2011-10-06 ساعت 13:18
(2011-10-06 ساعت 12:23)amir_ali نوشته:(2011-10-06 ساعت 10:19)humsun نوشته: یکی از بچه ها گفته بود دلایل رفتن خودتون رو تو یک کاغذ بنویسید و وقتی رفتید به اون همیشه نگاه کنید. خب راستش من فقط خیلی دوست دارم برم و هنوز راهی برام باز نشده که امیدوارم لاتاری 2013 منو به این آرزو برسونه.... ولی امروز صبح تو پارک که در یکی از خیابونهای عالی در یکی از محله های خیلی خیلی خوب تهرانه نشستم روی نیمکت متوجه شدم این نیمکتها بر اساس شیب زمین پارک درست نشدن یعنی به عقل کسی نرسیده پایه نیمکت رو کمی کوتاه کنه که آدم حس سرسره بهش دست نده و لیز نخوره وقتی می شینه. خیلی ساده است این چیزها اینو ته لیست اضافه کنید ولی خیلی مهمه که هیچ کس به این مسائل ساده هم نمی خواد فکر کنه تو ایران پس برای من اول لیستم قرار می گیره
برادر من اینجا این اونجوریم که فکر می کنی نیست اینجا حواست نباشه شترتو با بارش میبرن. واسه 5 دلار آدم می کشن . خواهشن یه کم فقط یه کم واقع بین باشین دوستان . انقدر امریکا رو گنده کردن هر کی ندونه فکر میکنه اینجا بهشته موعوده! حتی بعضی از منطقه های به اصطلاح شیک و گرونش یه چیزایی می بینی که تو نازی ابادم نمی بینی !! بیا ی اینجا متوجه میشی . مردم ما فکر می کنن هر چی تو فیلما نشون میده همونه مثل خونه های شیک دخترهای مانکن ... اینا 1هزارم جامعه امریکا است که تهران هم هست اکثریت صبح تا شب دارن جون میکنن تا از گشنگی نمیرن .وحشناکترین ترافیک های دنیا اینجاست . که بیای اینجا میری همون نیمکته کجو می پرستی. نمیگم اینجا جهنمه ولی بهشتم نیست به هر حال موفق باشی.
اینم نوشته امیر 78
http://mohajersara.com/showthread.php?tid=3699&page=3
دامبول السلطنه
ارسالها: 338
تاریخ عضویت: Jun 2010
رتبه: 23
تشکر: 1727
1785 بار تشکر شده در 322 پست
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟
مهاجرت یعنی سختی
یعنی از تمام ان چیز هایی که به دست اوردی و داری از مهر و عاطفه مادری تا زندگی و وسایل و راحتی همه و همه را پشت سر جا بگذاری و با چند چمدانو کیف راهی دیاری بشی که 2 اقیانوس و 1000000کیلومتر را پشت سر بگذاری و به امید انکه به زندگی جدیدی وارد شوی
SHBNAM یکی از کاربران این سایت حرف قشنگی زد در چند تا پست بالاتر
مهاجرت یعنی مردن و دو باره زنده شدن
منی که الان چند ماهی را امارات گذراندم و الان 6 ماهی هست که به این دیار امدم فعلا طعم واقعی مردن را حظم کردم و زنده شدنش هنوز مانده
چرا که اینجا خیلی تفاوت هاست
خیلی چیز ها سخت تر و بد تر و قدیمی تر از ایران است
خیابان ها و ادمها ماشین ها خانه ها
همه چیز یک جورایی فقط برای اینه که بتوانی استفاده کنی ازش که در عوض بتوانی کار کنی
چرا که عمر کاره
خیلیسختی داره
و من خیلی سختی هایش را کشیدم
ولی به امید ان هستم که بتوانم زندگیم را همانند ان کنم که از امریکا در تصوراتم بود
همانند ان فیلم هایی که می دیدم....
یا این نوشته تو همون صفحه
kavoshgarnet
مدیر سابق
ارسالها: 621
تاریخ عضویت: Aug 2009
رتبه: 48
تشکر: 3239
3128 بار تشکر شده در 536 پست
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟
دوستان من، مدتهای زیادی بود که به مهاجرسرا سر نزده بودم و اولین صفحه ای که باز کردم همینجاست و فرصت مرور سایر بخشها را هم ندارم و فقط می خوام چیزهایی که توی ذهنم هست را بنویسم و برم. نگران فیدبک های منفی نیستم و متاسفانه شاید تا مدت زیادی هم قادر به دیدن پاسخ دوستان نباشم.
چهارده پانزده ماهی می شه که آمده ام. اینجا بسیاری چیزها با ایران متفاوت هستش و چیزهای زیادی هم یکسان. بعضی چیزها اینجا بدتره و بعضی چیزها بهتر.
اینجا مردمانی از فرهنگهای پایین تر هستند که ما در ایران در شهرهای بزرگ نمونه اینها را خیلی کم داریم ولی همین افراد اینجا یاد گرفته اند که به کار دیگران سرک نکشند و دیگران را مسخره نکنند و پاپیچ دیگران نباشند. اینجا خشونت و خلاف آمار زیادی در رسانه ها داره ولی مردمانی مثل من نه می بینند و نه احساس می کنند. خلافکارها عده بسیار معدود و شناخته شده ای هستند که می شود به راحتی از آنها دور بود و مثل ایران نیست که همه با هم سر دعوا و مشاجره داشته باشند و طلبکارانه با هم حرف بزنند. در ایران در هر موقعیت اجتماعی یا شغلی باشی هر لحظه امکان درگیری لفظی و حتی فیزیکی وجود داره و در خیایان همه روزه همه افراد شاهد فحش و فحش کاری یا کتک کاری مردم هستند. و اینجا من در عرض این یکسال و خورده ای هیچ وقت حتی یک مورد از این موارد شرم آور را ندیده ام. که امیدواریم تا هچمین فرهنگی در کشور ما حاکم هست درهای ایران به روی آمریکاییان باز نشود. که آبروی ظاهری که ایرانیان مقیم خارج درست کرده اند به کلی از بین خواهد رفت.
......
سلام دوست عزیز جوابی که به من دادی بیشتر متقاعدم کرد که خیلی دلیل دارم برای رفتن و پشیمون نشدن. می دونی یه چیزایی تو فرهنگ ماست که اروپا و آمریکا هم نمی تونه اصلاحش بکنه. من تو یک شرکت خیلی به اصطلاح معتبر کار می کنم که بیش از نیمی از پرسنلش زن هستند مثل من این خانومها تا سمت رئیس و مدیر و معاون هم اومدند بالا پا به پای مردها و وقتی بارداد شدند و چون تعدادشون بیشتر از مردها بود مرخصی زایمانشون رفت تو چشم مدیران ارشد سازمان و بهترین تصمیم گیری ممکن از نوع اصیل ایرانی رو اتخاذ کردند همه دوست دارین بدونین چی؟ آره تصمیم گرفتن به آقایون پست بدن با سرعت n برابر مردها n برای پستهای مختلف فرق داره خب بذارین برای درک بهتر بگم که کارمند بانکم و این عدد n برای پست ریاست شعبه 2 برای معاونت 3 الی 4 و 5 با در نظر گرفتن چرب نمودن سبیل مدیران اداری برای سایر بخشهای مدیریتی تو شعبه با اختلاف چند سال سابقه کمتر و خلاصه بگم که الان اونی که دو سال بعد بنده اومده سر کار امضا داره و یه جورایی رئسه و من و امثال من نه آیا به نظر شما شایسته سالاری شده؟ بله چون اون یک مرده و ما زنیم و باردار می شیم و مرخصی زایمان می ریم. حالا نگید که من عقده ای هستم چون من اصلا تو شعبه نیستم بلکه یه جای خیلی خوب این سازمانم که بالاسری هام واقعا بالاترن از من درد من اینجاست که اگه یه نامه ای از خارج از شرکت یا یکی از شعب بیاد برای مدیریتی که توسط یه خانوم اداره می شه چون تو ذهن اون آدمها که نامه می دن کمتر میاد که می تونه یک زن مدیر باشه چی می نویسه :جناب آقای .... مدیر محترم ..... ولی تو همون جهنم آمریکا می نویسه ear sir or madam میبینی شما هم خیلی راحت فکر می کنی هر کی تو این سایت ها دنبال یه چیزی هست 90% مرده پس راحت می گی آقا نمی گی خانوم ناراحتم نکرد فقط می گم زنده باشن همه زنهای ایرانی که پا به پای همه مردها همون پستها و مسئولیتها رو دارن ولی همیشه اشتباه می گیرنشون
کیس:2016as1$$(برنده آقاي همسر)،تعداد:٢نفر،ارسال فرم:٢٩مي،سفارت:آنکارا،مصاحبه:٣ نوامبر،وضعيت: AP، آپديتها: ١١ژانويه،٧ مارچ و٩مارچ تبديل به or نَفَر دوم، ٢١ مارچ نَفَر اصلي و تبديل به or ٢٢مارچ،دريافت ايميل كليير ٢٢ مارچ، مديكال مجدد:٢٩مارچ ارسال٣٠،ايشود:٥ آپريل و دريافت پاسها از پست ٦آپريل، ورود به آمریکا (سیاتل):22 جولای
سفرنامه آنکارا
سفرنامه آنکارا