ارسالها: 81
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-03-02 ساعت 13:04
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-10-03 ساعت 08:18 توسط frozen mind.)
سلام
با اجازه مدیریت سایت و از انجائی که از راهنمائی این سایت نه تنها استفاده کردم بلکه نگرانی و دلهرهام هم کم شد تصمیم گرفتم در رابطه با نحوه گرفتم ویزا برای شوهرم چند خطی بنویسم . باشد که مورد عنایت قرار گیرد و راهگشا باشد.
بعد از ازدواج 5 سال پیش با گرین کارت از امریکا برای شوهرم اقدام کردم و فرم i-130 را پر کردم و فرستادم و بعد از یکهفته approval آن امد و در این فاصلهاز طریق سایت NVC کیس نامبرم را چک میکردم
چهارمین سال بود که طی ایمیل و نامه ای به جریان افتادن پرونده ام اعلام شد. آنموقع دخترم 2 ساله بود .و متاسفانه قبل از ان من نمیدانستم که مادر با گرین کارت میتواند برای دخترش اقدام کند و سیتی زنی او را بگیرد.... بماند که دوران بدی را طی کردم.
با تماس با NVC و ارسال کپی شناسنامه دخترم خوشبختانه بدون هیچ دردسری او هم به پرونده پدرش اضافه شد. اول خدا را شکر و دوم افرین به ارزشی که در آن کشور به کودک و... میدهند.
در هر حال از اردیبهشت 88 نامه نگاری ها شروع شد و با ارسال 70 دلار و بعدش 400 دلار برای هر نفر ادامه پروسه صورت گرفت و در مرحله اس÷انسر گرفتن به دلیل آشنا نبودن با اینمورد و اینکه خودم نمیتوانستم اسپانسر شوم
وکیل گرفتم و جا دارد از محبتهای بیدریغ این خانم وکیل ( خانم دکتر میترا نجات وکیل کالیفرنیا تشکر کنم) که من را از نگرانی نجات دادند. و همینطور از پسر عموی گلم که اسپانسر شوهرم شد و گاه حتی برادر هم همچنین لطفی در حق ادم نمیکند.
آخرین مرحله وقت مصاحبه بود که اوائل فوریه به ما اعلام شد در انکارا...
با تشکر از اقای راهواری آژانش جزیره بهشت هتل ددمان و بلیط رزرو کردیم و از سایت دکتر انگان هم وقت گرفتیم چون دخترم ازمایشش بیشتر ادمهای بزرگ طول میکشید مجبور بودیم بیشتر در انکارا بمانیم.
چهارشنبه شب با ترکیش ایر به انکارا رفتیم و با ماشینی که دنبالملن امده بود به هتل ددمان رفتیم و 5 شنبه صبح به مطب دکتر انگان رفتیم و عکس شوهرم و ازمایشش را انجام دادیم و گفتند دکتر 11 برای معاینه میاید و ماندیم ...
3 تا واکسن به دخترم زدند که گریان آمد و به شوهرم هم فقط ابله مرغان زدند.
ناگفته نماند من با توجه به مطالب این سایت به انسیتو پاستور رفتم و همه واکسنها را همینجا زدیم .
جواب ازمایش و تست دخترم را 2 شنبه به ما دادند و چهارشنبه صبح هم سفارت بودیم
انگشت نگاری +قسم+سوال در مورد مکان زندگی اینده و شغل فعلی و.... برگه آبی هم قسمتمان شد و گفتند 1 تا 2 ماه دیگر در سایت شماره خود را چک کنید.
دقیقا" یک ماه شد یعنی امروز و ما در حال برنامه ریزی سفر مجدد به ترکیه هستیم برای گرفتن ویزا و نهایتا" گران کارت ....
ارسالها: 110
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2009
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-04-25 ساعت 00:07
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-03-29 ساعت 16:12 توسط frozen mind.)
سلام دوستان
من قبل از مصاحبه رفتم پاستور و واکسنهام رو تکمیل کردم و کارت زرد دریافت کردم واکسن هپاتیت رو زده بودم که سه نوبت بود البته ازقبل .چون من سال 83 و 84 زده بودم.که وارد کارتم کرد.بعد یک سری واکسنهای دوران نوزادی و 6 سالگی هست که خود پاستور وارد میکنه و واکسن منژیت بود و واکسن آنفولانزا بود که زدم که اصلا لازم نبود چون برای افراد بالای 50 سال هست و واکسن ام ام آر به فاصله 1 ماه باید زده بشه چون اگر نوبت دومش بیفته به آنکارا یا ابوظبی 160 دلار قیمت واکسن ام ام آر هست.من دوشنبه 23 فروردین (12آپریل)وقت مصاحبه داشتم و 18 فروردین(7آپریل)چهارشنبه با پرواز ایران ایر رسیدم آنکارا که 5 عصر پروازم بود و به ساعت 7 به آنکارا رسیدیم که ایران ایر به اشتباه اعلام کرد که ساعت 5 به وقت آنکارا پرواز میشینه. از فرودگاه تا هتل من وهمسرم روی هم شد 25 دلار البته فقط اومدن.من در هتل سجمان افامت داشتم که شبی 65 دلار بود که ما 7 شب اقامت داشتیم. پنجشنبه ساعت 8 رفتیم معاینه پزشکی .کارهای ما رو شخصی به نام عباس توریزم انجام میداد من کارهای پزشکیم زیاد طول نکشید 8:15 دقیقه نوبتم شد با پاسپورت و 2 قطعه عکس. یک خانوم برای آزمایش خون که با سر سوزن قطور از من خون گرفت که سوزن را به زور در دستام فشار میداد که بعد دستم کبود شد و ورم کرد و خیلی هم درد گرفت و هنوز هم دردش ادامه داره ولی اونجا هیچی نگفتم.بعد از یکربع هم برای عکس ریه صدامون کردم که یک لباسی میپوشیدیم وجلوی یک دستگاه سیاه قسمت قفسه سینه و چونمون رو قرار میدادیم و عکس میانداخت و بعد ازظهر ساعت 4 عصر رفتیم برای واکسنم که تو نوبت وایسادیم که خیلی طول نکشید سوالاتی که از من دکتر اونگان پرسید آیا جراحی داشتین ؟ چه قرصی مصرف میکنید ؟چند سالتون هست وبعدش دکتر اونگان واکسن ابله مرغان زد و گفت روی تخت دراز بکش چشمهایم رو معاینه کرد و شکم و پشت کمر و گفت درد ندارید و بعد تمام شد.روی هم کل کارهای پزشکیم شد 177 دلار.دوشنبه وقت مصاحبه ما وتعدادی از دوستان که وقت مصاحبه داشتند با ماشین ون ساعت 8 رسیدیم سفاتر.راهی راهرو سفارت شدیم دم در خانوم ایرانی مدارک هارو چک میکرد از ما دو تا عکس که ما از آکای فتو در آنکارا انداخته بودیم رو از ماقبول کرد و ترجمه مدارک شناسنامه و قباله را از ما گرفت و ما به ما شماره داد و وارد سفارت شدیم یک تابلویی شماره ها رو اعلام میکرد باجه 7 مخصوص انگشت نگاری بود که ابتدا به غیر از انگشت شصت اول 4 انگشت دست چپ و بعد 4 انگشت دست راست و بعد 2 انگشت شصت و بعد باید دوباره به تابلو نگاه میکردیم که بعد از 3 ساعت که ساعت 11 میشد . من باجه 6 افتادم با همسرم بلند شدیم رفتیم پیش آفیسر که آفیسر ناراحت شد و به همسرم با ناراحتی گفت شما بفرمایید بنشینید. گفت دست راستتون را بالا ببرین و قسم بخورین که هر چه که میگویید حقیقت هست و من هم قسم خوردم و جملات آفیسر رو تکرار کردم. و برگه ای اورد و من امضا کردم.خیلی کپی و مدارک برده بودم از ایمیلهامون از عکسها پرینت تلفن ترجمه مدارک شناسنامه قباله کارت ملی قرارداد خونه تکس مالیاتی 2009 قبض آب برق و از هر ترجمه 3 تا داششتم که وقتی دید آفیسر گفت به سوالاتم جواب بده شما چند ساله که با هم ازدواج کردین ؟آخرین بار کی همسرتون به ایران اومد؟کجا کار میکردین ؟چند سال کار کردین؟الان خانه دار هستین؟از چه سالی خانه دار بودین ؟در حال حاضر کجا کجا زندگی میکنین؟آیا تا به حال آمریکا رفتین؟همسرتون کجا کار میکنه؟در حال حاضر کجا زندگی میکنه؟در آمریکا کدام شهر زندگی میکنه؟آیا فقط در یک شهر ساکن بوده؟و سپس برگه آبی به من نشان داد و گفت باید چک بشین خیلی هم بداخلاق بود و اصلا حوصله نداشت و کل سوالاتی که از من کرد روی هم رفته 3 دقیقه هم نشد و من هرچی سعی کردم به آفیسر بگم من تفریحی کار میکردم متوجه نمیشد و بلاخره برگه آبی رو به من داد که میخواستم گریه کنم گفتم چقدر طول میکشه تا کلیر بشم گفت 1 تا 2ماه البته حداقل 1 ماه. ودر حال حاضر منتظر هستم.تا بعد از کلیر شدن که بقیه را خواهم نوشت .امیدوارم دوستان این سفر نامه مورد استفاده واقع شود.
ارسالها: 110
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2009
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام دوستان
من 9 جون برابر با 19 خرداد با پرواز ترکیش ساعت 5:40 صح از فرودگاه امام خمینی راهی آنکارا شدم و نزدیک ساعت 7 به وقت آنکارا رسیدم و بعد با ماشین ون رفتیم به هتل رویال آنکارا که خیلی نزدیک سفارت هست رسیدیم.اتاقی که به من داده شده نزدیک سفارت آمریکا بود من و پرچمشو میدیدم.ساعت 12:30 با برگه آبی و کل مدارک و ترجمه شناسنامه اصل مدارک و برگه های تکس که خیلی مهم هستن به سفارت رفتم از بخت خوب سفارت تقریبا خلوت تر از روزهای دیگه بود البته اینطور میگفتند من در صف Immigrant visa ایستادم و با نشان دادن برگه آبی و پاسپورت وارد راهرو سفارت شدم و شماره ای به من دادند و منتظر شدم تا شماره ام اعلام بشه که زود شماره ام اعلام شد آفیسر خیلی خانوم مهربونی بودن و من سلام کردم و با لبخند و خوشرویی جواب سلام منو دادن و گفتن برگه آبی و پاسپورت. من میخواستم کل مدارک به آفیسر بدم که آفیسر قبول نکرد ولی من تکس ها رو دادم البته در برگه آبی من فقط پاسپورت رو میخواستن.ولی به افیسر تکس مالیاتی 2009 همسرم و کواسپانسر را هم دادم و نگاهی کرد و دوباره به من داد و به من گفت مبارک باشه و من برای شما خیلی خوشحالم.و یک برگه سفیدی به من دادن و گفت برو قسمت یو پی اس من کارت هتل را با خودم نداشتم حتما همراه داشته باشین تا طبق آدرس هتل براتون پست کنن چون اشتباه خیلی شده و از نظر مالی به ضرر شما هست.برای یو پی اس باید 14 لیر همانجا پرداخت کنید من کارم تمام شد و به هتل برگشتم و فردا نزدیک ظهر بریم یو پی اسم اومد و خیلی خوشحال شدم بعد از 3 سال و نیم انتظار کارم درست شد من یک هفته آنکارا بودم و 15جون برگشتم ایران.نکات مهمی که میخواستم به دوستان یاداور بشم این هست که اگر با تور میرید سفر حتما با آژانس پول تور و هتل را قطعی طی کنید چون خانومی با من بودن که ایشون هم مثل من تنها بودن و اتفاقا ویزا ازدواجی بودن و خیلی از راهنما تور ناراحت بودن چون ایشون نه سفارت رو بلد بودن و نه راهنما تور به ایشون کمک میکرد ایشون با من سفارت اومدن و خیلی هم به خانوم سخت گذشته و از همه مهمتر اینکه 40 دلار اضافه تر موقعی که میخواستیم بریم فرودگاه آنکارا راهنما تور از اون خانوم گرفت که اصلا تو قردادشون نبود اون خانوم رو من حتی دیدم که به پذیرش هتل گفتن که من چقدر باید پرداخت کنم و مبلغی رو بابت تلفن از هتل پرداخت کرد وگفتن حساب کتاب من تمام شد گفتن بله ولی راهنما تور با زرنگی تمام در بیرون از هتل 40 دلار از اون خانوم گرفت چون ایشون این سری تنها بود و بعضیها که وجدان کاری ندارن متاسفانه وقتی خانومی رو تنها می بینن که هیچی واردنیست با زرنگی تمام پول میگیرن متاسفانه.خیلی دلم برای اون خانوم سوخت چون گریه کرد و گفت نه حتی سرویس به من داد نه مسیر صرافی رو برای تبدیل دلار به لیر نه راه سفارت رو نه حتی کنسلی بلیط رو به من کمک کرد. خیلی باید دقت کردکه با چه آژانسها و تورهایی سفر میکنیم باید آژانس معتبر باشه حتما.در این سایت خوب کم لطفی دیدم که تشکر نکنم.لازم دیدم از همه مدیران سایت laili خانوم monica خانوم , آقاAshkan78 و.............. کل انجمن مهاجر سرا تشکر کنم و بسیار سپاسگزارم از که این سایت مفید و خوب رو برای ما ایجاد کردند چون من واقعا از این سایت استفاده مفیدی داشتم و به دوستان دیگر هم معرفی کردم و خیلی خوشحالم با این سایت اشنا شدم فقط ای کاش زودتر آشنا شده بودم.من از ترانه عزیز به خاطر کمکهای مفیدشون که من داشتن تشکر کنم.و با تشکر از sara77 عزیز برای راهنمایی بردن مدارک.به امید پیروزی و موفقیت در همه امور زندگی.
ارسالها: 57
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Sep 2010
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-04-16 ساعت 15:46
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-04-17 ساعت 14:32 توسط nedadd.)
سلام به همه دوستای خوبم در مهاجرسرا
بالاخره نوبت من هم شد تا سفرنامه پرماجرای گرفتن ویزا رو بنویسم، امیدوارم که مفید باشه.
اواسط بهمن ماه1389 تاریخ مصاحبه من31مارس2011(11فروردین1390) اعلام شد وهمون موقع واسه بلیط اقدام کردم.مراحل تهیه بلیط و رزرو هتل رو به یکی از آشناهای آژانسیم سپردم،من همراه خانواده ام سفر میکردم و بلیط واسه هر کدوم از ما 298000 تومان شد.هتل رو هم همون بیوک ارشان معروف رزرو کرده بود اولش واسه هتل با توجه به چیزایی که توی سایت خونده بودم خیلی خورد توی ذوقم ولی واقعا"وقتی رفتم دیدم میشد چند روز رو تحمل کرد،البته قدیمی و ابتدایی بود ولی اونقدرها هم که میگفتن خانه وحشت نبود.یک مقدارپول و مواد شوینده به یکی از خدمه دادیم و 2 تا اتاق ما رو همراه حمام دستشویی حسابی برق انداخت،واسه هر نفر هم هزینش شبی 37500 تومان بود یعنی اتاق 2 نفره شبی75000 تومان.با اینکه شبها هوا خیلی سرد میشد،سیستم گرمایش هتل عالی بود به حدی که گاهی من شبها کمی لای پنجره رو باز میگذاشتم. هتل با دکتر سفارت حدود 20 دقیقه پیاده و 7 دقیقه با تاکسی و با سفارت 10 دقیقه پیاده و کمتر از 5 دقیقه با تاکسی فاصله داشت.از نظر موقعیت هم نزدیک خیابونهای اصلی و مراکز خرید خوب و مناسبی بود و اطراف هتل مملو از رستورانهای مختلف و بار وفروشگاههای مختلف بود.
آغاز سفر:::
روز 7 فروردین 1390 ساعت 5:40 بعدازظهر پرواز تهران_آنکارا هواپیمایی ایران ایر با 30 دقیقه تاخیر انجام شد.ازخاطره اون پرواز به جز مهارت خلبان هیچ نکته مثبت دیگه ای قابل ذکر نیست و اینجا هم مجال ذکر نکات منفی نیست که مثنوی هفتاد من...میشه.طول پرواز 2:30 دقیقه بود و هوای آنکارا 17 درجه سانتیگراد اعلام شد.
از درب خروجی فرودگاه اتوبوسهای هوس دیده میشد اما ترجیحا"به قیمت 65 لیر با تاکسی به هتل رفتیم .فکر میکنم حدود 30 دقیقه فاصله فرودگاه و هتل بود.
معاینات پزشکی:::
دوشنبه 8 فروردین 1390 ساعت 10 صبح نوبت دکتر داشتم .لازم هست این رو هم بگم که هر سال شب 7 فروردین ساعت 12 شب ساعت ترکیه 1 ساعت به عقب کشیده میشه و فاصله ساعتی ایران و ترکیه که از 1 فروردین با جلو رفتن ساعت ما میشه5/2 ساعت دوباره 5/1 ساعت میشه.منشی دکتراز من کارت واکسن، 2قطعه عکس،پاسپورت،کیس نامبر،برگه وقت دکتر و برگه دعوت به سفارت رو همراه با 47 دلار خواست.بعد از حدود یک ربع آزمایش خون و 10 دقیقه بعد از اون عکس از قفسه سینه انجام شد و منشی گفت ساعت 2:30 برای معاینات اصلی دکتر برگردید.من راس ساعت 2:15 دقیقه مطب بودم منشی به اتاق دکتر راهنماییم کرد و اونجا یکربع منتظر بودم تاخانم دکترتقریبا" بد اخلاق تشریف فرما شدن وتند تند در باره انواع بیماریها و اینکه من به اونا مبتلا بودم یا هستم سوال میکرد..دیابت؟..نه،،تیرویید؟؟..نه،،بیماری روانی؟؟..نه ووو...................جالب اینجاست که ایشون فارسی رو تقریبا"خوب اما با لهجه صحبت میکرد ،بعد هم با چکش رفلکس زانوها رو چک کرد و گوش و بینی رو هم معاینه کرد و گفت روی تخت دراز بکش و با انگشت به شکم و ریه ها و پهلو و دنده ها ضربه میزد. و چند بار هم گوشی رو جابجا میکرد و میگفت نفس بکش ،حلا نفس نکش و بعد دستور فرمودن بشین رو تخت واسه واکسن .من فقط آبله مرغان رو کم داشتم و کارت واکسنم کامل بود،حتی مننژیت رو هم از هلال احمر کارتش رو گرفته بو دم و پاستور به من گفته بود که آنفولانزا واسه بالای 50 سال هست ولی هم آبله مرغان ،هم آنفولانزا و با کمال تعجب هم کزاز و دیفتری رو تزریق دوباره کرد و اصلا" به اعتراضات و حرفای من اهمیت نمیداد تازه کلی هم بدش اومده بود که بهش اعتراض کردم و خودش رو زده بود به ترکی حرف زدن و اونی که تا اون موقع به اون خوبی فارسی حرف میزد نمیدونم چی تندوتند به ترکی و با اخم میگفت و پشتشو کرده بود به من و چسبیده بود به میز واکسنهاو اونا رو آماده میکر د ،طوری که من هر کاری میکردم نمیتونستم ببینم چکار میکنه آیا واقعا"واکسن میکشه توی سرنگ یا نه؟؟؟که البته بعدا"متوجه شدم به جز واکسن اول که فکر میکنم آبله مرغان بود بقیه رو اصلا"تزریق نکرد ،فقط پنبه الکلی رو کشید رو دستم و به سرعت نور نوک سوزنو کرد تو دستمو در آورد،خیلی دوست داشتم بهش بگم اخه به اصطلاح خانم، دکتر ما از پشت کوه نیومدیم که ندونیم شما داری کلک میزنی و...... ولی من هم مثل بقیه مجبور بودم تحمل کنم،فقط اخمام حسابی رفته بود توی هم.اونم بعد از مثلا" تزریق از اتاق رفت بیرون و دیگه نیومد تا منشی اومد سراغم و منو به اتاق انتظار راهنمایی کرد،وقبض 210 دلار واسه همون چندتا تق تق معاینه و واکسنهای دروغی داد دستم و گفت فردا ساعت 3 بعدازظهر بیاین جوابو بگیرین .فرداش هم یک پاکت در بسته همراه یک سی دی بهم تحویل داد و گفت پاکت روهمینطور بسته روز مصاحبه به سفارت تحویل میدی و سی دی رو هم به همین صورت مهروموم شده توی فرودگاه امریکا ازت تحویل میگیرن.و به این ترتیت مرحله مدیکال با 257 دلار پرونده اش بسته شد.
روز مصاحبه:::
واقعا"شب قبلش رو هیچوقت فراموش نمیکنم ،مثل اینکه اصلا"قرار نبود صبح بشه،فکر میکنم طولانی ترین شب عمرم بود.
بلاخره ساعت 6 صبح 11فروردین رو نشون داد و من از تختی که توش یکی از بدترین خوابهای عمرم رو کردم بیرون اومدم .ساعت 7:20 نفر اولی بودم که جلوی سفارت حاضر بود،مصاحبه من ساعت 8:30 دقیقه بود ولی زودتر اومدم تا نفر اول باشم. از هتل ارشان تا سفارت با تاکسی کمتر از 5 دقیقه راه بود.
ساعت 7:30 لیلا جون که توی مهاجرسرا باهاشون آشنا شدم اومدن و از 8 کم کم کارکنای سفارت و ترکهایی که وقت سفارت داشتن و ایرانیهای دیگه،مامور درب سفارت همه رو به دو صف ویزاهای مهاجرتی و غیر مهاجرتی تقسیم کرد.ساعت 8:30 در سفارت باز شد وما که پاسپورتمون رو نفر اول و دوم تحویل داده بودیم منتظر بودیم اسممون خونده بشه که در کمال ناباوری دیدیم اول اسامی ترکهای محترم خونده شد. بعد هم داد میزد ترکیش ترکیش(یعنی دیگه ترک نیست) و وقتی خیالش راحت شد که دیگه ترکی نیست لیلا جون رو خوند و همین موقع دو نفر ترک محترم تشریف فرما شدن و بدون صف تشریف بردن داخل کسایی که فکر می کنم وقتی من در سفارت رسیده بودم هنوز داشتن توی رختخوابشون خواب میدیدن.اونقدر بهم بر خورده بود که بغض گلومو گرفته بود و بیشتر از سرمای هوا از عصبانیت میلرزیدم.خیلی سعی کردم به خودم مسلط باشم یکی از لیدرهای خوبی که مسافراش رو تا در سفارت همراهی میکرد و خودش ترکیه ای بود متوجه ناراحتی من شد و گفت آخه اینا از شهرای دیگه ترکیه میان و میخوان ببینن کارشون چی میشه که برگردن شهرشون ومن در جوابش گفتم پس ما چی که از یه کشور دیگه میایم و اینهمه سختی میکشیم و اینهمه بهمون بی احترامی میشه و اون که جوابی نداشت بده به یک لبخند اکتفا کرد و من موندمو بغض به اجبار فرو خورده.خیلی حس بدیه که به خاطر نداشتن سفارت آواره کشورای دیگه میشیم و اینهمه پول و ارز وارد کشوراشون میکنیم و شکمشونو سیر میکنیم و آخرش هم بهت توهین کنن و مجبور باشی فقط سکوت کنی و تاسف بخوری وبریزی تو خودت....
بلاخره اسمم خونده شد و درب اول باز شد و بازرسی انجام شد و وارد یک جای حیاط مانند شدم درب دوم هم باز شد و منشی سفارت ازم پرسید که مصاحبه فارسی یا انگلیسی باشه که من فارسی رو انتخاب کردم و ایشو ن از من پاکت مدیکال،2قطعه عکس،اصل شناسنامه با ترجمه،اصل سند ازدواج با ترجمه،اصل کارت ملی،برگه دعوت به مصاحبه،فرمهای مالیاتی 2009 و 2010اسپانسر و کو اسپانسر،وپرینت تلفن و عکس که رابطه نزدیکمون رو اثبات کنه خواست من هم که همه چیز رو آماده داشتم هر کدوم رو که میگفت فوری میدادم فقط پرینت تلفن نداشتم چون فکر میکردم واسه کیس نامزدی اینو میخوان ولی لحظه آخر چند تا از عکسهای عروسی رو شانسی با خودم بردم که به دردم خورد.
خانم منشی یک پاکت همراه راهنمای انگشت نگاری بهم داد و گفت منتظر باش شمارت واسه امگشت نگاری اعلام میشه و اونو که انجام دادی میشینی تا دوباره شمارت واسه مصاحبه اعلام بشه و مواظب باش که شمارت رد نشه چون شماره ها به ترتیب اعلام نمیشن ،درب سوم هم باز شد و وارد سالن انتظار شدم بعد از اعلام شماره واسه انگشت نگاری رفتم و بعد از 5 دقیقه هم شمارم واسه مصاحبه رو ی مانیتور سالن انتظار نمایش داده شد.یک خانم تقریبا"40 ساله لاغر اندام مسول مصاحبه با من بود سلام کردم و ایشون گفت:سلام،صبح شما بخیر ،من هم گفتم صبح شما هم به خیر ،ایشو ن گفت دست راستتو بالا ببر و هرچه که من میگم تکرار کن ،و بعد از مراسم قسم بی مقدمه پرسید خوب شوهرت الان کجاست؟
کدوم شهر امریکاست الان؟
شغل همسرتون چیه؟
آیا همسرتون بعد از ورود به امریکا ادامه تحصیل دادن؟
چطور با هم آشنا شدین؟
عقد کردین یا عروسی؟
عروسی کجا بود(با تاکید اینکه کدوم شهر؟)
چند نفر مهمان داشتین؟
کو اسپانسر شما چه نسبتی با شما یا همسرتون داره؟
چقدر از زمان ازدواجتون میگذره؟
آیا شما به جز همسرتون اقوام دیگه ای در امریکا دارین؟
همسر شما چرا اولین بار ایران رو ترک کرد و به امریکا رفت؟
همسرتون اولین بار از چه طریق و چه ویزایی به امریکا رفت؟
شغل خود شما چیه؟
درتمام مدت مصاحبه برگه ابی رو توی پروندم و بیرون پروندم میدیدم و در تمام طول مصاحبه علیرغم استرس درونی سعی میکردم آرام و خونسرد باشم و به سفارشات دوستان سعی میکردم لبخند فراموش نشه و همینطور مستقیم به چشمای افسره نگاه میکرد،دستهام رو هم واسه اینکه بلا تکلیف نباشن روی قسمت جلوی شیشه که اگر اشتباه نکنم سنگ بود گذاشته بودم.
خانم افیسر شروع به تایپ توی کامپیوترش کرد و یه چیزهایی هم توی پرونده نوشت و در کمال ناباوری من که داشتم خودم رو واسه اف بی آی چک آماده میکردم کارت سفید کوچیک رو از زیر پرونده بیرون آورد و اسم و مشخصات من رو روش نوشت و گفت کار شما اینجا تمام شده تبریک میگم بفرمایید یو پی اس قبض پست رو پرداخت کنین مدارک با ویزا 3 تا 5 روز کاری میاد در هتل .
اونقدر خوشحال بودم که درب خروج رو پیدا نمیکردم و چند بار دور سالن چرخیدم.
فردای مصاحبه مدارک با یو پی اس اومد در هتل .
بازگشت:::
چهارشنبه 17 فروردین 1390 پرواز آنکارا-تهران بدون تاخیر و به مدت 30/2 دقیقه انجام شد و به این ترتیب این سفر پر ماجرا به پایان رسید
امیدوارم تمام دوستانی که در مراحل مختلف مهاجرتشون هستن هر چه زودتر این دوران پر از انتظار رو سپری کنن و به تمام رویاها و ارزو هاشون در زندگی جدیدشون دست پیدا کنن وبعدها هم اطلاعات و تجربیاتشون رو در اختیار کسانی بگذارن که مثل روزهایی که خود ما اولین قدمها رو در جاده مهاجرت گذاشته بودیم نیازمند کمک و اطلاعات بیشتر هستن.
واین مهاجرسرای عزیز بود که قدم به قدم ما ها رو راهنمایی کرد و با اندرزها و حمایتهاش اشتباهاتمون رو گوشزد کرد و راه رو برامون روشن کرد ،طوریکه وارد هر مرحله جدبد از پروسه کاری ویزامون میشدیم مثل اینکه قبلا"اون رو طی کرده بودیم و این مایه آرامش بود.
من اینجا لازم میدونم از تمام کسانیکه حتی با یک جمله یا یک پیام کمک کردند تا قدمی مثبت تر بر دارم و از لحاظ روحی حمایت کردند تشکر میکنم و امیدوارم که هیچکدوممون هیچوقت مهاجرسرا رو ترک نکنیم بلکه حتی بعد از ورود به امریکا در این انجمن و هر انجمنی که بتونیم به دوستای تازه واردمون کمک کنیم و در مسائل و مشکلات بعد از مهاجرتمون هم از راهنمایی و مشورت همدیگه استفاده کنیم.
(((به امید روزی که هر مهاجر ایرانی موفق یکی از عضای مهاجرسرا باشه.)))
نوع ویزا:cr1
تاریخ اولین ارسال مدارک:july2010
تاریخapproveشدنeceber2010
تاریخ مصاحبه:31 مارس2011
محل مصاحبه:آنکارا
تاریخ صدور ویزا:31 مارس2011
تاریخ و محل دریافت ویزا: 1 آوریل 2011
تاریخ پرواز:17 می2011
برای ماندن باید رفت،گاهی به قلب کسی ،گاهی از قلب کسی
ارسالها: 198
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Apr 2011
رتبه:
8
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-06-11 ساعت 18:01
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-06-11 ساعت 18:07 توسط stealth.)
اول از همه عذز خواهی میکنم چون من کلا تو این سی سال شاید 5 صفحه هم خاطرات ننوشته باشم.
من روز 29 از طریق پرواز ایران ایر رفتم آنکارا.
اینجا را سرچ کردم و با دو سه تا از دوستان که کار تور بودن صحبت کردم اما دیر پاسخ دادن و مجبور شدم از یکی از آزانسهای اطراف تور را رزرو کنم که بعد برام مشخص شد که تور متعلق به آزانس ساحل گشت بوده.
وقتی رسیدیم فرودگاه عوامل ساحل گشت با یه اتوبوس دم در منتظر بودن .
همه مسافرها که سوار شدن تقریبا خیلی از هتلهای آنکارا که تو تورها میشنوین از کنت بگیر تا سورملی و .. را زیارت کردم.
من هتل ددمان را انتخاب کرده بودم اونم به خاطر اینکه نزدیک سفارت بود و به گفته آزانس 5 ستاره.
صبح روز 30 می رفتیم پیاده همراه همسرم رفتیم دکتر . چون از یک ماه قبل نفر اول نوبت گرفته بودم احتمالا باعث شد نفر اول باشم که کارام انجام بشه. البته عملا ازمایش خون و ایکس ری افتاد بعد از مسافران محترمی که نفری 50 دلار به لیدرها محترم تر پرداخت کرده بودن.
برای آزمایشات از من 50 دلار خواست که من 100 دلاری داشتم و قبول نکرد. گفتم لیر بدم که گفت 77 لیر بده. منم لیره دادم اما بعد که رسید پول را دیدم متوجه شدم قیمت واقعی 45 دلار بوده و 76.00001 لیر که با من 77 لیره حساب کرد.( کوفتش بشه)
رسید آزمایشها را که نگاه کردم دیدم تست تب مالت هست ایدز و هپاتیت. در نتیجه نگرانیم بابت مطلبی که یکی از دوستان گفته بود برطرف شد( من کل واکسنها را روز 15 می تو پاستور و هلال احمر زده بودم)
در هر صورت بعد از ظهر برای ساعت 15:45 بهم وقت دکتر داد که منم حدود 15:30 رسیدم دکتر.
رفتم تو اتاق و سوالای همیشگی سیگار مشروب قد وزن عمل جراحی که من گفتم. آزمایش آبله مرغون را هم قبول نکرد. اما بهم واکسنشو نزد.موقع خروج فقط 70 دلار دادم و سی دی را بهم دادن و گفتن جواب فردا عصر
روز 31 یک مقدار تو شهر گشتیم و آنکامال و خرید و سوغاتی و ........ تا عصر شد و جواب را گرفتم.
روز 1 ژون هم مصاحبه داشتم و صبح حدود ساعت 7:30 رسیدم که فکرکنم آخرین نفر بودم! خانمم فکر میکرد که با پاسپورت امریکاییش میتونه وارد شه اما اجازه ندادن و گفتن دو هفته است که با توجه به شلوغی سفارت اشخاص متفرقه را راه نمیدن!
حدود ساعت 9:30 بود که مدارک را تحویل همون خانمه ایرانی موصوف دادم و منتظر نوبتم شدم.
حدود ساعت 11 بود که نوبت من برای مصاحبه رسید. افسر یه خانم خیلی خسته بود . از من پرسید چیکاره ای. خانمت الان کجاست؟ اخرین بار خانمت کی امریکا بوده؟ معمولا چقدر تو امریکا میموند ؟
بعد برگه آبی را پر کرد و بهم داد . بعد هم گفت دفعه بعد یا باید خانمت باید اونجا باشه و یا خونه یا چیز خاصی اونجا بخره که مشخص بشه اونجا زندگی میکنه! گفتم شاید من مدارکی داشته باشم که اینو بهت نشون بده مثل صورتحساب بانکی گواهینامه و ... . اما اون گفت نیازی نیست چون یه مرحله اداری هست که اسمت باید تو سایت بیاد هر وقت اومد اونها را بیار اینجا ویزاتو بگیر.
منم گفتم چشم و اومدم بیرون و سریع یه تاکسی به هتل برای تحویل اتاق.
از اونجا که به احتمال 95 درصد میدونستم که بک گراند چک میخورم زیاد نگران این موضوع نبودم و حتی بلیط برگشت را برای همون چهارشنبه گرفته بودم.
اما نکات مهم سفر من :
1- اگه امکانش را دارین برای تماس به ایران از ترکیه بهترن گزینه اسکایپ هست. من اکانت اسکایپ را شارژ کردم و فکر کنم برای هر دقیقه 16 سنت هزینه میشد برای تماس با تهران که از هر چیزی ارزونتر بود. ایرانسل را هم شارژ کرده بودم اما نمیصرفید. هر تماس دریافتی حدود 300 تومن و تماس با ایران حدودا دقیق ای 3800 تومن!
2- تنها نکته ای که هتل ددمان را 5 ستاره می کنه صبحونه و اینترنتشه. بقیه خدماتش در حد یک هتل 3 ستاره بیشتر نیست . هرچند من داستانهای عجیبی از هتلهای سه ستاره اونجا شنیدم.تو ددمان حتما توجه داشته باشید وقتی تو اتاق هستید در را قفل کنید. پرسنل اونجا عادت به در زدن ندارن ( تقصیر خودشون نیست خدا اینجوریشون کرده) ضمنا 1000 بار گفتیم ایر کاندیشن را روشن کنن اما فکر کنم فقط روزی 2-3 ساعت روشنش میکردن.
3- به نظر من برخلاف چیزی که دوستان گفته بودن وقتی که از دکتر میگیرن تو زمانی که کاراتون انجام میشه تاثیر داره . برای من که اینطور بود.
4- به هیچ عنوان از صرافی فرودگاه استفاده نکنید. چون هم ارزونتر میخرن و گرونتر حساب میکنن و هم 4 درصد کمیسیون میگیرن تو شهر اینطور نیست. هرچند من لیره ها را اوردم فرودگاه امام فروختم و ضرر نکردم.
5-به نظرم پول تاکسی برای دیدن آنکا مال ارزششو نداره. هیچ چیز خاصی توش نبود و قیمتها هم جالب نبودن.
6- من بار بعد از تور استفاده نمیکنم چون حوصله علاقی ترنسفر دم در این هتل اون هتل را ندارم. و هتل ددمان هم نمیرم . احتمالا سورملی یا حتی هتلهای سه ستاره. چون واقعا از پولی که بابت این هتل دادم ناراضی هستم.
امیدوارم این سفرنامه من به درد دوستان خورده باشه!
ارسالها: 88
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ارسالها: 88
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-10-16 ساعت 00:46
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-10-16 ساعت 09:56 توسط masoudeses.)
با عرض سلام:
قسمت دوم سفرنامه:
بالاخره این ویزای منم اومد و بعد از اون همه مشکلات و به مانع خوردن ها همه چی حل شد و شاید خیلی بیشتر از اون چیزی که باید طول کشید اما تموم شد.
برای بار دوم که رفتم آنکارا اتفاق خاصی نیوفتاد و همه چی روال قبل رو داشت
با اون بلایی که دفعه قبل سرم اومد ولی بازم بلیط از ایران ایر خریدم به چند دلیل: 1-اینکه ساعتش مناسبتر از ترکیشه(ایران ایر 19 میره ترکیش 4صبح) 2-اینکه به اضافه بار زیاد گیر نمیده 3-اینکه در صورت تغییر تاریخ برگشت جریمه کمتری میگیره نسبت به ترکیش 4-اینکه همین که احتمال رسیدن به مقصد با ایران ایر 50 50 هست ، خودش کلی استرس میاره و طول مسیرو متوجه نمیشی و 5 - که از همه مهمتره و من خیلیییییی بهش اهمیت میدم = ایرانی ، ایرانی بخر (فک کن (1%).
بگذریم هواپیما با نیم ساعت تاخیر پرید و کلی حال کردیم.
به همون هتل سگمن رفتم و فکر میکردم 2شنبه که میشد فرداش میتونم برم سفارت و تا 4شنبه هم برمیگردم ، اما وقتی رسیدم هتل فهمیدم 2شنبه امریکا تعطیله و من باید 3شنبه برم سفارت.
خلاصه 3شنبه رفتم سفارت و ساعت 13:30 رفتم توی سفارت و برگه آبی رو نشون دادم و اون خانم ایرانیه یه شماره داد. بعضی ها مثل من اومده بودن برای کامل کردن نقص مدارک و بعضی ها کلیر شده بودن و اومده بودن ویزا بگیرن و یه سری ها هم برای مصاحبه اومده بودن!!!! جالبه من فکر میکردم مصاحبه فقط صبحها هست و ظهر مخصوص کارهای دیگه هست اما فهمیدم یه سری از کیسهای خاص مثل پناهندگی و کیسهای ......... (دیگه خودتون میدونید) اون ساعتها وقت مصاحبه میدن.
شماره من اعلام شد و رفتم پشت باجه برگه آبی رو دادم آفیسر گفت خب مدارک آوردی؟ بده؟ گفتم مدارک اسپانسر دوم رو از امریکا همسرم پست کرده ، یه نگاهی تو کامپیوتر کرد و گفت چیزی ثبت نشده منم گفتم این رسید پست هست و من پرینت گرفتم و نشون میده از امریکا اومده پاریس و بعد اومده استانبول و بعد هم رسیده آنکارا ، حتی نوشته که کی تحویل گرفته و امضا کرده.
رفت اون طرف و سوال کرد و اومد و گفت بله رسیده اما من باید بررسی کنم تو برو یو پی اس 15لیر بده اگه مشکلی نباشه میفرستیم هتلت.
دیگه اون شب رفتم خریدامو کردم و 4شنبه صبح نشستیم تو هتل تا شاید یو پی اس بیاد. از روی سایت چک کردیم ، مال من تحویل نشده بود به پست اما واسه 2-3 نفر دیگه که با من اومده بودن سفارت تحویل شده بود. خیلی ترسیدم و گفتم حتما مشکلی هست وگرنه مال منم باید با اینا میومد. یکی از لیدرها گفت نه این طوری نیست و کیس تو فرق داره و شاید 2-3 روز طول بکشه.
بلیط برگشتم واسه 4شنبه شب بود و رفتم انداختم به 1شنبه یعنی پرواز بعدی ایران ایر و جریمه هم بهم نخورد.
راستی تا یادم نرفته اینو بگم که شما اگه 1هفته اقامت رو کامل کنید بلیطتون ارزونتر میوفته. یعنی اینکه اگه شما با پرواز 1شنبه برید و برگشت رو 1شنبه هفته بعد بذارید ارزونتر هست تا اینکه 1شنبه برید و 4شنبه برگردید.
5شنبه عصر شد و من دیدم رو سایت زده بسته من تحویل شده ، حالا یا توش ویزا بود یا اینکه باز با برگه آبی.
بلافاصله رفتم ups مرکزی و بسته رو تحویل گرفتم و یه 5لیری دادم به مسئولش.اگه صبر میکردم به احتمال جمعه صبح میرسید دستم و من دل تو دلم نبود.
درشو باز کردم و دیدم ویزا داره و دیگه خیالم راحت شد. ویه سری مدارک که اضافه داده بودم توش بود و یه پاکت بزرگ که به زبان فارسی،عربی،انگلیسی نوشته بود باز نشود.
وجالب اینکه این اسپانسر دوم و جدید انقدر وضعیتش مناسب بود که به عنوان اسپانسر اول قبولش کردن و تمام مدارک اسپانسر اولیو پس دادن. و این یکی به تنهایی شد اسپانسر من.
حالا 5شنبه شب بود و من باید تا یک شنبه میموندم تا برگردم تهران.
یه کم حساب کتاب کردم و پروازهارو چک کردم و دیدم اگه همون شب به سمت استانبول راه بیوفتم میتونم به پرواز جمعه 10 صبح استانبول-تهران برسم.
اگه میخواستم با هواپیما تا استانبول بیام هم هزینش خیلی زیاد میشد و هم اینکه باید تا ساعت 10 صبح میموندم تو فرودگاه استانبول.
پس بهترین راه اتوبوس بود. با راهنمایی یه ترکیه ای از یکی از بهترین و مطمئنترین تعاونی های ترمینال اتوبوس بلیط گرفتم به قیمت 30لیر.
اتوبوس مانیتور داشت و کلی فیلم و موزیک و حتی میتونستید usb خودتونو وصل کنید و اینترنت هم داشت و میشد با لب تاپ و موبایل آن لاین شد. صندلیش هم خیلی راحت بود.وپذیرائیش از ایران ایر خیلی بهتر بود!!!!!!
11شب توی اتوبوس بودم و ساعت 6صبح رسیدم استانبول.
یه نکته اینکه این شرکتهای اتوبوس توی آخر مسیر یه سری مینی بوس دارن با همون آرم و نشون که یه مسیر مشخصی رو مجانی میرن به داخل شهر و یکی از اونها میره فرودگاه آتاترک و دیگه لازم نیست از ترمینال استانبول تا فرودگاه تاکسی بگیرید ، حواستون باشه.
رفتم دفتر ایران ایر اما زده بود 8صبح باز میکنه ، منم رفتم یه صبحانه خوردم و اومدم دیدم باز شده. آقای ایران ایر گفت جا هستو من بلیط آنکارا به تهران را که 1شنبه بود به استانبول - تهران تغییر دادم و این بار جریمه دادم. ولی بهتر از این بود تا 1شنبه بمونم و من میخواستم زودتر کارامو کنم که برم USA.
منم خوشحال خوشحال تو فرودگاه دور میزدم به خیال اینکه میتونم نهار رو خونه باشم!!! ساعت شد 10 گفتن تاخیر داره و یه برگه زدن که ساعت 12میپره.
دوباره برگه عوض شد و گفتن 14 میپره. برگه عوض شد گفتن 16 میپره !!! دیگه برگه نزدن ،شفاهی گفتن هواپیما تا ساعت3 هم تهران بوده و تازه 1ساعته پریده!!!!
ما ساعت 18 پریدیم!!!!!(نهار که هیچی ،شام هم نرسیدم خونه) ته دیگشم خورده داداشم
خدایی ایران ایر کجاست؟؟؟ نه به من نشونش بدین شما کجاست؟ کاریتون نباشه.
یه آقا ساعت 14 اومد دادو بی داد که من بلیط 1طرفه گرفتم 330دلارررررررر
من متخصص هستم مریضم بمیره کی جواب میده؟؟ آقای ایران ایر اصلا نگاشم نکرد.
یه چینی از همه جا بی خبر هم بلیط استانبول به تهران داشت اومد جیغ و داد ، پاسشو پرت کرد رو میز گفت من میتینگ داشتم من بیزینس داشتم ، هواپیما کجاست؟؟؟ بنده خدا عادت نداشت ، بدن درد گرفته بود.
منم دستم زیر چونم مثل طوطی تخمه میشکوندم ، از 100 تا فیلم اکشن بهتر بود این اعتراضها و عکس العملهای آقایان ایران ایر.
واقها این همه تاخیر خیلییییی زور داره و خیلی ها نوزاد داشتن خیلی ها سالمند بودن و اصلا رسبدگی نبود.
توی قانون یاتا اگه پروازی 2ساعت تاخیر کنه باید مسافرین رو ببرن هتل تا هواپیما بیاد و من خیلی هارو دیدم که پروار خارجی داشتن و این امکاناتو بهشون دادن.
اما ایران ایر نه هواپیما داره نه قطعه واسه همین همیشه همینه.
توروخدا اون حدود 100 تومنو بدید با ترکیش برید چون واقعا خوشحالی ویزا از دماغم در اومد و خیلی خسته کننده بود. تازه ساعت 4 یه بن دادن برید رستوران! من اصلا نرفتم ببینم چی بود.
سوار هواپیما شدیم با اعصابای قاطی و مثل همیشه خانمه اومد بگه بربنیانگذار جمهو........ همه شروع کردن به هوووووووووووووووو کشیدن ، کلی حال داد.
خب در مورد اسپانسر واسه دوستانی که مشکل دارن باید بگم من کار خاصی نکردم و بعد از اینکه مشکل پیش اومد در مورد اسپانسر همسر من واقعا همه تلاششو اونجا کرد و یکی از آشنایان که در جریان کارای ما بودن و وضعیت مالی عالی ای داشتن قبول کردن این کارو بکنن اما به یک شرط، اونم اینکه هیچ مدارکی رو دست ما ندن و گفتن هر چی لازمه من مستقیما با پست میفرستم به آنکارا. ما هم گفتیم خدا پدرتو بیامرزه این آدرس سفارت اینم مدارکی که لازمه! منم چون خودم مدارکو ندیده بودم و چک نکرده بودم خیلی ترسیده بودم که باز مشکلی نباشه و چیزی کم نباشه ، اما دستش درد نکنه و همه چیو کامل داده بود و به عنوان اسپانسر اول همونو قبول کردن و اسپانسر قبلی رو کلا همه چیشو پس دادن.
و حالا چرا مدارک رو به ما نداد و مستقیم پست کرد؟ من فکر کنم به خاطر این بوده نمیخواسته میزان درآمد یا مالیاتاشو کسی بدونه و خب حق داشته یه چیز خصوصیه.
این دفعه آنکامال بیشتر off زده بود منم بیشتر خرید کردم و هوا سردتر شده بود و حتما لباس گرم ببرید. 2-3 تا رستوران خوب جدید هم یافتم
برای چندروز دیگه هم عازم هستم و تقریبا دارم کارامو میکنم و به قول معروف مهرش خشک نشده میخوام برم.
بلیط امارات گرفتم 1300 یک طرفه.
چون 2طرفه نهایت 1ساله بود و من تا 1سال دیگه نمیام.
و دلیل خاصی نداشت که امارات گرفتم و فقط از این ایرلاین خوشم میاد و اینکه یک سره از دبی بدون توقف میره و حدود 17-18 ساعت پرواز میکنه.
با لوفتانزا یا klm یا ترکیش هم میتونستم برم اما این امارات قیمتش مناسبتر بود و 2تا 23 کیلو میذاره ببری، اما klm و لوفتانزا جدیدا کردن 1بسته 23 کیلویی.
انتخاب واسه شرکتهای دیگه هم بود اما زیاد حساسیت نشون ندادم و همون امارات رو گرفتم و امیدوارم خوب باشه.
دوستان عزیز ممنون واسه همراهیتون ، من همیشه مهاجرسرا رو چک میکنم و قول میدم فراموش نکنم و اگه سوالی بود در خدمتم.
خدانگهدار.
گفتن علف باید به دهن بزی شیرین بیاد!!!! یه عمری خودمونو كشتیم شیرین ترین علف دنیا بشیم! غافل از اینكه اصلا طرف بز نبود . . . گاو بود به خوردن مقوا عادت کرده بود!!!
ارسالها: 63
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2010
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-11-29 ساعت 06:04
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-11-30 ساعت 00:41 توسط golbano.)
با سلام به همه دوستان،
خوب به قول دوستان دیگه نوبت من شد تا در مورد سفر و مصاهبم بگم اول از همه دوستان به خصوص,yami,mah,parniyan,parak51,HOMAYON53,susan,alireza62,frozen mind,rs232,dr4mir,ساشا, mahmood_eng,DLT,عزیز که همشون توی این یازده ماه و خوردهای همرهیم کردن و همیشه بهم قوت قلب دادن و راهنماییم کردن،راستش از سفر نامه بخوام بگم خوب ما با پرواز ترکیه رفتیم آنکارا و همون روز هم کارای پزشکی و انجام دادیم به گفته دوستان کارای پزشکی خیلی اسونه براحتی خودتون میتونید انجام بدید،خلاصه ما رفتیم تا روز مصهبه(ببخشید بهنویس مسیهبه رو با ه میمی تایپ کرد)،والا چیزی که من دیدم عین صف ترکها یکیه و مال ایرانیها یکی دیگه ربطی به نوع vizaton که توریستی هست یا نه نداره،یادتون باشه جلوی سفارت از همیهنان ایرانی نپرسید که صاف ویسای من کدوم چون غلط راهنمایتون میکنن،ضمنا روز مصاحبه من یک خانوم شکلن محترم ایرانی که دانشگاه سنندج درس خوانده بودن به زیبایی خودشون به کاری زدن و که زبان فارسی نمیدونن و از اهالی سفارت هستند و مستقیم و بدون صف زمانی که صف بودیم تا مدارک و به اون خانوم که فارسی بلد عود بدیم وارد شد و مصاحبه انگلیسی و انتخاب کرد غافل از اینکه هر زبانیو انتخاب کنید باجه ۵ و ۶ باهاتون مصاحبه میکنه که کیس ایشون نامذدی بود برگه آبی دریافت کردن،بههر حل عین گفتم حواستون باشه که هموطنان محترم از عین کارها بسیار میکنند،خلاصه من رفتم مصاحبه و عزم در مر پرسنلیتی همسرم پرسید که چهجوری اشنا شدیم رابطه خانوادم باهاش چطوره و از عین حرفا که کار میکنم و نمیکنم در مورد ویزای قبیلم هم ازم سوال پرسید و یکم گیر داد ولی خوب ویزا رو یک ضرب بهم داد،دوستان حواستون باشه خدمه پرواز ترکیه یکم شوتن ازتون میپرسم که سیتیزن هستی یا نه اگه بگی نه بهت برگه سفید میدان و آبی رو نمیدان بعدش توی فرودگاه افسر بهتون گیر میده حواستون باشه برگه آبی رو حتما ازشون بگیرید!خوب این تجربیات من بود اگه کاری ازم بر بیاد شاد میشم بتونم ذرهای از رهنمأیهأی که دوستان توی عین مدت بهم کردن و بهتون کنم،به امید روزی که پاسپورت هر ایرانی ویزای اون ایرانی باشه.اشکالات تیپ و به بزرگی خودتون ببخشید چون با بهنویس هستش.
ارسالها: 7
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2010
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
با سلام به دوستان مهاجرسرایی، این سفرنامه ما به آنکارا هستش امیدوارم بتونم اطلاعات مفیدی براتون داشته باشم.
تاریخ مصاحبه ما ۲۲ دسامبر بود ، ۱۳ ام از سفارت ایمیل اومد و مدارکی که باید همراهمون میاوردیم اعلام کردن: شناسنامه و ترجمه اش ، کارت ملی، پاسپورت، پاکتی که از پزشک میگیریم( سی دی ایکس ری قفسه سینه اونجا لازم نیست) ، رسید پولی که پرداخت میکنیم واسه سفارت از طریق بانک تب ( تی ای بی )، لیست از مشخصات خواهر و برادراتون، لیست از کشور هایی که با هم سفر کردید، و مدارکی که نشون بده با هم در ارتباط بودید. البته ۲ قطعه عکس واسه مصاحبه و ۲ تا برای مدیکال هم لازم دارید.
۱۵ ام یک ایمیل جدید اومد که تاریخ مصاحبه مون به ۲۱ ام ساعت ۱۳ تغییر پیدا کرده، خلاصه ما ۱۹ ام پرواز کردیم به سمت آنکارا. وقتی که واسه دکتر گرفته بودیم ۲۰ ام بود (طبق وقت اولیه مصاحبه)
ساعت ۹ صبح در کلینیک حاضر شدیم، ۵۰ دلار برای آزمایش خون و ایکس ری قفسه سینه پرداخت کردیم. ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر ویزیت پزشک داشتیم که یک سری سوالهای روتین پرسید مثل: آیا سابقه بیماری خاصی داشتید؟ قبلا عمل جراحی کردید؟...
البته من ۲ تا واکسن خوردم، یکی ام ام آر و دیگری آبله مرغان، با اینکه قبلا آبله مرغان گرفته بودم و ام ام آر هم یک نوبت زده بودم (ولی مثل اینکه ۲ نوبت بوده) و ۱۷۰ دلار گرفتن.
بعد از ویزیت به ما گفتن فردا ساعت ۳ بعد از ظهر جوابش آماده میشه در صورتی که مصاحبه مون ساعت ۱ بود. وقتی برای دکتر توضیح دادیم جریان مصاحبمون چجوریه، قبول کرد ساعت ۱۱:۳۰ جوابمون آماده کنه.
صبح روز مصاحبه ساعت ۱۰ رفتیم بانک و ۳۵۰ دلار پرداخت کردیم و بعد جواب مدیکال گرفتیم، ساعت ۱۲:۳۰ جلوی سفارت بودیم. نامزدم بیرون موند و من رفتم داخل.
اونجا مدارکی که خواسته بودن ازم گرفتن و اینکه اگه مدارک جدیدی برای اثبات رابطمون دارم تحویل بدم، و پرسیدن میخوام مصاحبم به چه زبونی باشه و یه شماره بهم دادن.
وارد سالن شدیم، اول شماره اعلام شد واسه انگشت نگاری. بار دوم برای مصاحبه بود.
خانمی خوشرو اونجا بود که بعد از احوال پرسی ازم خواست قسم بخورم و بعد برگه ای بهم داد واسه امضا که توش نوشته بود بعد از ورود به آمریکا ۹۰ روز وقت دارم واسه ازدواج وگر نه باید برگردم. کل مصاحبه ۴-۵ دقیقه طول کشید و سوالها از این قرار بود:
نامزدت الان کجاست؟ چطور با هم شدید؟ فامیل دیگه ای هم اونجا داری؟ شغلت چیه؟چرا ویزای نامزدی انتخاب کردین و چرا ازدواج نکردین؟
بعدش هم گفت مبارک باشه، شما ویزاتون گرفتین.
بیرون از سالن ،پرسنل یو پی اس بودن که آدرس هتل و ۱۵ لیره ازم گرفتن و گفتن ۳ تا ۵ روز کاری طول میکشه تا ویزا از به هتل برسه.
مصاحبه چهارشنبه بعد از ظهر بود، ویزا شنبه ساعت ۲ بعد از ظهر به دستمون رسید.
:-)