شروع می شود و تا 10 درهم همان درهم را می گیرند یعنی اگر 6 درهم شد باز هم 10 درهم می گیرند. تمام تاکسی ها به تاکسی متر مجهز هستند و قیمت را به شما نمایش می دهند.
به وقت دبی ساعت 11 پلی کلینیک بودیم و 2 خانواده ایرانی از گروه لاتاری که انها هم 5 شنبه مصاحبه داشتند انجا بودند.
یکی اصفهانی و دیگری مقیم دبی بود.
وقتی صدایمان کرد و پاسپورت خواست یادمان امد پاس هایمان را از هتل نگرفتیم خوشبختانه کپی پاسها همراهمان بود و پذیرفتند.
بعد از اندازه گیری قد وزن و آزمایش خون از قفسه سینه عکس گرفت و منتظر ماندیم تا دکتر ویزیتمان کند دکتر سلیمان دکتری بسیار مهربان و خوش برخورد بود و چون فهمید از شیراز هستیم از من خواست برای تست بینایی بجای کلمات abc دیوان حافظی را که خودش از کمدش درآورد را از یک فاصله ی مشخص بخوانم سپس نوبت واکسن شد ( ما واکسن هایمان را در شیراز درمانگاه والفجر زده بودیم و برای محکم کاری پاستور مهر کرده بود) با این حال به همه ما یک واکسن کزاز زد دوباره و گفت مال ایران قبول نیست و من چون بالای 18 سال بودم واکسن سرطان دهانه رحم زدم و برادرم هم یک واکسن دیگه ای زد که نمی دانم چی بود.
ویزیت دکتر همراه با آزمایش و عکس هر کدام 500 درهم واکسن کزاز 150 درهم که برای همه مشترک بود 650 درهم واکسن من 250 درهم واکسن برادرم و هزینه ی پکیج آزمایشی که نفهمیدیم چی هست ولی مثل اینکه برای همه هست و به صورت خانوادگی دریافت کرد یعنی برای همه این پکیج وجود دارد و اگه خانواده باشید بطور خانوادگی یک پکیج می دهد 200 درهم شد.
که کلا برای ما سه نفر شد 3050 درهم....
آدرس پلی کلینیک هم روبروی سیتی سنتر و فلورو پارک هتل – بالای سر داروخانه ابن سینا – طبقه بالا اتاق 106
جواب ازمایشاتمان را همان روز ساعت 3 داد و دیگر نیازی نبود دوبار به پلی کلینیک بریم و به ناهار هم رسیدیم.
تا روز 4 شنبه گشتیم و روز 4 شنبه به خانم ملیکا زنگ زدیم و دوباره واسه 5 شنبه صبح برنامه را مشخص و تایید کردیم چون مادرم خیلی برای به ابوظبی رفتن و سر موقع رسیدن حساس بود به ملیکا گفت ساعت 4 صبح به ما تلفن کند تا هم ما بیدار شده باشیم وهم به آمدن ملیکا مطمئن باشیم. ملیکا طبق قرار 4 صبح تماس گرفت و همکارش آقای سید احمدی ساعت 5 دم در هتل بود ما 4شنبه شب تمام مدارک علی الخصوص پاسپورت ها را چک کردیم 5 شنبه صبح ساعت 6:45 اولین نفر جلوی درب سفارت بودیم .
ساعت 7:30 یک مامور امد و نامه وقت مصاحبه و عکس ها را چک کرد و ما به عنوان اولین نفر رفتیم داخل بعد از بازرسی و گذشتن از 3 در رسیدیم به سالن که شماره مان را صدا می کردند. بعد از 5 دقیقه شماره ما خوانده شد یک اقای هیکل دار و کمی گیج مدارک را خواست ( از ما فقط پاسپورت و عکس گرفت ) دوباره نشستیم 10 دقیقه بعد یک خانم عینکی مقابل گیت 2 منتظر ما بود که همان کنسول بود
قبلا گفتم که ما اسپانسر نداشتیم و با حساب بانکی خودمان که بالاتر از مقدار کافی هم بود رفتیم .
اما کنسول گفت به دلیل تحریمات ما هیچ رابطه ای با بانک های ایران نداریم و هیچ یک از این مدارک و حساب ها قابل قبول نیست و به شما ویزا تعلق نمی گیره که ناگهان من گفتم ما می تونیم حساب مان را به یکی از بانک های معتبر دبی انتقال بدهیم و توانایی این کار را داریم . یک مکث چند ثانیه ای کرد و گفت برید بشنید دوباره صدایتان می کنم .
اون چند دقیقه انتظار بر من چند سال گذشت....
دوباره صدایمان کرد و گفت پرونده را دوباره بررسی کرده و خانه ای را که مادربزرکم به عنوان دارایی در امریکا به عنوان قسمتی از ساپورت مالی ما قرار داده باید دوباره بررسی و ارزیابی شود و یک برگه ابی به ما داد گفت از 10 روز دیگه تا 38 روز دیگه سایت را چک کنیم.....
نکته اینکه کسانی که بدون اسپانسر می روند حتما حتما یک حساب در یکی از بانک های دبی باز کنند و پول شان را به انجا انتقال دهند خیلی مهم هست.
سوال : این برگه آبی با این توصیفاتی که به ما داده یعنی چی / یعنی امکان داره اسم مان در سایت نیاید/ کسی اطلاع داره ؟
سوالاتی که کنسول پرسید:
1- مادربزرگتان چند سال آمریکاست؟
2- با کی زندگی می کنه ؟
3- کجا ( کدوم ایالت ) زندگی می کنه ؟
4- چه مقدار درآمد داره؟
5- شما پولتان را چگونه به امریکا می برید ؟ چطور این همه پول را منتقل می کنید ؟
6- برای انجا چه برنامه ای دارید؟
باز هم از شما دوستان خوب و مدیران سایت تشکر می کنم.
موفق باشید
شانس تو را موفق نمیکند، تو هستی که شانس را به موفقیت تبدیل میکنی.
آنچه شما را به نتیجه مطلوب می رساند الزاما نه تلاش و فعالیت سخت و طاقت فرسا که آگاهی و اطلاع از چگونگی انجام دقیق و درست کارهاست.
یعنی اینکه منتظر بمانید تا ما تحقیقات بیشتری انجام بدیم ببینیم میشه ویزا بدیم یا نه. ویزای شما خانوادگیه و تا اونجا که من میدونم Deadline نداره.
اما سوال اساسی اینه که توی برگه آبی چی نوشته؟ یا در واقع کسری مدارک رو چی زده؟
(2010-07-22 ساعت 16:03)To USA نوشته: یعنی اینکه منتظر بمانید تا ما تحقیقات بیشتری انجام بدیم ببینیم میشه ویزا بدیم یا نه. ویزای شما خانوادگیه و تا اونجا که من میدونم Deadline نداره.
اما سوال اساسی اینه که توی برگه آبی چی نوشته؟ یا در واقع کسری مدارک رو چی زده؟
دقیقا این متنی هست که توی برگه نوشته شده
blue pa.bmp (اندازه 475.05 KB / تعداد دانلود: 201)
-->
blue pa.bmp (اندازه 475.05 KB / تعداد دانلود: 201)
blue pa.bmp (اندازه 475.05 KB / تعداد دانلود: 201)
-->
blue pa.bmp (اندازه 475.05 KB / تعداد دانلود: 201)
بازم از راهنماییتان متشکرم
شانس تو را موفق نمیکند، تو هستی که شانس را به موفقیت تبدیل میکنی.
آنچه شما را به نتیجه مطلوب می رساند الزاما نه تلاش و فعالیت سخت و طاقت فرسا که آگاهی و اطلاع از چگونگی انجام دقیق و درست کارهاست.
2010-07-22 ساعت 20:21 (آخرین تغییر در ارسال: 2010-07-22 ساعت 21:27 توسط Ashkan78.)
ميترا خانوم
اين مسأله شما جاي نگراني نداره. مسأله اينه كه چون Petitioner شما مي خواد با املاك خودش، عمدتا منزلش، ثابت كنه كه درآمد كافي داره، بايد يه ارزيابي جديد از املاك خودش كه توسط كه ارزياب مجاز انجام شده، ارائه بده.
همه چيز سر جاشه، يه كسري مدارك خورديد. تهيه اش كنيد، مستقيم بفرستيدش سفارت امريكا تو ابوظبي. اگه هم مي خواي دستي برسوني به سفارت، من در خدمتتم و برام كمال افتخاره. تصميمش با شما كه كدوم راه بهتره.
من اواسط August دارم مي رم مصاحبه. خواستي مدارك رو ببرم، بهم پيغام خصوصي بده تا رديف كنيم كارها رو.
به همه مي گن كه سر يك ساعتي (تا چند ماه پيش فكر كنم 9 و الان ساعت 8) دم سفارت باشن. آيا توي سفارت رفتن معطلي داره؟ اگه معطل داشته باشه، بايد تو گرما بمونيم تا راهمون بدن؟
(2010-07-22 ساعت 20:59)Ashkan78 نوشته: يه سوال اساسي از دوستاني كه ابوظبي مصاحبه رفتن.
به همه مي گن كه سر يك ساعتي (تا چند ماه پيش فكر كنم 9 و الان ساعت 8) دم سفارت باشن. آيا توي سفارت رفتن معطلي داره؟ اگه معطل داشته باشه، بايد تو گرما بمونيم تا راهمون بدن؟
نه زیاد معطلی نداره. بیرون هم کولر دارن. امیدوارم بدون مشکل مصاحبتون انجام بشه
با عرض سلام خدمت بچه های باصفای مهاجرسرا.
با عرض پوزش از تاخیر در سفرنامه.
ما 20خرداد با پرواز ماهان وارد دبی شدیم و بعد از بیرون اومدن از فرودگاه یه راست رفتیم پلیکلینیک. ما چون نامه دوم نداشتیم یه خانم فلیپینی که اونجا نشسته بود گیر داد که نمیشه. خلاصه بعد از کلی کشیدن پوست گلومون قبول کرد. آزمایش و عکس اینها که همه تکراریه ولی دکتره ازم پرسید چند بار تا حالا قصد کشتن زنت رو کردی. بعدش یواش طوری که خانمم متوجه نشه پرسید چندتا صیغه کردی. خلاصه کم مونده از خانممون یه چوب جانانه بخوریم که به لطف بخت و اقبال در رفتیم.
هتل ما سان اند سن بود که از هتل بودنش همین بس که فقط در حد پسند ایرانیهاست. خیلی بی ادب و بی کلاسن.
3روز تو دبی چرخیدیم البته ماشین اجاره کرده بودیم واسه همین اصلا پل تاکسی ندادیم. یه روز هم قبل از مصاحبه رفتیم تور صحرا که کلی حال داد.
صبح روز یکشنبه 23 خرداد با یه تاکسی رفتیم ابوظبی که 250 درهم ازمون گرفت ولی خوبیش این بود تا اونجا ما و راننده همگی خوابیدیم. راننده هندی ما از من بیشتر خوابس می اومد.
از اینجای قصه خیلی قشنگه. عمرا هیچکس باور نمیکنه.
اول از همه: ما نامه دوم نداشتیم
اسم خانمم که برنده اصلی بود رو اشتباه نوشته بودم
تاریخ تولد خانمم اشتباه بود
با 1ساعت تاخیر ساعت 9 رسیدیم
پول دلار داشتم در صورتی که باید درهم می داشتم
تازه اسپانسر هم نداشتم
به این میگن یه شروع موفق.
خلاصه دم در یه هندی سبیل کلفت با یه لهجه خنده دار گفت نامه دومت کو. منم خیلی سریع و با ابهت گفتم ندارم. پرسید چرا منم جواب دادم چون ایرانیم و تو کشور ما رسم اینه که نامها رو یا نمیارن یا دیر میارن. خندش گرفت وگفت برید تو. از گیت که رد شدیم کیف و موبایلو ازمون گرفتن و یه شماره بهمون دادن و راهی سالن مصاحبه شدیم. وقتی وارد سالن شدیم رفتیم به باجه اول که بهمون شماره بدن. یه خانم آمریکایی اومد که ازم نامه دوم رو خواست گفتم ندارم ونامه اول رو بهش دادم . ازم پرسید شما که نامه دوم ندارید چطور فهمیدید که امروز مصاحبتونه. منم در جوابش گفتم که زنگ زدم از سفارت پرسیدم. نامه رو برداشتو رفت روش تاریخ مصاحبه وساعتش رو نوشت و آورد بهم داد با یه شماره. شماره11. شماره روی تابلو 9 بود.
یه نکته: من کت و شلوار پوشیده بودم و همچین جو منو گرفته بود که فکر میکردم یکی از سران آمریکام.
شمارمونو بعد از 15 دقیقه خوندن رفتیم برای تحویل مدارک. آفیسرش مرد بود . همه مدارکو ازمون تحویل گرفت و بهم گفت که برو پول واریز کن.
منم خیلی جدی رفتمو 1600دلار گذاشتم رو پیشخون و یه کلمه هم حرف نزدم. مسول باجه با یشک و تردید دلارهارو نگاه کرد. بعدش قیافه جدی من و نگاه کرد و بقیه اش رو به دلار بهم پس داد. رفتیم نشستیم 20 دقیقه بعد واسه مصاحبه اصلی شمارمونو خوندن.
آفیسر این باجه یه دختر آمریکایی بود. ازمون پرسید مترجم می خواین ما هم گفتیم حتما". مترجم یه دختر ایرانی شدیدا بد اخلاق بود. هر سوالی ازمون پرسیدن با خنده جوابشونو دادیم. قبل از قسم خواستیم توضیح بدیم که کجا رو اشتباه کردیم که بهمون گفتن که نمی خواد. دیدیم خودشون با خودکار قرمز اصلاحش کردن.
ازمون در مورد کارمون پرسیدن هدف از رفتن به آمریکا که در جوابشون گفتیم فقط ادامه تحصیل. پرسید پولشو از کجا می خواین بیارین گفتیم که خونه و مغازه و ماشین داریم می فروشیم. سرتونو درد نیارم همینطوری بهمون یه کارت کوچولو دادن و گفتن فردا بیاین و ویزاتونو بگیرین.
ما هم فرداش رفتیمو ویزا رو گرفتیمو شبش هم با پرواز برگشتیم تهران
خیلی خلاصه کردمش. ببخشید.
(2010-07-23 ساعت 03:02)aidanaser نوشته: با عرض سلام خدمت بچه های باصفای مهاجرسرا.
با عرض پوزش از تاخیر در سفرنامه.
ما 20خرداد با پرواز ماهان وارد دبی شدیم و بعد از بیرون اومدن از فرودگاه یه راست رفتیم پلیکلینیک. ما چون نامه دوم نداشتیم یه خانم فلیپینی که اونجا نشسته بود گیر داد که نمیشه. خلاصه بعد از کلی کشیدن پوست گلومون قبول کرد. آزمایش و عکس اینها که همه تکراریه ولی دکتره ازم پرسید چند بار تا حالا قصد کشتن زنت رو کردی. بعدش یواش طوری که خانمم متوجه نشه پرسید چندتا صیغه کردی. خلاصه کم مونده از خانممون یه چوب جانانه بخوریم که به لطف بخت و اقبال در رفتیم.
هتل ما سان اند سن بود که از هتل بودنش همین بس که فقط در حد پسند ایرانیهاست. خیلی بی ادب و بی کلاسن.
3روز تو دبی چرخیدیم البته ماشین اجاره کرده بودیم واسه همین اصلا پل تاکسی ندادیم. یه روز هم قبل از مصاحبه رفتیم تور صحرا که کلی حال داد.
صبح روز یکشنبه 23 خرداد با یه تاکسی رفتیم ابوظبی که 250 درهم ازمون گرفت ولی خوبیش این بود تا اونجا ما و راننده همگی خوابیدیم. راننده هندی ما از من بیشتر خوابس می اومد.
از اینجای قصه خیلی قشنگه. عمرا هیچکس باور نمیکنه.
اول از همه: ما نامه دوم نداشتیم
اسم خانمم که برنده اصلی بود رو اشتباه نوشته بودم
تاریخ تولد خانمم اشتباه بود
با 1ساعت تاخیر ساعت 9 رسیدیم
پول دلار داشتم در صورتی که باید درهم می داشتم
تازه اسپانسر هم نداشتم
به این میگن یه شروع موفق.
خلاصه دم در یه هندی سبیل کلفت با یه لهجه خنده دار گفت نامه دومت کو. منم خیلی سریع و با ابهت گفتم ندارم. پرسید چرا منم جواب دادم چون ایرانیم و تو کشور ما رسم اینه که نامها رو یا نمیارن یا دیر میارن. خندش گرفت وگفت برید تو. از گیت که رد شدیم کیف و موبایلو ازمون گرفتن و یه شماره بهمون دادن و راهی سالن مصاحبه شدیم. وقتی وارد سالن شدیم رفتیم به باجه اول که بهمون شماره بدن. یه خانم آمریکایی اومد که ازم نامه دوم رو خواست گفتم ندارم ونامه اول رو بهش دادم . ازم پرسید شما که نامه دوم ندارید چطور فهمیدید که امروز مصاحبتونه. منم در جوابش گفتم که زنگ زدم از سفارت پرسیدم. نامه رو برداشتو رفت روش تاریخ مصاحبه وساعتش رو نوشت و آورد بهم داد با یه شماره. شماره11. شماره روی تابلو 9 بود.
یه نکته: من کت و شلوار پوشیده بودم و همچین جو منو گرفته بود که فکر میکردم یکی از سران آمریکام.
شمارمونو بعد از 15 دقیقه خوندن رفتیم برای تحویل مدارک. آفیسرش مرد بود . همه مدارکو ازمون تحویل گرفت و بهم گفت که برو پول واریز کن.
منم خیلی جدی رفتمو 1600دلار گذاشتم رو پیشخون و یه کلمه هم حرف نزدم. مسول باجه با یشک و تردید دلارهارو نگاه کرد. بعدش قیافه جدی من و نگاه کرد و بقیه اش رو به دلار بهم پس داد. رفتیم نشستیم 20 دقیقه بعد واسه مصاحبه اصلی شمارمونو خوندن.
آفیسر این باجه یه دختر آمریکایی بود. ازمون پرسید مترجم می خواین ما هم گفتیم حتما". مترجم یه دختر ایرانی شدیدا بد اخلاق بود. هر سوالی ازمون پرسیدن با خنده جوابشونو دادیم. قبل از قسم خواستیم توضیح بدیم که کجا رو اشتباه کردیم که بهمون گفتن که نمی خواد. دیدیم خودشون با خودکار قرمز اصلاحش کردن.
ازمون در مورد کارمون پرسیدن هدف از رفتن به آمریکا که در جوابشون گفتیم فقط ادامه تحصیل. پرسید پولشو از کجا می خواین بیارین گفتیم که خونه و مغازه و ماشین داریم می فروشیم. سرتونو درد نیارم همینطوری بهمون یه کارت کوچولو دادن و گفتن فردا بیاین و ویزاتونو بگیرین.
ما هم فرداش رفتیمو ویزا رو گرفتیمو شبش هم با پرواز برگشتیم تهران
خیلی خلاصه کردمش. ببخشید.
اولا تبريك ميگم
جالبه !
بعضيا با همه چيز كامل ميرن و حداقل كلير ميخورن. ولي شما با اين وضع حتي كلير هم نخوردين ؟!
شماره کیس : 2010AS2607X
تاریخ دریافت نامه قبولی: اصلا نيومد ، شانسي در ماه May 2010 فهميدم
کنسولگری: ابوظبي
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: 2010 Jun 06
تاریخ کارنت شدن کیس: Aug 2010
وضعيت اسپانسر : دارم --- مدارك JUN 21 2010 رسيد
تاریخ مصاحبه: 02 September
گرفتن ويزا : همون روز مصاحبه