ارسالها: 132
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-08-07 ساعت 09:58
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-09 ساعت 18:48 توسط moraddad.)
بازم سلام
دیدم تشکر زیاد شد (فرض میکنم برای check point زدن نبوده ) پر رو شدم گفتم با اجازتون 2 دقیقه برم منبر حوصلتون سر نره و دوران انتظار زودتر سپری بشه ان شاءا...
داشتم فکر میکردم توی این همه آدمی که ثبت نام میکنه توی لاتاری چرا اسم من دراومد، تازه من بار اولم بود، خدا فکر جدیدی برام کرده؟ بعد از یک سال که شمارم کارنت شد گفتم خدایا اگه اولی شانسی بوده اینجا یه کاری کن مثل بعضی ها وقت مصاحبه بهم ندن (فکر کنم تو تاپیک های سالهای قبل همچین چیزی خونده بودم) که اینهمه پول بی زبونو هم تو این اوضاع تو حلق استکبار جهانی نریزیم، (تازه کلی هم خونواده زحمت کشیدن دعا فرمودند که ندن) ولی وقت مصاحبه هم دادن و همه چیز هم خیلی خوب پیش رفت. حالا مونده یه مرحله دیگه تا گرفتن ویزا.
هر چیزی که خدا سر راهمون قرار میده یه امتحانه. بیاین امیدوار باشیم خدا صبرمون رو در مقابل کلیر نشدن نمیخواد امتحان کنه ان شاءا... و در عوض میخواد همون روند قبل رو ادامه بده و در استفاده کردن از این موقعیت جدید که باز خودش میدونه چی قراره بشه، امتحان کنه. بازم بگو ان شاءا...
پس دیگه جای نگرانی و اظطراب نیست. یک سال برنامه ریزی و بلا تکلیفی و تلاشمون هم جزء زندگیه هم تجربست و هم خودش تنوعی بوده نه؟
یه آیه یکی از بچه های 2010 که تا روز آخر کلیر نشد گذاشته بود که خیلی انتخابش و طرز فکرش و تسلیمش خوشم اومد:
عسی ان تکره شیء و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیء و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون
ببخشید پر چونگی کردم منبرم طولانی شد. دیگه چیزی نمیگم ظاهرا عزیران میخوان به فیض برسونن
به امید پیش آمدن خیر برای همه دوستان گلم
التماس دعا
شماره کیس:AS00030XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ کارنت شدن کیس:جولای 2011
تاریخ مصاحبه: 7 جولای 2011
تاریخ دریافت کلیرنس: 8 آگوست 2011
تاریخ دریافت ویزا: 9 سپتامبر 2011
الهی رضا برضاک و رضا بقضائک و تسلیما لامرک لا معبود سواک فاغث یا غیاث المستغیثین
ارسالها: 290
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2011
رتبه:
13
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-08-07 ساعت 13:00
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-07 ساعت 13:02 توسط vahidvm60.)
منم داستان لاتاریم مثل moraddad عزیز بود
من دقیقا همون سالی که با خانمم نامزد کردم برای اولین و اخرین بار تصمیم به ثبت نام در لاتاری گرفتم
وقتی نامه اولم اومد اصلا با این سایت و کلا با کسی که لاتاری برنده شده باشه آشنایی نداشتم
فقط فرمها رو اونم با تفسیر شخصی خودم از سوالات پر کردم و با عکسامون فرستادم KCC
هنوز هم با سایت آشنا نشده بودم که از سایت آرامکس پیگیری کردم و دیدم KCC مدارکو تحویل گرفته
هیچ ایمیل کانفرمی هم به KCC نزدم
عید اون سال عروسی کردیم و من رفتم زیر بار کلی قسط و قرض برای خرید وسایل خونه
اصلا نمیدونستم بولتن ویزا چیه
اگه میدونستم و یه نگاه میکردم میدیدم که بابا کیسم کارنت شده و بیخود زیر بار مالی عروسی نمیرفتم وپولشو save میکردم
دقیقا 1 ماه بعد از عروسی بود که نامه دوم ما اومد
و من بعد از آشنایی با یک نفر که کیسش 2011 و مثل ما بود و فردای روز آشناییمون پروازش به آمریکا بود با این سایت آشنا شدم
بقیه مسایل رو هم که توی جدول 2011 هست
حالا بگید من خوش شانس هستم که زود کلیرم اومد
یا بدشانس که این همه وسایل خونه که هنوز قسطاش مونده استفاده نکرده باید بفروشم و برم؟
موفق باشید
ارسالها: 700
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
22
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
گذشته از همه مسايل و خوبي ها و بديهاي اين قضيه، صرفنظر از انتها و نتيجه آخرش، اين شرايط به من يكي يه درسي داد كه تا عمر دارم فراموش نمي كنم. شايد هم با وجود اين شانس بزرگي كه همه ما تا حالا آورديم، حكمت اين همه انتظار و اين مشكلات همين باشه كه در موارد مشابه بعدي دوباره گول نخوريم و بدتر از اون سرمون نياد.
در مورد خود من، اين انتظار كشيدن واسه هفت پشتم بس هست و پشت دستم رو داغ كردم كه تا عمر دارم رو شانس و قرعه و ... اين جور چيزا به هيچ وجه برنامه ريزي نكنم و اصلا روي اون هيچوقت حساب باز نكنم والا هست و نيست زندگي و اعصاب و سلامتي آدم بر فنا ميره!
ارسالها: 2,442
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
90
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
انتظار در ماه های پایانی بسیار متفاوت است با انتظار ماه های اول! هر چند از تجربه من نمی توان درسی گرفت، اما برای همخوان کردن تجربه ها، من چه قبل از دریافت نامه برنده شدن، چه قبل از دریافت تاریخ مصاحبه و چه قبل از کلیر شدن استرس و یا دلهره ای نداشتم! نمی گویم سایت انکارا را چک نمی کردم، اما بیصبرانه و شب و روز منتظر آن نبودم! در مجموع از مصاحبه تا دریافت ویزا هم کمتر از 50 روز طول کشید. هرچند برای دریافت ویزا و برگشت به ایران کمی به زحمت افتادم اما هرگز زندگی روزانه ام دچار تغییر نشد! حتا بعد از دریافت ویزا نیز تا یک هفته قبل از پرواز مشغول کار بودم و تنها یک هفته آخر همه چیز را متوقف کردم تا به کارهای باقیمانده برسم.
به هر حال این تجربه من بود. قبول دارم که در این ماه های آخر تحمل این انتظار سخت است، اما هیچ چیزی ارزشش از روز های زندگی آدم بیشتر نیست. حتا اگر آن چیز، ویزای مهاجرتی آمریکا باشد.
امیدوارم ویزای همه دوستان بسیار زودتر از انتظار صادر شود.
ارسالها: 144
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
10
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-08-08 ساعت 11:05
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-08 ساعت 11:08 توسط bita-p.)
دوستان عزيز ما هم از روزي كه نامه قبوليمون رو در تاريخ 3 خرداد89 گرفتيم تا الان كه 1 ماه از مصاحبمونن ميگذره در حالت انتظار و بيم و اميد هستيم.هيچ كاري نكرديم غير از كارهاي مربوط به مصاحبه.و كارهاي معمول روزانه.يعني براي زندگيمون در ايران هيچ برنامه ريزي نكرديم. حتي ماشينمون رو كه ديگه الان شده ماشين مشتي ممدلي عوض نكرديم چون گفتيم خريد و فروش ماشين خرج اضافه است!همه چيز زندگيمون در حالت انتظاره .دوربين عكاسي،كامپيوتر حتي گوشي هاي موبايلمون از رده خارج شده ولي همش ميگيم تكليفمون روشن بشه بعد.يه اخلاق ديگه اي كه پيدا كرديم اينه كه به بعضي مسائل حساس تر شديم و هي ميگيم خدا كنه زودتر بريم اين چيزها رو نبينيم و نسبت به يك سري مسائل كلا بي خيال شديم و ميگيم ما كه داريم ميريم چرا حرص بخوريم. خلاصه كه همه چيزمون با هم قاطي شده.
ارسالها: 139
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
12
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-08-09 ساعت 09:12
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-09 ساعت 09:16 توسط California.)
به به جناب سوپر مکس عزیز قربان فکر نمیکنم حتی خود این یانکی ها هم اندازه شما از سرزمینشون اطلاعات داشته باشند
دوست عزیز وحید خان گفتند داستان خودتون را بنویسید فکر خوبیه
یادمه قبل از اینکه اون پاکت زرد رنگ پست بشه در خونه توی جامعه شرایط خوبی حکمفرما نبود که به خاطر احترام به قوانین سایت از گفتنش خودداری میکنم ولی فضا خیلی سنگین بود یه جورایی کل خانواده ما شاید مثل خیلی از شماها دچار سردرگمی ، نامیدی و درماندگی شده بودیم یه روز خیلی دلم گرفته بود و یه خبر بد دیگه در همین ارتباط کاملا منو به هم ریخت
یادمه از ته دل و با بغض گفتم
رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا
نمی دونم چند وقت بعدش بعد بود ولی یه روز مادرم زنگ زد گفت که یه نامه از آمریکا اومده گفتم تبلیغاتیه منو که میشناسی همش تو اینترنت دارم فرم پر میکنم گفت روش نوشته کنتاکی کنسولارسنتر ( اصلا نمیدونستم نامه قبولی چه جوریه) یکم مشکوک شدم و ضربان قلبم تند شد گفتم احتمالا از این نامه های تبلیغاتی برای لاتاری آمریکاست مادرم خداحافظی کرد
پنج دقیقه بعدش دوباره زنگ زد گفت : این راننده آزانس که الان سوار شدم پسرش لاتاری آمریکا قبول شده و الان آمریکاست میگه پاکتش همین شکلیه
گفتم چی نوشته توش؟ یه توضیحی داد و گفت : نوشته باید برید به این سایت http… اینقدر هل بودم که آدرس را نشناختم ولی وقتی گفت .Gov گفتنم سایت دولتیه گمونم یه خبرهایی هست
قلبم تند تند میزد شروع کردم صلوات فرستادن تا عصر که برسم خونه نتونستم رو صندلی اداره بشینم و همش قدم میزدم
بعدش هم سرچ کردن تو اینترنت ، پیدا کردن سایت مهاجر سرا و دوستانی که به تازگی وارد زندگی من شده بودند انگار می دونستند قراره یه اتفاقی بیفته و اومده بودند تا به من کمک کنند و هر کدوم یه مشکل منو حل میکردند
الان که گذشته را مرور میکنم مثل یه فیلمه که کارگردان ماهرش داره با غیره منتظره ترین رویدادها و از نا ممکن ترین راه ها شخصیت اصلی را کمک میکنه تا به مقصد برسه وقتی یاد اون آیه می افتم یه حسی خوبی بهم دست میده احساس میکنم خدا صدامو شنیده واسه همینه که نگران نیستم حتی اگه نرم آمریکا
بیدلی در همه احوال خدا با او بود *** او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد !!!
خدایا شکرت!
ارسالها: 376
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
20
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام خدمت همه دوستان من فکر کنم جدیدترین کلیرنسی هستم داغ داغ همین 5 ساعت پیش مصاحبه داشتیم و کلیرنس خوردیم خیلی استرس دارم مثل مریضها افتادم تو این چند ساعته همش فکر میکنم یعنی تو این مدت کوتاه میشه جوابمون بیاد یهو ویزا تموم نشه ما امروز که رفتیم تو سفارت تنها کیس لاتاری بودیم حالا چی میشد بهمون کلیرنس نمیزدن بعد چرا بهمون امیدواری میدن به ما گفت فکر کنم یک هفته بررسی مدارکتون طول بکشه فکر کنم میخوان امیدواری بدن که همونجا غش نکنیم
شماره کیس: 2011AS00035xxx
کنسولگری:بخارست
تاریخ مصاحبه: 9 آگوست 2011
تاریخ دریافت کلیرنس:01 سپتامبر
تاریخ دریافت ویزا:6 سپتامبر
تاریخ ورود به آمریکا:15 فوریه 2012
تاریخ دریافت سوشیال:24 فوریه
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریاییت نداری من چون تویی دارم و تو چون خودی نداری
ارسالها: 74
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2010
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-08-10 ساعت 10:32
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-10 ساعت 12:17 توسط frozen mind.)
دوستان عزیز منتظر کلیرنس
من از همون موقع که برگه آبی را در 6 جون بدستم داد اعصابم خراب شد برای اینکه هیچ قانونی نیست که بهش استناد کنی تا یک زمان خاصی کلیرنس بیاد و ضمانتی هم برای اومدنش نیست. ولی بهترین کار تقویت زبان انگلیسی است اگر تجربه رفتن به خارج کشور به عنوان زندگی ( نه توریست) را داشته باشید می دونید که اول زبان مهمه بعد تحصیلات . بار اول اگر جمله ای را متوجه نشوید و بخواهید براتون تکرار می کنند ولی بار دوم خیلی هم تحوبل نمی گیرند! بنابراین تا می شه باید اخبار و فیلم های انگلیسی دید که اگر زبانتون خوب باشه کامروا شدید!
آنکارا-2011AS25xxx
ارسالها: 96
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2011
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام
درست پارسال برای تاتیلات عید با خانواده و دوستان امریکا بودیم .اردیبهشت، ما ه برگشتیم. توی فرودگاه لوس آنجلس دخترم که ۱۴ سالشه گریه میکرد و میگفت من امریکا رو دوست دارم و نمیخوام بیام ایران .من بهش گفتم جای گریه بهتر دعا کنی امسال تو لاتاری برنده بشیم .خلاصه با هزار تا سلام و صلوات آوردمش خونه .بعد از ۳۱ روز نامه زرد رنگ معروف دم در خونمون بود .جالب اینجاست ما با چند تا وکیل اونجا صحبت کرده بودیم و دوستمون که مقیم آمریکاست با من دعوا میکرد که چرا با یکیشون قرار داد نمیبندم منم بهش میگفتم ته دلم راضی نیستم .نگو نامه زرد رنگ تو راهه
ارسالها: 257
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
12
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
تو فاصله مصاحبه و کلیر شدن، در حدود 100 روز، اینقدر ذهن من و بشری درگیر کلیر شدن بود که نشد خیلی حساب شده در مورد ادامه تحصیل در آمریکا عمل کنیم.
روزهای اول حضور در آمریکا، به این نتیجه رسیدیم که احتمال پیدا کردن کاری مناسب، با مدرک دانشگاهی ایران تقریباً وجود نداره، ولی با یه مدرک از یه دانشگاه آمریکایی اونم برای یه مهاجر تازه وارد، این احتمال خیلی بالاتر میره؛ و حالا که هر دوی ما در ایران دانشجو هستیم، بهتره به حای گرفتن پاس سفید، برگشتن به ایران و اتمام دوره ارشد و مراجعت به آمریکا، تلاش کنیم که ادامه درسمون رو در آمریکا بخونیم. تقریباً همه دانشگاه هایی هم که باهاشون مکاتبه کردیم، پذیرفتن که واحدهای گذرانده مارو در دوره ارشد، معادل سازی کنند.
ولی به این علت که از حدود اواسط جولای برای گرفتن پذیرش از دانشگاه های آمریکایی اقدام کردیم، از حدود 100 دانشگاه مختلفی که باهاشون مکاتبه کردیم، فقط 3-4 دانشگاه، اون هم به صورت نصفه و نیمه و مشروط، موافقت کردند که از آگوست، یعنی ترم پاییز 2011، شروع کنیم. چون در همه دانشگاه ها، مهلت گرفتن پذیرش برای ترم پاییز 2011، به اتمام رسیده بود و این دانشگاه هایی هم که موافقت کردند، دانشگاه های درجه یک نیستند و دارای رتبه هایی به ترتیب 280، 480، 590 و 620 در رتبه بندی جهانی دانشگاه ها هستند. در ضمن برای همین پذیرش نصفه و نیمه هم هر دوی ما مجبور شدیم به فاصله دو ماه از ورودمون، هم در امتحان تافل و هم جی آر ای شرکت کنیم. به احتمال بسیار زیاد، برای رفتن به دانشگاه هم مجبور خواهیم بود ایالت اوهایو که فعلاً در اون ساکن هستیم رو ترک کنیم و به تگزاس بریم.
خلاصه کلام، و نتیجه گیری از این روضه خونی اینکه، دوستان منتظر کلیرنس که ایشالا بعد از گرفتن ویزا، قصد ادامه تحصیل در آمریکا رو دارید، از همین الان شروع کنید برای تافل و جی آر ای خوندن و مکاتبه کردن با دانشگاه های مختلف. تا نوامبر، یعنی یکی دو ماه دیگه، مهلت پذیرش برای ترم بهار 2012 تموم میشه و تا مارس، یعنی شب عید خودمون، مهلت پذیرش برای ترم پاییز 2012 به اتمام می رسه.
تکلیف زندگی در کدام شهر و ایالت آمریکا رو هم با این روش، و خیلی زودتر از اولین ورود به آمریکا مشخص کردید، چون شهری که از دانشگاهش پذیرش گرفتید، شهر ورود و اقامت شما خواهد بود و حداقل برای دو سال می تونید برای زندگی در اون شهر برنامه ریزی کنید.
کیس: 2011AS7XXX
نامه اول: هیچ وقت
کنسولگری: آنکارا
فرمهای سری اول: 07/08/2010
نامه دوم: 17/01/2011
مصاحبه: 16/02/2011
کلیرنس: 01/06/2011
اولين سفر: 01/07/2011 - تولیدو، اوهایو
جمع هزینه ها تا ابتدای سفر اول: 8000 دلار - 2 نفر
سفر دوم: 18/11/2011 - دالاس، تگزاس