کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
موضوع : سفر نامه انکارا
مقدمه
با پوزش از دیر شدن این سفرنامه. من هم بنوبه خود سعی کردم تا چند کلامی ادای دین کنم و راجع به پروسه لاتاری خودمان تا زمان مصاحبه بنویسم. اول میخواستم مفصل تر باشد اما اولا تایپ فارسی ضعیفی دارم و زحمت این کار را باید به همکار محترم بدم دوم اینکه دیدم مطالب شاید تکراری
یا خیلی شخصی باشد
القصه ما بعد از ارسال ده سال پیاپی فرم لاتاری با انواع دستی و انلاین در سال یازدهم برنده شدیم و از شدت تعجب شاخها را روی سر احساس میکردیم. چرا ؟ چون به عمر 40 ساله یک ادامس بادکنکی هم برنده نشده بودیم و این واقعا لذت بخش بود و قسمت و لطف خدا. من سالیان بود که همه
را تشویق به رفتن میکردم و خودم هم جور های دیگه اقدام کرده بودم ولی امریکا خوب چیز دیگری بود مضافا اینکه تعداد اقوام و دوستا ما در اونجا اندازه وطن است- نگید پز داد ها.. خیلیها دیگه هم مثل ما هستن
این اتفاق وسط وانفسای تابستان تهران بود با اون وضع ... خلاصه مشاهده نامه ک سی سی فی ال وسط ال حیات و باقی ماجرا ..
وضعم خیلی جالب شده . 5 سال پیش برای کانادا اقدام کردم درست در تیر ماه نوبتم شده دوباره کلی مدارک درخواست کردن. قانون عوض شده و رشته من رو دیگه احتیاج ندارن ولی عطف به ما سبق نمیشه با این حال نامه میدن که اگه انصراف بدی پولت رو پس میدیم.
با مهاجر سرا اشنا میشم مثل اینکه لاتاری نه توش نیس.
دلو میزنم دریا کیس کانادا رو بعد از 5 سال انتظار پس میدم (الان پولم رو هم گرفتم – خرج انکارا شد)
به این سایت مهاجر سرا کلی مدیونم- دست همشون (باعث بانیها ) وهمتون درد نکنه
در ادامه میخوام فقط نکات و توصیه های مهم سفر به انکارا و وقایع مربوطه رو باز گو کنم و امید وارم که مفید فایده باشه- نکاتی که شاید کمتر بهش پرداخته شده و بیشتر حواشی است – سفر نامه نودی !90

فرودگاه اینجا :
وسط تعطیلات نوروز به سمت فرودگاه – خیابان خلوت – فرودگاه تقریبا هیچکس. با تنها پروازی که با دو برابر قیمت تهیه شد یعنی همای عزیز به سمت آنکارا- ساعت پرواز خیلی خوب است همینطور ساعت رسیدن- برعکس ترکیش البته ترکیش هم مزایای خودش رو داره.
هتل رویال منطقه کاواک دره – کوچه بالایی هتل بست وسترن- یک هتل معمولی – دنج تقریبا اختصاصی با اتاق کوچک که واقعا دونفره است و ما سه نفریم – یک تخت اضافه یعنی جای لولیدن نیست. وسائل نو و تمیز در حد قابل قبول و کامل – اینترنت بی سیم – صبحانه خیلی خوب – پرسنل عالی – جمهوری برقرار-
از پنجره اتاق سرک می کشم- پرچم آمریکا کمی دورتر در اهتزاز – خیابان هتل تا به ددمان برسی (500 متر) مرکز آرایش و پوست و مو
ما باید 10 روز اینجا زندگی کنیم چون بلیط برگشت زودتر نیست. هوا پس ناجوانمردانه سرد است.
آنکارا –
کلاردشت رفتید؟ وسعتش را در 30 ضرب کنید، شهر پستی و بلندی- من شهرهای اصلی ترکیه را رفته بودم غیر از آنکارا. اینجا آرام تر و خلوت تر است – حمل و نقل ضعیف تر، هوای بهتر ولی سرد – خرید و سیاحت کمتر – آدمها ریلکس – پای پیاده
- بدترین مشکل اما زبان – طرف یک شیشه آب به من می ده – بهش می گم سردشو بده – کلد ! – ادای سرما را در می آرم- چنان نگاهم می کنه که داره بهم می گه هرچی گفتی خودتی و جد و آبادت ولی می خنده و تمام.
راستی تامام یعنی همه چی- اوکی – بسه – می شه – کم تر نمی شه – دیگه بیشتر نده – همین که گفتم و .......... (خانم ساشا فضولی نشه !) . با همه اینها ولی بازهم ناراحت کننده نیست. مشکل زبان تو آنتالیا و ازمیر خیلی کم تره.
در مجموع همه چیز خوب است ترکیه را خیلی دوست دارم. به فرهنگ آدم ها غبطه می خورم. هنوز مثل ما عربیزه نشده – ماشینت چیه – گوشیت چیه – شماره اش رنده؟! با مترو اومدی؟!!!! ای وای ...........
غذا:
به نظر من ترکیه غذا نداره- هروقت می رم گشنه برمی گردم- از مک دونالد، برگر کینگ و ..... که بیزارم.
اما یه جای خوب یعنی چند تا تو این 10 روز پیدا کردم- یکی اش خیلی آشناست- کافه بار اونگان! – یعنی همون تقریبا زیر مطب به طرف پارک – غذای خوب و مناسب. کوفته آت – تاووک شنیسل با برنج – ساندویچ مایدن (ماهی) – ولی نوشیدنی قیمت غذا .... بابا بار هست ناسلامتی ها.1 رستوران خوب دیگه- منقل کباب – اولین خیابان سرپایینی پائین تر از رامادا توی تونالی خودمون – یا از اونطرف آخر خیابون روبروی هتل بست خودتون، قیمت ها متوسط روبه بالا . یکی دیگه رستوران لوک با موسیقی زنده هرشب – غذای فرنگی خوب و نوشیدنی – همون چندتا بالاتر از منقل کباب به سمت تونالی.
حالا غذای خلقی و دونر و سلف سرویس و اینها می خواهید – یا همون تونالی را رو می رید بالا تا آخرش که چراغ قرمزه و تقاطعه (عکس موقعیت اونگان) یک سلف خلقی دست چپه با دو تا مغازه ارزون فروش لباس و کفش.
پیاده یا با ماشین بلوار آتاتورک رو می رید پایین تا مترو کیزیلای – یک تقاطع بزرگ به اسم zya – یک ساختمان بلند زرد دست چپ اونطرف خیابونه – می ری اونطرف آتاتورک – از زیر گذر مترو هم می شه – دم یه پارک سر در میاری اسمش گوون (قوه) هست. خیابون کناری رو می گیری میری جلو – اووووه ، چه خبره اینجا ترمینال اتوبوس و دورموش به همه نقاط شهر – دست راستش سه چهارتا دونر کبابه – خلقی – قیمت پایین – کیفیت خوب – فقط بگو تندش نکنه (ترکیش چیه؟ نمی دونم)
حوالی بیوک آرشان به پایین هم یعنی اول کیزیلای پر از کافه و بار هست. این نقشه ای هم که بچه ها زحمت کشیدند رو پرینت بگیرید و دنبالتون باشه. من که بدون نقشه هیچ جا نمی رم.
خرید:
خوب خرید کردن مثل همه جا وقت و انرژی می خواهد- کفش راحت هم می خواد- پول حسابی هم که معلومه – ما چون وقت زیاد داشتیم خوب خیلی جاها هم سرکردیم اما چند جا هست که مناسب تر از جاهای دیگه می شه توش خرید کرد. اینها بیشتر لباس های اسپرت با قیمت پایین تر ولی کیفیت خوب دارند- راستش دنبال لباس کلاسیک و شب نبودیم. این جور لباس ها همه جا موجود نیست و قیمت ها هم که خوب. بالاست.
یکی از جاهایی که بالا گفتم یک فروشگاهه که به تعداد زیاد و زنجیره ای توی شهر هست به اسم Lcwikiki که تقریبا همه چیز توشه – دم دست ترینش روبروی پارک اونگان توی کمرکش یک کوچه باریک که تابلوش از برخیابون تونالی معلومه- یکی هم کیزیلای اول خیابون مشروطیت دست چپ – فروشگاههای کلکسیون هم تقریبا همین طورند، یکی توی تونالی- باز یکی هم کیزیلای-
راجع آنکامال- نمی دونم چی بگم- به نظر من هدر دادن وقت و انرژی – ولی اگه مال براتون جالب هست که هیچ ولی این مرکز کلا brand هست با قیمت های نجومی و مغازه های خالی از مشتری- به هرحال اگه اصرار دارید برید. از حوالی سفارت تو آتاتورک با 17 لیر با تاکسی- اقتصادی اش هم- مترو کیزیلای- خط قرمز- ایستگاه چهارم یعنی آکوپرو- اگه پیتزا دوست دارید طبقه آخر انکا سری به pizza hut بزنید بدنیست-
ولی اگه ایستگاه سوم مترو هم پیاده شید ULUS – کلی مغازه برای خرید می بینید البته بیشتر عمده فروش هستند ولی تکی هم هست- شنیدم که در همون منطقه خیابون شکرلی اگه برید دست فروش ها و عتیقه فروش و بساطی هم زیاده ولی اگه زبان نمی دونید مایه معطلی است.راستی اون ساختمون زرد که گفتم سر تقاطع Zya قسمت زیرش یک پاساژ سه طبقه که فقط کیف و کفش هست- رسیدید حتما برید توش-
زیرگذر مترو کیزیلای هم پر از مغازه های ارزون فروشی است. البته دقت کنید که اجناس معمولا تک سایز و یا بقول خودشون Problem داره- ولی اگه حوصله کنید چیزخوب با قیمت واقعا پایین می تونید بخرید.
مغازه های راسته آتاتورک در محدوده کیزیلای هم هست که قبلا دوستان گفته اند.
لیدرها :
اگر گردشگر حرفه ای نیستین یا تجربه سفرتون کم هست، لیدر داشته باشید به نفعتون هست. ولی کلا لیدرهایی که در آنکارا هستند که من 4-5 تاشون را ملاقات کردم سرشون شلوغ هست. خیلی انتظار نداشته باشید که همه کاری براتون انجام بدن. تقریبا همه شون شما رو برای کارهای پزشکی می برن که تقریبا ساده ترین کار شما هست. اما گشت و گردش و خرید و پیدا کردن آدرس ها و غذا پیدا کردن و کارهای سخت با شماست. البته اونها هم تقصیر ندارند و نمی تونند دنبال همه باشن. چون تور یک پارچه که نیست. ولی درکل با اینکه ساکن آنکارا هستن اطلاعات خوبی راجع به اونجا ندارن و مثل اینکه بیشتر یک کار مشخص رو انجام دادن و تور گردان حرفه ای نیستن. به هرحال زحمت میکشن و همینکه حضور دارن خوبه.
مکان سیاحتی:
مکان سیاحتی زیادی رو ما نرفتیم الا مقبره آتاتورک- فضای بسیار زیبا- اگر وقت شد برای یک نصفه روز برنامه ریزی کنید. ارزشش رو دارد- از مترو کیزیلای- این بار خط آبی – دومین ایستگاه اسمش تاندوگان – یا ترمینال کنار پارک گوون با دورموش (مینی بوس)- دربستی هم هست، همون تاکسی دیگه !
داستان تکراری اونگان :
خانم اونگان به انگلیسی اولین سوال را می پرسد شغل شما؟ بهش می گم که مهندسم. می زنه دنده 5 و با سرعت 5 سوال در ثانیه به جلو – به آبله مرغون که می رسه می گم بله – استاپ می کنه مطمئنی؟ - بله، حتما؟ - بله –نشونه داری؟ - نه، ادامه می دهد. روی تخت معاینه چند مشت محکم به پک و پهلو. دوتا سوزن فوری آماده می کند. بهش می گم من یه خورده از سوزن می ترسم – قاه قاه می خندد (زهرمار!) می گه واقعا بامزه بود و سوزن ها را با سرعت نور تزریق می کند.
به عیال سوزن نزد – به پسر 2 تا می زند مثل من و یک تست توبرکولوز اضافه – کل حساب با خون و عکس صبح وچایی و آبمیوه طبقه 3، کلا 520 دلار برای 3 نفر – بابا خیلی خوب حساب کرد - اصلا ارزش نداشت که بخوام باهاش برا واکسن ها نبرد کنم. می آییم بیرون و همه راضی از چسب رازی – حالا می شه تو این پارک بغلی (دوقولو – دووگولول - ......؟!) لای کبوترها یه استراحتی کرد شاید هم یک افس بشه خورد ولی نه خیلی سرده .


اما مصاحبه:
من از مصاحبه مهاجرت خاطره خوبی ندارم- البته به سال ها پیش برمی گرده و قصه اش طولانی-
روز مصاحبه است و من کمی استرس دارم. 8:15 دقیقه میرسیم- حالا تقریبا خلوت شده- می ریم تو- کفش خانوم زیر دستگاه بوق می زنه- سکوریتی با لهجه شیرینش : Keshf Derar یعنی کفشاتو درآر- Befferma – کفش ها را پس می ده.
تو حیاط بعدی غوغائیه- از دست این هموطنان ارجمند- قربونشون برم یکی پولشو هتل جاگذاشته اون یکی مدارک را از ایران نیاورده- سرو صدا- استرس من اضافه می شه- خانمی که مدارک رو می گیره مودب و جدی- کاملا مشخص هست که یک گاردی در مقابل همه داره- لابد از بس هموطنان گرامی ...... بارش کردند یا توقع بی جا داشته اند- به هیچ وجه از دایره ادب و انصاف خارج نمیشه ولی کاملا جدی است. عکس پسرم رو رد میکنه باید دوباره بگیرید چون دندونش معلومه. پیش بسوی عکاسی.
زودتر از همه صدام می کنند- باجه نقص مدرک - دختر خانم پشت باجه اشتباه در ترجمه رو بهم نشون می ده- ای لعنت به این دارالترجمه و من که خوب چک نکردم. من هم به جمع قربونش برم ها اضافه میشم با این حواس جمع ! حالا استرسم زیاد تر شده. تاریخ تولد 1 سال جابجا شده.
ردیف آخر سالن که بشینی مصاحبه ها قابل استراق سمع است ولی من تو فکر خودم هستم. پشت باجه صدامون می کنند. خانمی موقر- سلام و احوال پرسی، پسر من از لهجه افیسر خنده اش می گیره- چشم غره من- قسم می خوریم- برگه آبی روی پرونده داره با من بای بای می کنه. سوال خاصی نداره- مهربان و مودب- راجع شغل من می پرسه وقتی دارم براش توضیح می دم می فهمم که زیاد فارسی رو خوب نمی دونه- حرفهاش رو هم من به سختی می فهمم- به اشتباه خودم راجع انتخاب زبان پی می برم- انگلیسی من بهتر از فارسی ایشون هست.
حالا اصل ای 134 رو ازم میخواد. بهش میگم اصله- چند بار امضا رو بالا پایین میکنه توی نور میگیره به 1 نفر دیگه نشون میده و نظرشو میخواد. پیش خودم فکر میکنم ... اخه اخوی-اسپانسر محترم نمیشد با 1 خودکار رنگ دیگه اینو امضا میکردی بالاخره باور میکنه .. هوبه.. هوبه... ترجمه عوضی رو هم قبول میکنه هوبه..
برگه 9 سوال رو می ده و می گه که هروقت جوابو فرستادی پروسه اداری شما شروع میشه. برگه آبی رو می ده و می گه مدیکال بچه و کپی پاسپورت اسپانسر را هم بعدا بیار. اب روی اتش .. تمام.

چند روز بعد دوباره می رم سفارت این بار بعدازظهر- باز شماره و این بار با دستیار محترم ملاقات دارم به فارسی صحبت می کند- دل رو می زنم دریا، می زنم کانال دو- به انگلیسی براش توضیحاتی می دم. از اینکه انگلیسی حرف می زنم خوشحال میشه. اول چیزها را پس می ده و می گه هروقت اومدی ویزاتو بگیری اینها رو بیار! - ولی راجع سوال من که یک خورده پیچیده بود و مطلبی بود که روز مصاحبه از فرط استرس بیخود فراموش کرده بودم که بیان کنم. کمی فکر می کنه- میکروفون رو می بنده- 2 نفر دیگه را صدا می زنه و کمی دورتر بخاطر من جلسه چند دقیقه ای می گذارن- برمی گرده و سوال منو با خوشرویی جواب می ده. اینبار زبان همدیگر رو بخوبی متوجه میشیم.
شرمنده میشم- پیش خودم فکر میکنم اگه من اونور شیشه بودم برخوردم چی بود؟ نمی گفتم آقا مشکل شماست خوتون فکری بکنید. ای داد.......
چند روز بعد......... برگشت به خاک پاک وطن و شروع چه کنم های جدید.
زندگی در گذر است.
موفق باشید و امیدوار
هم به کارتن هم به کلیرنس. این راهی است که همه با هم داریم میریم و بالاخره میرسیم با دیر و زود ولی بدون
دخالت سوخت و سوز .. انشااله..
وتشکر مجدد از همگی دوستان و مدیران محترم و محترمه.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
درود بر شما soheilbadami عزیز
عجب سفرنامه ی جالبی نوشتی.
مبارک باشه.
فوق العاده متن جذابی بود. وقتی داشتم میخوندم یاد شعر های سهراب و اخوان ثالث افتادم.
بسار عالی بود. بسیار بسیار عالی.
تشکر کنندگان: ساسان ، soheilbadami ، mina_s
(2010-04-27 ساعت 15:28)sh-b نوشته:  
(2010-04-27 ساعت 15:24)FARZANSA نوشته:  
(2010-04-27 ساعت 15:03)sh-b نوشته:  
(2010-04-27 ساعت 14:54)FARZANSA نوشته:  سلام
من ویزامو گرفتم اما متوجه شدم که تاریخ تولدم اشتباه خورده، کسی اطلاعی در این مورد داره؟
من در فرمهای ثبت تاریخ تولدم را اشتباه زده بودم، اما در فرمهای اولیه تصحیح کردم و یه نامه هم به KCC زدم و اعلام کردم که تاریخ تولدم را اشتباه نوشته بودم، اما الان میبینم که تو ویزا تاریخ اولیه رو نوشتن.
ممنون میشم اگه کسی اطلاعی داره بهم بگه.

دوست عزیز اگر هنوز انکارا هستین برین سفارت و بهشون بگین درستش میکنن

نه آنکارا نیستم، برگشتم تهرانف چون همون روز که پاسپورتو گرفتم، بعد از ظهرش پرواز داشتم

باید همون موقع خوب چک میکردین پاسپورتتون رو فکر مکنم مجبور باشید یه سر برین سفارت
اول به نظر من با ایمیل بهشون گزارش بدید و ببینین چی میگن


حتما، از راهنماییتون ممنونم
پس الان باید یه آدرس ایمیل یا تلفن از سفارت پیدا کنم
تشکر کنندگان:
(2010-04-28 ساعت 10:01)FARZANSA نوشته:  پس الان باید یه آدرس ایمیل یا تلفن از سفارت پیدا کنم

در این آدرس یه فرم هست که با پر کردن اون می تونین به سفارت ایمیل بزنین :
http://turkey.usembassy.gov/iv-form2.html
مهاجرت و زندگی در غربت برای انسان ، مانند فردی است که در جاده های وطن خود رانندگی می کرده و حال او را به اقیانوس انداخته اند ! باید اتومبیل خود را تبدیل به قایق کند تا نجات یابد...
تشکر کنندگان: Jav3 ، ubk ، ساسان ، ساشا
سفرنامه
حالا نوبت من هست که بخشی از دینمو به مهاجرسرا ادا کنم. اول از همه باید از مدیران و اعضای سایت تشکر کنم چون اگه کمکها و راهنمایی های دوستان واطلاعات سایت نبود شاید پذیرفته نشده بودیم.
ما 15 آپریل به آنکارا پرواز داشتیم، پوریا و مصطفی آمده بودند فرودگاه دنبالمون. ما هتل بیوک آرشان بودیم هتلش بد نبود قدیمی بود ولی تمیز بود کارکنانش هم فارسی بلد بودن. 70% -80% مسافراشم ایرانی بودن. خیابون بیرون هتل هم خیلی جالی خوبی بود برای وقت گذروندن. ما حدود ساعت 7 صبح رسیدیم هتل و همون موقع اتاق رو بهمون تحویل دادن. برای مدیکال 15 آپریل از دکتر اونگان نوبت گرفته بودم که خودش به من 17 آپریل نوبت داد ولی ما جمعه 16 آپریل رفتیم دکتر. اصلا وقت قبلی رو از ما نخواست و من ندیدم کس دیگری هم وقت داشته باشه، همه پاسپورتشونو میذاشتن توی نوبت و به نوبت صدا میزدن. از هتل ما تا دکتر 30 دقیقه پیاده راه بود، البته ما از خیابان تونالی میرفتیم که چون مغازه زیاد داره متوجه گذشت زمان نمیشدیم. از بلوار آتاترک که برید قبل از پارک کوقوقو، سمت چپ یک فرورفتگی هست که یک تابلو داره به نام DUZEN .
اول طبقه اول رفتیم و یک قطعه عکس گرفت و اسممونو یاد داشت کرد و گفت برید طبقه 5 . اونجا هم پاسپورتارو تو نوبت گذاشتیم و وقتی نوبتمون شد یک قظعه عکس دیگه ازمون گرفت و آزمایش خون دادیم و عکس ریه گرفتن. دوباره رفتیم طبقه اول و گفت ساعت 5 برای معاینه بیایید. ما توسط خانم اونگان معاینه شدیم و منو همسرم هر کدوم 3 تا واکسن خوردیم و هزینه دو نفرمون کلا شد 520 دلار. بعد از معاینه منشی گفت 2شنبه برای نتیجه بیایید.
شنبه و یکشنبه رو به گردش و تفریح با دوستای خوبمون گذروندیم, روز 2شنبه هم استرس مصاحبه اومد سراغمون و تازه یادمون اومد برای چی اومدیم آنکارا. سه شنبه صبح ساعت 7:20 پیاده بطرف سفارت راه افتادیم و 7:45 اونجا بودیم. درب ورودی سفارت موازی بلوار آتاتورک هست یعنی سفارت یک ساختمانه که 3 ضلعش آزاد هست یک ضلع توی بلوارآتاترک و یک ضلع کوچه کنارش و یک ضلع کوچه پشت که درب ورودی توی کوچه پشتی بود.حدود ساعت 8 درب باز شد و یک افسر به زبان ترکی گفت گرین کارتی ها یک طرف و ویزا معمولی یک طرف البته ما نفهمیدیم چی میگه فقط ویزا رو توی حرفاش میفهمیدیم چون ترکی حرف زد و حتی بعضی ها اشتباه واستاده بودن ما از افسر پرسیدیم گرین کارت و اون به سمت چپ اشاره کرد. خلاصه از دو تا در که صدای تق میداد رد شدیم و بعد از در دوم یک خانمی که فارسی خوب حرف میزد مدارکمونو گرفت: پاسپورت، اصل شناشنامه ، کارت ملی، آخرین مدرک برنده اصلی ، 2 قطعه عکس، مدارک مالی ،سند ازدواج، پاکت مدیکال. بعد پرسید مصاحبه فارسی یا انگلیسی که ما گفتیم فارسی و یک شماره بهمون داد و رفتیم توی سالن اصلی نشستیم. اول باجه 7 انگشت نگاری، بهد باجه 4 پول، و آخر باجه 5 مصاحبه. سریع رفت سر اصل مطلب و گفت دستای راستتونو بالا بگیرید و هر چی میگم تکرار کنید ما هم که حول شده بودیم دستامونو بردیم بالا و یکدفعه یادمون آمد یک جاهایی رو باید توی فرمها اصلاح کنیم سریع گفتیم فرم 230 همسرمو بده که دو تا تاریخو اصلاح کنیم (برای اشتباهات با کا سی سی مکاتبه نکرده بودم چون دیر فهمیدم) تاریخ سربازی یک ماه و چند روز اشتباه نوشته بودیم و تاریخ اخذ آخرین مدرک تحصیلی. وقتی به افسر گفتیم فرمو بده که اصلاح کنیم یک جوری نگاهمون کرد که انگار حوصله نداشت و توی دلش گفت اینا دیگه چقدر بیکارن. بعدش قسم خوردیم که راست بگیم. چون برنده اصلی من بودیم از من پرسید شغلت چیه گفتم مهندس عمران، گفت کجا کار میکنی گفتم فلان شرکت. پرسید چکار میکنید گفتم پروژه های آبی انجام میدیم. پرسید یعنی دولتی هست؟ چون کارهای آبی دولتی هست(نمیدونم چطوری به این نتیجه رسیده بود)، گفتم نه ما مناقصه شرکت میکنیم. گفت باشه حالا نمیدونم فهمید منظورمو یا نه. به همسرم گفت کجا کار میکنی ، گفت فلان شرکت. سربازی رفتی؟ بله اصلا نپرسید کجا (سربازی همسرم ارتش بود) و پرسید آدرس در امریکا دارید (چون قبلا نداشتیم و در فرمها ننوشته بودیم) و گفتم بله و گفت بنویس و وقتی من مینوشتم همش نگاه میکرد انگار عجله داشت. بعدش فرمو گرفت و برگه آبی رو داد و گفت سایتو بین یک تا 2 ماه دیگه چک کن و وقی شمارت اعلام شد یک نفر با پاسها بیاد.
ما اسپانسر نداشتیم و حساب بانکی بردیم(برای دو نفر) یک حساب با 42 میلیون و دو تا حساب که گردش مالی داشت با موجودی 5میلیون و 10میلیون. و یک سند خانه(آپارتمان). من با یک خانم توی مطب دکتر آشنا شدم که نامه دوم دوهفته قبل از مصاحبه به دستشون رسیده بود و چون با مهاجرسرا آشنا نبود از طریق ایمیل تاریخ مصاحبه نگرفته بود. سریع مدارکشونو ترجمه کرده بودن و آمده بودن. کارتهای ملی رو ترجمه نکرده بودن ولی همراشون بود. پوریا بهش گفته بود یک جایی هست که ببره ترجمه کنه، دیگه نمیدونم چکار کرد. درضمن عکس خانم با گردنبند بود که لیدرشون و پوریا بهش گفته بودن دوباره عکس بگیره چون سفارت ایراد میگیره. خانمهایی که هنوز نرفتن حتما حواسشون باشه بدون زیورآلات عکس بگیرن. و همچنین اسپانسر هم نداشتن و 52میلیون برای چهار نفر ازشون قبول کردن. و مورد دیگه ای که داشتن این بود که خانمه اسمشو توی فرمهای اولیه و 230 با یک spell نوشته بود ولی قبل از مصاحبه پاسپورتشو عوض کرده بود و اسمشو با یک spell دیگه نوشته بود و وقتی افسر ازش پرسده بود گفت برای اینکه فهمیدم این spell درست تره. و افسر قبول کرد. البته کار دولتی نداشتن و آقا سربازی هم نرفته بود ولی چک خوردن. یک خانم دیگه هم اونجا بود که کار دولتی نداشت ولی بهش چک خورد. خودش میگفت برای اینکه متولد قم بود چک خورده.
ما برای خرید به آنکامال رفتیم که برعکس اون چیزی که دوستان گفته بودن مرکز گرونی بود ولی جای قشنگی بود و ارزش دیدن داشت.
امیدوارم همه بچه ها زودتر ویزاشونو بدون دردسر بگیرن و سعی کنید توی هر مرحله ای از پروسه لاتاری که هستید بدون استرس و با آرامش کارها رو انجام بدید چون توی هر مرحله که باشید استرس خاص خودشو داره. و شک نکنید که همه موفق میشیم.
هر سوالی که داشتید در خدمتم و خوشحال میشم اگه بتونم کمکی کنم.
(2010-04-20 ساعت 23:18)FARZANSA نوشته:  salam
man ham dıroz mosahebe dashtam va khodaro shokr UPS shodam. farda ham pasam mıyad chon to sıte UPs dıdam ke farda mıyaran
faghat ıno begam ke aslan donbale bahane avardan nıstan, age vaghean moredı baraye cheke mojadad nabashe aslan ırad nemıgıran
zıyad ham soal nemıkonan
kholase ke kheylı mosahabeye rahato khobıye
zemnan man espanser ham nadashtam, ye prınte hesabe 12 mılyonı borde bodam
farda shab ham enshala barmıgardam tehran
movafagh bashıd

man az shoma chanta soal dashtam
hesabo az key baz kardin?chan vaght ghable mosahebe?
sarbazi raftin??
hesabetoon gardeshe mali dasht??yani hey az toosh pool bar midashtin o toosh pool mirikhtin??
age zood javab bedin mamnoon misham

من از شما چندتا سوال داشتم.
حساب از کی باز کردین؟ چند وقت قبلِ مصاحبه؟
سربازی رفتی؟
حسابتون گردش مالی داشت؟ یعنی هی از توش پول بر میداشتین و توش پول میریختین؟
اگه زود جواب بدین ممنون میشم.

(دوست عزیز لطف کنید از این به بعد فارسی تایپ کنید.ممنون)
تشکر کنندگان: assad ، sniffer_morteza_2010
سلام دوستان من هم بدون کلیرنس ویزامو گرفتم، البته تا 3 روز دیگه ups میاره هتل پاسمو. در اسرع وقت سفر نامه ام را خواهم نوشت
با تشکر از تمام مهاجر سرایی ها =)
(2010-05-03 ساعت 17:16)pjfreeboy نوشته:  سلام دوستان من هم بدون کلیرنس ویزامو گرفتم، البته تا 3 روز دیگه ups میاره هتل پاسمو. در اسرع وقت سفر نامه ام را خواهم نوشت
با تشکر از تمام مهاجر سرایی ها =)
دوست عزیز تبریک ویژه . . . از آنجایی که از شرایط شما خبر داشتم خیلی خوشحال شدم که همون روز ویزا گرفتید .برایتان آرزوی موفقیت دارم
سفرنامه یادت نره
تجربه شکست خیلی بهتر از حسرت خوردن از دست دادن یه موقعیت هستش
 

نشویل - تنسی : جایی که من زندگی‌ می‌کنم ، شهری کوچک ، با هزینه‌های متوسط ، وضعیت کار بد نیست 
تشکر کنندگان: morteza_2010 ، Shahoo52 ، pjfreeboy ، sniffer_morteza_2010 ، ساشا ، Jav3
همگی دعا کنیم این ویزای دوستمون هم بیاد m.memari
تشکر کنندگان: m.memari ، sniffer_morteza_2010 ، ساسان
مرسی آقای معماری امیدوارم ویزای شما هم زودتر بیاد
حتما سفر نامه خواهم نوشت =)
تشکر کنندگان: m.memari ، sam_hash ، sniffer_morteza_2010 ، N.D
سلام به همه
کسی میتونه به من بگه که باید چیکار کنم من برای تاریخ جدید مصاحبم و نرفتن دلیل مدیکال (پزشکی) و Emergency فرستادم ولی جواب ایمیل منو نمیدن 100 دفه فرستادم به نظر شما با مدارکم برم ترکیه جواب میگیرم چیکار کنم کمممک لطفآ...
تشکر کنندگان:
اگه اشتباه نکرده باشم شما مصاحبتون از دست دادین چون مریض بودین؟
بنظرم به جای ایمیل به آنکارا زنگ بزنین و توضیح بدین یه جوری البته این نظره منه و هیچ کارشناسی شده نیست ولی از ترکیه رفتن فکر کنم بهتر باشه.
Phone: (90-312) 455-5555
این شماره سفارت
شماره کیس: 2010AS00016XXX
کنسولگری:آنکارا
_____________________________
کسی که دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض می کند .
تشکر کنندگان: sh-b ، kianoush ، R.F ، mina_s
(2010-05-03 ساعت 17:28)morteza_2010 نوشته:  همگی دعا کنیم این ویزای دوستمون هم بیاد m.memari
من مطمنهستم اقای معماری( اولین دوست من در مهاجر سرا ) تا 1 الی 2 هفته دیگه کلیر میشه ............
شماره کیس: 2010as 10150
تاریخ دریافت نامه قبولی:jun 22 ,2009
کنسولگری:ankara
تاریخ کارنت شدن کیس :sep,14,2009
تاریخ دریافت نامه دوم:Jan,17,2010
تاریخ مصاحبه:Feb,4,2010
تاریخ دریافت کلیرنس: 220+17 روز 2 bar
تاریخ دریافت ,ویزا : 30 سپتامبر
تشکر کنندگان: ساشا ، m.memari ، sam_hash ، Shahoo52 ، neli-basi ، mina_s ، honareirani ، Ashkan78 ، ساسان
سلام
آیا بعد از کارنت شدن جهت ارسال مدارک به سفارت باید اصل مدارک ترجمه شده را فرستاد یا کپی آن را هم می شود فرستاد؟ در ضمن آیا بعد از مصاحبه آنها را پس می دهند یا نه؟
با تشکر فراوان
تشکر کنندگان:
(2010-05-08 ساعت 18:06)fatemehtm نوشته:  سلام
آیا بعد از کارنت شدن جهت ارسال مدارک به سفارت باید اصل مدارک ترجمه شده را فرستاد یا کپی آن را هم می شود فرستاد؟ در ضمن آیا بعد از مصاحبه آنها را پس می دهند یا نه؟
با تشکر فراوان

شما باید ترجمه مدارک که کپی ،پیوست آن می باشد را ارسال کنید، واصل مدارک رو روز مصاحبه ارائه بدید
و از آن مهمتر اینکه تاپیک مناسبی برای سوالت انتخاب نکردی!Shy




تشکر کنندگان: R.F ، sh-b ، ساسان ، farhang




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان