ارسالها: 574
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2013
رتبه:
24
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
پس قراره واسه صبر ایوب انشاالاه یه هورای اساسی بکشیم . خدارو شکر .
من خیلی امیدوارم براتون .
بچه ها من دوباره از امروز رفتم سر کار واسه هر زمان که بخواد باشه چه یک ماه چه چند ماه . از خونه نشستن و فکر و خیال و گریه و دعا که ابی گرم نشد ، برم سر کار که هم مشغول انجام کاری اماده باشم هم در مقابل همسرم که اونم سخت مشغوله منم کاری انجام داده باشم .
ولی هنوز امادگی مهمونی رفتن و این حرفارو ندارم .
تا همسرم نیومده بود یه جور دیگه دلتنگ بودم و داشتم افسره میشدم . الان یه جور وحشتناک تر دیگه .
من و همسرم از 12 سال قبل عاشق هم بودیم 3 سال پیش هم ازدواج کردیم با کلی داستان و وقایع جالب انگیز حالا وقتی برم پیشش چطوری میتونم بجای یه زندگی موفق و شاد تروریست شدن و انتخاب کنم ؟ هاهاها فک کن .
3 تا از دوستای خوبم که 2 تاشون لاتاری بودن هفته قبل رفتن . امیدوارم زندگیای خوبی رو شروع کنن . اونا که لاتاری بودن هنوز خبری از خودشون ندادن . ولی اون یکی که نامزدی بود خیلی هپیه . خدا براشون خیر بخواد . به امید خدا ماها هم هممون میریم .
همین هفته همین ماه یا ماه بعد یا ماه بعدش .
CR1
ارسالها: 765
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2013
رتبه:
52
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام.من اين مدت خيلي مشغول بودم اما هرروز ميامدم و بستها رو ني خوندم . تقريبا هممون مثل هم هستيم . كاش مونا جون منم مي تونستم برم سركار الان وارد ١١ ماه شدم واخرين ميل جواب دادن كه هنوز كامل نشده وبايد صبر كنيد . دلم خيليporeاما ناراحتتون نمي كنم . به انيد روزهاي خوش
خدایا فقط به تو پناه میارم خودت دستمو بگیر .آمین