ارسالها: 792
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
51
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
باسلامی گرم حضور همه اعضای خانواده خوشبخت و خوش شانس مهاجرسرا ،
تصمیم گرفتم که ادامه گردش و سیر دیروز رو براتون بنویسم . یادم هست که گفتم خیلی جذابه ، اما این زمانی جذابتر میشه که عکسها و کلیپهای مربوط به اون رو وقتی به ایران اومدم براتون آپلود کنم تا از دیدنش لذت ببرید . و اما قضیه چی بود ؟ وقتی از مک دونالد بیرون اومدیم که البته جای شما خالی غذای خیلی خیلی خوشمزه ای هم خوردیم متوجه شدیم که این جایی که ما هستیم چیزی شبیه خیابون شانزه لیزه تهران هستش !! البته بازم بگم تفاوت ظاهری خیلی زیادی وجود داره اما تم اون شبیه به شانزه لیزه هستش . این خیابون سرتاسری که اسمش هم یادم رفته به موازات خیابونی هستش که منتهی میشه به میدان کیزلای . اما تقریباً بین این دو خیابون 100 متری فاصله وجود داره . خیابونی شلوغ و به صورت شرقی ، غربی . من بعداً متوجه شدم که اگه این خیابون رو به سمت غرب حرکت کنم دقیقاً به یه چهارراه پائین تر از هتل میرسیم . بگذریم داشتیم مغازه ها و دست فروشها رو نگاه میکردیم که یه دفعه متوجه شدم سه تا دختر خانوم خوش چهره و خندان با چند کیف و بسته کنار خیابون بساط کردن و سازهاشون رو که گیتار بود درآوردن و سه نفره شروع کردن به زدن و خوندن . هم صداهای قشنگی داشتن و همه فیس خوبی برای اینکار . یه جعبه هم برای اینکه مردم بهشون پول بدن جلوی پاهاشون گذاشته بودن ، باورتون نمیشه به سرعت تمام کلی جمعیت اونجا جمع شد و شروع کردن به همخوانی و تشویق و دست زدن . اونا هم کلی آهنگهای درخواستی رو اجرا کردن و کلی ما رو شاد کردن . باورکنید انقدر در کار و هنرشون غرق شده بودیم که یادمون رفت یک ساعت و نیمه که اونجاییم . جالب اینجا بود که هرکدوم به چند ساز مسلط بودن و بنا به آهنگهای درخواستی سازاشون رو عوض میکردن . ناراحت نشید کلیپ هاشون رو دارم ، واگه مدیران عزیز اجازه بدن قطعاً اونا رو آپلود میکنم . و اگر نشد هرکدوم که خواستین درخواست بدین حتماً براتون ایمیل میکنم . بگذریم توی این گیر و دار دو تا جوون اومدن اونجا و شروع کردن به تشویق و دست زدن و یکی از اونا هم رفت جلو و یکی از گیتارها رو برداشت و با اونا هماهنگ کرد و شروع کرد به زدن و خوندن .بچه ها باورتو نمیشه این پسر چه صدای زیبایی داشت و چقدر با احساس میخوند . وقتی کارشون هم تموم شد همون دوتا جوون نفری 10 لیر به دخترا دادن که من از یان جوان مردیشون خیلی خوشم اومد . واقعاً هیچ پسری و مردی مزاحم این سه تا دختر نشدن و هیچکدوم از رهگذرهای اون خیابون بی احترامی به اونا نکردن . کلی پسر دور و برشون بود اما هیچکدوم از حد خودشون فراتر نرفتن ، تازه شروع کردن به پول جمع کردن و پول اندازی . آدم از این همه حس برابری و نوع دوستی ملت ترک شگفت زده میشه و در دل آرزو میکه که ای کاش همه مردم جهان روزی با این دید در کنار هم زندگی کنن و اون وقته که دنیا گلستان میشه . یکی از اون دختر خانومها که گیتار و فلوت خوبی هم مینواخت انگلیسی خوبی داشت ، رفتم جلو و از ایشون تشکر کردن و بهشون گفتم شما گروه بسیار شاد و خوبی هستین و به اوم پسر جوون هم گفتم ، آقا شما بسیار خوش صدا و جوانمرد و با معرفتی هستی . ایشون هم با یه تواضع خاصی از من تشکر کرد . خب حالا دیگه واقعاً سرمست و سرحال با همسر و دخترم برگشتیم هتل و تمام شب به یاد اون روز خاطره انگیز بودم . راستی تا یادم نرفته بگم که خیابون مشوته اولین تقاطعش همین خیابون شرقی ، غربی هستش که در قسمت غربی اون انبوهی از کافی شاپها و مکانهای صرف عصرانه هستش که همه هم خوب و تمیزن . خب دیگه تموم شد . امیدوارم از خوندن این قسمت هم لذت برده باشید . موفق ، پیروز و سربلند باشید
بازهم از مدیران محترم تشکر میکنم که اجازه دادن من انقدر فضا اشغال کنم . و ازتون میخوام که در صورتی که زیادی مطلب نوشتم حتماً تذکر بفرمایید تا اجرا کنم . مهمترین اصل اینجا قانون هستش .
از شما اعضاء هم تشکر میکنم که وقت ارزشمند خودتون رو صرف خوندن سفرنامه های روزانه من میکنید .
با تشکر از خانواده معظم مهاجرسرا ، ارادتمند همه شما afshin4749
ارسالها: 209
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
با سلام به همه
میخواستم در تکمیل فرمایشات افشین عزیز یه مطلب دیگه هم اضافه کنم.
من و همسرم الان یک و نیم ساله که در ترکیه زندگی میکنیم و یک سال آن را در آنکارا بودیم و الان هم در استانبول دانشجو هستیم
در این مدت یک و نیم ساله که خیلی وقتها هم بیرون و در حال گردش بودیم حتی یک حرکت ناشایست ندیدیم. هر کسی هر جوری که دوست داره هست و هیچ کس هم با دیگری کاری نداره. هیچ کسی برای دیگری مزاحمت ایجاد نمیکنه. یعنی هیچ کس حتی تو صورت بقیه هم نگاه نمیکنه چه برسه که مزاحمت ایجاد کنه. هر موقع دیدین تو خیابون یکی داره بروبر بهتون و یا به دیگران نگاه میکنه مطمئن باشین اهل ترکیه نیست و مسافره.هر وقت یکی به کمک نیاز پیدا میکنه ملت فورا به کمکش میان. با اینکه خیلی چیزها اینجا آزاده (از جمله مشروبات الکلی) ولی تا الان ندیدیم کسی تو خیابون از خود بیخود بشه. دعوا که سهله حتی یک مشاجره لفظی هم ندیدیم تا حالا. هر وقت از کسی آدرسی و یا راهنمایی میخوای یا کمکت میکنه و یا اگر خودش بلد نباشه برات یکی رو پیدا میکنه که کمکت کنه. انقدر تو کمک کردن به غریبه ها مشتاقن که اوایل ما بهشون شک میکردیم. خلاصه نمیخوام زیاد طولش بدم. خودتون ایشالا میاین و میبینین. آها تا یادم نرفته یه چیزی رو بگم. مردم ترکیه از یک چیز خیلی متنفرن و اون اینه که مسخرشون بکنین و یا با لحنی باهاشون صحبت کنین که احساس کنن شما خودتون رو خیلی سرتر از اونا میدونین. اون موقع هست که نتیجه عکس میبینین. چون اینجا شدیدا به این معتقد هستند که با هر کس باید جوری رفتار کرد که خودش رفتار میکنه. پس مطمئن باشین اگه بهشون احترام بذارین کاملا مثل آینه عمل خواهند کرد.
2012AS14XXX
ankara
تاریخ دریافت ویزا:اول مارس 2012
تاریخ ورود به آمریکا:دوم آگوست
هزینه ها:خیلی میلیون تومن
یکماهه کلیر شدم
دیگه چیزی یادم نیست که بنویسم
ارسالها: 792
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
51
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
بنام خدا ،
سلام برهمه عزیزانم در سایت پربار و موثر و کمیاب مهاجرسرا ........
خدا نکنه هیچ مسلمونی جوگیر شه !!!!! خدانکنه که یکی معتاد بشه !!!!! خدا نکنه یکی توی دنیا محتاج بشه !!!! اما................................. اما ........................ اما خدا بکنه که همتون مهاجرسرایی بشید و به درد مهاجرسرا گرفتار ، یکی نوشته بود که همه فیس بوکی شدن و ما مهاجرسرایی ، جداً که گل گفتی .
خب بچه های عزیز و اما امروز !!!! راستش تصمیم گرفتم که بریم آنکامال . خب مواد و مصالح لازم جهت اجرای نیت :
1 – یک جو همت
2- داشتن مقداری پول
روش تهیه :
ابتدا شما به میدان کیزلای عزیمت میکنید و در اونجا مترویی رو می بینید که خیلی هم دیدنش خالی از لطف نیست !!! البته از نظر فروشگاههایی که اونجا واقع شدن . بعد سوار خط مترویی میشید که میره به مقبره آتاتورک یک ایستگاه بعد از این ایستگاه یعنی سومین ایستگاه پیاده میشید و از مترو تشریف میبرید بیرون . آقا یه ساختمونهای عظیمی میبینید که کلاه از سرتون می افته . یه پیاده روهای بسیار زیبا با چشم اندازی زیبا از مناظر سنگ و آجر و ........................... خلاصه جونم براتون بگه به سمت ساختمان آنکامال حرکت کردیم .بچه ها یک مرکز تجاری خیلی خیلی بزرگه که بیشترش فروش پوشاک هستش . انقدر مغازه های بزرگ و شیکی داره که نگو و نپرس . طبقه پایین اون هم نمایندگی سونی و سامسونگ هستش . دیگه بگم که لوازم التحریر فروشی ، رستوران ، و خیلی چیزای دیگه . اینم بگم که باور کنید اصلاً با یکی دو سه ساعته نمیشه همه اونجا رو گشت و فقط میتونی نصف و یا شاید کمتر از نصف اونجا رو تماشا کنی . اما قیمتها ............... هی وای من مثل اینه که شما از خزانه تهران برید سلطنت آباد خرید کنید!!!!!!!! اصلاً قابل قیاس نیست . ببخشید که گفتم خزانه منظورم توهین نبودها !!! بحث فرهنگی رو هم نمیکنم . خدایی ناکرده فکر نکنید که میخوام اونجا رو بی مقدار جلوه بدم !! این رو هم بگم که من خودم بچه جنوب شهر و اصالتاً روستایی هستم . حالا خیالتون راحت شد خودمون رو لو دادیم ؟ جیگرتون خنک شد که با احساسات یه بیچاره اینطوری بازی کردین ؟ از مطلب که دور نشیم ، بگم که هی وای من ........... چه قیمتهایی !!! سرسام آور . واسه نمونه بگم که یه گوشی سامسونگ در پیتی دو سیم کارته من از علاءالدین خریدم 146 هزار تومن ، تازه میگفتم که بهم انداختن !!! باور کنید راست میگم ، همون گوشی با همون مارک و همون خصوصیات .............!!!!!!!!!!!!!!! 280 هزار تومن . بابا انصافتون ..... خلاصه بگم برای ما اصلاً صرف نداره که اینجا لوازم الکترونیک بخریم . لب تاپ اینجا ، با کمترین مشخصات و ویژگیها زیر 1،350 هزار تومن پیدا نمیکنی . پوشاک هم بعضی جاهای آنکارا مناسبه و صرف داره که بیاری تهران و یا شهرستان بفروشی ولی سایر چیزها ..... خیر اصلاً نمیشه . یه جایی پیدا کردیم که لب تاپ با قیمتی مناسب میداد ، که البته مشخصاتش هم خوب بود ولی به یه چیزی اصلاً دقت نکردیم و اون کیبردش بود که کلاً ترکی بود .... پس نتیجه میگیریم که خرید اینجور چیزها کاملاً غیر منطقی و غیر ممکنه . آقا معمولی ترین کفش بدون ست در آنکامال 295 لیره .............. سوت کشیدسرم ها !!!!!!!!! ولی خب .... جنسش هم در نظر بگیرید توپ توپ !!! خیلی شیک و زیبا . خدا وکیلی من اینطور کفش و لباسی در تهران ندیدم . اینم بگم که عمراً اجناسی رو که به اسم ترک در تهران میفروشن ترک باشن ... تومنی دوزار تفاوت داره ها !!! خب بگذریم از اونجا با خستگی فراوون به سمت هتل حرکت کردیم و جای شما خالی سرراه یه غذای کامل محلی به قیمت 25 لیر خریدیم و بردیم هتل و خوردیم ... جاتون خالی امیدوارم قسمت شما هم به خیر و سلامتی باشه . امروز هم به پایان رسید . از همه شما تشکر میکنم که در طول این مدت منو تنها نگذاشتید . فرقی نمیکنه که مدیر باشید یا یه عضو معمولی . دست بوس همه شما هستم . بدرود تا درودی دیگر .
ارادتمند شما – afshin4749
ارسالها: 85
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
باسلام خدمت همه دوستهای عزیز
من همراه همسرم جزو برنده های 2012 هستیم،ما قبلاً هم در آنکارا بودیم و چون ترکی بلدیم و اینجا فامیل داریم نسبتاً اکثر جاها رو میشناسیم ،من می خواستم کل مراحل کار رو بعد از مصاحبه بنویسم اما گفتم شاید این مطالب بدرد بچه هایی که با ما همسفر هستن بخوره یک سری تجربه های شخصی رو براتون مینویسم:
1-نحوه آمدن به آنکارا با خطوط هایی داخلی با هزینه کم این قسمت رو براتون توی سفر به ترکیه مینویسم
2-مراکز خرید ،شیک و گران قیمت که من وخانمم رفتیم
Kent park-Jepa-Aramada-Ankamal
کنت پارک و جپا بهم چسبیدن و پر از مارکهای معروف و گران قیمت هستن آدرس: اسکی شهر یولو
آرامادا هم نزدیک این مراکز فقط یک ایستگاه باهم فاصله دارن
آنکامال در کونیا یولو یک مرکز خرید که نسباً از بالایی ها ارزون تره
3-مراکز خرید ارزون و شیک OUTLET ها
Forum Ankara آدرس: اتلیک
Optimum آدرس :اریامان یولو
A-City آدرس :ایستانبول یولو
جهت دسترسی به همه این مراکز میتونین از مرکز شهر کیزیل آی Kizil Ay با اتوبوس یا دولموش برین
انواع اتوبوس :EGO یا کارتی که باید برای سوار شدن یک کارت بخرین 2و 5 و 10 لیر
و مزایایی داره اولن که کمی ارزون تره و در طول مسیر دز طول 60 دقیقه اگه دو تا اتوبوس عوض کنین رایگان حساب میشه و یکی دیگه اینکه توی مسیر مترو هم قابل استفاده است.
اتوبوس پولی یا دولمش به نرخ 2 لیر
مراکر توریستی و دیدنی رو هم در قسمت بعد می نویسم
اگه نیازبه اطلاعات بیشتر داشتین پیغام بدین با تشکر
شماره کیس:Case Number 2012AS00011xxx
کنسولگری:Ankara
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:
تاریخ کارنت شدن کیس:
تاریخ مصاحبه:دسامبر
تاریخ دریافت ویزا: 2011 Dec
ورود :Apr 2012
محل زندگی :Orange County
ارسالها: 792
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
51
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
سلامی دوباره حضور همه عزیزان مهاجرسرایی
بالاخره نوبت این رسید که منم از سفارت و مصاحبه براتون بنویسم
دوستان عزیزم ، قصد ندارم مطالب تکراری رو دیگه توی ای سفرنامه بگنجونم و فقط اکتفا میکنم به اینکه برای ما چه اتفاقاتی افتاد . خب مثل هم صبح زود از خواب پاشیدیم آماده رفتن شدیم . از قبل هم مدارکمون رو خوب بررسی کردیم و برای روز مصاحبه آماده کردیم . ساعت 7.15 دقیقه از هتل حرکت کردیم و تقریباً ساعت 7.30 جلوی درب سفارت بودیم . مثل همه دوستان که قبلاً توضیح داده بودن دو تا صف وجود داشت یکی توریستی و دیگری مهاجرتی . خب طبعاً جایگاه ما همون سمت چپ ، یعنی مهاجرتی بود . خلاصه یه نگهبان ترکیه ای اومد و اول پاسپورت توریستی ها رو گرفت و بعدهم نوبت ما شد . وارد اطاقک اول شدیم و پس از گذشتن از گیت امنیتی به سمت ساختمان اصلی رفتیم و مدارک رو تحویل و یه شماره گرفتیم . بعد از اون هم که خودتون دیگه میدونید ، اول انگشت نگاری وبعد پرداخت وجه و پس از اون مصاحبه . دوستان خوبم کسی که با ما مصاحبه کرد یه جوون بسیار بسیار اکتیو و مهربان و آقا بود انقدر مهربان بود که نگو و نپرس . سلامی بلند به فارسی کرد و خوش آمد گویی کرد و بعد مصاحبه شروع شد . همگی با هم قسم خوردیم و بعد از اون از کار و سربازی من سوال کردن . من هم به دقت و خوش رویی به سوالات ایشون بصورت کوتاه و مفید پاسخ دادم و بعد از همسرم سوال کردن و ایشون هم به همین نحو پاسخ دادن . خب برخورد ایشون بسیار خوب بود و در پایان از ما سوال کرد که کجا میخواید زندگی کنید و ما هم پاسخ دادیم . بعد از اون به ما گفت کیس شما هیچ مشکلی نداره و فقط باید یه سری پروسه اداری رو طی کنه . بعد هم برگه آبی رو به ما داد و گفت دائم سایت رو چک کنید و بعد هم دیگه هیچ و خدا حافظی ..................... خب نتیجه اخلاقی اینکه ما هم باید منتظر کلیر بشیم و انشاء الله اگر قسمت شد ، بهمون ویزا بدن . بچه ها انقدر برخورد ایشون خالی از استرس بود که من اولش خیال کردم که میخواد بگه برید UPS که البته از قبل هم برگه آبی رو روی میزش دیدم و نفس راحتی کشیدم. خب دوستان از همه شما ممنونم که در این مدت با ارسال پیامهای با محبت و لطفتون منو و خانواده منو تنها نگذاشتین . از شما ممنونم که تمام نوشته های منو مو به مو خوندین و اظهار کردین که لذت بردین . از مدیر محترم ناظم عزیز تشکر میکنم بخاطر حمایتهاشون از من و سایر دوستان . از اون دوست ناراضی هم عذرخواهی میکنم که اگر باعث شدم با ایشون برخورد بشه . در همینجا همه شما عزیزانم ، خانواده بزرگ مهاجرسرا رو بخدا میسپارم تا وقتی که به ایران برگردم ودوباره خداوند توفیقی عنایت فرمایند تا بتونم به سوالاتی که جوابشون رو میدونم پاسخ بدم .بگذریم چه ویزا بگیریم و چه نگیریم مهاجرسرایی خواهیم ماند .
موفق باشید – یاعلی دست حق به همراهتون
ارادتمند شما – afshin4749
ارسالها: 85
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
تجربه معاینه در آنکارا
با سلام
جهت دسترسی به مطب دکتر از میدان کیزیل آی Kizilay میتونید از تاکسی یا اتوبوسEGO یا کارتی استفاده کنین.
ما توسط اتوبوس رفتیم،قبل از سوار شدن کارت اتوبوس خریده بودیم و باید سوار اتوبوس قاضی عثمان پاشا Gazi Osman Pasha یا G O P می شدیم ،دومین ایستگاه کولو پارک Kulu Park همون پارک قو خودمون پیاده شدیم از کنار پارک حدود 50 متربه سمت میدان کیزیل ای برگشتیم واحد 237 مطب دکتر بود.
ما هم مثل همه ایرانیها قبل از سفر تمام واکسنها رو در ایران تزریق کرده بودیم و اونها رو در کیلینک پاستور تائید کرده بودیم و از طریق اینترنت وقت دکتر گرفته بودیم.
ولی یکی از واکسنها (دیفتری و کزاز) نوبت دومش دو روز قبل از وقت دکتر بود و از اوجایی که توی سایت دکتر نوشته 30 روز قبل هیچ تزریقی نداشته باشین ما هم تزریق نکردیم.
با آسانسور رفتیم طبقه 4 وارد مطب دکتر شدیم بعد از صحبت با منشی و دادن مدارک برای عکسامون ایراد گرفت که زمینه عکس باید سفید باشه و بهمون گفت برین ورودی ساختمون و عکس بندازین ، 20 TL دادیم برای دو سری عکس !
خلاصه برگشتیم مطب واین سری منشی مدارک روگرفت،ولی وقت قبلی مهم نبود مدارک:عکس،پرینت نامه KCC ،پاسپورت وکارت واکسن ،سپس منو پیش دکتر راهنمایی کرد اول با دکتر ترکی صحبت کردم بعدش یهو کانال رو عوض کرد و انگلیسی صحبت کرد در کل خیلی مرد خوش برخوردی بود!!!
شغل،وزن،قد و اینکه ابله گرفتم رو پرسید و بعد از یک معاینه سطحی یک واکسن ناقابل تزریق کرد و ازم خداحافظی کرد و برگشتم سالن انتظار
و دقیقاً همین مراحل برای خانوم تکرار شد!!!
و خانوم منشی 300 دلار برای دو نفر ازمون پول گرفت وقتی ازش در مورد هزینه پرسیدم فهمیدم نوبت دوم واکسنی که در ایران نزده بودیم رو دکتر زدن!!!
به ما گفت فردا ساعت 3 برای نتیجه بیایین و یک برگ همراه پاسپورت ها داد و گفت برای ادامه مراحل برین طبقه بالا!!!
در طبقه بالا بعد از دادن پاسپورت و کاغذ دکتر و کیس نامبر نشستیم تو نوبت تا اسممون رو صدا کردن و برای دو نفر 95 دلار پول گرفتن بعد اول رفتیم نمونه خون گرفتن سپس ایکس ری و از اونجا اومدیم خونه!!!!
ساعت 4 فرداش رفتم جوابها رو گرفتم که گفت CD رو با خودتون ببرین آمریکا و پاکت رو به سفارت تحویل بدین!
و این بود معاینه ما......
شماره کیس:Case Number 2012AS00011xxx
کنسولگری:Ankara
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:
تاریخ کارنت شدن کیس:
تاریخ مصاحبه:دسامبر
تاریخ دریافت ویزا: 2011 Dec
ورود :Apr 2012
محل زندگی :Orange County
ارسالها: 85
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-12-03 ساعت 23:31
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-12-04 ساعت 01:05 توسط aram7x.)
تجربه مصاحبه
با سلام
طبق ایمیل ارسالی جهت مصاحبه ،ساعت 8:15 رسیدیم درب سفارت اشتباه نکتم گیت 2،دو تا صف بود ،قسمت ویزای مهاجرتی سمت چپ خلوت بود و بعد از رد شدن پاسپورت ها رو به نگهبان دم در دادیم تا از روی لیست اسم هامون رو چک کته سپس اسمامون رو صدا زد و وارد صف درب ورودی شدیم،بعد وارد شدیم موبایل رو تحویل داده و شماره گرفتیم و وارد حیاط سفارت شدیم اونجا هم یک صف بود بعداز اینکه نوبت ما شد وارد سالن کوچکی شدیم، سمت چپ یک خانومی نشسته بو و از ما مدارک خواست(البته 2 روز فبل مصاحبه یک ایمیل برای مدارک ارسال شده بود) ،2 قطعه عکس - آخرین مدرک تحصیلی ، شناسنامه ،کارت ملی ،سند اردواج،پاسپورت و مدارک مالی که گفتیم ما قبلاً پست کرده بودیم و زبان مصاحبه رو پرسید که ما فارسی رو انتخاب کردیم ، یه شماره به ما داد و گفت در سالن با این شماره میرین برای انگشت نگاری و پرداخت پول و مصاحبه!!!
حلاصه وارد سالن اصلی شدیم کلی آدم منتظر مصاحبه بودند بیشترشون اهل ترکیه بودن فکر کنم ایرانی 7 نفر بود،اما همه چیز توی اون سالن بود!!!
خلاصه شماره ما روی مانیتور برای باجه 7 ظاهر شد و رفتیم انگشت نگاری!!!
سپس اسممون رو برای باجه 3 صدا کردن که برای پرداخت پول بود!!
بعد منتظز مصاحبه موندیم!!
تا اینکه نوبت ما شد !!!باجه پنج برای مصاحبه !!!
وقتی رسیدیم یک صبح بخیر جانانه از طرف آفیسر ،یک مرد جوان خوش برخورد که از ما خواست قسم بخوریم !!!
از اونجایی که ما یک اشتباه در فرم ها داشتیم و اون تاریخ تولد بود و تاریخ تولد خانومم در پاسپورت قبلی و جدیدش 1 روز فرق داشت که این مساله رو به آفیسر گفتیم با خنده گفت این در ایران طبیعی است!!! چند روز مشکلی نداره فقط ترجمه ها باید مطابق اون باشه که همینطور هم بود،سپس سوگند خوردیم!!!
سوالات خیلی ساده از روی فرمها راجع به کار ، معافیت من ، کار خانومم و بقیه کپ دوستانه بود!!!
سپس برگ آبی رو برداشت روش یک چیزی نوشت و به ما گفت پاسپورتها باید برای ویزا بمونه و یک کارت به ما داد و گفت اوتو به یو پی اس در سالن اول بدبن تا ویزا ها رو به آدرستون بیاره!!!
رفتیم پیش باجه یو پی اس و 34 لیر دادیم و آدرس محل اقامتمون رو و یک فیش به ما داد و گفت 3 روزه ویزاها به آدرس میاد.
بعد از برگشتن از سفارت ،یه آدرس اینترنتی روی فیش یو پی اس بود و از طریق اون بسته رو پیگیری میکردیم که فرداش ساعت 1 بدستمون رسید،پاسپورتها همراه با 2 تا پاکت، مدارک اضافی هم جداگانه گذاشته شده بود.
امیدوارم همه ویزاشون به این سرعت به دستشون برسه!!!
شماره کیس:Case Number 2012AS00011xxx
کنسولگری:Ankara
تاریخ ارسال فرمهای سری اول:
تاریخ کارنت شدن کیس:
تاریخ مصاحبه:دسامبر
تاریخ دریافت ویزا: 2011 Dec
ورود :Apr 2012
محل زندگی :Orange County
ارسالها: 13
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2011-12-06 ساعت 23:40
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-12-07 ساعت 00:02 توسط andjustic4all.)
دوستان پدر و مادر من هم امروز صبح رفتن سفارت و هر جفتشون کلیرنس خوردن. گفتن ۴ تا ۶ هفته دیگه جوابش میاد توی سایت چک کنین. همه چیز خیلی خوب و راحت بود. اصلا خیلی از نگرانی های ما بی مورد بود. من مادرم برنده شده بود و اصلا تو فرم ثبت نام اولیه سیده رو ننوشته بودیم و فامیلی هم یه اشتباه داشت قبل قسم گفتن به آفیسر اونم گفت اصلا این چیزا مهم نیست. سوال هم چیز خاصی ازشون نپرسیده و بسیار خوش برخورد و خوش اخلاق بود. خلاصه نگرانی راه ندین به خودتون. امروز حتی کسی بود که ترجمه هاش رو تازه ورداشته بود آورده بود. گفتن فردا بیاد برا مصاحبه.