کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
لاتاری برنده شدم. برم آمریکا یا نرم؟
سلام.مشکل من هم همینه.من لاتری 2011 رو به همراه خواهرم برنده شدم!!!البته ما مصصم هستیم به رفتن ولی از یه سری مشکلات مثل بی پولی و کار پیدا نکردن ترس داریم.زبان بلدیم جفتمون لیسانس زبان داریم و الان شاغلیم ولی تخصص دیگه ای که امریکا از ما قبول کنه نداریم.ایا ما میتونیم قبل از رفتن اقدام به پیدا کردن شغل کنیم از طریق سایت ها؟چقدر طول میکشه کار پیدا کنیم؟چقدر خرجمون میشه تو مدت بیکاری؟البته ما خیلی انگیزه داریم و خودمون رو برای سختی های قبلش داریم اماده میکنیم.من 22 و خواهرم 25 سالشه.به خودمون میگیم اگه تو این سن از این موقعیت استفاده نکنیم و موفق نشیم خیلی بی عرضه بودیم!!!!!!
پاسخ
تشکر کنندگان: najibi ، Shiva7223 ، javidk ، maaref ، maxsoulfly ، kopol ، Goodie ، amiry ، MAHDI2012
(2011-05-12 ساعت 11:15)آیلا نوشته:  سلام.مشکل من هم همینه.من لاتری 2011 رو به همراه خواهرم برنده شدم!!!البته ما مصصم هستیم به رفتن ولی از یه سری مشکلات مثل بی پولی و کار پیدا نکردن ترس داریم.زبان بلدیم جفتمون لیسانس زبان داریم و الان شاغلیم ولی تخصص دیگه ای که امریکا از ما قبول کنه نداریم.ایا ما میتونیم قبل از رفتن اقدام به پیدا کردن شغل کنیم از طریق سایت ها؟چقدر طول میکشه کار پیدا کنیم؟چقدر خرجمون میشه تو مدت بیکاری؟البته ما خیلی انگیزه داریم و خودمون رو برای سختی های قبلش داریم اماده میکنیم.من 22 و خواهرم 25 سالشه.به خودمون میگیم اگه تو این سن از این موقعیت استفاده نکنیم و موفق نشیم خیلی بی عرضه بودیم!!!!!!

به نظر من بهترین حالت این است که از دانش زبان خودتان استفاده کنید و در یک رشته ادامه تحصیل دهید. مثلا پرستاری یا مامایی و یا کمک دندانپزشکی دوره های نسبتا کوتاه دو ساله دارد که بازار کار نسبتا خوبی هم دارد. ولی برای شروع به یک آشنا نیاز دارید که به شما کمک کند تا اسکان پیدا کنید و یا یک کار موقت پیدا کنید که امورات روزانه شما بگذرد اگرنه یک مقداری اول آن سخت است. کدام ایالت می خواهید بروید؟
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
تشکر کنندگان: najibi ، maxsupermax ، maaref ، sepinod ، Goodie
(2011-05-03 ساعت 20:47)rs232 نوشته:  
(2011-05-03 ساعت 11:11)farzad-it نوشته:  اونجا گارسوني کنم داخل رستوران بهتر از ايران موندنه.

فرزاد جان این جمله بالای خودت را پرینت کن و پیش خودت نگه دار تا اگر انشاءالله قبول شدی و به امریکا رفتی هیچوقت یادت نرود که چنین حرفی را زده ای. تقریبا همه بچه هایی که به امریکا رفته اند قبل از رفتنشان چنین حرفی را زده بودند ولی بعد از رسیدن به امریکا خیلی زود همه چیز یادشان می رود.
یک فاصله بسیار بزرگی بین بچه هایی که در انتظار رفتن به امریکا هستند با بچه هایی که پایشان به امریکا می رسد وجود دارد.

آره پرینت کن بعدشم قایمش کن کسی نبینه! البته طبیعیه!
اغلب کسی به فکر مهاجرته که دستش به دهنش برسه .یعنی حداقل 3000000 تومان پس انداز داشته باشه که بتونه بلیط هواپیما به دوبی و امریکا رو بخره. چنین کسی قطعا جزوی گارسون های ایران نیست.
پس نمی دونه داره در مورد چه کاری حرف می زنه.
بعد میاد اینجا ! می بینه اونی که تو فیلم ها دیده که همه جا شیکه و قشنگه و رستورانهاش فلانن نیست و در واقع باید انتخاب کنه که کجا زندگی کنه و زندگی در خونه ای حدود خونه ایرانش کار راحتی نیست .
پس فکر می کنه آیا ارزششو داشت؟

بعد کم کم با ا مکانات اینجا آشنا میشه. بعضی هاشو در ایران هم داشته و طبق عادت بازم استفاده می کنه , بعضی هاشو در ایران هم نداشته و دلش نمیاد استفاده نکنه. خوب بنابراین پول لازم داره و پول گارسونی هم آنچنان مارو به آرزوهامون نمیرسونه.
پس به خاطر پول بیشتر دنبال کار پر در آمد تری به نسبت گارسونی می گرده

به هر حال همه ما دنبال زندگی بهتریم. الان معیار زندگی بهتر برامون متفاوته, اما در نهایت معیار هامون به سمت همگرایی میل می کنه!
پاسخ
(2011-05-13 ساعت 01:24)rs232 نوشته:  
(2011-05-12 ساعت 11:15)آیلا نوشته:  سلام.مشکل من هم همینه.من لاتری 2011 رو به همراه خواهرم برنده شدم!!!البته ما مصصم هستیم به رفتن ولی از یه سری مشکلات مثل بی پولی و کار پیدا نکردن ترس داریم.زبان بلدیم جفتمون لیسانس زبان داریم و الان شاغلیم ولی تخصص دیگه ای که امریکا از ما قبول کنه نداریم.ایا ما میتونیم قبل از رفتن اقدام به پیدا کردن شغل کنیم از طریق سایت ها؟چقدر طول میکشه کار پیدا کنیم؟چقدر خرجمون میشه تو مدت بیکاری؟البته ما خیلی انگیزه داریم و خودمون رو برای سختی های قبلش داریم اماده میکنیم.من 22 و خواهرم 25 سالشه.به خودمون میگیم اگه تو این سن از این موقعیت استفاده نکنیم و موفق نشیم خیلی بی عرضه بودیم!!!!!!

به نظر من بهترین حالت این است که از دانش زبان خودتان استفاده کنید و در یک رشته ادامه تحصیل دهید. مثلا پرستاری یا مامایی و یا کمک دندانپزشکی دوره های نسبتا کوتاه دو ساله دارد که بازار کار نسبتا خوبی هم دارد. ولی برای شروع به یک آشنا نیاز دارید که به شما کمک کند تا اسکان پیدا کنید و یا یک کار موقت پیدا کنید که امورات روزانه شما بگذرد اگرنه یک مقداری اول آن سخت است. کدام ایالت می خواهید بروید؟

دوستان گل من" آیلا" و " rs232"
منم دقیقا" همین شرایط رو دارم.اصلا" مو نمی زنه.
+ اینکه من اینجا یه کمی سابقه کار مالی داریم و خانم تدریس زبان
حالا از هر جا که بشه می خواهیم با استفاده از بنیه زبانی خودمون کارها رو جلو ببریم و فکر کنم سختی ما 3 ماه باشه.من هر جا برم زود دوست پیدا می کنم. 15 روز مالزی بودم 5 تا رفیق خارجی باحال گرفتم Smile
ولی عقلانی حساب کردم تگزاس فعلا بهتره برای من دهاتی!!!Big Grin
امام راحل یه جمله جالبی داشت می فرماید" انشاله خدا همه ما را آدم کند" !
آمین رو بلند بگو ! Big Grin
Lol Wink
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232 ، najibi ، hooman421 ، ali899 ، maaref ، maxsoulfly ، sepinod ، nightwolf ، amiry ، MAHDI2012
منم امسال با امید به خدا ثبت نام میکنم اگرم تا اخرین لحظه احساس کنم که شرایط مهاجرت ندارم این کارو نمیکنم چون اگه بازم 1 درصد احتمال برنده شدنه من باشه و نتونم برم راحت حق یکیو ضایع کردم درسته همه میگن شانسیه کی به کیه اصلا کی گفته تو میبری بیخیال .......ولی وقتی که برنده میشی میفهمی که حق یکیو ضایع کردی...............پس من با توصیه دوستان موافقم شرکت در لاتاری برای فقط تفریح مفتی بودن کاره خیلی اشتباهیه

و اما سوالم لاتاری بعدی دقیقا تارییخش کی هست؟؟ با اینکه نتایج لاتاری 2012 ابطال شد احتمال داره تاریخ ثبت نام 2013 عقب بیوفته یا جابه جا شه ؟ و اینکه اگه کسی برنده بشه فرایند مهاجرتش تا موقع رسیدن به خاک امریکا چند وقت طول میکشه شرمنده اگه سوالم تکراریه
پاسخ
تشکر کنندگان: coming soon ، maaref ، alirezagh ، maxsoulfly
دوستان سلام،
من از برندگان 2010 هستم و پارسال تابستون لس آنجلس بودم. ولی واقعیت اینه که ما در ایران عادت نکردیم که سخت کار کنیم و اکثر ما ایرانیها متاسفانه یه جوری از زیر کار در میریم ولی تو کشورهای دیگه مخصوصاً آمریکا شما باید واقعاً کار کنید و با شما شوخی ندارن. و ما که همیشه تو ایران یه جورایی ساعت های کاری رو پیچوندیم برامون خیلی سخته که 8 یا 10 ساعت بخواهیم مفید کار کنیم. و نکته دیگه اینکه ما ایرانیها هنوز وضعمون یه خورده بهتر از بعضی کشورهای بدبخت بیچاره مثل مصر، چین و بعضی از کشورهای آمریکای جنوبی هست. من چند تجربه شخصی خودمو در برخورد با خارجی های تو آمریکا نقل میکنم: یه روزی یه مصری رو دیدم که میگفت یه کارگر توی مصر ماهی 60 دلار( 60 هزار تومان ) میگیره و یه مهندس ماهی 150 دلار ( 150 هزار تومان ) میگیره. ازش پرسیدم گوشت در کشور شما کیلو چنده گفت: 18 دلار ( 18 هزار تومان ). یه روز دیگه یه السالوادوری رو دیدم که میگفت یه معلم در الساوادور ماهی 250 دلار ( 250 هزار تومان ) میگیره در حالی که من خودم که در ایران یه دبیر زبان هستم حداقل ماهی 500 هزار تومان میگیرم و با اضافه کاری حداقل یک میلیون تومان میگیرم.( و البته اضافه کاریهای دیگه مثل آموزشگاه و کلاسهای خصوصی بماند)و یه روز دیگه یه چینی رو دیدم که در کلاس زبان داد میزد : I'll never come back to China یعنی من هرگز به چین بر نمیگردم. و از شرایط زندگی در چین بسیار ناراضی بود. اینارو گفتم که بدونیم در بعضی از کشورها انقدر شرایط زندگی سخته که شرایط سخت آمریکا رو با دل و جون میپذیرن. البته من خودم لزوماً آمریکا رو برای زندگی دائم در نظر ندارم ولی در تلاشم که از این فرصت به عنوان یه سکوی پرش استفاده کنم. در ضمن من تا کمتر از 20 روز دیگه میرم LA اگه کسی سوالی چیزی داره میتونه pm بده در حد توان در خدمتم.
پاسخ
تشکر کنندگان: ParsTrader ، soheilbadami ، naeiji1974 ، tamanna ، maaref ، najibi ، maxsoulfly ، sepinod ، nightwolf ، Goodie ، pefa ، MAHDI2012
به نظر من خودمو ميگم اينقدر انرژي كه اينجا خرج ميكنم و ممكنه امورات زندگيم رو در بيارم ولي از لحاظ اينكه در آينده به كجا ميرسم با اين وضع اقتصادي خرابي كه تو ايران هست و داره بدتر هم ميشه و با توجه به اينكه ما ايرانيا اگر بخواهيم كاري رو انجام بديم حتما موفق ميشيم حتي اگر سختيهاي زيادي در پيشمون باشه اگر اونجا اين انرژيو اونجا خرج كنيم به نظر من ممكنه 2-3 سال اولش سخت باشه كه 100درصد هم همينطوره ولي بعد از اين چند سال حتما راه خودمونو پيدا ميكنيم و موفقتر هم ميشيم چون آمريكا برخلاف ايران به كارت نگاه ميكنن نه به مدركي كه داري و از طرفي به اين موضوع بايد توجه كرد كه الان حدود سي و خورده اي از سنمون گذشته و چه اينجا باشيم و چه هر جاي ديگه فرق چنداني به حالمون نميكنه ولي اينو بايد در نظر گرفت كه بچه هامون رو چرا بايد از اين كيسي كه پيش روشون قرار گرفته محروم كنيم مگه هدفمون تو زندگي غير اينه كه هر كاري ميكني يا هر چي كه درمياري براي رفاه و بهتر زندگي كردن بچه هامونه پس اگر همچين چيزيو كه براشون مهيا شده نبايد ازشون دريغ كنيم چون 20 سال ديگه كه بزرگ شد ممكنه بازخواستمون كنه كه چرا به خاطر اينكه اون زمان كمي به سختي نيفتي منو از خيلي چيزايي كه ميتونستم بهش برسم محروم كردي!!
و اينو بايد به خاطر داشت كه درسته همه جاي دنيا آسمون آبي ولي تو محيطي كه با استرس و دغدغه فكري كه ماه آينده دولت ميخواد .......
يا اينكه چند سال سختي بكشي و يا حتي توي اين چند سال درسم بخوني كه به كارت بياد و بي دغدغه فكري كار وزندگي كني بهتره؟ البته بيشتر اين ناآرومي و بي قراريها به خاطر دوري از خانواده هست و اينكه در نبودت چه اتفاقاتي كه نخواهد افتاد ولي خوب به هر حال به قول يه بنده خودايي كه ميگه مثل آهن باش تا با ضربه اينو اون نشكني ولي در عوض محكمتر شي!
البته همه اين چيزايي كه گفتم دو دوتا چهارتاييه كه با خودم كردم و به اينم فكر كردم كه از اين همه چينيو فليپينيو و ....... غيره اي كه مشغولن دستو پا چلفتي تر نيستم كه بخوام دستم به دهنم آويزون باشه . و يه پيشنهاد براي تمامي هموطناي عزيزم : اگر هم كه تصميمتون به موندنه سعي كنيد در عوض كاري كه انجام ميديد حقوقشو بگيريد نه اينكه صدقه!!!

سلام دوست عزیز لطفا در نوشته های خودتون شرایط سایت را هم در نظر بگیرید این سایت برای اطلاع رسانی درست شده نه برای میتینگ سیا30
با تشکر

2011AS14706

[font=Times New Roman]باور روز برای گذر از شب کافیســـــــــت.....[/font]

به امید فردا
پاسخ
تشکر کنندگان: mehran626 ، ParsTrader ، tamanna ، maaref ، satusa ، farzad-it ، najibi ، drkamrani1 ، sepinod ، Hornet ، nightwolf ، MAHDI2012
دوستان اکثر کسانی که رفتن چه در این سایت و چه دوستان و آشنایان که اطرافمون هستند همه میگن سخته ، اینجا ایران نمیشه کار نیست و مالیات باید بدی و .... ولی وقتی ازشون می پرسم خوب مگه سخت نیست چرا بر نمی گردید ایران ، میگن خوب یه مزایایی هم داره !!! من برادرم الان 6 ساله امریکاس و سال دوم ماشین گرفت و خونه گرفت و پس انداز کرد ولی 10 سال تو ایران کار کرد فقط اجاره خونه می داد و خرج زندگیش و میگه اگر خانوادم اینجا باشن هیچ مشکلی ندارم . ولی به نظر من این میتونه یه زندگی جدید با نگرشی جدید باشه از این سفر خیلی چیزها میشه یاد گرفت و پلی باشه برای موفقیت ، ولی با برنامه ریزی و اینکه بدونید هدفتون چیه و چی میخواید سختی داره بله ولی حداقل اینکه می دونی مشکلات ثابت نه مثل اینجا که ... . اینها انگیزه من رو برای رفتن بیشتر میکنه من برای همه دوستان آروزی موفقیت دارم و امیدوارم چه تو ایران و چه در امریکا شاد باشین.
Visa: 28 . Sep . 2011
رفتن همیشه رسیدن نیست ... ولی برای رسیدن، باید رفت ...
پاسخ
سلام دوستان
بعضی وقتها اتفاقای جالبی میفته که نمی دونی یعنی چی؟ همسر من لاتاری ثبت نام کرد و من به رفتن فکر نمی کردم . قبول که شدیم من کار را از یک شانس بیشتر دیدم و بهش به چشم سرنوشت نگاه کردم . پس فعالانه مراحلش را پیگیری کردم و انجام دادم . من و همسرم در ایران سخت کار می کنیم اون کارش بیشتر فیزیکیه و گاهی تا 11 شب سر کاره و منهم هر روز تا 5 بعد از ظهر . 3 تا دختر داریم در سن نوجوانی با مخارج فراوان و با اینهمه کاری که می کنیم حتی کلاسهای فوقالعاده شون را نمی تونیم خوب ساپورت کنیم. 2 تا فامیل نزدیک در کانادا و امریکا داریم که وقتی برنده شدیم گفتند مبارکه ولی سخته . و حالا که دیگه وقت رفتنمون شده بهمون گفتند به هیچ عنوان روی ما حساب نکنید . البته نهایت حساب کردن ما هم فقط راهنمایی و مشاوره بود . ما ایرانیها چرا اینجورییم . در هر صورت من با اون سیکل سه مرحله ای دوستم موافقم که اول گرین کارت بعد سیتیزن و بعد تصمیم به زندگی دائم اما با خودم قسم خوردم که این خصلتم را از دست ندم که اگر یک هموطنم از من کمکی خواست و در هر شرایطی بودم تا جایی که میتونم کمکش کنم . تازه اینها حالا که ما میخوایم بریم افتادن به حرفهای منفی و داستانهای سختیهای فراوان اونجا در حالیکه یکیشون 10 ساله و یکی 23 ساله که اونجاست و وضع خوبی از نظر زندگی هم دارن.
داستان چیه ؟ هندیها ی مهاجر تو یک آپارتمان 10-20 نفری با هم سر می کنند تا جون بگیرن و از هم جدا بشن اما ما حتی کمک هم بهم نمی کنیم تا یک جا واسه همدیگمون پیدا کنیم.
ببخشید یکم حالم بد بود . اینهم مرحله ای از زندگیمونه که قراره ما بزرگتر بشیم پس لازمه درست طی بشه . مطمئنا اگر شما بدونید چی می خواید همه چی روبراه می شه .
شماره /:/2011as00016xxx
تاریخ مصاحبه : 28 march
تاریخ کلیرنس:5 jun
حرف های خیلی زیادی دارم برای گفتن
همین که مثلاً یه خورده دیگه تحمل کن،یا تسلیم نشو به اون چیزی که بهش معتقد نیستی ومی دونم خسته ای.
ولی باز تو بازنده نشو وقتی جز تو کسی لایق برنده شدن نیست
تو محکومی به موفقیت
این یادت بمونه


پاسخ
چقدر خوبه اینجا همه انرژی مثبت بدن و میدن. من اومدم انرژی مثبت بگیرم. من یه بار تو لاتاری شرکت کردم و تنها انگیزه من هم multipleشدن ویزای single دانشجویی بود. قصدی هم برای مهاجرت نداشتم. میدونم که الان خیلی ها بد و بیراه میگن که من حق یکی دیگه رو ضایع کردم. ولی خوب هرکسی میتونه شانسشو امتحان کنه و هر چقدر خواست از اون استفاده کنه.
البته من الان فقط یک پذیرش بدون فاند برای دکتری عمران دارم و به همه هم گفتم که برای اون دارم میرم و کسی از ویزای مهاجرتی قرار نیست فعلا خبردار بشه. مشکل من اینه که حتی تو این شرایط از همسرم گرفته تا پدر و مادر و خواهر و برادر و بقیه یک نفر هم به من نمیگه خوب کاری میکنی. وقتی مادرم میگه اگه بری من و بابات نمیتونیم بدون تو زندگی کنیم یا شاید دیگه ما رو نمبینی آدم تو شرایط خیلی سختی قرار میگیره و تصمیم گیری مشکل تر هم میشه. حس میکنم تک و تنها و فقط به امید خدا (که البته همین هم کافیه) دارم قدم در مسیری میگذارم که واقعا نمیدونم چیه و چقدر این کار و این همه هزینه ارزششو داره. تجربه دوستان هم که یکی امیدوارت میکنه یکی بکلی نا امید.
نمیگم نیتم هنوز 100% برگشتنه (که اگه اینو هم همسرم بفهمه اصلا با من نمیاد) تا خدا چی بخواد، ولی خیلی سخته. نمی دونم چرا اصلا اومدم اینا رو اینجا نوشتم. شاید دنبال امید بیشتر یا یه قوت قلب بیشتر میگردم. البته هر کسی باید مشکلشو خودش با خودش حل کنه ولی من این سایت رو خیلی دوست دارم و کلی از نظرات دوستان استفاده کردم.
شماره کیس:AS00030XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ کارنت شدن کیس:جولای 2011
تاریخ مصاحبه: 7 جولای 2011
تاریخ دریافت کلیرنس: 8 آگوست 2011
تاریخ دریافت ویزا: 9 سپتامبر 2011
الهی رضا برضاک و رضا بقضائک و تسلیما لامرک لا معبود سواک فاغث یا غیاث المستغیثین
پاسخ
تشکر کنندگان: najibi ، alisarshar ، gadfly ، tamanna ، coming soon ، AmericanHamid ، baz4baz ، zohreh36 ، Linspire ، sepinod ، MAHDI2012 ، MJAVADIAN
با سلام

خیلی دلم گرفته ........هر چی تلاش کردم که بتونم برم فایده نداشت

همه بهم می گن باید خیلی پول داشته باشی باید خیلی حساب شده بری باید بین خانوادت و رفتن یکیو انتخاب کنی
پاسخ
تشکر کنندگان: AmericanHamid ، Ashkan78 ، tamanna ، najibi ، moraddad ، kopol
من مهندس مکانیک هستم
اینجا هم اگر بخواهم خوب پول در می آورم؛ می توانم دست به هر کاری بزنم و سیاه کاری و شوی صنعتی اجراء کنم و پول در بیاورم - ولی می روم ؛ می دانم خیلی سخت است و آنجا نه مدرک مرا قبول دارند و نوع کار کردن مارا ؛ اما می روم و هزینه اش را می پردازم و نمی خواهم تعداد افراد بیشتری هزینه پول درآوردن مرا بپردازند.
اما آنهائی که برای آزادی حاضر نیستند هزینه ای بپردازند لیاقت آزادی ندارند!
هرکسی هم که نمی خواهد برود خواهش می کنم که امواج منفی ساتع نکند و نان و ماستش را بخورد
فقط فردا صبح که داری میروی سر کار ؛ نه از ترافیک و سایر نابهنجاری های اجتماعی بنال و نه موقع برگشت به منزل از فحاشی الوات با یکدیگر بر سر کوچه منقلب شو.
پاسخ
تشکر کنندگان: najibi ، zohreh36 ، soniarazmi ، tamanna ، sepinod ، mahdicivil ، Goodie ، rohambasir ، frz61 ، MAHDI2012 ، Seattle2015 ، MJAVADIAN
(2011-07-15 ساعت 22:19)ali899 نوشته:  من مهندس مکانیک هستم
اینجا هم اگر بخواهم خوب پول در می آورم؛ می توانم دست به هر کاری بزنم و سیاه کاری و شوی صنعتی اجراء کنم و پول در بیاورم - ولی می روم ؛ می دانم خیلی سخت است و آنجا نه مدرک مرا قبول دارند و نوع کار کردن مارا ؛ اما می روم و هزینه اش را می پردازم و نمی خواهم تعداد افراد بیشتری هزینه پول درآوردن مرا بپردازند.
اما آنهائی که برای آزادی حاضر نیستند هزینه ای بپردازند لیاقت آزادی ندارند!
هرکسی هم که نمی خواهد برود خواهش می کنم که امواج منفی ساتع نکند و نان و ماستش را بخورد
فقط فردا صبح که داری میروی سر کار ؛ نه از ترافیک و سایر نابهنجاری های اجتماعی بنال و نه موقع برگشت به منزل از فحاشی الوات با یکدیگر بر سر کوچه منقلب شو.

ترافیک و نا بهنجاری و الوات همه جای دنیا هستند. امیدوارم اونجا مزه واقعی آزادی رو بچشی و هدف همه ما فراتر از این حرفها باشه

شماره کیس:AS00030XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ کارنت شدن کیس:جولای 2011
تاریخ مصاحبه: 7 جولای 2011
تاریخ دریافت کلیرنس: 8 آگوست 2011
تاریخ دریافت ویزا: 9 سپتامبر 2011
الهی رضا برضاک و رضا بقضائک و تسلیما لامرک لا معبود سواک فاغث یا غیاث المستغیثین
پاسخ
تشکر کنندگان: tamanna ، najibi ، rohambasir ، MAHDI2012
(2011-07-16 ساعت 08:08)moraddad نوشته:  
(2011-07-15 ساعت 22:19)ali899 نوشته:  من مهندس مکانیک هستم
اینجا هم اگر بخواهم خوب پول در می آورم؛ می توانم دست به هر کاری بزنم و سیاه کاری و شوی صنعتی اجراء کنم و پول در بیاورم - ولی می روم ؛ می دانم خیلی سخت است و آنجا نه مدرک مرا قبول دارند و نوع کار کردن مارا ؛ اما می روم و هزینه اش را می پردازم و نمی خواهم تعداد افراد بیشتری هزینه پول درآوردن مرا بپردازند.
اما آنهائی که برای آزادی حاضر نیستند هزینه ای بپردازند لیاقت آزادی ندارند!
هرکسی هم که نمی خواهد برود خواهش می کنم که امواج منفی ساتع نکند و نان و ماستش را بخورد
فقط فردا صبح که داری میروی سر کار ؛ نه از ترافیک و سایر نابهنجاری های اجتماعی بنال و نه موقع برگشت به منزل از فحاشی الوات با یکدیگر بر سر کوچه منقلب شو.

ترافیک و نا بهنجاری و الوات همه جای دنیا هستند. امیدوارم اونجا مزه واقعی آزادی رو بچشی و هدف همه ما فراتر از این حرفها باشه

ممنون از راهنمائی تون ؛ واقعا حق با شماست مشکلات همه جا هست و شاید در بعضی مواقع بیشتر از اینجا- مثلا من فکرش را نمی کردم دیشب که با دوستی در آمریکا صحبت می کردم می گفت بعلت ضعیف بودن شبکه موبایل خوب آنتن ندارم و اپراتور های معروف موبایل اینجا خیلی گران هستند و وقتی بیشر پرس و جو کردم اینطور مطرح کرد که: وقتی یک افغانی به ایران میاید سیم کارت ثابت همراه اول می خرد یا ایرانسل اعتباری؟ که پاسخش واضح است.
بهرحال ای کاش هنگام پاسخ دادن به تمام آیتم های ارسال اینجانب بیشتر عنایت می کردید مثل (اجرای شوی صنعتی) و پاسخ جامع تری میدادید . علت آن هم این است که نابهنجاری ها خود فرآیندی هستند که نسبت مستقیم با اقتصاد دارند .
شاید هم شما از طبقه ای از جامعه هستید که بطور مثال خودروی بالای 70000 دلار سوار می شوید و هزینه ای که به خاطر سوء مدیریت توسط آحاد مردم پرداخت می شود برای شما تعریف نشده و چشیدن مزه واقعی آزادی معنای دیگری دارد که من متوجه نمی شوم!
پاسخ
تشکر کنندگان: tamanna ، sepinod ، najibi ، coming soon ، ابی22 ، pefa ، MAHDI2012 ، Seattle2015 ، MJAVADIAN
یکی از خوبی های امریکا نسبت به ایران که کمتر در موردش صحبت شده است ثبات است. در امریکا اگر کسی جا بیفتد ( یعنی کار و خانه و زندگی داشته باشد) تقریبا می تواند برای تمام امورات زندگی اش برنامه ریزی کند. یکی از چیزهایی که در ایران من را اذیت می کرد عدم ثبات اقتصادی و عوض شدن پی در پی قوانین بود. اگر مثلا یک سال اجاره خانه ام ماهی صد هزار تومان بود خدا می دانست که سال بعدش چقدر می شد و در کل هزینه های مختلف زندگی غیر قابل پیش بینی بود. برای من مثل این بود که دارم هر سال پس روی می کنم چون آدمی نبودم که هر سال تقاضای اصافه حقوق بکنم در حالی که هزینه ها صعودی بالا می رفت. در اینجا هم در چهارسال گذشته که در یک شرکت کار می کنم حقوقم خیلی کم اضافه شده است ولی اصلا تغییری در قدرت خرید و یا زندگی احساس نمی کنم. بقیه چیزها هم در ایران همش شل کن و سفت کن می شود و حتی قوانین رانندگی و طرح ترافیک و چیزهای دیگر هم مرتب عوض می شود. ولی در امریکا اگر یک نفر کم ترین درآمد را هم داشته باشد بهرحال تکلیفش با زندگی خودش روشن است و یکهو اجاره خانه اش و یا هزینه رفت و آمد و خورد و خوراکش دو برابر نمی شود.
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان