ارسالها: 10
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2009
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
آه ای دوستان صبر کنید,چرا اینگونه شتابانید برای مجازات کردن من
پیش از آن که مرا به تبیض جنسی محکوم کنید و برایم ابراز تاسف نمایید که چنین طرض فکر بسته ومحدودی دارم ,قدری به این مطالب توجه فرمایید
راستش رو بخواهید بر عکس اون چیزی که فکر میکنید خیلی انسان احساساتی هستم ودر سالیان دور ضربات احساسی زیادی رو تحمل کرده ام
تا اینکه به این نتیجه رسیدم باید تعمل بیشتری رو این گونه روابط داشته
ببینید وقتی یه رابطه احساسی بوجود میاد این رابطه مانند یه گیاهی که تازه از خاک سر در آورده نیاز به مراقبت داره تا بتونه ریشه هاشو کم کم توی خاک باز کنه ویواش یواش و با مراقبت های طرفین رشد کنه به نتیجه های مطلوب برسه
به نظر من در این چنین رابطه ای شناخت تفاوت ها و خصوصیات طرفین از نون شب هم واجبتره
من واسه خودم این خصوصیات رو به دو نوع تقسیم بندی میکنم
۱ خصوصیاتی که مختص یک فرده و برای شناخت اون باید به عکس العمل وی در شرایط و تنشهای مختلف توجه کرد(مثلا این که میگن دوست رو توی سفر شناخت میتونه جزئی از این نوع شناخت دونست)
۲ خصوصیات وابسته جنسیت
که این نوع خصوصیت بیشتر بر اثر ترشع هرمونها و تاثیر اون بر روی مغزه ( مثلا خانومها وقتی حرف میزنند ازدو طرف نیمکره مغزشون استفاده می کنند،و آقایون از یک طرف مغزشون)
این جمله که من در ارسال قبلی گفتم ۹۹%خانومها بشدت تحت تاثیر جمله دوست دارم قرار میگیرند و خیلی از افراد از این قضیه سو استفاده میکنند نیز از این نوع شناخت هستش و اگر عادلانه بیندیشیم و دورو بر خودمونو ببینیم این حقیقت رو می پذیریم
دانستن این که خانومها بشدت احساساتی هستند و عواملی که روی این احساس اثر میگذارند بسیار روی رفتارشون تاثیر داره مسعولیت یک مرد رو در نگهداری از این جوانه بیدفاع بسیار زیاد و سنگین میکنه در نطیجه اگر مرد که این توانایی رو داره که کنترل احساسشو به دست مغزش بده این کارو نکنه این جوانه تازه سراز خاک در آورده رو بزبز قندی میخوردش
در مورد آقای کابل سریال چون من خیلی چیزا ازشون یاد گرفتم و الان چند ساله که مشتری نوشته هاشون تو وبلاگ و تو این فروم هستم(یه جورایی میشه گفت که عاشق نوع نگارششون هستم) می خوام که به این مسائل توجه بیشتری بکنن و بنظر من این نوع شناختها میتونه انسان رو از شکست های عاطفی سنگینی که میتونه روبرو بشه نجات بده
(مگه آدم چند دفه عاشق میشه)
در ضمن از اینکه در ارسال قبلی از جملات تندی استفاده کردم که باعث ناراحتی برخی از دوستان شده از هیشکی معذرتخواهی نمی کنم(چون آدمای مغرور معذرتخواهی بلد نیستن)
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
بله این تاپیک با بار عاطفی زیادی که پیدا کرده میره که موضوعش در هاله ای از ابهام قرار بگیره ( برنامه 90) !
مهندس شما 1 چیزی رو توجه نکردی ! که دنیای اقایون و خانمها خیلی متفاوت هست و اینکه چرا اینها رو نیمه
گمشده هم میگن معلوم نیست و مثل قصه مهاجرت مرموزه ( به قول اینها ویرد !). حالا در غرب به این نتیجه رسیدن که ادمها از 1 جنس نیمه هم میشن ! و مثل اینکه پر دوام تر هست ! ولی به هر حال به کار مشرقیها نمیاد. پس باید ساخت دیگه. همونطور که خانمها تقریبا همه 1 جورند اقایان هم همینطورن ولی خودشون میگن که نه. مثلا همین عذر خواهی .
منم مثل شما اصلا به عمرم عذر خواهی نکردم چون مرد که عذر خواهی نمیکنه ! همونطور که نانای نمیکنه !
هر کی تو مهمونی به من بگه برقص من میگم مرد نانای نمیکنه.
این تکه اخر مزاح بودم برای تلطیف فضا !
مخلص همگی.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
ارسالها: 26
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Oct 2010
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-04-24 ساعت 14:11
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-04-27 ساعت 14:53 توسط am_mohammad.)
واقعا روابط دختر و پسر در خارج ایران ,مقوله ی بسیار همراه با چالش هست. حتی دوستان جوانی که متاهل هستند و به خارج می آیند چالش های زیادی دارند. من از نوشته های شما خیلی لذت بردم و فهمیدم که طرز فکر خودم رو باید عوض کنم. من یک ساله از ایران خارجم و الان که این حرف ها رو خوندم میبینم من تازه 25 سال سن دارم و باید اصولا از فکر رابطه جدٌی بیرون بیام و فقط دنبال دوست خوب باشم. من بعد از اینکه از ایران اومدم فکر میکردم دختر خارجی بهتره ولی بعد از تجربه فهمیدم تو رابطه با شخصی از یک کشور دیگه چقدر مشکلات میتونه پیش بیاد به دلیل اینکه رابطه درست نمیشه برقرار کرد. تفاوت فرهنگی و زبانی. من همیشه دوست داشتم ازدواج کنم. بعد با دختران ایرانی که اینجا بودن آشنا شدم و فهمیدم اونها هم اون دختر های ایران نیستند و این وسط یک جا ایراد داره! مسئله خیلی پیچیده است! من اعتماد به نفسی که در ایران داشتم اینجا هنوز ندارم و تجربه! تجربه های ایرانم اینجا کار نمی کنند. در ایران من اگر با یک دختری چند بار بیرون میرفتم و خونه من میومد یعنی من دوست پسرش بودم ولی اینجا برای من و یک دختر ایرانی کار نکرد.پس من بعد از قرار دادن همه اینها در کنار هم به این نتیجه رسیدم که اگر دوستان(و فقط دوستان) خود رو بیشتر کنم و با اونها در رابطه با مسائل اجتماعی و دختر و پسری بیشتر صحبت کنم میتونم به آینده امیدوار باشم. و مثل اون دوستمون که برنامه 5 ساله داشتن من نیز یک برنامه نیاز دارم. دوست دارم از ریز و نحوه برنامه ریزی ایشون با خبر بشم. منم اول باید زندگیم رو بسازم ؛درس بخونم ؛کار بگیرم؛ سیتیزن بشم و روابط اجتماعیم رو گسترش بدم.برنامه من بیشتر کار میبره!
ادامه 3 روز بعد:
یک چیزی بالا خوندم واقعا روی من خیلی تاثیر گذاشت " من تا 5 تا 10 سال آینده که اصلا به ازدواج فکر نمی کنم حتی اگر موقعیتش پیش بیاد من قصدش رو ندارم چون با توجه به سواد اجتماعی من باعث جدایی میشه که من نمی خوام.(زن یکی خدا یکی) و بعد از اون هم من شاید کسی را که میخوام پیدا بکنم و اگر هم نکنم همیشه مجرد میمونم. پس باید زندگی تنهایی خودم رو هم یاد بگیرم و آماده باشم که شاید همیشه مجرد بمونم. تازه خیلی هم خووووبه مجردی.
بعد از فکرکردن و صحبت کردن با دوست صمیمیم(یک دختر چینی به نام اکو) فهمیدم که من برای 5 سال آینده فقط باید تجربه کسب کنم و پول در بیارم. تصمیم گرفتم با دختر های استرالیایی دوست بشم تا با فرهنگ اونها بیشتر آشنا بشم و در ضمن فرهنگ خودمونو به اونها معرفی کنم. در همین چند روزه خیلی موفق بودم. هاهاها الان 2-3 تا دوست (دختر) استرالیایی پیدا کردم و این باعث میشه اعتماد به نفسم بالا بره و زبانم تقویت بشه. دوست های دختر ایرانیم رو در حد دوست کردم یعنی دیگه روشون برای رابطه اصلا فکر نمیکنم(حداقل تا اون ها پا پیش نذارن!)
یک چیزی لازمه بگم از ته قلب , هیچ دختری دختر ایرانی نمیشه ولی چه کنیم که مجبوریم در این جامعه وارد بشیم و نیاز داریم با فرهنگ های دیگه واقعا قاطی بشیم. البته بگم من این حرفو از زبون دختر های ایرانی هم شنسدم که پسر فقط ایرووونی.
ارسالها: 2,286
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
127
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-04-24 ساعت 11:48)soheilbadami نوشته: منم مثل شما اصلا به عمرم عذر خواهی نکردم چون مرد که عذر خواهی نمیکنه ! همونطور که نانای نمیکنه !
بابا سهیل جان از شما دیگه بعید بود این حرف
اینجوری حرف میزنید آدم به خدا فکر میکنه داره تو 100 سال پیش زندگی میکنه
خب پس رو این حساب جای تعجب نداره که چرا الان مملکت ما به این روز افتاده برای اینکه هیچکی نمیخواد مسئولیت قبول کنه و عذر خواهی کنه..ظاهرا این عذر خواهی کردن کسر شان داره.....
برای اینکه به ماها از بچگی یاد ندادند معذرت خواهی کنیم ..جالب اینجاست که اینجا تو فروشگاه شما ناخودآگاه میزنی به یه نفر و اون بیچاره ازت عذر خواهی میکنه...
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
@ laili
خانم به خدا اشتباه به عرضتون رسوندن. من چون تو قالب طنز نوشتم منظورم بر عکس منعکس شد.
من هم عذر خواهی همیشه میکنم هم نانای ! غیر از این بود که تو این 15 سال دوام نمیاوردم و همش جام تو کولر بود !
ولی خب اکثر اقایون ما یکی یا هر دو رو انجام نمیدن.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
تازگی ها چند تا فیلم ایرانی جدید دیدم که در آن قواره مردها مثل فنر می چرخید و آنها به صورت حرفه ای حرکات موزون انجام می دادند. در زمان قدیم چون زن ها در برابر انظار عمومی می توانستند حرکات موزون انجام دهند, مردها کمتر تن به این کار می دادند و بیشتر ترجیح می دادند که در گوشه ای نظاره گر باشند و به پرتوهای نور منعکس شده اجازه دهند تا به دیدگانشان وارد شود. ولی از زمانی که خانم ها از این کار در اماکن عمومی بازنشسته شدند ظاهرا مردها این مهم را بر عهده گرفتند و شواهد نشان می دهد که استعدادشان هم در موارد موزون کم نبوده است. من در اواخر زمانی که در ایران بودم به یک مجلس عروسی نامختلط یک بنده خدایی دعوت شدم و دیدم که مردهای محاسن دار و تسبیح به دست چنان حرکات موزون عربی از خود به نمایش می گذاشتند که جمیله اگر می دید انگشت به دهان می ماند. ما هم از اول تا آخر عروسی صد بار برای سلامتی عروس و داماد و جد و آباء و فک و فامیل آنها صلوات فرستادیم. حالا دیگر زن ها در بخش خودشان چکار می کردند خدا می داند!
با آرزوی موفقیت برای شما
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
2011-04-26 ساعت 11:51
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-04-26 ساعت 11:59 توسط soheilbadami.)
(2011-04-26 ساعت 02:52)rs232 نوشته: تازگی ها چند تا فیلم ایرانی جدید دیدم که در آن قواره مردها مثل فنر می چرخید و آنها به صورت حرفه ای حرکات موزون انجام می دادند. در زمان قدیم چون زن ها در برابر انظار عمومی می توانستند حرکات موزون انجام دهند, مردها کمتر تن به این کار می دادند و بیشتر ترجیح می دادند که در گوشه ای نظاره گر باشند و به پرتوهای نور منعکس شده اجازه دهند تا به دیدگانشان وارد شود. ولی از زمانی که خانم ها از این کار در اماکن عمومی بازنشسته شدند ظاهرا مردها این مهم را بر عهده گرفتند و شواهد نشان می دهد که استعدادشان هم در موارد موزون کم نبوده است. من در اواخر زمانی که در ایران بودم به یک مجلس عروسی نامختلط یک بنده خدایی دعوت شدم و دیدم که مردهای محاسن دار و تسبیح به دست چنان حرکات موزون عربی از خود به نمایش می گذاشتند که جمیله اگر می دید انگشت به دهان می ماند. ما هم از اول تا آخر عروسی صد بار برای سلامتی عروس و داماد و جد و آباء و فک و فامیل آنها صلوات فرستادیم. حالا دیگر زن ها در بخش خودشان چکار می کردند خدا می داند!
آهان اینا همون مردایین که نانای میکنن اما عذر خواهی نه !
(2011-04-26 ساعت 04:59)shahrzad_a نوشته: (2011-04-24 ساعت 01:56)mohandes نوشته: ببینید وقتی یه رابطه احساسی بوجود میاد این رابطه مانند یه گیاهی که تازه از خاک سر در آورده نیاز به مراقبت داره تا بتونه ریشه هاشو کم کم توی خاک باز کنه ویواش یواش و با مراقبت های طرفین رشد کنه به نتیجه های مطلوب برسه
که این نوع خصوصیت بیشتر بر اثر ترشع هرمونها و تاثیر اون بر روی مغزه ( مثلا خانومها وقتی حرف میزنند ازدو طرف نیمکره مغزشون استفاده می کنند،و آقایون از یک طرف مغزشون)
این جمله که من در ارسال قبلی گفتم ۹۹%خانومها بشدت تحت تاثیر جمله دوست دارم قرار میگیرند و خیلی از افراد از این قضیه سو استفاده میکنند .
دانستن این که خانومها بشدت احساساتی هستند و عواملی که روی این احساس اثر میگذارند بسیار روی رفتارشون تاثیر داره مسعولیت یک مرد رو در نگهداری از این جوانه بیدفاع بسیار زیاد و سنگین میکنه در نطیجه اگر مرد که این توانایی رو داره که کنترل احساسشو به دست مغزش بده این کارو نکنه این جوانه تازه سراز خاک در آورده رو بزبز قندی میخوردش
ببین داداش من یه مهندس خوب هیچ وقت جا نمی زنه! این حرف با اون حرفت دو تاست. حالا درسته که سهیل جان خواستن تلطیف کنند اما ما خانما خیلی خشنیم و الکی با این کلمات به ظاهر شیرین هم لطیف نمی شیم. می دونی که داداش؟ این مسئولیتی که فرمودید درست همون مسئولیتی است که آقایون را بر آن می داره که خانمشون رو حبس کنن که مبادا بیرون اذیت شه! گرفتی چی شد؟؟
این جملاتی که تو نقل قول نگه داشتم جملات آشنایی هستن که خانمها به شنیدنش عادت دارن وقتی بعضی آقایون متوسل به زور می شن. کلا وقتی این نوع آقایون یاد جوانه ها میفتن که.... دست گلی به آب دادن. راستی چند سالتونه؟ این am_mohammad را ببین! نصف شماس ببین چه بالغانه می نویسه!
خلاصه این پست شبیه پرده حریر قشنگی بود که پشتش یه پستو پر شلوغی و کثیفی رو قایم کرده باشیم.
معذرت هم نمی خوایم بابا .همین که این پسرمون آرش رو از راه به در نکنی بسه!
زت زیاد!
به بابا بزن زنگو ! رخصت پهلوون ! رحمت بر ان شیری که تو رو خورد .ببخشید شیری که شما خوردی ! ما که لنگ انداختیم مهندسو نمیدونم.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
ارسالها: 10
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2009
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
تغ تغ(این صدای یک جکش چوبیست)
قاضی:دادگاه رسمیست،متهم قیام کنه
شما متهم به تبعیض جنسی،اعمال زور،حبس کردن وهمچنین تخلف اینترنتی اغفال شخصی به نام کابل سریال هستید،آیا قبول دارید که ......
.
.
.
دادگاه پس از شور وبا توجه به مدارک مستدل متهم را گناهکار و به چند سال زندان با اعمال شاغه محکوم مینماید.
قبل ازاینکه برم حبس خدمت خانوم خشن و خطرناکی که خون از سیبیلاشون میچکه عارضم که دهه دوم هزاره سوم زمانی است که خانوما مرداشونو تو خونه حبس میکنن واونکه شما فرمودین روش زندگی انسانهای اولیه قبل از کشف آتش بود.
هرچند خوب نیست که آدم متد مورد استفاده در این گونه روابط رو لو بده و کسی دوست نداره که خصوصیاتشو تحلیل کنند ولی برای روشن شدن موضوع میتونم بهتون بگم که اکثر خانومها خودشونو لایق محبت بیشتری نسبت به اون چیزی که تو زندگی دارن میدونن و همیشه تحت تاثیر کسی هستند که بیشتر بهشون محبت میکنه اگه بهشون نشون بدی که تو این ضمینه هیچ کسی اعم از خونواده دوستان وآشنایان و افراد جامعه و حتی اون محیطی که قراره باهاش روبرو بشه (مهاجرت) رقیب شما نیست میشه به اون نطیجه مطلوب رسید(ولی نشان دادن این موضوع و میزان آن در بازه زمان و مکان رو میشه هنر یک مرد در روابط عاطفی دانست) این بود اون مسؤلیتی خدمت عرض کردم و اون روش حبس کردن و ... درست نطیجه عکس این رو داره و در جامعه امروزی طرف در اولین فرصت بدست آمده خلاف اون چیزی که توقع داریم را انجام خواهد داد سر انجام وبه یه موجود عقده ای با عقده های بسیار تبدیل خواهد شد.
درمورد سوالتونم باید بگم در دهه دوم هزاره سوم کسی از آقایون نمیپرسه چند سالتونه!
محمد عزیز
اون روابطی که شما به اون گرایش پیدا کردین که میشه از نوع دیتینگ نامیدش شاید باعث ایجاد اعتماد بنفس،لذت زیادو ... بشه و در جامعه کنونی ازنوع رابطه ای هستش که خیلی ها به اون سمت میرن
ولی بنظر من این نوع رابطه لطمه های جبران ناپذیری رو به فرد میزنه که باعث میشه تا آخر عمر از برخی از لذتهای محروم بشه این حرکت باعث میشه خیلی از لذتها واسمون بیمعنی بشه (مثلا روزی میرسه که یه نفر بهت میگه دوست دارم و تو واقعا نمی فهمی چیمیگه و هیچ وقت معنی احساسات واقعی رو نمی فهمی) این نوع تنوع طلبی باعث این میشه که هیچ کس چشمتو پر نکنه بعد سرتو میچرخونی میبینی وارد بحران چهل سالگی شدی و از روی اجبار به یه نفر رومیاری که تا آخر عمر بدلیل اینکه جذابیتی برات نداره و اونیکه فک میکنی باید باشه نیست یه زندگی ماشینی رو پیش میگیری(اگه دوروبرتو نگاه کنی میتونی این افراد رو بوفور ببینی)
ارسالها: 1,279
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: Apr 2010
رتبه:
95
تشکر: 0
4 تشکر در 1 ارسال
ارسالها: 1,279
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: Apr 2010
رتبه:
95
تشکر: 0
4 تشکر در 1 ارسال
ارسالها: 10
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2009
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ظهر یک روز گرم
پادگانی خسته
در کنار درب خسته دیدم
دژبانی خسته
منتظر بود هنوز
زیر پایش سنگ فرش
سنگفرشی خسته
و سلامی خسته
از منی که خسته بودم آن روز
خسته هستم هنوز
خسته از آنچه نباید باشد
خسته از آنچه که باید باشد و نیست
روز آغاز می
روز اعلام نتایج بودو ما از استرس پر بودیم، دریک سایت
خبر این بود امسال امریکا جای تو نیست
او نمیدانست بخندد یا نه او زغمگینی من غمگین شد
آسمان تهران پر باران شد و باد
ما بزیر باران
زیر باران و باد دستهایم گرم بود
امریکا اینجا بود تو دستای من
تو همین پیروزی توی تهرانی سرد
کاش می دانستید امریکا چه دستان ظریفی دارد
کاش میدانستید نطیجه با ط چقدر زیبا است
کاش میفهمیدید دیدن لاس وگاس با آسمان مصنوعی همیشه روشنش به اندازه دیدن گوشواره هایی که باد شال روی آن را بهم ریخته لذت ندارد
کاش میفهمیدید که تهران چه آسمان فهیمی دارد و شستن چشمها را در باران نباید فراموش کرد
و کاش میدانستم امریکای شما هم ، بدستان خود لاک یاسی میزند؟
چهاردهم اردیبهشت هزارو سیصد ونود-طهران