کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
آرشیو سفرنامه های 2011
(2011-09-18 ساعت 11:15)mojezeh khamoosh نوشته:   سفرنامه دوم آنکارا - سفر زمینی
با سلام به همه دوستان
با توجه به قولی که داده بودم اینجا مختصری از سفر دومم به آنکارا که زمینی بود را خدمتتون عرض می کنم.
من برای سفر زمینی اتوبوسهای شرکت مترو را انتخاب کردم که دفترش در ترمینال غرب می باشد. این اتوبوسها هر هفته شنبه و سه شنبه ساعت 13 به مقصد آنکارا حرکت می کنند.
مسیری را که اتوبوس طی می کنه بصورت خلاصه شامل قزوین-تاکستان- زنجان-تبریز و مرز بازرگان می باشد. معمولا اتوبوس موقع حرکت از تهران خلوت هست و بیشتر مسافرها از تبریز ملحق می شوند. رانندگان و خدمه اتوبوس بسیار خوش برخورد هستند.نکته مهم در مورد این اتوبوسها اینه که جلوی هر صندلی یک مانیتور به همراه گوشی هست که دارای فیلم،موسیقی،عکس و بازی هست و شما خودتون به دلخواه می تونید ازش استفاده کنید. جالب تر از اون اینه که این مانیتورها قابلیت استفاده از فلش را هم دارن و شما می تونید موسیقی یا فیلمهای مورد علاقتونو را از این طریق هم ببینید.با توجه به طولانی بودن مسیر و عدم وجود جذابیت خاص در طول مسیر خصوصا در خاک ترکیه( این نظر شخصی منه) امکانات این اتوبوس برای سرگرم شدن خیلی مفید است.
از لحاظ زمانی نیز ساعت 20 به تبریز رسیدیم و بعد از اون برای شام نگه داشت و سپس به حرکت ادامه داد تا سه راه خوی که ایست و بازرسی هست .البته بازرسی خاصی انجام نمی دن و سریع تمام می شه.نکته قابل ذکر در این نقطه اینه که بصورت رندوم چند پاسپورت را به همراه صاحبانش چک می کنه .اینو راننده اتوبوس نیز بعدا به من گفت که خصوصا در مورد کسایی که به سفارت آمریکا میرن از حساسیت بیشتری برخوردار هستن و از اونا سوالهایی را می پرسن. بنابراین به نظر من اصلا در مورد رفتن به سفارت آمریکا و ویزای آمریکا چیزی نگید.بخاطر این موضوع و مسائل دیگه من مسیر برگشت را هوایی انتخاب کردم.البته این موضوع به این معنی نیست که حتما مشکل خاصی پیش میاد و قصد نگران کردن شما رو ندارم.
ما ساعت 2 صبح به مرز بازرگان رسیدیم و با توجه به شلوغی زیاد لب مرز بخاطر اتوبوسهایی که به ترکیه و خصوصا به سوریه میرن تا ساعت 7 صبح اونجا موندیم تا بتونیم وارد گمرک مرزی بشیم.در این قسمت چند نکته مهم را یادآوری می کنم:
1- عوارض خروج از مرز زمینی 11000 تومان هست که هم می تونید در بانکهای ملی شهرتون و هم لب مرز پرداخت کنید.البته اگه ارز دولتی می خواهید مجبورید در شهرتون پرداخت کنید تاحداکثر 1000 دلار ارز دولتی بگیرید.
2- موضوع دیگه که من خودم نمی دونستم و اونجا فهمیدم اینه که برای خروج از مرز زمینی باید علاوه بر عوارض خروج مبلغ 1000 تومان برای عوارض شهرداری و همچنین 1000 تومان برای عوارض هلال احمر پرداخت کنید. من نمی دونم که آیا میشه اینا را تو بانکهای شهری هم پرداخت کرد یا نه ولی در هر صورت تو همون بانک ملی داخل گمرک قابل پرداخت هست. بعد از اون یه بازرسی ساده از وسایل بصورت کاملا سنتی و چشمی انجام می شه و سپس باید فیشهای سه گانه عوارض خروج،شهرداری و هلال احمر را تحویل باجه پلیس بدین که اونا فیش عوارض شهرداری و هلال احمر را برمیدارن و فیش عوارض خروج را مهر میزنن و بهتون بر میگردونند. بعد از این مرحله باید از قسمت چک پاسپورتها عبور کنید .لازم به ذکر است که در این سالن پریز برق برای شارژ موبایل ، دستشویی و همچنین افراد زیادی هستند که پولها را تبدیل می کنند و می تونید لیر یا دلار خریداری کنید.
از این قسمت که رد شدید پشت یک فنس می رسید که بعد از اون خاک ترکیه هست. در اونجا هم یک چک پاسپورت انجام می شه و وارد خاک ترکیه می شید. در اونجا مغازه هایی برای خرید مخصوصا خوردنیها و نوشیدنیها ( حلال و باز هم حلال آقاجون میگم فقط حلال...) وجود داره و صندلیهایی برای نشستن هست که می تونید تا کار بازرسی اتوبوسها تموم می شه وقتتونو اونجا سپری کنید. بعد از اون دوباره باید از یک قسمتی عبور کنید که بازرسی وسایلتون با عبور از دستگاه انجام می شه و دیگه تمام.اتوبوس میاد اونجا و سوارتون میکنه و ادامه حرکت.
چیزی که برای من خیلی جالب بود اینه که در طول مسیر تا آنکارا بندرت شهر و کلا مرکز جمعیتی وجود داره و این برای من خیلی خسته کننده بود. مناظر طبیعی اونقدر جالبی هم وجود نداره ( اینم نظر شخصی منه) . خلاصه در بین راه یه جایی برای ناهار نگه میداره که غذاهاش بد نیست و قیمتش هم تقریبا مناسب هست.این توضیح را بدم که کلا در طول راه در خاک ترکیه تمام سرویسهای بهداشتی به ازای هر بار استفاده یک لیر دریافت می کنند.
در ادامه مسیر کلا یک بار دیگه برای یه استراحت کوتاه و ساعت حدود 23 برای شام نگه داشت. خلاصه ما ساعت 3 صبح به آنکارا رسیدیم.شما میتونید قبل از ترمینال در یه جایی که نگه میداره ( زیر یک پل ) که تاکسی هم زیاد هست پیاده بشید.این روش برای کسانی که می خوان هتل برن خصوصا اطراف میدان کیزلای راحت تر و مناسبتر هست. از اونجا تا هتل با تاکسی متر حدود 16 یا 17 لیر دادم.بعدش هم رفتن به هتل و خواب و آماده شدن برای بقیه کارها که همش تکراریه و چیز جدیدی برای گفتن ندارم.
در انتها چند نکته را یادآوری می کنم:
1- اتوبوسهای شرکت مترو ساعت 13 روزهای شنبه و سه شنبه از تهران به آنکارا و ساعت 13 روزهای جمعه و سه شنبه از آنکارا به تهران حرکت می کنه.
2- دفتر شرکت مترو در ترکیه دقیقا در مسیر سفارت تو بلوار آتاتورک هست و شما بوضوح می تونید تابلوی اونو حتی به فارسی ببینید و اگه خواستید بلیط تهیه کنید.
3- شرکت سیر و سفر هم دارای اتوبوس برای آنکارا هست که جزئیات انونو نمی دونم.
4- پیدا کردن بلیط هواپیمایی ایران ایر از اونجا تقریبا راحته یعنی اگه شما مسیر رفتو با اتوبوس برید و بخواید با هواپیما بر گردید فکر می کنم بتونید راحت بلیط برگشت از ایران ایر که دفترش دقیقا روبروی سفارت هست پیدا کنید.
5- گزینه دیگه هم رفتن با هواپیما از وان به آنکارا و همینطور برعکس هست. در واقع تلفیقی از سفر هوایی و زمینی که دوستان دیگه قبلا توضیح دادن.
6- اگه بصورت زمینی برمیگردید و پاسپورتتون ویزا خورده سعی کنید بیشتر مراقب باشید خصوصا لب مرز و درصورت سوال و جواب.

در انتها باز هم به این موضوع اشاره می کنم که خوشحالی ما زمانی کامل می شه که همه بچه ها کلیر بشن و ویزا بگیرن. پس به امید اون روز.
هیچکی یادمون نداده خنده همو ببینیم...
آی شقایق ما جماعت دردمون از خودمونه...
ما که تو زمزمه هامون هی به داد هم رسیدیم
یکی یادمون بیاره کی به داد هم رسیدیم؟؟؟ ....
موفق باشید.

سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
تشکر کنندگان: tamanna ، یاشار و ماری ، arash004 ، joy ، ابی22
(2011-09-21 ساعت 18:31)Donkey chance نوشته:  من هم 16 سپتامبر ویزام رو دریافت کردم. گفتنی ها رو در سفرنامه اول ام نوشتم اینجا فقط چند نکته را اضافه می کنم:

من اینبار هم با اتوبوس رفتم، چون اتوبوس های بیهقی پر بود با اتوبوس های مترو ترکیه(ترمینال آزادی) به مبلغ 100 تومان رفتم که البته بخاطر جریاناتی که برای اخذ 2000 دلار از بانک با همسفر خوبم داشتم ، دیر به اتوبوس رسیدیم و نهایتا با آژانس تا کرج دنبال اتوبوس رفتیم.

_ برای سفر با اتوبوس در این ماه ها حتما یک پتوی مسافرتی یا لباس گرم با خودتان ببرید، چون شب ها اتوبوس سرد میشه و کولر اتوبوس هم در روز اذیت میکنه
_ 2-3 ساعت لب مرز بازرگان منتظر بودیم ولی خوی خیلی سریع بازرسی شدیم و کسی هم سئوالی نکرد.
_ برای دوستانی هم که به آشامیدن ! و دود کردن Smile علاقه دارند مغازه Duty free در مرز ترکیه هست که با پاسپورت شان می توانید بدون مالیات و ارزانتر بخرند.

هتل ها اکثرا پر بودند و باید از قبل رزرو میکردی، حتی اوزیلهان هم پر بود و در نتیجه ما به هتل بیوک ارشان رفتیم که جای خالی داشت، شبی 65 دلار برای یک اتاق دبل.

ساعت 12 جلوی درب سفارت بودیم و اینبار برعکس دفعه پیش دومین نفری بودم که رفتم داخل سفارت Smile در سفارت هم هیچ سئوالی پرسیده نشد و با اینکه من حساب بانکی جدید بردم و احتمال میدادم سئوال بپرسه اما هیچی نگفتند و برگه ups را دادند و 2 روز بعد ویزا اومد.

چون روز شنبه می خواستیم برگردیم و اتوبوس های ایران از آنکارا فقط 3 شنبه و جمعه هستند، مجبور شدیم با اتوبوس های ترکیه لب مرز ترکیه ( شهر آگری)بریم، که بلیط آن را از دلارا توریسم گرفتیم که 70 لیر شد و اتوبوس هایشان بد بود و فضای صندلی ها خیلی تنگ بود و 16 ساعت تا لب مرز خسته شدیم، تنها مزیت شان نسبت به اتوبوس های داخلی ایران سرویس دهی خوب و مانیتوری بود که روی صندلی همه ی اتوبوس های ترکیه هست.
از شهر مرزی آگری تا خود مرز بازرگان را با یک ون رفتیم . اینبار چون اتوبوس نداشتیم منتظر نشدیم و با تاکسی تا ماکو رفتیم و آنجا هم با اتوبوس های وی آی پی به قیمت 21 هزار تومان به تهران آمدیم که اتوبوس هاش خیلی تمیز و راحت بود و کل مسیر خواب بودم.

در ضمن از خوی هم که رد شدیم چون اتوبوس داخلی بود در نتیجه پاسپورت هم نخواستند و سئوالی هم نشد.

مکان هایی که اینبار در این 3 روز دیدیم :
مجددا خیابان های کیزلای و مشرطیت و کوچه پس کوچه های اطرافش و فروشگاه هایش را شخم زدیم.
برج آتاکوله هم رفتیم(گمان می کنم در منطقه چانکایا بود) که بلیط آن 10 لیر بود و کل شهر از بالای آن معلوم بود.
شهربازی کوچکی هم وسط شهر نزدیک اولوس بود که رفتیم و 2-3 تا از وسایلش باحال بود.
منطقه اولوس که منطقه قدیمی آنکارا بود را هم دیدیم و موزه آناتولی و یک موزه دیگر هم رفتیم که متاسفانه بسته بود و تنها ارگ آنکارا یا همان حصار را در منطقه اولوس دیدیم که فضای سرسبز باحالی داشت و...

غذا هم برای 2-3 وعده الویه و دلمه و ژامبون از فروشگاه خریدیم که از لحاظ قیمتی با کلی میوه و دوغ و ماست و نوشابه و بستنی و نان و ... بسیار مناسب درآمد و اسکندر کباب و دونر و لاهماجون و پیده هم بیرون خوردم که خوب بود ... شیرینی هاشون هم بجز باقلوا بنظرم بقیه شون خیلی خوب نبودن و چیز خاصی نبودن. یه چیزی ام شبیه شیر برنج خودمون بود که همه مغازه ها داشتن و به قیمت اش نمی ارزیدSmile

باز هم مثل دفعه پیش توصیه می کنم که در هتل ، سفارت و... از هم صحبتی با افرادی که بیش از حد اظهار فضل می کنند دوری کنید .
برای انجام کارهای ساده ی مدیکال، مصاحبه و ویزا ، پول الکی به تور لیدر ها ندید، همه ی کار ها خیلی ساده و راحت انجام میشه.

سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
تشکر کنندگان: SH1A2R3 ، ابی22
(2011-08-25 ساعت 08:46)pefa نوشته:  کمي با تاخير ولي به هرجهت بهتر از ننوشتن است
خودتون رو برای یک سفرنامه ی مفصل آماده کنید(در نوع خودش و از نظر حجم، یک بالا-سفر است!)
من و همسرم(برنده) اوايل مرداد عازم ترکيه شديم
سفرمون رو زميني انتخاب کرديم
به توصيه يکي از دوستانمون که در آنکارا تحصيل ميکنه، بليط اتوبوس رويال سفر رو از ترمينال آرژانتين تهيه کرديم.
ترافيک اين مسير بالا و مسافرش زياده و به همين دليل ممکنه نتونيد براي برنامه هاي فوري ازش استفاده کنيد.
تهيه بليط اتوبوس آنکارا:
محل: تهران، ترمينال آرژانتين
قيمت: نفري 80 هزار تومان
مدارک لازم: پاسپورت

ما یه کاری کردیم، بلیتمون رو دادیم مدیریت رویال سفر مهر دوم رو زدن و فرداش بردیم بانک با نشون دادن بلیت ها و پاس ها و حضور خودمون، دوهزار دلار در کل، دلار 1055 تمنی از بانک سامان خریدیم.
اگه خواستيد مثل من تو شهراي مسير سوار شيد، بايد ته بليت رو برگردونید رویال سفر تا اتوبوس به شهر شما ميرسه، جاتون رو خالي نگه داره.
یک هفته زودتر بلیت رو خریده بودیم و هفته ی بعدش، تبريز، که برامون نزدیک تر بود و 7 ساعت از کل مسیر رو کاسته بودیم سوار شديم.
اتوبوس راحتي بود. از اين موسوم به VIP ها بود که صندلي هاي نسبتا راحتي داشت.
روکش صندلي يک بار مصرف، بالش يک بار مصرف، پذيرايي نوشنيدي گرم و سرد، توقف در مسير به اندازه ي خيلي کافي(تقريبا هر 4 ساعت يک بار)، اينترنت وايرلس در تمام مسير داخل ترکيه(3جي خريده بود و با wifi بهمون ميداد!)
ساعت 20:30 از تبريز سوار شديم
ساعت 1:30 به مرز بازرگان رسيد و همراه چمدون هامون از اتوبوس پياده شديم
ساعت 4:30 بعد از 3 ساعت انتظار در صف عوارض و مهر خروج و مهر ورود به ترکيه و ... از مرز خارج شديم.
ساعت 23:30 رسيدم آنکارا

[عکس: images?q=tbn:ANd9GcRy2_e5PMlTwg2w2AdPrqa...XImsA81xo7]
انتخاب اتوبوس رو پیشنهاد میکنم، مناظر دیدنی زیادی داشتیم، و یه جورایی تونستیم با سرزمینشون ارتباط برقرار کنیم. چیزای عجیبی دیدیم یه مورد معماری یک دست مساجدشون و تعدد مساجد در دهات و شهر هاشون بود طوری که در یک ویو، می تونستم 100 تا مناره ی مسجد رو براتون بشمارم.(غلو نکردم، ارزروم رو ببینید) خونه هاشون اکثرا قدیمی هستن ولی هر ساله دیواراشو رنگ روشن میزنن و خیلی کارتونی بودن.Shy


ما پل ....(اسمش یادم نیست. نمی دونم کی.کی خان) پياده شديم و از اونجا با يه تاکسي 20 ليري رفتيم هتل دنيز آتلانتا که از قبل رزو کرده بوديم
تذکر: براي پرداخت هاي غير از دکتر و سفارت حتما از پول رايج کشورشون استفاده کنيد چون نسبت هاي برابري ارز رو طوري حساب ميکنن که خيلي به ضررتون ميشه.
خسته و هلاک از 23 ساعت اتوبوس خوابي، رسيديم هتل
و عکس هایی که به واقعیت نزدیکتر است تصاویر سایتش:
شاید کمی تاریک و کثیف به نظر بیاید ولی اصلا اینطور نیست. این تصاویر رو از سایت تریپ ادویسور برداشتم:
[عکس: bathroom.jpg]
[عکس: double-bed.jpg]
[عکس: tv-and-make-up-table.jpg]
هتل سه ستارهي دنيز آتلانتا دقيقا هموني است که عکساشو ديدید. و من شکایتی ندارم.
در بدو ورود از ترس اينکه نکنه هتلش به درد نخوره يا هتل مناسب تري بتونيم گير بياريم، فقط هزينه سه شب رو پرداختيم اونم به دلار!(ضرر 30 لیری)
اتاقي که ما گرفته بوديم(دونفر - شبي 130 لير يا 68 دلار) پنجره خوبي رو به خيابان "آقاي نجاتي" داشت و همچنين کولر گازيBig Grin که من خيلي روش حساب کرده بودم و خوشبختانه از اين حيس خيلي خوشآيندمون شد.
سرويس بهداشتي نصبتا تميزي داشت و همه ي ملافه ها هر روز عوض ميشد.

صبح اول بعد از صرف صبحانه مفصل و مجانيTongue هتل، يک پرواز شناسايي در خيابون هاي اطراف به انجام رسونديم و باک حوصله مون ما رو تا ميدان کيزلاي پياده رسوند و برگردوند.
خيابان نجاتي بي يا همون آقاي نجاتي، خيلي به بلوار آتاترک که مرکز شهر محسوب ميشه نزديکه و اين يک حسن بود. از طرفي کمي با سفارت و دکتر فاصله داشت.
دور و بر هتل پر بود از فست فود هاي ترکي و غير ترکي که ما بيشتر ميرفتيم ABA و حداقل روزي يک عدد لاهماجون 2.5 ليري اونجا نوش ميکرديم!

فاصله ي هتل تا سفارت(مشاهده ی نقشه) و دکتر رو هم با 15 دقيقه پياده روي و يک کورس اتوبوس 1.5ليري و بازم 10 دقيقه پياده روي ميرفتيم.
اتوبوس خط 114(اگه اشتباه نکنم) رو ميدان کيزلاي سوار ميشديم و متاسفانه نزديکاي سفارت توقف نداشت و ما تا پارک قو باهاش ميرفتيم و بعد قسمتي از مسير رو برميگشتيم که هم فال بود و هم تماشا.

روز دوم اقامتمون رو با دوست دانشجومون رفتيم دکتر و چون آدرس رو فراموش کرده بوديم با خودمون ببريم!Rolleyes رفتيم در سفارت و آدرس رو پرسيديم که اتفاقا يکي از بچه هاي همينجا رو اونجا ديدم و آدرس رو ازش گرفتيم.(اين سايت و اعضاش همه جا هستن. اتاق انتظار دکتر هم سه خانواده بودن. زبل خان اینجا، زبل خان اونجا، زبل خان همـــــه جا)
نهايتا (مشاهده ی نقشه) و آزمايش داديم. هيچ واکسني نخورديم چون همه رو پاستور روي کارت آورده بوديم. براي دو نفر 230 دلار پياده شديم و قرار دو روز بعد رو براي گرفتن جواب گذاشتيم.

در طول چند روز اقامتمون علاوه به پرسه زني در شهر و فروشگاه ها و خريد پوشاک نه چندان باب ميل، يک بار رفتيم شهربازي و کمي هيجانات و استرس هايمان را دفع کرديم(يک بازي جالب به نام آدرنالين رو سوار شديم و کلي کيفور شديم) و يک روز هم رفتيم پيش پدر ترک!، آتاترک که مجموعه ي سرگرم کننده اي بود.
[عکس: ANKARA.jpg]

روز مصاحبه حدود ساعت 8 خودمونو رسونديم سفارت.
تقريبا شلوق بود
سه سته بوديم، ترکها، گرين کارتي ها و اگر اشتباه نکنم دانشجو ها
صف ما حدودا 15-20 نفر ايراني بوديم.
همه مشتاق و کمي عصبي
من با لباس راحت و خنک رفته بودم ولي بقيه ي ايراني ها همه کت و شلواري!
نگهبان هاي در ورودي اول همه ترک بودن و يکيشان پاس ها رو ميگرفت و ميبرد تو و با ليست خودش تطبيق ميداد.
درب هاي سفارت خيلي سنگين بودن و معمولا خانم ها وقتي ميخواستن بازش کنن، به طرفش کشيده ميشدن و اينم بگم که همه ي درهارو بايد از داخل با درب باز کن باز کنن بعد شما اون رو بکشيد طرف خودتون.
درب سنگين اول رو که رد کرديم از گيت نگهباني رد شديم و درب دوم و درب سوم رسيدم به اون خانمه که فارسيش مثل خودمونه. مدارک رو گرفت و کمي کاستي ها رو بررسي کرد و پرسيد ازمون که دوست داريم مصاحبه به چه زباني باشه که ما فارسي رو انتخاب کرديمو يک نوبت براي افسر فارس زبان ازش گرفتيم و بعد از گذشتن از در چهارم وارد سالن انتظار شديم.

راجع به وضعيت سالن بگم که خورد تو ذوقم. همه چي قديمي بود و اثري از نظم محيطي نبود. صندلي هاي فلزي که همه رو به ديوار بودن و پشت ما به مصاحبه کننده ها بود!
اين کمي استرس زا بود چون من پيش خودم ميگفتم اين کار چه لزومي داره و چرا بايد اين فاصله ايجاد بشه. اون جا بود که به حرف بچه هاي اينجا فکر ميکردم که ميگفتن با دوربين نگاتون ميکنن و ...
من و همسرم يه کيس خاص بوديم.
  • کيس نامبر سه رقمي بوديم ولي در مرداد سر مصاحبه حاضر شديم
  • نامه اول نگرفته بوديم و تا اواخر اسفند کاملا بلاتکليف بوديم
  • فرم ها را از روي بي اطلاعي کامل، متاهلي پرکرده بوديم که درحالي که مجرد بوديم و عقد نامه نداشتيم
  • ترديد هاي خيلي زيادي براي رفتن داشتيم و بعد از دو بار به تعويق انداخنت مصاحبه، براي اين روز آماده شده بوديم
  • دانشگاه به من گواهي نميداد، کارت پايان خدمتم گم شده بود و چند هفته قبل مصاحبه المثني رسيد دستم، خانواده هامون با رفتنوم موافق نبودن و حمايتي نشديم، اول زندگي مشترکمون بود و خرج هاي ترکيه که ميتونست به گرفتن برگه قرمز منجر شه برامون سخت بود و ...

حدود نيم ساعت انتظار کشيديم تا شماره مونو خوندن
خانمي انگليسي زبان بود که گفت ما ترجمه ها رو چون نفرستاديم، بايد فردا برگرديم سفارت براي مصاحبه و همچنين فرم 230 رو هم براي من نداشتن!.
ما فرم 230 رو به علت نزديک بودن تاريخ ازدواج و مصاحبه نفرستاده بوديم و با خودمون برديم ترکيه و از اونجا با پست ptt فرستاديم سفارت که بعد از دو روز هنوز به دستشون نرسيده بود و من از اونجا که فکرش رو کرده بودم، کپي هايي که تهيه کرده بودم رو تحويل دادم. و از سفارت خارج شديم.

فرداي اون روز دوباره برگشتيم.
اينبار با کوله باري از تجربهBig Grin
روال ديروزي رو دوباره رفتيم و اينبار مراحل انگشت نگاري، پرداخت پول و مصاحبه رو به انجام رسونديم
افسر ما هموني بود که امضاش شکل mبود و ريشش رو آنکارد کرده بود و منو ياد جاستين تمبرلينک مينداخت.
فارسي رو به زور حرف ميزد و اگه جملاتم کمي طولاني ميشد درکش ازش به وضوح کم ميشد و با سوال هايي سعي ميکرد جملات رو بشکنه و ساده کنه
اول راجع به تحصيلات خانمم پرسيد بعد سربازي من و سوال سومش راجع به منبع تهيه ي پولهاي حساب هامون بود.
سوال آخرش هم راجع به تاريخ و کيفيت ازدواجمون که مراسم داشتيم يا نه و چه زماني بوده و ...
در همه ي مدت اين جواب سوالا منو همسرم چشممون ميخکوب شده بود به برگه آبي روي ميز شيشه اي اين آقا
ما کلي سعي کرديم که اينقدر شفاف بريم اونجا که رنگ اين برگه ي آبي رو نبينيم ولي ديدم که به صورت مشکوکي انتظارمون رو ميکشه و کم کم شروع کرد به نوشتن و تيک زدن اون برگه
آخر سر برگه آبي و مدارک و پاسهامونو داد و برگه آبي رو به همراهش که اسم خانمم رو روش داشت!!!
خانم من هنوز دانشجوه و همه عمرش فقط درس خونده و نمي دونم چرا بايد برگه آبي ميگرفت
کمي در شک برگه آبي اومديم بيرون و رفتيم مستقيم روبروي سفارت نمايندگي سيروسفر و بليت بازگشت رو براي عصر همون روز تهيه کرديم
اتاق رو ساعت 12(دقيقه 90) تحويل داديم و عصر رو جند ساعتي خونه ي دوستمون سرکرديم و سوار اتوبوس شديم و راهي سرزمين پدري گشتيم

توي اتوبوس با سه نفر از بچه ها سر صحبت رو باز کرديم که يکي از اونا همون دوستي بود که به اتهام ابهام در نحوه ي اعلام کيس نامبرش عضويتش رو از سايت توقيف کرده بودن. آخه اون کيس نامبرش قبل از ماها و از طريق ايميل دريافت کرده بود.
دونفر هم دانشجو بودن که براي مصاحبه اومده بودن و همه کلير خورده و کمي دست از پا درازتر برگشتيم
البته ما خوشحال بوديم که کلير خورديم و برگه ي قرمز نگرفتيم
همون روز يکي از خانواده ها به خاطر ديپلم هنرستانش رد شد و جالب اينجا بود که چندين سال سابقه ي کارش رو ازش قبول نکرده بودن.
خانم ها اکثرا ويزا ميگرفتن و آقايان بدون استثنا کلير ميخوردن.


تجربه ای که من کسب کردم ولی فرصت استفاده ازش رو نداشتم اینکه که اگه با اتوبوس تشرف بردین آنکارا یا برگشتید ایران، با اتوبوس های "مترو" بیاییدو برید.
مترو اسم یکی از شرکت های مسافر بری ترکیه ست که اخیرا برای مسیر تبریز-آنکارا هم خط برقرار کرده.
فرقش با اتوبوس های رویال سفر و ... اینه که: همه شون اینترنت دارن، هر مسافر یک LCD جلوشه، می تونه گوشی بزاره و فیلم از لیست انتخاب کنه و نگا کنه یا موزیک گوش بده یا فلشش رو بزنه یا بره اینترنت گردی.
به نظر من همینا برای انتخاب این سرویس برای رفت و آمد کافیه
دوستم میگفت در برگشت، یک بار تورش خورده به جماعتی از اهالی دهات شرقی ترکیه و خیلی اذیت شده. هرچند که این به روحیات آدم و شانس شما بستگی داره.
بلیت تبریز به آنکارا رو می تونید از خیابان مولوی تبریز روبروی حسینه(دقیقا آدرس ندام) تهیه کنید.

امروز روز 21م از انتظار من براي دريافت کلير گذشته است و من هنوز آلوده هستم!!
به اميد اينکه همه هي از اول، تميز به نظر آقاي افسر بياييم و کلير نخوريم.

ببخشید طولانی شد. امیدوارم تونسته باشم تصویر درستی از آنکارا و چیزایی که در پیش رو دارید بهتون بدم.
موفق باشید و با آرزوی ساده ترین روال صدور ویزا برای شما

سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
تشکر کنندگان: joy ، SH1A2R3 ، ghorbat




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان