ارسالها: 871
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: Oct 2009
رتبه:
45
تشکر: 0
4 تشکر در 0 ارسال
وقتی منتظر کلیر شدنت هستی هزاران فکر به مغزت فشار خواهند آورد
هر کس راهکار ویژه ای برای سپری کردن این دوران دارد
عده ای نیز به دنبال راهکار میگردند تا خود را از شر استرسی که دارند رهایی بخشند یا لااقل از آن بکاهند
اینجا میتوانید تجربه های خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارید
امیدوارم تایپیک مفیدی از کار درآید
موفق باشید و پاینده
به دلایل شخصی از مدیریت استعفا داده ام لطفا سولات مربوط به مدیریت را از من نپرسید
ارسالها: 291
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
17
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-08-03 ساعت 01:49
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-08 ساعت 10:26 توسط User.)
سلام
باورتون نمیشه که من برای چگونه سپری کردن این مدت کارم به دکتر و دوا و درمون کشید . خلاصه جونم براتون بگه دکتر مثل یعضی از این آقایون هستش که آدرس بقالی سر کوچه شون رو میدن ، آدرس یک طبل فروش رو به ما داد و گفت میری یکی از اون ایکس لارجاشو میخری و میگی برای بی عاری میخوام و بعد روزی سه وعده قبل از خوردن غذا هر نوبت بیست بار میکوبی بهش که عالمی داره ، از نوع خفن . ما هم به ناچار همین کار رو کردیم و بد نبود . یک کمی جواب داد . توصیه میکنم شما هم این متد سنتی رو یه تستش بکنید شاید جواب داد . ولی از شوخی بگذریم واقعا ماها یکبار برزخ این دنیا رو تجربه کردیم . شاید باورتون نشه وقتی برای خرید میرم ، همیشه کوچکترین سایزها رو انتخاب میکنم هی میگم بابا ما که داریم میریم میمونه خراب میشه مثلا تی بگ 10 تایی و روغن زیتون سایز کوچیک و برنج و جبوبات در حد یک کیلو و از همه مهمتر دو ماهه که آن.ت.ن م.ا.ه.و.ا..ره من تنظیمش به هم خورده دستم نمیره درستش کنم . و هزارتا کیس اینطوری . واقعا داشتیم زندگیمونو میکردیم این چه شهاب سنگی بود گفت تالاپ افتاد وسط زندگی ماها .
به امید روزهای پرکلیربسیار بسیار بسیار نزدیک در حد فردا
اندکی صبر سحر نزدیک است...
CASE NUMBER :2011AS00023XXX
تاریخ مصاحبه : 5 جون 2011
تاریخ کلیر شدن : 16 آگست 2011 (بعد از 73 روز )
سفارت : ابوظبی
دریافت ویزا : 25 آگوست
تاریخ احتمالی عزیمت : 21 اکتبر
ارسالها: 514
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
رتبه:
12
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
من كه تا ماه اول حسابي به هم ريختم و هر كاري از دستم بر ميومد انجام دادم ولي ديدم هيچ فايده اي نداره و الانم ديگه خيلي ريلكس باهاش برخورد ميكنم ديگه خسته شدم اگر كه جواب اومد كه به قول بچه ها ميريم مرحله بعدي اگرم كه نيومد Game over ميشيمو كلي دماغمون ميسوزه فقط اينو ميدونم كه بايد به خدا توكل كرد چون هيچ كار ديگه اي از دستمون بر نمياد. حافظ كه چندين بار گفته كه منتظر خبر خوبي باش ولي نگفت كه چقدر بايد منتظر باشي يا اصلا اين خبر خوب مربوط به اين موضوعه يا نه . خلاصه كه خيلي خستم خيلي!!!!!
2011AS14706
[font=Times New Roman]باور روز برای گذر از شب کافیســـــــــت.....[/font]
به امید فردا
ارسالها: 83
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
10
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
با سلام وتشكر از ايجاد اين تاپيك:
من سه ماه اول بيشتر وقتم رو تحقيق و جمع اوري اطلاعات روي نحوه كار وزندگي توي امريكاوادامه تحصيل و اجاره خونه وايجاد حساب بانكي وو........
گذاشته بودم خداييش دوره باحالي بود.
سه ماه دوم اونهارو رها كردم و تمركز كردم روي تقويت زبان انگليسي وامادگي امتحانات تاييد مدارك پزشكي و مكاتبه با چند بيمارستان توي امريكا براي گرفتن پذيرش فلوشيپ!
الان كه سه ماه سوم داره تموم ميشه همه قبلي هارو رها كرده ام وچسبيده ام به شعر و ذكر و دعا!!؟؟ خداييش مطالب زيادي در مورد سرنوشت و قسمت و... پيدا كرده ام!
الان كه ماه رمضونه رفتم در خونه خدا و ازش خواستم اگر خودت صلاح دونستي اسم ما جزئ برنده ها باشه. و نامه اول ودوم بدستم برسه و وسط راه گم نشه! وكيس نامبر هزار داشته باشم نه چهل هزار!!! و حدود 9 ماه منتظر كليرانس باشم !اگر اراده كني ويزاي من و دوستان مهاجرسرايي توي پاسشون ميخوره حتي اگر 30 سپتامبر برسه!
الهي و ربي من لي غيرك اسئله كشف ضري والنظر في امري
الهي تعرف في ما نفسي و تخبر حاجتي وتعرف ضميري
الهي لم تسلط علي حسن ظني قنوط الاياس
عزت زياد!
التماس دعا
شماره کیس: **2011AS000012
ابوظبي
تاریخ مصاحبه:2010-NOV-08
کلیرانس: بازمانده2011 علیرغم326روزانتظار برای کلیرشدن
ارسالها: 291
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
17
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-08-03 ساعت 15:00
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-03 ساعت 17:21 توسط coming soon.)
(2011-08-03 ساعت 13:02)drmahmoodi نوشته: با سلام وتشكر از ايجاد اين تاپيك:
من سه ماه اول بيشتر وقتم رو تحقيق و جمع اوري اطلاعات روي نحوه كار وزندگي توي امريكاوادامه تحصيل و اجاره خونه وايجاد حساب بانكي وو........
گذاشته بودم خداييش دوره باحالي بود.
سه ماه دوم اونهارو رها كردم و تمركز كردم روي تقويت زبان انگليسي وامادگي امتحانات تاييد مدارك پزشكي و مكاتبه با چند بيمارستان توي امريكا براي گرفتن پذيرش فلوشيپ!
الان كه سه ماه سوم داره تموم ميشه همه قبلي هارو رها كرده ام وچسبيده ام به شعر و ذكر و دعا!!؟؟ خداييش مطالب زيادي در مورد سرنوشت و قسمت و... پيدا كرده ام!
الان كه ماه رمضونه رفتم در خونه خدا و ازش خواستم اگر خودت صلاح دونستي اسم ما جزئ برنده ها باشه. و نامه اول ودوم بدستم برسه و وسط راه گم نشه! وكيس نامبر هزار داشته باشم نه چهل هزار!!! و حدود 9 ماه منتظر كليرانس باشم !اگر اراده كني ويزاي من و دوستان مهاجرسرايي توي پاسشون ميخوره حتي اگر 30 سپتامبر برسه!
الهي و ربي من لي غيرك اسئله كشف ضري والنظر في امري
الهي تعرف في ما نفسي و تخبر حاجتي وتعرف ضميري
الهي لم تسلط علي حسن ظني قنوط الاياس
عزت زياد!
التماس دعا
دکتر خیلی مخلصم و با فرازهایی از این دعا که نوشتی حال کردم ولی باباجان ، خوب چیز های خطرناک مینویسی و این حضرات fbi رو میترسونی بعد میگید چرا کلیر من اینقدر طول کشید . عزیز دل برادر اینجور چیزا سالها برای کلیر شدن میطلبه ، 9 ماه که سهله تازه چند ماه انفرادی هم روش .
شوخی کردم . خواهشا همه ماها رو از دعاهای زیبا ، خیر و خاضعانه خودتون بی بهره نگذارید چون میگن دعا برای غیر مستجاب میشه .
اندکی صبر سحر نزدیک است...
CASE NUMBER :2011AS00023XXX
تاریخ مصاحبه : 5 جون 2011
تاریخ کلیر شدن : 16 آگست 2011 (بعد از 73 روز )
سفارت : ابوظبی
دریافت ویزا : 25 آگوست
تاریخ احتمالی عزیمت : 21 اکتبر
ارسالها: 71
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2010
رتبه:
4
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-08-03 ساعت 17:27
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-03 ساعت 17:28 توسط sepinod.)
كدام راه است
كه پاي خسته را نشناسد
بيا تا برايت بگويم
از سختي انتظــار
كـه چگونــه
در ديده هاي بارانـي
رنگ هذيان به خود مي گيـرد
من هم یک ماه اول بعد از مصاحبه رو به تحقیق و تفحص درباره ی ایالتی که قصد ورود به آن را داشتیم و جستجوی خانه و دیکر ضروریات یک تازه مهاجر می پرداختم و البته از تقویت زبان هم غافل نبودم .استرس کلیر شدن هم گاه گاهی همراهیم می کرد ،پس از سونامی کلیر شده های ماه می ،کار دیگه شد چون در هر آپدیتی امید به ظهور شماره ی کیس در سایت داشتم که محقق نشد از این رو ماه دوم با اضطراب و امید سپری شد و برای برطرف کردن اضطراب به خواندن رمان و دیدن فیلم روی آوردم چون حوصله ی هیچ کار جدی را نداشتم
بعد از عبور از مرز 60 روز و آپدیت طولانی بیست روزه آنکارا که در 25 جولای هم از کلیر کیس ما خبری نشد ،تصمیم گرفتم کم کم کنترل اعصاب و زندگی ام رو خودم به دست بگیرم و کم کم اونو از تسلط سفارت و اف.بی.آی چک و .. خارج کنم،هر چند سخته اما تا حدودی ریلکس شدم و دارم خودم را برای هر اتفاقی آماده می کنم.این روزها باز به تقویت زبان می پردازم و قصد دارم چند مقاله ی ناقص را کامل کنم و فیلم و رمان هم به قوت خودش باقیه
به هر حال تا امروز 77روز از مصاحبه ی ما می گذره و روزهای بسیار سختی را سپری کردیم و در این وضعیت گاه امیدوارم و گاه نا امید اما به هر حال نتیجه هر چه باشد باید از آن پلی ساخت برای موفقیت بیشتر و آینده ی بهتر
انتظار با همه ی سختی، لذتی را در خود نهفته دارد امیدوارم همه ی دوستان عزیز مهاجر سرا و نیز ما ،به زودی طعم لذت شیرین کلیر شدن را بچشیم.
اندیشیدن به پایان هر چیز، شیرینی حضورش را تلخ می کند. بگذار پایان تو را غافلگیر کند، درست مانند آغاز.
ارسالها: 146
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2010
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ارسالها: 81
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2010
رتبه:
23
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستان خوب منتظر سلام
با تشکر از مدیر عزیز hvm به خاطر این تاپیک ، حالا که می بینم بزرگترهای قوم همه اینجا جمع هستند و همچنین دیدم استاد بزرگ بنده جناب آقای دکتر محمودی عزیز مطلب زیبایی را نوشته اند ، تصمیم گرفتم گوشه ای از تجربیاتم در دوران برزخ کلیرنس را خدمتتان عرض نمایم .
قصه من هم کمابیش شبیه همین صحبتهایی است که دوستان فرمودند با این تفاوت که من از ابتدا بگونه ای بنا را بر نگرفتن ویزا گذاشتم ، تا بدترین حالت ممکن را از همان آغاز برای خودم متصور شده باشم . البته این بدان معنا نیست که این موضوع اصلاً برایم اهمیتی نداشته باشد ، بالعکس این موضوع کاملاً حیاتی است و تمام بررسی ها و SWOT Analysis را به طور دقیق انجام داده ام و برنامه زمان بندی ام را هم تهیه کرده ام (گانت چارت). البته برای گانت چارتم زمان شروع مهاجرت را باز گذاشته ام تا زمانیکه انشاء الله ویزا صادر شد تاریخ مربوطه را وارد نمایم . همه اینها را گفتم ولی این نکته را همیشه به خودم و خانواده ام گفته ام که مهاجرت همه زندگی نیست بلکه بخشی از زندگی و به امید ارتقاء شرایط موجود است .
در این مدت نیز برای کمتر شدن فشار روحی علاوه بر توکل به خدا ، تعدادی مسافرت برای خودمان برنامه ریزی کرده و انجام داده ایم که خیلی در تغییر شرایط روحی مان مؤثر بوده است . در حال حاضر هم برای رسیدگی به کارهایمان در ایران به سر می بریم و خوشبختانه آنقدر اینجا برای هر کاری باید اینطرف و آنطرف بروم که نمی فهمم روزم کی شب می شود این را هم می توانیم به عنوان یک روش ثبت شده برای گذران دوران کلیرنس به حساب بیاوریم که اتفاقاً خیلی هم مؤثر و کارآمد است
به هرحال امیدوارم این دوران با پایانی خوش برای همه ما منتظران هر چه سریعتر خاتمه یابد.
ارادتمند همه دوستان
[font=Tahoma]باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست . [/font][font=Tahoma] کوروش کبیر[/font]
ارسالها: 700
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
22
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-08-03 ساعت 23:46
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-03 ساعت 23:51 توسط satusa.)
ما یکماه و نیم اول رو اصلا نفهمیدیم چطور گذشت چون اصلا بهش فکر نمی کردیم! بعدش هم-مصاحبه ای های ما یواش یواش شروع کردن به کلیر شدن و ما هم امیدوار شدیم که از اون موقع ماجرا شروع شد. تا ماه 3.5 استرس و آمارگیری و مقایسه و جدول و دعا و فال ! و .... بخش جدایی ناپذیر زندگیمون بود ولی به موازات بررسی ایالات و شهرهای مختلف از لحاظ کار و مسکن و همچنین تحقیق در مورد certificate های مربوطه و آزمون PE و تقویت رزومه نویسی کارآمد و شناختن شرکتهایی که امکان کار یافتن در آنها باشد و سایت های تخصصی کاریابی و اینجور مسایل و البته در کنار اون یه نیم نگاهی هم به زبان گذشت. چندین بار سعی کردم با شرکتها مکاتبه کنم ولی از اونجایی که توی فرم 9 سوالی گفته بودم هماهنگی با هیچ سازمان و شرکتی نکرده ام از ترس اثر سوء روی کلیرنس جرات نکردم اقدامی کنم. ماه چهارم برای بار اول کلیر شدیم ولی متاسفانه خوشحالی مون فقط یک هفته طول کشید و اون ماجراها. دو ماه طی شد که واقعا تحمل اون بلاتکلیفی از مرحله اول سخت تر هست و به همین دلیل تقریبا نیمی از اون به بطالت همراه با استرس مضاعف و ناراحتی و بلاتکلیفی گذشت و البته بخشی صرف مرور بعضی درسهای دوران تحصیل و آمادگی برای آزمون PE شد و کمی جدی تر دنبال ایالت و شهر مورد نظر گشتن و تصمیم نهایی برای شهر مقصد گذشت.
این مرحله دوم رو تا حالا هی بصورت سینوسی نا امید و امیدوار شدیم و هینجوری داریم وقت رو می گذرونیم. امیدوارم به خیر بگذره.
ارسالها: 139
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
12
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-08-04 ساعت 00:23
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-08-04 ساعت 00:44 توسط California.)
چند روزيست حال من ديدنيست
حال من از اين و آن پرسيدنيست....
گاه بر روی زمين زل مي زنم
گاه بر حافظ تفأل مي زنم....
والله کار خاصی نمیکنم
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
فعلا زدم تو کار ادبیات و کتاب و حافظ خوندن ،فال حافظ میگیرم ، این حافظ خوب جواب میده دوستان اگه خواستید بگید براتون فال بگیرم
با تشکر از دکتر محمودی واقعا وقتی آدم مناجات های مولا را میخونه حیران میشه به قول شاعر شگرفی تو عقل را دیوانه می کند و منطق را به خودسوزی وا می دارد انشالله که خودش کار همه رو درست میکنه این روزها این شعر را زیاد میخونم :
....
درشتناک چون خدا بر کائنات ایستاده ای
و زمین گویچه ای است به بازی در مشت تو
و زمان رشته ای آویخته از سر انگشت تو
و رود عظیم تاریخ
جویباری که خیزاب امواجش از قوزک پایت در نمی گذرد
....
چگونه اینچنین که بلند، بر زبر ماسوا ایستاده ای
در کنار تنور پیرزنی جای می گیری،
و زیر مهمیز کودکانۀ بچّگان یتیم،
و در بازار تنگ کوفه؟!
پیش از تو هیچ اقیانوسی را نمی شناختم
که عمود بر زمین بایستد
پیش از تو هیچ خدایی را ندیده بودم
که پای افزاری وصله دار به پا کند
و مشکی کهنه بر دوش کشد
.
.
.
تو این تابستان و ماه رمضان و سر کار رفتن دیگه حس دانشگاه رفتنم ندارم و بی خیال ترم تابستانی شدم
واسه بعد ماه رمضان برنامه دارم برم یه کار فنی یاد بگیرم از آموزشگاهای رسمی که مدرک میدن
نمیدونم چرا ولی نگران نیستم ؟
راستش الان یک هفته هست که سایت رو چک نکردم ببینم کلیر اومده یا نه رفتم دنبال ویزا امارات که هفته آخر سپتامبر بلند بشم برم سفارت یا میگن کلیرت اومده یا ... فکر کنم در هر صورت میگن ویزات حاضره
بیدلی در همه احوال خدا با او بود *** او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد !!!
خدایا شکرت!
ارسالها: 871
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: Oct 2009
رتبه:
45
تشکر: 0
4 تشکر در 0 ارسال
(2011-08-03 ساعت 13:02)drmahmoodi نوشته: الهي و ربي من لي غيرك اسئله كشف ضري والنظر في امري
الهي تعرف في ما نفسي و تخبر حاجتي وتعرف ضميري
الهي لم تسلط علي حسن ظني قنوط الاياس
عزت زياد!
التماس دعا
این دعا را هم اضافه کنید بلکه افاقه کنه:
الهم اعطنی تأشيرة دخول الولايات المتحدة إذا كانت المياه يمكن بسهولة
به دلایل شخصی از مدیریت استعفا داده ام لطفا سولات مربوط به مدیریت را از من نپرسید
ارسالها: 1,110
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
46
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-08-03 ساعت 23:46)satusa نوشته: ما یکماه و نیم اول رو اصلا نفهمیدیم چطور گذشت چون اصلا بهش فکر نمی کردیم! بعدش هم-مصاحبه ای های ما یواش یواش شروع کردن به کلیر شدن و ما هم امیدوار شدیم که از اون موقع ماجرا شروع شد. تا ماه 3.5 استرس و آمارگیری و مقایسه و جدول و دعا و فال ! و .... بخش جدایی ناپذیر زندگیمون بود ولی به موازات بررسی ایالات و شهرهای مختلف از لحاظ کار و مسکن و همچنین تحقیق در مورد certificate های مربوطه و آزمون PE و تقویت رزومه نویسی کارآمد و شناختن شرکتهایی که امکان کار یافتن در آنها باشد و سایت های تخصصی کاریابی و اینجور مسایل و البته در کنار اون یه نیم نگاهی هم به زبان گذشت. چندین بار سعی کردم با شرکتها مکاتبه کنم ولی از اونجایی که توی فرم 9 سوالی گفته بودم هماهنگی با هیچ سازمان و شرکتی نکرده ام از ترس اثر سوء روی کلیرنس جرات نکردم اقدامی کنم. ماه چهارم برای بار اول کلیر شدیم ولی متاسفانه خوشحالی مون فقط یک هفته طول کشید و اون ماجراها. دو ماه طی شد که واقعا تحمل اون بلاتکلیفی از مرحله اول سخت تر هست و به همین دلیل تقریبا نیمی از اون به بطالت همراه با استرس مضاعف و ناراحتی و بلاتکلیفی گذشت و البته بخشی صرف مرور بعضی درسهای دوران تحصیل و آمادگی برای آزمون PE شد و کمی جدی تر دنبال ایالت و شهر مورد نظر گشتن و تصمیم نهایی برای شهر مقصد گذشت.
این مرحله دوم رو تا حالا هی بصورت سینوسی نا امید و امیدوار شدیم و هینجوری داریم وقت رو می گذرونیم. امیدوارم به خیر بگذره.
satusa عزیز! اگر 17 سال سابقه کار نداری اول باید امتحان FE را بگذرانی .(اینم پروژه جدید برای وقت گذرانی)موفق باشید
نمی توانیم کاری بکنیم مرغان غم بالا سرمان پرواز نکنند ولی می توانیم کاری بکنیم که روی سرمان آشیانه نسازند. . .