اندر وصف خوبیهای آمریکا

[Ali Sepehr]

اینجور مواقع من فقط می گم عجب!!!

لیلی جان یه سوال ازت دارم : پس اونقت اگه بیای ایران و کاری کنی که این م..ب..ا..ر..ز..ه برای حضرات سخت تر و طاقت فرساتر بشه میتونی بگی چه تفاوتی با همین حضراتی داری که کاری می کنند که این م..ب..ا..ر..ز..ه برای خانم ها هر روز سخت تر و طاقت فرسا تر بشه؟؟؟

این فرق داره

ما می خوایم انتقام بگیریم بخاطر همه سالها جفا و ظلمی که بهمون شد.این همه خانوما جنگیدن برای احقاق حقوقشون و ثبات اینکه اونا هم انسانن حالا چند سال هم اقایون.چرا اینقد تنبلین اخه

لیلی در این م ب ا ر زه تنها نیست منم هستم تا اخرش اساسی

نزدیک به سه دهه پیش می گفتیم ما می خوایم انتقام بگیریم و گرفتیم و الان به وضعی دچار شدیم که همه از اون ناراحت و پشیمانیم ، آخر هر انتقام گیری ظلم و زور و د..ی..ک..ت..ا...ت....و...ر.....ی است و به نظر شخصی من ، این ره به ترکستان است...

[laili]

من عاشق رفتن به ترکستانممممممممممممممم

صدرا جون من معتقدم هر کاری که آدمها میکنند باید تاوانش رو پس بدند............بعد هم این سوالی که تو کردی پس فرق ما با اینها چیه؟ خب خیلی فرق داریم.....بذار بهت بگم....اینها جواب سیلی رو با دار میدن و جواب خواستن حق رو با کهر...ی..زک....
ولی من فقط میخوام جواب کارهای خودشون رو به خودشون بدم....نه بیشتر و نه کمتر.....بالاخره آدمها باید یه جائی حساب پس بدن دیگه تا عبرتی باشه برای آیندگان.......

من فقط دوست دارم توی دادگاهها و دادسراها یه کمی دوندگی کنند.....براشون مهریه و نفقه تعیین بشه و کلی بابت گرفتنش اسیری بکشند....حق طلاق رو ازشون بگیرم .....حق بزرگ کردن بچه ها رو همینطور......
تو نمیتونی بفهمی چقدر سخته وقتی یک زن برای این حقوقش مجبوره کلی دوندگی بکنه آخرش هم خیلی راحت بهش تعلق نمیگیره چه حالی میشه.....من تجربه نکردم ولی خیلی خوب میتونم به خاطر غریزه ی زن بودن و مادر بودنم این رو لمس کنم.......
که وقتی جدا بشی حق بچه با پدر و در صورت فوت پدر با جد پدریه......

تو متوجه نمیشی که وقتی میری توی یک اداره و داری به عنوان یک زن حرف میزنی تو صورتت نگاه نمیکنند یعنی چی.....و در بعضی مواقع بهت میگن برو با مردت بیا .........من فقط میخوام بهشون بگم من با شما حرف نمیزنم بگو زنت بیاد

تو نمیتونی بفهمی وقتی میری بانک حساب ارزی برای بچه ات باز کنی بهت میگن مادر نمیتونه این کار رو کنه و باید حتما پدرش باشه این یعنی چی.....چه احساس بیهوده و مزخرفی بهت دست میده......

تو نمیتونی بفهمی وقتی میخواهی پاسپورت بگیری ازت اجازه ی محضری شوهر میخوان یعنی چی......و وقتی با شوهرت میری محضر بهت اجازه ی خروج بده چه احساس خفت و خواری بهت دست میده..............

چه خوشمون بیاد و چه بدمون بیاد این تفکر مرد سالاری توی اجتماع ما هست ....خیلی هم هست ......و برای از بین بردن این تفکر باید م...بار...زه کرد.......نمیشه شعار داد....من که نمیخوام تنبیه کنم فقط میخوام یه مقداری قوانین رو برعکس کنم همین

این برای مردهائی سنگینه که مردسالار باشند وگرنه الان به همسر من بگو قراره این اتفاق بیوفته کلی هم خوشحال میشه....میگه آخ جون خیلی از کارها رو دیگه قرار نیست من بکنم و تو خودت به تنهائی میتونی انجام بدی....مثل بانک و گذرنامه و این چیزها

[یه مهاجر]

من سر راه لیلی جان چند تا از اون کوره های مخصوص طبخ انسان هم میارم از آلمان همونائی که یه بنده خدائی مدعیه وجود نداره !!! اولین نفر هم برای اینکه با تمام جان و تن و استخونش درک کنه که وجود داره و همین طور ستمهائی که به مردم و خصوصا زنان کرده می ندازیمش می پزیمش پشتش هم قلدرهای بعدی که به زن میگن ضعیفه

اینم اندر وصف خوبیهای غربه ها روحیه و اعتماد بنفس مضاعف به زنان میده

[Ali Sepehr]

من عاشق رفتن به ترکستانممممممممممممممم

صدرا جون من معتقدم هر کاری که آدمها میکنند باید تاوانش رو پس بدند............بعد هم این سوالی که تو کردی پس فرق ما با اینها چیه؟ خب خیلی فرق داریم.....بذار بهت بگم....اینها جواب سیلی رو با دار میدن و جواب خواستن حق رو با کهر...ی..زک....
ولی من فقط میخوام جواب کارهای خودشون رو به خودشون بدم....نه بیشتر و نه کمتر.....بالاخره آدمها باید یه جائی حساب پس بدن دیگه تا عبرتی باشه برای آیندگان.......

من فقط دوست دارم توی دادگاهها و دادسراها یه کمی دوندگی کنند.....براشون مهریه و نفقه تعیین بشه و کلی بابت گرفتنش اسیری بکشند....حق طلاق رو ازشون بگیرم .....حق بزرگ کردن بچه ها رو همینطور......
تو نمیتونی بفهمی چقدر سخته وقتی یک زن برای این حقوقش مجبوره کلی دوندگی بکنه آخرش هم خیلی راحت بهش تعلق نمیگیره چه حالی میشه.....من تجربه نکردم ولی خیلی خوب میتونم به خاطر غریزه ی زن بودن و مادر بودنم این رو لمس کنم.......
که وقتی جدا بشی حق بچه با پدر و در صورت فوت پدر با جد پدریه......

تو متوجه نمیشی که وقتی میری توی یک اداره و داری به عنوان یک زن حرف میزنی تو صورتت نگاه نمیکنند یعنی چی.....و در بعضی مواقع بهت میگن برو با مردت بیا .........من فقط میخوام بهشون بگم من با شما حرف نمیزنم بگو زنت بیاد

تو نمیتونی بفهمی وقتی میری بانک حساب ارزی برای بچه ات باز کنی بهت میگن مادر نمیتونه این کار رو کنه و باید حتما پدرش باشه این یعنی چی.....چه احساس بیهوده و مزخرفی بهت دست میده......

تو نمیتونی بفهمی وقتی میخواهی پاسپورت بگیری ازت اجازه ی محضری شوهر میخوان یعنی چی......و وقتی با شوهرت میری محضر بهت اجازه ی خروج بده چه احساس خفت و خواری بهت دست میده..............

چه خوشمون بیاد و چه بدمون بیاد این تفکر مرد سالاری توی اجتماع ما هست ....خیلی هم هست ......و برای از بین بردن این تفکر باید م...بار...زه کرد.......نمیشه شعار داد....من که نمیخوام تنبیه کنم فقط میخوام یه مقداری قوانین رو برعکس کنم همین

این برای مردهائی سنگینه که مردسالار باشند وگرنه الان به همسر من بگو قراره این اتفاق بیوفته کلی هم خوشحال میشه....میگه آخ جون خیلی از کارها رو دیگه قرار نیست من بکنم و تو خودت به تنهائی میتونی انجام بدی....مثل بانک و گذرنامه و این چیزها

لیلی جان صحبت هایی که کردی رو تا حدودی قبول دارم و این ستم هایی که به زنان میشه رو انکار و نفی نمی کنم ، اما با این تز مخالفم که گهی پشت به زین و گهی زین به پشت .

هر کاری راهکار و اصولی داره که اگه بصورت درست اون رو اجرا کنیم مطمئنا به موفقیت می رسیم نه اینکه بیست ، سی سال بعد متوجه بشیم که ای دل غافل! عجب اشتباهی کردیم که خواستیم همون کار رو تکرار کنیم. لیلی جان این قوانین متاسفانه حقوق زنان رو پایمال کرده و بایستی سعی در درست کردن اون داشته باشیم نه در برعکس کردن اون که اگر برعکس بشه دوباره یک م..ب..ا..ر..ز..ه دیگه شروع میشه و می خوان دوباره برعکسش کنند و الخ .

اگر می خوایم ما در جامعه ای آرام در کنار هم زندگی کنیم و آرامش داشته باشیم بایستی این تز بجنگ تا بجنگیم رو فراموش کنیم و وقتی به خواست های مشروعمون رسیدیم دیگه سعی نکنیم برعکسش کنیم که این مساله آرامش رو از ماسلب می کنه و همش درگیر م..ب..ا..ر..ز..ه هستیم.

من سر راه لیلی جان چند تا از اون کوره های مخصوص طبخ انسان هم میارم از آلمان همونائی که یه بنده خدائی مدعیه وجود نداره !!! اولین نفر هم برای اینکه با تمام جان و تن و استخونش درک کنه که وجود داره و همین طور ستمهائی که به مردم و خصوصا زنان کرده می ندازیمش می پزیمش پشتش هم قلدرهای بعدی که به زن میگن ضعیفه

اینم اندر وصف خوبیهای غربه ها روحیه و اعتماد بنفس مضاعف به زنان میده

شیما جان من نفهمیدم داری شوخی می کنی یا جدی میگی!!! اما اگه جدی میگی من یکی برم به روسیه پناهنده بشم که توی سرما و برف روسیه نرسیده به کرملین مجبور به عقب نشینی بشید!!!

[laili]

حالا کی با تو کار داره که میخواهی فرار کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ولی خیالت راحت من شاید نتونم تو سرما طاقت بیارم ولی شیما بچه ی سوئده براش سرمای روسیه قابل تحمله هر جا بری گیرت میاره...........

تمام این حرفها هم رویا و خیالبافیه...و قرار هم نیست که من بیام و کسانی هم که اونجان قرار نیست بدن قانونشون رو ما بنویسیم ....فقط آرزوهام بودن
ولی شدیدا معتقدم ماها که از ایران رفتیم هیچ زمانی حق اظهار نظر و وضع قانون رو برای ایران و ایرانی نداریم.........درسته که ما هم به اندازه ی خودمون سختی کشیدیم و لی اصلا قابل مقایسه با مشکلات مردم ایران نیست ............(البته من نوعی رو میگم ها....چون من هم تازه اومدم هنوز به اندازه ی شماها حق اظهار نظر دارم)

در هر صورت به قول هادی خرسندی عزیز که بسیار دوستش دارم "اکثر ما مهاجران و غربت نشینان نمیگیم که یعنی میشه من به ایران برگردم.همیشه میگیم یعنی میشه ایران به من برگرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟"

حالا منهم با تمام وجودم آرزو میکنم که یه زمانی بشه که ایران با تمام این تفکرات و ایده ها و طرحهای قشنگی که تو گفتی به من برگرده..
هر چند که فکر میکنم این آرزو با این روندی که داره پیش میره یه آرزوی محاله ....

[یه مهاجر]

شیما جان من نفهمیدم داری شوخی می کنی یا جدی میگی!!! اما اگه جدی میگی من یکی برم به روسیه پناهنده بشم که توی سرما و برف روسیه نرسیده به کرملین مجبور به عقب نشینی بشید!!!

بشنو باور نکن من دل مردن یه مرغ هم ندارم چه برسه به جانوران بزرگتر در قالب انسان (متاسفانه بعضی از آدما رو نمیشه انسان خطاب کرد)....به فرض جدی هم باشه آخه عملی نبود کوره ها رو چجوری میشه منتقل کرده؟اگه راهی هست بگو شاید یه تجدید نظری بکنم درباره شوخی یا جدی بودنش

بعد تو چرا به خودت می گیری مگه جز مردان در لیست سیاه ما هستی؟

همونجور هم که لیلی عزیز توضیح داد من برای سرما عقب نشینی نمی کنم.یه زمانی بود خیلی سرمائی بودم ولی گویا بدنم دیگه جهش ژنتیکی پیدا کرده و در برابر سرما مثل این اجنبی ها روئین تن شدم

[Ali Sepehr]

شیما جون از ارتش آلمان که مقاوم تر نیستی به سرما!!! اونا هم اونجا کم آوردند

[laili]

برای اینکه بفهمید شیما جدی گفت یا شوخی رجوع شود به مبحث گیاهخواری.
شیما گوشت و مرغ نمیخوره مبادا حیوونها دردشون بیاد حالا پاشه کوره بیاره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

البته شیما جون زحمت نکش کوره سنگینه باید اضافه بار بدی تو خودت بیا از اتاق گاز استفاده میکنیم ...هم ارزونه هم بی درد....

[rasarasa]

چند روز پیش یک برنامۀ دوربین مخفی از تلویزیون آمریکا پخش شد ،که کلی روی نظر من راجع به آمریکاییها تاثیر گذاشت. این دوربین مخفی برای خنده نبود بلکه در برنامه افراد مختلف از دید روانشناسی و جامعه شناسی بررسی می شدند.
یکی از دوربین مخفیها در یک رستوران بود . مرد میانسال به شدت هیزی ،نقش مدیر این رستوران را بازی می کرد و یک دختر جوان کاملا معمولی هم گارسن رستوران بود. مدیر مدام به بهانۀ مدیریت و دستور ،به دختر نزدیک می شد و او را اذیت می کرد، به او دست می زد یا ناجور نگاهش می کرد و دختر هم نشان می داد که خیلی معذب است و مدیر هم به او می گفت که این هم بخشی از کار توست من تو را برای همین استخدام کرده ام و تمام این نمایش در گوشه ای از رستوران و یا در کنار میزها وقتی دختر مشغول کارش بود اجرا میشد و دوربین هم روی ریکشنهای مردم زوم بود.
اولا که همه توجهشان جلب می شد و اکثرا از این قضیه ناراحت بودند و کسی بی تفاوت نبود.عده ای دست به عمل می زدند و شروع می کردند به اعتراض به مدیر . چند مرد هم با مدیر دعوایشان شد .دراین بین چند ریکشن خیلی جالب وجود داشت اولی مردی درشت اندام بود که وقتی ازار و اذیت مخفیانۀ مدیر را دید سریع با داد و بیداد به مدیر اعتراض کرد و بعد رو به دختر کرد و گفت باید همین الان این کار رو ول کنی، مگه تو دنبال کار نمی گردی ؟مگه تو به خاطر پول اینجا نیستی؟من بهت کار می دم، ولی همین الان باید اینجا رو ترک کنی وبه دختر شماره تلفن و ادرس شرکتش را داد و در تمام مدت آنقدر برافروخته و عصبانی بود که انگار به ناموسش تجاوز شده. و مدام به دختر می گفت باید همین الان از اینجا بری .

ریکشن جالب بعدی متعلق به یک زن بود.او پس از پی بردن به اذیتهای مدیر ،شروع کرد با مدیر دعوا کردن و سریع بلند شد و قبل از اینکه غذایش بیاید می خواست آنجا را ترک کند و به مردم دیگر هم می گفت چرا هنوز نشسته اید؟! بهتر است در رستورانی که چنین مدیری دارد غذا نخورید .یعنی نه تنها خودش در یک حرکت اعتراضی می خواست آنجا را ترک کند بلکه معتقد بود باید دیگران هم همکاری کنند و این رستوران با چنین مدیری را تحریم کنند.

در همین دوربین مخفی گارسن را عوض کردند و یک دختر با یک لباس قرمز چسبان ، بایقۀ باز و آستین حلقه ای ،گارسن شد و مدیر همان کارها را کرد ولی مردم هیچکدام اعتراضی نکردند و وقتی از آنها پرسیدند چرا ؟گفتند خب کسی که اینجوری لباس می پوشه حتما خودش دلش می خواد و با این طرز پوشش به مردها می گه که من برای شما آماده ام. همین گارسن وقتی فقط یک ژاکت روی لباسش پوشید و دوباره همان اتفاقها تکرار شد ،اینبار باز مردم به مدیر اعتراض کردند.

نتیجه گیری اخلاقی من:
1.مردم آمریکا به مسائل و مشکلات مردم اطرافشان بی تفاوت نیستند واتفاقا خیلی هم انسان دوستانه خودشان را مسوول می دانند.

2.مردم آمریکا هم غیرت دارند و نباید فکر کنید که ایرانیها چون سیبیلشان کلفت تر است فقط غیرت دارند. البته تعریف من از غیرت این نیست که به بهانه اش در ایران زنان در خانه هایشان حبس می شوند و اجازه ندارند آنطور که دوست دارند لباس بپوشندو هر جا که دوست دارند بروند و با هر که دوست دارند بگردند وبرخی مردان به قول خودشان غیرتی ،سعی می کنند با عقل کل دانستن خود نسبت به زن ،بیماری چشم ناپاک و بدبینی خودشان را به حساب غیرت بگذارند و زنان را حبس کنند. غیرت اینست که وقتی در خیابان شلوغ خاوران دودختر در روز روشن مورد آزار و اذیت قرار می گیرند و 15-20 تا مرد رهگذر آنها را دوره کرده و انگار غنیمت جنگی گرفته اند، در حالیکه همه، فریادهای دختران را میشنوند ،جنابی که دوربین به دست دارد دوربینش را زمین بگذارد و جلوی آن اراذل بایستد یا رانندۀ محترم تاکسی همینطور بی خیال انگار که فیلم سینمایی دیده تخمه شکنان رد نشود. غیرت اینست ،چیزی که متاسفانه هر روز دارد در ایران کم رنگ تر می شود.

3.طرز لباس پوشیدن در این کشور آزاد هم مهم است و هرلباسی معنای خاص خودش را دارد و فکر نکنید چون اینجا آزادیست عریانی در همه جاپسندیده است.اگر تو کنار دریا یا استخر،نیمه عریان باشی، هرگز کسی تورا قضاوت نمی کند و کسی حتی نگاهت هم نمی کند. ولی اگر در مکانهای دیگر پوشیدگی مناسب را نداشته باشی ،هزاران معنی می تواند داشته باشد .در واقع تو با طرز لباست شخصیت و طرز فکرت را به دیگران معرفی میکنی.

[یه مهاجر]

شیما جون از ارتش آلمان که مقاوم تر نیستی به سرما!!! اونا هم اونجا کم آوردند

صدرا جان همیشه کلمه بزرگ مثل ارتش که نشونه قدرت نیست من ادعام میشه خیلی از اونا تو سرما مقاوم ترم البته به مدد تکنولوژی بیچاره این المانی ها اون موقع شانس نداشتن اما الان یه جوراب نازک میپوشی تو سرمای منفی 50 هم عین خیالت نیست این خارجیها واقعا چه اختراعاتی دارن

---

برای اینکه بفهمید شیما جدی گفت یا شوخی رجوع شود به مبحث گیاهخواری.
شیما گوشت و مرغ نمیخوره مبادا حیوونها دردشون بیاد حالا پاشه کوره بیاره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

البته شیما جون زحمت نکش کوره سنگینه باید اضافه بار بدی تو خودت بیا از اتاق گاز استفاده میکنیم ...هم ارزونه هم بی درد....

حیوونا بحثشون جداست اونا بیچاره ها ازارشون به کسی نمیرسه اینه که منم بهشون رحم میکنم و نمی خورمشون اما از دست این بشر هر چی بگیم کم گفتیم البته بلا نسبت این جمع و کلا انسانهای خوب

اره من اجاق رو موافقم البته همچین بی درد نیست فکر کنم از کوره بدتر باشه حسابی زجرکش میشن

---

3.طرز لباس پوشیدن در این کشور آزاد هم مهم است و هرلباسی معنای خاص خودش را دارد و فکر نکنید چون اینجا آزادیست عریانی در همه جاپسندیده است.اگر تو کنار دریا یا استخر،نیمه عریان باشی، هرگز کسی تورا قضاوت نمی کند و کسی حتی نگاهت هم نمی کند. ولی اگر در مکانهای دیگر پوشیدگی مناسب را نداشته باشی ،هزاران معنی می تواند داشته باشد .در واقع تو با طرز لباست شخصیت و طرز فکرت را به دیگران معرفی میکنی.

به نکته خیلی خوبی اشاره کردی و بنظرم این موردی است که واقعا مهاجرا باید رعایت کنن تا به مشکل برنخورن خصوصا در مورد ارایش که بیشتر خانومای ایرانی بهش عادت دارن

بطور مثال اینجا ارایش غلیظ برای مشاغل خاصه پس اگه کسی با ارایش تند رفت خرید و همه بهش نگاه کردن یا حرفای خوشگل زدن نباید تعجب کنه

[laili]

شیما جون من منظورم اتاق گاز بود نه اجاق گاز همونهائی که هیتلر یهودیهای بیچاره رو میذاشت توش و از اطراف گاز وارد اتاق میکرد تا خفه بشن....

[یه مهاجر]

شیما جون من منظورم اتاق گاز بود نه اجاق گاز همونهائی که هیتلر یهودیهای بیچاره رو میذاشت توش و از اطراف گاز وارد اتاق میکرد تا خفه بشن....

LOL سوادم نم کشیده اشتباه خوندم شاید اونقد فکر شکنجه و سوزوندن بودم اینجوری شد

[loony]

من با خوندن این خوبیها احساس کردم که در دنیا تنها نیستم. یعنی اینجا خودم رو توی خونه زندانی کردم که از رفتارهای ناهنجار در امان بمانم. اما بر اساس همین مطالب دوتا خاطره به ذهنم رسید. یکی از اقوام نزدیک که حدود ۳۰ سال هست که در آمریکا زندگی میکنه ایران آمده بود. مادر این بنده خدا ( نمیگم چه نسبتی با من داره غیبت نشه) عادت داره هروقت تلفن زنگ بزنه و هر کسی هم حرف بزنه بپرسه کی بود و چکار داشت. شاید این مطلب یکی دوبار قابل تحمل باشه اما تصور کنین که یکی تا تلفن زنگ میزنه میخواد بدونه کیه و چی گفته! خلاصه تلفن زنگ زد و این بنده خدا( همان اقوام آمریکایی شده!) تلفن را جواب داد و مدام هم مادرش میگفت کیه کیه بعد از اینکه تلفن تمام شد. دوباره مادر به طرف این آدم رفت و گفت کی بود بالاخره. این قوم و خویش ما هم به رسم آمریکایی ها گفت با من کار داشتند و اگر با شما کار داشتند بهتون اطلاع میدادم. البته مادر را به گریه انداخت اما دل من یکی را کلی شاد کرد
یه موضوع دیگه از ایرانیهایی که به آمریکا میرن و از قوانین خوب آمریکایی ها سوء استفاده میکنن بگم. یکی از قوانین که بچه ها هم گفتند پس دادن اجناس هست. من قصه های زیادی را از ایرانی ها شنیده ام که لباسی را میخرند در مهمانی به تن میکنند و فردایش پس می دهند! فکرش را بکنید! این بلا وقتی ناجور میشه که شما جنسی بفروشید که همه مخاطبینش ایرانی باشن! شوهر بیچاره من یک مولتی مدیا حدود ۱۰ سال پیش در مورد قصه ..... ساخته بود که توی آمریکا روی سی دی منتشر شد. خوب معلومه چه اتفاقی افتاد. همه آدمها میومدن سی دی رو میخریدند بعد با کمال آرامش میدیدند و کیفشون رو میکردند و یکهفته بعد پس می دادند! حالا عزیزانی که از این قوانین گل و بلبل خوشتون میاد هر وقت خواستید از این روش سوء استفاده کنید کمی فکر کنید که اگر کسی با خود شما همین کار را بکند چه کار میکنید؟!
ویرایش: انگار دیگه از این تقلبها نمیشه کرد لیلی خانم گفتند. پس خوشحالم

[ADONIS]

سلام مهاجرسرا !

امریکا تقریبا یعنی این :

مارتین لوتر کینگ جونیور (۱۵ ژانویه ۱۹۲۹ - ۴ آوریل ۱۹۶۸) رهبر سیاهپوست جنبش حقوق مدنی ایالات متحده آمریکا ( ضد نژاد پرستی )بوده است...
مارتین لوتر کینگ در ۴ آوریل ۱۹۶۸ در شهر ممفیس ایالت تنسی ترور شد.





40 سال بعد :
باراک حسین اوباما دوم (به انگلیسی: Barack Hussein Obama II) (متولد ۴ اوت ۱۹۶۱ ایالت هاوایی)...چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا !

[laili]

من با خوندن این خوبیها احساس کردم که در دنیا تنها نیستم. یعنی اینجا خودم رو توی خونه زندانی کردم که از رفتارهای ناهنجار در امان بمانم. اما بر اساس همین مطالب دوتا خاطره به ذهنم رسید. یکی از اقوام نزدیک که حدود ۳۰ سال هست که در آمریکا زندگی میکنه ایران آمده بود. مادر این بنده خدا ( نمیگم چه نسبتی با من داره غیبت نشه) عادت داره هروقت تلفن زنگ بزنه و هر کسی هم حرف بزنه بپرسه کی بود و چکار داشت. شاید این مطلب یکی دوبار قابل تحمل باشه اما تصور کنین که یکی تا تلفن زنگ میزنه میخواد بدونه کیه و چی گفته! خلاصه تلفن زنگ زد و این بنده خدا( همان اقوام آمریکایی شده!) تلفن را جواب داد و مدام هم مادرش میگفت کیه کیه بعد از اینکه تلفن تمام شد. دوباره مادر به طرف این آدم رفت و گفت کی بود بالاخره. این قوم و خویش ما هم به رسم آمریکایی ها گفت با من کار داشتند و اگر با شما کار داشتند بهتون اطلاع میدادم. البته مادر را به گریه انداخت اما دل من یکی را کلی شاد کرد
یه موضوع دیگه از ایرانیهایی که به آمریکا میرن و از قوانین خوب آمریکایی ها سوء استفاده میکنن بگم. یکی از قوانین که بچه ها هم گفتند پس دادن اجناس هست. من قصه های زیادی را از ایرانی ها شنیده ام که لباسی را میخرند در مهمانی به تن میکنند و فردایش پس می دهند! فکرش را بکنید! این بلا وقتی ناجور میشه که شما جنسی بفروشید که همه مخاطبینش ایرانی باشن! شوهر بیچاره من یک مولتی مدیا حدود ۱۰ سال پیش در مورد قصه خاله سوسکه ساخته بود که توی آمریکا روی سی دی منتشر شد. خوب معلومه چه اتفاقی افتاد. همه آدمها میومدن سی دی رو میخریدند بعد با کمال آرامش میدیدند و کیفشون رو میکردند و یکهفته بعد پس می دادند! حالا عزیزانی که از این قوانین گل و بلبل خوشتون میاد هر وقت خواستید از این روش سوء استفاده کنید کمی فکر کنید که اگر کسی با خود شما همین کار را بکند چه کار میکنید؟!

loony جان الان دیگه نمیشه به این راحتی این کارها رو کرد...اگه شما جنسی رو میخرید میتونید اون رو پس بدید به شرطی که تگ اون یا همون قیمت خریدش روش باشه و نکنده باشید مثلا نمیتونید شما مارک اون رو بکنید و توی مهمونی بپوشید و بعد هم پس بدید مگر اینکه اون رو نکنید و به لباستون آویزون باشه
الان هم جوری اون رو به لباس منگنه میکنند که بیرون لباس باشه و تحت هیچ شرایطی نشه مخفیش کرد....
در مورد سی دی صوتی و ویدئویی هم همینطور تا زمانی که بازش نکرده باشید میتونید پس بدید ولی زمانیکه از زر ورقش درش بیارید و بازش کنید دیگه امکان پس دادنش وجود نداره مگر اینکه اون سی دی مشکلی داشته باشه.....