کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
راهنمای قدم به قدم
دیدین گفتم این یاشار و ماری حالا که رفت دیگه برنمیکرده؟!!!!...........آقا خب کجایی؟ خب بیا دیگه. من هنوزم خیلی منتظرما.گفته باشم
خدایا چنان کن سرانجام کار ، تو خشنود باشی و ما رستگار.....
پاسخ
تشکر کنندگان: Farhad23 ، NEURON ، یاشار و ماری
سلام به همگی
خوب، برای اونایی که حوصله خوندن این همه مطلب رو ندارن نمره ام رو تو Step 1 می گم: 230
قبل اینکه شروع کنیم یکی دو تا نکته، شایدم یه کم بیشتر:

الف- من به یه نتیجه ای رسیدم، اونم این که ما ایرانی ها چندان هم آدم های جالبی نیستم. بهتون بر بخوره یا نخوره هم خیلی مهم نیست. حالا بیایم بشینم که آخ فرهنگ ما یک میلیون سال عمر داره یا کوروش یه روزی تو این اطراف زندگی می کرده چه فرقی می کنه. مسئله اینی هست که الان هستیم. البته اشتباه نکنین، من نمی گم که ما بدتر از بقیه هستیم، فقط من خودم به شخصه بیشتر از مردم ایران انتظار داشتم ولی چندین و چند بار بدجور تو ذوقم خورد. محصوصاً هرچقدر بیشتر نزدیک به قبر می شیم اخلاق های بدمون بیشتر می شه. من هم همینطور. دارم تبدیل می شم به یه یاشار پیر عقده ای غرغروSad. خدا بخیر کنه.

ب- لطفاً، خواهش می کنم، در صورت امکان، اگه پستی می ذارین که من مخاطبش هستم؛ این قضیه انرژی مثبت و منفی و فاز و نول رو کنار بذارین. بابا من باطری نیستم (و فرض می کنم که شما هم نیستین) که اگه مثبت و منفی رو اشتباه به هم بزنیم دشارژ بشم یا فیوزم بپره. یه غلطی کردم یه جا پست گذاشتم در مورد تجربه خودم تو امتحان؛ آقا چشمتون روز بد نبینه، یکی اومد نوشت که: "نه اشتباه می کنی اینطور نیست که تو می گی". منم بهش گفتم بابا من همین دو روز پیش امتحان دادم، تو مگه امتحان دادی که می گی اینطور نیست. اونم گفت "نه، ولی من پرسیدم و شنیدم اینطور نیست" Sad تازه بعدش دو سه تا از این دخترهای عجیجم عجقم اومدن زیر پست اون نوشتن که "دستت درد نکنه علی قلی جون، من نمی دونم چرا بعضیا فقط انرژی منفی می دن و ..."
شما (اگه قبلاً پست های منو خونده باشین) می دونین که سبک نوشتار من چه طوریه. من سعی می کنم بی طرف و عادلانه بنویسم. برای همینه که وقتی ناراحت یا عصبانی هستم سعی می کنم پست نذارم (ولی بعضی وقتا از دستم در می ره). اگه انرژی مثبت می خواین، برین یکی از این فروم های USMLE انگلیسی. پر از شارژر بی کاره که فقط نشستن انرژی بدن.
یارو اومده می گه "من 75 سالمه، سرطان دارم، Step 1 رو سه بار افتادم حالا چی کار کنم". بعد شارژره می یاد می گه: "نه تو حتماً موفق می شی، بخون، زیر ارتوپدی استنفورد اصلاً فکرش رو نکن و ..."

ج- دارم یه تحقیقی می کنم. لطفاً کمکم کنین:
اگه مطالب من (یا هرکس دیگه ای رو) می خونین و به نظرتون خوبه، با نمکه یا بدرد بخوره، مرحمت کنین این دگمه ی تبریک و تشکر رو کلیک کنین تا هم روحیه بشه برای من (یا اون بنده خدا) هم زمینه سازی بشه برای مرحله دوم تحقیق من.
حتماً اون پست مربوط به ثبت نام در ECFMG (در صفحه دوم همین تاپیک) رو خوندین. من یه فرم 186 برای دانلود گذاشتم اونجا. این فرم تا الان 329 بار دانلود شده. یعنی این فرم 329 بار از طرف کسایی که ID مهاجرسرا دارن و می تونن دگمه تبریک و تشکر رو کلیک کنن، دانلود شده (البته می دونم که بعضی ها ممکنه چند بار دانلود کرده باشن). اگه گفتین چندتا تشکر داره این پست؟ 38 تا Tongue
این قضیه تحقیق رو جدی گفتم ها. وگرنه اصلاً یک میلیون بار هم از من تشکر بشه هیچ فرقی نمی کنه. اصلاً علت شروع مجدد پست گذاشتن من فقط به خاطر همین تحقیقه و ادامه اش هم به نتیجه همین تحقیق بستگی داره. پس مرسی که می خونین، مرسی که یه دگمه اضافه تر از همیشه می زنین و مرسی که هستین.

د- من روش جدیدی برای پست گذاشتن انتحاب کردم که از این قراره:
اول- متاسفانه تصمیم گرفتم به پیام خصوصی به صورت پیام خصوصی حواب ندم (مگر موارد کاملاً استثنایی) اگه سوالی پرسیدین سعی خواهم کرد تو یکی از پست ها جوابش رو بذارم.
دوم- خیلی زود زود پست نمی ذارم. پس اگه پستی گذاشتین و از من چیزی پرسیدین و دیدین که جواب ندادم لطفاً ناراحت نشین.
سوم- مطمئن باشین که تمام پست ها و پیام های خصوصی رو می خونم. من از وقتی که از مهاجرسرا خداحافظی کردم معمولاً هر روز به این تاپیک سر می زدم. تجربه ناراحت کننده ای بود، آخه نامردا قرار بود تاپیک رو فعال نگه دارین

ه- تمام موارد بالا دلیل داره و قابل بحث کردنه. فقط خودم حوصله اش رو ندارم بنویسم. اگه خواستین بعداً توضیح می دم چرا به این نتایج رسیدم

این همه مدت چی شد، چه طور شد، کی، کجا
همون طور که می دونین ما اواخر سال 2011 اومدیم US. وقتی اومدیم اینجا بچه ما هنوز به دنیا نیومده بود و آخرای سال 2011 بدنیا اومد.
سال 2012 من در حین درس خوندن شروع کردم دنبال کار گشتن. البته من مسیر اشتباه رفتم. من فکر می کردم Online اقدام می کنی و یه هفته بعد زنگ می زنن که استاد بفرمایین بیاین دانشگاه رو با قدم های خودتون منور کنین. ولی این اتفاق نیافتاد. شما هم این کار رو نکنین. رزومه تون رو درست کنین وردارین برین جاهای مختلف. اگه لازم شد کنه بازی در بیارین.
بگذریم، بعد از اینکه مدتها برای کار اقدام کردم دیدیم که کار پیدا نمی شه و پولمون هم داره تموم می شه. از اینجا به بعد اوضاع خراب شد. دیگه اعصاب برای درس خوندن نداشتم و ماری هم شروع کرد دنبال کار گشتن. هر کاری که می تونستیم اقدام کردیم، از شغلهای کارگری و منشی دفتر تا Research برای من و کارهای مهندسی واسه ماری. آخر سر من یه کار کارگری تو Target پیدا کردم که شیفت شب بود. پدرم در اومد. موقع کار اونقدر عرق می کردم که همه پیرهنم خیس آب می شد و ازش قطره قطره آب می چکید. من از کار کردن لذت می برم و اونجا خیلی از من راضی بودن. چندتا از Manager ها بهم گفتن که هر وقت خواستی بیا قسمت ما. من بعد یه مدت گفتم می خوام برم تو داروخانه کار کنم. Manager داروخانه برای مصاحبه من رو خواست و به من گیر داد که تو که می گی با داروها آشنا هستی از کجا آشنا شدی. منم آخر سر بهش گفتم که بابا من تو ایران پزشک بودم و ... همین شد که من رو Over qualified تشخیص دادن و اخراج شدم. بعد ماری یه کار تو walmart پیدا کرد. خلاصه سه ماه من کار کردم و سه ماه هم ماری و یه بچه کوچولو داشتیم و کسی رو هم نداشتیم که کمکومون کنه. خیلی سخت گذشت. دیگه پولمون تموم شد و برای ماه بعد پول نداشتیم و من به زمین و زمان فحش می دادم. همون وقتها بود که از مهاجرسرا خداحافظی کردم.
یه روز رفته بودیم بیرون و من موبایلم رو یادم رفته بود ببرم. برگشتم دیدم یه پیام صوتی دارم. گوش دادم دیدم یه نفر پیام گذاشته که من دکتر فلانی هستم و جراح مغز و اعصابم. اگه کمکی خواستی بهم زنگ بزن. اونقدر به خودم لعنت فرستادم که چرا گوشی رو همراهم نبرده بودم. زنگ زدم بهش و گفتم اگه اجازه بدین بیام ببینمتون. اونم گفت فردا بیا مطبم تو بورلی هیلز. آقا فردا کت شلوار و کراوات پوشیدم و رفتم مطبش. بهش گفتم آقای دکتر به من کار بدین. اون گفت من یه مرکز جراحی دارم که از محل زندگی فعلی شما سه ساعت رانندگی فاصله داره. می تونی بیای اونجا. منم گفتم اگه اون ور آمریکا هم باشه می یام. اونم گفتش که باشه به پرستارم می گم بهت زنگ بزنه. منم تو دلم گفتم دِ بیا، اینم رفت تا یه سال بعد. ولی فرداش پرستاره زنگ زد و گفت آدرس ما اینه بیا برای مصاحبه. خلاصه راه افتادیم و رفتیم مصاحبه. مصاحبه تموم شد و دکتر اومد گفت از کی می خوای شروع کنی. منم گفت از دوشنبه بعد. ازش پرسیدم منو برای چه پوزیشنی می خوای که برم یه کم در موردش مطلب بخونم. اونم گفت من که اینجا پوزیشن خالی ندارم، حالا بیا ببینم چه کارایی می تونی بکنی. خلاصه یه هفته ای جمع و جور کردیم رفتیم یه جایی نزدیک کار جدیدم و من کارم رو شروع کردم.
داستان این کار طولانی یه ولی بعد دو ماه من متوجه شدم که ناخودآگاه و به طور غیر رسمی همه به من به چشم Office manager نگاه می کنن Cool یواش یواش مسئولیتم زیاد شد و دیگه دکتر همه جا من رو می خواست. تو اتاق عمل، موقع ویزیت، تو مطب بورلی هیلز و ... بعد یه Office دیگه هم باز کرد و من دیگه الان به دو تا office می رسیدم و هفته ای یه روز هم می رفتم بورلی هیلز. دیگه صبح ساعت چهار و نیم بیدار می شدم و حاضر می شدم می رفتم Office و عصر حدود ساعت 7 یا 8 می اومدم بیرون. اونقدر خسته می شدم که می رسیدم خونه نیم ساعت دراز می کشیدم تا تازه جون پیدا کنم پاشم شام بخورم. با این وضعیت اصلاً نتونستم برای امتحان بخونم.
بعد از یک سال دیگه همه من رو دوست داشتن. از کارمندا و مریضا تا جراح ها و متخصص های بیهوشی که می اومدن اونجا عمل کنن. ولی دیگه دیدم نمی شه و من همینطوری دارم عقب می افتم. برای همین به رییسم گفتم که من از دو ماه دیگه نمی یام (می بینین، منم یکی از همون ایرانی های خائن هستمBig Grin) و آذر 1393 برگشتم ایران و شروع کردم برای step 1 خوندن.
فروردین 1394 ماری از یکی از بهترین دانشگاه های فنی آمریکا تو تگزاس پذیرش برای PhD گرفت. من تو این مدت می رفتم کتاب خونه و از حدود 10 صبح می خوندم تا 10 شب (البته وسطا یه سرماخوردگی شدید داشتم که یه 20 روز من رو زمین گیر کرد). تصمیم گرفتم اوائل اردیبهشت امتحان بدم و رفتم بلیط هواپیما رزرو کردم برای آنکارا. داشتم سبک سنگین می کردم که متوجه شدم پاس سفیدم تو پست گم شده و من هم تقریباً 6 ماهم رو به پایانه (حتماً می دونین برای کسانی که گرین کارت دارن موندن بیش از 6 ماه خارج آمریکا ریسک باطل شدن گرین کارت داره). رفتم بلیط ترکیه ام رو کنسل کردم و بلیط آمریکا رو تغییر دادم و اومدم آمریکا. یه دو هفته ای هم گرفتار Jet lag و باقی قضایا شدم. اول خونه یکی از فامیلا بودم که بعد چند هفته حوصله اش از دست من سر رفت و من رفتم خونه یکی از دوستام موندم. دستش درد نکنه خیلی بهم حال داد. ولی در مجموع می خوام بگم اتفاق های مختلف باعث شد که حداقل از نظر روانی آماده نرم سر امتحان. خرداد ماه 1394 امتحان step 1 رو دادم و همونطوری که گفتم شدم 230. بعد پا شدیم و اومدیم تگزاس. ماری درسش رو شروع کرده و من دارم برای step 2 ck می خونم.
این داستان همچنان ادامه دارد ...
چی خوندم، چه قدر خوندم، چطور خوندم، از کجا خریدم
چی خوندم، چطور خوندم:
من سال 2011 حدود 50% کاپلان رو خونده بودم ولی سال 2013 که دوباره شروع کردم برنامه ام یه کم عوض شد. من اینطوری خوندم:
لکچر نوت های کاپلان: تقریباً تمام مطالب رو از این کتابها خوندم به غیر از پاتولوژی. کتاب بیوشیمیش بد نیست. من از کتاب ایمنولوژی و میکروبیولوژی خیلی خوشم اومد.
ویدئوهای کاپلان: من ویدئو های سال 2010 رو داشتم و بعضی از اونها رو نگاه کردم. ویدئوی مربوط به Behavioral science معرکه است. حتماً نگاه کنید که اگه کامل نگاه کنید هیچ مشکلی نخواهید داشت. حتی الان که برای step 2 CK می خونم می بینم که تو این قسمت مشکلی ندارم. ویدئوهای بیوشیمی و ژنتیک وقسمتی از فیزیولوژی رو هم نگاه کردم. بد نیست ولی اگه نگاه هم نکردین چیز خاصی از دست نمی دین. ویدئوی ایمنولوژی و میکروبیولوژی بر عکس کتابش اصلاً به درد نمی خوره. اون زنه که تدریس می کنه PhD یه چیزی داره. حتماً شما هم از این استادا داشتین که PhD یه رشته ی مرتبط داشتن ولی دید کلینیکی نداشتن. مثلاً می اومدن تو کلاس با افسوس می گفتن که "آره یارو با پای خودش رفت تو بیمارستان نیم ساعت بعد جسدش اومد بیرون" و نتیجه می گرفتن که دکترای ما بی سوادن. این زنه هم از همون آدم هاست که دید کلینیکی نداره. تازه یکی از اون آمریکایی های بی خوده. اگه تو آمریکا زندگی کرده باشین حتماً شما هم از این ها دیدین. مشخصاتشون اینه: نت بوک و موبایلشون Apple هست (هم فکر می کنن با کلاسه و هم اینکه Apple خیلی راحتتر از سیستم های مبتنی بر ویندوز یا اندرویید هست و اینها که حتی بلد نیستن پرینترشون رو وصل کنن از Apple خوششون می یاد)، معتاد Starbucks هستن (چون فکر می کنن با کلاسه و حس می کنن وقتی می رن یه کافی از اینجا می خرن یعنی می خوان خیلی جدی کار کنن، در حالی که کارشون به درد هیچکس نمی خوره)، تا به حال از ایالت خودشون بیرون نرفتن ولی فکر می کنن آمریکا مرکز دنیاست و ما توی چادر زندگی می کردیم و ایران همش کویره. از طرف دیگه فکر می کنن که اینها تمیزترین آدمهای توی دنیا هستن و اگه برن یه کشور در حال توسعه حتماً یکی دوتا بیماری عفونی می گیرن و ...
اینها خیلی آدم های جالبی هستن. همونطور که گفتم اینها اگه کابل برق کامپیوترشون پاره بشه زنگ می زنن یکی بیاد درست کنه ولی فکر می کنن که مهندس ناسا هستن و ما فقط بلدیم گاری برونیم. این زنه هم به نظر از همون آدم هاست. چون هر وقت می خواد از یه بیماری همراه با اسهال صحبت کنه می گه که "من رفته بودم مکزیک و اسهال گرفتم". کلاً خیلی از دستش حرص خوردم نه Tongue
من شنیدم ویدئوهای فارما خیلی خوبه ولی متاسفانه نتونستم نگاهشون کنم.
First Aid: خیلی کتاب خوبی یه. با اینکه خیلی خلاصه است ولی تقریباً تمامی اطلاعات مورد نیاز توش هست و البته خوندنش هم سخته. یه کم ترتیب درسها با کاپلان فرق می کنه. مثلاً آناتومی و جنین شناسی و فارما همش یه جا نیست و هر ارگان رو توضیح می ده آناتومی، جنین و فارماش رو هم همونجا توضیح می ده.
پاتوما: من برای پاتولوژی ویدئوهای پاتوما رو نگاه کردم. کتابی که تو ایران هست و من دیدمش به درد نمی خوره چون پر از غلط تایپی هستش (از یه برنامه OCR برای اسکن کردن و تبدیل به PDF استفاده کردن ولی برنامه خیلی کاراکتر ها رو اشتباه شناخته و کلاً پر از غلطه). ولی ویدئو هاش خیلی خوبه. من شنیدم گلجان هم خوبه ولی حجمش زیاده. کلاً پاتوما رو توصیه می کنم. راستی تو قسمت 17 ویدئو ها اون همه قلب تو تصویر چیکار می کنن، نمی دونم
USMLE World: حتماً رجیستر کنین. خیلی خوبه و برای امتحان خیلی مهمه. اگه توضیحات مربوط به سئوالها رو کامل بخونین (که حتماً باید اینکار رو بکنین) روزی بیشتر از دو بلاک (یعنی 90 تا سئوال) نمی تونین بزنین (من که کلاً سرعت خوندنم بالاست معمولاً روزی بیشتر از دو بلاک نمی تونستم) پس توصیه می کنم حداقل برای دو ماه مجموعه سئوال ها رو بخرین که بتونین یه بار بزنین و یه بار مرور کنین.
Self Assesments: من که فقط دو تا امتحان آزمایشی خود USMLE World رو زدم. امتحان های خوبی هستن و قیمتشون ارزونه. توصیه می کنم NBME فرم شماره 16 رو هم بزنین. سبک امتحان از ماه می 2014 عوض شده (بعداً می گم) و NBME فرم 16 تا اونجا که شنیدم به سبک جدید شبیه تره. در ضمن از امتحان سه بلاکه مجانی خود USMLE.org هم غافل نشین. اسمش FRED است. برین تو سایتش پیداش می کنین. راستی تو امتحان اصلی هم دادش همین Fred که اسمش NED هست امتحان رو برگذار می کنه.
USMLE-FORUMS.com یه فروم مثل مهاجرسراست ولی طبقه بندیش اصلاً خوب نیست. برای همین اگه مطلب خاصی مد نظرتون هست یه کم باید توش بگردین. حتماً به Recommended Step 1 Threads سر بزنین که مطالب خیلی خوبی داره. کلاً این فروم و student doctor network خیلی فروم های خوبی هستن.
از کجا بخریم:
من اونموقع که تو ایران بودم از سایت KAPLAN.IR خرید می کردم. پسر خوبی یه و خیلی سریع می فرسته. کیفیت کاغذهاش خوبه و کیفیت چاپش هم بد نیست. البته چاپهای رنگیش خیلی گرونه. برین به سایتش یه سر بزنین و قیمتهاش رو خودتون ببینین.
در مورد پاتوما لازم نیست از سایت خرید کنین. تو گوگل برین سرچ کنین. اول بدین گوگل "خلیج دزد دریایی" رو به انگلیسی ترجمه کنه بعد همون را با Pathoma سرچ کنین. یه لینک تورنت باید پیدا کنین و دانلودش کنین. حدود 7 گیگابایته و تمام ویدئو ها به همراه اون فایل PDF درب و داغون رو داره.
اگه ساکن آمریکا یا سایر کشورها (به غیر از ایران) هستین می تونین از آمازون یا ebay هم کتاب ها رو با قیمت پایین پیدا کنین. من لکچر نوت ها به همراه ویدئوهای کاپلان برای Step2 CK با چاپ رنگی رو گرفتم $120 که از ایران خیلی ارزونتره. ولی کیفیت کاغذش اصلاً خوب نیست. تقریباً از نظر کیفیت چاپ و کاغذ مثل اینه که کاپلان روی روزنامه همشهری چاپ شده و دارین از اون می خونین. این کتاب ها تو پاکستان چاپ می شه.
بانک سئوالهای USMLE World رو حتماً از سایت خودش بخرین. قیمتش خیلی زیاد نیست ولی خیلی مهمه که با نحوه امتحان آشنا بشین. (بعداً بیشتر در موردش صحبت می کنم.)
چه قدر خوندم:
من معمولاً روزی 12 ساعت تو کتابخونه بودم.
خوب اول با لکچر نوتهای کاپلان شروع کردم. تقریباً 50% مطلب رو که خوندم گفتم تا 15 روز دیگه تمومش می کنم و یه ماه دیگه مرور می کنم و می رم امتحان رو می دم. این که کاری نداره. من که همه اش رو بلدم.Cool
بعد که یه دور خوندم (به غیر از Behavioral و پاتولوژی) شروع کردم ویدئوها رو نگاه کردن به همراه مرور لکچر نوتها کاپلان. تو این مرحله گفتم که نه اینقدرها هم راحت نیست، بذار USMLE world رو بزنم یه دور هم First aid رو بخونم بعد دیگه توپ توپم و می رم امتحان رو منفجر می کنم می یام.
بعد USMLE world رو شروع کردم یه کم هم First Aid خوندم. چون اکانت یه ماهه رو خریده بودم بیشتر روی USMLE World تمرکز کرده بودم و خیلی چیز دیگه ای نخونده بودم. هنوز پاتولوژی و Behavioral رو نخونده بودم. USMLE World رو حدوداً 10 فروردین تموم کردم و Cumulative percentage شد 72%، اینجا بود که با خودم گفتم نه امتحان سخته و باید بیشتر بخونم.Sad
Pathoma و Behavioral رو خوندم و افتادم رو First aid. فکر کنم تا نزدیک امتحان 7 یا 8 بار این کتاب رو خوندم. بعد همون اتفاقی که گفتم پیش اومد و اومدم آمریکا. این وسط یه دو هفته نتونستم بخونم بعد اون هم تو آمریکا شرایط ثابتی نداشتم و نتونستم خیلی بخونم. از طرف دیگه هر چقدر بیشتر می خوندم بیشتر حس می کردم که هیچی بلد نیستم.
یک هفته قبل از امتحان USMLE world self-assessment 2 رو که راحتتره رو دادم شد 238. چهار روز قبل از امتحان، امتحان آزمایشی خود USMLE.org رو زدم که شد 82%. بد نبود. 2 روز مونده به امتحان USMLE world self-assessment 1 رو که سختتره رو شدم 242. دیگه فکر می کردم که امتحان بالای 240 می یارم.
تجربیات و توصیه های من

1- این امتحان با تمام امتحان هایی که ما دادیم فرق می کنه. تجربه یه امتحان 8 ساعته تجربه خیلی سختی یه. خودتون رو برای اون 8 ساعت آماده کنین. وقتی امتحان من تموم شد انگار با پتک زدن توی سرم و اصلاً نمی دونستم من کی هستم، اینجا کجاست. تقریباً از دو بلوک آخر امتحان هیچ چی یادم نمی یاد و فکر می کنم همین دو تا بلوک آخر رو خراب کردم. خودتون رو برای اون 8 ساعت آماده کنین.
2- من اول که رفتم سه تا بلوک زدم بعد یه استراحت 20 دقیقه ای کردم، بعد دوتا بلوک دیگه زدم و دوباره 20 دقیقه استراحت کردم و بعد دو تا بلوک آخر رو زدم و تموم شد. اینجایی که من امتحان دادم کولرهاش روشن بود (فکر کنم اکثر مراکز تو تابستون یه کم خنک هستن). من آدمی هستم که سرما رو بیشتر از گرما دوست دارم. ولی از طرف دیگه نمی تونم دمای بدنم رو ثابت نگه دارم (مثل بقیه ی خزندگانBig Grin). بنابراین بعد از سه ساعت اول حسابی سردم شده بود طوری که تو وقت های استراحت می رفتم پشت پنجره می ایستادم تا نور خورشید یه کم گرمم بکنه. اگه خواستین لباس گرمی یا ژاکتی چیزی ببرین.
3- خوابتون رو حداقل از دو هفته قبل تنظیم کنین. یه ماه آخر منتهی به امتحان من خونه یکی از بچه ها بودم و اونها معمولاً تا ساعت 3 یا 4 صبح بیدار می موندن. من الاغ هم تا ساعت 2 بیدار می نشستم. نتیجه این شد که شب قبل از امتحان هر کار کردم زودتر از ساعت 1 نتونستم بخوابم. از بد شانسی من امتحان من نزدیک چهارشنبه آخر سال! اینها (چهارم جولای) بود. تازه داشت خوابم سنگین می شد که یه هو یه از خدا بی خبری یه بازوکا ول داد تو آسمون و بوممممممممم. اینطوری شد که من شب قبل امتحان به زور ساعت 2:30 صبح خوابیدم و ساعت 4:30 صبح بیدار شدم، حاضر شدم و رفتم سر امتحان.Sad
4- من سیگاری هستم. خیلی نه ولی هر روز یه 5 نخی می کشم (هر چند الان یه چند روزی هست که سعی می کنم ترک کنم و نکشیدم). روز قبل از امتحان رفتم از محل امتحان پرسیدم که آیا من تو وقتهای استراحتم می تونم از ساختمون خارج بشم؟ اون ها هم گفتن نه. روز امتحان بود و من هر چی نیکوتین ذخیره تو خونم و مایع صفاقی و CSF داشتم استفاده کرده بودم. دیگه اکسیژن خونم به حد سمی رسیده بود و داشتم می مردم. وقت استراحت دومم رو گرفته بودم و می خواستم برم تو دو تا بلوک آخر رو بزنم که یارو برگشت بهم گفت که: "راستی تو می تونی از ساختمون بری بیرون و حتی می تونی با گوشیت هم صحبت کنی، اونایی که امتحان TOEFL و یا GRE می دن نمی تونن برن" من هم یه یک دقیقه بهت زده نگاهش کردم (احتمالاً به خاطر مسمومیت با اکسیژن گیج بودم) و رفتم تو دو تا بلوک آخر رو بزنم. البته قبلش تو دلم تمامی خانواده ی یارو رو یه بار مورد لطف قرار دادم.
راستی بیایین تحقیق کنیم ببینم اثر مخرب کم خوابی، کمبود نیکوتین در خون و زیاد بودن اکسیژن در خون رو راندمان فرد Synergistic هست یا نه. من که فکر می کنم این دوتا عامل روی من (به خصوص دو تا بلوک آخر) خیلی اثر گذاشتن.
5- خوراکی سنگین نبرین. یه کم میوه و یکی دوتا لقمه کوچیک کافی یه. غذای سنگین بخورین ممکنه خوابتون بگیره. موز و انگور که برای من خوب بود.
6- متاسفانه از ماه می سال 2014 یه کم سبک سئوال ها عوض شد. مثلاً من چند تا سئوال از آناتومی کف دست و لگن دیدم که تو هیچ کدوم از منابعی که برای امتحان خوندم ندیده بودم و با سواد خودم زدم. من سئوال نوروآناتومی خیلی کم داشتم درحالی که تا قبل از مِی سوال نوروآناتومی خیلی می دادن. سوال های اخلاق پزشکی یه کم عجیب بود. کلاً خیلی از کسانی که امتحان رو بعد از می 2014 دادن گفتن که سوال ها خیلی سخت شده و اصلاً نمی دونن که می تونن پاس کنن یا نه (البته اکثرشون به جز من نمره های خوبی گرفتن). من که از امتحان بیرون اومدم از مجموع 322 سوال فکر کنم فقط 30 تاش رو مطمئن بودم درست زدم. شما هر چقدر هم بخونین یه سری سوال می بینین که هیچ نظری در مورد اون سوال ها ندارین و هیچی نمی دونین در موردش. از طرف دیگه تو خیلی از سوال ها تمامی گزینه ها درست هستن و شما باید بهترین گزینه رو انتخاب کنین (برای همینه که معمولاً شخص مطمئن نیست که چه طور زده). اگرچه کلمات کلیدی کمک کننده هستن ولی می تونن گمراه هم بکنن. من سوال هایی رو دیدم که توش 3 یا 4 تا کلمه کلیدی مربوط به 3 یا 4 بیماری مختلف داشت و بیشتر گمراه می کرد تا راهنمایی. به نظر من هم First Aid هم USMLE World و هم تا حدودی کاپلان باید یه بازنگری تو مطالبشون داشته باشن. البته اونایی که تازه درسشون رو تموم کردن مشکلی ندارن. کسی که آناتومی بهرام الهی یا اسنل، فیزیولوژی گایتون، پاتولوژی رابینز و... رو خونده باشه و یه کم دید کلینیکال هم بهش اضافه کنه امتحان Step 1 رو یه لقمه چپش می کنه. مشکل اینجاست که (بر خلاف هندی ها، پاکستانی ها و آمریکایی ها) یه فاصله زمانی گنده بین خوندن این مطالب و امتحان دادن ما وجود داره که یه کم مشکل سازه.
7- وقتی دارین سوالهای USMLE World یا Self-Assessment ها رو می زنین سعی کنین هدفتون این باشه که هر بلوک 46 سواله رو در عرض 40 تا 45 دقیقه بزنین. من که تو USMLE World هر بلوک رو معمولاً تو 40 دقیق می زدم سر امتحان تو هر بلوک بین 2 تا 5 دقیقه وقت اضافه می آوردم. تمرین کنین که سرعت خوندنتون بره بالا.
8- من فکر می کنم بین کاپلان و USMLE World خوندن من تا تاریخ امتحان خیلی فاصله افتاد. به نظر من شما بهتره که سعی کنین خیلی فاصله نیافته.
9- من در طول دور جدید درس خوندنم یه سوال برام پیش اومد: "من توی این 7 سال پزشکی و یک قرن بعد از فارغ التحصیلی چه غلطی داشتم می کردم که اینقدر بی سواد شدم؟"
مدلی که به نظر من می رسه برای درس خوندن

بیایم فرض کنیم که حافظه شما یه سالن خیلی بزرگ خالی هستش. از طرف دیگه مطالبی که باید به حافظه تون انتقال بدین هم یه حجم انبوه کتابه (فرض کنیم 100 هزار جلد) شما باید این کتاب ها رو به این سالن خالی انتقال بدین، حالا چند تا راه دارین:
1- شما می تونین همینطوری این کتابها رو انتقال بدین و بریزین تو این سالن بزرگ
شما حتماً از این آدمها سراغ دارین. اینها کسانی هستن که خیلی درس می خونن ولی تو امتحان نتیجه خوبی نمی یارن. اینها همه چیز رو بلدن ولی نمی تونن تشخیص افتراقی درستی برای مریض بذارن یا پلن درمانی مناسب انتخاب کنن. این آدمها بیشتر حفظیاتشون قویه.
اگه شما از قبل این قفسه و طبقه ها رو نساخته باشین (کدوم قفسه ها؟ همونایی که تو گروه 2 خواهم گفت) و فقط First Aid بخونین جزو این دسته قرار می گیرین و نمی تونین نتیجه خوبی تو امتحان بیارین (حتی اگه 100 بار هم First Aid رو خونده باشین). First aid فقط اون 100 هزار جلد رو به شما می ده ولی کمک نمی کنه که کتابخونه تون رو بسازین. تقریباً تمامی کتابهای چکیده همینطوری هستن. اگه کتابخونه شما آماده است این کتابها برای تکمیل کتابخونه شما عالی هستن. اگه کتابخونه شما آماده نیست این کتاب ها خیلی به درد بخور نیستن.
2- شما می تونین یک سری قفسه و طبقه درست کنین و کتاب ها رو تو قفسه ها و طبقه های مرتبط قرار بدین.
شما این ها رو هم دیدین. اینها همون همکار ها یا استادهای باسواد شما هستن. (هرچند بعضی از اساتید باسواد معلم های خوبی نیستن) اینها روند فکری سازماندهی شده دارن. اینها معمولاً می تونن به درستی مطالب رو توضیح بدن. ولی ممکنه نتیجه خوبی تو امتحان نیارن، چون ممکنه وقت کم بیارن یا اینکه نتونن مطالب رو مرتبط کنن. اگه از اینا بپرسین که ایدز یا هپاتیت B رو توضیح بدن از اول شروع می کنن تا آخرش می گن ولی اگه یه کیس مریض مبتلا به ایدز و هپاتیت با هم بدی ممکنه تو تشخیص گذاشتن دچار مشکل بشن و در حقیقت بین دو تا گم بشن. اینا معمولاً تو امتحان نمره قابل قبول می یارن ول نمره هاشون فوق العاده نیست.
حالا چه طور می شه این کتابخونه رو ساخت. با خوندن رفرنس یا کتابهایی مثل کاپلان. مسلماً کتاب های رفرنس از این نظر خیلی عالی هستن. این رفرانس ها چنان کتابخانه ای براتون می سازن که به این راحتی ها به هم نمی ریزه. ساختن همین کتابخونه هستش که بیشترین انرژی رو از شما می گیره و بعد از درس خوندن احساس خستگی می کنین. در ضمن ساختن همین کتابخونه هستش که در مرحله REM خواب انجام می شه. بچه های با سواد و کسانی که طول تحصیل مدام کتابهای رفرنس خوندن برای همین باسوادن و یادشون نمی ره. ما به همین ها می گیم تو Base خوبی داری. اینها کتابخونه طبقه بندی شده و خوبی دارن که با یه سری فشرده خوندن مطالب فوری کتابخونه شون تکمیل می شه.
و به همین دلیله که یکی مثل من که هیچ وقت درست حسابی درس نخونده، تا وقتی یه مدت زمان طولانی صرف ساختن این کتابخونه نکنه درست یاد نمی گیره. برای همینه که برای آدمایی مثل من کاپلان خوندن خیلی بهتر از 10 بار First Aid خوندنه.
3- شما می تونین یک سری قفسه و طبقه درست کنین و کتاب ها رو تو قفسه ها و طبقه های مرتبط قرار بدین. بعد یک ایندکس خوب درست کنین و دوباره چک کنین ببینین همه چیز سر جاش هست یا نه و سرعت دسترسی به کتاب هاتون رو بالا ببرین.
اینها می شن اون استادی که همه می خوان سر کلاسش حاضر باشن یا همون هم کلاسی که تشخیص های استثنایی می ده. اینا می شن همون رفیق من که تو یه روستای دور افتاده و بدون هیچ گونه آزمایشی مشکوک به FMF می شه و تشخیصش درست از آب در می یاد. اینها 6 ماه می خونن و رزیدنتی رشته خوب قبول می شن. اینها تو امتحان هم موفق هستن.
کسانی که ایندکس خوبی دارن سوال ها رو سریعتر جواب می دن و در کیس های سخت سر در گم نمی شن. اون ها بهترین تشخیص افتراقی رو می ذارن.
این ایندکس کردن رو تجربه، کار بالینی و سوال زدن براتون می سازه. زدن سئوالهای USMLE World علاوه بر اینکه این ایندکس رو می سازه یه سری هم مطلب جدید به اطلاعاتتون اضافه می کنه (مثل کاری که کتابهای مجتبی کرمی می کنن). توجه کنین که USMLE World کتابخونه براتون نمی سازه. پس اگه کتابخونه تون آماده نیست فقط با زدن USMLE World احتمال موفقیتتون خیلی زیاد نیست ولی به مراتب بهتر از First aid خوندن تنهاست.
در روش قدیمی سوال طرح کردن می پرسن: "درمان رتینیت CMV در بیمار مبتلا به ایدز چیست؟" این سوال رو هر سه گروه می تونن جواب بدن.
در روش جدید یک یا دو تا پاراگراف مطلب می دن که خلاصه اش این می شه: "بیمار مبتلا به ایدز با علائم فلان اومده (که از اینجا باید تشخیص بدین طرف رتینیت ناشی از CMV داره) و شما درمان مناسب رو به ایشون تجویز می کنین (که باید بدونین خط اول درمان چیه). برای بررسی عوارض درمان شما بیمار رو برای چه آزمایشی می فرستین؟ (که باید بدونین عارضه این دارو چیه و چطور بررسی می کنین)". گروه اول که حتماً گم می شن. گروه دوم محتملاً گم می شن، گروه سوم شاید گم بشن. من هم که ده بیست سه پونزده می کنم یکی رو انتخاب می کنم می ره.

خوب اینم از پست طولانی من. امیدوارم به دردتون بخوره. موفق باشین

ارادتمند
یاشار و ماری
شماره کیس :2011AS35XXX
دریافت نامه: 9 خرداد -- 30 می
ارسال فرمها: 11 خرداد-- 1 ژوئن
کنسولگری:آنکارا
مصاحبه: 10 مرداد-- 1 آگوست
دریافت ویزا:23 شهریور-- 14 سپتامبر
ورود به آمریکا: ۱۴ مهر--۶ اکتبر
دریافت سوشال:۱۵ روز بعد از ورود
دریافت گرین کارت: ۲۱ روز بعد از ورود

پاسخ
سلاااام. بالاخره یاشار و ماری اومد. آقا خیلی ممنون بخاطر مطالبت و وقتی که گذاشتی.
آقا من الان گیج شدم! 230 که نمره ی خوبیه که ! پس چرا میگی خراب کردم؟!! ... 230 خیلی خوبه که!...یعنی من اشتباه میکردم که فکر میکردم 230 نمره ی خوبیه؟!Sad دوست من نمرش شده بود 230 کلی باغرور و فخرفروشی به من اعلام نمرشو کرد! ....
بعدشم شما قبلا گفته بودی که بعد میام براتون میگم که چه مسیر اشتباهی رفتم که امتحانم خراب شد!! خب الان که من خوندم که مسیر اشتباهی نرفتی که توی درس خوندنت!! دقیقا اون اشتباهه کجاش بود؟!! Big Grin

و در پایان باید اعلام کنم که اگه شما روزی 12 ساعت خوندی و اینجوری شد من بهتره کلا قید امتحانو بزنم با این درس خوندنم!!Big Grin یعنی نابود شدم رفت!!...
خدایا چنان کن سرانجام کار ، تو خشنود باشی و ما رستگار.....
پاسخ
تشکر کنندگان: NEURON ، یاشار و ماری
با سلام و احترام، برای ثبت نام USMLE يک سوال دارم. تاريخ بعضی از بخش های کار آموزی و کارورزی در ريزنمره ام اشتباه است. مثلاً بجای نيم سال اول، نيمسال دوم قيد شده. در نتيجه با تاريخ های ليستی که از دانشکده ام گرفتم همخوانی نداره. آيا بايد برای گرفتن ريز نمره جديد اقدام کنم؟ ممنون ميشم در اسرع وقت راهنمايي بفرماييد.
پاسخ
تشکر کنندگان:
(2014-10-01 ساعت 00:34)یاشار و ماری نوشته:  سلام به همگی
خوب، برای اونایی که حوصله خوندن این همه مطلب رو ندارن نمره ام رو تو Step 1 می گم: 230
خوب اینم از پست طولانی من. امیدوارم به دردتون بخوره. موفق باشین
یاشار و ماری
سلام به همگی و یاشار ماری عزیز بدون فاز و نول وفیوز-بهره وری از ATP کاملا میتوکندریاییWink
یه سوال نسبتا بی ربط داشتم اگر تونستی وقت کردی خواستی جواب بدی ممنون می شم
من از یه پروفسوری توی NYU Langone Medical Center اجازه گرفتم که برم پیشش برای ادامه کار تحقیقاتیم کار کنم ولی گفته فعلا فاند ندارم برات
حالا موندم با هزینه شخصی برم یا نه (عمرا میلیونر یا پسر یه میلیاردر نیستماSad )
1- آیا احتمال داره در صورتی که ازم راضی باشه در آینده بهم فاند بده؟ (تا بحال که هر جایی رفتم نبوده کسی ازم راضی نباشه Tongue )
2- آیا امکانش هست در صورتی که از نظر اون سرم به تنم بیارزهCool بدون امتحان GREمن رو بعنوان دانشجوی PHD خودش برداره یا نه در هر صورتی باید امتحان بدم؟
3- این موقعیت هیچ کمکی به ادامه تحصیل آینده ام در US می کنه یا نه؟
خودتون گفتین اگر جواب بدین تو فروم جواب می دین نه پیام خصوصی – منم همینجا پرسیدم
هوادار فابریک شما --- حالا این کلمه پرو فسور چرا اونجوری شد من بی گناهما
وحید
@@CN:2014AS35
ایروان/1نفر/ارسال ایمیل/مصاحبه4wفوریه/منتظر کلير بووودم دیگه نیستم Sad
اسمان همه جا ابی بود داره به سیاهی می زنه آیا؟-زد تموم شد رفت پی کارش-دوباره خودم رنگش می کنم
پاسخ
تشکر کنندگان: jojo_hami ، یاشار و ماری
سلام
اول جوجو حامی
کجا اشتباه کردم:
خوب گفتم که. 1- شب قبل از امتحان دیر خوابیدم. 2- بین کاپلان و USMLE World تا امتحان فاصله زمانی زیادی بود.
چرا 230 نمره خوبی نیست:
230 برای خیلی از بچه هایی که می خوان داخلی بخونن و از فارع التحصیلی شون کمتر از 5 سال گذشته نمره قابل قبولی هست ولی برای افرادی مثل من Old Graduate بودن یک امتیاز منفی بزرگه. این امتیاز منفی باید به یه طریقی جبران بشه. من می خواستم حداقل بالای 240 بیارم که بتونم ازش به عنوان یک نکته مثبت تو رزومه استفاده کنم. اگر چه این نمره امتیاز منفی نیست ولی خوب امتیاز مثبت هم نیست. بنابراین من از هدفم یه کم عقب موندم و باید به فکر روش های دیگه ای باشم که بتونم رزومه ام رو قوی کنم.
حتماً می دونین وقتی از تاریخ فارغ التحصیلی بیشتر از 5 سال گذشته باشه بعضی از برنامه های رزیدنتی اصلاً رزومه شما رو نگاه نمی کنن. وقتی از تاریخ فارغ التحصیلی شما بیشتر از 10 سال گذشته باشه اکثر برنامه های رزیدنتی رزومه شما رو اصلاً نگاه نمی کنن Sad
دوم وحید نورون
متاسفانه خیلی از همکاران برای گرفتن ویزا مجبور هستن برای پوزیشن های تحقیقاتی بدون درآمد اقدام بکنن. استادهای اینجا هم اینو می دونن. اینجا یه استاد برای انجام تحقیق یه بودجه ی مشخصی رو می گیره و باید سعی کنه سر و ته تحقیق رو با اون بودجه هم بیاره. برای صرفه جویی در هزینه اونها خیلی هم خوششون می یاد که یکی بیاد و حاضر باشه مجانی براشون کار کنه. ولی سر همین پوزیشن ها هم رقابت زیاده. هم کسانی که داخل آمریکا هستن برای تقویت رزومه خودشون و ساختن ارتباطات لازم با افراد کلیدی طالب این پوزیشن ها هستن و هم کلی از هموطن ها و هندی ها و پاکستانی ها برای گرفتن ویزا برای اینجور پوزیشن ها سر و دست می شکونن.
بنابراین (مخصوصاً در رشته ما) خیلی سخته که از همون اول شما بتونین یه پوزیشن با فاند بگیرین. بعد از اینکه اومدین اینجا و یه چند ماهی که کار کردین چند تا راه براتون باز می شه:
1- شما دارای قابلیت های استثنایی هستین (منظورم توانایی علمی هستش).
تا وقتی که شما از استاد نخواین که بهتون پول بده اون ها هیچ وقت خودشون پیشنهاد پرداخت مالی رو به شما نمی کنن. در این حالت بعد از مثلاً 4 ماه شما به استادتون می گین که قادر به تامین هزینه های زندگی خودتون نیستین و اگه اون شما رو ساپورت مالی نکنه شما مجبورین برگردین یا برین یه جای دیگه کار کنین. اگه شما بتونین طوری خودتون رو نشون بدین که استاد شما فکر کنه سیستم به شما وابسته شده و با رفتن شما نمی تونه فرد دیگه ای رو جایگزین کنه، ممکنه حاضر باشه که به شما پول بده. البته باید در نظر داشته باشین که اگه تو یکی از دانشگاه های مطرح آمریکا مثل هاروارد کار می کنین این روش یه کم سخته. چون همیشه کلی آدم هست که حاضرن جای شما رو پر کنن و وقتی سطح دانشگاه بالا هست، سطح کسایی که برای پوزیشن ها هم اقدام می کنن بالاست.
2- شما دارای قابلیت های استثنایی هستین (منظورم توانایی عملیاتی یا مخ زنی هستش).
شما 4 ماه کار کردین و یه 10 نفر آدم شناختین. بعد می رین مخ زنی می کنین و با یکی دوتاشون خیلی رفیق می شین. با هم می رین دوچرخه سواری یا گردش و این حرفا. بعد یواش یواش شروع می کنین به عجز و ناله کردن که ای وای من پول ندارم و دیشب تو خیابون خوابیدم و بدبختم و ... خلاصه یه پیش زمینه درست و حسابی ردیف می کنین. بعد یه روزی که طرف خلقش بالاست (مثلاً وقتی که با هم رفتین قهوه خونه یه دو سه تا چایی Tongue زدین) یه هو می پرین و خنجرتون رو تو سینه طرف وارد می کنین. یعنی بهش می گین که دکتر فلانی، شما یه پوزیشن با فاند ندارین به من بدین یا می تونین از طریق دوستانتون یه پوزیشن با فاند برای من ردیف کنین. اگه هدف گیری تون درست باشه، این روش هم ممکنه جواب بده. امیدوارم به خانوما بر نخوره ولی شانس خانوم ها تو این روش به مراتب بیشتر از پیرمردهایی مثل من هستش Big Grin
3- شما دارای قابلیت استثنایی نیستین
در این حالت اوضاع خرابه. من کسانی رو دیدم که چندین سال تو یه دپارتمان کار کردن حتی یه دلار هم نگرفتن. از اون بدتر موقع مچ حتی اون دپارتمان اینها رو برای مصاحبه هم دعوت نکرده تا چه برسه به اینکه برای رزیدنتی بهشون پذیرش بده. اگه جزو این دسته باشین مگر اینکه عمو جونی، خاله جونی چیزی، براتون یه پوزیشن با فاند ردیف نکنه شما شانس زیادی ندارین. این اتفاق در دانشگاههای تاپ مثل هاروارد و استنفورد و ... زیاد می افته.

داشتن نتیجه امتحان GRE برای گرفتن پذیرش در PhD دست استادتون نیست. معمولاً تمام دانشگاه ها برای تحصیل در مقطع PhD ازتون نمره GRE و TOEFLمی خوان (شاید بعضی ها نخوان ولی من که نشنیدم). حداکثر کاری که استادتون شاید بتونه بکنه اینه که بهتون پذیرش بده و شما بتونین درستون رو شروع کنین ولی با شما شرط کنه که قبل از شروع ترم دو یا سه باید نمره GRE قابل قبول بیارین.
از طرف دیگه اگه بخواین نهایتاً وارد کار کلینیکال بشین گرفتن PhD وقت تلف کردنه. مگر اینکه یکی دو سال برای مچ اقدام کنین و نتونین پذیرش بگیرین. اون وقت برای تقویت رزومه شاید مجبور باشین یه PhD بگیرین. ولی اگه بخواین با همون PhD به زندگی تون ادامه بدین که هیچ.
حقوق PhD ها معمولاً بین 70000 تا 120000 هزار دلاره و حقوق پزشک ها معمولاً بیشتر از 130000 دلار. این رو هم در نظر داشته باشین.
در ضمن نیویورک هم شهر گرونی هست.
یه نکته هم آخر سر اضافه کنم
اول Step 1 یا Step 2
حجم مطالب Step 2 به مراتب کمتر از Step 1 هست و به نظر من که خیلی راحتتره. در مورد امتحانش نمی دونم چون هنوز امتحان ندادم. ولی الان که Step 2 رو می خونم می بینم که اگه Step 2 رو هم خونده بودم می تونستم سه چهار تا سوال بیشتر جواب بدم. ولی درمجموع به نظر من اگه اول Step 1 رو بخونین خیلی بهتره. چون تو Step 2 خیلی کمک می کنه ولی برعکسش خیلی اینطوری نیست.
حالت رویایی اش هم اینه که هر دو تا رو بخونین بعد اول برین Step 1 رو بدین و بعدش Step 2 Tongue

موفق باشین
ارادتمند
یاشار و ماری
شماره کیس :2011AS35XXX
دریافت نامه: 9 خرداد -- 30 می
ارسال فرمها: 11 خرداد-- 1 ژوئن
کنسولگری:آنکارا
مصاحبه: 10 مرداد-- 1 آگوست
دریافت ویزا:23 شهریور-- 14 سپتامبر
ورود به آمریکا: ۱۴ مهر--۶ اکتبر
دریافت سوشال:۱۵ روز بعد از ورود
دریافت گرین کارت: ۲۱ روز بعد از ورود

پاسخ
تشکر کنندگان: jojo_hami ، baranmf ، mhr.714 ، attari ، sina454 ، kia_0950 ، NEURON ، مسكاتي ، cmbt1 ، BitaM ، shm2013 ، الدورادو
ممنون از پاسختون یاشار عزیز. آقا پس من پامو بذارم رو گاز!! Sad
خدایا چنان کن سرانجام کار ، تو خشنود باشی و ما رستگار.....
پاسخ
تشکر کنندگان: یاشار و ماری ، NEURON
یاشار عزیز سلام
بعد از مدتها که فرصت کردم و از این سایت دیدن کردم مشاهده یاداشت شما خوشحالم کرد.
تعجب کردم که شما نوشته ای اذر ۹۳ برگشتی ایران در حالی که الان ابان ۹۳ هست؟؟؟؟؟؟
به هر حال خیلی خوشحال شدم که امتحان اول رو پاس کردی. من همه امتحانات رو پاس کردم . والان منتظر مچ هستم . خیلی خوشحال می شم اگه بتونم کمکی بکنم .
تصمیم دارم تجربه هام رو بنویسم اما ارکانیزه کردن اون مشگله اگه بصورت سوال وجواب باشه بهتر می تونم بنویسم.
امیدوارم این تاپیک مجددا حال و هوای گذشته ها رو بگیره و مورد استفاده همه دوستان باشه.

با آرزوی موفقیت برای همه دوستان
پاسخ
تشکر کنندگان: attari ، jojo_hami ، mhr.714 ، sina454 ، یاشار و ماری ، kia_0950
(2014-10-24 ساعت 10:32)REZA1390 نوشته:  یاشار عزیز سلام
بعد از مدتها که فرصت کردم و از این سایت دیدن کردم مشاهده یاداشت شما خوشحالم کرد.
تعجب کردم که شما نوشته ای اذر ۹۳ برگشتی ایران در حالی که الان ابان ۹۳ هست؟؟؟؟؟؟
به هر حال خیلی خوشحال شدم که امتحان اول رو پاس کردی. من همه امتحانات رو پاس کردم . والان منتظر مچ هستم . خیلی خوشحال می شم اگه بتونم کمکی بکنم .
تصمیم دارم تجربه هام رو بنویسم اما ارکانیزه کردن اون مشگله اگه بصورت سوال وجواب باشه بهتر می تونم بنویسم.
امیدوارم این تاپیک مجددا حال و هوای گذشته ها رو بگیره و مورد استفاده همه دوستان باشه.

با آرزوی موفقیت برای همه دوستان
با سلام. به به بالاخره سروکله ی افراد دیگه ای هم پیدا شد.Wink
اولا تبریک بخاطر پاس کردن امتحانات. واقعا خوش بحالتون. ما را بگو که تازه اول راهیمSad
پس من بعنوان منشی مخصوص حاکم بزرگ یاشارBig Grin، اولین سوالات را ازتون میپرسم:
چه سالی امتحانات را دادین؟ چقدر طول کشید آماده شدن واسه هر امتحان؟ از چه منابعی خوندید؟ نمراتتون چند شد؟
وضعیت رزومتون چجوری بود؟ توی آمریکا از چه راههایی رزومتون را تقویت کردین؟
خدایا چنان کن سرانجام کار ، تو خشنود باشی و ما رستگار.....
پاسخ
تشکر کنندگان: یاشار و ماری ، kia_0950 ، REZA1390 ، NEURON
(2014-10-24 ساعت 10:32)REZA1390 نوشته:  یاشار عزیز سلام
بعد از مدتها که فرصت کردم و از این سایت دیدن کردم مشاهده یاداشت شما خوشحالم کرد.
تعجب کردم که شما نوشته ای اذر ۹۳ برگشتی ایران در حالی که الان ابان ۹۳ هست؟؟؟؟؟؟
به هر حال خیلی خوشحال شدم که امتحان اول رو پاس کردی. من همه امتحانات رو پاس کردم . والان منتظر مچ هستم . خیلی خوشحال می شم اگه بتونم کمکی بکنم .
تصمیم دارم تجربه هام رو بنویسم اما ارکانیزه کردن اون مشگله اگه بصورت سوال وجواب باشه بهتر می تونم بنویسم.
امیدوارم این تاپیک مجددا حال و هوای گذشته ها رو بگیره و مورد استفاده همه دوستان باشه.

با آرزوی موفقیت برای همه دوستان
سلام رضا
تبریک بابت پاس کردن امتحان ها. من فکر می کردم الان سال 1394 هستش Tongue
یکی دو تا سوال داشتم.
1- Interview چند تا گرفتی؟ فکر می کنم تو هم Old Graduate هستی. اوضاع چطوره؟ امیدی هست.Sad
2- الان کجایی؟ تگزاس که نیستی؟ اگه هستی یه خبری بده.
3- اگه دوست داشتی یه حدودی از نمره هات بگو ببینیم اوضاع ما چطوره.
4- من دارم برای step 2 لکچر نوت های کاپلان رو می خونم. دو تا کتابم مونده (زنان و کودکان). بعدش می خوام MTB 2 & 3 رو بخونم (MTB: Master The Boards) و USMLE World بزنم. خوبه؟

مرسی
ارادتمند
یاشار و ماری
شماره کیس :2011AS35XXX
دریافت نامه: 9 خرداد -- 30 می
ارسال فرمها: 11 خرداد-- 1 ژوئن
کنسولگری:آنکارا
مصاحبه: 10 مرداد-- 1 آگوست
دریافت ویزا:23 شهریور-- 14 سپتامبر
ورود به آمریکا: ۱۴ مهر--۶ اکتبر
دریافت سوشال:۱۵ روز بعد از ورود
دریافت گرین کارت: ۲۱ روز بعد از ورود

پاسخ
تشکر کنندگان: jojo_hami ، kia_0950 ، NEURON ، REZA1390
(2014-10-25 ساعت 19:04)یاشار و ماری نوشته:  
(2014-10-24 ساعت 10:32)REZA1390 نوشته:  یاشار عزیز سلام
بعد از مدتها که فرصت کردم و از این سایت دیدن کردم مشاهده یاداشت شما خوشحالم کرد.
تعجب کردم که شما نوشته ای اذر ۹۳ برگشتی ایران در حالی که الان ابان ۹۳ هست؟؟؟؟؟؟
به هر حال خیلی خوشحال شدم که امتحان اول رو پاس کردی. من همه امتحانات رو پاس کردم . والان منتظر مچ هستم . خیلی خوشحال می شم اگه بتونم کمکی بکنم .
تصمیم دارم تجربه هام رو بنویسم اما ارکانیزه کردن اون مشگله اگه بصورت سوال وجواب باشه بهتر می تونم بنویسم.
امیدوارم این تاپیک مجددا حال و هوای گذشته ها رو بگیره و مورد استفاده همه دوستان باشه.

با آرزوی موفقیت برای همه دوستان
سلام رضا
تبریک بابت پاس کردن امتحان ها. من فکر می کردم الان سال 1394 هستش Tongue
یکی دو تا سوال داشتم.
1- Interview چند تا گرفتی؟ فکر می کنم تو هم Old Graduate هستی. اوضاع چطوره؟ امیدی هست.Sad
2- الان کجایی؟ تگزاس که نیستی؟ اگه هستی یه خبری بده.
3- اگه دوست داشتی یه حدودی از نمره هات بگو ببینیم اوضاع ما چطوره.
4- من دارم برای step 2 لکچر نوت های کاپلان رو می خونم. دو تا کتابم مونده (زنان و کودکان). بعدش می خوام MTB 2 & 3 رو بخونم (MTB: Master The Boards) و USMLE World بزنم. خوبه؟

مرسی
ارادتمند
یاشار و ماری
سلام به یاشار وجوجو و سایر دوستان عزیر
ممنون از تبریک اگرچه که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده و این میسر تا به آخر نرسی انگار که هیچ کاری نکردی و در شروع هستی .
قول می دم تو چند روز اینده مفصل همه چیز زو توضیح بدم .
الان یکم سرم شلوغه .

موفق باشین
پاسخ
تشکر کنندگان: jojo_hami ، یاشار و ماری
سلام خدمت همه دوستان و همکاران عزیز بخصوس جو جو و یاشار

امروز یک کمی وقت کردم که بیام ویه چیزهای بنویسم. البته من مثل یاشار عزیز خوش نویس وخوش بیان نیستم و برام سخته بخوبی ایشون وبقیه دوستان توضیح مفصل بدم. امروز سعی می کنم یه توضیحات کلی بدم و دفعات بعد سوالات رو جدا جدا پاسخ بگم.
راستش به نظر من این پروسه یه پروسه زمان بر وطولانی هست و بایستی با برنامه ریزی ودر کمال آرامش انجام بشه . من خودم این پروسه رو در حاشیه زندگیم قرار دادم. حاشیه به این مفهوم من هرگز دست از کارهای معمول وروزانه ام که حدود 10 سال هست شروع کردم بر نداشتم . همچنان مطبم رو می رفتم، اتاق عمل ، بیمارستان، درمانگاه و....... و برای امتحانات از اوقاتی که دست می داد مثل آخر هفته ، شبهای که انکال نبودم ، اگه عملم کنسل می شد وبالاخره یکی از بهترین زمانها زمانی بود که با ماشین توی راه کار و خونه و... بودم . تمام ام پی تری ها و دی وی دی ها رو توی ماشین می دیدم وگوش می دادم.
اینو همه خوب می دونن و من فقط یادآوری می کنم که عاقلانه نیست به هوای بدست آوردن یک چیز شاید عالی آدم یه چیز وموقعیت خوب رو از دست بده و به قول فلاسفه دفع ضرر احتمالی عقلا واجب است. بنابراین من علیرقم اینکه یک تاریخ مصاحبه هم الان دارم ولی هنوز هم چون پوزیشن مطمینی بدست نیاوردم دارم توی ایران به کارم ادامه می دم . تا خدا چی بخواد و قسمتم چی باشه.(خیلی از سوالات در همین صحبتهام جواب داده می شه).
برای منابع درس خوندن تو چند صفحه قبل یه چیزای در مورد استپ دو نوشتم. به نظرم بهترین منبع همین لکچر نوتهای کاپلانه که خیلی خوبه . البته بدون داشتن دی وی دی هاش کاملا به درد نخور به نظر می رسن. کاری که من کردم این بود: اول یه دور دی وی دی ها رو گوش می دادم وبا لکچر نوتها تطبیق می دادم و هر جای که کم داشت رو تکمیل می کردم بصورت حاشیه نویسی و طبق روتین در س خوندنی که داشتم قسمتهای مهم رو علامت گذاری می کردم . یه قسمتهای از دی وی دی های استپ دو خیلی خوب بود مثل داخلی ، جراحی ، زنان که واقعا بی نظیر بود و برای ا ولین بار تازه من یه چیزای از زنان فهمیدم و در ضمن فهمیدم که خیلی از اتندهای ما هم خیلی از مطالب زنان رو نفهمیده بودن وخدا به داد بیمارهای بیچارشون برسه. ولی مبحثهای اطفال اون به نظرم بدرد نخور آمد. دفعات بعدی فقط همین کتابهایی لکچر نوت رو مرور می کردم واگه چیزی رو فراموش کرده بودم مجدد دی وی دی ها رو می دیدم. توی ماشین هم حین رانندگی مرتب مباحث مهم رو می شنیدم.واین باعث می شد که خیلی برام تکرار بشه و ملکه ذهنم بشه.
این دی وی دی ها رو هم از آقای ملت پرست خریدم که خیلی پسر خوبیه و علیرقم اینکه فروشنده هست هیچ وقت من احساس نکردم داره به شکل یه درآمد به این کار نگاه می کنه و شخصیتا ادم راستگو و درستیه. در کنار خوندن هم تست می زدم . توصیه می کنم یه اکانت 6 ماه یا 1 ساله یو ورد رو بخرین و همینطوری که می خونین مطالب رو تست هم بزنین. تستها اصولش یکیه و تکراری هم داره.من نمرم تو استپ 2 حدود 230 بود. بد نیست ولی با توجه به سال فراغت از تحصیل که حدود 15 سال بود شاید اصلا خوب نباشه.
این توضیح رو بدم که نتیجه همه این امتحانات و....... گرفتن یه پوزیشن برای رزیدنتی هست و از آنجای که تا به این هدف نرسیم به هیچ جا نرسیدم بنابراین هیچ یک از اجزا اپلای کردن برای رزیدنتی به تنهای نقش آفرین نیست و برای اپلای کردن شما نیاز به اینها دارین:
1-سرتیفیکشن یو اس ام ال ای : که برای داشتن اون باید تمام امتتحانات رو داده باشن
2-توصیه نامه 3 عدد
3-دین لتر
4-پرسونال استیتمنت
5-مدارکی که همه ماها داریم مثل ریز نمرات و عکس و....
6- مدارکی که بودنشون شاید خیلی موثر باشه مثل : سابقه تحقیق، تجربه کار در آمریکا، و......
7- این یکی یه مدرک نیست ولی به نظرم خیلی مهمه . واون چیزی نیست جز زمان فارغالتحصلی . خیلی از پروگرامها وقتی بیشتر از 10 و بعضا بیشتر از 5 سال از اون گذشته باشه بطور اتوماتیک شما رو ریجیکت می کنن واصلا به بقیه مدارک شما نگاه هم نمی کنن. به این معنی که بلا فاصله یک ای میل براتون می اد که متاسفیم که نمی تونیم برای شما مصاحبه تعیین کنیم. حالا اینجا اگه یه آشنای توی اون پروگرام داشته باشین می تونه این مسیله رو بای پس کنه ومجددا پرونده شما رو فعال کنه و اونو بده خدمت مسول پروگرام و ایشون به همه مدارک شما که شامل نمره و توصیه نامه ها و..... می شه نگاه بکنه وشاید از شما خوشش بیاد. بنابراین کل این پروسه یک پروسه مولتی فاکتوریال هست وبه مسایل زیادی بستگی داره. خیلی از پروگرام ها اشاره ای به تاریخ فراغت از تحصیل نمی کنن ولی در عمل به صورتی که توضیح دادم این مسله بصورت اتوماتیک لحاظ می شه .
خلاصه اینکه هیچ کدوم از ایتمهای یاد شده به تنهای اثر ندارند و در کل همه چیز می تونه تحت تاثیر یک چیز قرار بگیره .
اونچه برای من مسلمه اینه که هیچ چیز نشد نداره در این مورد ولی سطح تلاش برای رسیدن به اون فرق می کنه و البته تا اینکه خواست خدا چی باشه .
دیگه خسته شدم نوبت بعدی در مورد استپ یک مفصل می نویسم .
التماس دعا
پاسخ
(2014-10-20 ساعت 21:58)یاشار و ماری نوشته:  سلام
اول جوجو حامی
چرا 230 نمره خوبی نیست:
230 خوبه ولی برای افرادی مثل من که Old Graduate هستند یک امتیاز منفی بزرگه.
دوم وحید نورون
اونها خوششون می یاد که یکی بیاد و مجانی براشون کار کنه. ولی سر همین پوزیشن ها هم رقابت زیاده. یه چند ماهی که مفت کار کردین چند تا راه براتون باز می شه:
1- شما دارای قابلیت های استثنایی هستین (منظورم توانایی علمی هستش).
در این حالت بعد از مثلاً 4 ماه شما به استادتون می گین که قادر به تامین هزینه های زندگی خودتون نیستین. اگه استاد شما فکر کنه سیستم به شما وابسته شده، ممکنه حاضر باشه که به شما پول بده.
2- شما دارای قابلیت های استثنایی هستین (منظورم توانایی عملیاتی یا مخ زنی هستش).
بعد 4 ماه با یکی دوتاشون خیلی رفیق می شین. بهش می گین که شما می تونین یه پوزیشن با فاند برای من ردیف کنین.
3- شما دارای قابلیت استثنایی نیستین
در این حالت اوضاع خرابه.
معمولاً تمام دانشگاه ها برای تحصیل در مقطع PhD ازتون نمره GRE و TOEFLمی خوان (شاید بعضی ها نخوان ولی من که نشنیدم).
حقوق PhD ها معمولاً بین 70000 تا 120000 هزار دلاره و حقوق پزشک ها معمولاً بیشتر از 130000 دلار.
یه نکته هم آخر سر اضافه کنم
اول Step 1 یا Step 2
حجم مطالب Step 2 به مراتب کمتر از Step 1 هست. ولی درمجموع به نظر من اگه اول Step 1 رو بخونین خیلی بهتره. چون تو Step 2 خیلی کمک می کنه ولی برعکسش خیلی اینطوری نیست.حالت رویایی اش هم اینه که هر دو تا رو بخونین بعد اول برین Step 1 رو بدین و بعدش Step 2 Tongue
موفق باشین-ارادتمند-یاشار و ماری
یاشار خان خیلی ممنونم از جواب کاملت-با اجازتون بیانات گو هر بارتونBig Grin رو بطور خلاصه تو همین نقل قول خودتون آوردم برای آیندگان- آرزوی خوشبختی و موفقیت هر چه بیشترتون رو دارم
تبریک به آقا رضا ایول دمتون گرم-مثل یاشار ماری عزیز از یاد نبردین اینجا رو
وحید
@@CN:2014AS35
ایروان/1نفر/ارسال ایمیل/مصاحبه4wفوریه/منتظر کلير بووودم دیگه نیستم Sad
اسمان همه جا ابی بود داره به سیاهی می زنه آیا؟-زد تموم شد رفت پی کارش-دوباره خودم رنگش می کنم
پاسخ
تشکر کنندگان: jojo_hami ، یاشار و ماری ، REZA1390
آقا رضا سلام. ممنون از مطالبتون. ولی خیلی بدی چرا در مورد استپ 1 توضیح ندادی؟! Big Grin
خدایا چنان کن سرانجام کار ، تو خشنود باشی و ما رستگار.....
پاسخ
تشکر کنندگان: REZA1390
یاشار خان خیلی ممنونم از جواب کاملت-با اجازتون بیانات گو هر بارتونBig Grin رو بطور خلاصه دراین پست آوردم برای آیندگان- آرزوی خوشبختی و موفقیت هر چه بیشترتون رو دارم
تبریک به آقا رضا ایول دمتون گرم-مثل یاشار ماری عزیز از یاد نبردین اینجا رو
وحید
[/quote]
کدوم پست؟؟؟؟؟
خدایا چنان کن سرانجام کار ، تو خشنود باشی و ما رستگار.....
پاسخ
تشکر کنندگان: یاشار و ماری ، NEURON ، REZA1390




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان