کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
اول از همه عید و به همه تبریک می گم البته با یکم تاخیر که می دونم که همه درک میکنن.می دونید دیگه مهمان بازی های عیدو... از این حرفها حالا فکرش و بکن که ویزاتم درومده باشه ......من که از 10 20 روز قبل از عید واقعا درگیر بودم و وقتی هم که اومدم همش باید از اونجا حرف میزدم (پز میدادم) وای که چه حالی داره وقتی میبینی که عیدیت با همه متفاوته همه سعی می کنن که عیدی بهتری بدن ... راست می گفتن که گیرین کارت کلاس داره....شوخی بسه می ترسم بچه های لاتاری 2011 اعتراض کنن و از من ایراد بگیرن که چرا می گم گیرین کارت کلاس داره.بابا شوخی کردم.هیچ چیز تغییر نمیکنه هیچ چیز زندگی ادامه دارد.
می دونم که حرفهام تکراری ولی چه کنم که باید به هر ترتیب این دین رو ادا کنم منم به این سایت. هر چند که واقعا دلگیرم از بعضی از بچه ها ولی خب شاید یه عده محدودی بعضی چیزهایی که می نویسم براشون مفید باشه.این بود که تصمیم گرفتم که سفرنامم رو بنویسم.از اونجایی که همه سفر نامه ها شبیه همه من ترجیح میدم در کنارش از طنز استفاده کنم که یه خورده خنده روی لباتون بیاد .البته با اجازه بزرگترا.....

من به همراه مامان وباباو برادرم روز14 مارچ با پرواز ترکیش راهی انکارا شدیم.البته اجازه بدید برگردم به عقبتر چون خیلی از بچه ها از ماجرای برنده شدنشون گفتن منم دوست دارم که براتون بگم.دقیقا یادم روزی که رفتم برای لاتاری عکس گرفتم دختره که از من عکس گرفت گفت دستش خیره و دفعه قبل هم یه خانواده برنده شده بودن و ارزو کرد که ایشالا که منم برنده بشم ومنم که حسابی از این حرفش خوشحال شده بودم کلی قربون صدقش رفتم حالا یکی نبودمنو بگیره .انگار برنده شده باشم می خندیدم .وقتی عکسام ظاهر شد چون عکسم خوب شده بود دوستم که همرام بود گفت حتما برنده می شی.که اقا ه صاحب اونجا خندید و گفت خانم مگه به عکسه.حسابی حالم رو گرفت .ولی چند روز پیش که واسه گواهینامه بین المللی باید عکس می گرفتم رفتم اونجا و تا دیدمش انگشتم رو کردم تو چشش که یادته اون روز چی گفتی و حالا تحویل بگیر من برده شدم که هیچی دارم میرم.بیچاره تعجب کرد و کلی بابت حرفاش معذرت خواهی کرد.
دقیقا 1 هفته بعد از دادن امتحانای اخرین ترم دانشگام زمانی که داشتم به ادامه راه تحصیلیم فکر می کردم و ارزو می کردم که کاش حداقل اروپا برم واسه درسم که فهمیدم برنده شدم.یادم نیمساعت قبل از اینکه نامم رو ببینم با خودم گفتم"جوابهای لاتاری هم اومد و ما برنه نشدیم شانس ما رو ببین" که مامانم صدام کرد که یه نامه داری و منم که اصلا برام مهم نبود نیمساعت بدش دیدمش و اونجا بود که وقتی پاکت و دیدم فهمیدم و از هیجان گریه می کردم و بازش می کردم.خلاصه درسی که من از زندگیم گرفتم این بود که ایمان بزرگترین چیزی که ما رو در رسیدم به اهدافمون یاری میکنه. و برای همین تمام سعی خودم رو میکنم که از این فرصتی که به دست اوردم بهترین استفاده رو بکنم.

خب برمی گردیم به پروازمون به ترکیه من با یه زوج که با اونها از میتینگ در تهران اشنا شده بودم که اقای س.م عزیز و به همراه خانم گلشون بودن قرار گذاشتم و از تهران با هم رفتیم که چقدر خوش گذشت.اعت 7:30 دقیقه البته حدودا حالا کسی نگه که 8 رو چرا 7:30 گفتی؟؟؟ خلاصه پوریا ی عزیزه همراه رانندشون اومدن دنبالمون با یه اتوبوس که اکثرا هتل ددمان بودن .... وقتی رسیدیم چون اتاق خالی نداشتن تا ساعت 12 در لابی نشسته بودیم که هوا هم البته بسیار خوب بود بارون میاومدکه البته اونقدر ریز بود من 1 ساعت تمام بیرون بودم بدون چتر و خیس نشدم.از لابی و محیط اونجا که قبلا باتون گفتم که البته همون زمانی که من اونجا بودم (گزارشات زنده بود).من 4 شنیه مصاحبه ام بود.1 شنبه رسیدم و 2 شنبه وقت دکتر داشتم.پوریا جان اونجا هستن و واقعا کمک بزرگی هستن از لحاظ اطلاعات و دکتر و خلاصه وجودش موثر هست.من فرداش ساعت 8:30 بعد از صبحانه که البته اینم بگم که حتما نباید چا شت باشید اماده در لابی منتظر نشستم .بعد پوریا امد دنبالمون و به اتفاق باقی کسایی که گرین کارتی بودن با ون رفتیم دکتر. اول 50 دلار دادم.بعدش هم ازمایش خون که البته یه کم درد داره.بعد عکس از قفسه سینه و بعد هم یه عالمه ایرانی منتظر که همه دارن غصه می خورن که چرا این کارا رو و این پولها رو در کشور خودمون خرج نمی کنیم. بعد از اون همگی رفتیم هتل و ساعت 2 برای معاینه دکتر برگشتیم.من که رفتم خانم دکتر اونگان معاینم کرد و گفت باید 2 تا واکسن بزنید منم تا گفتم چرا من ابله و.... گرفتم .یه دفعه گفت نه و ربطی نداره انقدر همه بهش اعتراض کرده بوده درسش رو بلد بود تا دهنم رو باز کردم جوا بم رو داد.منم گفتم اگه دردم اومد حسابی سر وصدا راه می ندازم که درد هم نداشت.ولی جالب بود که به یک خانمی گفته بود اگه جای ابله رو نشون بدی واکسن نمی زنم.ولی به من اونطوری گفت.بعدش هم که180 تا دیگه دادم.اینم بگم که دکتر انگلیش حرف میزد.البته فارسی هم بلد بود منم تا اونجایی که می تونستم انگلیسی هر جا هم که کم می اوردم فارسی حرف میزدم.پس نگران این هم نباشید.بعد از دکتر پاسم و سی دی عکس از قفسه سینم رو دادم به پوریا و رفتم خرید.(سعی کنید موقع خرید پاستون همراهتون نباشه) چون دکتر در خیابان تونالی بود و جایی بود که به خوبی میشد خرید کرد. البته نسبتا گرون بودن.من خیلی خرید کردم که به شخصه پشیمونم و توصیه می کنم که زیاد خرید نکنید چون این پولها واسه امریکا خیلی به دردتون می خوره.

فرداش هم که پوریا جان خودش جواب ازمایش ها رو گرفت و بمون تحویل داد.همون روز اول هم که رسیدیم رفتیم سفارت رو پیدا کردیم و چشمون به جمالش روشن شد.3 شنبه هم رفتیم انکا مال واقعا خوش گذشت.تفاوت در زبانها و طرز برخوردها واقعا تجربه جالب بود.مخصوصا که همش بادی لنگویج بود.خیلی وقتها مغازه دارها بمون می خندیدن و خیلی وقتها ما و هیچ وقت به این فکر نکردم که من از کشوری میام که فرهنگ 2000 ساله داره..... از این حرفها.چون من نقطه ضعفی نداشتم و می دونستم که این چیزا طبیعی هستش.

3شنبه شب که 4 شنبه سوری بود ووووو کلی ما هم اونجا حال کردیم من تا ساعت 3 بیدار بودم ودقیقا بعد از اون غش کردم.روز قبل از مصاحبه معمولا همه ساعت 9 می خوابن.کلی ریلکس میکنن ولی بنده تا ساعت 3 شب در حال پای کوبی بودم و به یاد ایران و بچه ها ی ایران بودم و......

ساعت 5 صبح مثل مغازه ساعت فروشی که همه ساعتا با هم زنگ میزدن اتاق ما اونطوری بود.موبایل من اول بعد داداشم بعد مامانم از اتاقشون زنگ زدو اسمس از ایران و رسپشن هتل... خلاصه همه بیدار و سعی داشتن منو بیدار کنن.منم یه زره استرس داشتم ولی بر حسب تجربه زیاد توجه نکردم.بعد از صبحانه رفتم در هتل تاکسی گرفتم باید بگی" امریکا سفارتی" من ساعت 7:30 اونجا بودم و5 لیر بیشتر نشد. که البته بسیار سرد بود تا جایی که انگشتای پام در استانه انجماد بود.خلاصه 8 در باز شد.گفت گرین کارت یها و منم 4 یا 5امین نفر رفتم. اتاق اول بازرسی.بعد دوباره صف وارد اتاق دوم می شی و تحویل مدارک هست.و یه شماره و برگه ای به شما می ده که در مورد روش اثر انگشت گرفتن هستش.شماره من 401 بود برای اثر انگشت یه خانم خوش برخورد هستش و بار دوم که برای پولهست یه خانمی که زیاد خوش برخورد نیست .اما بار سوم من تا اون زمان استرس نداشتم چون خیلی سریع پیش رفت ولی برای مصاحبه م بینشون فاصله افتاد.فاصله بین اینکه شمارم اعلام میشد 2 یا 3 دقیقه بود ولی برای بار اخر فکر کنم نیم ساعت طول کشید که یک قرن بود .در حال غش کردن بودم از استرس که شمارم افتاد و یه خانمی بود که ایرانی حرف زد.گفت دستت رو ببر بالا و قسم بخور که من بش گفتم چنتا اشکال دارم که حتی نگذاشت توضیح بدم و گفت می دونم و معمولا پیش میاد واسه ایرانیها و نگران نباش.حالا شاه بخشیده شاهقلی نمی بخشه.من حالا اسرار که نه لطفا اشتباهتم رو درست کنید.اخه من اچ اخر اسمم رو نگذاشته بودم و گفتم حالا ویزام هم اشتباه میزنن .خلاصه به جایی رسید که پاسم رو نشونم داد و گفت این درسته و منم گفتم اوکی اوکیییییی. بعدش گفت کار می کنی گفتم تازه درسم تمام شده.گفت اره دیدم .قبلا چی که بازم گفتم نه و اینم بگم قبل از اینکه شما رو صدا بزنن افیسر پروندتون رو می خونه.تمام برگه هایی که براشون فرستادیم تیک قرمز خورده و چک شده. بعدش شروع کرد تایپ کردن چیزی و بعد گفت برو یوپی اس و تمام. منم که از لابی هتل شروع کردم به تعریف که چه اتفاقایی افتاد تا اتاق مامان و بابام.تا عصر من در حال حرف زدن بودم و کلی بم تبریک گفتن.بعد 2 روز هم یوپی اس ویزامو اورد.که البته شب قبلش در سایتش اسمم اومده بود.

فرداش هم که عید بود و همه در لابی جشن گرفتن که ما فقط نیم ساعت اولش بودیم باید میرفتبم فرودگاه بعد از اون هم
هوای سردو
فرودگاه خلوت
و هواپیمای خالی
باور بکنید اگه یه اتوبوس بود همه به راحتی جا می شدیم.بعدشم که ساعت 3 ایران
و 5 خونه و.. زندگی ادامه دارد
امیدوارم نوشته هام لبخند رو لباتون اورده باشه و همینطور مفید باشه.با ارزوی موفقیت برای همه.و البته اینم بگم که من بلیطم رو برای امریکا گرفتم و اوایل اردیبهشت می رم.برای همه دعا می کنم و از همه تشکر مکینم.واقعا این سایت نقش بسیار مهمی داشت در این پروسه مهم و حساس.اگه سئوالی داشتید خوشحال می شم کمکی بکنم
سلام دوستان عزیز.از مدیران محترم مهاجرسرا درخواست می کنم این موضوع"سفرنامه و تجربه مصاحبه در انکارا"رو به قسمت بالایی یعنی موضوعات مهم جابجا کنن.
f.o جان ممنون از سفزنامه قشنگت.پست سفرنامه ات دو بار تکرار شده
شماره کیس:2010AS00013500حدودا
تاریخ دریافت نامه قبولی:June-16-2009
کنسولگری:Ankara
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: JUNE-23-2009
تاریخ کارنت شدن کیس:2010/02/05
تاریخ دریافت نامه دوم:march 2010
تاریخ مصاحبه:2010/04/19
تاریخ دریافت کلیرنس:2010/05/21
جمع تقریبی هزینه ها: 3,5 mıllıon toman
تشکر کنندگان: ساسان ، f.o
سلام به همگي
ما هم ديروز از انكارا امديم
مصاحبه با موفقيت انجام شد به ما هم برگه ابي دادن به علاوه يك برگه سفيد 9 سوالي
كنسول گفت من بايد برگه 9 سوالي را پر كنم چون مهندسم
البته من شك داشتم چون خانمم برنده اصلي بود ولي از طرف سفارت يك ايميل زدند و گفتند كه خانمم بايد فرم پر كنه حالا اگر در مورد اين فرم كسي اطلاعي داره به خصوص اينكه به من گفت پر كنم با توجه به اينكه خانمم برنده اصلي لطفا ما را راهتمايي كنيد
با تشكر از همه دوستان كه تا اين لحظه از نظرات ايشان خيلي استفاده كردم
تشکر کنندگان: payman R ، R.F ، shahin82 ، sh-b ، N.D ، اليزا ، Hossein81 ، kianoush ، ساسان ، honareirani ، m.memari ، farzad24 ، kavoshgarnet ، neli-basi
درود
بچه هاي عزيز به سلامتي من و خانومي هم ويزامون رو گرفتيم
ممنون از بابت تمام كمكهاي شما عزيزان و ادمين عزيز
يه سري مطالب كوچك رو عنوان ميكنم شايد به دردتون بخوره
اين سفر نامه دوم من هست . قبلا سفرنامه اول رو نوشتم
1-ما روز 12 فروردين با قطار رفتيم كه به نظر من خيلي بد بود هرچند كه من آدم رمانتيكي هستم و از اين جور سفرها بسيار خوشحالم ولي به دليل رمانتيك نبودن قطار ايران و اون كشتي در ياچه وان بشدت خسته شدم و مريض پس به نظر من اتوبوس بهتره و البته هواپيما از همه بهتر
2- ما هتل ارگن رفتيم از ايران رزرو كرده بوديم قبلا هتل رويال بوديم كه خوب اونجا بهتر بود ولي هتل ارگن هم خوب بود و تميز بود شبي 50 دلار براي 2 نفر
3- روز دوشنبه رفتيم سفارت و روز چهار شنبه با پست پاسها رو آوردند
4- با هيچ كسي كه نميشناسيد توي تركيه رفاقت نكنيد . بلايي سر ما اومد كه واقعا خدا رحممون كرد وگرنه .... . پس با كسي از ايراني ها كه نميشناسيد رفاقت نكنيد ( نميشه داستان رو اينجا گفت وگرنه حتما مينوشتم )
5- هر روز كه بخواهيد ميتوانيد به ايران برگرديد . از طريق مترو ميرويد ايستگاه آشتي و همون جا ترمينال اتوبوسها هست و در رو ز 2 تا اتوبوس بسيار راحت ( اتوبوس ترك ) شما رو تا مرز بازرگان مياره با 60 لير و بعد اتوبوس براي تهران هست با 15 هزار تومان
اتوبوسهاي ترك هر روز در ساعتهاي 3 و 7 به مرز بازرگان مياند
6- بسيار بسيار مراقب پاكتهاتون باشيد همچنين پاستون
7- اينبار به دليل شناخت غذاها و محيط آنكارا ، غذاهاي بهتري خورديم و ارزانتر

قصد من در اين سفر اين بود كه تا جايي كه امكان داره هزينه ها رو پائين بياريم كه خوب موفق شديم

موفق باشيد و اگر سوالي بود من در خدمتم

بدرود
كاش در كتاب قطور زندگي سطري باشم ماندني
نه حاشيه اي از ياد رفتني

دوستان هنرمند و علاقه مند به هنر : http://mohajersara.com/forumdisplay.php?fid=56
سلام ساسان جان تبریک....ایا وقتی کلیرانس میاد به شما میگن چقدر وقت دارید برید برای ویزا؟ روز خاصی از هفته را مشخص می کنند برای تحویل پاس ها به سفارت؟
تشکر کنندگان:
fanta عزيز
درود
بله زماني كه كليرنس مياد آخرين فرست را براي گرفتن ويزا مشخص ميكنند ولي نه يك روز مشخص . مثلا از حالا تا دو ماه ديگه شما وقت داريد كه بريد ويزاتون رو بگيريد
بعدشم شما از دوشنبه تا پنج شنبه بين ساعت 13 تا 13.30 فرست داريد كه به سفارت بريد و مراحل اداري رو طي كنيد
موفق باشيد
بدرود
كاش در كتاب قطور زندگي سطري باشم ماندني
نه حاشيه اي از ياد رفتني

دوستان هنرمند و علاقه مند به هنر : http://mohajersara.com/forumdisplay.php?fid=56
تشکر کنندگان: ساسان ، honareirani ، neli-basi ، farzad24 ، kavoshgarnet ، fanta ، kianoush ، mina_s
(2010-04-07 ساعت 14:59)FARZANSA نوشته:  سلام
میشه لطفا بگید از بین شما کسی هست که اسپانسر نداشه و به جاش ترجمه حساب بانکی یا سند ملک را برده باشه؟
کسی چنین تجربه ای داره؟
سلام
من اسپانسر نداشتم پس یک حساب بانکی از بانک انصار که مدت دو سال از افتتاح ان میگذشت و مقدار 37000000میلیون موجودی داشت و یک پرینت از حساب بانک ملت که تقریبا موجودی نداشت وگردش حساب را برای مدت یک سال نشان میداد ودر دو دوره سه ماهه 25000000و45000000گردش پول را نشان میداد حکم بازنشتگی که حدودا مبلغ 600000دریافتی ماهانه را نشان میداد و حکم حقوقی خانمم که در حدود ماهیانه500000دریافتی را نشان میداد در ضمن تعداد ما چهار نفر بود امیدوارم این اطلاعات به کارتان بیاید
مجید
تشکر کنندگان: SamiraN ، kavoshgarnet ، Behinaz ، m.memari ، fanta ، reza22 ، ساسان
سلام سوال مهم. اگه در روز مصاحبه مدارک پزشکیمون اماده نباشه وقتی کلیرانس امد ببریم مشکلی پیش میاد؟ ما عصر اخرین روز کاری می تونیم نتایج مدیکال را بگیریم و به تعطیلی رسمی هم میخوریم و برمیگردیم ایران تا دوباره برای ویزا برگردیم.Sad
تشکر کنندگان:
(2010-04-11 ساعت 09:52)fanta نوشته:  سلام سوال مهم. اگه در روز مصاحبه مدارک پزشکیمون اماده نباشه وقتی کلیرانس امد ببریم مشکلی پیش میاد؟ ما عصر اخرین روز کاری می تونیم نتایج مدیکال را بگیریم و به تعطیلی رسمی هم میخوریم و برمیگردیم ایران تا دوباره برای ویزا برگردیم.Sad

خير، هيچ مشكلي پيش نمي آد . كسري مدرك رو توسفارت با توجه به اهميتش ،افسر بهتون ميگه كه مي تونيد روز ويزا ( كليرنس) بياريد . و اگر نه لازم باشد ازتون مي خواد همون روز يا چند روز ديگه بياريد. ( دوستان با تجربه هم نظرات خودشونو بدن)
تجربه شکست خیلی بهتر از حسرت خوردن از دست دادن یه موقعیت هستش
 

نشویل - تنسی : جایی که من زندگی‌ می‌کنم ، شهری کوچک ، با هزینه‌های متوسط ، وضعیت کار بد نیست 
تشکر کنندگان: fanta
ما که بدون مدیکال رفتیم گفتن: No medical No interview
شماره کیس: 2010AS113XX
تاریخ دریافت نامه قبولی: Nov, 2009
کنسولگری: Kuala Lumpur
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:2009, Nov
تاریخ کارنت شدن کیس: March
تاریخ دریافت نامه دوم: Feb 24
تاریخ مصاحبه: 6 April
تاریخ دریافت ویزا: Refusal

Nothing is impossible
تشکر کنندگان:
(2010-04-11 ساعت 10:35)jam_14051 نوشته:  ما که بدون مدیکال رفتیم گفتن: No medical No interview

يعني رد شديد؟؟؟
عليرضا ( كجاييييي دكتررررر )از بچه هاي همين مهاجر سراست كه با هم انكارا بوديم و ايشون بدون جواب مديكال رفت سفارت و كسري مدرك خورد ، كه به ايشان هم گفتن ميتوني روز گرفتن ويزا بياري . . .
تجربه شکست خیلی بهتر از حسرت خوردن از دست دادن یه موقعیت هستش
 

نشویل - تنسی : جایی که من زندگی‌ می‌کنم ، شهری کوچک ، با هزینه‌های متوسط ، وضعیت کار بد نیست 
تشکر کنندگان:
(2010-04-11 ساعت 11:54)jam_14051 نوشته:  نه معماری جان گفتن برو هر وقت مدیکالت اماده شد بیا
حالا همین هفته باید برم
ولی نمی دونم چرا حسه رفتنش رو ندارم شاید از بس بعضی از بچه ها انرژی منفی میدن نمی دونم شایدم رفتم
دوست عزیز این به شما بستگی داره که شما از مطالب این سایت چه برداشتی بکنی بایستی با تجربه دوستان نواقص رو حل کنی و بدون استرس مصاحبه بری نه اینکه از موانع انرژی منفی بگیری . نمی دونی دهها میلیون ادم توی ایران خودمون ارزو داشتند جای شما باشن . با ارزوی موفقیت
شماره کیس: 2010as 10150
تاریخ دریافت نامه قبولی:jun 22 ,2009
کنسولگری:ankara
تاریخ کارنت شدن کیس :sep,14,2009
تاریخ دریافت نامه دوم:Jan,17,2010
تاریخ مصاحبه:Feb,4,2010
تاریخ دریافت کلیرنس: 220+17 روز 2 bar
تاریخ دریافت ,ویزا : 30 سپتامبر
تشکر کنندگان: m.memari ، Jav3 ، kianoush ، Shahoo52
(2010-04-07 ساعت 19:43)m.memari نوشته:  قسمت سوم سفرنامه m.memari دكتر و سفارت
پرواز ما چهارشنبه بود و بخاطر اينكه براي پسرم بايد تست سل انجام ميشد و بعد از سه روز مجددا بچه را معاينه مي كنند پنجشنبه نمي تونستيم وقت بگيريم، براي گرفتن وقت از دكتر توي سايتش فقط براي يه نفر وقت گرفتم روز جمعه هم بهمراه دوستانمون پياده راه افتاديم و بعد از 20 دقيقه رسيديم مطب دكتر ( نكته : ساعت شروع بكار دكتر 9 صبح است و اصلا نياز نيست زودتر بريد) ما دقيقا با منشي دكتر با هم رسيديم اونجا ازمون پاسپورت و يه قطعه عكس گرفت( در ضمن نه نامه اي از وقت گرفتن خواست نه پرسيد كه قبلا وقت گرفتيد اگر هم موفق به گرفتن وقت نشديد نگران نباشيد) و يه برگه داد و گفت بريد طبقه سوم

در آنجا اول آزمايش خون و سپس عكس از قفسه سينه مي اندازند كه دو نفر شد 95دلار ( براي آزمايش نياز نيست ناشتا باشيد ولي حتما از دو سه روز قبل قرص استامينوفن مخصوصا كدئين دارشو نخوريد ) .
براي گرفتن عكس آقايان با همون زير پيراهن كافيه و براي خانم ها بايد لباس مخصوص بپوشند و در زمان عكس گرفتن ازتون مي خواد نفس عميق بكشيد و چند ثانيه حبسش كنيد تا شش ها در حالت حجيم باشند . مطلب خاصي در اونجا نبود .


دوباره برگشتيم پيش خانم منشي و گفت بعداز ظهر ساعت 4 بيايد . ( من با توجه به تمرين ها و آشنايي با زبان استانبولي راحت منظور اونها رو متوجه ميشدم و راحت صحبت مي كردم ) .كار ما حدود 2ساعت طول كشيد و دوباره پياده ، ولي در مسير بازگشت مغازه ها رو هم نگاه مي كرديم .


بعداز ظهر مجددا ساعت 15.40دقيقه به سمت مطب دكتر راه افتاديم . اول رفتم طبقه سوم و جواب آزمايش و عكسارو گرفتم . منشي دوباره پاسپورتها رو گرفت و گفت منتظر باشيد .

اول من رفتم و با خانم دكتر هم صحبت شديم و اينكه راحت تركي صحبت مي كردم تعجب كرده بود . شروع كرد در مورد وضعيت پزشكي سئوال كردن : جراحي داشتيد – مريضي خاصي داريد – قند – و ازاين سئوالها و فارسي گفت آبله مرغون چي ؟ كه با سادگي گفتم نميدونم چيه ولي زمان بچگي يه مريضي گرفتم كه صورت و بدنم جوش زد و خيلي مي خاريد . پرسيد جاش كو ؟

منم حي زير چشمو نشون ميدادم و ميگفتم اينجا ها بود . خلاصه رفت و يه واكسن كه گفت بايد اينو بزنم نميدونم mmr نوبت 3 بود يا نه زد. بعد قد و وزن رو گرفت و رفتم روي يه تخت ، بعد چند تا مشت و ضربه ( كه براي ما كه كتك خورمون بد نيست ) چيزي نبود ولي قلقلكم گرفته بود و مي خنديدم . كه اونم خندش گرفته بود. راستي از من تست بينايي نگرفت و تمام .


براي خانومم همين داستان ولي اون نتونسته بود با اينهكه آبله مرغون گرفته بود حاليش بكنه و اونم اصلا نپرسيد و دو تا واكسن بهش زد

بعد پسرم بردم پيش خود اونگان كه اون دوست داشت با من فارسي حرف بزنه و من هم تركي جوابشو مي دادم خلاصه اول تست سل رو زير پوست و سپس دو تا واكسن به دست آرش زد و دور جاي تست سل رو چش چش دو ابرو كشيد تا آرش كمتر گريه كنه .


اومديم بيرون جريمه ما شد 550دلار نا قابل بعلاوه 95 تاي صبح، كلش شد 645دلار و گفت براي بچه روز دوشنبه ساعت 4 بيائيد و جواب ها رو بگيريد .
و بر گشتيم ، روز دوشنبه رفتيم و دكتر دست آرش ديد و به منشي گفت صيفير(o) يعني اوكي و منشي گفت منتظر باشيد . پس از چند دقيقه سه تا پاكت و سه تا سي دي داد و گفت پاكت ها رو باز نكنيد و ببريد سفارت و سي دي ها رو ببريد امريكا و تمام، اين بود كل داستان دكتر.


[color]ماجراي سفارت[/color]
شب قبل از سفارت جاتون خالي مهمون دوست عزيزمون آقا مجيد بوديم كه بخاطر موفقيتش در روز مصاحبه يه سور داد ( البته همين جا از ايشون خواهش مي كنم ماجرا رو كامل براي دوستان واگوي كنه خيلي جالب و مهم است) و رفتيم آبميو فروشي شون و نفري يه ليوان بزرگ دلستر زديم بدن ، خيلي حال داد .


شب يه مقدار دير خوابم برد و ساعت كوك كردم بعلاوه اينكه به رزروشن گفتم بيدارم كنه كه اونهم ساعت 6.5 زنگ زد.
خلاصه آرام و آهسته آماده شديم و مدارك رو كه چند بار قبلا چك كرده بوديم . دوباره چك كرديم و ده دقيقه به هشت راه افتاديم به سمت سفارت، هوا بسيار عالي بود . بلوار اتا ترك رو به سمت بالا رفتيم مهمترين نشونه، پرچم آمريكاست فقط كافيه بالا رو نگاه كنيد و بريد جلو ( البته مواظب هم باشيد)، درب پذيرش براي مصاحبه داخل كوچه است .


راس ساعت 8 رسيدم سفارت ديديم 40 و 50 نفر پشت سر هم ايستادن ، من كه قبلا سفرنامه دوستان رو خونده بودم مي دونستم صف گيرين كارتي ها جداست . خلاصه بدون توجه به صف رفتم جلو تا رسيدم جلوي در، همين موقع افسر نگهبان گفت گيرين اين طرف بقيه اون طرف ( البته فارسي نگفتا !!!) منم از خدا خواسته پريدم جلو و نفر دوم شدم .

از اين جاي مجرا رو همه نوشتن : بيق بوق – در باز شد – كمربندا باز – و عين فرودگاه (پيشنهاد: عطر و موبايل و فندك و غيره نبريد كه اگر هم برديد حتما نشون بديد از تون ميگيرن و بعد ميريد تو ولي لپ تاب رو اصلا قبول نمي كنند ) . نكته : هر كيس جدا وارد ميشه ، عجله نكنيد . وقتي رفتيد تو يه خانمه كه فارسيو بلده ازتون مدارك رو مي خواد كه طبق معمول ترجمشو قبلا پست كرديد و فقط اصل مدارك رو مي خواد بعلاوه دو قطعه عكس از همه و پاسپورت

بعد يه شماره ميده ميري داخل ، شماره ما 403 بود و دومين نفر ، دوباره بيق بوق شماره افتاد و رفتيم باجه هفت انگشت نگاري ( از دوتامون انگشت نگاري شد ) اينجا بود كه خيالم راحت شد چون اين اولين نشونه است كه شما قبول شديد ، ( دوباره از آرش بگم : چون بازم در سفرنامه ها خونده بودم كه با بچه كاري نداشته باشيد براي همين كاريش نداشتم و داشت بازي مي كرد . . . ما داشتيم كارهاي اسكن انگشت رو انجام مي داديم كه آقا صدا سالن رو برداشته بود و اون خانومه اول ترسيد كه واي بمب گذاشتن .
گفت :what’s?
گفتم : ok, my child
ديدم آرش سطل رو داره مي كوبه روميز . . . كسي هم جرات نمي كنه چيزي بگه ( بخاطر دوربين ها)


دوباره نشستيم و بازم بيق بوق باجه 3 گفتند پول بده 2325 دلار داديم
دوباره نشستيم و بازم بيق بوق باجه 5 يه خانم لاغر امريكايي كه فارسي رو دست پا شكسته صحبت ميكرد گفت دستا بالا جمع شين همه يالا . . . گفتم بله . . . ، خلاصه قسم خورديم كه هرچه ميگيم و نوشتيم جزء حقيقت نيست( شوخي كردم)Cool

بعد، از كارم پرسيد و خدمت كه اون پرسيد ارتش، گفتم بله – پرسيد هوايي يا زميني، گفتم هوايي بعد سال خدمت به ميلادي رو خواست منم سريع سال خدمتم رو بعلاوه 21 كردم و گفتم ( سال 70الي 72 كه مي شد 91-93 ميلادي) همين

برگه آبي رو داد و گفت از يه ماه تا دو ماه ديگه سايت رو چك كنيد بعد بيائيد و در ضمن كسري مدرك 1040 رو هم گفت ( پس همتون بدونيد هم برگه w2 و 1040 رو همه در امريكا دارند ) بعد خدا حافظ ، اونقدر سريع و راحت انجام شد كه نگو (در ضمن به ما يادش رفت بگه ويل كام تو امريكن).


و امديم بيرون ولي حيف و دوصد حيف كه برگشتمون همون روز بود . كل زمان داخل سفارت 1.45 دقيقه شد .
يه مطلب مهم داشت يادم مي رفت ديدم عليرضاي عزيز هنوز سفر نامه شو ننوشته و يه مطلب مهم داره كه با اجازه از ايشون من ميگم .
علي جان صبح جلوي سفارت هوس ميكنه يه عكس يادگاري از سفارت بندازه كه همين براش دردسر شد . . .
بقيشو خود عليرضا تعريف ميكنه . [color]ولي براي اين من گفتم يه موقع شما عكس نندازيد اونا با دوربين مداربسته هم جا رو تحت كنترل دارن [/color]با آرزوي موفقيت شما

دوستان من مي خواستم يه ضرب سفرنامم رو تموم كنم ولي باور كنيد از كت و كول افتادم .
بقيه سفرنامم رو به بازديد از اتا ترك و خريد اختصاص دادم و قصد دارم يه مقدار هم آموزش زبان استانبولي توش بذارم.

اگر قلت املايي و ايلاد دصتوري داشط منو ببخشيدCoolCool
با تشکر از سفر نامه خوبتون
سابورتر شما کارمند بودن یا کارفرما؟ اخه واسه من که کارمند هستند فقط w2 فرستادند.ایا1040 هم دارند و باید بفرستند؟ من فکر میکنم فقط w2 داشتند که فرستادند.
از دوستان دیگه هم ممنون میشم راهنمایی کنند
تشکر کنندگان: nader
با تشکر از سفر نامه خوبتون
سابورتر شما کارمند بودن یا کارفرما؟ اخه واسه من که کارمند هستند فقط w2 فرستادند.ایا1040 هم دارند و باید بفرستند؟ من فکر میکنم فقط w2 داشتند که فرستادند.
از دوستان دیگه هم ممنون میشم راهنمایی کنند
[/quote]
ممنون
قابل توجه دوستان من متوجه شدم تو امريكا همه اين دو فرم رو دارند ولي اينكه افسر سفارت دوتاشو ازتون بخواد صد در صد نيست.
اسپانسر من كارمند است و مداركي كه براي من فرستاده بود ، گواهي از بانك و محل كار بود كه من با توجه به سفرنامه دوستان از ايشون فرم w2 رو هم خواستم و برام فرستاد.
شايد بخاطر گواهي ها بود كه از من علاوه بر w2 ، فرم 1040 رو هم خواست . وقتي با اسپانسرم تماس گرفتم ايشون گفت برات ارسال مي كنم.
(2010-04-11 ساعت 11:59)adl نوشته:  
(2010-04-11 ساعت 11:54)jam_14051 نوشته:  نه معماری جان گفتن برو هر وقت مدیکالت اماده شد بیا
حالا همین هفته باید برم
ولی نمی دونم چرا حسه رفتنش رو ندارم شاید از بس بعضی از بچه ها انرژی منفی میدن نمی دونم شایدم رفتم
دوست عزیز این به شما بستگی داره که شما از مطالب این سایت چه برداشتی بکنی بایستی با تجربه دوستان نواقص رو حل کنی و بدون استرس مصاحبه بری نه اینکه از موانع انرژی منفی بگیری . نمی دونی دهها میلیون ادم توی ایران خودمون ارزو داشتند جای شما باشن . با ارزوی موفقیت
من با نظر آقاي عدل موافقم ، شما بدون هيچ استرسي برو و نگران نباش.
همون دوستي رو كه من مثال زدم قبل از رفتن توسفارت داشت با موبايلش عكس ميگرفت كه يه دو ساعتي هم معطل سئوال- جواب اينكارش با نگهبانها بود ، ولي با اين حال رفت داخل سفارت ،بهش تبريك گفتن و ازش خواستن بعد از كلير شدن جواب دكتر رو هم بياره
تجربه شکست خیلی بهتر از حسرت خوردن از دست دادن یه موقعیت هستش
 

نشویل - تنسی : جایی که من زندگی‌ می‌کنم ، شهری کوچک ، با هزینه‌های متوسط ، وضعیت کار بد نیست 
تشکر کنندگان: ساشا
من بالاخره تکلیفم چیه از جمیع صحبتها اینطور به نظر میرسه که (در سفارت آنکارا) میتونم بعد از کلیر شدن مدیکال را تحویل بدم آیا این برای برنده اصلی و همراهان فرقی نمی کنه؟ لطفا اگر کسی برای خودشم همچین حالتی پیش آمده جواب بده. ضمنا آیا سفارت بعد از ساعت 2 یا 3مدارک می گیره؟ حتما باید خود فرد یا خانواده جواب مدیکال را ببره یا هر کسی که بره قبوله؟
تشکر کنندگان:




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان