کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
سلام دوستان ما هم برگشتیموالبته با برگ آبی..............اقامتمان هتل ددمان بود.با صبحانه و اینترنت رایگان با سرعت بالا.
ما جمعه رفتیم پیش آقای دکتر .یک سری سئوال کرد و بی دلیل نفری 2 تا واکسن خوردیم.و باز بی دلیل 1 عدد اشعه هم اضافه به دخترم .که واقعا ناراحت شدم.بی انصاف به خاطر 70 دلار از اندازه تست اشکال گرفت 12 cmبود.
چهارشنبه وقت مصاحبه داشتیم.صبح ساعت 8 اونجا بودیم و ساعت 9 رفتیم داخل.
مدارک رو تحویل دادموشماره گرفتیم و منتظر شدیم.دفعه اول که شمارم افتاد رفتیم برای پول دادن.و باز نشستیم.و کمی بعد دوباره شماره خودشو نشون داد .اول اثر انگشتان وبعد قسم و بعد امضا.از شغلم سئوال کرد و من جواب می دادم که یک دفعه دخترم گفت:مادر مگه تو سر کار میری؟
من که نشنیده گرفتم اماافسرو نمی دونم.بعد از همسرم محل کارش رو سئوال کرد ودر آخر تاریخ تولدش رو پرسید که اون فراموش کرد....خلاصه داستانی شده بود.
و بعد با حوصله برگ آبی آماده رو بهم داد و گفت از 1 تا 2 ماه دیگه سایتو چک کنم.و من پرسیدم
آیا مدارکم مشکل داره؟ که گفت خیر مراحل اداری باید طی بشه.
من اسپانسر نداشتم واما حساب بانکیم 96 تا بود سند خونه و سهام کارخونه داشتم راجع به این اصلا سئوال نکرد.
راستی تقریبا همه برگ آبی گرفتند.
هر کجا که باشی این دوستانند که زندگی تو را می سازند.

شماره کیس:2010AS00020xxx
تاریخ دریافت نامه قبولی:6jun 2009
کنسولگری:Ankara
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: Aug 2009
تاریخ کارنت شدن کیس:visa bulletin fore june 2010
تاریخ دریافت نامه دوم:10 june
تاریخ مصاحبه:2010 july
تاریخ دریافت کلیرنس:29 روز بعد
تشکر کنندگان: hasti_banoo ، N.D ، laili ، fairwall ، farzad24 ، free_free ، sam_hash ، kianoush ، R.F ، WIKIMAN ، Farshid22 ، Eskandari ، ساسان ، m.amjadi ، گاتا ، yas ، m.memari ، sanaz2010 ، jan
لطفا سایت چک انکارا رو بگید.
بعد از اعلام شماره چقدر فرصت رفتن داریم.
هر کجا که باشی این دوستانند که زندگی تو را می سازند.

شماره کیس:2010AS00020xxx
تاریخ دریافت نامه قبولی:6jun 2009
کنسولگری:Ankara
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: Aug 2009
تاریخ کارنت شدن کیس:visa bulletin fore june 2010
تاریخ دریافت نامه دوم:10 june
تاریخ مصاحبه:2010 july
تاریخ دریافت کلیرنس:29 روز بعد
تشکر کنندگان: jan
http://www.usemb-ankara.org.tr/consular/...ssing.html
ان آدرس فعلا برو ته صف
شماره کیس: 2010AS6500
تاریخ دریافت نامه قبولی: -2009June18
کنسولگری:Ankara
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:-2009June 30
تاریخ کارنت شدن کیس:-2009-5sep
تاریخ دریافت نامه دوم:12des-2009
تاریخ مصاحبه:21des-2009
تاریخ دریافت کلیرنس:کلیر نشدیم در نهایت.
جمع تقریبی هزینه ها:12هزار دلار
تشکر کنندگان: fairwall ، R.F
با سلام خدمت دوستان

خیلی خوشحالم که تونستم با موفقیت مصاحبه رو تموم کنم و همچنین بتونم با نوشتن سفرنامه ام کمکی حتی خیلی ناچیز به دوستان مهاجرسرایی کرده باشم ، که تو این مدت خیلی کمک گرفتم ازشون .


- داستان قبولی :

چندین سال پیش بود که توسط یکی از دوستهای خانواگی مون با لاتاری آشنا شدم و حدود 6 سال بود که شرکت می کردم ولی خبری نمی شد . سالهای قبلی چون امکان چک کردن نتیجه توی سایت وجود نداشت و زیاد اطمینانی به رسیدن نامه ها توسط پست نداشتم ، همیشه شک می کردم که نکنه برنده شدم و نامه برام نرسیده . پارسال اوایل پاییز ، به خدمت سربازی رفتنی شدم و اونقدر درگیر کارهای خودم شده بودم که اصلاً یادم رفت لاتاری ثبت نام کنم . تقریباً فرصت های آخر ثبت نام بود که دوره آموزشی سربازی رو طی می کردم و هی خدا خدا می کردم که یه مرخصی کوچیکی بگیرم و برم ثبت نام کنم . اونهم به لطف خدا ردیف شد و فوری خودمو خونه رسوندم و توی روزهای آخر بود که ثبت نام کردم . وقتی دیدم کانفیرم نامبر رو گذاشتن ، خیلی خوشحال بودم که امسال بالاخره می تونم بصورت مطمئن جواب لاتاری رو بفهمم .

چندین ماه گذشت وهمش تاریخ اول جولای تو ذهنم مونده بود که برم سایت رو چک کنم . بالاخره اول جولای رسید و من سایت رو چک کردم و دیدم برنده نشدم . زیاد تو ذوق ام نخورد ، چون قبل اش برنامه ریزی کرده بودم که بعد تموم شدن خدمت ، برای کانادا اقدام کنم . تا اینکه یک روز که از محل خدمت بر می گشتم دیدم پست چی یه پاکت بزرگ آورده و وقتی بازش کردم نمی تونستم باور کنم که چه اتفاقی افتاده . خیلی خوشحال بودم ولی این خوشحالی زیاد برام دوام نداشت . چون بعد از ظهر همون روز یه تصادف سنگین با ماشین ام کردم و دقیقاً همون شب هم پدر بزرگ ام عمرشو داد به شما . از فرداش رفتم چند روز مرخصی از محل خدمت ام گرفتم و درگیر کارهای مراسم ترحیم و پرکردن فرم های لاتاری شدم و چون تو نامه نوشته شده بود باید سریعتر بفرستین مدارک رو ، من در عرض سه روز همه مدارک رو کامل کردم و با پست DHL فرستادم رفت. که دقیقاً همون روز اول قبولی بود که با مهاجرسرا آشنا شدم و خیلی کمک خوبی شد برای پر کردن فرم ها و تکمیل مدارک .


- اشتباه تاریخ تولد:

چندین روز گذشت و من باز خیلی خوشحال بودم که لاتاری برنده شدم . دیگه سختی های سربازی رو با امیدواری بیشتری سپری می کردم . تا اینکه بعد از چند روز از رسیدن مدارک ، یه ایمیل به KCC فرستادم تا رسیدن مدارک رو ازشون سوال کنم که باز این خوشحالی ما کلاً به هم خورد . چون تازه فهمیدم که توی وارد کردن تاریخ تولد ام در زمان ثبت نام اشتباهی مرتکب شدم. خیلی سخت بود. حتی نمی دونستم اون تاریخ اشتباهی که وارد کرده بودم چی بوده . چندین روز نشستم و روی کاغذ همه حالت هایی که ممکن بود اشتباه کنم رو نوشتم و شروع کردم به ارسال ایمیل به KCC تا اون تاریخ اشتباه رو پیدا کنم ، که بالاخره موفق هم شدم و یه متن نامه آماده کردم و براشون توضیح دادم که جریان چی بوده . دیگه بعد از اون زیاد دل نبسته بودم به این کار . چون هر لحظه انتظار داشتم باز همه چی به هم بخوره .


- آماده سازی مدارک :

توی همون مدت زمانی که سرباز بودم ، اطلاع پیدا کردم که یه قانونی تازه در اومده که حین خدمت میشه با گرفتن یک گواهی خدمتی ، مدارک تحصیلی رو از دانشگاه آزاد کرد. فوری رفتم به مسئولمون و براش یک نامه درخواست صدور گواهی دادم که باهاش موافقت نشد و گفتند حتماً باید 3 4 ماهی منتظر باشم تا خدمت رو نصف کرده باشم تا بعدش بهم گواهی بدن . خلاصه خودمو کلی اینور اونور زدم تا تونستم چندین گواهی برای مدارک کاردانی و کارشناسی و دیپلم بگیرم ازشون . بعد از اون هم بعد از چندین ماه دوندگی و پارتی بازی و قربون صدقه رفتن ، تونستم هر سه مدرک تحصیلی ام رو بگیرم. خیلی سخت بود . مثلاً برای همین مدرک کارشناسی ام بیشتر از خود دوره کارشناسی زحمت کشیدم تا بتونم یه مدرک قابل ترجمه ردیف کنم .
همون اوایلی که برنده شده بودم ، رفتم یک حساب جاری توی بانک سپه افتتاح کردم که برای گرفتن تملکن مالی ازش استفاده کنم ، که چون پایان خدمت نداشتم ، خیلی با مشکل تونستم این کار رو بکنم . از اون موقع همیشه سعی میکردم از دوستان و آشنا ها پول قرض بگیرم و حساب خودمو به گردش بندازم و اواخر کار هم 18 میلیون تومن ردیف کردم و به حساب گذاشتم و درخواست صدور گواهی موجودی بانکی به زبان انگلیسی کردم . چون من توی بانک مسکن هم یه حسابی داشتم و اون هم زیاد گردش اش بد نبود ، فردای همون روز از همین 18 میلیونی که در دست داشتم ، 10 میلیون اش رو گذاشتم تو حساب مسکن و از اونجا هم درخواست صدورگواهی کردم . که در عرض 9 روز هر دو تا گواهی رسید دستم . البته من گواهی بانک سپه رو خودم درخواست اش رو بردم به شعبه بین الملل توی تهران و 10 دقیقه ای صادر کردند . اما دربانک مسکن قبول نکردند که خودم ببرم و خودشون فرستادن تهران و بعد 9 روز گواهی رو رفتم از بانک شعبه خودمون گرفتم . که هر دوی گواهی ها به انگلیسی بود و آخرین موجودی و مبالغ گردش بدهکارو گردش بستانکار رو نوشته بود . همچنین طبق اون چیزی که توی سفرنامه دوستان مهاجرسرا خونده بودم ، ازشون درخواست کردم که نرخ برابری ارز و ریال رو هم توی گواهی ها بنویسن.

از یه طرف دیگه ، از سند منزل که به اسم پدرم بود یه گواهی بلاعزل فروش محضری گرفتم و همراه با سند ها ترجمه شون کردم.
چون چند بار سابقه تو ذوق خوری داشتم ، توی ترجمه مدارکم از بعضیشون 3 تا نسخه ترجمه کنم ، تا اگه یه وقت نتونستم موفق بشم ، بتونم به کشور های دیگه که قبلاً در نظر داشتم اقدام کنم.

خدمت سربازی رو هم اوایل فروردین ماه امسال تموم کردم و از اونجایی که 3 ماه مانده به پایان سربازی باید برای کارت پایان خدمت تکمیل پرونده کرد و من هم چون می دونستم که خیلی سریع باید کارت ام به دستم برسه ، با این مسئول کارت یگان مون دوست شده بودم و من 6 ماه قبلش تکمیل پرونده کردم تا محکم کاری کرده باشم . چون خیلی اتفاق می افتاد که مثلاًٌ پرونده یه نفر گم میشد و چندین ماه کارت اش دیر تر میومد . من به این مسئولمون قول داده بودم اگه سروقت بیاد کارت من ، براش یه پیراهن کادو میگیرم . و آخر سر کارت ام سرموقع نیومد که هیچ ، تازه فهمیدم پرونده منو بعد از تموم کردن سربازی فرستادن برای کارت . چون کسانی هم بودن که مثلاً 9 ماه بعد خدمت انتظار کشیده بودن برای کارت ، دیگه ریسک نکردم که منتظر کارت بمونم و شروع کردم برای اقدامات دریافت گذرنامه بدون کارت . که اون هم برای خودش داستانی بود و این نظام وظیفه که خدا نکنه کارت بیوفته اونجا. دیگه اونقدر اومدم و رفتم و هر چی مدرک می خواستن براشون تهیه کردم و بردم تا بالاخره یه پاسپورت با یک بار حق خروج گرفتم . خوشبختانه کارت ام هم چند روز مانده به مصاحبه رسید دستم و فوری دادم ترجمه اش کردن .


- سفر به ترکیه :

برای سفر به ترکیه چون می خواستم صرفه جویی در هزینه کرده باشم . پرواز وان- آنکارا رفت و برگشت رو حدوداً به قیمت171.000 تومن رزرو کرده بودم . البته چون آژانس ها از اون قیمتی که توی سایت ترکیش مینوشت خیلی گرون تر می گفتن ، من یه شرکتی رو پیدا کردم که کردیت کارت داشتن و می تونستم خرید بلیط ام رو با کارت کردیت اونا انجام بدم و فقط 10% کارمزد می گرفتن . بلیط هواپیما رو آنلاین خریدم و همچنین بلیط قطار برای مسیر تبریز-وان خریدم .

رفتن با قطار اش رو به هیچ کسی توصیه نمی کنم . چون واقعاً اعصاب خرد کنیه . قطار درجه 2 شش تخته بود که نصف اش باری بود و نصف اش مسافری . من بیشتر به این دلیل خواستم با قطار برم که شب رو بتونم راحت بخوابم . اما چه خوابیدنی . شب ساعت 12:30 توی سلماس همه رو پیاده کردن تا مهر خروج بزنیم . حدود 3 ساعت طول کشید تا همه مسافرها مهرشون رو بزنن . خودش هم توی صف فقط اعصاب خرد کنی بود . هیچ کسی نوبت رو رعایت نمیکرد و یه سروصدای راه افتاده بود که نگو . ... بعد از یک ساعت حرکت قطار و خروج از مرز رازی ، در ایستگاه کاپی کوی (KapiKoy) باز دوباره پیاده شدیم برای مهر ورود زدن و باز دعوا ها و جروبحث های سر صف ، فیلمی شده بود. همونجا هم 3 ساعت منتظر مهر زدن بودیم که گفتن بعدش تازه می خوان همه بارهای مسافرها و اون قسمت باری قطار رو بریزن بیرون تا مأمور های گمرک اونجا کنترل اش کنن. دیگه اونجا نتونستم تحمل کنم و سوار ون هایی که همونجا تو ایستگاه وایساده بودن (Dolmush) شدم و 10 هزار تومن پول ایران دادم و رفتم وان .

چون من بلیط هواپیما رو اینترنتی خرید کرده بودم ، زیر بلیط ها نوشته بود که موقع سوار شدن به هواپیما حتماً باید کردیت کارت کارتی که توسط اون خرید کردین ، همراهتون باشه و یا اینکه خود صاحب کردیت کارت در فرودگاه حضور داشته باشه تا شما بتونی سوار هواپیما بشی . این صاحب شرکتی هم که ما با کارت اون خرید کرده بودیم کپی پاسپورت اش رو بهمون داد و گفت اگه پرسیدن بگین کردیت کارت مال دوستمه و اینم کپی پاسپورتشه و اون موقع مشکلی پیش نمیاد . من در شهر وان که یکمی هم زودتر از موعد پرواز ام رسیده بودم و داشتم میگشتم ، یه آژانس نمایندگی ترکیش رو دیدم و گفتم برای محکم کاری ازشون سوال کنم تا مشکلی پیش نیاد، که اون مسئولشون گفت اصلاً امکان نداره سوار ات کنن و برای اطمینان برو به دفتر مرکزی ترکیش . رفتم دفتر مرکزی ترکیش رو پیدا کردم و یه خانم بود که گفت نه اصلاً نمی تونیم سوارت کنیم . گفت باید بری فرودگاه همین بلیطی که دستته ، با پرداخت پول بخریش و بعداً با کنسل کردن خرید قبلی ، پول بلیط با کسر جریمه به حساب کردیت کارت شما ریخته بشه . خلاصه با هزار تا استرس رفتم فرودگاه وان و با کلی توضیحات راضی شون کردم و کارت پرواز برام صادر کردن.
پرواز با شرکت AnadoluJet بود وحدود یک ساعت و بیست دقیقه طول کشید که به آنکارا رسیدم و از اونجا با اتوبوس 422 که توی سفرنامه های دوستان مهاجرسرا خونده بودم سوار اتوبوس شدم و رفتم کیزیل آی . برای رفتن به هتل بیوک ارشان باید از خیابونی به اسم Selanik رد میشدم. اون خیابون پر بود از دیسکو و رستوران و.... که برای اولین بار خیلی جالب میومد. مخصوصاً برای من که بعد از سربازی ، این اولین تجربه مسافرت خارجی ام بود.

هتل بیوک ارشان رو از طریق یه اژانس برای اطاق تک نفره به مبلغ شبی 35 دلار رزرو کرده بودم . دوستم نیز با پرواز مستقیم تهران - آنکارا اومده بود و چون اومدنش از قبل قطعی نبود من همون اطاق یک تخته رزرو کرده بودم و وقتی به هتل رسیدیم ، ازشون درخواست کردیم که اطاق ما رو به دو تخته تبدیل کنن ، اون مسئول هتل قبول نکرد و بهونه اش این بود که هتل کاملاً پر هستش و اطاق دو تحته خالی نداریم به شما بدیم . مجبور شدیم یه اطاق تک نفره دیگه به قیمت 35 دلار هم برای دوستم رزرو کنیم .


بیوک ارشان یه هتل خیلی شلوغ بود که اکثر مسافرهاش ایرانی بودن که یا برای مصاحبه سفارت اومده بودن و یا برای امتحان پذیرش در دانشگاه ها . برای ما که بیشتر ساعات روز رو بیرون سپری می کردیم زیاد فرقی نمی کرد که هتل اش شیک باشه و یا خلوت باشه و ارزون بودنش یه حسن حساب میشد برامون.


- مدیکال :

چند روز قبل مصاحبه ، وقت مدیکال داشتم و چون برنامه ریزی کرده بودم به استانبول هم برم . وقت مدیکال رو چند روزی زودتر گرفته بودم . خلاصه صبح رفتم مطب دکتر اونگان که حتی به برگه پرینت وقت قبلی که دستم بود نگاه هم نکرد و طبق معمول همه که قبلاً توضیح داده شده ، کارهای روالشون رو انجام دادیم . توی آزمایشگاه که در طبقه بالای مطب دکتر اونگاه بود ، آزمایش خون رو انجام دادم و رفتم به راه روی پشتی و منتظر بودم تا صدام کنن برای عکس قفسه سینه ، و از اونجایی که توی مراحل پذیرش من با منشی ها به زبان ترکی خودشون صحبت کرده بودم دیدم خانوم منشیه اومده داره دنبال من میگرده . اومد گفت یه مشکلی پیش اومده و بیا کمک کن . وفتی برگشتم به قسمت آزمایش خون ، دیدم یه آقایی که دخترشون برنده لاتاری بود ، خیلی با حالت عصبانیت داشت به زبان فارسی ازشون می خواست که جواب مدیکالشون رو یک روزه بدن چون فرداش مصاحبه داشتن و منشی ها هم متوجه نمیشن . من کمکشون کردم و برای خانم منشی توضیح دادم که جریان چیه و خانمه گفت که اینو باید بعدازظهر که می یایین برای معاینه ، در دفتر دکتر اونگان هماهنگ بشین و آزمایشگاه ما مستقل از دکتر اونگان کار میکنه . و گفت که ما همین امروز ظهر جواب آزمایش رو آماده خواهیم کرد. اینو گفتم تا دوستانی که این مشکل رو دارند ، حواسشون باشه که از منشی دکتر اونگان اون درخواست رو بکنن.

توی اون وقت خالی که تا زمان معاینه داشتیم ، با دوستم رفتیم مقبره آتاتورک (Alitakabir) رو دیدیم و یکمی با تأخیر رسیدم برای معاینه و اصلاً به اون وقتی که صبح اعلام کرده بودن برای معاینه ، باز اصلاً توجهی نکردن و به ترتیبی که مراجعه کننده ها اومده بودن ، به داخل فرستاده می شدن .

داخل که رفتم ، این آقا دکتر خیلی خوشش اومده بود که من می تونستم به زبانشون صحبت کنم و من هم از اون بیشتر خوشحال تر بودم که الان که باهاش صحبتمون گرم شده ، دیگه اون واکسن آبله مرغان رو نمی زنه..... ولی دیدم نه ، این قبل من حسابشو کرده و فوری توی کارت واکسن ام قسمت Varicella رو پر کرد و اومد که واکسن رو آماده کنه ، من بهشون گفتم که آبله مرغان رو گرفتم و ایشون در جواب یه لبخند تحویلم داد و باز کار خودشو ادامه داد . از اونجایی که از تو سفرنامه دوستان خونده بودم که اصلاً آمپول رو هم واقعاً نمیزنه. قشنگ حواس ام پیشش بود تا ببینم چیکار میکنه . موقعی که داشت آمپول رو آماده میکرد ، کاملاً پشت اش رو کرده بود به من ، طوری که هیچ چیز دیده نمی شد. بعدش که آماده کرد ، یه کوچولو آمپول رو کرد به بازوم و فوری کشید . به نظر منم آمپول رو نمی زنه ...... خلاصه 180 دلار برای واکسن آبله مرغان دادم و 45 دلار هم برای آزمایشات که صبح داده بودم که سرجمع هزینه های پزشکی شد 225 دلار.


- مصاحبه :

روز قبل از مصاحبه چون با دوستم رفته بودیم گردش ، خیلی دیر شده بود برای گرفتن جواب مدیکال . چند دقیقه مونده بود به ساعت 7 که من کیزیل آی بودم . فوری یه تاکسی گرفتم تا برم مطب دکتر اونگان ، دیدم ترافیکه و نمی تونم تا ساعت 7 برسم مطب . با مطب یه تماسی گرفتم که منشی گفت همین الان داریم مطب رو می بندیم . جریان رو گفتم و خانم منشی هم گفت تا 15 دقیقه منتظرت می مونیم تا بیای . خلاصه با کل استرس ، عجله ای خودم رو رسوندم به مطب و جواب رو گرفتم .

از اونجایی که هنوز عادت زود بیدار شدن زمان سربازی از سرم نرفته ، روز مصاحبه ساعت 5 صبح ، ناخودآگاه بیدار شدم و دیگه خوابم نبرد . از روی استرس هی ورمیداشتم مدارک ام رو چک می کردم تا چیزی ناقص نباشه . سفرنامه های بچه های 2009 و 2010 رو پرینت رفته بودم و اونها رو مطالعه می کردم . بالاخره ساعت 7:30 شد و عجله ای صبحونه رو خوردم و یه تاکسی گرفتم رفتم مقابل سفارت . مقابل سفارت زیاد هم شلوغ نبود و موقعی که من رسیده بودم ، تقریباً صف های ویزاها جدا شده بود . یه صف برای ویزا های توریستی و دانشجویی و یه صف برای ویزاهای مهاجرتی تشکیل شده بود که به جز یک خانواده که برنده لاتاری و اهل ترکیه بودن ، بقیه همه ایرانی بودن .

تقریباً وقتی که برای همه داده بودن مابین ساعت 8 تا 8:30 بود که به ترتیب با کنترل مأمور درب سفارت که خیلی هم خوش هیکل بود وارد سفارت می شدند. بعد از اینکه دو تا حیاط اول و دوم معروف رو رد شدم ، رسیدم به خانم ایرانی الأصل که اصل مدارک رو یکی یکی ازم گرفت و کنترل کرد و داخل یک پاکت گذاشت. نمی دونم چرا از من اصل کارت پایان خدمت رو نگرفت و همچنین اصل مدارک مایکروسافت رو هم که بهش داده بودم ، به خودم پس داد . حدوداً ساعت 9:30 بود که داخل سالن سفارت بودم . جای شیک و آرامی بود و چند ردیف صندلی چیده شده بود که پشت به باجه ها بودند . طبق سفارش دوستان در سفرنامه ها ، رفتم در ردیف آخر نشستم . جو خیلی خوبی بود و توی مصاحبه ها اصلاً سخت نمی گرفتن . بیشتر مصاحبه شده ها FBI Check می خوردن. به ترتیب شماه ها بروی صفحه روبروی نصب شده در دیوار می افتاد و هربار باجه ای رو می نوشت که به ترتیب برای انگشت نگاری و پرداخت پول و سپس برای مصاحبه می افتاد. برای کیس های مختلف شماره های مختلفی رو داده بودن . بعضی ها از 100 و بعضی ها 200 و... شروع شده بودن . نمی دونم شماره من چطور شده بود که خیلی دیر صدام کردن . یعنی کسانی که بعد از من اومده بودن مصاحبه شدن و رفتن ولی هنوز منو صدا نکرده بودن . فکر کنم کنترل پرونده من ، که قبل از مصاحبه انجام میدن بیشتر از مال اونا طول کشیده بود. تا اونجایی که من فهمیدم . وقتی مدارک رو خانم دم در ازتون میگیره و توی پاکت می گذاره به کارمند هایی که توی چند ردیف در پشت سر آفیسر ها نشسته بودن ، داده میشه و اونها دقیقاً اصل مدارک با ترجمه هاشون و فرمهایی که در نامه اول پر کرده بودین خیلی با دقت کنترل می کنند و در روی فرم ها با خودکار هر مورد رو تیک میزنن و وقتی کارشون تموم میشه ، پرونده رو به یکی از آفیسر ها تحویل میدن و اون موقع شماره شما رو صدا می کنه. من هم در مورد اشتباه تاریخ تولد ام که چند روز اشتباهی وارد کرده بودم ، با وجود اینکه به kcc اطلاع داده بودم ، یه نامه هم در حین ارسال مدارک به سفارت به آفیسر نوشته بودم و لای مدارک گذاشته بودم و خدا خدا می کردم که کاش قبل از صدا کردن من نامه رو خونده باشه و دیگه در این مورد بهم گیر نده .

خلاصه دیگه کم کم سالن داشت خالی می شد که شماره من افتاد برای مصاحبه و بعد از سلام و احوالپرسی ، گفت دست راستتو بالا ببر که گفتم من یه مشکل توی پرونده ام دارم . یه لبخند زد و گفت تاریخ تولدته ؟ گفتم آره . گفت کجا اشتباه نوشتی؟ گفتم توی ثبت نام اولیه . ازم پرسید که خودت ثبت نام کرده بودی یا کس دیگه ای این کار رو برات انجام داده بود که گفتم خودم. که گفت اشکالی نداره. این نشون می داد که نامه رو کامل نخونده بوده و گذرا فقط نگاه کرده بود. ولی به نظر من این براشون خیلی مهمه که خودت ثبت نام کرده باشی. خدا رو شکر که همونطوری که خواسته بودم شد .

بعدش در مورد سوابق شغلی من ، مورد به مورد از فرم نامه اول که لیست کرده بودم می پرسید و من هر کدوم اش رو توضیح می دادم . بعد برگشت یه چیزهایی توی کامپیوتر اش تایپ میکرد ، که ازم پرسید سربازی رفتی ؟ منم گفتم آره . که همون لحظه برگه آبی رو از لای پرونده در آورد و تیک Administrative Process رو زد و گفت از یک ماه تا دو ماه سایت رو چک کن و هر وقت شماره کیس ات رو دیدی ، پاسپورتت رو بیار تا ویزا رو بزنیم. خداحافظی و تشکر و مدارک ام رو اصل رو گرفتم و اومدم از سفارت بیرون . برام جالب بود که اصلاً در مورد مدارک مالی ازم سوالی نکرد .
خیلی خسته بودم . برگشتم هتل و اینبار با خیال آسوده ، چند ساعتی رو خوابیدم .


-برگشت :

فردای روز مصاحبه بلیط هواپیما از آنکارا به وان داشتم که یه تاکسی گرفتم و 60 لیر گرفت و رسوند به فرودگاه . (البته چون یکمی دیرم شده بود مجبور شدم با تاکسی برم ، وگرنه با اتوبوس خیلی با صرفه تر بود) حدود 1:30 ساعت طول کشید که با هواپیما رسیدم به وان . در ضمن توی سایت ترکیش و آنادولوجت امکان Online Check-in وجود داره که حداکثر 24 ساعت قبل پرواز می تونی با وارد کردن اطلاعات بلیط هم Check-in کنی و هم بتونی صندلی ات رو انتخاب کنی ، که من هم توی رفت و هم توی برگشت این کار رو انجام دادم . به وان که رسیدم ، از فرودگاه سوار تاکسی شدم و رفتم ترمینال که 15 لیر هم هزینه اون شد . یه بلیط اتوبوس گرفتم برای دوغوبایزید که دو ساعتی معطل شدم تا وقت حرکت برسه . اونجا هم که رسیدم ، سوار ون شدم و رفتم به مرز (Kapi) و مرز رو که خیلی خلوت بود ، خیلی راحت رد شدم و اومدم طرف ایران .


و این هم چند تا از عکس هایی که با دوربین خودم گرفتم :

-وان :
شهر وان
شهر وان
فرودگاه وان
دریاچه وان


- آنکارا
هتل بیوک ارشان
مقبره آتاتورک
مقبره آتاتورک
مقبره آتاتورک
مقبره آتاتورک
مسجد کوجاتپه
محله Ulus در آنکارا
ساختمان اولین مجلس آتاتورک واقع در آنکارا

- استانبول :
گنچ تورک
تنگه بسفر
تنگه بسفر
تنگه بسفر
اتوبوس های توریستی
لباس سنتی
مسجد سلطان احمد
دریای مرمره
دریای مرمره
بزرگترین جزیره استانبول
دریای مرمره


کوه آرارات نزدیک مرز بازرگان

اینم فایل سفرنامه های دوستان که فرمت بندی شده و آماده چاپ می باشد :


.doc   ankara 2009.doc (اندازه 207.5 KB / تعداد دانلود: 577) -->
.doc   ankara 2009.doc (اندازه 207.5 KB / تعداد دانلود: 577)

.doc   Ankara 2010.doc (اندازه 518 KB / تعداد دانلود: 440) -->
.doc   Ankara 2010.doc (اندازه 518 KB / تعداد دانلود: 440)

در آخر عذرخواهی می کنم که طولانی نوشتم . اگه سوالی بود ، در خدمتم.
مهاجرت و زندگی در غربت برای انسان ، مانند فردی است که در جاده های وطن خود رانندگی می کرده و حال او را به اقیانوس انداخته اند ! باید اتومبیل خود را تبدیل به قایق کند تا نجات یابد...
رد شدن کیس Majid :

می خوام در مورد دلیل رد شدن این دوستمون که تا حدودی در جریان کارشون بودم یکمی توضیح بدم که هیچ کسی اشتباه ایشون رو مرتکب نشه ، که خیلی خطرناکه .

چند روز قبل از رفتن من ، این دوستمون توی سایت نوشته بودن که توی هتل بیوک ارشان هستن . من وقتی رفتم هتل دنبالش می گشتم تا ببینم کیه . بالاخره صبح روزی که می خواستم مدیکال برم توی لابی با ایشون آشنا شدیم و قرارشد با هم بریم مطب دکتر برای آزمایشات پزشکی . ایشون حتی موقع رفتن به مطب نیز خیلی استرس داشتن و کاراش باعث شده بود که من هم استرس بگیرم. خلاصه رفتیم آزمایشات رو انجام دادیم و بعد از ظهر برای معاینه که من تنهای رفته بودم ،ایشون رو تو مطب دیدم.

من خیلی تعجب می کردم که با وجود اینکه چند روز بعد من مصاحبه داره ، چرا اینقدر زودتر اومده آنکارا و بد تر از اون همه اش توی لابی هتل میشینه و با مسافر های هتل که ایرانی بودن بحث می کنه . من که اصلاً وارد بحث نمی شدم و همه اش سعی می کردم از اون جمع ها دور باشم تا استرس نگیرم . قبل مصاحبه با دوستم رفتیم استانبول و کلی گشتیم و بهمون خوش گذشت . حتی توی استانبول که بودم ، یادم رفته بود که برای چه کاری اومدم ترکیه .....

به این دوستمون هم توصیه کردم که از این محیط استرس زای هتل دور باشه و تا روز مصاحبه بره جاهای دیگه رو بگرده تا یکمی آب و هواش عوض بشه ، ولی گوش نکرد . وقتی برگشتم ایران ، توی سایت خودنم که توی مصاحبه رد شده که در با تماسی که داشتم باهاش ، جریان رد شدن رو اینطوری دستگیرم شده که براتون توضیح می دم :

آقا مجید بعد از اینکه برنده شد و فرم هاش رو ارسال کرد. یه ایمیل میزنه به KCC تا رسیدن مدارک اش رو کانفیرم کنه و اونها بهش جواب می دن و میگن که مدارک اش رسیده و قابل قبول هستش . ایمیلی هم که می فرسته اسم و فامیل اش رو با این فرمت می نویسه :

Name and Family : [firstname][familyname]

یعنی اسم و فامیل اش رو در یک سطر می نویسه. حتی دفعات بعدی که با سفارت و KCC مکاتبه می کرده ، دقیقاً از این فرمت برای نوشتن اسم و فامیل اش استفاده می کرده و همیشه بهش جواب می دادن. تا بالاخره روز مصاحبه اش میرسه و چون مدرک دیپلم نداشته و فقط سابقه کار آورده بوده ، خیلی با استرس میره سفارت . اون خانم ایرانی که مدارک رو ازش میگره ، میپرسه که شما توی فامیلی تون مشکلی دارین ؟ که ایشون هم میگه نه. شماره رو میگیره میره داخل .

انگشت نگاری رو انجام میده و هزینه سفارت رو پرداخت میکنه و وقتی برای مصاحبه صدا می کنن. آفیسر میگه قسم بخور و وقتی قسم میخوره ، آفیسر فوری برگه قرمز رو بهش میده و میگه شما اسم و فامیلتون رو اشتباهی نوشتین و کیش شما باید رد بشه . خلاصه ایشون اصرار می کنن که اشتباه شده ، ولی آفیسر حتی توی کامپیوتر خودش نشون میده که جای اسم و فامیل اشتباهی وارد شده .

فکر کنم خودتون هم متوجه شده باشین که اگه ایشون توی ایمیل ها با فرمت زیر مکاتبه می کرد ، بهش جواب نمی دادن و ایشون می فهمید که یه مشکلی در پرونده اش وجود داره و می تونست با ارسال نامه و اطلاع به KCC مصاحبه اش رو با موفقیت انجام بده و ویزاش رو بگیره :
First Name : [firstname]
Last Name: [lastname]

به نظر من دوستایی که هنوز مصاحبه نرفتن و با روش این دوستمون تابحال مکاتبه کرده اند . یکبار دیگه با فرمت دومی مکاتبه کنن تا یه وقت این اتفاق براشون نیوفته و به دردسر نیوفتن.

بعضی از اعضای سایت ، این دوستمون رو متهم می کنن که اصلاً ایشون لاتاری برنده نشده و این جریان رد شدنشون هم دروغه . بهتره اونا هم به جای جر و بحث ها و دعواهای بچه گانه که اصلاً لایق این سایت نیست ، به این موضوع فکر کنن که مطرح کردن این موضوع می تونه کمکی برای کسانی که مصاحبه نرفتن ، باشه.
مهاجرت و زندگی در غربت برای انسان ، مانند فردی است که در جاده های وطن خود رانندگی می کرده و حال او را به اقیانوس انداخته اند ! باید اتومبیل خود را تبدیل به قایق کند تا نجات یابد...
تشکر کنندگان: hasti_banoo ، Taraneh ، dr4mir ، iliad ، ساسان ، Hossein81 ، bluelady ، sam_hash ، Shahoo52 ، pouya.pouya ، hamed_gh ، Eskandari ، m.memari ، fairwall ، sanaz2010 ، azin ، jan ، ساشا
فرزاد جان
قاطعانه میتونم بگم که این دلیلی که شما گفتید ( در یک خط بودن اسم و فامیل ) نمیتونه کیس کسی رو رد کنه.
من به هر دو شکل با کی سی سی و سفارت مکاتبه کردم و هیچ مشکلی هم برام پیش نیومد
با همه این اوصاف من فکر میکنم ایشون به دلیل دیگه ای رد شدن!
2010AS3xxx
تشکر کنندگان: iliad ، hasti_banoo ، R.F ، Taraneh ، laili ، Ashkan78 ، fairwall ، mina_s ، jan ، Ali Sepehr
فرزاد جان عالی بود خیلی زیبا نوشته بودی من که خیلی استفاده کردم
چقدر دردسر کشیدی توووووووو!!!!
این سایت هتلت رو هم اگه قرار بدی ممنون میشم
برای آدم های بزرگ هیچ بن بستی وجود نداره چون یا راهی پیدا میکنند یا راهی می سازند! پس همیشه امید داشته باشید
متولد چه ماهی هستید؟
تشکر کنندگان: farzad24 ، ساسان ، azin ، jan
(2010-07-10 ساعت 11:30)seravin نوشته:  فرزاد جان
قاطعانه میتونم بگم که این دلیلی که شما گفتید ( در یک خط بودن اسم و فامیل ) نمیتونه کیس کسی رو رد کنه.
من به هر دو شکل با کی سی سی و سفارت مکاتبه کردم و هیچ مشکلی هم برام پیش نیومد
با همه این اوصاف من فکر میکنم ایشون به دلیل دیگه ای رد شدن!

سراوین عزیز

بهتره شما یه بار دیگه با دقت متن رو مطالعه کنی. من نگفتم چون اسم و فامیلیش رو توی مکاتبات توی یک خط نوشته به این خاطر رد شده .

ایشون جای اسم و فامیل اش رو توی ثبت نام اولیه اشتباهی وارد کرده و چون توی مکاتبات با KCC همیشه اسم و فامیلی رو توی یک سطر می نوشته ، اونها هم نفهمیدن که کدومش اسم هست و کدومش فامیل . پس به همین دلیل هم همیشه به ایمیل هاش جواب می دادن .

و اگه اسم و فامیل اش رو توی مکاتبات جداگانه در دو سطر می نوشت و اونها تشخیص می دادن که جای اسم و فامیلی برعکس نوشته شده ، بهش جواب درست نمی دادن و این هم متوجه اشتباهش می شد.

بازهم گفتم من این برداشت رو کردم و به نظرم منطقی میاد . حالا هر کسی می تونه برای خودش یه برداشتی داشته باشه .
(2010-07-10 ساعت 11:36)iliad نوشته:  فرزاد جان عالی بود خیلی زیبا نوشته بودی من که خیلی اسفاده کردم
چقدر دردسر کشیدی توووووووو!!!!
این سایت هتلت رو هم اگه قرار بدی ممنون میشم

خواهش می کنمSmile

اینم آدرس سایت هتل : http://www.otelbuyukersan.com/
مهاجرت و زندگی در غربت برای انسان ، مانند فردی است که در جاده های وطن خود رانندگی می کرده و حال او را به اقیانوس انداخته اند ! باید اتومبیل خود را تبدیل به قایق کند تا نجات یابد...
تشکر کنندگان: iliad ، ساشا ، azin ، jan
PA NAME: Majidi, Majid
---------------------------
FIRSTNAME: Majid
LASTNAME : Majidi
--------------------------
Main applicant: MAjid Majidi

فرزاد جان نکته اول اینکه شما ارسالت رو بعد از ارسال من ویرایش کردی درسته؟
نکته دوم اینکه در بالا سه حالت مختلف برای نام و نام خانوادگی رو نوشتم ( مجید نام و مجیدی نام خانوادگی) باز هم من نمیتونم قبول کنم که نه کی سی سی و نه خود ایشون این مورد رو متوجه نشدن.
دقیقا در نامه اول یا همون نامه قبولی اگر نگاه کنید میبینید
دو جا بالای نامه نام و نام خانوادگی شماذکر شده
1- دقیقا زیر بارکد و فرمتش هم Majid Majidi
2- زیر آدرس و خطاب به برنده Dear Majid Majidi
یک جا هم پایین نامه و دقیقا با فرمت PA NAME: Majidi, Majid اول نام خانوادگی بعد نام
حالا شما خودت کلاهت رو قاضی کن باز هم میگم ایشون شاید مورد دیگه ای داشتن!!!
در ضمن من کسی رو میشناسم که نام و نام خانوادگی رو در فرم ثبت نام اینترنتی اشتباه وارد کرده بود و الان هم در آمریکاست
2010AS3xxx
تشکر کنندگان: laili ، ShabPareyeMohajer ، iliad ، R.F ، azin ، Ali Sepehr ، Shahoo52
(2010-07-10 ساعت 12:29)seravin نوشته:  PA NAME: Majidi, Majid
---------------------------
FIRSTNAME: Majid
LASTNAME : Majidi
--------------------------
Main applicant: MAjid Majidi

فرزاد جان نکته اول اینکه شما ارسالت رو بعد از ارسال من ویرایش کردی درسته؟
نکته دوم اینکه در بالا سه حالت مختلف برای نام و نام خانوادگی رو نوشتم ( مجید نام و مجیدی نام خانوادگی) باز هم من نمیتونم قبول کنم که نه کی سی سی و نه خود ایشون این مورد رو متوجه نشدن.
دقیقا در نامه اول یا همون نامه قبولی اگر نگاه کنید میبینید
دو جا بالای نامه نام و نام خانوادگی شماذکر شده
1- دقیقا زیر بارکد و فرمتش هم Majid Majidi
2- زیر آدرس و خطاب به برنده Dear Majid Majidi
یک جا هم پایین نامه و دقیقا با فرمت PA NAME: Majidi, Majid اول نام خانوادگی بعد نام
حالا شما خودت کلاهت رو قاضی کن باز هم میگم ایشون شاید مورد دیگه ای داشتن!!!
در ضمن من کسی رو میشناسم که نام و نام خانوادگی رو در فرم ثبت نام اینترنتی اشتباه وارد کرده بود و الان هم در آمریکاست

اولاً دیدم شما متوجه نشدی نوشته منو ، فقط یک سطر رو یکمی ویرایش کردم که نوشته ام راحت تر قابل فهم باشه ، ولی در ماهیت موضوع تغییری انجام ندادم !!!!!!!!!!!!!!!!!!

در مورد حالت های که شما نوشتین باید عرض کنم من هم اینارو می دونستم. ولی این فرد شاید به ترتیب نوشته شدن اسم و فامیل که در قسمت های مختلف نامه اول و دوم بصورت متفاوتی نوشته شده ، توجهی نکرده .

اگه شما دقت کرده باشین ، توی اولین برگه نامه اول در قسمت بالایی به این حالت نوشته :

majid Majidi (یعنی اول اسم و سپس فامیل)

و در قسمت پایین همون برگه به این شکل :

Majidi, Majid (اول فامیلی و بعد اسم به همراه کاما در بین اونها)

که در حالتی که کاما نوشته میشه ، نشون میده که قسمت اول فامیلی و قسمت دوم اسم هستش . حالا فرض کن کسی مفهوم این کاما رو نمی فهمه؟؟؟؟؟؟ یا اصلاً به اون کاما دقت نمی کنه ؟؟؟؟؟؟؟

راحت تر از همه این مواردی که شما گفتین ، این حالت بود که فرد موقع ثبت نام درسایت لاتاری ، در قسمت Firstname اسم اش رو وارد کنه و در قسمت lastname فامیلیش رو وارد کنه ولی توجه کنین که ما داریم در مورد یک اشتباه صحبت می کنیم و یعنی اینکه یک فردی در مورد یک چیز کاملاً مشخص ، یک کاری دور از انتظار رو انجام بده .

اون کسی هم که شما می شناسین که با وجود برعکس وارد کردن اسم و فامیلی الان در آمریکاست ، دلیلش اینه که قبلاً متوجه این قضیه شده و به KCC اطلاع داده . درسته ؟؟؟؟؟؟

باز هم توصیه می کنم با دقت بیشتری بخونید.
مهاجرت و زندگی در غربت برای انسان ، مانند فردی است که در جاده های وطن خود رانندگی می کرده و حال او را به اقیانوس انداخته اند ! باید اتومبیل خود را تبدیل به قایق کند تا نجات یابد...
تشکر کنندگان: ShabPareyeMohajer ، iliad ، ساشا ، azin ، ساسان
دوست عزیز
به نظر من هم این نوع اشتباه بسیار غریب است و یک مقدار باور کردن آن مشکل است. به هر حال با توجه به اینکه هدف این سایت اطلاع رسانی است و معمولاً هویت افراد نامعلوم است، لذا زیبا تر است که دوستان خودشان مواردی را که پیش آمده برای اطلاع بقیه ، به صورت شفاف بیان کنند که مفید باشد.
نمیخواهم بگویم که مساله این طور که شما میگوئید نبوده.، خیر. بلکه هدف این است که دور از هر گونه تشویش و مغالطه از تجارب یکدیگر استفاده کنیم.
2010AS200xx
دریافت نامه قبولی: Jul-24-2009
مصاحبه و دریافت ویزا :Jul 2010، Kuala Lumpur
تاریخ و محل ورود به آمریکا: سپتامبر2010،نیویورک
دریافتSSN و GC :اکتبر2010
محل سکونت فعلی:San Jose, California
تاریخ سیتیزن شدن: Cool
تشکر کنندگان: farzad24 ، Ashkan78 ، iliad ، R.F ، Eskandari ، laili ، seravin ، m.amjadi ، mina_s ، azin ، sanaz2010 ، Ali Sepehr ، frozen mind ، aadine
دوستان عزيز فردا ما عازم آنكارا هستيم.كاری چيزی بود در خدمتيم.

التماس دعا . . .
خودم :
2010AS20583
ويزا بی ويزا Sad
اينم جزييات قضيه

سينا :
AS20126###
كنسولگری : آنكارا
فرمهای اوليه : Aug 2011
كارنت : Oct 2011
فرمهای مصاحبه : Oct 2011
مصاحبه : 23Nov11
ويزا : 24Nov11
تشکر کنندگان: WIKIMAN ، sam_hash ، Shahoo52 ، kianoush ، hasti_banoo ، farzad24 ، m.amjadi ، mina_s ، azin ، R.F ، io7o ، afsan2010 ، jan ، Eskandari ، sanaz2010 ، ساسان ، aadine ، Ashkan78 ، laili
سلام ،من حالا فرودگاه امام هستم .پرواز ساعت 5 با 3 ساعت تاخیر انجام می شود.می خواهم رکورد بزنم در سفرنامه نوشتن که از همین حالا شروع کردم.
شماره كيس :2010AS23400
كنسولگري :آنكارا
تاريخ كارنت شدن كيس: =VISA BULLETIN FOR JUNE 2010
يا همان روز خوب چهارشنبه 22/2/89
تاريخ مصاحبه: اواسط جولاي
دريافت كليرنس: 23 آگوست يعني 1 شهريور كلير شدم .كلير شدم خدايا خودت از ما بپذيرWink
vısa:27 augest2010
جمع هزينه ها با بليط رفت و برگشت به آمريكا :‌5 هزار دلار
تشکر کنندگان: hasti_banoo ، Taraneh ، megaholding ، m.amjadi ، nefarioos ، sam_hash ، mina_s ، farzad24 ، jan ، seravin ، Eskandari ، aadine ، m.memari ، اليزا ، sanaz2010 ، azin ، setareh ، ساسان
سلام بچه ها ما الان آنکارا هستيم.هتل ددمان بلوکA.ما با اتوبوس های هاواس اومديم هتل.عالی بود.خيلی را حت
بلافاصله که از فرودگاه اومديم بيرون, دم در اوتوبوس های هاواس بودن و سوار شديم،آخرين ايستگاه پياده شديم و همون جا پر از تاکسی بود که سوار شديم اومديم ددمان.اوتوبوس شد 10ليره که فکر knm گرون شده يکم نسبت به قبل که دوستان گفته بودن 3.5 ليره.به نظرم اصلا پول ترانسفر ندين.امروز ام رفتيم آنکامال با مترو.خيلی راحت همون طور که يکی از بچه ها لطف کرده بود توضيح داده بود،ايستگاهKIZILAY سوار مترو شديم و ايستگاه AKKUPRIپياده شديم،يعنی دقيقا 4 ايستگاه از ايستگاه کيزييلای.طبقه 3 آنکا مال يه عالمه رستوران هست.برگر کينگ،مکدونالد....
فردا ام قراره بريم مديکال.اگر بچه ها کسی سوالی داره در خدمتيم
تشکر کنندگان: mina_s ، hasti_banoo ، Hossein81 ، Eskandari ، free_free ، aadine ، m.memari ، اليزا ، sanaz2010 ، azin ، Taraneh
اینجا هم عمدا این سوال رو ازت می پرسم آقا فرزاد ، خواهش می کنم جواب سوالم رو بده تا شبهه ای نداشته باشم :

شما که می فرمایید با مجید یا مرتضی یا هر کس دیگه ای همزمان ترکیه بودید چطوره که کیس شما 17000 هست و کیس ایشون 22000 ؟؟؟
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
تشکر کنندگان:




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان